سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_شنبه_97/11/6
#جلسه_65
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر
@ostadahadi
#استاد_احدی : به نظرما ایه 65 توبه دلیل بر نجاست دارد اینکه می فرماید فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عام دلالت بر نجاست ذاتی کفار دارد و قرائنی که بر طهارت کفار از این ایه به دست امده کلیۀ قرائن مردود است ما قرائن را نقل کردیم و حالا بررسی می کنیم
قرینه اول این بود که نجس مصدر است و حمل مصدر بر ذات جایز نیست مگر اینکه ذو در تقدیر گرفته شود وفیه اولا حمل مصدر برذات از باب مبالغه جایز است اگر کسی با گفتن زید عدل بخواهد مبالغه در عدالت زید کند عبارت درستی بکاربرده است
ثانیا: از نظر بسیاری از اهل لغت نَجَس در اینجا صفت مشبهه است چون نجس بر وزن حسن می باشد واین وزن غالبا صفت مشبهه است
قرینه2 این بودکه منظور از نجس در لغت شیئ قذر یا خباثت و پلیدی است چراکه حقیقت شرعیه ثابت نشده است معلوم نیست که در اصطلاح قران نجس به معنای نجاست ظاهریه شرعیه باشد به همان بیانی که قبلا گذشت. حتی مصل مرحوم شهید صدر در شرح عروه بحوث فی شرح عروة الوثقی گوید من اصلا پیدا نکردم که تعبیری در احکام نجاست به عنوان نجاست به عنوان نجس در لسان شارع باشد 600 روایت را در کتب عامه موجود است و همه انها در احکام نجاسات است دو مورد پیدا نکردم که پیامبر ص نجس را در نجاست اصطلاحی استفاده کرده باشد . بحوث فی شرح عروه ج 3 ص 259.
وفیه اولا: جواب نقضی دهیم که در بارۀ سگ امده است بانه رجس نجس وسائل ج 12 باب 11 من ابواب النجاسات یا روایتی که قبلا خوانده شد که 3بار فرمود لا والله انه نجس لا والله انه نجس و تکرار کرد وسائل باب 12 نجاسات حدیث6.
ثانیا نجاست دو قسم است نجاست ذاتی و عرضی. نجاست عرضی این است که کافر غسل نمی کند طهارت نمی گیرد نجاست ذاتی این است که کافر مثل سگ است و نجاست ذاتی دارد منظور ما از نجاست کافر قسم اول است که نجاستش ذاتی است شاهدش این است که فلایقربوا المسجدالحرام نباید کافر وارد مسجدالحرام شود دلیل براین است که نجاست کافر ذاتی است مثل اینکه در روایات دیگر هم امده که سگ را نگذارید وارد مسجد شود چون نجاستش ذاتی است و کافر هم مثل سگ است و فرقی ندارد ثالثا صاحب ریاض در ریاض ج 2 ص 79 می فرماید که وظیفۀ شارع بیان معنای لغوی و عرفی نیست بلکه وظیفه اش حکم شرعی است قطعا مراد از نجاست خباثت باطنی نیست چون شارع در مقام بیان حکم شرعی مشرکین است جملۀ فلا یقربوا المسجدالحرام قرینه است براینکه مراد از نجس نجاست شرعیه است و مثل سگ نجس است.
رابعا برخی از موضوعات شرعیه را خداوند در قران فرمود تا اینکه احکام شرعیه براین موضوعات مترتب کند مثل اینکه شراب رجس است یعنی اجتناب از ان واجب است یا مثل اینکه گوئیم بول و غائت قذر است یعنی باید از انها اجتناب کرد همچنین یکی از موضوعات شرعیه نجس است انما المشرکون نجس وظیفۀ مسلمین را نسبت به انان معین کرد که باید از انها دوری کرد و اجتناب کرد مثلا درباب وجوب افطار یا وجوب صیام موضوعش روئیت اس پس برخی موضوعات را شارع بیان می کند . خلاصه اگر هم تنزل کنیم که نجس اصطلاح شرعی نیست بالاخره از موضوعات شرعیه که هست .
اما قرینۀ سوم: گفته شد که خداوند نهی از دخول کفار در مسجدالحرام کرد و فرمود فلا یقربوا المسجدالحرام بخاطراینکه کفار مشرک اند و شرک خباثت باطنی است اگرمنظور از نهی نجاست کافر بود باید قران می فرمود که کافر وارد مسجدالحرام نشود بخاطراینکه متلوث است و مسجد را نجس می کند و الودگی اش به مسجد سرایت می کند در حالی که نفرمود پس معلوم می شود که نجاست ذاتی ندارد بلکه خباثت باطنی دارد لذا اجازه ندارد وارد جایگاه توحید شود.
