🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊
🕌زیارت حضرت صاحب العصر و الزمان #حضرت_امام_مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) در روز #جمعه
﷽
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ
السَّلامُ عَلَيْكَ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ، عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ
🔆السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ، أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ، أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ، وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ
وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ، وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ
🔆يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ
هَذَا يَوْمُ #الْجُمُعَةِ
وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ
وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ
وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ
وَ أَنَا يَا مَوْلايَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ
وَ أَنْتَ يَا مَوْلايَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ
وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ
فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ🌺
🔆 #پندانه
✍ با هر دست بدی، از همون دست میگیری
شبی «ﺳﻠﻄﺎﻥ محمود» ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ میکرد ﻭ نمیتوانست ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ.
ﺑﻪ ﺭئيس ﻣﺤﺎﻓﻈﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ:
ﺑﯿﺎ به صورت ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻣﻠﺖ ﺧﺒﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ.
🔹ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﺸﺖﻭﮔﺬﺍﺭ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺭﺩ میشوند ﻭ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ به ﺍﻭ نمیکنند.
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺰﺩیکتر ﺷﺪﻧﺪ، ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻣﺮﺩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺪﺗﯽ ﻧﯿﺰ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﻭ میگذرد.
🔹 ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﯽﺍﻋﺘﻨﺎ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺴﺪ ﺭﺩ میشدند، ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﭼﺮﺍ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﻧﻤﯽﮐﻨﯿﺪ؟
ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻧﺪ:
ﺍﻭ ﻓﺮﺩﯼ ﻓﺎﺳﺪ و ﺩﺍئمﺍﻟﺨﻤﺮ ﺑﻮﺩ!
ﺳﻠﻄﺎﻥ محمود ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺍﺩ.
🔹ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺷﯿﻮﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺘﺖ ﮐﻨﺪ ﺍﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍ. ﺗﻮ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ ﻭ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩﯼ! ﻣﻦ ﺷﻬﺎﺩﺕ میدهم ﮐﻪ ﺗﻮ ﻭﻟﯽﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ ﻫﺴﺘﯽ!
🔹ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺖ:
ﭼﻄﻮﺭ میگویی ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ حالی که ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻨﯿﻦﻭﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩﺍﺵ میگویند؟!
🔹 ﺯﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ:
ﺑﻠﻪ، ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﻧﯿﺴﺘﻢ.
ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﺸﺮﻭﺏﻓﺮﻭﺷﯽ میرفت ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ میتوانست ﻣﺸﺮﻭﺏ میخرید ﻭ میآورد ﺧﺎﻧﻪ و ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻣﯽﺭﯾﺨﺖ.
میگفت:
ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﺯ ﮔﻤﺮﺍﻩﺷﺪﻥ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ مردﻡ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﺪ.
🔹ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻨﺰﻝ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻭ ﺑﺪﻧﺎﻡ میرفت ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﻮﻝ میداد ﻭ میگفت:
ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺍﻣﺸﺒﺖ! ﺍﻣﺸﺐ ﺩﺭﺏ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻧﮑﻦ!
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮمیگشت ﻭ میگفت:
ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩﺷﺪﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪهﺷﺪﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺷﺪ!
ﻣﻦ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻼﻣﺖ میکردم ﻭ میگفتم:
ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩﺍﺕ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻓﮑﺮ میکنند ﻭ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﺕ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﮐﺴﯽ ﻏﺴﻞ ﻭ ﮐﻔﻨﺖ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ.
🔹ﺍﻣﺎ ﺍﻭ میگفت:
ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ. ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺖ ﻭ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﻦ، ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﺎ ﻭ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ!
ﺳﻠﻄﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮐﺸﻮﺭ ﻫﺴﺘﻢ. ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﻪﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺴﻞ ﻭ ﮐﻔﻨﺶ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ.
🔹 ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑﻪﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﻠﻤﺎ ﻭ ﻣﺸﺎﯾﺦ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﺜﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩند.
ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﻩ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﻋﻤﺮﺕ ﺑﻪﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﯿﺮﯼ
ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪ
ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ
✍شیخ ﺑﻬﺎﯾﯽ
4_5992397607568149783.mp3
10.67M
🎧 #کتاب_صوتی «از مدینه تا نینوا»
◾️این کتاب به تاریخ و حوادث عزیمت امام حسین علیهالسلام از مدینه تا کربلا پرداخته است.
◾️ فصل بیست و یکم
#حضرت_زینب
#دروازه_کوفه
#کاروان_اسرا
هرچند فاتح همه ی جنگ ها شدم
خیلی میان کوفه اسیر بلا شدم
ابروی من شکست سر کوچه ای شلوغ
زخمی سنگ بازی این بچه ها شدم
همسایه ی قدیمیمان داد زد سرم
آزرده از نگاه بد آشنا شدم
خیلی سرت مقابل من خورد بر زمین
افتاد زیر پا و من از غصه تا شدم
پایین نیزه ی تو به من پشت پا زدند
دست خودم نبود که از تو جدا شدم
ام حبیبه آمد و نشاخت زینبم!
من تا نبینمش دو قدم جابجا شدم
لب باز کردم و همه کوفه لال شد
من ناخدای کشتی کرببلا شدم
✍شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
واکنش ذوالنور به دستگیری یک «حاجی» در عربستان؛
دست به اقدام متقابل میزنیم
👤 «مجتبی ذوالنور» عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در رابطه با دستگیری یکی از حجاج ایرانی پس از در دست گرفتن عکس «حاجقاسم سلیمانی» گفت:
🔺اگر آنها با حسنرفتار متقابل عمل نکنند طبیعتا جمهوری اسلامی هم دست به اقدام متقابل میزند./فارس
#نقشه_راه
📚برشی از کتاب راهی با سعید
همعالَم شوید
زندگی کردن با اصحاب بهترین روش فهم عاشوراست. تنها نباید تماشاگر حوادث بود. باید در متن آنها زیست. باید حضور در خیمه های امام را احساس کرد...
همعالَم شدن همان توسّل عملی است. همراهی با امام و اصحاب است در دنیا و در آخرت.
«أن يَجعَلَنی مَعَکُم فِي الدّنيٰا وَالآخِرَة»
تا هفتاد و سومین نفرنشوی، احساسات اصحاب را نخواهی فهمید. این نیازمند خلوت است. آن وقت خواهی فهمید چرا کربلا بدون توسل و اشک نمیشود. توسل همان همعالَم شدن با عالم کربلاست. اشک، اذن دخول ورود در سرزمین پر رمز و راز کربلای سال ۶۱ هجری است. این ورود، لازمهی فهم از کربلاست...
برای درک عمل اصحابِ امام، باید به آنان تمسک کرد و خود را شبیه آنان کرد تا آنان را درک کرد.
اگر همچون اصحاب وفادار امام، آب دیدی و به یاد مولایت ننوشیدی، شب عاشورا حال دیگری خواهی داشت. درک دیگری از وفا خواهی داشت.
باید هرشب خلوت انسی با اصحاب داشت. باید هنر سعیدانه زیستن را به عنوان یک راه فهم کربلا در نظر داشت:
«در عشق اگرچه منزل آخر شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن»
هرشب خودت را در کربلا و در کنار اصحاب ببين!
#برش_کتاب
۶ ماه حبس دهباشی بهدلیل اهانت به حاجاحمد خمینی تایید شد
🔸دادگاه تجدیدنظر حکم پیشین دادگاه درباره اهانت «حسین دهباشی» به مرحوم «حاجاحمد خمینی» را تایید و او را به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرد.
🔹پس از توییت اهانتآمیز دهباشی درباره نحوه فوت حاجاحمد خمینی بسیاری از دوستداران امام خواستار رسیدگی قضایی به این افترا و اهانتهای او شده بودند.
