#پیوست
۱. پژوهشگر مهدویت محمد شهبازیان درباره این روایت می گوید: «این کلام امام صادق (علیه السلام) نیست بلکه عبارتی از محیی الدین عربی عارف شهیر اهل سنت می باشد، این انتساب دروغین به امام صادق (علیه السلام) از اشتباهات واعظ سهل اندیش دوران قاجار، شیخ ابوالحسن مرندی و کتاب های غیر معتبری مانند یوم الخلاص اثر کامل سلیمان است و ابوالحسن مرندی این روایت را از «فتوحات مکیه» و به نقل از امام صادق ذکر می کند در حالی که با مراجعه به اصل کتاب درمییابیم که این عبارات، بیان خود ابن عربی است، نه از کلمات امام صادق(فصلنامه علمی و پژوهشی انتظار موعود سال هفدهم بهار 1396 شماره ۵۶)
┈┄┅═✾ ✾═┅┄┈
۲. از جمله کتبی که این روایت را از روی بی دقتی نقل کرده است، کتاب بیان الأئمة است. این کتاب در ۶ جلد و توسط فردی بنام زین العابدین با هدف پیشگویی ها و بیان وقایع غریب و اسرار عجیب نگاشته شده است و علامه جعفر مرتضی عاملی نقدی بر این کتاب نگاشته که این نقد قابل دریافت و دانلود است.
در این کتاب موارد عجیب و غریبی از جعل روایات دیده می شود و در این کتاب روایاتی از آنتن و انرژی اتمی و ونزوئلا و... وجود دارد که به منابع ناشناس ارجا داده شده است و بعضا از منابع موجود نقل روایت کرده که با رجوع به آن منابع چنین روایاتی پیدا نشده است.
صاحب کتاب در جلد اول می گوید: امام زمان علیه السلام در خواب فرمود: آخرین مرجع تقلید شما سید ابوالقاسم خوئی است و من قبل از مرگ خوئی ظهور می کنم!
┈┄┅═✾ ✾═┅┄┈
۳. این روایت همینطور در کتاب هایی مثل عصر ظهور و ینابیع الموده به نقل از ابن عربی نقل شده است و به معصوم نسبت داده نشده است.
#پیوست
آیت الله نجم الدین طبسی در مورد این روایت می گوید: در عبارت «خرج من هذا الأمر یری أنه من أهله» از کلمه "یری" استفاده می شود که خروج کنندگان از امر ولایت، ولایت مدار نیستند؛ بلکه کسانی اند که تظاهر به ایمان دارند. به گمان مردم، آنها تابع ولایت و امامت هستند؛ در حالی که چنین نیست.
بنابراین، این روایت ارتباطی به فقهاء شیعه ندارد؛ بلکه منظور روایت، گروهی از مردم است که به حسب ظاهر شیعه هستند؛ اما در اثر دیدن اموری که از درک آن عاجز هستند، به مخالفت برخاسته و مرتد می شوند.
در این روایت نکته ای قابل اشاره وجود دارد که در آن بیان نشده است که آن عده قیام می کنند؛ بلکه آنان از دست اعتقادشان برمی دارند؛ بنابراین، این روایت تنها اشاره به جریان نفاق دارد(نقش علماء در عصر ظهور امام زمان ص ۹۰)
امام مهدی علیه السلام در احادیث.pdf
496K
بررسی کلی روایاتی که توسط گروه های مختلف علیه علماء شیعه نقل شده است + پیوست ها:
- تقابل بتریه با امام زمان
- روایت جعلی ابن عربی(۱)
- روایت جعلی ابن عربی(۲)
- شبیه خورشید پرستان
- روایات جعلی ابوالحسن مرندی
https://eitaa.com/noornama
◼️ای فرزند فاطمه برگرد!
