eitaa logo
انجمن ادبی نوجوانان سیب نارنجی
43 دنبال‌کننده
74 عکس
9 ویدیو
1 فایل
انجمن نوجوانان سیب نارنجی
مشاهده در ایتا
دانلود
32.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوست نوجوان من سلام! اگه دوست داری توی نوشتن حرفه‌ای شی اگه دوست داری با دنیای تازه‌ای از هنر نویسندگی و ادبیات آشنا شی اگه شاعرانگی توی خونت هست و کلمات مثل عشق روی زبونت جاری می شن همراه ما باش. ما نوجوانه‌های سیب نارنجی، با هم شیوه‌های مختلف نوشتن و خوندن و شعر گفتن رو یاد می‌گیریم. یاد می‌گیریم دنیا رو متفاوت ببینیم و خودمون رو محدود نکنیم توی دنیای دیگران. همراهمون باش و دنیای خودت رو بساز. راستی خانم معصومه مرادی توی همه‌ی‌ لحظه‌های این کشف‌های تازه همراهمون هستن. مطمئن باشید روزهای خوبی در انتظارمونه. 😍😍😍 @novjavane
سلام سلام! حتما می‌دونید مناسبت‌های مختلف، نقش مهمی توی زندگی آدم‌ها دارن تا حدی که از همون قدیم‌ها مردم برای هر کدوم از مناسبت‌ها، شعرها و داستان‌های گوناگونی ساختن و برای هم نسل به نسل تعریف کردن. این داستان‌ها در شهرها و روستاهای مختلف با هم فرق می‌کنن و بسته به آداب و رسوم و فرهنگ مناطق، متفاوتند. شما دوستان عزیز و فرزندان خوبم تا پایان ماه مبارک رمضان فرصت دارید که از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هاتون بخواید، شعرها، داستان‌ها و افسانه‌های مربوط به ماه رمضان شهرها و روستاهاشون رو برای شما تعریف کنند و شما ازشون فیلم بگیرید و برای ما بفرستید. حتما توی فیلم بگید که این داستان مربوط به کدام منطقه هست. روز عید فطر به ۵ تا از داستان‌ها و افسانه‌ها هدیه‌ی ارزشمندی اهدا خواهد شد. فیلم‌ها رو به صورت افقی بگیرید و یادتون باشه که حجم اون‌ها کمتر از ۵۰ مگابایت باشه. فیلم ها رو در واتساپ، ایتا و بله به شماره ۰۹۰۵۹۱۷۵۰۶۱ ارسال کنید. رمضان خوبی داشته باشید بچه‌های گلم. @sibenaranjikoodak
اتاق محبوب من 😍 به سمت اتاق محبوبم حرکت می‌کنم. در زرد رنگش را باز و چراغ‌هایش را روشن می‌کنم. از راهرو شیشه‌ایش رد می‌شوم، از پله‌های دایره‌ایش می‌گذرم.صندلی را کنار می‌زنم و پشت میز می‌نشینم.این‌جا اتاق فکر من است؛ اما همه به خاطر عجیب بودنش آن را ترسناک می خوانند. من پشت میز این اتاق می‌‌نشینم، چای می‌نوشم و به کارهای گذشته، آینده و حالایم فکر می‌کنم. بعد هم برای ورزش مغز کمی با روبیک‌های ایستاده‌ام که تا به حال کسی جز خودم آن‌ها را حل نکرده است بازی می‌کنم. در پایان نتیجه‌ی روزم را همراه با تاریخ در دفترم ثبت می‌کنم.این‌طوری به راحتی می‌توانم فردایم را مفیدتر از امروزم بسازم. به شما هم پیشنهاد می‌کنم اگر اتاقی مثل من ندارید، در اتاق خود یا جایی ساکت است این اتاقک را بسازید. راستی اسم اتاقم را نگفتم اسمش(اتاق درون من)است. زهرا دوست فاطمه کلاس هفتم ۲۵ اسفند ۲ انجمن ادبی نوجوانان سیب نارنجی @sibenovjavan
کار دوستان هنرمندتون رو ببینید.
