❓پرسش
❔موضوعی ذهنم را مشغول داشته است و آن اینکه آیا امام زمان پس از ظهور به مرگ طبیعی از دنیا می روند ویا شهید می شوند .لطفا پاسخم را مستند دهید❗️
💠پاسخ💠
1⃣از دسته ای روایات استفاده می شود که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا می روند.
🔶امام صادق فرمود:
« چون معرفت و ایمان به حضرتش در دل های مردم استقرار یافت مرگ حجت فرا می رسد پس امام حسین متولی غسل و کفن و حنوط و دفن ایشان خواهد شد»
📚الکافی ج8 ص206
👌در روایت دیگر پیامبر گرامی فرمود:
« مهدی از عترت من و از فرزندان فاطمه خواهد بود و در بین مردم به سنت پیامبرشان رفتار می کند و پس از چند سال می میرد و مسلمین بر او نماز می خوانند»
📚بحار الانوار ج51 ص104
2⃣از دسته ای دیگر از روایات استفاده می شود که ایشان شهید می شوند.
👌امام حسن علیه السلام فرمود:
«هیچ یک از ما نمی باشد جز آنکه یا توسط شمشیر از دنیا می رود و یا توسط سم از دنیا می رود»
📚بحار الانوار ج27 ص217
📚کفایه الاثر ص227
👌امام رضا علیه السلام فرمود:
«همه ما مقتول و شهید از دنیا می رویم»
📚الفقیه ج2 ص585
📚عیون الاخبار ج2 ص203
❗️از این روایات استفاده میشود که امام عصر نیز به مرگ غیر طبیعی و شهادت از دنیا خواهند رفت .
🔴باید توجه کرد که اگر در روایات دسته اول تنها سخن از مرگ و از دنیا رفتن به میان آمده است و تصریح به شهادت ایشان نشده است این سخن منافاتی با شهادت ایشان ندارد زیرا مرگ اعم از مردن طبیعی و شهادت است و شهادت نیز نوعی از مرگ است نه خارج از آن از این رو می توان روایات دستۀ اول را حمل بر شهادت نمود و تعارض را رفع نمود.
👌درباره کیفیت شهادت ایشان مولف کتاب الزام الناصب نیز می نویسد:
« مهدی را زنی از بنی تمیم که نامش سعیده است و دارای ریشی همچون مردان است با انداختن سنگی از بام بر سر آن حضرت ایشان را به شهادت خواهند رساند در حالی که ایشان در حال عبور از راه خواهند بود .پس چون از دنیا رفت امام حسین امور مربوط به ایشان را انجام خواهد داد»
📚الزام الناصب ج2 ص139
🔶برخی به این مطلب اشکال گرفته اند که دارای سند نبوده و از معصوم هم نقل نشده است.
📚موعود شناسی، رضوانی ، ص641
❗️اما به هر حال اصل شهادت ایشان به مقتضای ادله بالا ثابت است اگر چه ما این روایت را درباره کیفیت شهادت ایشان قبول نکنیم .
👌به هر حال صحیح است که انگیزه های گناه و عصیان در زمان حکومت ایشان به حد اقل می رسد اما چون در وجود همگان نفس اماره لحاظ شده است این امکان وجود دارد که افرادی تحریک شوند و زمینه شهادت حضرت را فراهم کنند.
🔴نکته پایانی؛
🔷در روایات اهل سنت آمده است که امام عصر به مرگ طبیعی از دنیا می روند؛
🔶زهری می گوید:
« مهدی چهارده سال زندگی می کند سپس به مرگ طبیعی رحلت می کند»
📚البرهان ، متقی هندی ، ص163
📚الفتن ، ابن حماد ، ص104
🔶ارطاه می گوید:
« به من خبر رسیده که مهدی چهل سال زندگی می کند سپس به مرگ طبیعی در بستر خود می میرد»
📚همان منابع
❗️اما باید توجه کرد که این جملات از معصوم نقل نشده و ناقل آن ها افرادی هستند که مورد وثوق ما نبوده لذا احتجاج به سخنان آنان ناتمام است .
📝پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش
❔حکم شرع درمورد کسانی که در گرفتاری ها و مشکلات از اولیا کمک می خواهند و آنان را به فریاد می خوانند
جواب: هر شخصی که از اولیاء بعد از مرگشان، یا در حال غیبتشان از آنان کمک بخواهد، مرتکب شرک اکبر شده است وباید توبه کند. الله تعالی می فرماید: « وَلا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنْفَعُكَ وَلا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ (١٠٦)وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كَاشِفَ لَهُ إِلا هُوَ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (١٠٧) » [یونس:106-107]
( و به جای الله کسی یا چیزی را پرستش مکن و به فریاد مخوان که به تو نه سودی می رساند ونه زیانی. اگر چنین کنی از ستم کاران ومشرکان خواهی شد. اگر الله تعالی به تو زیانی برساند، هیچ کس جز او نمی تواند فضل و لطف او را از تو برگرداند. الله تعالی فضل و لطف خود را شامل هر کس از بندگانش که بخواهد می کند و او دارای مغفرت و مهر فراوان است).
🔷پاسخ🔷
👌این گونه آیات که از خواندن غیر خدا نهی می کند اشاره است به موردی که انسان غیر خدا را بخواند با این اعتقاد که او اله و رب است و اورا پرستش کند به این بیان؛
❗️شکی نیست که لفظ « دعا» در لغت عرب به معنای « ندا و خواستن» و واژه « عبادت» به معنای « پرستش» است و هرگز نمی توان این دو لفظ را با هم مترادف و هم معنا شمرد یعنی نمی توان گفت هر ندا و درخواستی از غیر خدا عبادت و پرستش است زیرا؛
1⃣در قرآن مجید لفظ دعوت در مواردی به کار رفته است که هرگز نمی توان گفت مقصود از آن عبادت است مانند:
«قال رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا»
«گفت پرودگارا من شب و روز قوم خود را ( به سوی تو) دعوت کردم»
❓آیا می توان گفت مقصود حضرت نوح این است که من قوم خود را شب و روز عبادت کردم❔
❗️« ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی»
«(شیطان می گوید) من بر شما تسلطی نداشتم جز این که شما را ( به کارهای زشت) دعوت کردم شما نیز اجابت کردید»
🔷ابراهیم22
❓آیا کسی احتمال می دهد که مقصود از این که شیطان آنان را دعوت کرد این است که شیطان پیروان خود را پرستید❔
👌از این جهت نمی توان گفت که دعوت و عبادت مترادف است و اگر کسی از پیامبر و یا مرد صالحی استمداد کرد و انان را خواند در این صورت آنها را عبادت کرده است.
2⃣مقصود از « دعا» در آیاتی که از خواندن غیر خدا نهی می کند دعوت خاصی است که با لفظ پرستش مترادف است زیرا مجموع این آیات درباره بت پرستانی وارده شده است که بت های خود را خدایان کوچکی می پنداشتند که برخی از شوون الهی به آنها سپرده شده و در کار خود نوعی استقلال دارند و آنان را متصرف در امور مربوط به دنیا و آخرت می شناختند.
❗️روشن ترین گواه براین که دعوت و خواندن آنان همراه با اعتقاد به اولوهیت آنان بوده است آیه زیر است:
«خدایانی را که جز خدا می پرستیدند آنان را بی نیاز نساخت»
🔷هود101
👌بنابراین آیات ممنوعه از خواندن غیر خدا ارتباطی به بحث ما ندارد .موضوع بحث ما درخواست بنده ای از بنده دیگر است که نه او را اله و رب می داند و نه مالک و متصرف تام الاختیار در امور مربوط به دنیا و آخرت بلکه او را بنده عزیز و گرامی می شناسد که او را به مقام رسالت و امامت برگزیده و وعده داده است که دعای اورا درباره بندگان خود بپذیرد
🔷نسائ64
3⃣خود آیه مورد استدلال گواه روشن است که مقصود از دعوت و خواندن غیر خدا دعوت عبادتی و پرستشی است زیرا قبل از آیه مورد استدلال می آورد:
«بگو ای مردم اگر در عقیده من شک دارید من کسانی را که جز خدا می پرستید نمی پرستم .تنها خداوندی را پرستش می کنم که شما را می میراند و من مامورم که از مومنان باشم»
🔷یونس105
❗️ودر ادامه می فرماید:
«وجز خدا چیزی را که نه سودی به تو می رساند و نه زیانی مخوان ( و پرستش نکن) که اگر چنین کنی از زیانکاران هستی»
🔷یونس106
👌همانطور که می بینید قبل از این آیه لفظ عبادت و پرستش به کار رفته است و این گواه بر این است که مقصود از نهی خواندن غیر خدا خواندنی است که همراه با اعتقاد به اولوهیت و به مقصود پرستش صورت گیرد می باشد.