وفیه اینکه لا تقربوالامسجدالحرام اطلاق دارد اطلاق ادله می رساند که نهی از دخول کافر در مسجدالحرام دلائل مختلفی دارد یکی ازدلائلش خباثت باطنی کفار است دلیل دیگرش نجاست ذاتی کفار است اینکه ما اطلاق ایه را منحصر به صورت خباثت باطنی کنیم دلیل می خواهد دلیل انصراف چیست به چه دلیل این حرف را می زنید در حالی که ایه هردو را شامل می شود شاهدش این است که درج 1 ص 339 کشف اللثام می گوید اینکه شیخ طوسی در تهذیب گفتند که اجماع مسلمین بر نجاست کافر است گویا منظورشان نص ایه 28 سوره مبارکه توبه بود که فرمود انما المشرکون نجس پس اسن اجماع مدرکی است و حجت نیست مدرکش ایه است . در واقع می خواهد بگوید اینها از اطلاق ایه به دست اوردند گرچه اهل سنت ایه را توجیه می کنند که مراد از ایه نجاست حکمی نیست بلکه عارضی است چون گاهی دستشان به خون الوده می شود و دستشان را نمی شویند لذا شاید نجاست حکمی باشد . لذا این بحث از اول بین فقها مطرح بوده چرا شما ایه را انصراف می دهید وجه انصراف شما چیست؟
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_شنبه_97/11/6
#جلسه_65
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر
@ostadahadi
#استاد_احدی : به نظرما ایه 65 توبه دلیل بر نجاست دارد اینکه می فرماید فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عام دلالت بر نجاست ذاتی کفار دارد و قرائنی که بر طهارت کفار از این ایه به دست امده کلیۀ قرائن مردود است ما قرائن را نقل کردیم و حالا بررسی می کنیم
قرینه اول این بود که نجس مصدر است و حمل مصدر بر ذات جایز نیست مگر اینکه ذو در تقدیر گرفته شود وفیه اولا حمل مصدر برذات از باب مبالغه جایز است اگر کسی با گفتن زید عدل بخواهد مبالغه در عدالت زید کند عبارت درستی بکاربرده است
ثانیا: از نظر بسیاری از اهل لغت نَجَس در اینجا صفت مشبهه است چون نجس بر وزن حسن می باشد واین وزن غالبا صفت مشبهه است
قرینه2 این بودکه منظور از نجس در لغت شیئ قذر یا خباثت و پلیدی است چراکه حقیقت شرعیه ثابت نشده است معلوم نیست که در اصطلاح قران نجس به معنای نجاست ظاهریه شرعیه باشد به همان بیانی که قبلا گذشت. حتی مصل مرحوم شهید صدر در شرح عروه بحوث فی شرح عروة الوثقی گوید من اصلا پیدا نکردم که تعبیری در احکام نجاست به عنوان نجاست به عنوان نجس در لسان شارع باشد 600 روایت را در کتب عامه موجود است و همه انها در احکام نجاسات است دو مورد پیدا نکردم که پیامبر ص نجس را در نجاست اصطلاحی استفاده کرده باشد . بحوث فی شرح عروه ج 3 ص 259.
وفیه اولا: جواب نقضی دهیم که در بارۀ سگ امده است بانه رجس نجس وسائل ج 12 باب 11 من ابواب النجاسات یا روایتی که قبلا خوانده شد که 3بار فرمود لا والله انه نجس لا والله انه نجس و تکرار کرد وسائل باب 12 نجاسات حدیث6.
ثانیا نجاست دو قسم است نجاست ذاتی و عرضی. نجاست عرضی این است که کافر غسل نمی کند طهارت نمی گیرد نجاست ذاتی این است که کافر مثل سگ است و نجاست ذاتی دارد منظور ما از نجاست کافر قسم اول است که نجاستش ذاتی است شاهدش این است که فلایقربوا المسجدالحرام نباید کافر وارد مسجدالحرام شود دلیل براین است که نجاست کافر ذاتی است مثل اینکه در روایات دیگر هم امده که سگ را نگذارید وارد مسجد شود چون نجاستش ذاتی است و کافر هم مثل سگ است و فرقی ندارد ثالثا صاحب ریاض در ریاض ج 2 ص 79 می فرماید که وظیفۀ شارع بیان معنای لغوی و عرفی نیست بلکه وظیفه اش حکم شرعی است قطعا مراد از نجاست خباثت باطنی نیست چون شارع در مقام بیان حکم شرعی مشرکین است جملۀ فلا یقربوا المسجدالحرام قرینه است براینکه مراد از نجس نجاست شرعیه است و مثل سگ نجس است.
رابعا برخی از موضوعات شرعیه را خداوند در قران فرمود تا اینکه احکام شرعیه براین موضوعات مترتب کند مثل اینکه شراب رجس است یعنی اجتناب از ان واجب است یا مثل اینکه گوئیم بول و غائت قذر است یعنی باید از انها اجتناب کرد همچنین یکی از موضوعات شرعیه نجس است انما المشرکون نجس وظیفۀ مسلمین را نسبت به انان معین کرد که باید از انها دوری کرد و اجتناب کرد مثلا درباب وجوب افطار یا وجوب صیام موضوعش روئیت اس پس برخی موضوعات را شارع بیان می کند . خلاصه اگر هم تنزل کنیم که نجس اصطلاح شرعی نیست بالاخره از موضوعات شرعیه که هست .
اما قرینۀ سوم: گفته شد که خداوند نهی از دخول کفار در مسجدالحرام کرد و فرمود فلا یقربوا المسجدالحرام بخاطراینکه کفار مشرک اند و شرک خباثت باطنی است اگرمنظور از نهی نجاست کافر بود باید قران می فرمود که کافر وارد مسجدالحرام نشود بخاطراینکه متلوث است و مسجد را نجس می کند و الودگی اش به مسجد سرایت می کند در حالی که نفرمود پس معلوم می شود که نجاست ذاتی ندارد بلکه خباثت باطنی دارد لذا اجازه ندارد وارد جایگاه توحید شود.
