کِی به نظر بنده ی نابم کنی
رحم بر این حال خرابم کنی
گر که دلت نیست به من پس چرا
جلوه به بیداری و خوابم کنی
نقش خودت بر دل من حک نما
تا که ز آیات کتابم کنی
با نظرت خاک شود کیمیا
می شود آیا که خطابم کنی
ذوب شدن در تو حیات من است
می شود آیا که که مذابم کنی
ساقی میخانه شدن سخت نیست
گر تو نگاهی به شرابم کنی
جام و سبویم زِ مِیِ کوثر است
تا به لبم نغمه ی یا حیدر است
صفحه ی دیگر به دلم باز کن
دفتری از عاشقی آغاز کن
تاب مده طرّه ی مشکین چنین
کمتر از این ای گل من ناز کن
گوشه ی چشمی به تنعّم گشا
از منِ آشفته گره باز کن
نام خوشت را به زبانم نشان
جان مرا زمزمه پرداز کن
دم بزن از سرِّ خفیه به دل
سینه ی ما را حرم راز کن
ای دل من جانب جانانه ات
با پر بشکسته تو پرواز کن
بال بزن تا که هدایت شوی
طائر درگاه ولایت شوی
بال گشا موسیِّ جان آمده
چشمه ای از سِرِّ نهان آمده
تا که ضلالت برود از جهان
روح هدایت به جهان آمده
غنچه شکوفه زده بر شاخسار
یا گلی از باغ جنان آمده
جلوه ی تام کَرم کردگار
نور کرامت به عیان آمده
ماه و ستاره به کناری رَوید
حضرت خورشید زمان آمده
روشنی چشم امام شِشُم
نور دو چشم همگان آمده
از افقِ عشقْ سعیده رسید
غنچه ی دامان حمیده رسید
جرعه زن از جام هدایت شویم
تا که به میخانه ی حیرت شویم
باده دهید از خُم ناب غدیر
تا همه سرمست محبت شویم
جام غدیر از کرمت باز شد
تا همه مهمان ولایت شویم
گر که عنایت کنی ام ای کریم
ریزه خورِ خوان کرامت شویم
ظرف دل ما بگشا تا دگر
بهره ور از بارش رحمت شویم
اذن نجف را بده و کاظمین
راهیِ کویت به زیارت شویم
زائر خاک تو شدن فخر ماست
هدیه ی مولودی تو کربلاست
#محمد_مبشری
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
ذره ای در نزد خورشید درخشان تو ایم
تشنه ای در حسرت یک جرعه باران تو ایم
سال ها نان خورده ایم از سفره ی اولاد تو
روزی ما می رسد چون بر سر خوان تو ایم
گوشه ای از صحن آیینه و یا صحن عتیق
هر کجا هستیم گویی کنج ایوان تو ایم
زائران دختر تو زائران فاطمه اند
تا ابد ممنون این لطف دو چندان تو ایم
ما غذای خانه هامان هم غذای حضرتی ست
در میان خانه هم در اصل مهمان تو ایم
بی گمان ایل و تبارت عزت این کشور اند
در حقیقت اهل جمهوری ایران تو ایم
بچه های تو در ایران پادشاهی می کنند
حضرت غربت نشین! مدیون احسان تو ایم
شش امامی نیستیم و نیستیم اهل وقوف
امر، امر توست آقا، تحت فرمان تو ایم
بی گمان بی حب تو اسلام ابتر می شود
دین هر کس پای خود ما که مسلمان تو ایم
ما مسلمان تو؟! نه...از پیر خود آموختیم
پیش شانت در مقام کلب دربان تو ایم
قبله ی ما را کشاندی سوی مشهد، در عوض_
بنده ی ناقابل شاه خراسان تو ایم
عبد صالح بوده ای، باب الحوائج بوده ای
ما هم آقا از مریدان عموجان تو ایم
مست بودیم از غدیر خم، دوباره عید شد
تو به دنیا آمدی مستی ما تمدید شد
#مجید_تال
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
هر آن که بر دلِ خود مُهرِ مِهرِ عترت داشت
قرین لطفِ خدا بود و بس سعادت داشت
ولای آل محمّد، رهِ نجات بُوَد
هر آنکه داشت ولایت، اجلّ نعمت داشت
سفینه های نجاتند و رهنمای بشر
که هر کدام به کف، مشعل هدایت داشت
چگونه وصف کنم خاندان پاکی را
که با گواهی داور ، مدال عصمت داشت
خدا ستوده به قرآن و گفته مدحتشان
بیان نموده که این دودمان، طهارت داشت
بر آستانه ی ایشان ، نهاده سر، خورشید
خوشا کسی که بر این در، سرِ ارادت داشت
من و محبّت این خاندان ! خدا را شکر
که مهرشان ز ازل در دلم اقامت داشت
دلم دوباره هواییِّ کاظمین شده
که آن دیار، مرا رنگ و بوی جنّت داشت
با یاد بارگهی که ربوده دل از عرش
به یاد آن حرمی که به بر، دو حجّت داشت
دو نورِ دیده، دو دریای بی کرانِ کرم
دو گل، که برگ و بر از گلشن رسالت داشت
به کاظمینِ جوادین، شهره گردیدند
طوافِ مرقدِ ایشان چقدر لذّت داشت!