📚تفسیر نمونه ج8 ص395
📚آیین وهابیت ص322
❓اگر شما معتقدید که خواندن غیر خدا شرک است چرا این خواندن را اختصاص می دهید به توسل به مردگان و غایبان در حالی که اگر خواندن غیر خدا شرک است فرقی بین مرده و زنده و حاضر و غایب نیست زیرا ملاک خواندن غیر خدا است که در همه صور وجود دارد❔
👌بنا براین به عقیده شما عالمیان مشرک هستند زیرا از یکدیگر کمک می خواهند و شما نیز گرفتار شرک هستید زیرا در زندگی روز مره از یکدیگر کمک می خواهید
✏️پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش
❔یه سوال در مورد فلسفه اوقات خواندن نماز داشتم که چرا باید نماز رو در زمان های مشخص بخونیم❓ ایا سند قرانی برا این زمان ها هست؟ لطفا جواب قانع کننده و مستند بدید که بشه در جمع ازش استفاده کرد وفرد رو قانع کرد❕❕
💠پاسخ💠
👌در آیات قرآن به وجوب نماز های پنج گانه در اوقات مشخصی اشاره شده است .
🔶می فرماید:
« نماز را از زوال خورشید تا نهایت تاریکی شب ( نیمه شب) بر پا دار و همچنین قرآن فجر ( نماز صبح) را چرا که قرآن فجر مورد مشاهده ( فرشتگان شب و روز ) است»
🔷اسرائ 78
👌آیه فوق از آیاتی است که اشاره اجمالی به وقت نمازهای پنج گانه می کند و با انضمام به سایر آیات قرآن که در زمینه وقت نماز است و روایات فراوانی که در این رابطه وارد شده است وقت نمازهای پنج گانه دقیقا مشخص می شود .
❗️البته توجه لازم است که بعضی از آیات قرآن تنها اشاره به یک نماز کرده است ومی فرماید:
« در انجام همه نمازها ( به خصوص ) نماز وسطی ( نماز ظهر ) کوشا باشید»
🔷بقره238
👌وگاه اشاره به وقت سه نماز از نمازهای پنج گانه کرده است و می فرماید:
« نماز را در دو طرف روز و اوائل شب بر پا دار»
🔷هود 114
🔶که دو طرف روز اشاره به نماز صبح و مغرب است و اوائل شب اشاره به نماز عشا است .
🔶گاهی اوقات نیز هر پنج نماز را اجمالا بیان می کند مانند آیه ابتدایی بحث که آوردیم
📚تفسیر نمونه ج12 ص223
❗️ به هر حال جای تردید نیست که جزئیات اوقات نمازهای پنج گانه در این آیات بیان نشده بلکه مانند بسیاری دیگر از احکام الهی تنها به کلیات قناعت شده و شرح آن در سنت پیامبر و امامان راستین آمده است که جهت آگاهی رجوع فرمایید:
📚وسائل الشیعه ج4 ص10 باب 2 و ص 125 باب 4 و ص156 باب 10 و ص172 باب 16 و ص183 باب 17 و ص207 باب 26 و ...
👌 در روایتی آمده است که فردی یهودی از پیامبر در مورد فلسفه وجوب نمازهای پنج گانه در ساعات مختلف شبانه روز سوال کرد .
🔷 پیامبر گرامی فرمود:
❗️«وقتیکه آفتاب به نقطه زوال می رسد؛ حلقهای دارد که در آن وارد می شود و هنگامیکه در آن داخل شد؛ وقت ظهر و زوال می شود و همه اشیا مادون عرش در برابر اسماء و صفات پروردگارم تسبیح می گویند و آن همان ساعتی است که پروردگارم بر من درود و رحمت می فرستد لذا خداوند نمازگزاردن در آن هنگام را بر من و امتم واجب نموده و فرموده است:«از وقت زوال آفتاب تا تاریکی شب نماز بپا دار»
🔷اسرائ 78
👌و آن همان ساعتی است که جهنم را در روز قیامت می آورند. پس هر مؤمنی که در آن ساعت موفّق به سجده یا رکوع یا قیام شده باشد؛ خداوند بدن او را بر آتش جهنّم حرام می کند.
👌 وقت نماز عصر همان ساعتی است که آدم از میوه درخت بهشتی تناول نمود و در نتیجه خداوند او را از بهشت بیرون راند. لذا خداوند به فرزندانش دستور داده که این نماز را تا روز قیامت بخوانند و آن را برای امّت من برگزید و آن نماز از محبوبترین نمازها در نزد خداوند است و خداوند به من سفارش فرموده که به خصوص آن را از میان دیگر نمازها پاس بدارم.
❗️و وقت نماز مغرب، همان ساعتی است که خداوند توبه آدم را پذیرفت و فاصله بین تناول میوه درخت بهشتی و پذیرش توبه اش سیصد سال از روزهای دنیا، نسبت به روزهای آخرت بود.که هر روز از آن مانند هزار سال از سالهای دنیا می باشد.یعنی از وقت عصر شرعی تا شام و مغرب می باشد. پس حضرت آدم سه رکعت نماز خواند.یک رکعت برای ترک اولی و خطای خود، و یک رکعت به خاطر خطیئه حوّا، و یک رکعت برای
توبه اش لذا خداوند این سه رکعت را بر امّتم واجب فرمود و آن همان ساعتی است که دعا در آن مستجاب می شود. و پروردگارم وعده داده که هر کس از امّتم در آن ساعت دعا کند؛ دعایش را مستجاب نماید .
👌امّا وقت نماز عشا به راستیکه قبر تاریکی و ظلمتی دارد و روز قیامت را تاریکی و ظلمتی است. لذا خداوند به من و امّتم دستور داده که این نماز را در این هنگام بخوانیم تا بدین وسیله قبرهای امّتم را روشن و بر پل صراط به آنان نور و روشنایی عنایت شود. هر گامی که برای خواندن نماز عشا برداشته می شود؛ خداوند بدن صاحب آن گام را بر آتش جهنّم حرام می گرداند و این همان نمازی است که خداوند برای فرستادگان پیش از من برگزیده بود.
❗️ امّا وقت نماز صبح، هنگامیکه خورشید طلوع می کند؛ بر شاخهای شیطان طلوع می کند و خداوند به من دستور داده که نماز صبح را پیش از دمیدن آفتاب و پیش از آنکه کافر آفتاب پرست بر آن سجده می کند؛بخوانم و امّتم برای خدا سجده و کرنش نمایند. و زود خواندن آن در نزد من محبوبتر است و آن همان نمازی است که فرشتگان شب و ملائکه روز آن را مشاهده می کنند»
📚الفقیه ج1 ص205
📚وسائل الشیعه ج4 ص14
📝پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش
❔راجع به وقوع معراج پیامبراکرم(ص)میشه توضیح بدین
❓معراج ایشان آیا جسمانی بوده؟ آیا معراج و وارد شدن جسم به ابعاد غیرمادی ممکناست❗️
💠پاسخ💠
👌در تفسیر نمونه در مقام پاسخ به پرسش شما چنین آمده است؛
🔷«علاوه بر اینکه مشهور میان دانشمندان اسلام اعم از شیعه و اهل تسنن این است که این امر در بیداری صورت گرفته ظاهر خود آیات قرآن در آغاز سوره اسراء و همچنین سوره نجم آیات 13 تا 18 نیز وقوع این امر را در بیداری گواهی می دهد.
👌تواریخ اسلام نیز گواه صادقی بر این موضوع است زیرا :
🗯در تاریخ می خوانیم هنگامی که پیامبر مسأله معراج را مطرح کرد مشرکان به شدت آنرا انکار کردند و آنرا بهانه ای برا کوبیدن پیامبر دانستند این به خوبی گواهی میدهد که پیامبر هرگز مدعی خواب یا مکاشفه روحانی نبوده و گرنه این همه سر و صدا نداشت
🔷و اگر در روایتی از حسن بصری میخوانیم که «این امر در خواب واقع شده است» و یا خبری که از عایشه نقل شده «به خدا سوگند بدن پیامبر از میان ما نرفت تنها روح او به آسمانها پرواز کرد» ظاهراً جنبه سیاسی داشته و برای خاموش کردن جنجالی بوده است که درباره مسأله معراج در میان عده ؛ای به وجود آمده بود.
❓حال مسائل تازهای در زمینه معراج مطرح شده و سؤالاتی از این قبیل :
🔶1 - برای اقدام به یک سفر فضائی نخستین مانع نیروی جاذبه است که باید با وسائل فوق العاده بر آن پیروز شد زیرا برای فرار از حوزه جاذبه زمین سرعتی لااقل معادل چهل هزار کیلومتر در ساعت لازم است ❗️
🔶2 - مانع دیگر، فقدان هوا در فضای بیرون جو زمین است که بدون آن انسان نمیتواند زندگی کند❗️
🔶3 - مانع سوم گرمای سوزان آفتاب و سرمای کشنده ای است که در قسمتی که آفتاب مستقیما میتابد و قسمتی که نمیتابد وجود دارد ❗️
🔶4 - مانع چهارم اشعه های خطرناکی است که در ماوراء جو وجود دارد مانند اشعه کیهانی و اشعه ماوراء بنفش و اشعه ایکس، این پرتوها هرگاه به مقدار کم به بدن انسان بتابد زیانی بر ارگانیسم بدن او ندارد ولی در بیرون جو زمین این پرتوها فوق العاده زیاد است و کشنده و مرگبار اما برای ما ساکنان زمین وجود قشر هوای جو مانع از تابش آنها است .❗️
🔶 5- مشکل بی وزنی است گر چه انسان تدریجا میتواند به بی وزنی عادت کند ولی برای ما ساکنان روی زمین اگر بی مقدمه به بیرون جو منتقل شویم و حالت بی وزنی دست دهد تحمل آن بسیار مشکل یا غیر ممکن است .❗️
🔶6- و سرانجام مشکل زمان ششمین مشکل و از مهمترین موانع است چرا که علوم روز میگوید سرعتی بالاتر از سرعت سیر نور نیست و اگر کسی بخواهد در سراسر آسمانها سیر کند باید سرعتی بیش از سرعت سیر نور داشته باشد.❗️
👌در برابر این سؤالات توجه به چند نکته لازم است :
1⃣ ما می دانیم که با آن همه مشکلاتی که در سفر فضائی است بالاخره انسان توانسته است با نیروی علم بر آن پیروز گردد، و غیر از مشکل زمان همه مشکلات حل شده و مشکل زمان هم مربوط به سفر به مناطق دور دست است .