چه تلخ است که دشمنان امام مهدی علیه السلام ایشان را خواهند شناخت و با شعار عمر، ابوبکر و عثمان به سوی حضرت تیغ خواهند کشید و می گویند:
« يَــــــا اِبْــــــــــنَ فَــــاطِـــــــــــمَــــــــــةَ، اِرْجِعْ لاَ حَاجَةَ لَنَا فِيكَ »
--------------------------
۱. وَ يَسِيرُ إِلَى اَلْكُوفَةِ، فَيَخْرُجُ مِنْهَا سِتَّةَ عَشَرَ أَلْفاً مِنَ اَلْبُتْرِيَّةِ، شَاكِينَ فِي اَلسِّلاَحِ، قُرَّاءَ اَلْقُرْآنِ، فُقَهَاءَ فِي اَلدِّينِ، قَدْ قَرَحُوا جِبَاهَهُمْ، وَ شَمَّرُوا ثِيَابَهُمْ، وَ عَمَّهُمْ اَلنِّفَاقُ، وَ كُلُّهُمْ يَقُولُونَ: يَــــــا اِبْــــــــــنَ فَــــاطِـــــــــــمَــــــــــةَ، اِرْجِعْ لاَ حَاجَةَ لَنَا فِيكَ»
قائم به سوی کوفه رهسپار میشود. در آنجا شانزده هزار نفر از بتریه مجهز به سلاح در برابر ایشان میایستند؛ همه قاریان قرآن و فقهای در دین هستند که پیشانیهای آنان از عبادت بسیار پینه بسته، لباس همت (در باطل) را بالا زده و نفاق آنها را فرا گرفته است. آنان یکصدا میگویند: ای فــــــرزنــــــد فــــاطــــــمـــــه! [از همان راه که آمدهای] برگرد، زیرا به تو نیازی نداریم!
┈┄┅═✾ ✾═┅┄┈
۲. إذا ظهر القائم علی نجف الکوفة خرج إليه قراء أهل الکوفة و قد علقوا المصاحف علی أعناقهم و فی اطراف رماحهم شعارهم یا ابــــــابــــــکـــــر و یـا عــــــــمـــــــر و یقولون: لا حاجة لنا فیک یـــــا ابــــــــــن فــــــــــاطـــــــمــــــــة»
هنگامی که قائم در نجف کوفه ورود کنند، قاریان قرآن در کوفه، در حالی که قرآن ها به گردن دارند، روبه روی ایشان قرار می گیرند، شعار اینها یا ابـــــــابــــــکــــــر و یا عـــــــــمــــــر است و خطاب به قائم می گویند: ای فـــــــرزنـــــــد فــــــاطـــــــمه ما نیازی به تو نداریم.
┈┄┅═✾ ✾═┅┄┈
۳. إذا قام القائم دخل الکوفة... ثم لا یلبث إلا قلیلا حتی یخرج علیه مارقة الموالی برمیلة الدسکرة عشرة آلاف شعارهم یا عـــثــــمــــان یا عـــــثــــمــــان
@noornama
◼️تو فرزند فاطمه نیستی!
در کنار برخی از دشمنان که می پذیرند حضرت حجت فرزند حضرت زهرا باشد، عده ای دیگر این انتساب را انکار خواهند کرد و می گویند: تو فرزند فاطمه نیستی!
--------------------------
مَا رَوَاهُ أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبَّادٍ بِإِسْنَادِهِ إِلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ يَعْنِي لِخُمُسِكَ يَا مُحَمَّدُ الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ أَيْ إِذَا سَارُوا إِلَى حُقُوقِهِمْ مِنَ الْغَنَائِمِ يَسْتَوْفُونَ وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ أَيْ إِذَا سَأَلُوهُمْ خُمُسَ آلِ مُحَمَّدٍ نَقَصُوهُمْ وَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ بِوَصِيِّكَ يَا مُحَمَّدُ قَوْلُهُ تَعَالَى إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ قَالَ يَعْنِي تَكْذِيبَهُمْ بِالْقَائِمِ(ع)إِذْ يَقُولُونَ لَهُ لَسْنَا نَعْرِفُكَ وَ لَــــــسْـــــــتَ مِـــــــنْ وُلْــــــــدِ فَــــــاطِــــمَــــــةَ(ع)كَمَا قَالَ الْمُشْرِكُونَ لِمُحَمَّدٍ(ص)
عبد اللَّه بن بکیر سند به حضرت صادق علیه السلام میرساند که در باره آیه: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ» {وای بر کم فروشان} فرمود: منظور کسانی هستند که خمس تو را کم میدهند یا محمّد! «الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ» {که چون از مردم پیمانه ستانند تمام ستانند} یعنی وقتی حقوق خود را از غنائم میخواهند، کامل میگیرند «وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ» {و چون برای آنان پیمانه یا وزن کنند، به ایشان کم دهند.} یعنی وقتی خمس آل محمّد را از آنها بخواهند، کم میدهند. این آیه «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ» {وای بر تکذیب کنندگان در آن هنگام.} وای بر کسانی که وصی تو را تکذیب میکنند «إِذا تُتْلی عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ» {[همان که] چون آیات ما بر او خوانده شود، گوید [اینها] افسانه های پیشینیان است.} یعنی تکذیب آنها نسبت به حضرت قائم است زیرا به او میگویند ما تو را نمیشناسیم و تــــــــو از اولـــــــاد فــاطـــمــــه نـــیـــستـــــی، همان طوری که مشرکین به حضرت محمّد | میگفتند.