از آسمان خاکستر می‌بارد و از زمین مار می‌جوشد. جام جهان‌نما خاموش است، زمان ایستاده و جهان رو به ویرانی دارد. جمشید اهریمن و مرد مار‌دوش را دلیل نفرین و تباهی می داند و مردم خود جمشید را. برای نجات چه باید کرد؟ کتاب هفت جاویدان (سه جلدی) نوشتهٔ مرجان فولادوند است و انتشارات هوپا آن را منتشر کرده است. فولادوند در این مجموعه به داستانی که پشت عید نوروز و آداب و رسوم آن قرار دارد، داستانی که زیر غبار تاریخ پنهان مانده است و در معرض فراموشی قرار دارد اشاره کرده است و پرده از راز ارتباط نوروز با اسطوره‌های ایران برداشته است. این مجموعه سه جلدی گزینه‌ی بسیار جذابی برای مطالعه در ایام تعطیلی نوروز است. حتما از خواندن این مجموعه‌ی دوست‌داشتنی شگفت‌زده خواهید شد. @sibbook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✏️دعبل خزاعی یکی از مشهورترین و پرجرئت‌ترین شاعران شیعه در زمان امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) بود. ✏️«دعبل و زلفا»، داستان جذاب زندگی دعبل و ماجرای عشقش به زلفاست. ✏️مظفر سالاری در کنار روایت این عاشقانۀ جذاب ما رو به زمانه امام هفتم و هشتم میبره و با شرایط اون دوره آشنا می‌کنه. تو ریلز جدیدمون این کتاب خوندنی و جذاب رو معرفی کردیم. امیدواریم خوشتون بیاد.😌 با چی‌کتاب همراه باشید ❄️ @cheeketab
چهارده نکته کلیدی نویسندگی استیفن کینگ ۱. بیش از هرچیز زیاد بخوان و زیاد بنویس. ۲. همه‌ی داستان‌ها سه بخش دارند: روایت (داستان را از نقطه‌ی A به نقطه‌ی ‏B می‌برد.) توصیف (احساسات را برای خواننده روشن می‌کند.) دیالوگ (به شخصیت‌ها از طریق گفتارشان زندگی می‌بخشد.) ۳. همیشه ابتدا موقعیت تشریح می‌شود و بعد شخصیت‌ها‌ وارد می‌شوند که همیشه در آغاز بدون ویژگی خاص هستند. ۴. چه داستان یک صفحه‌ باشد یا یک سه‌گانه‌ی حماسی، کار همیشه با وقت گذاشتن و نوشتن کلمات انجام می‌شود. ۵.جالب‌ترین موقعیت‌ها را با این سوال پیدا کنید: چه می‌شد اگر ....؟ ۶. بهترین داستان‌ها همیشه درباره‌ی آدم‌ها هستند، نه رویدادها. ۷. فعل‌های مفعول برای قهرمان داستان، یعنی او کنش‌پذیر است! از افعال مفعول حذر کنید. ۸. حرف زدن با جملات زشت یا زیبا شاخص شخصیت است. ۹. توصیف‌ها در تخیل نویسنده شروع می شوند اما باید در تخیل خواننده تمام شوند. ۱۰. «قید»ها تابلوهای راهنمای جاده‌ی جهنم هستند! ۱۱. هرگز برای برجسته‌کردن یک نکته به مخاطب باج ندهید! ۱۲. برای خود میزان نوشتن روزانه تعیین کنید. ۱۳. همیشه موقع نوشتن مخاطب ایده‌آل را کنار خود مجسم کنید. ۱۴. اگر حین نوشتن شادید شما یک نویسنده‌ی‌ واقعی هستید! @novjavane
زاغ زباله 🐦‍⬛🐦‍⬛🐦‍⬛ زاغک عاشق وسایل براق بود و هر چیز براقی را که می‌دید، برای خودش بر می‌داشت مثلاً یک بار که توی یک خانه سرک می‌کشید، یک چنگال بسیار براق را روی یک میز دید و آن را با ناخن‌های تیزش گرفت و توی لانه‌اش گذاشت. شب اشتباهی روی آن چنگال خوابید. چنگال توی پرهایش گیر کرد. فردای آن روز که از خواب بیدار شد و رفت تا یک وسیله‌ی براق دیگر پیدا کند، یک‌دفعه صدایی شنید‌. سنجابک بود و داشت دنبال فندقش می‌گشت. سنجابک با تعجب به زاغک نگاه می‌کرد. زاغک گفت: چی شده چرا این جوری نگام می کنی؟ سنجابک گفت: یک چنگال به پرهات چسبیده. زاغک با تعجب گفت: به پرهام؟ سنجابک با مسخره گفت: آره خیلی هم بهت میاد و خوشگل شدی!.😏 زاغک هم آن حرف را جدی گرفت و از آن به بعد هر چیزی که دم دستش بود یا پیدا می‌کرد به خودش وصل می‌کرد. پرهای زاغک پر از آشغال و وسائل مختلف شده بود. وسایلی مثل پلاستیک، گیره، انبر دندان‌پزشکی و حتی خوراکی‌های براقی مثل آبنات. اگر روزی زاغی را دیدید که لابه‌لای پرهایش زباله چسبیده بود، بدانید که زاغک داستان ما را دیده‌اید. زهرا مرادی کلاس هشتم. نویسندگان نوجوان @novjavane
توجه توجه! قراره امسال دوباره حلقه‌ی مطالعاتی‌مون رو فعال کنیم و با همدیگه کتاب‌های خوبی بخونیم. اگه تو هم همراه همیشه‌ی قصه‌‌های مایی بسم‌الله با 🍎سیب اول🍎 یک سیب کتاب همراه شو و کتاب 📘یک تکه زمین کوچک📘 رو تهیه کن و بخون. هفته‌ی آخر فروردین در یه دور همی خوشمزه با طعم سیب و عطر بهار نارنج جمع می‌شیم و گپ و گفتی درباره‌ی این کتاب خواهیم داشت. راستی دوست خوبم، اگه این کتاب رو نداری یا نمی‌تونی اون رو از کتاب‌خونه‌ها به امانت بگیری، پی‌دی‌افش رو می‌تونی از نرم‌افزارهای مختلف کتاب‌خوان تهیه‌کنی و بخونی. ما رو دنبال کن و به دوستانت معرفی کن. توی باشگاه کتاب سیب نارنجی با کتاب‌های مختلف آشنا می‌شی و می‌تونی برش‌هایی از کتاب‌ها رو بخونی. انجمن ادبی نوجوانان سیب نارنجی هم به تو کمک می‌کنه که مهارت‌های ادبی‌‌ت رو تقویت کنی. @sibbook @novjavane
من تو را می‌شناسم تو هستی اولین شاخه‌ی یاس خوش‌بو پاکی و مثل باران زلالی دوستی با گل و با پرستو هم خوش اخلاق و مهمان‌نوازی هم شجاع و قوی هم صبوری چشمه‌چشمه پر از نور و شعری از سیاهی و زشتی به دوری مهربانی شبیه ستاره خنده‌رو مثل رنگین کمانی روی لب‌هایمان با نگاهت یک سبد زندگی می‌نشانی من تو را می شناسم تو آقا سوره‌ای از بهشت خدایی کاش من هم شبیه تو بودم داستانی پر از روشنایی معصومه مرادی
صدای تماس شمشیر با استخوان سر که بلند شد، صدای بلند گریه‌ی تک‌تک آجرهای مسجد کوفه تا آسمان‌ها بالا رفت. مرغابی‌های خانه‌ی حضرت دختر بال‌هایشان را محکم به هم کوبیدند. شاخه‌های نخل‌ها, آرام آرام به سمت زمین خم شدند. آب چاه‌های نخلستان اطراف کوفه موج برداشتند و گریان گریان سرشان را به دیواره‌های چاه کوبیدند و صدای فزت و رب الکعبه همه جای کوفه پیچید. حسن و حسین بازوان پرتوان امیرالمومنین را که حالا دیگر جانی در بدن نداشت، گرفتند و عباس با اشک‌های غلتان بر روی گونه، به فکر آرام کردن بچه‌هایی بود که از آن روز می‌آمدند تا با کاسه شیری، دانه خرمایی یا حتی لبخندی و احوال‌پرسی ساده‌ای پاسخ‌گوی مهربانی‌های همیشگی علی باشند. آسمان سیاه‌تر از همیشه می‌رفت تا مهتابش را به خاک هدیه کند و زمین بی‌تاب و بی‌قرار برخود می‌لرزید که قرار است تن اسطوره‌ای‌ترین پهلوان هزاره‌ها را در آغوش بگیرد. آن‌سوتر اما در فراز آسمان‌ها، در ملکوت اعلی، محمد و زهرا ایستاده بودند تا به پیشواز مهربان‌ترین و عادل‌ترین مرد تاریخ بروند. کسی که دوست کودکان بود و پشتیبان بزرگسالان و دین با وجود او رنگ و بوی دیگری داشت‌، علت چرخش آسمان‌ها و زمین بود و دلیل نور آفتاب و روشنایی مهتاب و امامت از نسل او امتداد داشت و شجاعت با او معنا می‌یافت... علی می‌رفت که .... بابای مهربانم آقا! علی کجایی؟ پشت در ایستادم بابا بگو می‌آیی ... معصومه مرادی انجمن ادبی نوجوانان سیب نارنجی @novjavane