2⃣بدون شک مساله معراج جنبه عادی نداشته بلکه با استفاده از نیرو و قدرت بی پایان خداوند صورت گرفته است و همه معجزات انبیاء همین گونه است.
❗️ به عبارت روشنتر معجزه باید عقلا محال نباشد، و همین اندازه که عقلا امکان پذیر بود بقیه با استمداد از قدرت خداوند حل شدنی است .
👌هنگامی که بشر با پیشرفت علم توانائی پیدا کند که وسائلی بسازد سریع آنچنان سریع که از حوزه جاذبه زمین بیرون رود، سفینه هائی بسازد که مساله اشعه های مرگبار بیرون جو را حل کند، لباسهائی بپوشد که او را در برابر سرما و گرمای فوق العاده حفظ نماید، با تمرین به بی وزنی عادت نماید خلاصه جائی که انسان بتواند با استفاده از نیروی محدودش، این راه را طی کند آیا با استمداد از نیروی نامحدود الهی حل شدنی نیست ❔
❗️ما یقین داریم که خدا مرکب سریع السیری که متناسب این سفر فضائی بوده باشد در اختیار پیامبرش گذارده است و او را از نظر خطراتی که در این سفر وجود داشته زیر پوشش حمایت خود گرفته است .
❗️ این مرکب چگونه بوده است و چه نام داشته ؟ براق ؟ رفرف ؟ یا مرکب دیگر؟ در هر حال مرکب مرموز و ناشناخته ای است از نظر ما؟
👌از همه اینها گذشته فرضیه حد اکثر سرعت که در بالا گفته شد، امروز در میان دانشمندان متزلزل شده، هر چند اینشتاین در فرضیه معروف خودش به آن سخت معتقد بوده است .
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ👇👇👇
❗️دانشمندان امروز میگویند امواج جاذبه بدون نیاز به زمان در آن واحد از یکسوی جهان به سوی دیگر منتقل میشود و اثر میگذارد، و حتی این احتمال وجود دارد که در حرکات مربوط به گستردگی جهان (میدانیم جهان در حال توسعه است و ستاره ها و منظومه ها به سرعت از هم دور میشوند) منظومه هائی وجود دارند که با سرعتی بیش از سرعت سیر نور از مرکز جهان دور میشوند دقت کنید.
👌کوتاه سخن اینکه مشکلاتی که گفته شد هیچکدام به صورت یک مانع عقلی در این راه نیست، مانعی که معراج را به صورت یک محال عقلی در آورد، بلکه مشکلاتی است که با استفاده از وسائل و نیروی لازم قابل حل است .
🗯به هر حال مساله معراج نه از نظر استدلالات عقلی غیر ممکن است و نه از نظر موازین علم روز و خارق العاده بودن آن را نیز همه قبول دارند بنا بر این هر گاه با دلیل قاطع نقلی ثابت شود باید آن را پذیرفت
📚تفسیر نمونه ج12 ص15
📝پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#بیعت_امام_سجاد_با_یزید
🤔#پرسش
❔آیا راست است که امام سجاد با یزید #بیعت کرد ❗️می گویند در کتاب کافی هم آمده است که امام سجاد بیعت کردند ❕❕
💠#پاسخ💠
👌مردم مدینه پس از آگاهی از انحراف یزید و دوری او از اسلام سر به #شورش بر علیه یزید بلند کردند و از امام سجاد علیه السلام خواستند که شورش آنها را هدایت کند اما امام علیه السلام از به عهده گرفتن رهبری شورش #امتناع کرد زیرا میدانست که شورش با شکست مواجه می شود و همگان جان خود را از دست خواهند داد و از سوی دیگر با نفوذ عبد الله بن زبیر و دیگران در بین شورشیان ، این شورش یک نهضت اصیل #شیعی محسوب نمی شد و رهبران شورش نیز در برقراری اصل شورش از امام سجاد علیه السلام نظر خواهی نکرده بودند و این نشان دهنده این بود که شورش مذکور یک حرکت #خالص شیعی نیست و در صورتی پیروزی معلوم نیست که به نفع شیعیان تمام شود لذا امام علیه السلام در این شورش شرکت نکرد ؛
📚سیره پیشوایان ص270
❕یزید ، مسلم بن عقبه را برای سرکوب شورشیان به مدینه فرستاد و او توانست شورش را سرکوب و کشتاری بس عظیم در #مدینه به راه بیاندازد و شهر را تصرف کند و به زور از مردم برای یزید بیعت بگیرد .
👌#مورخان می نویسند ؛
« مسلم بن عقبه چنین از مردم مدینه بیعت می گرفت که بگوید من بنده مملوک یزید هستم و او درباره من و خون و مال و خانواده من هر چه بخواهد می کند و هرکس از این نوع بیعت امتناع می کرد و حاضر به عبودیت یزید نمی شد کشته می شد »
📚تاریخ طبری ج5 ص493
📚الکامل فی التاریخ ج4 ص118
❕شیخ عباس #قمی می نویسد ؛
« نماینده یزید مردم را به بیعت با او و اقرار بر بندگی یزید فرا می خواند و هر کس امتناع می کرد کشته می شود و تمامی مردم مدینه جز امام #زین العابدین و علی بن عبد الله بن عباس بیعت کردند »
📚منتهی الامال ج2 ص1162
🔶شیخ #مفید و ابن #اثیر نقل می کنند ؛
« هنگامی که مسلم بن عقبه به مدینه رسید به دنبال امام سجاد فرستاد ، و چون امام به نزد او آمد او را بزرگ داشت و به خود نزدیک کرد و گفت امیر المومنین یزید مرا به نیکویی درباره تو سفارش کرده و گفته است که حساب تو را از دیگران جدا کنم . او امام را مجبور به #بیعت نکرد »
📚الارشاد ج2 ص152
📚الکامل فی التاریخ ج4 ص51
📚بحار الانوار ج46 ص139
👌بی شک یزید نمی خواست بار دیگر دستش به خون اهل بیت پیامبر گرامی آلوده شود و با این کار زوال حکومتش را به #ارمغان آورد و از سوی دیگر چون امام سجاد علیه السلام هیچ نقشی در شورش مردم مدینه نداشته بود ، اجبار او بر بیعت و ریختن خونش بدون دلیل بود .
⚫️اما در روایتی در کتاب #کافی آمده است که یزید به زور از امام سجاد علیه السلام بیعت گرفت .
👌او از امام باقر علیه السلام نقل می کند ؛
« یزید وارد مدینه شد و قصد حج گذاردن کرد ، دستور داد مردی از قریش را به نزد او حاضر سازند ، یزید به او گفت آیا اقرار می کنی که بنده منی و من اگر بخواهم تو را می فروشم و اگر بخواهم به اسارت خودم در می آورم ، آن مرد این اقرار را نکرد و یزید او را کشت .
❕یزید به سوی امام #سجاد فرستاد و به امام گفت همان اقرار را بکند . امام سجاد گفت اگر اقرار نکنم مرا هم مانند آن مرد می کشی ؟ یزید گفت آری .
🔶امام گفت آنچه می خواهی را اقرار می کنم و من بنده ای مکره و مجبور هستم ، اگر می خواهی دست نگه دار و اگر می خواهی مرا بفروش ، یزید پس از این اقرار از امام دست برداشت...»
📚الکافی ج8 ص235
💠با توجه به آن که تمام مورخان اتفاق دارند که #نماینده یزید عازم مدینه شد و خودش از شام خارج نشد و و نیز در نقل های #تاریخی آمده است که امام سجاد علیه السلام بیعت نکرد و نماینده یزید نیز او را مجبور به بیعت نساخت ، صحت نقل مزبور زیر سوال می رود .
