Saeid Dini:
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خلاصه_درس_خارج_اصول_۹۷/۱/۲۶
#جلسه_۹۲
#مقصد_ششم
#فصل_حجیت_ظواهر_الفاظ
#بررسی_ادله
سوال: آیا حجیّت ظواهر الفاظ مقیّد به عدم وجود ظن به خلاف است یا خیر؟
شیخ و آخوند و بسیاری از بزرگان علم اصول. قائل به این قید نیستند. و مختار استاد هم این قول است. سه دلیل در باره اثبات عدم لزوم قید ظن به خلاف اقامه کرده اند.
#دلیل_اول: مرحوم اصفهانی در نهایه الدرایه جلد دوم در ذیل بحث حجیّت ظواهر می¬فرماید: نسبت بین ظواهر و ظن به خلاف یکی از دو چیز است:
أ. یا نسبت آن نسبت مقتضی به مقتضا است. یعنی ظواهر زمانی مقتضی حجیّت است که ظن به خلاف اش نباشد. این صورت غیر ممکن است زیرا عدم وجود ظن به خلاف نمی¬تواند در ظواهر موثر باشد زیرا عدم تأثیری ندارد. تمام تأثیر برای وجود است.
ب. یا نسبت بین ظاهر و ظن به خلاف نسبت مقتضی و مانع باشد. یعنی ظن به خلاف مانع اقتضای حجیّت ظواهر است. این صورت هم غیر ممکن است. برای اینکه ظن به خلاف دلیل اعتبار ندارد و چیزی که دلیل اعتبار ندارد لا حجت است و لا حجّت که نمی¬تواند مانع باشد. پس ظواهر الفاظ بدون هیچ قید و شرطی حجت است.
به نظر استاد هر دو شق استدلال ایشان مخدوش است:
1. شق اول درست نیست زیرا رابطه بین ظواهر و حجیّت رابطه حکم و موضوع است. یعنی حجیّت از احکام وضعیه است. حکم شرعی چه تکلیفی و چه وضعی موضوع می¬خواهد. موضوع حجیّت ظواهر الفاظ کتاب و سنت است.
2. شق دوم نیز مخدوش است زیرا در برخی از موارد لا حجیّت را مانع گرفته است مثل دوران بین متبانین. اگر عامی داشته باشیم و لکن نسبت به افراد عام شک داریم. شک ما دوران بین متباینین است. تمسُّک به عام جایز نیست چون افراد عام مبهم است و ابهام لا حجّت است جلوی ظهور عام را می¬گیرد. حتی در بحث استصحاب هم اگر حالت سابقه اش مبهم بود استصحاب جاری نیست. پس اجمال و ابهام جلوی ظهور عام را می¬گیرد با اینکه لا حجّت است.
آقای خویی و آقای وحید در جواب شق اول فرموده اند اینکه می¬گویم عدم تأثیری ندارد مربوط به تکوینیات است نه علوم اعتباری در حالی که بحث ما در علوم اعتباری است. لا موثر فی العدم برای تکوینی ها است نه اعتباری ها.
#دلیل_دوم: ظواهر حجت است و مقید به عدم وجود ظن به خلاف نیست. به دلیل آیات ناهیه عمل به ظن. مثلا آیه و لا تقف ما لیس لک به علم شامل می¬شود ظن بخلاف ظاهر الفاظ قرآن و روایات را فرمود: مراد از ( فتیمموا صعیدا طیبا ) فقط خاک است نه سنگ. اما قول لغوی صعید را به معنی مطلق وجه الارض معنی می¬کند لذا از قول لغوی ظن به خلاف حدیث پیدا می¬شود. در این صورت آیه ( و لا تقف ما لیس به علم ) می¬فرماید به حدیث عمل کن زیرا ظاهر حدیث حجت است. اما قول لغوی دلیل اعتبار ندارد.
این دلیل از نظر استاد مخدوش است: اگر بین آیات ناهیه عمل به ظن و اثبات ظهور ملازمه ای باشد حرف شما قبول است. یعنی لازمه عقلی یا عرفی نهی از عمل به ظن این است که ظاهر آن آیه و روایت اثبات شود در حالی که چنین ملازمه ای نداریم. استلزامات کبرای قیاس است. اگر کسی بخواهد قیاسی را انجام دهد باید کبری قیاس اثبات شود آن حدی که دلالت ( و لا تقف ما لیس لک به علم ) است این است که عمل به ظن غیر معتبر نکنید. اما به چه دلیل لازمه اش اثبات ظواهر برای الفاظ است؟ چه بسا عمل به این ظن جایز نباشد در عین حال این ظن مانع ظهور الفاظ می¬شود؟
#دلیل_سوم: شیخ و آخوند از سیره عقلاء استفاده کرده اند. مثال: اگر فرمانی از مولی بیاید و عبد عمل نکند به اعتبار اینکه ظن به خلاف داشت او را توبیخ می¬کنند. و عذر او را نمی¬پذیرند و او را مواخذه می¬کنند که چرا به ظاهر کلام مولی عمل نکره ای؟ پس عمل به ظواهر حجت است. چه ظن به خلاف باشد چه نباشد.