🔻 یک منبع مطلع در اینباره گفت:
1️⃣ از حسین دهباشی دو شکایت مطرح شد. یکی از طرف مؤسسه تنظیم و نشر امام (رحمتالله علیه) و دیگری از طرف خانواده.
اولی را دادگاه بهعلت اینکه مدعی بود مؤسسه نمیتواند از طرف مرحوم سید احمد آقا شکایت کند، رد کرد. ولی شکایت دوم را وارد دانست و آن را بررسی کرد.
2️⃣ دهباشی در هیچکدام از دادگاهها سندی را ارائه نداده است. و اینکه مدعی است «این مطلب را از آقای هاشمی شنیده» دروغ است.
چراکه هم خانواده آقای هاشمی رسما آن را تکذیب کردهاند و هم سندی بر مطلب خود ندارد. اگر جز این است مطلب آقای هاشمی را منتشر کند.
3️⃣ دهباشی مرتباً مینویسد که چرا بیت امام علت فوت را اعلام نمیکنند؟ در حالی که از همان روز اول رحلت سید احمد آقا علت مرگ ایشان سکته قلبی اعلام شده بود.
و این مطلب در تمام این سالها توسط اطبا اعلام شده و گواهی پزشکی قانونی هم در اینباره موجود است.
4️⃣ از روز اول طرح این ادعای زشت از طرف دهباشی، بیت امام اعلام کرده بود که اگر ایشان رسماً حرف خود را پس بگیرد و اعلام کند که سندی در اینباره ندارد از شکایت صرفنظر میکند./تسنیم
✍ جنبشِ نـاکـام | بازخوانی تاریخی ماجرای جنبش ملی صنعت نفت و کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
🔻 جنبش ملی علیه زیادهخواهی مستکبرین
🔹️ موقعیت خاص ایران و نفوذ سیاستهای بیگانگان، همواره منجر به کشمکشهایی بین قدرتهای بیگانه، برای غارت ثروتهای ملی ایران بوده است. این رقابتها زیربنای بسیاری از حوادث تلخ تاریخ ایران معاصر محسوب میشود. پس از جنگ جهانی دوم و شکست آلمانها، دولتهای متفقین، یعنی انگلیس و آمریکا و شوروی، هریک درصدد کسب امتیازات جدید و به دست آوردن حداکثر ممکن از غنائم جنگی بودند. متجاوزین به کشور که بر اساس توافق، زمان اشغال نظامیشان به پایان رسیده بود، در تلاش برآمدند تا نفوذ نظامی خود را به نفوذ سیاسی و اقتصادی تبدیل کنند. دولت انگلیس، بر اساس قرارداد سابق، امتیاز جنوب را داشت و دولت شوروی هم، برای کسب امتیاز نفت شمال تلاش کرد. اما در این میان، مجلس، اعطای هرگونه امتیازی را ممنوع کرد. آمریکا این قانون را ابزاری مناسب برای خارجنمودن رقبایش از میدان دید و به همین خاطر و در پس خواستههای استعماریاش با چهرهای معتدل، مناسباتش را با ایران دنبال کرد.در این میان، جنبش ملیشدن صنعت نفت با رویکرد ضداستعماری شکل گرفت. دکتر مصدق با کمک مرحوم کاشانی، توانست حمایت مردمی را به دست آورد. در این میان، نقش علما و مشخصاً آیتالله کاشانی، پررنگ بود. ایشان هم در شکلگیری نهضت، هم در مواجهه با تهدیدات نظام سلطه و هم در خصوص توطئههای نظام پادشاهی و دربار، نقش مؤثری ایفا کرد و با بسیج ملت در مقابل هجمهها ایستاد. این جنبش در گامهای ابتدایی خود، به موفقیتهای خوبی رسید و توانست حرکتی را آغاز نماید که میرفت تا دست استعمارگران را از نفت ایران قطع نماید. این جنبش، حتی توانست در مقاطعی، توطئههای دشمنان خارجی و عوامل و وابستگان داخلیشان را ناکام بگذارد؛ اما به مرور در مسیر نهضت، انحرافات و اشکالات و اختلافات مهمی رخ داد که منجر به شکست آن و تسلط مجدد مستکبرین و قدرتهای مادیِ زیادهخواه بر منافع ملت ایران شد.
