سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_اصول_21/9/97
#جلسه_42
#حجیت_خبر_واحد
#وجوه_استدلال_به_آیه_نفر
#وجه_سوم_شیخ_رسائل
#اشکال_دوم_شیخ در رسائل : این است که موضوع انذار تفقه در احکام واقعیه است لعلهم یحذرون براین موضوع مترتب شد یعنی اگرانذاری بود که مارا به سمت احکام واقعیه فقاهت می داد برما واجب است که این انذار فقیهانه را بپذیریم و به این انذار عمل کنیم حال اگرخبرواحد عادلی برانذاریکی از احکام واقعیه به ما رسیده است و ما شک داریم که ایا این انذار به فقاهت در احکام واقعیه هست یا نه؟ اگر بخواهیم ازعموم ایه نفراستفاده کنیم و این شک را برطرف کنیم وبگوئیم که این انذار همان انذارتفقه درامور دین است تمسک به دلیل در شبهه موضوعیۀ دلیل می شود که به اتفاق علمای اصول جایز نیست نظیر اینکه به مومنان توصیه شده قل الحق ولی نمی دانند این حرفی که فلان مومن زده حق است یا نه از قل الحق تمسک کنم برای اثبات اینکه این حرف حرف حق است این تمسک به دلیل در شبهۀ موضوعیه دلیل می شود که جایز نیست. در اینجاهم ما نسبت به خبر واحد که از احکام شرعیه خبر می دهند شک داریم که ایا انذار به تفقه در امور دین هست یا نه ؟ شما می خواهید از این ایه اثبات کنید که این انذار تفقه در امور دین است این همان تمسک به دلیل شبهۀ موضوعیه دلیل می شود
#پاسخ_مرحوم_نائینی: ما در اینجا کاشف داریم. کاشف، اطلاق لعلهم یحذرون است این اطلاق کشف می کند به اینکه انذار به تفقه در امور دین فرق نمی کند که این انذار علم بیاورد یا علم نیاورد درهرصورت برما واجب است به این انذار ترتیب اثر بدهیم پس این راه ما تمسک به دلیل در شبهۀ موضوعیه خود دلیل نشد بلکه از اطلاق قسمتی از ایه احراز موضوع کردیم موضوع، انذاربه امور واقعیه و احکام شرعیه است ایا این انذار فقط با علم صورت می گیرد یا به ظن خاص هم صورت می پذیرد؟ اطلاق لعلهم یحذرون کشف می کند به اینکه با ظن خاص هم انذار به فقه و احام شرعیه محقق می شود لذا وقتی شک کردم که این خبر واحد ما که از یک حکم واقعی خبر داد مصداق لینذروا قومهم لیتفقهوا ...هست یا نه اطلاق لعلهم یحذرون این خبر را وارد در ان موضوع می کند و شک ما برطرف می شود.
نظیر: در بحث صحیح و اعمی گذشت اوفوا بالعقود وجوب وفای به کل عقد عقد را می رساند ایا عقد فاسد را هم شامل می شود؟ عقل می گوید معقول نیست که عقد فاسد وجوب وفا داشته باشد شک می کنیم که ایا این عقد فاسد است یا صحیح؟ از اطلاق اوفوا بالعقود به معنی کل عقد عقد احراز می کنم به اینکه این عقد عقد صحیح است به لحاظ اینکه این عقد عقد است و تحت کل فرد فرد است اگر صحیح نبود تحت عموم اوفوا بالعقود نمی رفت و از مصادیقش نمی شد پس صحیح است البته تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه دلیل نکردم بلکه از راه کشف ملزوم از لازم امدم . لازمه شمول کل عقد عقد این است که این عقد صحیح است چون هرگز اوفوا بالعقود عقد فاسد را شامل نمی شود
نمونه دیگر در قضایای خارجیه است که فرمود لعن الله بنی امیه. از طرفی می دانیم که لعن مومن جایز نیست از سوی دیگر می بینیم ائمه این عبارت را مطلق گذاشتند کشف می کنیم که بنی امیه اصلا ایمان ندارند این از راه استکشاف است نه از راه تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه.
به #نظر_استاد_جواب_مرحوم_نائینی به شیخ وارد نیست چون:
اولا این اشکال مبنائی است مبنای ایشان این است که لعلهم یحذرون اطلاق دارد در حالی که طبق مبنای شیخ اطلاق ندارد
ثانیا مخصص در ایه مخصص متصل لفظی است یعنی لینذروا تخصیص خورده به ولیتفقهوا فی الدین فرق بین مخصص متصل و مخصص منفصل این است که مخصص منفصل حجیت را بر می دادر نه ظهوررا مثلا اکرم العلما را این هفته گفت و هفته بعد لاتکرم النحاة را گفت معنایش این است که وجوب اکرام برنحات نیست نحوی ها دلیل وجوب اکرام ندارند اما مخصص متصل تصرف در ظهور می کندتفقه در دین ظهور انذار است پس انذاری که تفقه در امور دین نباشد انذار نیست فقه یعنی فهم ماباید انذار را بفهمیم مادامی که انذار برای ما فهم حاصل نکرد انذار نیست نسبت به یک خبر واحدی شک دارم که ایا انذار به تفقه در امور دین است یا نه؟ یعنی می توانم از این خبرواقع را بفهمم؟ وظیفه واقعیۀ خود را پیدا کنم؟ اگر بخواهم ازهمین ایه تمسک کنم به اینکه این خبرو این انذار فهم می اورد تمسک به دلیل درشبهۀ موضوعیه دلیل می شودکه جایز نیست بله اگر مخصص مخصص منفصل بود ظهور ایه حفظ بود و دست نمی خورد اطلاق اخر ایه کاشف می شد ولی مخصص ما مخصص متصل است دائره موضوع را مضیق کرد و بست و نیازی به کاشف ندارد چه چیزی را می خواهیم کشف کنیم موضوع که مهمل یا مجمل یا مطلق نیست که بخواهیم کشفش کنیم بلکه داخل خود ایه هست و معین است
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#خلاصه_خارج_فقه_شنبه_97/9/24
#جلسه_42
#فصل_فی_النجاسة
#مسأله_11_12
مساله 11: زمان و تاریخ نجاست میته در چه وقتی است ؟
فقهای ما قائل اند اگر کاملا روح از بدن حیوان خارج شده عنوان میته براو ثابت است و حکم به نجاستش می شود چون میته ان است که روح از کل بدن خارج شود نه از قسمتی از بدن
ثانیا: این قطعه ای که روح ندارد وصل به بدنش است اجزای مبانه به حساب نمی اید چراکه اگر این جزء از یک زنده جدا شود نجس است چون وصل به بدن است حکم نجاست ندارد.
