eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.3هزار دنبال‌کننده
175 عکس
5 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
عصمت داور است این دختر گل پیغمبر است این دختر بعد زهرا و عمه‌اش زینب بهترین دختر است این دختر زآن چه گفتند در فضایل او بهتر و برتر است این دختر گرنه، همچون خدای بی همتاست؟ از چه بی همسر است این دختر در جلال و کمال و قدر و شرف تالی مادر است این دختر لیلةالقدر موسی‌ِ جعفر سوره ی کوثر است این دختر پای تا سر رضا و سر تا پا موسیِ جعفر است این دختر دستگیر همه گنهکاران در صف محشر است این دختر نخل سرسبز گلبن قرآن شهر دین را در است این دختر آفتاب دل امام جواد بر رضا خواهر است این دختر مادرش پاره ی تن احمد بضعه ی حیدر است این دختر در دو عالم چو مادرش زهرا بر زنان سرور است این دختر ماه رخسار آن بتول مقام نقش گلبوسه دارد از سه امام @nohe_sonnati
دوبیتی هرچند دعای عاشقان پر دارد زیبایی پرواز کبوتر دارد در پرده بود اجابت اما، صلوات بفرست که آن حجاب را بر دارد @nohe_sonnati
قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد تا خراسان رضا آینه در قم دارد توبه شد عاقبت گریه ی هر زائر مست بر زمین ریخته هر باده که در خم دارد ((بُعد منزل نبود در سفر روحانی)) هر سلامی بفرستیم، علیکم دارد می روم در حرم از صحن به صحنی دیگر موج تا در دل دریاست تلاطم دارد عکسم افتاد در آیینه ی صحن و دیدم شیشه این مرتبه با سنگ تفاهم دارد هم کریمه ست و هم از نسل کریمان بانو پس گدا در حرمش حقِّ تقدم دارد لطف بی بی ست که در جمعیت شاعرها شاطر عباس قمی فیض تکلم دارد مرغ دل گرچه سیاه است ولی از سر لطف از سر گنبد او حسرت گندم دارد @nohe_sonnati
خواهر خورشید هشتم ماه هشتم می ‌شود روشنایی بخش شام تار مردم می ‌شود غیر ذات چارده تن هیچکس معصوم نیست مانده‌ام معصومه پس معصوم چندم می‌ شود؟ دختر موسی، کلیم الله ها می پرورد در حریمش لال مشغول تکلم می شود چشمه ی عصمت به دست حضرت معصومه است او بخواهد دختر بدکاره خانم می ‌شود یا کریمانِ کریمان نیز حاجت می‌دهند نذر، بعضی وقت ها یک مشت گندم می ‌شود هیچ اندوهی نمی‌ماند برای زائرش بغض می‌ آرند در صحنش تبسم می ‌شود مرجع تقلید باشی یا من بی دست و پا... دست و پایت در حریم قدسی‌اش گم می شود مرقد او هست لنگرگاه کشتی نجات موج زائرها می ‌آیند و تلاطم می ‌شود از بلاهای زمین و آسمان آسوده است هر کسی در عصر غیبت ساکن قم می ‌شود @nohe_sonnati
چنان پوشیده در نور است آن تندیس زیبایی که باشد یک به یک شایسته ی القاب زهرایی به دنیایش رضا سوگند، از بس محو حق بوده جدا گردیده از آمال او امیال دنیایی سواد معجرش آموخت بر شب پرده داری را غبار مرکبش شد توتیای چشم بینایی نخوانده نامه را پاسخ بگوید دختر موسی به حیرت مانده ابناء بشر از این توانایی چو بیند حضرت کاظم جواب نامه را گوید: پدر قربان او گردد از این اِشراف و دانایی بپرس از حضرت موسی بن جعفر این کرامت را مگر علم لدنی گفته او را جای لالایی؟ شفاعت می کند از شیعیان در عرصه ی محشر تصور کن چقدر آن روز می گردد تماشایی دمی که دید در غربت گرفتار است مولایش علم بر دوش شد در یاری مولا به تنهایی کنیز شوکت شاهانه ی او مادر گیتی غلام همت مردانه ی او بود آقایی مسیر راه از فیض شما شد جاده ی رحمت به هر جایی که رفتی سبز شد باغ شکیبایی حضور با شکوهت آبروی اهل ایران شد حیا و غیرت ما ثبت شد در چرخ مینایی قسم بر زینب کبری که در این کشور مولا ز فرزندان زهرا می شود با گل پذیرایی تویی آن زن که بعد از حضرت صدیقه و زینب خدا شایسته اش دیده برای حکم فرمایی غبار قبرت از علم لَدُن پر بوده تا رفته فقاهت از سر کویت به سر حدِّ شکوفایی به دریای علومت دیده ام جمع فقیهان را چنان غواص ها در حال اقیانوس پیمایی بزرگانی چنان بهجت اگر صاحب نفس بودند ز انفاس شما آموختند اعجاز عیسایی به پیشت مجتهد با علم و عارف با عمل آید حساب عاشقان پاک است ازاین وسواس مبنایی دلم با آرزوی "اشفعی لی" می شود آرام که من را جز تولا و تبری نیست دارایی گنه کارم من و ای عصمت حق پرده پوشی کن پناه آورده ام در سایه ات از بیم رسوایی @nohe_sonnati
نسیــم آورده از باغِ جنــان، عطــر ترنـُّــم را نشــانده روی لب هــای رضــا نقــش تبسّـــم را هــلالِ مـاه نو امشب ید بیضــای دیگـــر شد عطــا شد نوری از طوری دگر موسای دوم را به لطف بانوی باران، دل سبــز زمین گل کرد به بار آورد این رحمت هزاران خوشه گندم را چه خیــر و برکتـی دارد قدم هــای شمـا بانو! کرامت می رسد هر دَم ز دستان تو مردم را به یُمــنِ مقــدمت بانو! کَــرَم آباد شد ایران حضـــورت آبـرو داده کــویــرِ تشنـــه ی قُــم را ملائک در حریمت از مِـیِ عشق تو سرمستند به صد عالم نمی بخشند یک جرعه از این خُم را مُقــدّم هست بر باغِ بهـشت، ایوان زیبایت گرفتـه صحــن تو از جنّـت این حقّ تَقـدُّم را شـــدی آرامــش قـلب برادر، زینـب ثانـــی! گرفتــی از دل آشفتــه اش شورِ تلاطــم را نمودی روشن از نور وفا و عشـق و ایثارت شبیـه زینبِ کبــریٰ، دل خورشید هشتم را به وصف شأنتان بانو ! زبان "کیمیا" قاصــر ببخشای و بپوشان از من این ضعفِ تکلُّم را @nohe_sonnati
دوبیتی ماییم و محبت تو یا معصومه الطاف و عنایت تو یا معصومه از ساحت ثامن الحجج می خواهیم عیدی ولادت تو یا معصومه @nohe_sonnati
دخترم اختر حيا هستی جلوه ی رحمت خدا هستی عطر و بوی بهشت داریّ و گلی از باغ دلگشا هستی به خداوندی خدا سوگند بهترين تحفه و عطا هستی مرحبا بر حجاب برتر تو پيرو خيرةالنّسا هستی در حجابیّ و مستجابی، چون آسمانی ترين دعا هستی چادرت را فرشته می بويد تو گل سرخ باغ ما هستی کی شوی تو اسير رنگ و ريا بوريا پوش و بی ريا هستی روزت ای دخترم مبارک باد مايه ی شادی و صفا هستی روز ميلاد خوب معصومه ست وَ تو از دست غم رها هستی دل خود را دخيل کن به حرم گر تو هم همچو من گدا هستی ذکر کن ای کریمه! کن کرمی تو که مشهور در سخا هستی دختران را نمونه الگويی گوهر دُرج پُر بها هستی ميوه ی قلب موسی کاظم خواهر حضرت رضا هستی جان فدای غريبی ات، گويا زينب دشت کربلا هستی خوش به حالت «بشير» در عالم شاعر آل مصطفی هستی تو چه غم داری و چه کم داری شيعه ی شاه لا فتی هستی @nohe_sonnati