اشکال این است که این سیره مقبول نیست چون سیره در اقاریر و وصیت نامه ها و وقف نامه ها برعکس است. ظاهر وصیت نامه چیز می¬گوید اما شهرت علیه این وصیت نامه است. یا در دادگاه ها اگر قاضی از اقرار ایشان ظن به خلاف پیدا کرد در حالی که ظاهر اقرار چیز دیگری است و لکن قاضی ظن به خلاف پیدا کرد اینجا به علم قاضی عمل می¬شود؟
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
Saeid Dini
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خلاصه_درس_خارج_اصول_۹۷/۱/۲۹
#جلسه_۹۵
#مقصد_ششم
#فصل_حجیت_ظواهر_الفاظ
#بررسی_ادله_حجیت_ظواهر
#ادله_نظر_اخباریین
نظریه سوم : نظریه اخباریین است که بین ظواهر الفاظ قرآن و غیر قرآن تفصیل قائل شدند ظواهر الفاظ قرآن را حجت ندانسته اند اما غیر کتاب را حجت دانستند.
#دلیل_اول: این است که قرآن خطاب خاص دارد چنان چه امام باقر(ع) به فقیه اهل بصره؛ قتاده فرمود: انما یعرف القرآن من خوطب به.
آن کسی که مخاطب قرآن است قرآن را میفهمد یا امام صادق در ردّ قیاس ابوحنیفه به ایشان فرمودچگونه علم به قرآن نداری از روی قرآن فتوا میدهی او را از این کار توبیخ کرد. وسایل ج 18 ابواب صفات قاضی ح 27 ص 31==== کافی ج 8 ص 311.
#دلیل_دوم: این است که قرآن محتوای شامخ و مطالب غامضه عالیه دارد که صاحبان اندیشهاند ولی راسخان در علم نیستند به مضامین قرآن نمیرسند چه رسد به به افکار ضعیف مردم . عبدالرحمن بن حجاج گفت:از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: قرآن فراتر از عقل مردم است. ( لیس شیء ابعد من عقول الرجال عن القرآن ) وسایل ج 18 ابواب صفات قاضی ح 61 نظیر این روایت از جابر در وسایل ج 18 ابواب صفات قاضی ح 74 نیز نقل شده است.
جواب #استاد این است که؛
اولاً بر اخباری ها خلط شده بین مطلق معرفت و معرفت مطلقه. مراد ائمه علیهم السلام مطلق معرفت نیست بلکه معرفت مطلقه است. زیرا مطلق معرفت مراتبی دارد هر دو معرفت است به همین خاطر است که بیانٌ للناس ، هدی للناس. شامل مراتب تشکیکی هدایت و معرفت می¬شود. اینها بر اساس مطلق معرفت است . اما اگر کسی بگوید من از روی قرآن فلان حکم را استنباط کردم نباید قبول شود زیرا استنباط مطلق معرفت نیست بلکه معرفت مطلقه است اصولا معرفت مطلقه در جایی است که اطلاق قید معرفت است یعنی شناخت شناسی، یک شناخت شناسی واقعی است. شناخت شاسی که اهل بیت بپذیرند. یعنی معرفتی که مرتبه ندارد. لابشرط نیست بشرط شیء است. نظیر عموم السلب و سلب العموم. لذا دامنه مطلق معرفت وسیع است اما دامنه معرفت مطلقه مضیّق است.
شاهد کلام ما حدیث قتاده است. امام باقر علیه السلام از قتاده از آیه ۱۸ سوره سبأ پرسید ( سیروا فیها لیالی و ایاماً آمنین ) قتاده گفت: اگر حاجی توشه حلال ، مرکب حلال ، کرایه حلال با خودش بیارد قطعا تحت حمایت خدا به مکه می¬رسد به دلیل همین آیه شریفه. امام فرمود اگر بین راه قطاع الطریق او را بزند و او را بکشد چه؟ پس چرا شما گفتید در امان است؟ امام فرمود چرا قرآن را اینگونه تفسیر می¬کنی؟ شما هنوز به قوه استباط نرسیدهای.
ثانیاً روایات عرض بر کتاب خطاب به همه علما و مردم است فرمود ( ما خالف قول ربِّنا لم نقُلهُ یا زخرف و باطل) اگر معروض علیه قابل فهم نباشد عرض حدیث بر کتاب معقول نیست. یا روایات تعارض خبرین یکی از راه حل تعارض خبرین این است که دو حدیث را قرآن عرضه کنید هرکدام موافق با قرآن بودند مرجِّح دارد و آنکه مخالف باشد مرجح ندارد. یکی از اقسام مرجِّحات مرجَّح دلالی است یعنی دلالت حدیث مطابق با قرآن است. یا در بحث تخصیص و تقیید گفته شد برخی از روایات مخصص عمومات قرآن است. مقیِّد اطلاق های قرآن است بنابر این اگر عموم قرآن اطلاق قران مشخص نباشد از ظاهر آیات عام و مطلق را نفهمیم چگونه روایت را مخصص بدانیم ؟ ما قبول داریم قرآن مضامین عالیه دارد اما معرفت مراتب دارد. باطن قرآن و تأویل آیات کار راسخان در علم است اما ظواهر بسیاری از آیات برای عموم مردم است. مثل محرمات و واجبات...
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
دینی سعید:
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خلاصه_درس_خارج_اصول_۹۷/۱/۲۹
#جلسه_۹۵
#مقصد_ششم
#فصل_حجیت_ظواهر_الفاظ
#بررسی_ادله_حجیت_ظواهر
#ادله_نظر_اخباریین
نظریه سوم : نظریه اخباریین است که بین ظواهر الفاظ قرآن و غیر قرآن تفصیل قائل شدند ظواهر الفاظ قرآن را حجت ندانسته اند اما غیر کتاب را حجت دانستند.
#دلیل_اول: این است که قرآن خطاب خاص دارد چنان چه امام باقر(ع) به فقیه اهل بصره؛ قتاده فرمود: انما یعرف القرآن من خوطب به.