وفیه اینکه لا تقربوالامسجدالحرام اطلاق دارد اطلاق ادله می رساند که نهی از دخول کافر در مسجدالحرام دلائل مختلفی دارد یکی ازدلائلش خباثت باطنی کفار است دلیل دیگرش نجاست ذاتی کفار است اینکه ما اطلاق ایه را منحصر به صورت خباثت باطنی کنیم دلیل می خواهد دلیل انصراف چیست به چه دلیل این حرف را می زنید در حالی که ایه هردو را شامل می شود شاهدش این است که درج 1 ص 339 کشف اللثام می گوید اینکه شیخ طوسی در تهذیب گفتند که اجماع مسلمین بر نجاست کافر است گویا منظورشان نص ایه 28 سوره مبارکه توبه بود که فرمود انما المشرکون نجس پس اسن اجماع مدرکی است و حجت نیست مدرکش ایه است . در واقع می خواهد بگوید اینها از اطلاق ایه به دست اوردند گرچه اهل سنت ایه را توجیه می کنند که مراد از ایه نجاست حکمی نیست بلکه عارضی است چون گاهی دستشان به خون الوده می شود و دستشان را نمی شویند لذا شاید نجاست حکمی باشد . لذا این بحث از اول بین فقها مطرح بوده چرا شما ایه را انصراف می دهید وجه انصراف شما چیست؟
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_یکشنبه_97/11/7
#جلسه_66
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر
@ostadahadi
سوال امروز ما این است که ایا ایه 28 سوره مبارکه توبه که می فرماید انما المشرکون نجس شامل اهل کتاب هم می شود یا خیر؟
بسیاری از فقها قائل به تعمیم شدند منتهی به ضمیمۀ ایات 30 و 31 توبه. در ان ایه می فرماید یهود عزیر را ابن الله می دانند و نصاری هم مسیح ع را ابن الله می دانند پس انها هم مشرکند و نجس می باشند. درواقع صغرای بحث ما را ایه 30 و 31 توبه تشکیل می دهد.
صغری: ایه 30 و 31توبه این است که یهود و نصاری مشرکند
کبری : ایه 28 توبه بیان کرد که انما المشرکون نجس
نتیجه : نجاست ذاتیۀ اهل کتاب است.
اشکالاتی براین استدلال وارد است:
1/ ایۀ 28 توبه در حق بت پرستان و وثنی ها می باشد چون شرک دو قسم است یکی شرک خاص که همان اوثان و اصنام است بت پرستان دو دسته بودند دسته ای بی جان را می پرستیدند که همان اصنام بودند اما دسته ای جانداران را می پرستیدند که به انها اوثان می گفتند. منتهی وثنی ها جبرئیل یا شیطان یا ملوک یا علمای خود را می پرستیدند ایه 28 توبه مال این دسته است.
قسم دوم مطلق الشرک است و دامنۀ وسیعی دارد که اگر مومنی در عبادت ریا کند مشرک است لذا در سورۀ یوسف ایه 106 می فرماید «وما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون» اکثر مسلمین مشرکندو منظور شرک در عبادت است مثل ریا. قطعا ایه 28 توبه این قسم را شامل نمی شود و به معنای مطلق الشرک نیست و دامنه اش وسیع نیست.
اشکال2/ دربرخی از ایات قران اهل کتاب در مقابل مشرکان قرار گرفت بین اهل کتاب و مشرکین تفصیل و تقسیم داده شد علما می گویند تفصیل و تقسیم قاطع شرکت است پس اهل کتاب با مشرکین در حکم، یکسان نیستند. احکام شرعیه انها متفاوت است. چند نمونه از ایات:
سوره حج ایه 17: ان الذین امنوا والذین هادوا والصابئین و النصارا و المجوس والذین اشرکوا ان الله یفصل بینهم یوم القیامه دراین ایه پیروان ادیان الهی را مقابل مشرکین قرار داد یهود و نصارا و مجوس را که در عبادتشان اتش را هم شریک می گیرند اینها را در مقابل الذین اشرکوا قرار داد
سوره بقره ایه 105 مایودالذین کفروا من اهل الکتاب ولا المشرکین ان ینزل علیکم من خیر من ربکم
اینجا هم فرمود ولا المشرکین هرجا سلب تکرار شود دلیل بر تفصیل و تقسیم است. می توانست لام را نیاورد لکن فرمود ولا المشرکون پس دلیل براین است که اینها دوتا هستند. چون حرف سلب تکرار شد.
سوره بینه : لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب والمشرکین منفکین حتی تاتیهم البینه در اینجا هم واو علامت تقسیم است چون کلمه منفکین هم دارد و دو تا کرد.
این اشکال قوی است و نمی توان شرک مطلق را روی اهل کتاب بیاوریم و نمی توان نجاست ذاتی اهل کتاب را ثابت کرد.