دوبیتی خدا به موسیِ جعفر بِداده یک دختر ز دختران جهان در زمان خود برتر که بود فاطمه نامش چو مادرش زهرا چه مادری که پیمبر بخوانده اش مادر ▪️ داده داور به موسیِ جعفر دختری نیک سیرت و منظر نام او فاطمه بود که رضا مفتخر باشد از چنین خواهر ▪️ حضرت موسی بن جعفر را یگانه دختری حق عطا کرده منوّرتر ز ماه و مشتری شهرتش معصومه و نام گرامش فاطمه دختر است و خواهر و عمه به سه نام آوری @nohe_sonnati
حیا و عصمت و پاکیزگی را در رُخَت دیدند تو را بِرّه، تقیّه، عابده، معصومه نامیدند وجودت روشنی‌بخشِ دل موسی بن جعفر شد چه نعمت‌ها که از یُمن قدم‌های تو باریدند علی موسی الرضا خوشحال‌تر از کل عالَم بود ملائک از تهِ دل بعد میلاد تو خندیدند هزاران فطرس دلسوخته با صد هزار امّید برای عرض حاجت دور چشمان تو چرخیدند چه با حسرت ضریح و بارگاهت را نشان دادیم به آن ها که نشان از مدفن خورشید پرسیدند @nohe_sonnati
از لحظه‌ی پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست شيرينیِ اين لحظه‌ها در هر وصالی نيست مهمان درگاهت شدم با اين‌كه می‌دانم اين خانه جای هر گدای لاابالی نيست مانند شمعی می‌درخشی بين زائرها دور ضريحت هرگز از پروانه خالی نيست باران لطف و رحمتت يک‌ريز می‌بارد در هيچ فصلی اين حوالی خشک‌سالی نيست حاجت‌روا از قم به تهران باز می‌گردم؟ بعد از زيارت ديگر اين جمله سؤالی نیست خواهش فراوان است در این دل، ولی بانو جز دوری و دلتنگیِ مشهد، ملالی نيست @nohe_sonnati
از ادب در حرمت قامت زوّار خم است هرکه زانو زده در محضر تو محترم است قم بهشتی‌ست که از لطف تو رونق دارد هر کویری که بر آن پا بگذاری «ارم» است «بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پر کرد آن چه در صحن تو هرگز نتوان یافت، «غم» است عالِمان ریزه‌خور سفره‌ی احسان توأند عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است «مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است قصد قم می‌کنم از مشهد و در هر نَفَسم یارضاجان دم و معصومه مدد بازدم است شد پناهنده به منظومه‌ی صحنت «پروین» حَرَمت امن‌ترین خانه‌ی اهل قلم است وقت توصیف شکوه تو مضامین لال‌اند شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم است @nohe_sonnati
اگر درمان‌ درد خویش‌ می‌خواهی‌، بیا اینجا دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب‌ دردها اینجا شکسته‌بالی ما می‌دهد بال و پری‌ ما را اگر از صدق‌ دل‌ آریم‌ روی‌ التجا اینجا طلب‌ کن‌ با زبان‌ بی‌زبانی‌ هرچه‌ می‌خواهی‌ که‌ سر داده‌ست گلبانگ‌ اجابت‌ را خدا اینجا به‌ گوش‌ جان‌ توان‌ بشنید لبّیک‌ خداوندی‌ نکرده‌ با لب‌ خود آشنا حرف دعا اینجا هزاران‌ کاروان‌ دل‌ در اینجا می‌کند منزل‌ اگر اهل‌ دلی‌ ای‌ دل‌، بیا اینجا، بیا اینجا دل‌ دیوانۀ‌ من‌ همچو او گم‌‌کرده‌ای‌ دارد ز هر دردآشنا گیرد سراغ‌ آشنا اینجا... صدای‌ پای‌ او در خاطر من‌ نقش‌ می‌بندد مگر می‌آید آن‌ آرام‌‌جان‌ها از وفا اینجا...؟ مشو از حُرمت این بارگه غافل که مهدی را زیارت کرده‌اند اهل بصیرت بارها اینجا حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد که می‌بخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا علاج درد بی‌درمان کند لطف عمیم او نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا! حدیث‌ عشق‌ با «پروانه‌» می‌گویی،‌ نمی‌دانی‌ که‌ می‌سوزد به‌سان‌ شمع،‌ از سر تا به پا اینجا @nohe_sonnati