دلم به سینه تپد با ولای آن سرور
که از صفای وجودش، جهان طراوت داشت
امام موسیِ جعفر، ولیّ جنّ و بشر
عزیز صادق و هر گفته اش صداقت داشت
به یک پیام ، رُباید ز بشر حافی دل
ز بس که در سخنش نورِ معنویّت داشت
فرو برنده ی خشم است و روحِ بخشایش
به دشمنانِ قسم خورده هم عطوفت داشت
امام مفترض الطاعتی که در هر حال
به خاک بندگیِ حق، سر اطاعت داشت
کسی که سجده ی طولانی اش به خلوت شب
به سجده های علیّ ولی ، شباهت داشت
نماز، محوِ خضوع و خشوعِ او می گشت
گهِ نماز، ز خود تا خدای، هجرت داشت
به یک اشاره ی خود، نقش پرده را جان داد
به شیر پرده نشین، حضرتش ولایت داشت
بداد حکم که حمله به ساحری آرد
که بر امامِ زمانش ، سرِ اهانت داشت
درید شیر، تنِ ساحری، نمک به حرام
که پشت کرده به خورشید و رو به ظلمت داشت
خلیفه دید چو این صحنه ، رنگِ رخ را باخت
چو بید، لرزه بر اندامِ خود ز وحشت داشت
ز عجز گفت بدان مقتدای آزاده
الا! که بخشش و عفوت به دهر شهرت داشت
بگو به شیر، پس آرَد دوباره ساحر را
اگر چه در بَرِتان قصد بر جسارت داشت
امام گفت به هارون : اگر عصای کلیم
که اژدها شد و اعجاز را دلالت داشت
هر آن چه خورد از آثار سِحر، پس می داد
بر این قضیّه ، همین شیر نیز، رخصت داشت
شکسته سحرِ دو فرعون از دو موسی شد
که هر کدام فزون از عدد، فضیلت داشت
فدای موسی کاظم، تمامِ هستیِ من
که با چنین جبروتی ، هزار محنت داشت
به جور گشت جدا از حریمِ پیغمبر
ز ظلمِ خصم، به جدّش بسی شکایت داشت
ز خانواده و یارانِ خود جدا افتاد
مکان به قعر سیه چال ، از عداوت داشت
شکنجه های فراوان کشید در زندان
به ساقِ پاش ز زنجیرِ کین، جراحت داشت
ز فرطِ ظلمت زندان و ظلم زندانبان
ز پیشگاه خدا، خواهشِ شهادت داشت
هزار حیف که مسموم شد ز زهر ستم
دلی شکسته ز بیدادها، به غربت داشت
اگرچه وقت شهادت، غریب و بی کس بود
به سمتِ شهر مدینه، نگاهِ حسرت داشت
پس از شهادتِ او ریخت گل به روی تنش
اگرچه بسته به زنجیر بود، حُرمت داشت
هزار شکر، سلیمان بر او کفن آوَرد
زمانِ دفن به همراه خود جماعت داشت
هزار شکر ، تنش زیر سمّ اسب نرفت
نه ساربانِ پلیدی، خیال غارت داشت
فدای آنکه شکستند استخوانهایش
"هزار و نهصد و پنجاه و یک "جراحت داشت
به صبح روز قیامت ، گواه من باشید
که (ایزدی) ز فلان و فلان ، برائت داشت
#امیر_ایزدی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
مژده اى دل که به ما تاج سرى داد خدا
شب ما سوته دلان را سحرى داد خدا
سجده ی شکر به جا آر که از رحمت خویش
تیر جانسوز دعا را اثرى داد خدا
شجر طیبه ى گلشن طاها را باز
هم ثمر داده و هم برگ و برى داد خدا
تا که اسلام قوى گردد و الحاد ضعیف
صدف بحر ولا را گهرى داد خدا
اى صبا فاطمه را مژده بده کز ره لطف
صادق آل نبى را پسرى داد خدا
ملک از کنگره ى عرش برین مژده دهد
که به ما ناجى نیک و سیرى داد خدا
بهر آزادى ابناء بشر بار دگر
به بشر رهبر فریادگرى داد خدا
تا کند زیر و زبر کاخ ستم را اى دل
مژده ى آیت فتح و ظفرى داد خدا
تا به پرواز در آید به جهان طایر فکر
امشب از شوق و شعف بال و پرى داد خدا
شادمانم من ژولیده که از رحمت خود
به من بى هنر امشب هنرى داد خدا
#ژولیده_نیشابوری
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
بی تو کس تا خدا نخواهد رفت
تا خدا هم دعا نخواهد رفت
تا که "باب الحوائجی" آقا
جای دیگر گدا نخواهد رفت
و اگر تو نخواهی این کعبه
سمت قبله نما نخواهد رفت
بی توسل به نام زیـــبایت
هیچ کس ‘کربلا’ نخواهد رفت
شیعه،" ذی حجّه '، بی تولدتان
پیشواز عـــزا ،نخواهد رفت
چه کسی گفته با تو این" مِس" دل
در هوای" طلا" نخواهد رفت؟
راه حج بسته ...کاظمین که هست..
زائرت تا منا نخواهد رفت
بی ولای شما، کلیـــم الله
دست او بر عصا نخواهد رفت
بی تو کس تا به کُـنـْه معرفت
"نقطه ی تحت با"نخواهد رفت..
