eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
106 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/25 @ostadahadi یکی از موضوعاتی که باید بحث شود پیرامون خود غلیان است. منظور از اینکه عصیر عنبی جوش بیاید چیست؟ دربارۀ 3نظریه است: 1- مشهور: چه به وسیلۀ آتش یا خورشید یا خود به خود جوش اآید خوردن این عصیرحرام است 2- خوئی: اگر غلیان به سبب آتش باشد خوردنش حرام است وشامل غلیان به سبب خورشید یا به نفسه نمی شود 3- ابن حمزه در کتاب الوسیله: اگربنفسه جوش آید هم حرام است و هم نجس است ولی اگربه سبب نار جوش اید فقط حرام می شود اما نجس نیست. صاحب عروه: نظرایشان موافق با مشهور فقهاست. در کتاب مستند الشیعه درانجا هم مرحوم نراقی ج 2 ص 419 قول مشهور را قبول کرد و دلیل ایشان اطلاق اکثرروایات عصیرعنبی وفتاوای اصحاب و صریح عبارت شرایع و تحقیق و مسالک و روضه شهید است می گوید عدم الفرق بالحکم بتحریمه بالغلیان فرقی نگذاشتند که غلیان به چه سبب باشد بلکه قائل به اطلاق روایات اند از قبیل: حسنۀ حمّادبن عثمان عن ابی عیدالله ع قال لا یحرم العصیر حتی یغلی عصیرحرام نمی شود جزاینکه جوش اید این کلام مطلق است و جوش امدن به هر سبب را شامل می شود سالته عن شرب العصیر از امام صادق دربارۀ شرب عصیر پرسیدم فرمود تشرب ما لم یَغلِ مادامی که جوش امد ننوش فلاتشربه قلت ای شیئ الغلیان گفتم غلیان چیست فرمود القلب یعنی بالا و پایین شدن این هم درواقع مطلق است می خواهد این غلیان به خورشید یا بنفسه یا به اتش باشد همه را شامل می شود : به دلالت حدیث اشکال کردند. البته ایشان نظریۀ شیخ الشریعۀ اصفهانی را نقل می کند . در تنقیح ج3 ص 104 سطر11 می گوید هذا کله ...نسبت دادن غلیان به نفس عصیر معقول نیست چون اگر اب انگوررا در ظرفی بریزند و انچنان ان ظرف را بسته بندی کنند مثل شیشه و ...درحالی که حرارت بیرونی هم به ان نمی رسد مدت زمانی هم می ماند و غلیان هم حاصل نمی شود لذا غالبا و دائما غلیان مستند به امور خارجی است مثل نار و هوا و خورشید. و هرگز مستند به خودش نیست نمی توان گفت غلیان بنفسه دارد. در نگاه اولی از کلام ایشان انصراف فهمیده می شود به غلیانی که روی نار باشد چنانچه برخی هم قائل به انصراف هستند لکن ایشان قائل به انصراف نیستند بلکه می گویند اصلا غلیان ربطی به نفس عصیرندارد و بی ارتباط به خود عصیر است و همیشه غلیان به امر خارجی است نه داخلی. در ص 109 می گوید که به اطلاق این روایت استدلال کردند ای کاش می دانستم که مرادشان چیست. کدام روایات مطلق است تابه ان تمسک کنیم؟ بعد در حاشیه دارد که : ذهاب ثلثین به غیرنار حکم به طهارت عصیر نمی توان کرد بلکه ذهاب ثلثین باید مستند به نار یا حرارت خورشید شود. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/26 @ostadahadi معتقد بودند روایات حماد اطلاق ندارد شامل غلیان عصیر بنفسه نمی شود که گذشت : این است که مخالف با مبنای خود شما در اصول است که در تعریف اطلاق فرمودید که اطلاق رفض القیود است یعنی اطلاق ترک قیود است این مبنا در حدیث حماد کاملا پیاده می شود چون امام ع فرمودند لا یحرم العصیرحتی یغلی و هیچ قید نیاورد و نفرمود که یغلی بنار او بشمس همین اندازه که قیدی ذکر نکرد می شود مطلق. نیاوردن و رها کردن قیود می شود مطلق. : در برخی از روایات غلیان