شاهد و موید از کشف الثام ج 1 ص 40 : می نویسد وعلی الجمله فلا خلاف عندنا فی نجاسة غیرالیهود والنصارا من اصناف الکفار کما فی المُعتبر و انما الخلاف یتحقق فیهم یعنی یهود و نصارا والایه 28 توبه منظور است نص علی نجاسة المشرکین منهم و من غیرهم ایشان هم می فرماید که انچه از این ایه استفاده می شود این است که اگر یهود و نصارا بگویند عزیر و مسیح ابن الله هستند ما هم حکم به نجاستشان می کنیم. از این ایه استفاده نمی کنیم که اهل کتاب نجس اند لکن یقینا می رساند که مشرکین نجس هستند از هر طایفه ای که باشند.
واما روایات
روایات دربارۀ نجاست و طهارت اهل کتاب دو دسته اند:
دستۀ1/ روایاتی اند که حکم به نجاست اهل کتاب می کنند از باب نمونه
موثقه سعیدالاعرج قال سالت ابا عبدالله ع عن سورالیهودی والنصرانی از امام صادق دربارۀ باقی مانده اب یا غذای یهودی و نصرانی پرسیدم امام فرمود فقال لا یعنی لا تاکل و لا تشرب. چرا نخورم؟ خود این نهی دلالت بر نجاست یهود و نصارا می کند اگر پاک بودند می توانستم بخورم.
صحیحه محمدبن مسلم: قال سالت ابا جعفر ع عن آنیة اهل الذمه و المجوس فقال لا تاکل فی انیتهم و لا من طعامهم الذین یطبخون ولا فی فی انیتهم یشربون فیه خمرامام فرمود در ظرف اینها غذا نخور غذایی که می پزند نخورید از ظرفی که شراب می خورند ننوشید.
موثقه ابی بصیر عن احدهما ع امام باقر و امام صادق فی مصافحة الیهود ایا می توانم به یهودی دست دهم و با او مصافحه کنم؟ امام فرمود این کار را نکن فان صافحک بیده فاغسل یدک اگر مصافحه کردی دستت را بشوی . این دلیل بر نجاست ذاتی است. قید به تر هم نزد.
دسته2/ روایاتی اند که حکم به طهارت اهل کتاب می دهند از باب نمونه
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
#متن_فقه_چهارشنبه_97/11/3 #جلسه_64_فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر @ostadahadi
#خارج_فقه_چهارشنبه_97/11/3
#جلسه_64
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر
@ostadahadi
بحث ما پیرامون نجاست کافر است. کافر اقسامی دارد برخی از کفار اهل کتاب نیستند اینها بر 3 دسته اند
1/ خدا را قبول دارند ولی در عبادت مشرک اند مثل مجوس. آتش پرست هستند برای اتش عبادت می کنند
2/ خدا را قبول دارند ولی گرفتار شرک در افعال هستند برخی از بتها یا برخی از اشیای جهان را می پرستند به عنوان اینکه در امور جهان دخالت دارند مثل شیطان پرست یا خورشید پرست
3/ مشکر در ذات اند می گویند که ذات خدا یکی نیست خداوند ذاتا متعدد است در اصطلاح فلاسفه اینها وثنی هستند
دمقابل اینها کفار کتابی اند مثل یهود که عزیر را ابن الله می خوانند یا مصل مسیحیت که قائل به تثلیث اند 3 خدائی اند
دربارۀ نجاست هریک از اینها بحث است مرحوم سید مرتضی و شیخ طوسی و ابن زهره و وحید بهبهانی تمامی اقسام کافر را نجس می دانند وبین کفار کتابی و غیر کتابی تفصیل قائل نیستند حتی وحید بهبهانی می نویسد شعار شیعه نجاست کافر است وابن زهره دعوای اجماع مرکب کرد یعنی هرکسی که می گوید کافر نجسا تس فرقی بین اقسام کفار نمی گذارد مرحوم محقق خراسانی یعنی صاحب کفایه ایشان هم قائل به نجاست کافر است الکافر بای سبب من اسبابه نجس هر سببی که باشد چه در ذات یا فعل باشد او نجس است
در مقابل این قول برخی از قدمای شیعه و کثیری از متاخرین مخصوصا معاصرین حکم به نجاست کافر نمی کنند از میان قدما ابن ابی عقیل عمانی وابن جنید اسکافی صریحا می گویند نیم خورده یهودی و نصرانی نجس نیست و مرحوم مفید و شیخ طوسی و محقق کاشانی در برخی از فتاوا تمایل به طهارت کفار اهل کتاب دارند چون می نویسند اگر ظرفی را یهودی غذا بخورد نیازی به شستن ندارد فقط حکم به کراهت می کنند مکروه است در ظرفی که یهود و نصارا و مجوس غذا می خورند از ان ظرف غذا بخورید
اما علمای اهل سنت قریب به اتفاقشان قائل به طهارت کفارند عدۀ اندکی از انها حکم به نجاست کفار می کنند مثل ابن حزم و فخر رازی .