#عبدالزهرا_هاشمیان
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
از جوار عرش سر زد آفتاب دیگری
وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری
انّه شُرباً طهوراً طیّباً لاریب فیه
آمد از میخانهی كوثر، شراب دیگری
بال وا كن لحظهای در زیر باران شهود
از فراز عرش میبارد سحاب دیگری
بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر
یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری
ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن
دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری
ما خدا را در جمال چارده تن دیدهایم
خواندهام این حرفها را در كتاب دیگری
جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند
این یكی هم می رسد از خاك و آب دیگری
بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق
بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری
حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار
با وجود او ندارد انتخاب دیگری
شك ندارم جبرییل امشب برای عرشیان
وصف او را میكند با آب و تاب دیگری
ماه كی بعد از نگاهش آفتابی میشود؟
میرود از شرم، شبها در حجاب دیگری
شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود
از كتاب معرفت، فصل الخطاب دیگری
یا نمیداند بلندای مقامش تا كجاست
یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری
مثل بغدادش خرابم كرده درد اشتیاق
بسته بالم را فراقش با طناب دیگری
یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد
نام او حیف است بردن با خطاب دیگری
#عباس_شاه_زیدی_خروش
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
وجود آمده رشک بهشت، سرتاسر
به یُمن مولد مسعود موسی جعفر
امام کلّ اعاظم، ولی حق کاظم
که کظم غیضش یادآورد ز پیغمبر
به جعفر بن محمّد عطا شده پسری
که بوده است به پیر خرد هماره پدر
هزار موسی عمران فدای آن موسی
که بود گوشه ی حبسش ز طور نیکوتر
امام هفتم، کز هشت خلد و نُه افلاک
رسد نِداش که ده عقل را تویی رهبر
خدیو هستی کز یک اشارهاش آید
قَدَر به جای قضا و قضا به جای قَدَر
چراغ دوده ی احمد که دیده ی دل را
فروغ اوست به هر صبح و شام روشنگر
به عزم طوف حریم مقدّسش دارند
هماره قافله ی دل، به کاظمین سفر
چگونه وصف امامی کنم که در قرآن
خدای عزّ و جل آمدش ثنا گستر
شرف بس است همین خاک پاک ایران را
که زیر سایه ی فرزند اوست این کشور
گرفته شهر قم از دخت او شرف آن سان
که خاک پاک مدینه ز دخت پیغمبر
بود بهشت خراسان، ز مَقدم پسرش
چنان که خاک نجف راست فیض از حیدر
اگر ولاش نباشد، عبادت ثقلین
به صاحبش ندهد سود در صف محشر
گدای درگه اویند اسفل و اعلی
رهین منّت اویند ز اصغر و اکبر
هم اوست باب حوائج هم اوست باب مراد
مراد و حاجت خود را بگیر از این در
خوش آن غبار که بر خاک او رسید و نشست
خوش آن نسیم که از کوی او نمود گذر
خوشا دلی که بگردد به گِرد تربت او
خوشا کسی که بگیرد مزار او در بر
زمام سلطنتم گر دهند، نَستانم
مرا خوش است گدایی به کوی آن سرور
اگر به جههه ی خورشید پای بگذارم
گمان مبر که از این آستان بگیرم سر
ز اهل بیت نگردد جدا دلم آنی
جدا کنند اگر جان هماره از پیکر
چراغ بزم عزای حسینیان «میثم»!
مه جمال منیرش بود به ماه صفر
#استاد_غلامرضا_سازگار
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
ايرانی ام ، رعيّـتِ موسی بن جعفرم
من شهـروندِ دولتِ موسی بن جعفرم
دنـبال هيـچ فرقه و حذبب نمي روم
در حيطه ی ولايتِ موسی بن جعفرم
مأمومم و به كوری مأمون پرست ها
دل داده ی امامتِ موسی بن جعفرم
در اوجِ فقـر رو به سُليمان نمی زنـم
وقتی گدای ساحتِ موسی بن جعفرم
هم شُـغل با مَن اند تـمام ملائكـه
مشغول تا به خدمتِ موسی بن جعفرم
امروز زير سايه ی الطـافِ دخترش
در حشر جـزو أُمّتِ موسی بن جعفرم
با اين حُسين گفتن و زينب شنـيدنم
پيوسته در حمايتِ موسی بن جعفرم
مديون شدن به مردم دنيا بُـود گِـران
بر من كه زير منّتِ موسی بن جعفرم
با اين كه خاك پای سگش هم نمي شوم
دربست وقفِ خدمت موسی بن جعفرم
ديديد اگـر كه بعد غديرم هـنوز شــاد
خوشحال از ولادتِ موسی بن جعفرم
بعد از غدير اگر كه به "ابـواء"* پر زدم
چون تشنه ی كرامتِ موسی بن جعفرم
يوسف ميا به جلوه گری پيش من كه من
ديوانه ی ملاحـتِ موسی بن جعفرم
گر پُشت هم به كعبه كنم رو به قبله ام
وقتی كه در زيارتِ موسی بن جعفرم
از اين كه با امام رضا آشنا شـدم
ممنونِ لطفِ حضرتِ موسی بن جعفرم
#محمد_قاسمی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
انفجار نور در عرش خدا رخ داده است
هفتمین خورشید در هفت آسمان افتاده است
عشق در انوار حقِّ او چو حیدر منجلی است
عالمی مبهوت مانده احمد است او یا علی است
این مسیحا انقلابی تازه از پیغمبر است
حیدری سیرت ، علی رو ، کاظم بن جعفر است
لافتی ای تازه از نام آوری های علی است
ذوالفقارش بر لبست و دُری از قلب نبی است
آیه هایش در دل قرآن تلاوت می شود
آیه های نور بر صادق عنایت می شود
امشب از گهواره ی ناهید می آید خبر