👌علامه #مجلسی می نویسد ؛
« در این خبر اشکالی است زیرا معروف در تاریخ آن است که یزید از شام تا زمان مرگ خارج نشد و هیچ گاه به مدینه نیامد و این روایت با نقل هایی که می گوید امام سجاد بیعت نکرد #معارضه دارد »
📚بحار الانوار ج46 ص138
❕این قرائن نشان دهنده صحیح نبودن روایت مذکور است ، خصوصا آن که راوی روایت که ابی #ایوب نام دارد توثیقی ندارد و مجهول است و احیانا مشترک بین چندین راوی به این نام است و دقیقا شناخته شده نیست ؛
📚رجال #نجاشی ص455
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#امام_سجاد_عابد_بیمار
🤔#پرسش
❔چرا امام سجاد در کربلا نجنگید ❗️آیا او در تمام طول عمر #بیمار بوده است ❕امروزه ما ایشان را با نام عابد بیمار می شناسیم ❕❕
💠#پاسخ💠
👌امام سجاد علیه السلام در جریان حادثه کربلا گرفتار بیماری #سختی بودند که این بیماری مانع از حضور ایشان در جبهه نبرد شد .
🔶شیخ #مفید به نقل از حمید بن مسلم می نویسد ؛
« سپس به علی بن الحسین رسیدیم ، که در بستر افتاده و به شدت بیمار بود ، گروهی از پیادگان با شمر رسیدند ، آنان به شمر گفتند آیا این بیمار را نکشیم ، من گفتم سبحان الله بیماری اش کارش را می سازد ( نیازی به کشتن نیست ) همواره چنین گفتم تا آنان را از او باز گرداندنم »
📚الارشاد ج2 ص112
📚بحار الانوار ج45 ص61
👌طبری از امام #سجاد علیه السلام نقل می کند ؛
« در شبی که بامدادش پدرم به شهادت رسید نشسته بودم و عمه ام زینب از من پرستاری می کرد ( و من بیمار بودم )»
📚تاریخ طبری ج5 ص420
📚الارشاد ج2 ص93
👌در کتاب شرح الاخبار هم چنین آمده است ؛
« امام زین العابدین در آن ایام به شدت بیمار و #سنگین و از جنگ ناتوان بود »
📚شرح الاخبار ج3 ص250
👌در کتاب الامالی شجری نیز چنین آمده است ؛
« امام سجاد بیمار بود و اندکی در جنگ شرکت جست ، اما چنان ناتوان بود که به سان زخم خوردگان از معرکه بیرونش آوردند و خداوند مرگ را از او دور کرد و به همراه زنان اسیر شد »
📚الامالی شجری ج1 ص171
👌ابن سعد نیز می نویسد ؛
« امام سجاد در کربلا بر اثر #بیماری نجنگید »
📚الطبقات الکبری ج5 ص221
❕بیماری حضرت تنها در زمان حادثه کربلا به تقدیر الهی جهت مصون ماندن جان شریفش برای تصدی منصب امامت بوده است و چنان نبوده که ایشان در تمام طول عمر بیمار باشد و تعبیر #عابد_بیمار در مورد ایشان تعبیر مناسبی نمی باشد .
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#حجر_الاسود_اقرار_به_امامت_امام_سجاد
🤔#پرسش
❔ماجرای اقرار حجر الاسود به امامت امام سجاد چه بود ❗️مگر محمد #حنفیه امامت امام سجاد را قبول نداشت ❕❕
💠#پاسخ💠
👌شیخ بزرگوار کلینی و دیگران از علمای شیعه از امام باقر علیه السلام نقل می کنند ؛
❕ «پس از کشته شدن امام حسين محمد حنفيه از امام علي بن الحسين خواست تا در #خلوت با او صحبت کند، آنگاه که به خدمت امام رسيد عرض کرد: فرزند برادرم، ميداني که پيامبر خدا وصيت و امامت را بعد از خود به اميرمؤمنان داد و سپس به امام حسن و بعد از او به امام حسين واگذار کرد و پدر شما به شهادت رسيد، و براي جانشينی بعد از خودش وصيتي نکرد و ميداني که من، عموي شما و با پدرت با يک ريشهام و زاده علي ميباشم.
👌من با اين سن و #سبقتي که بر شما دارم، از شما که جوانيد به امامت سزاوارترم پس با من در مسأله جانشيني و امامت کشمکش و درگيري نداشته باش.»
❕امام علي بن الحسين در پاسخ عمويش، محمد حنفيه، با لحني ملايم و دلسوزانه فرمود: «اي عمو از خدا بترس و چيزي را که حقّت نيست مخواه، من تو را موعظه ميکنم که مبادا از نادانان باشي، اي عمو همانا پدرم قبل از آنکه عازم عراق شود به من در اين باره وصيت کرد و ساعتي قبل از #شهادتش نيز با من تجديد عهد نمود، و اين سلاح رسول خدا است که پيش من است، متعرّض اين امر مشو که ميترسم عمرت کوتاه و حالت دگرگون شود. همانا خداي عزّوجل، امر وصيت و امامت را در نسل حسين مقرّر داشته است.»
❕آنگاه امام براي اينکه مطالب را به شکل عيني براي عمويش اثبات کند فرمود:
«اگر ميخواهي اين مطلب را بفهمي، بيا نزد «حجرالاسود» رويم و از او داوري بخواهيم و مطالب را از آن بپرسيم.»
💠 امام باقر ميفرمايد: «اين گفتگو ميان آندو در مکه بود تا اين که به #حجرالاسود رسيدند. علي ابن الحسين به محمد حنفيه فرمود: اول تو به درگاه خدا دعا کن و از خدا بخواه تا حجرالاسود را به صدا درآورد و مطلب را از او بپرس. محمد، با زاري و دعا به پيشگاه خدا از حجرالاسود خواست که مطلب را بيان کند. ولي حجر پاسخي نداد. عليبن الحسين فرمود: اي عمو .اگر تو وصي و امام بودي جوابت را ميداد.»
👌محمد گفت: پسر برادر، اينک تو دعا کن و از خدا بخواه.
❕«علي بن الحسين به آنچه خواست دعا کرد، سپس فرمود: «اي حجر، از تو ميخواهم به آن خدايي که ميثاق پيامبران و اوصياء و همه مردم را در تو قرار داده است، وصي و امام بعد از حسين را به ما خبر ده؟! حجر، چنان بلرزه درآمد که نزديک بود از جاي خود کنده شود، سپس خداي عزوجل او را به سخن آورد و به زبان عربي فصيح گفت: بار خدايا، همانا #وصيت و امامت، بعد از حسين ابن علي به علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب، پسر فاطمه دختر رسول خدا رسيده است. پس محمد حنفيه از سخن خود برگشت و پيرو علي ابن الحسين گرديد.»
📚الکافی ج1 ص348
📚دلائل الامامه ص207
📚مناقب آل ابی طالب ج4 ص147
📚الاحتجاج ج2 ص316
📚بحار الانوار ج46 ص112
👌شیخ عباس #قمی می نویسد ؛
« محمد حنفیه با این عمل می خواست که شبهات و اوهام مستضعفین برطرف شود ، او می خواست که بر آنهایی که او را امام می دانستند حقیقت و مقام و منزلت امام سجاد را نشان دهد تا بدانند او امام است و محمد حنفیه در امر امامت #منازعه ای نداشت و مقام او بالاتر از آن است که این توهم در مورد او برود »
📚منتهی الامال ج2 ص1138
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#سجاد_ابن_الخیرتین
🤔#پرسش
❔چرا به امام سجاد ابن #الخیرتین می گویند دلیل خاصی دارد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌علامه #مجلسی چنین می آورد ؛
« از پیامبر گرامی روایت شده است که فرمود خداوند از میان #بندگانش دو برگزیده دارد ، برگزیده او از عرب قریش و از عجم #ایرانیان می باشد و علی بن الحسین پیوسته می گفت من فرزند دو برگزیده هستم زیرا جد او رسول خدا بود و مادرش دختر یزگرد پادشاه ایران بود »
📚بحار الانوار ج46 ص4
❕شیخ عباس قمی #خصائص امام سجاد علیه السلام را چنین بر می شمارد ؛
1⃣تالیف صحیفه کامله است که #مصحف اهل بیت و عروه الوثقی شیعیان است .
2⃣جمع شدن نجابت عرب و #عجم هر دو در او به به اعتبار سخن پیامبر که خدا در میان بندگان دو برگزیده دارد ، برگزیده او از عرب قریش و از عجم فارس می باشد لذا او ملقب به ابن الخیرتین می باشد .
3⃣انتشار اولاد رسول خدا از آن حضرت لذا او را آدم بنی الحسین می گویند .
📚منتهی الامال ج2 ص1175
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#خلقت_بندگان_برای_بهشت_یا_جهنم
🤔#پرسش
❔الله در آیه ۱۳ از سوره سجده، نیت و تصمیم خود را برای پر کردن جهنم نشان داده است:
وَلَو شِئنا لَآتَینا کُلَّ نَفسٍ هُداها وَلٰکِن حَقَّ القَولُ مِنّی لَأَملَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الجِنَّةِ وَالنّاسِ أَجمَعینَ.
و اگر میخواستیم به هر انسانی هدایت لازمش را میدادیم؛ ولی سخن و وعدهام حق است که دوزخ را از جن و انس پر کنم!
✍️این آیه، نیت و تصمیم خدای قرآن برای پر ساختن جهنم است. الله برای پر کردن جهنم نیت و تصمیمی به این قاطعیت دارد ولی حتی یک آیه در قرآن نیست که حاکی از تصمیم خداوند برای پر کردن بهشت باشد. به عبارت بهتر اولویت خدای قرآن پر کردن جهنم است تا پر کردن بهشت، چنانچه در آیه ۱۷۹ سوره اعراف میگوید:
وَلَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ كَثيرًا مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ.