امشب از آسمان پهناور لحظه‌لحظه فرشته می‌بارد روی دست زمین خدا دارد سوره سوره بهشت می‌کارد شب قدر است و نور باران است خانه‌ها کوچه‌ها خیابان‌ها چون خدای بزرگ در امشب به رسولش رسانده قرآن را معصومه مرادی 🍒امشب همدیگر را ببخشیم و برای هم دعا کنیم.🍎 https://eitaa.com/moradimasoome
خیس شده ام اما احساسی ندارم. خیلی وقت است چیزی احساس نمی کنم. از زندگی خسته ام و دلم یک استراحت جانانه می‌خواهد.اشک هایم بی آنکه از من اجازه بگیرند جاری اند.سرم را بالا می آورم و می گویم: می دونم هستی ولی بیشتر باش! دلم یک بغل از جنس دوست داشتن می‌خواهد اما دریغ! فقط باران مرا دوست دارد... زینب شهبازی کلاس هفتم. @novjavane
پیچید توی کوچه صوتی شبیه قرآن فزت و رب کعبه گل داد بین گلدان چک چک چکید آرام در کوچه های کوفه بارانی از ستاره صد ابر از شکوفه جاری شد از لب باد شعر خدایی او پرواز کرد تا اوج روح رهایی او هم قهرمان خندق هم فاتح احد بود مردی که بهترین مرد در روزگار خود بود معصومه مرادی https://eitaa.com/moradimasoome
۲ آوریل، ۱۴ فروردین ماه، روز جهانی کتاب کودک است. روزی که به طور ویژه به بخشی از ادبیات ملت‌ها اختصاص دارد. آیا شما در این روز با نگاهی تازه به کتاب کودک توجه می‌کنید؟ آیا امسال، در میان کتاب‌هایی که مطالعه می‌کنید و یا برای کودکانتان می‌خوانید، به داستان کودکان فلسطین اشاره می‌کنید؟ آیا می‌دانید در جنگ اخیر غزه بیش از ۱۳۰۰۰ کودک کشته و هزاران کودک بی‌خانمان یا دچار نقص عضو شده‌اند؟ امروز فرصت خوبی برای توجه ویژه به کودکان بی‌پناه غزه است. صدای کودکان بی‌صدا باشیم. روز جهانی کتاب کودک، فرخنده باد. @sibenaghd
بهترین نشانه نازل شدی تو امشب بر قلب پاک احمد معنای روشنایی گنجینه‌ی محمد از آفتاب هستی تو بهترین نشانه جاری و جاودانی در سینه‌ی زمانه https://eitaa.com/moradimasoome
پروین اعتصامی شاعر سرشناس ایرانی‌ است. از او همچنین با عنوان «مشهورترین شاعر زن ایرانی» یاد می‌کنند. از پروین اعتصامی یک دیوان اشعار چاپ و منتشر شده است. عمده‌ی شهرت او به دلیل استفاده از سبک شعر «مناظره» در اشعارش است. در ادامه قسمتی از زندگی‌نامه و نمونه‌ای شعرهای پروین اعتصامی را بخوانید https://eitaa.com/novjavane
پروین اعتصامی شاعر سرشناس ایرانی‌ است. از او همچنین با عنوان «مشهورترین شاعر زن ایرانی» یاد می‌کنند. از پروین اعتصامی یک دیوان اشعار چاپ و منتشر شده است. عمده‌ی شهرت او به دلیل استفاده از سبک شعر «مناظره» در اشعارش است. در ادامه قسمتی از زندگی‌نامه و نمونه‌ای شعرهای پروین اعتصامی را بخوانید 🥰🍭🍎 ⚘️زندگینامه پروین اعتصامی⚘️ پروین اعتصامی (Parvin E'tesami)، با نام اصلی رخشنده اعتصامی، در تاریخ 25 اسفند 1285 در شهر تبریز به دنیا آمد. پدر او، یوسف اعتصامی