از میان هاله ی خورشید می آید خبر
در کنار بسترش موسی بن عمران آمده
آسیه زانو زده ، مریم خرامان آمده
با مسیح آمد محمد ، با محمد فاطمه
با حسن آمد حسین و پادشاه علقمه
شد اذان گویش علی و تا به أشهد می رسید
از پر قنداقه اش انگار باران می چکید
خنده هایش فاطمی و گریه هایش زینبی است
در کرامت چون حسن در عشق مانند علی است
رحمت از دست حسن وارش چو باریدن گرفت
سوره ی والشمس بر عالم تراویدن گرفت
دوخته پیراهنش را فاطمه خیرالنساء
این چنین شد کاظمینِ او شبیه کربلا
#نرگس_غریبی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
شد غزل آغاز در مدح رحيم ديگری
هفتمين بار است مستم از نسيم ديگری
هر كجا او هست آن جا مي شود عرش خدا
گوشه ی طور است در سجده كليم ديگری
با كدامين نام بايد نام تو خواند و نوشت
حضرت باب الحوائج يا كريم ديگری
نيست غير از كاظمين ات هيچ جا در عالمين
در كنار هم دو گنبد در حريم ديگری
نيست هرگز بر علی بن ابي طالب قسم
جز شما هرگز صراط مستقيم ديگری
باز هم در مي زند اين خانه را در باز كن
هم فقيری هم اسيری هم يتيم ديگری
نيمي از دل گم شده از عمد در صحن رضا
گم شده در كاظمين انگار نيم ديگری
#محسن_صرامی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
چو اشکِ دیده ی عشّاقحق،دلها مصفّا شد
قلوب شیعیان از روشنى چون طور سینا شد
اگر بینى فضاى آفرینش گشته عطر آگین
گلِ روى امام موسى کاظم شکوفا شد
قدم زد در جهان مولاى عالم موسىِ جعفر
که از یُمن قدومش،غرق زیور،عرش اعلا شد
چه خورشیدى زمین و آسمان را کرده نورانى
چه ماه پر فروغى در سپهر مجد، پیدا شد
ز چرخ چارمین با موکب عزّ و شرف امشب
پى عرض ادب سوى زمین نازل مسیحا شد
نه تنها دیده ی آل محمّد شد به او روشن
که چشم چرخپیر از دیدن آن ماه،بینا شد
در این فرخنده میلاد وصىّ هفتم طاها
نزول رحمت بىمنتهای ذات یکتا شد
نه تنها آشنایانش،که در سر تا سر گیتى
هر آنکس واقف از اوصاف او گردید شیدا شد
حمیده مادر والا مقام و ارجمند او
بنازد زان که او هم مادر فرزند زهرا شد
به پاس مقدمش از جانب ربّ غفور امشب
براى دوستدارانش، برات عفو، امضاء شد
به آن بابالحوائج (ملتجى) شد هر گرفتارى
یقیندارم که از کار و دلش هر عقدهاى وا شد
#ملتجی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است
چون موسم دمیدن خورشید هفتم است
آن فیض لایزال که مشتق ز نور او
خورشید آسمان رضا، نور هشتم است
آن پرتو جمال خدایی که طور او
آیینهزار حضرت معصومه در قم است
موسای طور قرب که در پیشگاه او
صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است
بگرِفت دست عیسیِ مریم ولای او
کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است
هر صبحدم فریضه ی حق بر امین وحی
بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است
دلتنگیاش مباد که در غنچه ی لبش
لطف شکوفهباری باغ تبسم است...
نور خدا در آینه ی آفتاب تو
حیرتفزای دیده ی افلاک و انجم است
عدل مجسّمی تو و هر دادخواه را
در بارگاه لطفِ تو شوق تَظَلُّم است
یزدان نخواست تا غم روزی خورَد کسی
با لطف تو که قاسمُ الاَرزاق مردم است
آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است
وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است
طاعات منکران تو در روز رستخیز
آتشبیار معرکه مانند هیزم است
در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان
جایی که آب هست چه جای تیمم است؟
با نعمت ولای تو (پروانه) را چه غم
عمریست در بهشت که غرق تنعم است
#محمد_علی_مجاهدی_پروانه
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
روح مطهر تو، خورشید بی زوال است
با ظلمت و تباهی، همواره در جدال است
ای شهسوار دل ها، آقا امام کاظم
غالب به خشم گشتی، ای روح پاک و صائم
رسوا تو کردی ای شه، بنیان ظلم هارون
هفتم امام معصوم، عالم به توست مدیون
از تو خراب گشته، بنیاد مکر و تزویر
با خون سرخت ای شه، فاتح شدی به شمشیر
با صبر و استقامت، آورده ای به زانو
ظلم و شکنج جلاد، ای شهسوار مه رو
تسلیم شد به نزدت، ظلم و شکنجه و زجر
ایوب از تو آموخت، درس نجابت و صبر
ای کوه صبر و تقوی، مولا امام هفتم
وی آن که درگه تو، باشد پناه مردم
مولا غلامی ام را، امضا نما همیشه
تا من غلامی ات را، سازم هماره پیشه
آقا امام کاظم، ای روح جاودانی
در روز حشر مولا، امید شیعیانی
جان شه خراسان، دستم بگیر مولا
تا روسفید گردم، در روز حشر آقا
#محمد_رضا_کوزه_گر_کالجی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
دوبیتی
مژده اِی اهل ولا موسیِّ جعفر آمد
حجّت بالغه ی خالق اکبر آمد
پسر صادق و از آلِ محمّد باشد
هفتمین نور خدا سبط پیمبر آمد
◾️
زِ رَهِ جود و کَرَم ذات خدا
پسری کرده عطا صادق را
آن پسر موسیِّ کاظم باشد
که پدر می شود از بهر رضا
◾️
شد عنایت ز جانب خالق
پسری بهر حضرت صادق
بفرستد درود با صلوات
هرکه باشد به کاظمش عاشق
#حسین_مقدم
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
هفتمین خورشید آفاق هدایت کاظم است