@noornama
نــــــــــورنــما
💠 مکث کنید(۲) | سنجاق قلب ها
📍واژه دیگر "حبل" است. و در نگاه امیرالمؤمنین علیه السلام دین مانند تسبیح رشته و ریسمانی دارد که مردم دانه های این رشته و ریسمان هستند و در خط این ریسمان با یکدیگر برابر و متحدند: «حبل الدین» و خداوند سبحان این ریسمان را به گردن هر کسی که اراده کند می افکند:
رشته ای بر گردنم افکنده دوست
می کشد هر جا که خاطر خواه او است
تعبیر دین به حبل و ریسمان این حقیقت را تداعی می کند که آدم دین دار بسته است و محدودیت دارد و البته همین محدودیت ها است که او را تماشایی می کند و به ثمر می رساند، مانند آب که اگر رها باشد سرانجام آن مرداب ها و فاضلاب ها است؛ اما همین آب وقتی در مسیر یک نهر و جوی آب قرار می گیرد درست است که رها نیست و اختیار خودش را به دست نحر و جوی آب داده است ولی فرجام خوشی دارد چون به باغ می رسد و تبدیل به گل خوشبو و درخت تنومد می شود.
و دین همان نهر و جوی آب است و آدمی مثال همان آب را دارد و از این رو انسان در دایره دین به هر سو که بخواهد نمی تواند برود ولی فرجام خوشی دارد و همین است که قرآن می فرماید: «و العاقبة للمتقین»
┈┄┅═✾ ✾═┅┄┈
📍گاهی این ریسمان و رشته گسسته شده و مردم از کنار یکدیگر پراکنده می شوند: «و الناس فی فتن انجذم فيها حبل الدین و تزعزعت سواری الیقین و اختلف النجر و تشتت الأمر» و سوال این است که چه چیزی باعث گسستگی در این رشته شده است؟
از دلایلی که موجب آشفتگی و گسستگی مردم در این رشته می شود "ظلم" است؛ زیرا ظلم است که باعث می شود انسان خودش را مانند دانه در نظم رشته این تسبیح نپذیرد و مدام به حقوق دیگران تجاوز کند و نهایت این رشته پاره می شود.
و به همین منظور حضرت زهرا سلام الله علیها می فرمایند: «و العدل تنسیقا للقلوب» و عدل باعث پیوستگی و سنجاق قلب ها به یکدیگر است. و همینطور امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «العدل اساس به قوام العالم» قوام عالم وابسته به عدل است.
┈┄┅═✾ ✾═┅┄┈
📍و اما اگر دین بدون حکم عقل به عدالت باشد: «العَدلُ حَياةُ الأحكامِ» و حکومت تهی از عدالت باشد: «لم یستقم أمره إلا قلیلا»، پذیرش آن توسط مردم دشوار خواهد بود و نهایت این رشته بریده می شود.
https://eitaa.com/noornama
نــــــــــورنــما
💠 آزمایش سخت در دین
📍حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید:
« الـلـهـم لـا تـجـعـل مـصـیـبـتـی فـی دیـنـی »
خدایا مصیبتم را در دینم قرار نده
┈┄┅═✾ ✾═┅┄┈
📍کلمه ی "مصیبت" به آزمایش ها و مشکلات سخت گفته می شود که به انسان "اصابت" می کند و آن غیر از "مس" است؛ "مسّ" كمترين مرتبه به هم رسيدن دو چيز است که به آن "لمس" گفته می شود؛ ولي "اصابه" رسيدن جامع است که وقتی اصابت کند، دچار تزلزل می کند و اگر این سختی و آزمایش در دین باشد، او را در دین متزلزل می کند.
خداوند متعال از هر دو واژه استفاده کرده و می فرماید: «إن تمسسكم حسنة تسؤهم و إن تصبكم سيّئة يفرحوا بها و إن تصبروا و تتّقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً إنّ الله بما يعملون محيط» اگر اندکی حسنه به شما برسد آنها ناراحت می شوند و اگر سیئه فراوان به شما برسد آنها خوشحال می شوند.
@noornama