آن کسی که مخاطب قرآن است قرآن را میفهمد یا امام صادق در ردّ قیاس ابوحنیفه به ایشان فرمودچگونه علم به قرآن نداری از روی قرآن فتوا میدهی او را از این کار توبیخ کرد. وسایل ج 18 ابواب صفات قاضی ح 27 ص 31==== کافی ج 8 ص 311.
#دلیل_دوم: این است که قرآن محتوای شامخ و مطالب غامضه عالیه دارد که صاحبان اندیشهاند ولی راسخان در علم نیستند به مضامین قرآن نمیرسند چه رسد به به افکار ضعیف مردم . عبدالرحمن بن حجاج گفت:از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: قرآن فراتر از عقل مردم است. ( لیس شیء ابعد من عقول الرجال عن القرآن ) وسایل ج 18 ابواب صفات قاضی ح 61 نظیر این روایت از جابر در وسایل ج 18 ابواب صفات قاضی ح 74 نیز نقل شده است.
جواب #استاد این است که؛
اولاً بر اخباری ها خلط شده بین مطلق معرفت و معرفت مطلقه. مراد ائمه علیهم السلام مطلق معرفت نیست بلکه معرفت مطلقه است. زیرا مطلق معرفت مراتبی دارد هر دو معرفت است به همین خاطر است که بیانٌ للناس ، هدی للناس. شامل مراتب تشکیکی هدایت و معرفت می¬شود. اینها بر اساس مطلق معرفت است . اما اگر کسی بگوید من از روی قرآن فلان حکم را استنباط کردم نباید قبول شود زیرا استنباط مطلق معرفت نیست بلکه معرفت مطلقه است اصولا معرفت مطلقه در جایی است که اطلاق قید معرفت است یعنی شناخت شناسی، یک شناخت شناسی واقعی است. شناخت شاسی که اهل بیت بپذیرند. یعنی معرفتی که مرتبه ندارد. لابشرط نیست بشرط شیء است. نظیر عموم السلب و سلب العموم. لذا دامنه مطلق معرفت وسیع است اما دامنه معرفت مطلقه مضیّق است.
شاهد کلام ما حدیث قتاده است. امام باقر علیه السلام از قتاده از آیه ۱۸ سوره سبأ پرسید ( سیروا فیها لیالی و ایاماً آمنین ) قتاده گفت: اگر حاجی توشه حلال ، مرکب حلال ، کرایه حلال با خودش بیارد قطعا تحت حمایت خدا به مکه می¬رسد به دلیل همین آیه شریفه. امام فرمود اگر بین راه قطاع الطریق او را بزند و او را بکشد چه؟ پس چرا شما گفتید در امان است؟ امام فرمود چرا قرآن را اینگونه تفسیر می¬کنی؟ شما هنوز به قوه استباط نرسیدهای.
ثانیاً روایات عرض بر کتاب خطاب به همه علما و مردم است فرمود ( ما خالف قول ربِّنا لم نقُلهُ یا زخرف و باطل) اگر معروض علیه قابل فهم نباشد عرض حدیث بر کتاب معقول نیست. یا روایات تعارض خبرین یکی از راه حل تعارض خبرین این است که دو حدیث را قرآن عرضه کنید هرکدام موافق با قرآن بودند مرجِّح دارد و آنکه مخالف باشد مرجح ندارد. یکی از اقسام مرجِّحات مرجَّح دلالی است یعنی دلالت حدیث مطابق با قرآن است. یا در بحث تخصیص و تقیید گفته شد برخی از روایات مخصص عمومات قرآن است. مقیِّد اطلاق های قرآن است بنابر این اگر عموم قرآن اطلاق قران مشخص نباشد از ظاهر آیات عام و مطلق را نفهمیم چگونه روایت را مخصص بدانیم ؟ ما قبول داریم قرآن مضامین عالیه دارد اما معرفت مراتب دارد. باطن قرآن و تأویل آیات کار راسخان در علم است اما ظواهر بسیاری از آیات برای عموم مردم است. مثل محرمات و واجبات...
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
دینی سعید:
Sim Hedye 2:
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خلاصه_درس_خارج_اصول_۹۷/۲/۸
#جلسه_۱۰۱
#مقصد_ششم
#فصل_حجیت_ظواهر_الفاظ
#حجیت_قول_لغوی
#دلیل_دوم: اتفاق عقلاء بر مرجعیت قول لغوی است. این دلیل هم برای ما ثابت نیست. زیرا حرمت عمل به ظن دارای آیات و روایات است و باید تخصیص بخورد. آن حدی که دلالت آیات و روایت ناهیه عمل به ظن تخصیص می¬خورد نقل موثق است. باید خبر ثقه ناقل حکمی را موضوعی باشد اما نمی¬توان اتفاق عقلاء را مخصص گرفت زیرا ممکن است عقلاء به قول لغوی عمل کنند مطلقا چه لغوی موثق باشد چه نباشد. و بحث ما بر حجیّت مطلق قول لغوی نیست پس این این دلیل هم کنار می¬رود.