چشمه ی سیّال فیض بی نهایت کاظم است
معنی روشن تر از خورشید قاموس جهاد
زندگی را تا نهایت از بدایت کاظم است
سالکان پایمرد وادی اخلاص را
با زلال کوثر حق در سقایت کاظم است
پیشوایی کز نفوذ حکمت و تدبیر او
منسجم گردیده ارکان هدایت کاظم است
«کاظمین الغیظ و عافین عن الناس» از کتاب
گفت پیر معرفت مصداق آیت کاظم است
بر فراز منبر دین محمد چون علی
استقامت را به تفسیر و روایت کاظم است
کاروان مانده در ظلمات را تا ملک نور
معنی ارشاد و مفهوم هدایت کاظم است
غیرت آموزی که از ناموس قرآن کریم
کرده با ایثار جان خود حمایت کاظم است
روز و شب در پهنه ی هستی چراغ افروز راه
تا به اقلیم سعادت با درایت کاظم است
#عباس_خوش_عمل_کاشانی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
امشب زمین ز نور وجودش منور است
امشب زمان ز عطر حضورش معطر است
امشب شب پیمبر و آل پیمبر است
امشب شب ولادت موسی بن جعفر است
موسی بن جعفری که رخش منظر خداست
باب الحوائج همه مشکلات ماست
امشب تمام عرض و سما زیر پای اوست
حالی اگر که هست به لطف هوای اوست
شیعه در اوج شورو شعف از ولای اوست
ایمان ما نتیجه یا ربنای اوست
او جلوه ای ز چشمه جوشان کوثر است
آیینه جلال و جمال پیمبر است
لحظه به لحظه با نفسش خو گرفته ایم
از عطر ناب پیرهنش بو گرفته ایم
ما ناگرفته های خود از او گرفته ایم
پس از تمام آینه ها رو گرفته ایم
همواره از عنایت او در تلاطمیم
ما پیروان حضرت خورشید هفتمیم
لطفش به ما چه ساده و آسان رسیده است
خوبی او به شیعه فراوان رسیده است
بیش از همه به کشور ایران رسیده است
یک جلوه قم یکی به خراسان رسیده است
جز خاندان او به کسی دل نداده ایم
جارو کشان خانه این خانواده ایم
شکر خدا که نوکر موسی بن جعفریم
در زیر سایه سر موسی بن جعفریم
همسایگان دختر موسی بن جعفریم
ما ساکنان کشور موسی بن جعفریم
این خاک تا به روز ابد زیر دین توست
دل، تنگ دیدن حرم کاظمین توست
#محمود_یوسفی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
روز نخست مُشتِ غباری فرشتهها
بُردند با نسیمِ بهاری فرشتهها
قدری هم از طُفیلِ نگاری فرشتهها
قدری هم از گلاب دیاری فرشتهها
برداشتند و آب و گل ما درست شد
گفتند یاعلی و دل ما درست شد
سوگند بر تبسمِ مولای فاطمه
سوگند بر ترنم فردای فاطمه
ما را بیافرید مسیحای فاطمه
با معجزات حضرت موسایِ فاطمه
شُکرِ خدا سرشته به خاکی مطهریم
از خشتهای خانهی موسیبن جعفریم
رو برمدینه آهوی چشمم رمیده است
خورشیدی از فراز اُفقها رسیده است
از دامن حمیده* اُمیدی دمیده است
این نو رسیده فاطمه را نورِ دیده است
از شادیِ فرشته زمین در طلاطم است
ساقی بریز باده که این دورِ هفتم است
ای هفت هفتههای دلم هفتمین امام
ای هفتسینِ لطف و کرم هفتمین امام
هفت آسمان عِلم و عَلَم هفتمین امام
هفت است اگر طواف حرم هفتمین امام
در هفتمین طواف سرم زیرِ دِین توست
سوگند بر حرم که حرم کاظمین توست
گرچه در از دحام گدایان این درم
عمری گدای سفرهی موسیبن جعفرم
واکرده است هر گرهام را برابرم
نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرم
بر دست ما عنایتِ بالحوائج است
با ما همیشه برکت باب الحوائج است
*حمیده نام مبارکه مادر امام کاظم علیهالسلام
#حسن_لطفی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
چون گل گلزار صادق پرده از رخ برگرفت
عالم از نور جمالش جلوه ى دیگر گرفت
آفتاب صبح صادق آن که از صبح ازل
روشنى خورشید از آن ماه بلند اختر گرفت
دُرِّ مکنون پرورش چون یافت در مهد صدف
شد حمیده خو چو خو، در دامن مادر گرفت
موسى کاظم امام هفتمین نور خدا
آن که نور عارضش آفاق سرتاسر گرفت
آن که روشن از جمالش گشت آیات خدا
وآن که رونق از کمالش شرع پیغمبر گرفت
هم ادب رونق از آن گنجینه ی آداب یافت
هم سخن زیور از آن کلک سخن گستر گرفت
شد رها از بند محنت آن که از صدق و صفا
دامن باب الحوائج موسى جعفر گرفت
از در باب الحوائج روى حاجت بر متاب
زآن که فیضش چشمه از سر چشمه ى داور گرفت
در صف محشر شفاعت یافت آن کاو چون (رسا)
دامن موسى بن جعفر در صف محشر گرفت
#استاد_دکتر_قاسم_رسا
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
ای آفتاب حُسن به زیباییات سلام
وی آسمان فضل به داناییات سلام
در صبر شاخصی به شکیباییات سلام
تنها تو کاظمی که به تنهاییات سلام
هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست
از آب عفو آتش خشمت فرو نشست
ای صرف گشته عمر گران تو در نماز
دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز
مطلوب ایزد است بیان تو در نماز
واجب بُود درود به جان تو در نماز
آنسان که نور عشق خدا در وجود توست
از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست
تو عبد صالح و به کفَت قدرت خداست
هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست
هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست
کی ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست
قدرت از آن توست که بر ابر پیلوار
فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار...