چه افتخاری از این خوب‌تر که دختر شد به نام فاطمه پیوند خورد و محشر شد که آمد و به پدر شادیِ دوچندان داد رسید و مایه‌ی آرامش برادر شد هم از تمامی مردان سرش سرآمدتر هم از تمام زنانِ قبیله‌اش سر شد سرودن از حرمش لذتی مضاعف داد چه لذتی که نوشتیم و صدبرابر شد به لطف آنکه به طوف حریم او رفتیم زیارت حرم طوس هم میسر شد حرم نه جای کسی مثل من، که این درگاه محل آمد و رفت دوصد پیمبر شد به ذرّه‌پروری‌اش بس همینکه جبرائیل در آسمان کریمانه‌اش کبوتر شد مدینه فاطمه‌اش را شبی به ایران داد و قم برای ابد با مدینه خواهر شد @nohe_sonnati
با نگاهت، می‌زنم با قدسیان پَر، در بهشت می‌گذارم سر، بر این خاک معطر، در بهشت آب سقاخانه‌ات را هر زمان نوشیده‌ام گوییا نوشیده‌ام از حوض کوثر، در بهشت خوانده بودم: «با کریمان کارها دشوار نیست» باز مبهوتم، در آوردم چرا سر در بهشت؟ خوب و بد، با هم، میان صحن تو، پر می‌زنند نیست قانونِ «کبوتر با کبوتر...» در بهشت کوه خضرم، ایستاده نه، که می‌آیم به سر با هوای عطر تو، چون روز محشر، در بهشت شهد سوهان‌های شَهرت، برده است از خاطرم طعم آن گندم که خوردم، شام آخر، در بهشت رفتم از قم تا به مشهد، با قطار واژه‌ها تا که خواندم از برادر، پیش خواهر، در بهشت گر چه دور از آن بهشت زیر پای مادرم_ جای مادر، سوی دختر، می‌کشم پَر، در بهشت چشمه‌ی تسنیم و نهرند، اشک‌های چشم من پیش چشمم رد شد آخر، روضه‌ی در، در بهشت می‌شود یعنی بخوانی در قیامت هم مرا؟ تا بخوانم از شکوهت، بار دیگر در بهشت ما به جای قبر پنهان، زائر صحن توأیم فاطمه! ما را شفاعت کن، چو مادر، در بهشت @nohe_sonnati
رضا نشست و به معصومه‌اش نگاه انداخت چنان که چشمه‌ی ذوقِ مرا به راه انداخت خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را به نام فاطمه آورده است زینب را و ماه اول ذی القعده تا که پیدا شد دخیل‌های ضریح برادری وا شد ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آورد برای شاه خراسان چه زینبی آورد مقامش آینه‌ای از مدارج پدر است عجیب نیست که باب الحوائج پدر است برای تشنه‌لبان باده را به خُم آورد مزار مادر خود را به شهر قم آورد عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده که سنگ مادر سادات را به سینه زده چه باشکوه به دستان خود علم دارد از این به بعد بگو فاطمه حرم دارد من فراری از این و آن بریده کجا پناه چادر سر تا فلک‌کشیده کجا مرا ببخش که شعرم برات زیبا نیست به مدح فاطمه‌ها بهتر از علی‌ها نیست تویی تو فاطمه، مدح تو نیز قرآن است برادرت به حقیقت علیِ ایران است @nohe_sonnati