#دلیل_سوم: رجوع به خبره یا رجوع به متخصص است. لغوی در تشخیص معانی متخصص است ( صغری ) و قول لغوی مرجعیّت دارد ( کبری ) پس قول لغوی حجّت است ( نتیجه ) ما در کبری مشکلی نداریم. ما قبول داریم قول خبره و متخصص مرجعیت دارد. لکن در سیره دو چیز لازم است الف: تحقق سیره ب: امضاء سیره. اصل تحقق سیره پذیرفته است زیرا بناء مردم و سیره مردم در امور مختلف رجوع به متخصص است. و اگر روی حرف خبره شک می¬کردند. اعتنا به این شک نمی¬کردند. لکن تعبد به غیر خبره نیست زیرا تعبد در عبودیّت و مولویّت است. عمل به رأی خبره از باب عمل به کارشناس است لذا ممکن بود به نظر کارشناس عمل کند و ممکن بود عمل نکند. لذا تعبد نبود که اگر کارشناس گفت من باید عمل کنم. وضعیت این سیره تا زمان ائمه علیهم السلام ادامه دارد و ائمه علیهم السلام نیز رد نکرده اند. پس ما هم تحقق سیره را قبول داریم و هم امضاء ائمه را قبول درایم. لکن مشکل در صغری است. آیا صغری در تشخیص معنی حقیقی خبره لغوی است ؟ یا اینکه لغوی موارد استعمال لغت را بیان می¬کند ؟ همین اندازه که مردد شدیم نیازمند به اثبات هستیم. زیرا بحث ما بحث اصولی است. اصول به دنبال اثبات و دلیل است. لذا ما باید دلیل اقامه کنیم که لغوی معنی حقیقی را بیان می¬کند. تا بتوانیم به قول لغوی مراجعه کنیم.
#دلیل_چهارم: ( تمسک به دلیل حجیّت قول ثقه در موضوعات ) مثلا در تشخیص مفهوم غنا مشکل داریم. یکی از لغوی های شیعه امامی یا سنی دارای توثیق معنی غنا را مثلا بیان کرد. دلیل حجیّت قول ثقه طبیعة قول لغوی موثق را حجّت می¬کند. زیرا قبلا بحث شد که دلیل حجیّت قول ثقه مخصص ادله حرمت عمل به ظنون است. لکن مربوط به اخبار از احکام بود. دامنه دلیل را توسعه می¬دهیم که شامل اخبار از موضوعات هم بشود. پس قول ثقه هم در احکام و هم در موضوعات حجت است.
در اینجا دو مبنا است:
1. مبنا برای مشهور است. مشهور می¬گویند. قول ثقه در موضوعات حجت نیست در احکام حجت است. لذا قول لغوی هم و لو ثقه باشد حجت نیست.
2. مبنای دوم که مختار ما است. حجیّت قول ثقه در موضوعات است. دلیل ما اطلاق حدیث مسعده بن صدقه است ( و الآشیاء کلها علی هذا حتی تستبین او تقوم به البینه ) کلمه اشیاء مطلق است. عام است. هم شامل احکام و هم شامل موضوعات می¬شود. لذا بر ظهور اصلی خودش باقی است. مگر دو چیز بیاید آن را از اصلش بردارد. یکی علم که فرمود ( تستبین ) و دیگری قیام بینه عدلین.
مشهور فقها و اصولی ها عموم و اطلاق را نمی¬پذیرند زیرا بیّنه یعنی عدلین. فقط در احکام شرعی است و ربطی به موضوعات خارجی ندارد. اما این نظر مانع دارد.مانع این نظر سیره عقلاء است زیرا سیره قطعیه عقلائیه بر حجیّت ثقه در موضوعات است پس مبنای مشهور مخدوش شد. گرچه مستند روایت است اما سیره بر علیه مشهور است.
اما مبنای دوم ( هو المختار ) ما می¬گوییم بیّنه دو اطلاق دارد:
أ. اطلاق همان متعارف شرعی است. پیامبر ص فرمود ( انما اقضی بینکم بالبیّنات و الأیمان ) ایمان یعنی به سوگند. مراد از بینه اینجا متعارف شرعی است.
ب. اطلاق بینه به متعارف لغوی. در متعارف لغوی بینّه یعنی ما یُبیِّنُ الشیء نه شهادت عدلین و این اطلاق در قرآن هم آمده است. ( قد جائتکم بیّنه من ربِّکم ) به این اعتبار اگر ما حدیث را معنی کنیم شامل موضوعات هم می¬شود.و لکن ما از راه این حدیث نمی¬آییم زیرا این حدیث نمی¬خواهد متعارف لغوی را بیان کند اما سیره عقلاء دنبال مبیِّن است. عامّه مردم به دنبال مبیِّن هستند در موضوعات خارجیه به دنبال ما یبیّن الشیء هستند و این سیره هم امضاء شده است. لذا به نظر ما اقتضای سیره بر حجیّت قول لغوی است.زیرا قول لغوی مبیِّن است از باب مبیِّن قبول داریم لکن دو مانع بزرگ داریم.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#خلاصه_درس_خارج_اصول_۹۷/۸/۲
#جلسه_۱۸
#حجیت_خبر_واحد
#راه_حل_تخصیص_آیات_ناهیه
#دلیل_دوم_عدم_حجیت_خبر
#دلیل_دوم عدم حجیت خبر واحد 5 دسته روایات اند:
1.مفادش این است که خبری که صدورش معلوم نیست به ما رد کنید عمل به آن جایز نیست.
2.مفادش این است که خبری که شاهدی از قرآن ندارد عمل به آن جایز نیست.
3.مفادش این است که خبری که موافق با کتاب خدا نیست عمل نکنید.
4.مفادش این است که خبری که موافق با کتاب خدا و سنت نیست عمل نکنید.
5.مفادش این است که خبری که مخالف با کتاب الله است باطل است (فهو زخرف)
#سه_جواب به استدلال به این روایات داده شده است:
أ.جواب #آخوند در کفایه : این اخبار آحادند استدلال به عدم حجیت خبر واحد از طریق خبر واحد محال است چون از وجود دلیل عدم دلیل لازم میآید.
ان #قلت:روایات مانعین 5 دسته است که تواتر اجمالی دارند اخصّ مضمون، مضمون مورد اتفاق است.
#قلت: ما دست روی مضمون متق علیه میگذاریم خبر مخالف با کتاب سه قسم است:
1-به نحو تباین
2-عموم و خصوص من وجه
3-عموم و خصوص مطلق
در اینجا قسم سوم تعرض غیر مستقر است و تعارض مستقر تعارض به تباین و من وجه است. (مهم)
#سه_جواب:
1.این است که بحث در مورد حجیت خبر ثقه در تعارض غیر مستقر است نه مستقر و اشکال شما در مستقر است. جواب آیت الله #وحید در تعارض غیر مستقر یقدم الخاص و المقید علی العام و المطلق.
2.(آقا ضیا در نهایة الافکار) روایت ما خالف الکتاب حمل بر تخالف به تباین میشود و طرح خبر به خاطر تباین و من وجه مانعی ندارد، اما ادله حجیت خبر واحد بر روایاتی که میگفت خبری که به صدورش علم ندارید عمل نکنید؛ حکومت دارد.
3.جواب_استاد: عمل به 5 دسته لغویت لازم دارد چون عمل به آن مستلزم لغویت ادله حجیت خبر واحد است ناچاریم به برگرداندن 5 طایفه به تخالف به تباین و من وجه و شامل عموم و خصوص مطلق نمیشود.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷🍇
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#خلاصه_درس_خارج_فقه_۹۷/۸/۲۳
#جلسه_۲۳
#فصل_فی_النجاسة
#میته_إنفحه
بحث ما درباره این بود که آیا اِنفحه حیوانات غیر ماکول لحم پاک است یا نجس؟
مشهور حکم به طهارت کردند و عده ای حکم به نجاست کردند
دلیل اول گذشت اما
#دلیل_دوم بیان #صاحب_حدائق از صاحب #معالم نقل می کند. حدائق ج 5 ص 84
اکثراخباری که دلالت بر طهارت انفحه دارد موردش مخصص است و اختصاص به حلال گوشت دارد و درباره حیوانات حرام گوشت روایتی در دسترس نیست که انفحه آنها پاک است . لذا ما دلیلی بر طهارت اِنفحه غیر ماکول لحم نداریم
#اشکال_استاد: موضوع بحث ما طهارت و نجاست است و شما موضوع را به باب حلال و حرام بردید از امام (ع) درباره انفحه سوال شد فرمود لا باس به. در روایت حسین بن زراره فرمود «کل هذا ذکی» به صورت قاعده کلی فرمود دندان و تخم و انفحه میته پاک است ومشخص نکرد و که انفحه ماکول است یا انفحه غیر ماکول. اتفاقا در روایت یونس فرمود «خمسه اشیاء ذکی مما فیه منافع الخمر» 5 چیز پاک است که مردم از این 5 چیز بهره می برند اول از همه انفحه را نام می برد و تفصیل نداد که ماکول است یا غیر ماکول. لذا شکی در طهارت انفحه مطلق حیوانات نیست مساله انتفاع و عدم انتفاع مساله دیگری است که باید در جای دیگری بحث شود.
ممکن است اشکال غلبه حیوانات حلال گوشت مطرح شود که گفته می شود دلیل بر انصراف نمی شود چون تعلیلش این است که مما لا تحله یعنی روح دمیده نشده
#سوال: #شیری که در پستان حیوان میته است چه حکمی دارد؟ آیا در حکم تخم مرغ است که پاک بود یا نه؟ مثلا گاو ماده ای مرده و 10 کیلو شیر دارد آیا می توان آن را دوشید؟
#سه_بحث است.
1-درباره شیر میته ماکول لحم
2-شیر میته غیر ماکول لحم
3-حکم ملاقات شیر با نجس است.
اما بحث اول: شیر ماکول لحم مردار پاک است چنانچه صدوق در مقنعه و شیخ در خلاف و نهایه و استبصار و تهذیب و ابن زهره در غنیه قائل شد البته در این زمینه 4 روایت مطرح شده که دو تای آنها ذکر می شود:
1-صحیحه زراره عن ابی عبدالله ع : قلت اللبن یکون فی زرع الشاه و قد ماتت شیر در پستان گوسفند است و گوسفند مرده فرمود اشکالی ندارد لاباس.
2-صحیحه حریزبرخی هم آنرا حسنه می دانند. قال اباعبدالله (ع) به محمد بن مسلم فرمود کل شیئ یفصل من الشاه و الدابه فهو ذکی هرچیزی که از گوسفند و گاو جدا می شود پاک است و اسم برد مثل اللبن وان اخَذَته منه بعد ان یموت اگرچه شیر بعد از مردن حیوان باشد.
منتها دو روایت مخالف هم داریم که حکم به نجاست شیرکردند:
1.روایت وهب عن جعفر عن ابیه ع : امام صادق از امام باقر(ع) روایت می کند که: ان علیا سئل عن شاه ماتت گوسفندی مرد و شیر آنرا دوشیدم فقال علی (ع) ذلک الحرام محضا این شیر حرام محض است و شک نکن. کاملا مخالف آن دو روایت است.
به نظر ما این روایت سندا ضعیف است چون وهب به دروغ گویی معروف است می گویند آیة فی الکذب. دروغ گو ترین فرد است. لذا برخی حمل بر تقیه کرده اند چون اهل سنت قائل به نجاست شیر اند .
#استاد: به نظرما نمی توان این تقیه را قبول کرد چون زمان علی (ع) مذاهب اربعه شکل نگرفته بود و تقیه نبود.
2.مکاتبه فتح بن یزید جرجانی عن ابی الحسن است که امام مستثنیات را ذکر می کند و مثلا می فرماید پشم و موو شاخ و انفحه پاک اند بعد می فرماید ولا یُتعدی الی غیرها به غیر این موارد تعدی نشود . از این لا یتعدی حصر می کند و می فهمیم که شیر درون پستان میته نجس است . ماینتفع من المیته را نام می برد و بعد می فرماید حق نداری تجاوز کنی.
به #نظر_استاد:
1-لا یتعدی الی غیرها معنایش این است که از مالا تحله الحیاه به ماتحله الحیاة این 5تایی که ذکر شد روح دمیده نشده اند حکمش را سرایت نده به اجزایی که دارای روح اند شیر در پستان مصداق ما لا تحله الحیات است.
2-اینکه روایات طهارت مخصص دلالت این روایت می شوند.
3-که سند این روایت ضعیف است که فتح بن یزید مجهول اند.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
4مطلب درباره ایه
اولین مطلب گذشت
#مطلب_دوم: در ادامۀ ایۀ شریفه قسم 4 از گوشت های حرام را فرمودند اگر نام غیر خدا را در وقت ذبح ببرید حرام است بجای کلمه حرام از واژه فسقا استفاده شد اوفسقا احل لغیر الله. 145 انعام. فسق یعنی خارج شدن از اطاعت خدا قراردادن کلمۀ فسق در کنار رجس اشاره به این است که گوشت های حرام دو دسته اند:
1- یک دسته تحریم گوشت ها بخاطر این است که ضررهای جسمانی دارد که از ان به عنوان رجس نام می برد
2- دسته بعدی گوشت هایی هستند که ضررهای معنوی دارند که از ان به فسق نام می برد
پس تعبیر به رجس و فسق هدف از تحریم گوشت را می رساند. چون استفاده از گوشت های حرام هم ضرر جسمانی دارد و هم ضرر روحی دارد.
#مطلب_سوم: مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان در معنای رجس فرمودند أی نجس انگاه فرمود والرجس اسمٌ لکل شیئٍ مستقذر منفور عنه یعنی هم ریشه رجس را بررسی می کند که رجس نام برای هرچیزی است که قذارت دارد مثل بول و غائت و طبع انسان از ان نفرت دارد از این تعبیر هم استفاده می شود به اینکه اگر رجس را به معنای نجس می گیرند بخاطر این است که مستقذر است و قذارت دارد و طبع انسان ازا ن متنفر است.
#مطلب_چهارم: واژه دما مسفوحا قرینه است براینکه منظور از رجس نجاست خون است چون دم مسفوح ان است که رگی از رگها را ببرند و خون به بیرون بجهد یا اینکه خون از بدن جاری شود ولو اینکه جهش نداشته باشد مثل خون جراحت اما خون پشه را فرمودند دم مسفوح نیست یا خونی که بعد از ذبح گوسفند می ماند خون مسفوح نیست یا خونی که درون دم چرکین هست انهم جزو دم مسفوح نیست یا خونی که در تُخامه (خونی که دراخلاط دهان است) دم مسفوح نیست. مسفوح قید احترازی است اما غیر مسفوح نیاز به اجتناب ندارد .
#دلیل_دوم: بر نجاست دم : روایات
دربارۀ روایات مهمترین تحقیق این است که ایا از مجموعۀ روایات می توانیم اطلاق و عموم را استفاده کنیم؟ به نام کل دم نجس؟ بطوری که اگر نسبت به خونی شک کردید که نجس است یا نه و روایتی یا اجماعی هم بر نجاست نبود برای اثبات نجاست خون به عموم کل دم نجس مراجعه کنیم ایا چنین چیزی داریم؟
روایات ما دو دسته اند:
دسته اول: روایات خاص: در چندین مورد از موارد خاص سوال شد و ائمه جواب دادند
1-اگر کسی در حال نماز بود و لکه خونی را در لباسش دید ایا این نماز را اعاده کند؟ راوی هم ابی بصیر است که موثق است ایشان هم از امام صادق پرسید امام صادق ع تفصیل داد و فرمود ان اصاب ثوبَ الرجل الدمُ فصلا فیه و هو لا یعلم فلا اعاده علیه اگر خون به لباس مرد اصابت کرد در ان لباس نماز خواند در حالی که نمی دانست لباس خونی است امام فرمود اعاده لازم نیست وان هو علم قبل ان یصلی فنسی و صلا فیه فعلیه اعاده و اگر قبل از نماز علم به خونی بودن لباس داشت منتهی فراموش کرد و دران نماز خواند باید اعاده کند
ایا از این روایت استفاده می شود که مطلق دم نجس است؟ باید بررسی شود
2-چه مقداری از خون در نماز معفو است و مبطل نماز نیست؟ امام ع فرمودند که : به اندازه ای که از درهم بیشتر نباشد کمتر از درهم معفو است وماکان اقلَ من ذلک فلیس بشیئ ان خونی که کمتر از یک درهم است اشکالی ندارد و نیاز به اعاده نیست این روایت هم صحیحه محمدبن مسلم است ایا از این روایت به دست می اید که خون کمتر از یک درهم پاک است؟ یا اینکه نجس است بر اساس کل دم نجس؟
3- در دعائم الاسلام از امام صادق و امام باقر عهما نقل شده که اگر خون به لباس اثابت کند باید شسته شود همانطوری که سایر نجاسات باید شسته شوند عن الصادقین ع انهما قالا .....از این روایت استفاده می شود که کل دم نجس چون روایت مطلق است و اندازه مشخص نکرد
4- زراره از اما صادق پرسید که اگر درون چاه قطره خونی یا شرابی بریزد چه حکمی دادر امام فرمود نزح اب واجب است و باید 20 دلو اب از چاه بکشد و بیرون بریزد ینزح منه عشرون دلوا در اینجا هم امام تفصیل نداد و بطور مطلق نزح را واجب کرد پس کشف می کند که مطلق دم نجس است
اما طائفۀ 2 روایات
روایاتی اند که کلمۀ دم بطور مطلق ذکر شد و تفصیل نداد که منظور از دم دم حیوان است یا مردار یا دم درون گوشت گوسفند هیچ تفصیلی نداد.مثلا
1-موثقه عماربن موسی که از امام صادق پرسید: فرمود گاهی پرنده های اسمانی از جایی اب می خورند مثل کلاغ و باز و عقاب و ..می توانیم از ان اب وضو بگیریم؟ شرب کنیم؟ فرمود که فان رایت فی منقاره دما فلا توضا منه و لا تشرب. بطور مطلق فرمود دما دما نکره است یعنی مطلق خون نجس است و تفصیل نداد و نفرمود که چگونه است که از جیفه می خورد یا نه بلکه مطلقا منع فرمود.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_دو_شنبه_97/12/6
#جلسه_82
#فصل_فی_النجاسة_بررسی_نجاست_برخی_طوایف_
@ostadahadi
حکم طهارت و نجاست فرق شیعه
#مرحوم_خوئی 3 دلیل از قائلین به نجاست نقل می کند که ما دلیل اول را ذکرکردیم:
#دلیل_دوم: روایاتی اند که مخالف شیعیان و ائمه عهم را ناصبی می خواند مثل روایت امام صادق ع فرمود لیس الناصب من نصب لنا اهل البیت ناصبی فقط انهائی نیستند که نصب مخالفت و عداوت برای اهل بیت و ائمه می کنند ولکن الناصب من نصب لکم ناصبی ان کسی است که برای شما شیعیان مخالفت و دشمنی راه می اندازد و هو یعلم انکم تتولونا و تبرئون عن اعدائنا در حالی که می دانند شما مارا دوست دارید و از دشمنان ما بیزاری می جوئید یا وقتی از امام هادی ع دربارۀ ناصبی پرسیدند ایا انهائی که به دنبال جبت و طاغوت اند کنایه از اولی و دومی و پیروانش که خلفا هستند و مقتد به امامتشان هستند امام فرمودند که هرکسی براین عقیده باشد ناصبی است منکان علی هذا فهو ناصب وقتی صغری ثابت شد که مخالفین ما ناصبی اند کبرای نجاست ناصبی و غلات براین صغری حمل می شود نتیجه اش این است که مخالفین ما نجس اند
جواب ما این است که قبلا گفتیم ناصبی 6 قسم است کسانی که ائمه را لعن می کنندودستور به لعن می دادند. 2کسانی که نسبت گناه کبیره به ائمه می دهند 3/ کسانی که منکر فضائل ائمه هستند فقط این 3 قسم نجس اند 4 کسانی اند که قائل به برتری عمروابابکر بر علی ع هستند 5 منکرین امامت علی ع 6دشمنان شیعه این 3 قسم اخر حکم به نجاست نمی شود چون اقرار به شهادتین دارند و ائمه عهم حکم به توارث و جواز نکاح ومحقون الدم کردند که همگی از احکام مسلمین است لذا نمی توانیم دلالت روایت مخالف را بر نجاست بپذیریم. روایت امام هادی صرفا صغروی بحث کرد اما نجاست انها را مطرح نکرد.
#دلیل_سوم: نجاست مخالفین ما از باب این است که مستلزم انکار ضروری دین اند یعنی ولایت ع را منکر اند و انکار ضروری مستلزم کفرونجاست است
جواب ما این است که اگر انکار ضروری مستلزم انکار پیامبراکرم ص شود موجب کفرونجاست است در حالی که مخالفین ما اظهار به محبت اهل بیت می کنند و منتهی خلافت و امامت را منکرند نه از باب انکار رسالت بلکه از باب عدم اثبات امامت ائمه عهم برای انهاست معتقدند که امامت علی ع و ائمه ثابت نشده لذا امامت از ضروریات مذهب است نه از ضروریات دین و از اصول دین. روایات توارث و جواز نکاح و ...تایید می کند که انها پاک اند و نجس نیستند ونیز روایاتی که فرق بین اسلام و ایمان را مطرح می کند انها را مسلمان میداند و شیعیان علی ع را مومن می داند .کافی ج2 ص 24 حدیث 1و4و5.
#دلیل_چهارم: فخرالمحققین ولد علامه در کتاب ایضاح الفوائد ج 1 ص 27 از مرحوم سید مرتضی نقل می کند که سید مرتضی مخالفین اهل بیت را نجس می داند به دلیل ایات قران. مثل ایه 125 انعام کذلک یجعل الله الرجس علی الذین لا یومنون افرادی که ایمان ندارند پلیدند و نجس اند و مثل ایه 79 انعام که ومن یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه سید مرتضی گوید که معنای ایه این است که فمن لیس بمومن لیس بمسلم هرکسی که مومن نیست مسلمان هم نیست از نظرایشان ایمان و اسلام یکی است و فرقی ندارند و جداسازی نباید کرد لذا ناصبی ها مومن به اهل بیت یستند پس مسلمان هم نیستند و نجس اند .