آشتیانی، علاقه‌ی زیادی به فرهنگ و ادبیات داشت و در آن زمان در انتشار ماهنامه‌ی ادبی «بهار» همکاری می‌کرد. در سال 1288، پدر پروین اعتصامی نماینده‌ی مردم تبریز در مجلس شد و به همین دلیل، زمانی که پروین تنها 6 سال داشت، با خانواده‌اش از تبریز به تهران آمدند. او آخرین فرزند خانواده بود و سه برادر بزرگ‌تر از خود داشت. تحصیلات اولیه‌ی پروین اعتصامی در خانه و زیر نظر پدر شکل گرفت. سپس او به مدرسه‌ی آمریکایی در تهران رفت و به عنوان شاگرد ممتاز، تحصیلاتش را در همین مدرسه به پایان رسانید. پروین اعتصامی سرودن شعر را از 7سالگی آغاز کرد و در دوران نوجوانی، اشعار او به اوج پختگی و زیبایی رسیدند. در تمام این دوران، پدرش همراه و یاور او بود و نهایت تلاش خود را برای شکوفایی دخترش در شعر و ادبیات می‌کرد. جایگاه پدر، به عنوان فعال سیاسی و فرهنگی، زمینه را برای آشنایی پروین اعتصامی با سایر شعرا و چهره‌های شاخص آن زمان فراهم می‌کرد. از جمله می‌توان به ارتباط با اشخاص بزرگی همچون علی اکبر دهخدا، ملک‌الشعرای بهار و عباس اقبال آشتیانی اشاره کرد که پروین را به سرودن اشعار بیشتر تشویق می‌کردند و به او انگیزه می‌دادند. در سال 1313 پروین اعتصامی با یکی از افسران شهربانی وقت ازدواج کرد و همراه او به کرمانشاه رفت، اما روحیه‌ی لطیف و شاعرانه‌ی او تضاد زیادی با چهارچوب‌های فکری و نظامی همسرش داشت و این ازدواج چند ماه بیشتر دوام نیاورد. این جدایی، تا حدودی پروین اعتصامی را به انزوا برد. هر چند در همین دوران بود که او توانست نخستین دیوان اشعارش را منتشر کند و به عنوان کتابدار در دانشسرای عالی مشغول به کار شود. انزوای پروین اعتصامی با مرگ پدرش در سال 1316 اوج گرفت و او ارتباط خود را با طیف وسیعی از اطرافیان محدود کرد. سرانجام در سال 1320 پروین اعتصامی در حالی که تنها 34 سال داشت و خود را برای چاپ دوم دیوان اشعارش آماده می‌کرد، به بیماری حصبه مبتلا شد و در 15 فروردین‌ماه همان سال چشم از جهان فروبست. او را در آرامگاه خانوادگی‌شان در حرم حضرت معصومه در قم به خاک سپرده‌اند. 📘دیوان اشعار پروین اعتصامی📘 از پروین اعتصامی تنها یک دیوان اشعار منتشر شده‌ است. او در دیوان اشعار خود به مضامینی همچون ظلم‌ستیزی، عدالت‌خواهی، و حمایت از محرومان و ستمدیدگان اشاره می‌کند. تأکید بیشتر پروین اعتصامی در اشعارش بر «مناظره» است. تا جایی که بیش از 70 عنوان از اشعار او در این قالب سروده شده‌اند و می‌توان نوعی مناظره و پرسش و پاسخ را در آن‌ها دید. نخستین چاپ دیوان اشعار پروین اعتصامی در سال 1314 اتفاق افتاد. این کتاب را چاپخانه‌ی مجلس شورای ملی منتشر کرد و ملک‌الشعرای بهار مقدمه‌ای بر آن نوشت. https://eitaa.com/novjavane
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست پرسید زان میانه یکی کودک یتیم کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است این گرگ سال‌هاست که با گله آشناست آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است آن پادشا که مال رعیت خورد گداست بر قطرهٔ سرشک یتیمان نظاره کن تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست