#درسنامه_اعتقادات
#جلسه_چهل_دو
#عدل
#معرفت_الله_بالله
🔴کیفیّت پیدایش اشیا و سبب اختلاف آنها
در دستهای دیگر از روایات، علّتهای دیگری نیز برای اختلاف مردم ذکر شده است؛ از جمله آنکه این اختلاف را ناشی از اختلاف خاکهایی که مردم از آن خلق شدهاند بیان نمودهاند
و یا آنکه آن را به حوریّه یا دختر جنّی که به ازدواج هر یک از فرزندان حضرت آدم؟ع؟ درآمدهاند، نسبت دادهاند. در هر صورت، آنچه روشن است آن است که منشأ این اختلافها هر چه باشد، به سبب آزمونهای قبلی بوده و از آن ناشی میشود.
نکتۀ آخر اینکه خدای متعال با اینکه میتوانست تنها با یک امتحان جایگاه ابدی هر موجودی را معیّن نماید، امّا به لطف و احسان خویش فرصتهای متعدّدی برای خلایق ایجاد کرد تا برخی از آنان که در امتحانات قبلی مردود شدهبودند، با قدرت و اختیار خویش به راه صواب بازگردند. این دنیا نیز مهلت دیگری برای کسب سعادت و رستگاری میباشد
[ برای دریافت روایات؛ توضیحات و شرح این بخش به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، صص ۴۰-۴۷ مراجعه فرمائید. ]
——————————————-
[ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۴۲-۴۵]
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی
https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
642c3b9558258f6122146e9a_4474881844284900576.mp3
30.01M
🔴صوت درس#اخلاق_فطری
#جلسه_سیزدهم
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی
https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
#درسنامه_اعتقادات
#جلسه_چهل_سه
#عدل
#معرفت_الله_بالله
🔴عدل الهی و اصول دین اسلام
موارد پنجگانهای که امروزه به عنوان اصول دین مطرح میباشند، به این شکل در روایات اهل بیت علیهم السلام مطرح نگشته است و آنچه در روایات تحت عنوان ستونهای دین یا زیربنای دین مطرح گشته، اصول دین به معنای مصطلح آن نیست.
در برخی از این روایات، نه از توحید و معاد و نبوّت خبری هست و نه از عدل.
به عنوان مثال، از امام باقرعلیه السلام در این زمینه چنین نقل شده:
بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ: عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ.
اسلام بر پنج امر بنا شده است: نماز، زكات، حج، روزه و ولايت.
و یا در روایت امام صادقعلیه السلام، تنها اعتقاد به توحید و عدل الهی، به عنوان اساس هر دینی و شرط تحقّق دینداری معرّفی شده است:
إِنَّ أَسَاسَ الدِّينِ التَّوْحِيدُ وَ الْعَدْلُ.
همانا اساس دين، توحيد و عدل است.
سیّد مرتضی نیز دو اصل توحید و عدل را به عنوان اصول دین کافی دانسته و نبوّت و امامت را از واجبات و اصول بزرگ و داخل در ابواب عدل معرّفی مینماید. همچنین عدّهای از علما نیز با نظر به برخی فرقههای مسلمان، اصول دین را سه اصل توحید، نبوّت و معاد معرّفی کردهاند و دو اصل عدل و امامت را از اصول مذهب شیعه برشمردهاند، تا فرقههایی نظیر اشاعره که به عدل الهی اعتقاد ندارند نیز جزو مسلمانان محسوب گشته و از دایرۀ اسلام خارج نگردند.
آنچه امروزه از نظر فقها مسلّم است، آن است که برای ورود به دین و جاری شدن احکام اسلام در حقّ یک نفر، شهادتِ زبانی به توحید و نبوّت کفایت میکند.
——————————————-
[ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۴۵-۴۷]
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی
https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
642c3b9558258f6122146e9a_5782679004118507048.mp3
30.71M
🔴صوت درس#اخلاق_فطری
#جلسه_چهاردهم
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی
https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
#درسنامه_اعتقادات
#جلسه_چهل_چهار
#عدل
#معرفت_الله_بالله
🔴عدلی الهی و مالکیّت و حکمت خدا
عدّهای همچون مرحوم استاد مطهّری و علّامۀ طباطبایی با استناد به آیۀ ﴿لَا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ﴾ ، معتقدند که بندگان در مقابل اعمال و کردارشان هیچگونه حقّی بر خدای تعالی ندارند؛ در نتیجه، نفی ظلم از خداوند متعال سالبه به انتفاء موضوع است. به عبارت دیگر، مرحوم علّامۀ طباطبایی و استاد مطهّری این آیه را ناظر به بحث عدل و ظلم میدانند و نه حکمت. لذا معتقدند معنای این آیه آن است که هیچکس چنان جایگاهی ندارد که بخواهد از خدا بپرسد چرا در حقّ من ظلم کردی؟ چراکه خدای متعال مالک علی الإطلاق و حقیقی همۀ عالم هستی است و هیچ مالکی در عرض او وجود ندارد، پس خدای متعال میتواند به هر نحوی که بخواهد، در ملکش تصرّف نماید و هیچ کس هیچ حقّی بر عهدۀ خدا ندارد .
اشاعره که قائل به جبر در افعال عباد هستند نیز برای اثبات صحّت عقاب بندگان در مقابل افعالی که اختیاری در آن ندارند، به مالکیّت الهی تمسّک کرده و گفتهاند: چون خدای تعالی مالک مطلق بندگانش میباشد، اگر بندۀ مطیع خویش را به جهنّم بَرَد و گناهکار را به بهشت، هیچگونه ظلم و ستمی را مرتکب نشده است؛ چراکه ظلم در صورتی تحقّق پیدا میکند که تصرّف در ملکِ غیر باشد، و در مقابل خداوند متعال مالکی وجود ندارد که خداوند در ملک او تصرّفی کرده باشد .
——————————————-
[ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۴۷-۵۰]
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی
https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
642c3b9558258f6122146e9a_1778565218168818424.mp3
33.47M
🔴صوت درس#اخلاق_فطری
#جلسه_پانزدهم
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی
https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
#درسنامه_اعتقادات
#جلسه_چهل_پنج
#عدل
#معرفت_الله_بالله
🔴عدلی الهی و مالکیّت و حکمت خدا
خداوند عزّوجلّ صفت مالکیّت خود را در قرآن کریم به تعابیر مختلفی بیان فرموده است.
[ برای دریافت آیات ؛ توضیحات و شرح این بخش به کتاب عدل، از خلاصه کتب دروس عقاید، انتشارات ولایت، صص ۵۰-۵۱ مراجعه فرمائید. ]
بنابراین، روشن است که خداوند متعال مالک حقیقی همه چیز است و بدین ترتیب، عقاب بندۀ مطیع وحمد و ثنای بندۀ عاصی توسّط خداوند، با توجّه به مالکیّتش اشکالی را متوجّه او نمیسازد. امّا باید توجّه داشت که چنین چیزی با عدل و حکمت الهی تعارض دارد و چنین مالکی را نمیتوان حکیم و عادل دانست؛ چراکه به حکم عقل، بندۀ مطیع و بندۀ نافرمان با یکدیگر یکسان نیستند و حقّ مطیع آن است که با او همچون عاصی برخورد نشود. علاوه بر این، خداوند متعال خود در آیات فراوانی از قرآن کریم، عالم و نادان و مطیع و غیر مطیع را مساوی ندانسته و به بندگان مؤمنش که اعمال صالح بهجا آورند وعدۀ بهشت داده و فرموده است که هیچ انسانی را بیشتر از وسع و طاقت او تکلیف نمیکند و هیچکس را بدون بیان و اتمام حجّت عقاب نمینماید.
——————————————-
[ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۵۰-۵۳]
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی
https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
994_16116115905902.mp3
34.31M
🔴صوت درس#اخلاق_فطری
#جلسه_شانزدهم
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی
https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
#درسنامه_اعتقادات
#جلسه_چهل_شش
#عدل
#معرفت_الله_بالله
🔴عدل الهی و حسن و قبح عقلی
۱. حسن و قبح در نظر اندیشمندان
عدلیّه معتقدند که حسن عدل و قبح ظلم، حکم عقل است و در این حکم، بین خدا و خلق فرقی نیست؛ چراکه عقل حجّت خداوند است و خدای متعال به هیچ وجه بر خلاف حکم حجّت خود عمل نمیکند. در نتیجه، خدای تعالی به حکم عقل انسانی، عادل است. امّا در مقابل، اشاعره، فلاسفه، منطقیّین و حتّی برخی از اصولیّین، حسن و قبح را اعتباری شمردهاند. یعنی افعال ذاتاً دارای حسن و قبح نیستند، بلکه حسن و قبح امری عقلایی و قراردادی است که عقلا به دلایل مختلف، از جمله منافع اجتماعی خویش آن را جعل نمودهاند. بر این اساس، عقل قادر به درک حسن و قبح نخواهد بود و در شناخت حسن و قبح استقلال نخواهد داشت و در نتیجه، نمیتوان حسن و قبح را به افعال الهی تعمیم داد،
و یا به عبارت دیگر، نمیتوان حکم اعتباری را به فراتر از مورد اعتبارش سرایت داد.
میدانیم که اشاعره به سبب اعتقاد به جبر در افعال بندگان و برای اثبات صحّت عذاب و عقاب الهی، منکر حسن و قبح عقلی گشته و قائل به حسن و قبح شرعی گشتند و چنین عنوان نمودند که چون خدای تعالی از بهشت بردن مؤمنان و عقاب کافران خبر داده و راه یافتن کذب به اِخبار الهی ممکن نیست، خداوند هیچ مؤمنی را به آتش نمیاندازد و هیچ کافر و مشرکی را به بهشت نمیبرد. البتّه همین نظریه هم به زیان آنان بوده و نشانۀ بطلان اعتقادشان در انکار حسن و قبح عقلی است؛ چراکه اگر دروغ و خلف وعده از نظر عقل قبیح نباشد، چگونه میتوان راه یافتن کذب به اِخبار الهی را محال دانست؟!
شهید سیّد محمّدباقر صدر قائلان اعتباری بودن حسن و قبح را در انکار حسن و قبح عقلی، با اشاعره مشترک دانسته و متذکّر شده که اشاعره به صراحت منکر حسن و قبح عقلی شدند و فلاسفه به صورت پنهان؛ زیرا حسن و قبح عقلی را به امور عقلایی و قضایای مشهوره برگرداندند.
——————————————-
[ عدل، خلاصه اعتقادات؛ بیابانی اسکوئی؛انتشارات ولایت؛ صفحه ۵۳-۵۵]
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی
https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a
386_16301293859523.mp3
34.71M
🔴صوت درس#اخلاق_فطری
#جلسه_هفدهم
کانال رسمی استاد محمد بیابانی اسکوئی
https://eitaa.com/joinchat/1465450678C012e77867a