فخرالمحققین جواب می دهد که: لیس بجیّداینکه بگوئیم من لیس بمومن لیس بمسلم مخالف با ظاهر ایه شریفه است قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا منافقین گفتند که ما ایمان اوردیم ایه امد که نگوئید امنا بلکه بگوئید اسلمنا پس ایمان و اسلام فرق دارد و نباید گفت که هرکس مومن نیست مسلمان هم نیست باهم کاملا فرق دارند علاوه براینکه علی ع فرمودند انقدر برگردن مشرکین می زنم تا بگویند لا اله الا الله محمد رسول الله ولکن ادامه نداد که بگویند علی والله . در اخر می نویسد که ایمان خاص است و اسلام عام است عموم مسلمین مسلمان هستند ولی خواص از انها مومن اند و در قران هم می فرماید ورحمتی وسعت کل شیئ اول رحمت را عام می داند بعد خاص می داند که وساکتبها للذین یتقون.
درپایان این مساله مرحوم سید می فرماید که: کسانی که از مخالفین ما هستند و نصب عداوت می کنند یا دشنام می دهند ائمه را انها مثل سائر نواصب اند یعنی نجس اند
از نظرما نواصب اقسامی داشت 3 قسم ان نجس بود نه همه انها. واما الصاب از نظرما نجس اند و ریختن خونشان هم مباح است به دلیل روایت هشام بن سالم قال قلت لابی عیدالله ع ما تقول فی رجل صبّابة لعلی ع در حق مردی که به علی ع فحش میدهد چیست فرمود که حلال الدم والله به خدا قسم ریختن خونشان حلال است گرچه همه عامه از او برائت نجویند
دلالت این حدیث بر نجاستش نیست بلکه براباحه قتلش هست ما نجاست را قبلا ثابت کردیم و گفتیم که لا اشکال فی نجاسظ الغلات و النواصب و الخوارج
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_دو_شنبه_97/12/20
#جلسه_90
#فصل_فی_النجاسة_بررسی_عصیر_عنبی _ _
@ostadahadi
بحث ما پیرامون ادلۀ نجاست #عصیر_عنبی قبل از ذهاب ثلاثین است یکی شهرت بود که رد کردیم
#دلیل_دوم: روایات نجاست مسکرات : این روایات مطلق است حتی عصیرعنبی جوش امده را هم شامل می شود
مرحوم صدوق در من لا یحضره لفقیه ج4 ص 40 باب11حد شرب خمر حدیث 3 دارد که: اعلم ان اصل الخمرمن الکرم اذا اصابته النار او غلی من غیرعن تمسه النارفیصیراسفله اعلاه فهو خمر یعنی خمراز غوره انگوربه دست می اید گاهی اتش اورا به جوش می اورد و گاهی هم خودش به جوش می اید بدون اینکه اتشی با او تماس پیدا کند وقتی جوش امد بالا و پایین به هم می ریزد همین خمراست . وقتی عصیرعنبی جوش امد و غلیان خورد خودش خمر می شود
به نظرمی رسد که صدق اسم خمر برعصیرعنبی با تعابیرفقها کاملا مخالفت دارد چون فقها دربارۀ نوشیدنی می گویند دو قسم است یک نوشیدنی مسکر دو نوشیدنی غیرمسکر. عصیرعنبی را داخل در قسم دوم می دانند درحالی که روایات نجاست مسکرات قسم اول نوشیدنی را شامل می شود لذا برداشت مرحوم صدوق را فقها نپذیرفتند و قبول نکردند
#دلیل_سوم: برنجاست عصیرعنبی روایات نفی خیراست . در روایت دارد که هیچ خیری در نوشیدن عصیرعنبی نیست و نفی خیرمطلق است هم حرمت و هم نجاست عصیررا شامل می شود وقتی می گوید خیری نیست معنایش این است که حرام و نجس است مثلا وقتی می گویند لارجل فی الدار یعنی هیچ جنسی از مرد داخل خانه نیست کوچک و بزرگ را شامل می شود .
#نقد_استاد_احدی: دراینجا دوقرینه دارم براینکه نفی خیر و نفی حلیت است و اثبات حرمت نوشیدن عصیرعنبی است"
1- قرینه اول قرینۀ داخلی است یعنی در خود حدیث هست می فرماید:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ الطِّلَاءِ فَقَالَ إِنْ طُبِخَ حَتَّى يَذْهَبَ مِنْهُ اثْنَانِ وَ يَبْقَى وَاحِدٌ فَهُوَ حَلَالٌ وَ مَا كَانَ دُونَ ذَلِكَ فَلَيْسَ فِيهِ خَيْرٌ. (الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج6 ؛ ص420)
ابی بصیرقال سمعت ابی عبدالله ع و سال عن الطّلا. عصیر جوش امده را فرمود ان طبخ حتی یذهب منه اثنان و یبقی واحد فهو حلال فرمود اگر 2ثلثش برود و یک ثلثش بماند حلال است انگاه فرمود و ما کان دون ذلک فلیس فیه خیر اگر غیرازاین بود دران خیری نیست . خود کلمه قبل از حلال می رساند که منظور از نفی خیر نفی حلیت است .
2- واما قرینۀ خارجیه: یعنی از عصیرعنبی سایرانتفاعات معقول نیست مثلا شستن دست یا مثلا طهارت حدث اکبربه اصغر یا مثلا شستن لباس کسی که لباسش را با اب انگورنمی شوید پس خود همین ها قرینه می شود که منظوراز فلیس فیه خیر اطلاق ندارد چون اطلاق دارای افراد است و هیچکدام از این انتفاعات افراد عصیرعنبی نیست مثلا لابیع الا فی ملک خیلی افراد دارد شامل بیع فضولی و ربوی و مجهول المالک و بیع ولی و بیع صبی و وکیل و ... این اطلاقش شامل همه افراد می شود لکن دراینجا که افرادی ندارد پس اطلاق را از کجا بدست اوردید؟
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