مهم در اینجا بررسی ادلۀ نجاست کفار است.ادله، ایات و روایات و اجماع و عقل است
اما ایات: 28 / توبه: یا ایها الذین امنوا انما المشرکون نَجَس فلا یقربوا المسجدالحرام
تقریب استدلال: کلمۀ نجس به معنای نجاست اصطلاحی است نجاست اصطلاحی همان نجاست شانی است چیزی که شرعا نجس است باید از ان چیز اجتناب کرد در ان روز حال متشرعه و حال متدینین انس به مفهوم نجاست داشت لذا کلمۀ نجس براساس همان ارتکاز ذهن متدینین به معنای نجاست شرعیه است . مشرکون عام است و شامل اهل کتاب هم می شود چون در ایۀ 30 و 31 سورۀ توبه اهل کتاب را مشرک می داند چون در اخر می فرماید که اولا اهل کتاب شبیه کفار عقیده دارند و ثانیا قائل به ارباب غیر از وجود مقدس خدا هستند لذا می گوید سبحانه عما یشرکون یعنی هردو عقیده مردود است خداوند هرگز شریک ندارد قالت الیهود عزیر ابن الله و قالت النصارا المسیح ابن الله ذلک قولهم بافواههم یضاهئون قول اللذین کفروا اتخذوا اهبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله. سبحانه عما یشرکون. پس به حسب ظهور آیه جمیع کفار چه اهل کتاب چه غیر اهل کتاب نجس اند .
اشکالاتی بر دلالت اه وارد شده که اگر قابل رفع باشد باید حکم به نجاست دهیم و اگر نتوانستیم رفع کنیم باید حکم به پاکی اهل کتاب دهیم
اشکال1/ منظور از نَجَس نجاست ظاهریه شرعیه اصطلاحی بین فقها نیست بلکه منظور از نجس خباثت روحی و معنوی است چون شرک عقیده است عقیده، ان است که با روح و جان مشرک گره می خورد پس روح و جان مشرک نجس شد یعنی گرفتار پلیدی شد روح مشرک پلید است . چند قرینه برای اثبات مدعای خود می اورند
قرینۀ1/ اگر مشرک نجس باشد لازمه اش این است که در ادامۀ ایۀ فلایقربوا المسجد الحرام می امد که اگر مشرک وارد مسجدالحرام شد مسجد را بشوئید چون ملاقی نجس نجس است و ما قائل به سرایت نجس هستیم از اینکه امر به شستن نکرد دلیل براین است که منظور از نجس نجاست شرعیه نیست.
قرینۀ2/ در کتاب لغت نجاست را به دوقسم تقسیم کردند یکی نجاست محسوس مثل بول و غائت و خون و ...ویکی نجاستی که محسوس نیست ولی وصف و حالت مشرک است لغوی می نویسد انما المشرکون نجس قسم دوم است نه قسم اول شرک یک پلیدی درونی است. المفردات واژه نجس یا کتاب لسان العرب و مجمع البحرین همین مطلب را اورده اند.
قرینۀ3/ نَجَس مصدر است حمل مصدر بر ذات جایز نیست مثلا زید عدل گفته نمی شود اما زید عادل گفته می شود لذا فقها ما مثل شهید در لمعه می فرمای باید اینجا تاویل ببریم که المشرکون ذو نَجَس مشرک صاحب نجاست است یعنی باطنی پلید دارد روح پلیدی دارد.
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_یکشنبه_97/11/8
#جلسه_67
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر
@ostadahadi
بحث ما پیرامون نجاست و طهارت اهل کتاب بود دو دسته روایات بیان شد که دسته ای بر طهارت و دسته ای بر نجاست دلالت داشتند
#راههای_حل_روایات:
1- راه حل اول: بین این روایات تعارض نیست باید جمع عرفی عقلائی کرد روایات نجاسات را حمل برکراهت کنیم مثل روایت سعید اعرج این جمع را صاحب مدارک الاحکام ج 2 ص 218 و محقق سبزواری هم گفته و تعدادی دیگر از علما نیز این جمع را فرمودند. براساس این جمع نهی در روایات نهی تنزیهی است و تحریمی نیست اگرامام ع فرمود لا تاکلوا فی آنیتهم و لا من طعامهم الذین یطعمون از ظرف انها و غذای انها نخورید منظورشان از این نهی حرمت نیست بلکه کراهت است.
2- راه حل دوم: عده ای قائل به تعارض بین دو دسته روایات اند منتهی روایات نجاست را بر روایات طهارت اهل کتاب ترجیح می دهند مرجح در اینجا دو چیز است یکی این است که روایات نجاست موافق با قران است که می فرماید انما المشرکون نجس . علاوه براینکه روایات نجاست با مذهب عامه مخالفت دارد پس باید حکم به نجاست اهل کتاب کرد نه طهارت مثل صاحب حدائق ج 5 ص 172 این را فرمودند.
3- راه حل سوم: روایات نجاست اهل کتاب ظاهر است ولی روایات طهارت اهل کتاب نص یا اظهر است نصر بر ظاهر مقدم است لذا باید حکم به طهارت اهل کتاب کنیم و روایات نجاست را توجیه کنیم که منظورشان نجاست عرضی است نه نجاست ذاتی یعنی اهل کتاب ذاتا پاک اند ولی بر اثر اینکه از خوردن گوشت خوک ابائی ندارند و شرب خمر می کنند و میته می خورند و دستشان برخورد می کند لذا باید اجتناب کرد. لذا فرمودند این روایات دلالت بر نجاست ذاتی اهل کتاب ندارد.
#استاد_احدی: به نظرما در روایات نجاست، چند روایت است که نمی شود به سادگی از انها عبور کرد یکی روایت حسین بن سعید عن صفوان عن الاعلی عن محمد بن مسلم عن احدهما قال سالته عن رجل سافح مجوسیّا قال یغسل یده ولا یتوضأ از امام صادق و امام باقر پرسیدم که مردی با مجوسی دست می دهد امام فرمود که دستش را بشوید و وضو نگیرد یعنی قبل از شستن دست وضو نگیرد. و نیز روایت موثقۀ ابی بصیر عن احدهما علیهما فی مصافحة المسلم الیهودی و النصرانی قال ع فان صافحک بیده فاغسل یدک . مرحوم حائری از این روایت حکم به نجاست اهل کتاب کرد.
به #نظر_استاد؛ دلالت این حدیث مجمل است چون در یک روایت جملۀ خبریه امده که یغسل یده و در روایت دیگر امر حاضر امده که فاغسل یدک. اگر کسی قبل از وضو به یهودی دست دهد ایا براو واجب است که دست را بشوید و بعد وضو بگیرد یا اینکه براو مستحب است دستش را بشوید و بعد وضو بگیرد از این روایت به دست نمی اید استحباب یا وجوب؟ ضمن اینکه اگر دلالت بر وجوب شستن کند باید روایت قید می زد و مقید به رطوبت می کرد لذا بازهم مجمل است که ایا وجوب شستن دست در صورت اینکه دست یهودی مرطوب باشد ولی اگر خشک باشد شستن دست مستحب است نه واجب. معلوم نیست . چه بسا احتمال سومی هم هست که بحث صرفا برای تبری از کافر باید دستش را بشوید به نوعی برائت از کفار بجوید و بگوید ما قلبا از شما اهل کتاب بیزاریم چون شما عزیر و مسیح را ابن الله می دانید . پس به نظر ما دلالت روایت مجمل است و مشخص نیست
اخوند دراللّمَعات النیّره حکم به اجمال می کند.
روایت دوم: علی بن جعفر انه سال اخاه موسی بن جعفر عن النصرانی یغتسل مع المسلم فی الحمام گفت نصرانی با مسلمان در حمام خودشان را می شویند قال ع اذا علم انه نصرانی اغتسل بغیر ماء الحمام . فرمود اگر یقین داری که مسیحی است از اب حمام خودت را نشویی و از غیر اب حمام خودت را بشوی الا ان تغتسل وحده علی الحوض فیغسّله ثم یغتسل. مگراینکه یک حوض جداگانه ای هست که ان یهودی خودش را در ان شست و شما ان حوض را بشوی بعد داخلش اب بریزو خودت را بشوی.
برخی گفتند در ادامه حدیث امده که وساله عن الیهودی و النصرانی یدخل یده فی الماء ایتوضا منه للصلاه یهودی و نصرانی به ابی دست زدند ایا می توان برای وضو از ان استفاده کرد فرمود لا الا ان یضطرَّه مگر اینکه ناچار شود و از باب تقیه وضو بگیرد. اینجاهم روایت می رساند که نصرانی و یهودی نجس اند
مرحوم شیخ حر عامل وقتی این روایت را نقل کرد فرمود این روایت مال جایی است که این حوض حمام ماده ندارد یعنی وصل به منبع بزرگ اب نیست ولی اگر این حوض وصل به منبع اب باشد نیازی به شستن این حوض نیست
به نظر ما این فهم درستی است لذا این روایت نص در نجاست اهل کتاب ندارد بلکه ظاهر در نجاست اهل کتاب است اما روایات طهارت نص بر طهارت اهل کتاب دارد لذا ان روایات طهارت مقدم اند.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_جهارشنبه_97/11/24
#جلسه_75
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر
@ostadahadi
بحث در اولاد کفار است که ایا نجس اند یا نه؟
اگرقبل از بلوغ مسلمان شوند پاک می شوند و اگر فرزند رشید از روی اختیار اسلام را اختیار کند پاک می شود
در نجاست فرزند کافر فرقی نمی کند که ولد زنا باشد یا بر پایۀ عقد رسمی خودشان ازدواج کردند و دارای فرزند شدند
ادله نجاست:
1- صدق قضیۀ حقیقیه است : قضیۀ حقیقیه همان کلی طبیعی است که به وجود افرادش موجود می شود مثلا گفته شد الکافر نجس کلمه کافر کلی است صدق بر ولد کافر هم می کند لذا حکم نجاست بر ولد کافرهم جاری می شود پس ولد کافر تابع کافراست بخاطر اینکه کافر براو صدق می کند
به #نظر_استاد این دلیل در حق ولد جاری نیست چون ولد، شانیت و قابلیت برای صدق ندارد نظیر نائم و مغما علیه است همانطوری که قضایای حقیقیه شرعیه مثل اقیموا الصلاه و کتب علیکم الصیام شامل دیوانه و شخص خواب و بیهوش نمی شود همچنین الکافر نجس شامل ولد و نوزاد و خردسال نمی شود چون درصدق شرعی قابلیت فعلیه شرط است و بچه قابلیت و شانیت کفرو اسلام را ندارد لذا تقابل بین اسلام و کفر تقابل عدم و ملکه است شان این بچه این است که در اینده یا کافر است یا مسلمان اما الان در سنین کودکی نه کافر است و نه مسلمان لذا ما این تبعیت را قبول نداریم
2- استصحاب بقای نجاست است: چون حالت سابقه بچه علقه و مضغه بود الان کودک است استصحاب می کنیم بقای نجاستش را
