🟣
کُجا رَوَم؟ چه کُنَم؟ چاره از کُجا جویَم؟
که گَشتهام زِ غَم و جورِ روزگار مَلول
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عـــــالـــم پـــریـــشــــانـــــی
به آن ولی حق گفتم : خوش تر از عالم ما وجود دارد؟ جوابم نداد و فقط موهایش را آشفته کرد و با زبان اشاره گفت: چنین عالمی هست و آن هم عالم پریشانی ایست؛ وقتی که پریشان و غم ناک بشوی، شیرین و خوش می شوی!
گفتمش از این عالم عالمی بود خوش تر
دست زد به زلف و گفت عالم پریشانی
💠 ارزش کلمات
بعضی از قلم ها که چون بنویسند صد ها شکر بیرون می ریزند و آیا این نوشته ها به یک نی قند ارزش ندارند تا کسی پیدا شود آنها را بخرد؟!
چرا به یک نیِ قندش نمیخرند آن کس
که کرد صد شکرافشانی از نیِ قلمی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
💠 درد و درمان
گاهی درمان و داروی انسان از همان ناحیه ای است که درد می آید
دَردَم از یار است و درمان نیز هم
دل فدایِ او شد و جان نیز هم
و ناچار است که او پِی درد برود چون درمان نیز در همان جا است
گر رَوَد از پِی خوبان دلِ من معذور است
درد دارد چه کُنَد کز پِی درمان نرود
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
💠 وصال یار
وصال دائمی یار هرگز میسر نمی شود چون التفات او کم است
حافظ دوامِ وصل میسر نمیشود
شاهان کم التفات به حالِ گدا کنند
و التفات اندک او هم تنها در خنده ای خلاصه می شود که در آن وفا و دوامی نیست، پس بنال که اینک جای فریاد است
نشان عهد و وفا نیست در تبسم گُل
بنال بلبل بی دل که جای فریاد است
و لیکن همین فریاد هم به گوش یار نمی رسد که گویا جلالت او بلند و صدای ما کوتاه است
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا که بلند است جنابت
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
💠 حلقه اقبال ناممکن
گاهی بهتر است تسلیم شده و آنچه که سرنوشت برای ما رقم زده است را بپذیریم و حلقه اقبالی که به سرانجام نمی رسد را دنبال نکنیم اگرچه بسیار زیبا و چشم نواز باشد حتی به زیبایی زلفی که چنبر و حلقه شکل است
خیال چنبر زلفش فریبت میدهد حافظ
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________