🔻 اعتماد به بیگانه؛ جدایی از دین و مردم
🔸️ یکی از عوامل مهمِ شکست، اعتماد مصدق به مستکبرین بود. در جریان ملیشدن صنعت نفت، مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد: «در نهضت ملی، دکتر مصدق به آمریکاییها حسنِظن داشت، بلکه ارادت داشت.»...
202030_1020920855.mp3
7.82M
🎙 #کلیپ_صوتی | ظهور و سقوط مصدق
🔻 بیانات رهبر انقلاب اسلامی دربارهی ماجرای به قدرت رسیدن دکتر مصدق به پشتیبانی آیتالله کاشانی و سقوط وی پس از اعتماد به دولت ایالات متحدهی آمریکا
🗓 سالروز کودتای ۲۸مرداد
#برگی_از_شهدا
🌹#با_شهدا|شهید محسن حججی
✍️ بوسیدن دست پدر و مادر
▫️برای دیدن پدر و مادر میرفتم؛ بین راه نیت کردم برای خشنودی قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دست پدر و مادرم را ببوسم. تپش قلب گرفتم، رسیدم و خم شدم و دست مادرم را بوسیدم. دست پدر را هم بوسیدم... چقدر گستاخانه منتظر پاداش الهی بودم. شب در عالم خواب رویایی دیدم... آنچه در ذهنم ماند پیراهن مشکی نوکریام بود که مادرم در عالم خواب به من گفت: ان شاءالله شهید شدی این پیراهن را برایم میآورند. من هم گفتم ان شاءالله.
📚 دست نوشته شهید محسن حججی در صفحه ۶ الی ۱۹ دی یادگار ۱۳۹۵
#یاد_شهدا_صلوات
─┅═ೋ❅🍀❅ೋ═┅─
🌺زیـارتــــ آل یـاســـیـن🌺
﷽
سَلامٌ عَلَى آلِ یس
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَابَ اللَّهِ وَ دَیَّانَ دِینِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خَلِیفَهَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا تَالِیَ کِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ
السَّلامُ عَلَیْکَ فِی آنَاءِ لَیْلِکَ وَ أَطْرَافِ نَهَارِکَ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَهُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ
وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَهُ الْوَاسِعَهُ وَعْدا غَیْرَ مَکْذُوبٍ🔅
السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقُومُ
السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْعُدُ
السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ
السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ
السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ
السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُهَلِّلُ وَ تُکَبِّرُ
السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ
السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِی
السَّلامُ عَلَیْکَ فِی اللَّیْلِ إِذَا یَغْشَى وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى🔅
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإِمَامُ الْمَأْمُونُ
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُولُ
السَّلامُ عَلَیْکَ بِجَوَامِعِ السَّلامِ🔅
أُشْهِدُکَ یَا مَوْلایَ
أَنِّی أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ
وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ
وَ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
لا حَبِیبَ إِلا هُوَ وَ أَهْلُهُ
وَ أُشْهِدُکَ یَا مَوْلایَ
أَنَّ عَلِیّا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ حُجَّتُهُ
وَ الْحَسَنَ حُجَّتُهُ
وَ الْحُسَیْنَ حُجَّتُهُ
وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ حُجَّتُهُ
وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ
وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ
وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ
وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى حُجَّتُهُ
وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ
وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ
وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ
وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّهُ اللَّهِ🔅
أَنْتُمْ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ أَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لا رَیْبَ فِیهَا یَوْمَ لا یَنْفَعُ نَفْسا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرا🔅
وَ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ
وَ أَنَّ نَاکِرا وَ نَکِیرا حَقٌّ
وَ أَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ
وَ الْبَعْثَ حَقٌّ
وَ أَنَّ الصِّرَاطَ حَقٌّ
وَ الْمِرْصَادَ حَقٌّ
وَ الْمِیزَانَ حَقٌّ
وَ الْحَشْرَ حَقٌّ
وَ الْحِسَابَ حَقٌّ
وَ الْجَنَّهَ وَ النَّارَ حَقٌّ
وَ الْوَعْدَ وَ الْوَعِیدَ بِهِمَا حَقٌّ🔅
یَا مَوْلایَ
شَقِیَ مَنْ خَالَفَکُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَکُمْ
فَاشْهَدْ عَلَى مَا أَشْهَدْتُکَ عَلَیْهِ
وَ أَنَا وَلِیٌّ لَکَ بَرِیءٌ مِنْ عَدُوِّکَ
فَالْحَقُّ مَا رَضِیتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا أَسْخَطْتُمُوهُ وَ الْمَعْرُوفُ مَا أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْکَرُ مَا نَهَیْتُمْ عَنْهُ
فَنَفْسِی مُؤْمِنَهٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ
وَ بِرَسُولِهِ وَ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ
وَ بِکُمْ یَا مَوْلایَ
أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ وَ نُصْرَتِی مُعَدَّهٌ لَکُمْ
وَ مَوَدَّتِی خَالِصَهٌ لَکُمْ
آمِینَ آمِینَ🔅
🌹اللهّمّـ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم🌹
👈 نفقه متقابل والدین و فرزندان تا آخر عمر است
👈 حق فرزندان بر پدر و مادر
🌼 آیت الله مکارم شیرازی در برنامه چشمه معرفت:
🔸 والدین نگویند وقتی که فرزندان، صغیر بودند، نفقه بر ما لازم بود؛ تا آخر عمر اگر فرزندان نیازمند باشند و پدر و مادر توان داشته باشند، باید کمک کنند؛ اگر پدر و مادر نیز نیازمند شده و فرزندان توان دارند، باید تا آخر عمر به والدین کمک کنند.
🔸در عالم، حق یک طرفه وجود ندارد. امیرمؤمنان(ع) در نهج البلاغه می فرماید که هرکجا حقی از ناحیه کسی است، طرف مقابل هم حق دارد.
🔸بنابراین، حق دو طرفه است و اگر پدران و مادران خیال کنند که فقط آنان بر فرزندان حق دارند و فرزندان حقی ندارند، اشتباه بزرگی است؛ شاید حق فرزندان از حق والدین سنگین تر هم باشد.
🔸معمولاً پدران و مادرانی هستند که وقتی از دست فرزندان ناراحت می شوند، می گویند شما را عاق کردیم؛ «عاق» در لغت عرب یعنی پاره کردن یک پارچه یا یک لباس؛ «عاق» والدین یعنی اینکه فرزند، حق پدر و مادر را به جای نیاورده و آنان را آزار داده و نافرمانی کرده است.
🔸 فرزندان هم می توانند بگویند شما حق ما را ادا نکردید؛ اگر ما را به موقع، درست تربیت کرده بودید، در مسیر خطا نبودیم و اگر از دوستان نااهل و ناباب پرهیز داده بودید، گرفتار اعتیاد نمی شدیم.
بنابراین، پدران و مادران عزیز در این زمینه دقت داشته باشند و خیال نکنند فقط آنان طلبکارند.
🔸«هبۀ ذی رحم» ( هدیه دادن و بخشش چیزی به اعضای خانواده و خویشاوندان) غیرقابل بازگشت است.اگر پدر و مادر و برادر، چیزی را به یکی از فرزندان و خویشاوندان [نسبی] ببخشند و تحویل بدهند، نمی توانند از تصمیم خود بازگردند [و پس بگیرند].
🌟💠﷽💠🌟
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت 12)
#قسمت_دوازده
⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است. ♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟ ❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من میشدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم. ❎گفتم: من اصلا تو را نمیشناختم. گفت: تو مرا خوب میشناختی اما قیافهام را نمیدیدی، حالا که قوه بیناییات وسیع شده است مرا مشاهده میکنی. 🔆گفتم: خب حالا چه میخواهی؟!
گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم. ▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه میخواستی.
گفت: میخواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی میخواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟ 🔘گفت: نه! میخواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان میشناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست. 🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر میدانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمیکرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر میکند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند. ⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من میآیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز میگردانم...🔥 با شنیدن این حرف، لرزه بر بدنم افتاد و مجبور شدم که با او همراه شوم، به شرط این که من از او جلوتر حرکت کنم و او از پشت سر مرا راهنمایی کند. زیرا دیدن قیافه او برایم نوعی عذاب بود.
💥چند قدمی جلوتر رفتم و باز ایستادم و اطراف را نگریستم. حالا دیگر دهانه ابتدای غار هم پیدا نبود. تاریکی و ظلمت بر همه جا حاکم شد. 🍂ترس عجیبی در وجودم رخنه کرده بود. گناه را صدا زدم، اما هیچ جوابی نشنیدم. با وحشت برای مرتبهای دیگر صدایش زدم. وحشت و اضطراب لحظهای راحتم نمینهاد.
در اطراف خود چرخی زدم تا شاید راه گریزی بیابم، اما دیگر نه ابتدای دهانه غار را میدانستم کجاست نه انتهای آنرا. ◾️بی اختیار نشستم و مبهوتانه سر به گریبان ندامت فرو بردم. غم و اندوه در دلم لبریز شد، و از دوری نیک بسیار گریستم...
✍ادامه دارد..
♡••࿐
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
CQACAgQAAxkBAAF3Rn1i_68NEjs7CipyTbOHmldzmcbZ6QACFAIAAm8meVCbbva4QsIMxCkE.mp3
8.04M
جوری زندگی کن خدا خریدارت بشه💔
🌷 شهید حججی (کسی که اقیانوس رو به طوفان در آورد)
#آیت_عظمای_الهی
#امام_حسین
شُهرتِ ماست، مُحِبّانِ اباعبدالله
ریزه خواریم، سَرِ خوانِ اباعبدالله
نظرِ فاطمه از روزِ اَزَل بر ما بود
نامِ ما بوده به دیوانِ اباعبدالله
اَشکِ ما از کَرمِ زینبِ او تأمین است
تا که هَستیم پریشانِ اباعبدالله
"یاعَلی" گفتم و دیدم که علی گفت؛ "حُسین"
پدرش رفته به قُربانِ اباعبدالله
قَلمِ عَفو کِشیدند به پَرونده ی ما
تا نِشَستیم به اِیوانِ اباعبدالله
دینِ ما را نَبی آوَرد و حُسین اِبقاء کرد
زیر دِینیم و مسلمانِ اباعبدالله
مَرگ حَقّ است، ولی در دلِ میدان خوب است
کاش باشَم زِ شهیدانِ اباعبدالله
پدرم لُقمه ی نانی که سَرِ سُفره گذاشت
همه خوردیم به اِحسانِ اباعبدالله
جُرعه آبِ خُنَکی خوردم و گُفتَم با اَشک
به فَدای لَبِ عَطشانِ اباعبدالله
رَفته بودم سَرِ بازار لِباسی بِخَرَم
یادَم آمَد تَنِ عُریانِ اباعبدالله
عِلَّتِ سوختنِ چوب دَر آتش این است؛
چوبها خورده به دَندانِ اباعبدالله
آه از شامِ غریبان، که به صَحرا اُفتاد
شُعله بَر دامَنِ طِفلانِ اباعبدالله
✍شاعر:
#رضا_رسول_زاده