هر صبح‌دم صبا متوسّل به عصمتش شاید شود زیارت معصومه قسمتش هر روز، آفتاب خراسان به سمت اوست دیدار آشناست، می‌ارزد به زحمتش! در آیه‌های سوره‌ی نورست مُستتر همپایه‌ی مودّت قربی محبّتش با بوسه بر ضریح تو اثبات می‌شود ملّاترینِ مجتهدین، مرجعیّتش از جمکران بسوی تو آمد کبوتری تکمیل درس معرفت مهدویّتش! آرام می‌کند طپش رستخیز را فردا اگر به لرزه درآید شفاعتش از نام‌های روز جزا روز ساعت‌ست آنجا قرار ما و شما، درب ساعتش جارو به دست، خادمی آمد به خنده گفت: بال فرشته راه ندارد به ساحتش از خود گذشت تا به مقام رضا رسید بالاترین مراتب عشق‌ست هجرتش آن کاشی شکسته‌ی صحنم که دلخوشم او را ندیده است کسی، تا مرمّتش...! @nohe_sonnati
هرکه رو انداخت، خاطرجمع، زائر می‌شود قبل زائر کوله‌بارِ راه، حاضر می‌شود خوش به حال خانه‌ی خشتیِ نزدیک حرم آخرش یک تکه از صحن مجاور می‌شود دل سپردن ساده اما دل بُریدن مشکل است هر کسی یکبار آمد قم، مهاجر می‌شود شیخ می‌یابد مفاتیح الجنان را پشت در شاطر عباس قمی در صحن شاعر می‌شود از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست در حرم حتی زبان شعر، قاصر می‌شود رو به قم هر بار در مشهد سلامی می‌دهم خادم باب الرضا با من مسافر می‌شود دست را بر سینه‌ات بگذار و چشمت را ببند رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر می‌شود @nohe_sonnati
دوبیتی یزدان به بشر آینه‌ای انور داد یک عالِمه و کریمه‌ی دیگر داد امروز خدا به دست جبریل امین یک دسته‌ی گل به موسیِ جعفر داد @nohe_sonnati
این زن که خاکِ قم به وجودش معطر است تکرار آفرینش زهرای اطهر است تکرار آفرینش افلاک بر زمین تکرار آفرینش عرش مصوّر است این جلوۀ فرشته‌صفت، این شکوهِ غیب بر خاک می‌نشیند و از خاک برتر است دست سخاوتش پر از آمال دوستان چشم محبتش به غریبانِ مضطر است همشیرۀ شقایق و همراز رازقی با آفتاب مشرقی عشق خواهر است این زن که از نیایش او مست عالم‌اند معصومه است، مریم آل پیمبر است @nohe_sonnati
ای عطر خوش باور، یا حضرت معصومه! چون باغ بهار آور، یا حضرت معصومه! ماراست گل رویت! بل خاک سر کویت! آیینهٔ جان پرور، یا حضرت معصومه! ای ماه که از نورت! روشن شده در طورت! خورشیدِ بلند اختر، یا حضرت معصومه! ای برگ و بر یاسین، در باغ حیا و دین! آرام دل حیدر، یا حضرت معصومه! در دائرهٔ فریاد، هرگز نبری از یاد مارا به صف محشر، یا حضرت معصومه! از فیض گذرگاهت! شد خاکِ سر راهت! مارا همه تاج سر، یا حضرت معصومه! آیین کرامت را، خورشید امامت را ای خواهر گردون فر، یا حضرت معصومه! چون شمع به هر محفل، هستی همه جا هم دل با شمس فلک افسر، یا حضرت معصومه! در باغ دل رحمت، هم نامی و هم صحبت با دختر پیغمبر، یا حضرت معصومه! چون فاطمه ی زهرا، در باغ دل طاها هستی تو گل باور، یا حضرت معصومه! دل از تو شده روشن، نامت شده در گلشن گلواژهٔ هر دفتر، یا حضرت معصومه! در دیدهٔ آب و گل، از هرچه بگوید دل شأن تو شده برتر، یا حضرت معصومه! مثل تو نخواهد دید، در آینه بی تردید چشم دل قم دیگر، یا حضرت معصومه! @nohe_sonnati
