#سرمایهداری #نهی_از_منکر #دولت #مردم
بسم الله الرحمن الرحیم
ابزار نهی از منکر نسبت به ثروتمندان
برخی افراد که اهل انفاق نیستند، قطعا جهنمیاند. قرآن را که مرور کنید، این امر را به همین کلیت از من قبول خواهید کرد. یعنی قبول میکنید که مالاندوزی بدون انفاق، فساد است. البته اینکه چه کسی باید چه مقدار و به چه روشی انفاق کند، بحث مفصلی میطلبد. امیدوارم فعلا من را دستکم دربارۀ کسانی که صدها میلیارد دارایی دارند، همراهی کنید.
اما بحث اصلی من این است که چگونه باید با این منکر مواجه شویم و آن را پس بزنیم؛ بهعبارتی شرعی، چگونه باید این موجودات پولاندوز را نهی از منکر کنیم.
این مسئله مدتهاست ذهنم را به خود درگیر کردهاست؛ زیرا از طرفی، در این مورد نهی از از منکر مانند همان کاری که با بیحجابی شد، به دلایل متعددی جواب نمیدهد و از طرفی دیگر در شرع ابزار اثرگذاری نمییافتم.
ولی خب بالاخره پیدا کردم، راهی که فکر میکنم هم مورد تأیید شرع باشد و هم اثر گذار. نمیخواهم تکتک آنها را شرح دهم؛ فقط میخواهم تعدادی از آنها را ذکر کنم:
۱. افشاگری اسامی و فشار رسانهای ۲. اعتصاب در مقابل دفتر و درون کارخانهها ۳. کمکردن حمایت دولتی؛ این موارد، روشهاییاند که فکر میکنم مانعی شرعی برای بهکارگیری آنها وجود نداشته باشد.
الحمدلله رب العالمین
#دانشگاه #حوزه #گسل_اجتماعی #دولت #سیاست #اقتصاد #فرهنگ
بسم الله الرحمن الرحیم
بحران دانستن و آشفتگی عمل در جامعه (وظیفۀ مراکز علمی)
رئیسجمهور و وزرایش، مدیران کل و اساساً تکتک کارمندان هر ارگانی، وقتی میخواهند تصمیم بگیرند، بهدانستههایشان مراجعه میکنند.
این دانستهها را از کجا آوردهاند؟ یکی از دانشگاه و دیگری از حوزه؛ چون مراکز اصلی دانشاندوزی ما همین دو هستند؛ البته، آموزشگاههای خصوصی هم دارند کمکم شکل میگیرند.
حالا چه میخواهم بگویم؟ میخواهم بگویم: با اینکه همۀ آنها از همین دو مرکز بیرون آمدهاند، چه اختلاف عظیمی میان دولتهای مختلف وجود دارد! یعنی شکافهای نظری میان این دولتها از همان دانشگاه یا حوزه شروع میشود. و اگر بخواهیم کاملتر توضیح بدهیم، گسلها و اختلاف میان مردم هم، تا حدود زیادی، ناشی از اختلافات دانشگاهی-حوزوی است.
خب؟
خب به جمالتان؛ اگر قرار است در هر مسئلهای بسیار مهم و اساسی، که حیات جامعه به آن وابستهاست، بهاختلاف بخوریم و حل نشود، حتی بعد از چند دهه و درنهایت مسئولین از روی ظن و گمان به یک تصمیمی برسند، درِ آن آموزشگاه را گِل بگیرند بهتر نیست؟ مراکزی که هر ساله بخش عظیمی از بودجۀ کشور را بهخود اختصاص میدهند و آخرش هم هیچ و پوچ؟ مسائل اساسی باید روی هم تلانبار شوند؟ آخرش هم باید مردم با رأی خود و از روی جهل مسئله را حل کنند؟!
یعنی نظر من این است که در این آموزشگاهها، که کارایی ندارند بسته شود؟ بله! بهنظرم اگر قرار است با همین فرمان بروند و فقط بهعنوان مخدر جامعه عمل کنند، بهتر است بسته شوند تا ببینیم چه روش دیگری را باید بهکار بگیریم! حالا شما فکر میکنید شوخی میکنم ولی اگر همین سؤال «که اگر دانشگاه نبود باید چه کرد؟» را به دانشگاه دهید، یک معضل، مشکل و مسئلۀ حل نشده به مسائلمان اضافه میشود.
مسائل همین روزهایمان را نگاه کنید! تکلیفمان هنوز با رژیم صیونیستی (و نه صهیونیستی، به تعبیر کورش علیانی) یکسره نشده؛ یکی میگوید آقا چرا ما باید مشکلات تمام مردم جهان را حل کنیم؟ مردم در فشارند! آن یکی دو میلیون را ول کنید تا ۹۰ میلیون آدم در ایران زندگی کنند. دیگری میگوید مردک! اگر ول کنیم که خیلی خیلی زودتر، یک موجود متجاوز و بیخط قرمز، سراغ ما میآید.
یا در مسئلۀ اقتصادی که عدهای طرفدار نولیبرالیسم هستند و میگویند اگر اقتصاد قوی میخواهید باید با جدیت تن به خصوصی سازی دهید، تا مثل آمریکا و چین و هند شوید و دیگری میگوید خصوصی سازی را که برای سر قبر فونهایِک نمیخواهم، میخواهم مردمم مرفهتر بشوند، نه اینکه در جامعۀ من شکاف طبقاتی روزبهروز بیشتر شود.
حالا، آخر دانشگاه و حوزه را کنار بگذاریم؟ باز هم میگویم، اگر میخواهند مسیرشان را تغییر ندهند، بله. باید کنارشان گذاشت؛ اما، اما به نظرم راه دیگری هم وجود دارد و آن هم اینکه، از جوابهای مبهم دست بردارند! مسئلهای که جلوی شما میگذارند، بهجای اینکه سعی کنید، در شش ماه جواب آبکی بدهید تا درنهایت رزومۀ قویتری پیدا کنید و استاد تمام شوید، وقت بگذارید و بیندیشید، حتی ده سال، خسته نشوید، گفتگو کنید، اشکالاتتان را بگیرند تا از یک فرضیه، رفتهرفته به یک حقیقت علمی تبدیل شود.
چرا میگویم بهمدت دهسال، اگر یک، دو یا دهها استاد وقت بگذارند میارزد؟ بهایندلیل که ۴ یا ۵ دهه است که این مسائلمان حل نشده. شما فرض کنید، این مشکلات ما، سه دهه پیش حل شده بود، چقدر پیشرفت کرده بودیم؟! نمیارزید چند استاد، دههها پیش بهصورتی منصفانه، وقت میگذاشت و مسئله را حل میکرد؟! به مخالفان خود میگفتند بیایید نظریۀ مرا تکهتکه کنید، شاید حل شود! واقعاً نمیارزید؟
کوتاه آنکه، بخش عظیمی از شکافهای مدیریتی و گسلهای اجتماعی ما، حاصل ناکارآمدی مراکز آموزشی-پژوهی ماست و این هم حل و فصل نمیشود مگر با تغییر ریل در شیوۀ پژوهش و حل مسئله. مسئلههای اساسی حل نمیشوند مگر با تفکر، پژوهش و گفتگوی فراوان و صادقانه.
الحمدلله