به #نظر_استاد این استصحاب مشکل است چون انقلاب موضوع شد تبدل موضوع شد موضوع سابقش علقه بود و کموضوع لاحقش انسان کامل است لذا فقها در جایی که سگ در شوره زا تبدیل به نمک شود استصحاب حکم نجاست جاری نمی کنند چون موضوع استصحاب عوض شد سابقا کلب بود و الان ملح است
3- روایات، اولاد کافرو مشرک را تابع پدرو مادر می داند مثل؛
صحیحه عبدالله بن سنان از امام صادق ع : سالت ابا عبدالله ع عن اولاد المشرکین یموتون قبل ان یبلغون پرسیدم اولاد مشرکین قبل از بلوغ بمیرند چه حکمی دارند؟ قال ع کفار. اینها در حکم کفر اند ولابد اعلم بما کانوا عاملین یدخلون مداخل ابائهم خدا می داند که اینها اگر بزرگ می شدند به دین پدرانشان داخل می شدند
روایت وهب ابن وهب عن جعفربن محمد عن ابیه عهما قال قال علی ع اولاد المشرکین مع ابائهم فی النار و اولاد المسلمین مع ابائهم فی الجنه . وافی. ج 3 . طبع قدیم. باب 112 من ابواب مابعد الموت حدیث3. اما اطفال المومنین فانهم یلحقون بابائهم و اولاد المشرکین یلحقون بابائهم و هو قول الله تعالی ...فروع کافی ج 3 کتاب الجنائز باب اطفال حدیث 2 ص 248
ظاهر این حدیث این است که اولاد کافر در حکم پدرانشان هستند یعنی هم کافرند و هم نجس اند
مشکل فقها با این 3 روایت این است که؛
اولا: مخالف با قواعد مسلم در فقه شیعه و سنی است یکی از قواعد مسلم دربارۀ احکام شرعیه این است که اطفال مکلف به تکلیف نیستند یکی دیگر از قواعد این است که عذاب اخروی برای معصیت کاران است درحالی که اطفال بخاطراینکه تکلیف ندارند معصیت کار به انها صدق نمی کند لذا از هر جهت این روایات با قواعد مخالفت دارند چون ثواب و عقاب بر پایۀ اطاعت و معصیت است و ایندو برای اطفال نیست لذا فقها این روایات را از نظر دلالت رد کردند و از عمل به این حدیث اعراض کردند چون این حدیث قابل توجیه نیست
ثانیا این روایات نجاست اولاد را اشاره ندارد بلکه به مرگشان اشاره دارد مرگ انها به مرگ کفر است قطعا مرگ بچه مسلمان به مرگ اسلام است و مرگ بچه کافر هم به کفر است و نمی گویند مسلمان مرد اما اگر بچه مسلمان بمیرد می گویند بچه مسلمان مرد و منظور از ایه 21 سوره طور که فرزندان از نظر ایمان ملحق به ابائشان هستند این است که ایمان پدرومادر در فرزندان نقش موثری دارد پدر و مادر مومنه باعث می شوند که فرزندانشان مومن شوند
ثالثا: تبعیت دو قسم است
1) تبعیت در جواز تملک و استرقاق مثل اینکه بچه از پدرو مادر عبد و امه متولد شد این بچه تابع والدین است یعنی مولای این و عبد و امه مالک بچه عبدشان می شود و انها را به عبدیت می گیرد در انجا سیرۀ مسلمین بر تبعیت است
2) تبعیت در اسلام و کفر این تبعیت برای بچه های غیر ممیز است اگر از این تبعیت استفاده شود که پدرمالک فرزند است حق با سید است ولی نمی توان تملک را استفاده کرد لذا منظور از این تبعیت در نفقه است فرزندان و کودکان در زندگی تابع پدرهستند پس از 3 جهت رد شدکه تبعیت صدق نمی کند
اما بچه ممیز عاقل ایشان مستقل است و تبعیت ندارد.
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی
📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙
⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
@ostadahadi
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
#خارج_فقه_شنبه_97/11/27
#جلسه_76
#فصل_فی_النجاسة_نجاست_کافر
@ostadahadi
ایا ولد تابع احدالابوین است یا نه؟
#مرحوم_سید و بسیاری از فقها تبعیت را پذیرفتند اگر احدالابوین مسلمان باشند فرزند تابع مسلمان است مهمترین دلیل انها قاعدۀ الولد للفراش است منظورازاین قاعده این است که فرزند از پدرو مادر ارث می برد چون فرزند از بستر این دو نفر متولد شد لذا توارث قطعی است و شکی در توارث نیست حال اگر بخواهیم طهارت ولد را ثابت کنیم از این قاعده نمی توان ثابت کرد چون این قاعده مال توارث است نه مال نجاست و طهارت لذا ما تابع ادلۀ نجاست هستیم ادلۀ نجاست فرزند مال جایی است که پدرو مادر هردو کافرباشند ولی اگر یکی از این دو نفر مسلمان بود ادلۀ نجاست، اورا شامل نمی شود از این نظر حکم به طهارت فرزند می کنند از باب اینکه فرزند، تابع احدالابوین مسلمان است اگر ادلۀ نجاست این کودک را شامل می شد، دلیل تبعیت جاری نمی شد و چون این ادله مال ابوین کافرین است قاعدۀ تبعیت جاری می شود
مرحوم سید قیدی را در متن اضافه کرد و فرمود الولد تابع له اذا لم یکن عن زنا ولد تابع احدالابوین است به شرطی که مولود ولد زنا نباشد.