ای کشتی نجات به دریای حادثات
دارند شیعیان به شما چشم التفات
لبتشنهایم تشنۀ یک جرعۀ فرات
بر ما ببخش از کرم خویشتن برات
در آستان قدس رضا نور عین تو
دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو
چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست
چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست
سر تا به پای دردم و درمانم آرزوست
پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست
بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا
سوگند میدهم به جگرگوشهات رضا
#استاد_سید_رضا_مؤید
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
دوبیتی
امشب تمام آسمان در شوروشین است
جشن و سرور امشب به پا در عالمین است
امشب به دنیا آمده باب الحوایج
امشب دل هر شیعه ای در کاظمین است
#مجید_رجبی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
دوبیتی
فیض تو به ما ز والدینت برسد
از مشهد و قم، دو نورعینت برسد
دلتنگ زیارت تو هستم چه شود!
دستم به ضریح کاظمینت برسد
#علی_کرمی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
ايراني ام ، رعيّـتِ موسي بن جعفرم
من شهـروندِ دولتِ موسي بن جعفرم
دنـبال هيـچ فرقه و حذبي نمي روم
در حيطه ي ولايتِ موسي بن جعفرم
مأمومم و به كوري مأمون پرست ها
دل داده ي امامتِ موسي بن جعفرم
در اوج فقـر رو به سُليمان نمي زنـم
وقتي گداي ساحتِ موسي بن جعفرم
هم شُـغل با مَن اند تـمام ملائكـه
مشغول تا به خدمتِ موسي بن جعفرم
امروز، زير سايه ي الطـافِ دخترش
در حشر، جـزو أُمّتِ موسي بن جعفرم
با اين حُسين گفتن و زينب شنـيدنم
پيوسته در حمايتِ موسي بن جعفرم
مديون شدن به مردم دنيا بُـود گِـران
بر من كه زير منّتِ موسي بن جعفرم
با اين كه خاک پاي سگش هم نمي شوم
دربست وقفِ خدمت موسي بن جعفرم
ديديد اگـر كه بعد غديرم هـنوز شــاد
خوشحال از ولادتِ موسي بن جعفرم
بعد از غدير اگر كه به "ابـواء"* پر زدم
چون تشنه ي كرامتِ موسي بن جعفرم
يوسف ميا به جلوه گري پيش من كه من
ديوانه ي ملاحـتِ موسي بن جعفرم
گر پُشت هم به كعبه كنم روبه قبله ام
وقتي كه در زيارتِ موسي بن جعفرم
از اين كه با امام رضا آشنا شـدم
ممنونِ لطفِ حضرتِ موسي بن جعفرم
#محمد_قاسمی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
امشب تمام مُلک و مَلک در ترنم است
چون موسم دمیدن خورشید هفتم است
آن فیض لایزال که مشتق ز نور او
خورشید آسمان رضا، نور هشتم است
آن پرتو جمال خدایی که طور او
آیینهزار حضرت معصومه در قم است
موسای طور قرب که در پیشگاه او
صدها کلیم بی «اَرِنی» در تکلم است
بگرفت دست عیسی مریم ولای او
کز پای دارِ فتنه، به چرخ چهارم است
هر صبحدم فریضۀ حق بر امین وحی
بر حضرتش ادای سلام ٌعلیکم است
دلتنگیاش مباد که در غنچۀ لبش
لطف شکوفهباری باغ تبسم است...
نور خدا در آینۀ آفتاب تو
حیرتفزای دیدۀ افلاک و انجم است
عدل مجسمی تو و هر دادخواه را
در بارگاه لطف تو شوق تَظَلُّم است
یزدان نخواست تا غم روزی خورد کسی
با لطف تو که قاسم الارزاق مردم است
آن سر که نیست خاک درت در تنزُّل است
وان دل که نیست جای تو، جای تألُّم است
طاعات منکران تو در روز رستخیز
آتشبیار معرکه مانند هیزم است
در روز حشر جز تو شفیعی مبادمان
جایی که آب هست چه جای تیمم است؟
با نعمت ولای تو «پروانه» را چه غم
عمریست در بهشت که غرق تنعم است
#استاد_محمد_علی_مجاهدی_پروانه
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
ای بنای حرم عدل و امان را بانی
ای ز انوارِ تو، آفاق همه نورانی
ای تو در مکرمت و جود، نبی را مانند
ای تو در منزلت و قدر، علی را ثانی
تو اَمینُاللَّهی و بر درِ بیتُالشَّرَفت
هست جبریل امین را شرف دربانی
آن جمال ملکوتی که تو داری، به مَلَک،
از تماشای رُخت دست دهد حیرانی
تویی آن جلوه که تابید به موسی در طور
تو مسیحایی و داری نفسی رحمانی
تویی آن نوح، که خود روح نجاتی، هر گاه،
گیتی از سیل حوادث بشود توفانی
گردش چشم تو و گردش افلاک یکیست
نکند چرخ ز فرمان تو نافرمانی..
که گمان داشت که با آن همه تشريف و جلال
یوسف فاطمه یک عمر شود زندانی؟
آب شد شمع وجود تو و خون شد جگرت
آه از ظلمت زندان و شب ظلمانی
از هجوم غم و اندوه به تنگ آمده بود
روح قدسیِ تو در کالبد انسانی
جان فدایت که به يک عطف نظر زنده کنی
در دل و جان جهان عاطفۀ عرفانی
از لب لعل تو، انوار هدایت جاریست
ای سحاب کرمت، در همهجا بارانی
ای کلامُ اللَّه ناطق که تو را میخوانند
شجر طیبه در معرفت قرآنی
حبس و تبعید به فتوای تو محبوبتر است،
از قبول ستم و سلطۀ بیایمانی
بر در قاضی حاجات مناجاتکنان
عرض حاجت بری ای سجدۀ تو طولانی
آفتابی و سفر میکنی از شرق به غرب
عجب از صبر تو در سایۀ سرگردانی
به پریشانی تو دجلۀ بغداد گریست
ای نصیب تو همه بیسر و بیسامانی
اهرمن گرچه بسی بهر فنایت کوشید
نشود جلوۀ انوار الهی، فانی
شاهد مکتب توحیدی و در راه هدف
بِاَبی اَنت و اُمّی که شدی قربانی
تا مرا رخصت پابوس تو قسمت نشود
منم و دست و گریبانِ غمی پنهانی..