به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛
⚠️دقیقا مشخصههای سادیسم در الله نمایان است؛ الله خود جن و انسان خلق میکند تا در جهنم عذابشان دهد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕از آیات و روایات متعددی استفاده می شود که خداوند بندگان را برای به کمال و سعادت رسیدن و بهره مندی از رحمات الهی و رسیدن به بهشت آفریده است ، چرا که خداوند چشمه اى است فياض و مبدئى است نعمت آفرين كه موجودات را در كنف حمايت خود مى گيرد، و آنها را پرورش داده، از نقص به كمال مى برد، و اساسا همین است هدف واقعى عبوديت و بندگى ما، و همین است فلسفه عبادات و نيايشهاى ما كه همگى كلاسهاى تربيت براى تكامل ما است ، به اين ترتيب نتيجه مى گيريم كه هدف آفرينش ما پيشرفت و تكامل هستى ما است.
📚تفسیر نمونه ج 22 ص 392
👌 در روایتی آمده است که خداوند در صحف حضرت موسی چنین فرمود ؛
« ای بندگان من شما را نیافریدم ( و تکلیف نکردم) تا بدین وسیله از تنهایی وکمی در آمده و صاحب یاور و جماعت زیادی شوم و نه با شما انس گرفته تا به واسطه آن وحشت نکنم و نه به کمک شما عجز خود را ترمیم نمایم همین قدر بدانید که اگر تمام مخلوقات من در آسمان و زمین پشت به هم داده و اطاعت و عبادت من کنند و شب و روز مرا پرستش کنند به سلطنت و قدرتم چیزی اضافه نمی شود چه آن که ساحت من والاتر از آن بوده و از این نواقص مبرا است»
📚علل الشرایع ج1 ص13
👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« خداوند از روی بازی و بازیچه بندگان را نیافریده ( وتکلیف نکرده است) بلکه آنان را آفریده و تکلیف به طاعت کرده تا از این طریق ( به تکامل رسیده) و مستوجب بهشت و رضایت او شوند و آنان را خلق ( و تکلیف) نکرده است تا به واسطه آنان منفعتی بدست اورده یا ضرری را از خود دفع کند بلکه آنان را خلق کرد( و تکلیفشان کرد) تا به آنان نفع برساند و آنان را در جایگاه نعمت های ابدی قرار دهد »
📚بحار الانوار ج 5 ص 313
❕لذا می بینیم که خداوند می فرماید ؛
« إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُم » « مگر آنچه پروردگارت رحم كند و براى همين (پذيرش رحمت و در سايه آن تكامل و رسیدن به بهشت) آنها را آفريد » ( هود 119)
❕به بیان دیگر ؛
👌در باره هدف آفرينش در آيات قرآن بيانات مختلفى آمده است كه در حقيقت هر كدام به يكى از ابعاد اين هدف اشاره مى كند، از جمله و ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ؛ « من جن و انس را نيافريديم مگر اينكه مرا پرستش كنند » (ذاريات- 56) يعنى در مكتب بندگى و عبادت تكامل يا بند، و به عاليترين مقام انسانيت در اين مكتب برسند. در جاى ديگر مى خوانيم الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا « آن خدايى كه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را بيازمايد تا كدامين بهتر عمل مى کنيد » (يعنى آزمايشى آميخته با پرورش و در نتيجه تكامل)- سوره ملك آيه 2.
❕ در آيه مورد اشاره مى فرمايد « وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ » «براى پذيرش رحمت، رحمتى آميخته با هدايت و قدرت بر تصميم گيرى، مردم را آفريد »
👌همانگونه كه ملاحظه مى كنيد، همه اين خطوط به يك نقطه منتهى مىشود و آن پرورش و هدايت و پيشرفت و تكامل انسانها و رسیدن به بهشت است كه هدف نهايى آفرينش محسوب مى شود.
❕حال ملحد می گوید که اگر غرض خداوند از خلقت بندگان ، رسیدن آنان به بهشت و سعادت است ، چگونه خداوند می گوید جهنم را از جن و انس پر می کنم ، چنان که می فرماید ؛
« اگر ما مى خواستيم به هر انسانى (از روى اجبار) هدايت لازمش را مى داديم، ولى (من آنها را آزاد گذارده ام) و مقرر كرده ام كه دوزخ را (از انسانهاى بى ايمان و گنهكار) از جن و انس همگى پر كنم » ( سجده 13)
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕در حالی که توجه ندارد که خداوند می گوید آنانی که جهنمی می شوند ، با سوء اختيار خود اين راه را طى كرده اند و مستحق مجازاتند، و ما هم اراده قاطع داريم بر اينكه دوزخ را از آنان پر كنيم ، روشن است که در این صورت خداوند ظلمی در حق آنان نکرده است ، بلکه آنان خودشان هستند که با اعمالشان خود را دوزخی می کنند .
❕جمله قاطع و كوبنده فوق اشاره به اين است كه مبادا تصور كنيد، رحمانيت و رحيميت خداوند، مانع از مجازات مجرمان آلوده و ستمگر است، مبادا به آيات رحمت مغرور شويد و خود را از مجازات الهى معاف بشمريد كه رحمت او جايى دارد و غضب او جايى. او مسلما- مخصوصا با توجه به لام قسم در جمله" لأملأن" و نون تاكيد در آخر آن- به اين وعده خود وفا خواهد كرد، و دوزخ را از اين دوزخيان پر مى كند، كه اگر نكند بر خلاف حكمت است.
📚تفسیر نمونه ج 17 ص 138
❕ملحد در ادامه می گوید که اگر غرض از خلقت ، تکامل و سعادت بندگان است ، چگونه است که خداوند می گوید بسیاری از جن و انس برای دوزخ آفریده شده اند ، چنان که می فرماید ؛
« به طور مسلم گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم، آنها دلها (عقلها) يى دارند كه با آن (انديشه نمى كنند و) نمى فهمند و چشمانى دارند كه با آن نمى بينند و گوشهايى دارند كه با آن نمى شنوند، آنها همچون چهار پايانند، بلكه گمراه تر اينان همانا غافلانند (زيرا با اينكه همه گونه امكانات هدايت دارند باز هم گمراهند). » ( اعراف 179)
👌در حالی که ما خواندیم که هدف خلقت تکامل و سعادت و بهشتی شدن بندگان است ، بر این اساس در مورد آیه مورد اشکال که می گوید بسیاری از جن و انس برای دوزخ آفریده شده اند می گوییم ؛
1⃣ اين تعبير درست به آن مى ماند كه شخص نجار بگويد قسمت زيادى از اين چوبهايى را كه فراهم ساخته ام براى تهيه درهاى زيبا است و قسمت زياد ديگرى براى سوزاندن و افروختن آتش، چوبهايى كه صاف و محكم و سالمند در قسمت اول مصرف مى كنم، و چوبهاى ناصاف و بد قواره و سست و تكه پاره را در قسمت دوم، در حقيقت نجار دو گونه هدف دارد ؛
❕يكى هدف اصلى و ديگرى هدف تبعى، هدف اصلى او ساختن در و پيكر و ابزار خوب است و تمام كوشش و تلاش او در همين راه مصرف مى شود، ولى هنگامى كه ببيند چوبى به درد اين كار نمى خورد، ناچار آن را براى سوزاندن كنار مى گذارد، اين هدف تبعى است نه اصلى (دقت كنيد).
👌خداوند نیز هدف اصلیش از خلقت بندگان ، سعادت و بهشتی شدن آنان است ، اما زمانی که ببیند ، بندگان با اعمال ناشایست در مسیر انحراف قدم بر می دارند ، آنان را به جهنم اختصاص می دهد ، تنها تفاوتى كه اين مثال با مورد بحث ما دارد اين است كه تفاوت چوبها با يكديگر اختيارى نيست، ولى تفاوت انسانها بستگى به اعمال خودشان دارد و در اختيار خود آنها است.
❕بهترين گواه براى اين سخن صفاتى است كه براى گروه جهنميان و بهشتيان در آيات فوق مى خوانيم كه نشان مى دهد اعمال خودشان سرچشمه اين گروه بندى مى باشد.
2⃣و به تعبير ديگر خداوند طبق صريح آيات مختلف قرآن همه را پاك آفريده و اسباب سعادت و تكامل را در اختيار همگى گذاشته است ولى گروهى با اعمال خويش خود را نامزد دوزخ مى كنند و سرانجامشان شوم و تاريك است و گروهى با اعمال خود، خود را نامزد بهشت مى سازند و عاقبت كارشان خوشبختى و سعادت است ، هدف اصلی خداوند از خلقت بندگان ، سعادت و تکامل آنان است ، اما ناگزیر زمانی که آنان قدم در مسیر انحراف بگذارند ، در مسیر دوزخ قدم گذاشته و خداوند نیز آنان را وارد دوزخ می کند که این به هدف فرعی و تبعی خداوند است .