به #نظر_استاد این قید لازم نیست چون زنا در صورتی است که ثابت شود درحالی که کافر به مذهب خودش ازدواج می کند گرچه زن مسلمان حرام می داند ازدواج با کافر را ولی به لحاظ اینکه هر مکتبی و هر فرهنگی عقدی دارند زنا محسوب نمی شود لذا در ادامه فرمود قاعدۀ طهارت جاری است یعنی حتی کودک از زنا متولد شده باشد بازهم طاهراست. عرض ما این است که به جای اذا لم یکن عن زنا نوشته شود حتی اذا کان عن زنا. لاصالة الطهاره. ریشۀ این اصالة الطهاره همان اقرار به شهادتین است وقتی ولد زنا تابع مسلمان شد و اقرار به شهادتین کرد مقتضای قاعده طهارتش است و زنا فقط خبث معنوی وباطنی می اورد لذا باید تحقیقی دربارۀ ولد زنا داشته باشیم که مسالۀ یک را تشکیل می دهد . اجمالا در ولد زنا دو فتوا هست
فتوای اول فتوای مشهور فقهاست بر طهارت ولد الزنا
فتوای دوم برخی از فقهای قدما مثل کلینی و صدوق و علامه حلی بر نجاست ولد الزنا هست
مثلا سید در کتاب الانتصار گوید ان ولد الزنا لا یکون قط طاهرا ولد زنا هیچ وقت طهارت ندارد
یا مرحوم صدوق در من لا یحضر ج 1 ص 8 گوید که لا یجوزالوضو لسور الیهودی و النصرانی و والولد الزنا و المشرک از ظرفی که ....ولد زنا اب بخورد نمی توان وضو گرفت.
دلیل مشهور: ادلۀ مشهور دو چیز است:
1- در مفتاح الکرامه ج 2 ص 39 : سیرۀ متشرعه بر طهارت ولد الزنا است چون عملا ائمه عهم با ولد زنا معاشرت می کردند دست می دادند و غذا می خوردند و مصافحه می کردند اصحاب و صحابه هم همینطور بودند و علمای ما هم همینطور لذا دلیلی بر نجاست ولد الزنا نیست.
#استاد: به نظر ما این سیره درست است
2- ولدالزنای مسلمان دلیلی بر نجاستش نیست همین اندازه که اقرار به شهادتین دارد روایات طهارت براو حکم می شود . چند نمونه از روایت طهارت کافی ج 2 ص 12 و 13. اقرار به شهادتین می شود اسلام که اسلام هم می شود پوشاننده گذشته.
واما ادلۀ قول به نجاست ولد الزنا: چند دلیل دارند عمده دلیل انها روایات است که دو دسته است
دستۀ اول: روایاتی اند که نیم خوردۀ ولد زنا را مکروه می دانند مثلا مثل مرسلۀ وشّاع عن ابی عبدالله ع انه کره سؤر ولد الزنا. این روایت اشکال سندی و دلالی دارد
اشکال سندی این که ارسال دارد ودلالتا کره به معنای نجاست نیست کراهت اصطلاحی هم نیست. کراهت اصطلاحی یکی از احکام خمسه است نهی در کراهت نهی تنزیهی است نهی تحریمی نیست بلکه کرات در اینجا به معنای نا خوشنودی است و همان معنای لغوی است یعنی تبع انسان پاک و سالم از نوشیدن نیم خوردۀ ولد زنا ابا و امتناع دارد این دلیل بر نجاست نیست
دستۀ دوم: روایات غسل است ایا از اب فاضلاب حمام می توان غسل کرد؟
در روایت ابن ابی یعفور از امام صادق ع امده است که لا تغتسل من البئراللتی یجتمع فیها غُسالة الحمام. از چاهی که فاضلاب حمام است استفاده نشود فان فیها غُسالة ولدالزنا و هو لا یطهر الی سبعة آباء چون دراین چاه غسالۀ ولد زنا می ریزد و ولد زنا تا هفت نسل پاک نمی شود
روایت علی بن الحکم عن رجل عن ابی الحسن ع فی حدیث انه قال لا تغتسل من غسالة ماء الحمام فانه یغتسل فیه من الزنا و یغتسل فیه ولد الزنا و الناصب لنا اهل البیت و هو شر این ولد زنا از ناصبی هم بدتر است
می توان این حدیث را ازنظر دلالت حل کرد. صاحب جواهر می فرماید که دلالت حدیث ربطی به نجاست ولد زنا ندارد بلکه اشاره به خاثت درونی و باطنی ولدالزنا دارد کتاب جواهر ج 6 ص 70.