مساله12: زمانی که روح از بدن خارج شد به مجرد خروج نجس می شود اگرچه بدن سرد نشد این حکم فرقی بین انسان و غیر انسان ندارد
فقهای عظام در اینباره دو دسته اند
دسته اول همین نظر سید را دارند
دسته دوم بین بدن گرم و سرد فرق می گذارند که اگر بدن گرم است نجس نیست اما اگر سرد شده نجس می شود
#نظر_استاد_احدی: انسان چه قبل از برد یا بعد از برد پاک است و حکم به نجاست بدن انسان را قبول نداریم اما در حیوانات غیر از انسان مثل قول اول هستیم و فرقی بین قبل از برد و بعد البرد نمی گذاریم و در هر صورت نجس است.
اما ادله دسته دوم: 4 دلیل دارند براینکه بدن قبل از برد نجس نیست.
1-بین غُسل و غَسل ملازمه است وقتی ائمه دست زدن به بدن انسان مرده قبل از برد را حکم به وجوب غسل مسل میت نمی کنند لازمه اش این است که دست زدن به این میت باعث نجاست دست نمی شود پس هم غسل مس میت و هم شستن دست زمانی واجب می شود که بدن سرد شده باشد.مدارک الاحکام ج 2 ص 271.
#جواب این دلیل: ملازمات برسه قسم اند:
أ.یکی ملازمه عقلیه است که در مستقلات عقلیه بکار می روند مثل حسن و قبح و مصلحت و مفسده.
ب.ملازمات عادیه اند که مربوط به قضایای عرفی اند.
ت.ملازمات شرعیه اند که مربوط به موضوعاتی اند که باید شرع موضوع انها را مشخص کند مثل رؤیت هلال ماه که فرمود صم عند الرؤیه پس فرقی بین غَسل و غُسل نه عقلیه است ونه عرفیه بلکه شرعیه است و باید شارع مشخص کند که ایا بعداز خروج روح از بدن این فرد را میته می گویند یا نه اگر اطلاق میته بران شخص شود دیگرفرقی بین غُسل و غَسل نیست چون وقتی میته شد بدن نجس است ملاقی نجس (دست) هم باید شسته شود اما چرا غُسل مس میت نیاز نیست چون نص خاص داریم که شارع این ملازمه را ندیده فقط موضوع غَسل را مشخص کرد که همان میته بودن است.
2-مرحوم خوانساری: وقتی روح از بدن خارج شد و هنوز بدن گرم است می توانید استصحاب بقای حیات کنید بنا براین بین غُسل مس میت و بین غَسل در اینجا ملازمه عادیه است نه عقلیه بلحاظ اینکه وقتی بدن سرد شد امام فرمود غسل مس میت داده می شود عادتا وقتی بدن گرم است هنوز روح به کلی خارج نشده است پس قبل از برد لازمه عدم وجوب غسل مس میت این است که این میت نجس و میته نیست پس شستن ملاقی اش هم واجب نیست.
#جواب_استاد_احدی: استصحاب حال حیات در صورتی است که اطلاق میته نشود ولی وقتی ثابت شد براین بدنی که روحش خارج شده ولی هنوز گرم است اطلاق میته می شود استصحاب بقای حیات جاری نیست چون تبدل موضوع ایجاد شد در حالی که در استصحاب، وحدت موضوع متیقنه و مشکوکه شرط است .
3-برخی روایات من جمله ابراهیم بن میمون است که در انتهای روایت دارد یعنی اذا برد المیت از این استفاده می شود که موضوع نجاست انسان میته بودن و خروج روح نیست بلکه سرد شدن بدن است لذا تا زمانی که بدن سرد نشده است می توان حکم زنده را براین مرده جاری کرد
#استاد_احدی: این روایت در برخی از نسخه ها این کلمه «یعنی»امده اما در نسخه فروع کافی ج 3 کتاب الجنائز ص 161 حدیث 7 نیامده لذا از دو احتمال خارج نیست یا امام در جلسه دیگری فرمود واین روایتین در دو جلسه بوده یا اینکه این تفسیر یعنی بیان راوی است وقتی یک روایت مشمول به دو احتمال شد و قرینه ای بر ترجیح احدالاحتمالین نبود در انجا از تمسک به روایت صرف نظر می شود
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