گردیده عیان اهل ولا رحمت دادار خورشید و مهی در مه ذالقعده پدیدار در اوّل مَه دختری از عترت طاها نور بصر فاطمه و حیدر کرّار در خانه ی موسی پسر حضرت صادق آمد به جهان نور دل او گل بی خار بانوی کریمه که بُوَد بارگهش قم خواهر بُوَد این فاطمه بر ثامن الاطهار در یازدهمِ این مه ذالقعده ی زیبا با اذن خدا آمده در صحنه ی این دار سوم علی آن کس که ملقّب به رضا شد باشد حرم محترمش مطلع الانوار در شأن و مقامش بُوَد این بس که به عالم فرموده وَرا پاره ی تن احمد مختار بر ما نظری گر ز عنایت بنماید هشتم وصی ختم رسل سید ابرار حاجات محبان همه را می دهد از لطف با گوشه ی چشمی بگشاید گره از کار ای خسرو خوبان به گدایان نظری کن ما ریزه خور خوان شماییم و به غم یار یا رب تو قبول عرض ارادت ز مقدّم فرما ز ره جود و کرم خالق غفار @nohe_sonnati
جلوه چون مریم و انسیه ی حورا دارد دخت موسی است، دم گرم مسیحا دارد سایه ی رحمت او بر سر عالم جاریست شهر قم با قدمش این همه شیدا دارد او که در آل علی فاطمه ی ثانی شد فضل خوبان جهان را همه یکجا دارد خواهر شمس شموس است و لقب معصومه خط به خط جلوه ای از زینب کبری دارد او علیمه است که هر سالک و علامه ی شهر در کلاس ادبش مشق الفبا دارد مست بین الحرمینیم ولی ایران هم جاده ی مشهد و قم با دو حرم را دارد آه... دلتنگ زیارت شده ام بانو جان حَرَمت باز برای منِ بد، جا دارد؟ @nohe_sonnati
السّلام ای بنت احمد فاطمه السّلام ای نور سرمد فاطمه السّلام ای بنت حیدر فاطمه السّلام ای بنت کوثر فاطمه مرغ جانم پر زند سوی بهشت بارگاهت می دهد بوی بهشت خاک این در سُرمه ی هر زائر است درحریمت مرغ جانم طائر است آسمان را می دهد این بارگاه جلوه ای زیباتر از صد مِهر و ماه جلوه ای از روی زهرا روی تو جان ما پروانه ای در کوی تو جلوه ای دیگر به شهر قم شدی گلشنی، یاسی، شقایق، خُم شدی نور چشمان رضایی، کوثری کوثری، حوری، مَلَک یا دلبری عصمتت سرچشمه از کوثر گرفت چشمه ای از چشمه ی مادر گرفت ای کریمه داده ای بر قم جلا می شود از یُمنِ تو دفع بلا خواهر هشتم امامی، فاطمه دختر باب الکرامی فاطمه تو کریمی، مثل مولایم حسن می زُدایی بار غم از جان و تن در مقامت بَس شفیع محشری آری آری تو شبیه مادری هرکه را باشد هوای فاطمه باید آید در سرای فاطمه َگرچه قبر مادرت باشد نهان زائر کویت بُوَد زائر به آن شهر قم آوازه ای دیگر گرفت شهر قم جسم تو را در بر گرفت دختر موسی بن جعفر فاطمه شافع "سائل" به محشر فاطمه تا ابد معصومه ای یا فاطمه اشفعی لی اشفعی لی فاطمه @nohe_sonnati
کوثر دوباره آمده بر آل مصطفی زینب دوباره آمده گردد شه وفا از قبر بی نشانه ی مادر دلم گرفت آمد که گیرد این دل زخمی کمی شفا آمد که در کویر، گلستان کند به پا آمد که بر تمامی ایران دهد صفا آمد که پا به پای برادر مدد کند از بهر این دیار که دید از خسان جفا آمد برای ما که به دستور وَابتغوا آید به خاطرش ز خدا قول قد عفا آمد که بی نصیب نمانیم از کرم زان مادری که دفن نمودند در خفا ای "عسکری" عطای فراوان کن آرزو آن قدر بخشدت که بگویی تو قد کفا @nohe_sonnati