مقید به نار شده است اگر تقیید در مقام وصف باشد مفهوم ندارد ولی اگر تقیید در مقام تحدید باشد مفهوم دارد مثل اکرم العالم که مفهومش لا تکرم الجاهل است در صحیحۀ عبدالله بن سنان امام صادق در مقام تحدید غلیان فرمودن کل عصیر اصابته النارفهو حرام هراب انگوری که اتش به ان اصابت کند حرام است اصل در قیود احتراز است نه توضیح پس قید نار احترازی است خارج کرد غلیان به نفسه را پس غلیان بنفسه عصیر را حرام نمی کند بلکه غلیان بواسطۀ آتش عصیر را حرام می کند لازمۀ جمع بین روایت حماد با روایت عبدالله بن سنان این است که مطلق را برمقید حمل کنیم یعنی کلمۀ یغلی که مطلق است با کلمۀ نار که در روایت است مقید شود بگوئیم مراد امام از یغلی همان غلیان به سبب نار است که می شود همان حمل مطلق برمقید. : اولا: ذکرکلمۀ النار در صحیحه از باب تغلیب است نه از باب تحدید چون غالبا غلیان عصیربواسطۀ ناراست هم در میان عرف و هم در میان کارخانجات وقتی می خواهند از اب انگور سرکه بسازند یا چیزدیگری اورا با آتش به جوش می اورند لذا امام ع به اعتبار قید غالبی فرمود اصابته النار. ثانیا: هم روایت حماد و هم روایت عبدالله ابن سنان هردو مثبتین هستند و بینشان تنافی نیست لذا حمل وطلق بر مقید معنا و وجهی ندارد چرا که حمل مطلق بر مقید در جائی است که متنافی باشند . ان قلت: روایت حماد انصراف دارد و منصرف به ناراست یغلی یعنی یغلی بنار چون غلیان بنفسه فرد نادراست اما غلیان بسبب آتش یا خورشید در میان مردم بسیار را یج است قطعا غلبة الوجود عامل انصراف ظهور می شود وقتی غلیان به آتش زیاد است باعث می شود که ظهوریغلی همان آتش باشد و مطلق نباشد و شامل بنفسه نمی شود : انصراف دو قسم است: 1- انصراف بدوی که براثر کثرت استعمال و غلبة الوجود است چنین انصرافی ظهورسازنیست ادلۀ حجیت ظهور، چنین ظهورانصرافی را نمی گیرد 2- انصراف حاقّی همان انس ذهن به معناست دراین صورت مشمول ادلۀ حجیت ظهورمی شود مثل اینکه کلمۀ صلاة انصراف به ارکان مخصوصه دارد نه دعا این انصراف بدوی نیست بلکه همان ظهوری است که صلاة در ان معنا پیدا کرد و ذهن ما هم به این معنا مانوس شد لذا حجت است . پس اساسا نمی توانیم قبول کنیم که بنفسه را کنار گذاریم پس حق با قول مشهوراست. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /1/17 @ostadahadi یکی از فروعات عصیر عنبی این است که قبل از جوشش صدایی از آب می آید اگر کشمش یا انگور درون آب قبل از جوشیدن همراه با صدا باشد حکم به حرمت آن عصیر میدهیم یا خیر؟ نام آنرا «نشیش» میگویند (نشّ) النبیذ . مرحوم سید میفرماید اقوی حرمت عصیر در حال نشیش است اگرچه آب جوش نیاید. دلیل: موثقه ذریح؛ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ ذَرِيحٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِذَا نَشَ الْعَصِيرُ أَوْ غَلَى حَرُم (الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج6 ؛ ص419) تقریب استدلال: امام صادق (ع) 2 سبب برای حرمت عصیر قرار داد یکی نشیش یکی غلیان آب. این نظریه از 3 جهت رد شد: 1- روایت موثقه ذریح معارض دارد معارضش روایات غلیان است مثل صحیه حماد بن عثمان: لایحرم العصیر حتی یغلی. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِي يَحْيَى الْوَاسِطِيِّ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ:عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ شُرْبِ الْعَصِيرِ؟ فَقَالَ: «اشْرَبْهُ مَا لَمْ يَغْلِ، فَإِذَا غَلى فَلَا تَشْرَبْهُ». قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، أَيُ شَيْءٍ الْغَلَيَانُ؟ قَالَ: «الْقَلْبُ».(الكافي (ط - دارالحديث) ؛ ج12 ؛ ص743) قلب: آب پایین بالا بروند که تعارض در دلالت حدیث بود. 2- تعارض در نقل حدیث در کافی بجای «اَو» «واو» آمده شیخ الشریعه اصفهانی در افاضه القدیم فی احکام العصیر می نویسد عطف در نسخه کافی می فهماند که نشیش مقدمه جوشش است. 3- سلمنا که قبول کنیم که روایت به اَو باشد نه واو باز هم 2 سبب را نمیرساند بلکه لغویت لازم میآید چون اگر با نشیش نجاست عصیر تحقق پیدا کرد دیگر غلیان نمی خواهد. 4- مرحوم خویی رفع تعارض میکند که نشیش همان غلیان است و غلیان بنفسه میشود نشیش غلیان به نار و آتش میشود غلی. موثقه ذریح با حماد تناقضی ندارد شاهدش موثقه عمار ساباطی است که از امام (ع) کیفیت ساخت عصیر را می خواهد. ( وسائل ج 25 ص 289باب 5 از ابواب الاشربة المحرمة ح 2) تعارض حل شد سبب نجاست غلیان است منتهی یک وقت بنفسه است یک وقت با نار. بعضی علما بجای بل الاقوی بل الاحتیاط بکار بردند یعین احتیاط مستحب. اما نظر استاد احتیاط واجب است بل الاحتیاط الاجتناب عنه. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /1/18 @ostadahadi حکم آب انگور چیست؟ 2 تا نظریه است: 1- حلال است و حرام نمیشود. (مرحوم مقدس اردبیلی) مجمع الفائدة البرهان ج 11 ص200 2- حرام است و نجس نیست. مرحوم خویی تنقیح ج 3 ص114 و صاحب عروه استاد: حق با قول اول است سه دلیل فقها دارند: 1) موضوع روایات تحریم کلمه عصیر است نه عنب. 2) حبه انگور و غوره معقول نیست غلیان پیدا کند چون غلیان بمعنای تقلب است تقلب صیرورة اعلی الاسفل و بالعکس است. مفتاح الکرامه ج 2 ص 33-30. 3) موضوع حرمت گاهی ماءالعنب است و گاهی عصیر عنبی . اگر موضوع حرمت ماءالعنب باشد حق با سید است ولی حق اینست که موضوع عصیر عنبی است. چون در وایات کلمه عصیر و ذهاب ثلثین آمده است. اما دلیل قول دوم: 1. دلیل شیخ انصاری : اگر در روایات عصیر آمده از باب غلبه است. جواب استاد اینست که در تعیین ظهور باید به عرف مراجعه کنیم و آب انگوری که با دستگاه و فشار گرفته شده و آنکه با طبخ اما عرف بین آب انگور درون حبه و بیرون حبه فرق میگذارد. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /1/19 @ostadahadi گفته شد؛ اگر انگور از درون بجوشد ایا خوردنش حرام است؟ برخی مانند سید عبدالاعلی سبزواری در مهذب در تعلیقه عروه مینویسد بین عصیر عنبی عنبیو خود عنب فرقی نیست اگر بجوشد حرام است. صحيح ابن الحجاج قال رسول اللّٰه (ص): «الخمر من خمسة: العصير من الكرم، و النقيع من الزبيب، و البتع من العسل، و المرز من الشعير، و النبيذ من التمر» (الوسائل ج 25باب: 1 من أبواب الأشربة المحرمة ص 280) اگر خرما را در آب بریزند و بجوشانند تا شیرینی آنرا بردارند بحدی که نبیذ شود مرحوم محقق در شرایع مینویسد اگر خرما بجوشد و به سرحد اسکار نرسد بهتر آنست فتوا به حلیت بدهیم. شهید اول و بعضی علمای امامیه عصیر تمری را حلال کردند مالم یسکر. صاحب حدائق در ج 5 مینویسد من قائلی به تحریم عصیر تمری ندیدم اجماع بر عدم حرمت و نجاستش است. وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ النَّضُوحِ الْمُعَتَّقِ كَيْفَ يُصْنَعُ بِهِ حَتَّى يَحِلَّ قَالَ خُذْ مَاءَ التَّمْرِ فَأَغْلِهِ حَتَّى يَذْهَبَ ثُلُثَا مَاءِ التَّمْر (وسائل الشيعة ؛ ج25 ؛ باب حکم النضوح،373) مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى (عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ) عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ النَّضُوحِ قَالَ يُطْبَخُ التَّمْرُ حَتَّى يَذْهَبَ ثُلُثَاهُ وَ يَبْقَى ثُلُثُهُ ثُمَّ يَمْتَشِطْن . (وسائل الشيعة ؛ ج25 ؛ باب حکم النضوح،379) تحقیق استاد: در کتاب مجمع البحرین مرحوم طریحی آمده النضوح الرشح یعنی ترشح بعد میگوید ترشحات آب دهان را نضوح میگویند چون جمع نضح است در زمان صدور حدیث نضوح به عطریجات ولی نه هر عطری بلکه عطری که از خرما ساخته شود و چون عطر را بصورت ترشحی همچون افشانه استفاده میکنند از این ریشه گرفته شده به این صورت که در شیشه ای مقداری خرما و زعفران و آب میریختند و درش را می بستند مدتی می ماند تا تخمیر شود و کلمه معتق بمعنای عتیق یعنی قدیمی است . مُحَمَّدٍ عَنْ عَيْثَمَةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ نِسَاؤُهُ قَالَ فَشَمَّ رَائِحَةَ النَّضُوحِ فَقَالَ مَا هَذَا قَالُوا نَضُوحٌ يُجْعَلُ فِيهِ الصَّيَّاحُ قَالَ فَأَمَرَ بِهِ فَأُهَرِيقَ فِي الْبَالُوعَةِ. (الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج6 ؛ ص429) امام صادق (علیه السلام) متوجه شد که زنان از نضوح استفاده کردند امر کردند که آنرا در بالوعه (چاه فاضلاب) بریزند. نتیجه میگیریم : 1- نضوح نبیذ نیست و همچنین عصیر عنبی نیست بلکه عطریجات است مثل الکل که اگر مست کننده باشد نجس و حران است نضوح هم همین طور.لذا امام فرمودند که دوسوم آنرا بجوشانید. 2- نضوح در روایات از مشروبات نیست درحالیکه بحث ما در مشروبات است. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /1/20 @ostadahadi همه فقه به طهارت زبی و عصیر زبیب فتوا دادند لذا کشمش بجوشد نجس نمیشود. مرحوم بحرانی در حدائق الناضره ج 5 ص 125 : لم اقف علی قائل باانجاسة هنا. مرحوم سید در عروه : اقوی بر عدم حرمت است اگرچه احتیاط مستحب اجتناب است. مهمترین دلیل برخی فقها استصحاب تعلیقی است یعنی مستصحب شرط و تعلیق بردارد. «عصیر عنبی اذا غلی» جواب استاد: یکی از ارکان استصحاب وحدت قضئیه متیقنه با مشکوکه است که اینجا ندارد متیقن عصیر عنبی است و مشکوک ما آب خارجی است که با زبیب جوشیده. لذا 2 موضوع مستقل اند قابل استصحاب نیست و عرفا هم جرم زبیب را ماءالعنب نمیگویند. آدرس حدیث : وسائل ج 17 باب 8 از ابواب اشربة المحرمة ص 236. اما جوابهای دیگر: 1- این است که موضوع یقین عصیر عنبی اذا غلی است و موضوع شک عصیر زبیبی اذا غلی است که از قبیل سرایت دادن است که امام خمینی در ج3 طهارت جواب داده اند. جواب استاد این است که زبیب از حالات است نه از اقسام و عنب زبیب میشود این تبدیل نیست . 2- مرحوم خویی در تنقیح ج 3 ص 124در اینجا شک و یقین در بقا و حدوث مستصحب نیست در حالیکه در استصحاب باید شک و یقین باشد. موضوع ما عصیر عنبی است نه زبیب لذا نه یقین سابق هست و نه شک لاحق. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