📚تفسیر نمونه ج 7 ص 18
❕بنابراین ، هدف اصلى آفرينش، خداپرستى و عبوديّت است، ولى نتيجه ى كار بسيارى از انسانها در اثر عصيان، طغيان و پايدارى در كفر و لجاجت، دوزخ است، گويا كه در اصل براى جهنّم خلق شده اند. حرف «لام» در «لِجَهَنَّمَ»، براى بيان عاقبت است . مانند نجّار كه هدف اصلى او از تهيه كردن چوب، ساختن در و پنجره هاى زيباست، ولى كار به سوزاندن چوبهاى بى فايده در بخارى مى انجامد كه آن هدف فرعى است.
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#زهد_اهل_بیت_علیهم_السلام
🤔#پرسش
❔دروغی به عنوان ساده زیستی ائمه
▫️و في الصحيح عن أبي الصباح قال سألت أبا عبد الله عن الذهب يحلى به الصبيان فقال:كان علي بن الحسين يحلي ولده ونساءه بالذهب والفضة.
▪️ودر حديث صحيح از ابوصباح وارد شده كه ميگوید: از امام صادق پرسیدم : زینت طلا برای کودکان نابالغ رواست؟ پاسخ داد: 👈🏿 امام سجاد فرزندان و بانوان خود را با زیور طلا و نقره می آراست👉🏿
⚡️حال چگونه عمامه به سرهای خائن مدعی ساده زیستی کسانی میشوند که زنان و کودکانشان در طلا و نقره غوطه ور بودند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌 متاسفانه گروهى چنين مى پندارند كه زهد اسلامى با بهره گيرى از مواهب مادّى مخالف است و اسلام سختگيرى بر خويشتن و رياضت كشيدن و ترك لذائذ دنيا را كار خوبى مى شمرد، در حالى كه چنين نيست.
❕زهد اسلامى به معناى عدم وابستگى و اسارت در چنگال مال و مقام و هوا و هوسهاست؛ نه به معناى تحريم حلال و ترك طيّبات.
👌 قرآن مجيد با صراحت در اين باره سخن گفته و مى فرمايد: « بگو چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و همچنين روزي هاى پاكيزه را حرام كرده است؟ بگو اينها در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده اند و در قيامت خالص براى مؤمنان خواهد بود». ( اعراف 32)
❕در جاى ديگر در شرح اهداف بعثت پيامبر و برنامه هاى او مى فرمايد: « آنها كه از فرستاده خدا پيامبر امّى پيروى مى كنند، پيامبرى كه صفاتش را در تورات و انجيلى كه نزدشان است مى يابند و آنها را به معروف دستور مى دهد و از منكر باز مى دارد و طيّبات و اشياى پاكيزه را براى آنها #حلال مى شمرد و ناپاكي ها را تحريم مى كند و بارهاى سنگين و زنجيرهايى را كه بر آنها بود (از دوش و گردنشان) برمى دارد ... آنها رستگارانند». ( اعراف 157)
🔸امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« زهد در دنیا به معنای نابود کردن مال و تحریم حلال نیست »
📚الکافی ج 5 ص 70
👌علی علیه السلام فرمود ؛
« تمام زهد در دو جمله از قرآن مجيد آمده است. خداوند سبحان مى فرمايد: «تا بر گذشته تأسف مخوريد و به آنچه در دست داريد دلبسته و شادمان نباشيد».
بنابراين آنكس كه بر گذشته تأسف نمى خورد و به آينده (و آنچه در دست دارد) دلبستگى ندارد هر دو طرف زهد (از آغاز تا پايان آن) را در اختيار گرفته است »
📚نهج البلاغه حکمت 439
👌بنابراین زهد اسلامی به معنای ترک دلبستگی به دنیا است ، نه ترک دنیا و استفاده نکردن از لذات و زینت های آن .
📚پیام امام امیر المومنین ، ج 8 ص 136
❕در مورد استفاده از انواع زينتها، اسلام مانند تمام موارد، حد اعتدال را انتخاب كرده است، نه مانند بعضى كه مى پندارند استفاده از زينتها و تجملات هر چند به صورت معتدل بوده باشد، مخالف زهد و پارسايى است، و نه مانند تجمل پرستانى كه غرق در زينت و تجمل مى شوند، و تن به هر گونه عمل نادرستى براى رسيدن به اين هدف نامقدس مى دهند.
❕ اگر ساختمان روح و جسم انسان را در نظر بگيريم مى بينيم كه تعليمات اسلام در اين زمينه درست هماهنگ ويژگيهاى روح انسان و ساختمان جسم او است. به گواهى روانشناسان، حس زيبايى يكى از چهار بعد روح انسانى است، كه به ضميمه حس نيكى، و حس دانايى، و حس مذهبى، ابعاد اصلى روان آدمى را تشكيل مى دهند، و معتقدند تمام زيبائيهاى ادبى، شعرى، صنايع ظريفه، و هنر به معنى واقعى همه مولود اين حس است، با وجود اين چگونه ممكن است، يك قانون صحيح، اين حس اصيل را در روح انسان خفه كند، و عواقب سوء عدم اشباع صحيح آن را ناديده بگيرد.
👌لذا در اسلام استفاده كردن از زيبائي هاى طبيعت، لباسهاى زيبا و متناسب، به كار بردن انواع عطرها، و امثال آن، نه تنها مجاز شمرده شده بلكه به آن توصيه و سفارش نيز شده است، و روايات زيادى در اين زمينه از پيشوايان مذهبى در كتب معتبر نقل شده است.
📚تفسیر نمونه ج 6 ص 151
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌اهل بیت علیهم السلام نیز از زینت های مادی ، به فراخور وضعیت اجتماعی جامعه استفاده می کردند . در تاريخ زندگى امام حسن مجتبى علیه السلام مى خوانيم هنگامى كه به نماز برمى خاست بهترين لباسهاى خود را مى پوشيد سؤال كردند چرا بهترين لباس خود را مى پوشيد؟ فرمود ؛ « خداوند زيبا است و زيبايى را دوست دارد و به همين جهت، من لباس زيبا براى راز و نياز با پروردگارم مى پوشم و هم او دستور داده است كه زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگيريد »
📚وسائل الشیعه ج 4 ص 455
❕البته آن بزرگواران چون امام بودند ، موظف بودند که حال اجتماعی جامعه را لحاظ کنند و متناسب با افراد ضعیف و متوسط جامعه ، خوراک و پوشش خود را قرار دهند . علی علیه السلام فرمود ؛
« خداوند پیشوایان حق را موظف ساخته است که خود را با مردم تهی دست #همسان سازند تا ناداری تهی دست او را به جوش نیاورد »
📚#الکافی ج1 ص411 _#نهج_البلاغه خطبه 209
👌و #فرمود ؛
« خداوند مرا پیشوای آفریدگان خود قرار داده است ؛ از این رو بر من واجب فرموده که درباره خودم و خورد و خوراک و پوشاکم ، همانند مردم تهی دست باشم تا فقیر به من #تاسی جوید و توانگر را هم توانگری اش به سرکشی نکشاند »
📚الکافی ج1 ص410
👌زمانی که وضعیت اقتصادی جامعه مطلوب بود ، اهل بیت نیز از زینت هایی که تهیه کردن آن برای همگان ممکن بود ، استفاده می کردند ، اما وقتی غیر این وضعیت بود ، آن بزرگواران زندگی خود را بر اساس وضعیت ضعیف جامعه تنظیم می کردند .
❕در نقلی آمده است که « سفيان ثورى می گوید نزد جعفر بن محمّد عليه السلام رفتم و ديدم كه روجامه اى از خز سياه و نيز جامه اى از خز، بر تن دارد. با شگفتى به او نگريستم. به من فرمود: «اى ثورى! تو را چه شده كه به ما [چنين] مى نگرى؟ شايد از آنچه مى بينى، تعجّب مى كنى!». گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! اين نه جامه توست و نه جامه پدرانت! فرمود: «اى ثورى! آن روزگار، زمانه فقر و تنگدستى بود و آنان به فراخور آن تنگنا و فقر عمل، مى كردند. و امروز، روزگارى است كه همه چيز به وفور يافت مى شود».
📚بحار الانوار ج 47 ص 221
👌از آنچه گذشت روشن می شود که استفاده از زیور و زینت حلال دنیا بی اشکال است و زهد به معنای ترک دنیا و لذات دنیا نیست و اهل بیت علیهم السلام نیز به فراخور وضعیت اقتصادی جامعه ، از زینت های دنیوی استفاده می کرده اند ، اگر چه هیچ گونه دل بستگی به دنیا نداشتند و زهد را به معنای دقیق کلمه در زندگی پیاده می کردند .
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#سند_شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔آیا امام سجاد شهید شدن یا به مرگ #طبیعی از دنیا رفتند ❗️آیا حقیقت دارد که دلیلی بر شهادت ایشان نیست ❕❕
💠#پاسخ💠
❕بر پایه روایاتی که تصریح می کند تمام امامان با مرگ غیر طبیعی از دنیا رفته اند باید حکم کنیم که امام سجاد علیه السلام نیز #شهید شده اند .