"گر چه دوريم به یاد تو سخن میگوییم
بُعد منزل نبود در سفر روحانی"
با تولّای تو، تا گلبن طبعم گل کرد
عوض گریه کند دیده گلابافشانی
به بَرَت آمدهام، تا ببرم فیضی از آن
جذبۀ معنوی و جاذبۀ روحانی
چه بخواهم؟ که تو خود حال مرا میبینی
چه بگویم؟ که تو خود درد مرا میدانی
نظری کن که "شفق" مُحرم کوی تو شود
ای بنای حرم عدل و امان را بانی!
#استاد_محمد_جواد_غفورزاده_شفق
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
وجود آمده رشک بهشت، سرتاسر
به یمن مولد مسعود موسی جعفر
امام کلّ اعاظم، ولی حقّ کاظم
که کظم غیضش یادآورد ز پیغمبر
به جعفر بن محمّد عطا شده پسری
که بوده است به پیر خرد هماره پدر
هزار موسی عمران فدای آن موسی
که بود گوشة حبسش ز طور نیکوتر
امام هفتم، کز هشت خلد و نُه افلاک
رسد نداشکه ده عقل را تویی رهبر
خدیو هستی کز یک اشارهاش آید
قدر به جای قضا و قضا به جای قدر
چراغ دودۀ احمد که دیدة دل را
فروغ اوست به هر صبح و شام روشنگر
به عزم طوف حریم مقدّسش دارند
هماره قافلۀ دل، به کاظمین سفر
چگونه وصف امامی کنم که در قرآن
خدای عزّ و جلّ آمدش ثنا گستر
شرف بس است همین خاک پاک ایران را
که زیر سایة فرزند اوست این کشور
گرفته شهر قم از دخت او شرف آنسان
که خاک پاک مدینه ز دخت پیغمبر
بود بهشت خراسان، ز مقدم پسرش
چنانکه خاک نجف راست فیض از حیدر
اگر ولاش نباشد، عبادت ثقلین
به صاحبش ندهد سود در صف محشر
گدای درگه اویند اسفل و اعلی
رهین منّت اویند ز اصغر و اکبر
هم اوست باب حوائج هم اوست باب مراد
مراد و حاجت خود را بگیر از این در
خوش آن غبار که بر خاک او رسید و نشست
خوش آن نسیم که از کوی او نمود گذر
خوشا دلی که بگردد به گرد تربت او
خوشا کسی که بگیرد مزار او در بر
زمام سلطنتم گر دهند، نستانم
مرا خوش است گدایی به کوی آن سرور
اگر به جههۀ خورشید پای بگذارم
گمان مبر که از این آستان بگیرم سر
ز اهلبیت نگردد جدا دلم آنی
جدا کنند اگر جان هماره از پیکر
چراغ بزم عزای حسینیان «میثم»!
مه جمال منیرش بود به ماه صفر
#استاد_غلامرضا_سازگار
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
ای کلیماللَه تماشا کن کلام الله را
بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را
نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را
در زمین و آسمانها رهبری آگاه را
روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر
گوهر رخشندۀ شش بحر نور است این پسر
این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس الضحاست
این پسر بابالکرم، بابالولا، باب العطاست
این پسر بابالمرادِ انبیا و اولیاست
این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست...
صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او
نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او
ماه ذیالحجهست محو آفتاب روی او
جنس آدم قبضهای از خاک پاک کوی او
چشم عیسی از فراز آسمانها سوی او
عروة الوثقای ارباب کرامت موی او
آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست
کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست
ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو
وحیِ ساعد خیزد از لبهای گوهربار تو
آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو
روح پاک انبیا و اولیا زوار تو
آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت
حضرت معبود مشتاق مناجات شبت...
ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک
آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک
با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک
بیولایت میشود رحمت، عذاب دردناک
میثم آلودهای عبد و ثناگوی شماست
هر که بوده هر که باشد سائل کوی شماست
#استاد_غلامرضا_سازگار
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
چو اشک دیدۀ عشّاقحق، دلها مصفّا شد
قلوب شیعیان از روشنى چون طور سینا شد
اگر بینى فضاى آفرینش گشته عطر آگین
گل روى امام موسى کاظم شکوفا شد
قدم زد در جهان مولاى عالم موسى جعفر
که از یمن قدومش، غرق زیور، عرش اعلا شد
چه خورشیدى زمین و آسمان را کرده نورانى
چه ماه پر فروغى در سپهر مجد، پیدا شد
ز چرخ چارمین با موکب عزّ و شرف امشب
پى عرض ادب سوى زمین نازل مسیحا شد
نه تنها دیدۀ آل محمّد شد به او روشن
که چشم چرخپیر از دیدن آن ماه، بینا شد
در این فرخنده میلاد وصىّ هفتم طاها
نزول رحمت بىمنتهای ذات یکتا شد
نه تنها آشنایانش، که در سر تا سر گیتى
هر آنکس واقف از اوصاف او گردید شیدا شد
حمیده مادر والا مقام و ارجمند او
بنازد زان که او هم مادر فرزند زهرا شد
به پاس مقدمش از جانب ربّ غفور امشب
براى دوستدارانش، برات عفو، امضاء شد
به آن بابالحوائج «ملتجى» شد هر گرفتارى
یقین دارم که از کار و دلش هر عقدهاى وا شد
#ملتجی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
قبله شد تنظیم با قبله نمایت هفت بار
کعبه می گردد به دور خاک پایت هفت بار
برده دل از حضرت داوود هر صبح و غروب
آیه هایِ صوتِ قرآنِ صدایت هفت بار
باز شد از حاجتش فوراً گره تا با وضو
گفت «یا باب الحوائج» را گدایت هفت بار
گفت «یا موسی بن جعفر» اولِ هر کظم غیظ
دور شد از شرّ شیطان با دعایت هفت بار
هفت بارِ «تو» برابر هست با هفتاد سال
پس نگاهی کن به این «بد» با عنایت هفت بار
هر کسی دارد برای عشقبازی شیوه ای
من که می میرم به تنهایی برایت هفت بار
روزهایی را که احساس کسالت میکنم
میخورم از نُقلِ در مشکل گشایت هفت بار
چشم تو دارالشّفای شهره ای در عالم است
میدهد بر مرده جان چونکه دوایت هفت بار
زائرت شد در حقیقت حاجیِ بیت الحرام
با طوافِ کعبهٔ صحن و سرایت هفت بار
سائل آمد کاظمین و ماند و دیگر برنگشت
تا قدم زد بارِ اول در هوایت هفت بار
می روم مشهد به پابوس علی-موسی الرضا
در طیِ یکسال آینده به جایت هفت بار!
#مرضیه_عاطفی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
هر شاعریست در تب تضمین چشم تو
از بس سرودنیست مضامین چشم تو
چشم جهان به مقدمت ای عشق! روشن است
از اولین دقایق تکوین چشم تو
ما را اسیر صبح نگاه تو کرده است
آقا! کرشمههای نخستین چشم تو
از ابتدای خلقت عالم، از آن ازل
من شیعهام به مذهب و آیین چشم تو
میشد چه خوب نور خدا را نگاه کرد
از پشت پلکت از پس پرچین چشم تو
امشب شکوه خلدبرین دیدنی شده
وقتی شدهست منظر و آیینه چشم تو
گل کرده بر لب غزلم باغی از رطب
امشب به لطف لهجۀ شیرین چشم تو
چشم تو آسمان سخا و کرامت است
آقا! خوشا به حال مساکین چشم تو
حالا دو خط دعا به لبم نقش بسته است
در انتظار لحظۀ آمین چشم تو:
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنند»
خوش عالمیست عالم باب الحوائجی
با توست نورِ اعظم باب الحوائجی
مهر شماست حلقۀ وصل خدا و خلق
داری به دست خاتم باب الحوائجی
در عرش و فرش واسطۀ فیض و رحمتی
بر دوش توست پرچم باب الحوائجی
در آستانۀ تو کسی نا امید نیست
آقا! برای ما همه باب الحوائجی
بیشک شفیع ماست نگاه رئوف تو
در رستخیز واهمه، باب الحوائجی
دیوانۀ سخای اباالفضلی توام
مانند ماه علقمه، باب الحوائجی
صحن و سرات، غرق گل یاس میشود
وقتی که میهمان تو عباس میشود
در ساحل سخاوت دریای کاظمین
ماییم و خاک پای مسیحای کاظمین
با دستهای خالی از اینجا نمیرویم
ما سائلیم، سائل آقای کاظمین
رشک بهشتیان شده حال کسی که هست
در اعتکاف جنت الاعلای کاظمین
نور الهی از همه جا موج میزند
توحیدی است بسکه سراپای کاظمین
داریم در جوار حرم، حقّ آب و گِل
خاتون شهر ما شده زهرای کاظمین
ما ریزهخوار صحن و سرای کریمهایم
این افتخار ماست، گدای کریمهایم
در سایهسار کوکب موسی بن جعفریم
ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم
لطفش به گوشه گوشۀ ایران رسیده است
یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم
هستی ماست نوکری اهلبیت او
ما خانهزاد زینب موسی بن جعفریم
قم آستان رحمت آل پیمبر است
در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم
چشم امید اهل دو عالم به دست اوست
مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم
حتی قفس براش مجال پرندگیست
مدیون ذکر یا رب موسی بن جعفریم
دلسوخته ز ندبۀ چشمان خستهاش
دلخون ز شیون و تبِ موسی بن جعفریم
آتش زده به قلب پریشان، مصیبتش
با دست بسته غرق سجود است حضرتش...
#یوسف_رحیمی
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati
مژده اى دل که به ما تاج سرى داد خدا
شب ما سوته دلان را سحرى داد خدا
سجده ی شکر به جا آر که از رحمت خویش
تیر جانسوز دعا را اثرى داد خدا
شجرِ طیبه ى گلشن طاها را باز
هم ثمر داده و هم برگ و برى داد خدا
تا که اسلام قوى گردد و الحاد ضعیف
صدف بحر ولا را گهرى داد خدا
اى صبا فاطمه را مژده بده کز ره لطف
صادق آل نبى را پسرى داد خدا
ملک از کنگره ى عرش برین مژده دهد
که به ما ناجى نیک و سیرى داد خدا
بهر آزادى ابناء بشر بار دگر
به بشر رهبر فریادگرى داد خدا
تا کند زیر و زبر کاخ ستم را اى دل
مژده ى آیت فتح و ظفرى داد خدا
تا به پرواز در آید به جهان طایر فکر
امشب از شوق و شعف بال و پرى داد خدا
شادمانم من ژولیده که از رحمت خود
به من بى هنر امشب هنرى داد خدا
#ژولیده_نیشابوری
#ولادت_امام_موسی_ابن_جعفر_ع
@nohe_sonnati