🔸امام حسن علیه السلام فرمود:
«هیچ یک از ما نمی باشد جز آنکه یا توسط #شمشیر از دنیا می رود و یا توسط سم از دنیا می رود»
📚بحار الانوار ج27 ص217 _ کفایه الاثر ص227
👌امام رضا علیه السلام فرمود:
«همه ما مقتول و #شهید از دنیا می رویم»
📚الفقیه ج2 ص585 _ عیون الاخبار ج2 ص203
🔸شیخ #صدوق می نویسد ؛
« اعتقاد ما آن است که امام سجاد علیه السلام با زهر ولید بن عبدالملک از دنیا رفت »
📚اعتقادات ص 109
❕البته بعضى دیگر گفته اند #توسط هشام بن عبد الملك از دنیا رفته است .
📚بحار الانوار ج 46 ص 153 _ جلاء العیون ص 841
💠 ممكن است كه هشام بن عبد الملك به جهت آن عداوت و بغضى كه از آن حضرت در دل گرفت از آن روزى كه آن حضرت در طواف كعبه استلام حجر كرد و هشام نتوانست، و فرزدق شاعر آن جناب را به آن اشعار #معروفه مدح كرد ، به اين سبب و سببهاى ديگر برادر خود وليد بن عبد الملك را كه خليفه آن زمان بود وادار كرده باشد كه آن حضرت را زهر دهد. پس هر دو آن حضرت را زهر داده اند و صحيح است نسبت #قتل آن حضرت به هر دو تن.
📚منتهی الامال ج 2 ص 1168
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#خاتم_پیامبران_انگشتر
🤔#پرسش
❔با توجه به شبهاتی که بهاییت در رابطه با خاتمیت پیامبر اسلام مطرح می کنند و ایشان را خاتم پیامبران نمی دانند این سوال را داشتم که اول لفظ #خاتم به معنای انگشتر بوده یا پایان دادن به چیزی به معنای خاتم بوده ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً » « محمد پدر #هيچيك از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم و آخرين پيامبران است و خداوند به هر چيز آگاه است.» ( احزاب 40)
❕معناى خاتم با اينكه روشن است ( زيرا ماده خَتْم در تمام كتب لغت عرب به معناى پايان دادن به چيزى است ) ولى پاره اى از وسوسه هاى منحرفان ايجاب مى كند كه توضيح بيشترى درباره آن داده شود.
❕ابن فارس كه از علماى معروف لغت در قرن چهارم هجرى مى باشد در مُعْجَم مَقائيس اللّغة ذیل ماده ختم مى گويد: «ختم، يك معناى اصلى بيشتر ندارد و آن رسيدن به پايان چيزى است و اينكه مهر زدن بر چيزى را ختم مى گويند نيز از همين باب است، زيرا هميشه بعد ازپايان دادن چيزى بر آن مهر مى نهند».
👌خليل ابن احمد كه از قديمى ترين مولفان و #محققان لغت عرب است و در قرن دوم هجرى در عصر ائمه معصومين عليهم السلام مى زيسته است؛ در معناى خاتِم و خاتَم مى گويد: «خاتِم هر چيزى، پايان و آخر آن است؛ و خاتَم به معناى مُهرى است كه بر گِل مى زنند»
📚کتاب العین، ماده ختم
👌هنگامى كه نامه تمام مى شد و آن را مى بستند براى اينكه بيگانه اى آن را نگشايد، قطعه گِل نرمى بر محلّى كه #بسته شده بود مى زدند و روى آن را مهر مى كردند، بطورى كه براى گشودن آن راهى جز شكستن مهر نبود.
❕ساير ارباب لغت نيز همين معنى را تعقيب كرده اند، و خاتَم را به معناى چيزى كه سبب پايان است و يا #مُهرى كه در پايان مى زنند تفسير كرده اند.
🔸در كتاب التحقيق كه بررسى جامعى است روى منابع مهم لغت، بعد از نقل اقوال بزرگان لغت عربى مى گويد: «تحقيق اين است كه اين ماده ريشه واحدى دارد و آن در مقابل آغاز است؛ يعنى #كامل شدن چيزى و به آخر و انتها رسيدن »
📚التحقیق ماده ختم
❕گاه گفته مى شود خاتَم به معناى #زينت است؛ بنابراين مفهوم آيه چنين است كه پيامبر اسلام زينت تمام پيامبران بود، نه پايان دهنده آنها.
👌ولى بايد توجه داشت كه خاتَم هرگز به معناى زينت نيامده بلكه به معناى انگشتر است و اين تعبير بسيار نادرستى است كه گفته شود پيامبر اسلام انگشتر پيامبران است. تازه همان گونه كه گفتيم معنى اصلى خاتَم هرگز انگشتر نبوده بلكه به معناى مهرى بوده كه در پايان #نامه يا بر نامه ها و كتابهايى را كه لاك و مهر مى كردند مى زدند، و از آنجا كه مهر زدن در خاتَم و پايان قرار مى گيرد، نام خاتم بر وسيله اى كه به آن نامه را پايان مى دادند، گذارده شده است (توجه داشته باشيد كه خاتَم، به فتح تاء، به معناى «ما يَخْتِمُ بِهِ» يعنى: چيزى كه به آن ختم مى كنند مى باشد.)
❕قابل توجه اينكه در عصر نزول قرآن و قرنها بعد از آن، مهر اصلى اشخاص، روى انگشترهاى آنها بود، و به وسيله #انگشتر خود نامه ها را مهر مى كردند، به همين دليل در حالات پيامبر آمده «انَّ خاتَمَ رَسُولِ اللَّهِ كانَ مِنْ فِضَّةٍ نَقْشُهُ مَحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله»: «انگشتر پيامبر خدا از نقره بود و نقش آن محمد رسول اللَّه بود.»
📚سنن بیهقی ج 10 ص 128
👌در بعضى از تواريخ آمده كه از جمله حوادث سال ششم هجرى اين بود كه به پيامبر عرض كردند شما كه براى سران كشورها و پادشاهان نامه مى نويسيد، آنها نامه هاى بدون مهر را نمى خوانند، به همين دليل پيامبر #انگشترى براى خود انتخاب كرد تا نامه ها را با آن مهر كند.
📚سفینه البحار ج 1 ص 367
👌در كتاب طبقات كبرى نيز آمده است كه پيامبر اسلام هنگامى كه تصميم گرفت دعوت خود را گسترش دهد و به پادشاهان و #سلاطين جهان نامه بنويسد دستور داد انگشترى براى او ساختند كه روى آن مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه نوشته شده بود و نامه هاى خود را با آن مهر مى كرد.
📚طبقات الکبری ج 1 ص 258
👌با اين توضيح روشن مى شود كه امروز گر چه خاتَم به انگشترهاى تزيينى نيز گفته مى شود، ولى در زمان نزول قرآن و #مدتها بعد از آن به انگشترهايى مى گفتند كه با آن نامه ها را پايان مى دادند، و يا نامه ها را مى بستند و بر محل بسته شده مهر مى نهادند.
👌به هر حال کسی که كمترين آشنايى با معناى اين واژه در ادبيات عرب و ريشه اصلى اين لغت و مشتقات و موارد #استعمال آن به وضوح اين معنا را اثبات مى كند كه كلمه خاتَمَ النَّبِييّنَ هيچ معنايى جز پايان دهنده پيامبران نمى تواند داشته باشد.
📚پیام قرآن ج 8 ص 442
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#احتکار_سختی_جامعه_اسلامی
🤔#پرسش
❔امروزه شاهدیم که کسبه و حتی مردم اجناس مورد نیاز مردم را خریداری می کنند و در مغازه و خانه ها #ذخیره می کنند ❗️حکم این عمل چیست ❕جایز است یا خیر ❕❕
💠#پاسخ💠
👌احتكار به معناى گردآورى احتياجات مردم و ذخيره كردن و به انتظار گرانى نشستن و منافع #كلان بردن است و در اصل از ريشه حَكْر (بر وزن مكر) به معناى ظلم و ستم و بد رفتارى گرفته شده و از آنجايى كه احتكار طعام از روشنترين مصداقهاى ظلم و بدرفتارى است اين واژه بر آن اطلاق شده است.
📚پیام امام امیر المومنین ج 11 ص 54
🔸در فقه اسلام بحث مشروحى #درباره احتكار آمده و همه فقهاى اسلام آن را
حرام شمرده اند و روايات بسيارى در اين زمينه وارد شده از جمله در حديثى كه در كتب اهل سنّت و اماميه وارد شده از رسول خدا مى خوانيم ؛
«محتكر رانده درگاه خداست».
📚بحار الانوار ج 59 ص 292
👌در حديث ديگرى از امام امير المؤمنين در غررالحكم آمده است ؛
«محتكر بخيل ثروتى جمع مى کند براى #وارثانى كه هرگز از او راضى نخواهند شد و بر خدايى (در محشر) وارد مى شود كه او را معذور نخواهد داشت».
📚غرر الحکم ح 8205
❕در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم مى خوانيم ؛
«شخص محتكر در روز قيامت در حالى محشور مى شود كه در پيشانى او نوشته شده است: اى كافر #جايگاه خودت را در آتش دوزخ انتخاب كن».
📚کنزالعمال ح 43958
👌پیامبر گرامی فرمود ؛
« هر كس خوراك مسلمانان را احتكار كند، خداوند او را به #جذام و ورشكستگى تنبيه مى فرمايد.»
📚بحار الانوار ج 62 ص 292
👌و فرمود ؛
«هر انبار كردنى كه به مردم زيان رسانَد و #قيمتها را به ضرر ايشان گران كند، بى خير است.»
📚دعائم الاسلام ج 2 ص 35
👌و فرمود ؛
« مايه بيزارى است كه خوراكى احتكار شود و مردم به حال خود رها گردند، در حالى كه چيزى از آن نداشته باشند.»
📚عوالی اللالی ج 2 ص 138
🔸و فرمود ؛
«هر كس يك شب گرانى را براى امّت من بخواهد، #خداوند عملِ چهل سالش را تباه مى سازد.»
📚تاریخ بغداد ج 4 ص 60
❕و فرمود ؛
« احتكار كنندگان و قاتلان مردم در يك رتبه [به روز قيامت] برانگيخته مى شوند. و هر كس در بخشى از [بازار و] قيمت [كالاهاى] مسلمانان راه يابد تا آن را بر ايشان گران كند، سزاوار است كه خداوند در روز #قيامت، او را در بخش بزرگ آتش درآورَد.»
📚الترغیب و الترهیب ج 2 ص 584
🔸علی علیه السلام در نامه اش به رفاعه نوشت ؛
« احتكار را نهى كن؛ و هر كس از اين نهى سرپيچيد، مجازاتش كن و آن گاه او را وادار كه آن چه را احتكار كرده، #آشكار سازد.»
📚دعائم الاسلام ج 2 ص 36
❕و در نامه اش به مالک اشتر نخعى نوشت ؛
« آن گاه كه وى را به كارگزارىِ مصر گماشت: با اين همه، بدان كه بسيارى از ايشان [بازرگانان] مردمى تنگ نظر و سخت بخيل هستند و احتكار مى كنند و به ميل خود براى كالاها قيمت مى گذارند و با اين كار، به مردم زيان مى رسانند و براى واليان هم مايه ننگ و عيب هستند. پس از #احتكار باز دار؛ كه رسول خدا آن را منع فرمود. و بايد خريد و فروش آسان و بر موازين عدل باشد، با قميتهايى كه نه به فروشنده زيان رسانَد و نه به خريدار. پس از آن كه احتكار را ممنوع كردى، اگر كسى باز به احتكار روى آورْد، مجازاتش كن، ولى در مجازات وى زياده روى مكن»
📚نهج البلاغه نامه 53
❕مرحوم شيخ در مبسوط (بنا به نقل شهيد ثانى در كتاب مسالك) در كتاب الاطعمة مى گويد: «هرگاه صاحب طعام (در موارد اضطرار مردم) از بذل طعام خوددارى كند مگر به زيادتر از قيمت اگر شخص مضطر قادر باشد با او مى جنگد اگر مضطر كشته شود مظلوم است و #ديه او بايد پرداخت شود و اگر مالك طعام كشته شود خون او هدر است و اگر قادر به جنگيدن با او نباشد يا قادر باشد و نخواهد كار به خونريزى برسد مى تواند از طريق حيله با او وارد شود و طعام را به قيمتى كه او مى گويد (هرچند بسيار زياد) بدون قصد جدى خريدارى كند ولى بعداً تنها قيمة المثل را بپردازد»
📚مسالک ج 12 ص 121
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#امام_حسین_علیه_السلام_دست_کشیدن_از_قیام
🤔#پرسش
❔برخی می گویند اگر هدف امام حسین واقعا قیام در راه خدا بوده است چرا وقتی خبر شهادت #مسلم به ایشان رسید می خواست برگردد و به کوفه نرود و یا چرا به حر گفت بگذار برگردم و وارد کوفه نمیشوم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌این که هدف امام علیه السلام از مخالفت با یزید و رفتن به سوی کوفه قیام در برابر حکومت ظالم و فاسد یزید و نجات دین از چنگال #ضلالت و انحراف بوده است قابل شک و تردید نیست چنان که خود امام حسین علیه السلام می فرمود ؛
« من تنها به انگيزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به #روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب عليه السلام رفتار نمايم!»
📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 33 و بحارالانوار، ج 44، ص 329
👌هنگامى كه امام عليه السلام با سپاهِ «حرّ» رو به رو گشت و بى وفايى كوفيان آشكار شد و امام عليه السلام خود را با شهادت مواجه ديد در ميان اصحاب خويش برخواست و طىّ #سخنانى چنين فرمود ؛
« آيا نمى بينيد به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگيرى نمى گردد، در چنين شرايطى بر مؤمن لازم است (قيام كند و) شيفته ملاقات پروردگار (و شهادت) باشد».
📚بحارالانوار، ج 44، ص 381؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 305 و مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 237.
👌و در نامه ای به بزرگان #کوفه نوشت ؛
« شما مى دانيد پيامبر خدا در زمان حياتش فرمود هر كس سلطان ستمگرى را ببيند كه حرام خدا را حلال شمرده و پيمان خدا را شكسته، با سنّت پيامبر مخالفت مى ورزد و در ميان بندگان خدا به ظلم و ستم رفتار مى كند ولى با او به مبارزه
عملى و گفتارى برنخيزد، سزاوار است كه #خداوند او را در جايگاه آن سلطان ستمگر (جهنّم) وارد كند »
📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 143؛ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 234 و بحارالانوار، ج 44، ص 381.
❕و در خطبه اى با #صراحت هدف از تلاش و تكاپوى خويش را چنين بيان مى كند ؛
« خداوندا! تو مى دانى كه آنچه از ما (در طريق تلاش براى بسيج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و يا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلكه هدف ما آن است كه نشانه هاى دين تو را آشكار سازيم و اصلاح و درستى را در همه بلاد بر ملا كنيم تا بندگان #مظلومت آسوده باشند و فرايض و سنّتها و احكامت مورد عمل قرار گيرد»
📚تحف العقول، ص 170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79.
👌حال ادعایی #کذبی شده است که وقتی امام حسین علیه السلام خبر شهادت مسلم را شنید قصد باز گشت را داشت در حالی که تاریخ خلاف آن را نقل کرده است .
❕هنگامى كه امام عليه السلام به منزلگاه «زباله» رسيد، خبر شهادت برادر رضاع ىاش- عبداللَّه بن يقطر (علاوه بر شهادت مسلم و هانى)- را شنيد، نوشته ايى را بيرون آورد و براى مردم خواند:
« به نام خداوند بخشنده مهربان، امّا بعد! خبر ناگوار شهادت مسلم بن عقيل و هانى بن عروه و عبداللَّه بن يقطر به ما رسید ... پس هر كس از #شما بخواهد برگردد مى تواند. هيچ بيعتى از ما بر عهده او نيست».
🔸به دنبال اين سخنان، مردم از چپ و راست از اطراف امام پراكنده شدند، تنها همان عدّه از ياران آن حضرت كه از مدينه با او همراه بودند، باقى ماندند.
اين سخن را بدان جهت فرمود كه عدّه اى #فكر مى كردند امام عليه السلام به شهرى وارد مى شود كه مردم آن سامان همه مطيع فرمان او هستند و امام زمام حكومت را به دست خواهد گرفت و آنها بهره مادّى خواهند برد! ولى هنگامى كه ديدند مردم بى وفاى كوفه دست از يارى امام كشيدند و قاعدتاً راهى جز شهادت براى امام و يارانش نيست از گرد آن حضرت پراكنده شدند.
📚تاريخ طبرى، ج 4، ص 300- 301؛ ارشاد مفيد، ص 424 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 (با مختصر تفاوت).
👌 اين سخنان به خوبى نشان مى دهد كه امام عليه السلام رسالت و مأموريّت خاصّى در اين سفر خطرناك براى خويش مى دید، و گرنه بعد از علم و اطّلاع از پيمان شكنى مردم كوفه و شهادت «مسلم» و «هانى» و «عبداللَّه بن يقطر» مى بايست به مكّه، يا مدينه باز گردد و ترديدى به خود راه ندهد، نه اين كه به سوى كوفه كه ابن زياد بر آن تسلّط كامل #پيدا كرده بود برود، به خصوص اين كه بيعت را از همه همراهان بر مى دارد و با صراحت مىگويد ما به سوى خطر پيش مى رويم آنها كه غير از اين گمان مى كردند آزادند، بازگردند.
🔸دانشمند معروف اهل سنّت «قندوزى» نقل مى كند كه امام عليه السلام در منزلگاه «زباله» پس از شنيدن خبر شهادت مسلم بن #عقيل و بى وفايى كوفيان، رو به همراهانش كرد و چنين فرمود ؛
« اى مردم! هر كس از شما در برابر تيزى شمشير و زخم نيزهها بردبار است، با ما بماند و الّا از ما جدا شود»
📚ینابیع الموده ص 406
🔸#ادامه 👇
🔸#ادامه 👇
👌امام عليه السلام همچنان به سوى #كوفه پيش مى رفت تا فرزدق، شاعر معروف را ديد، فرزدق سلام كرد و گفت: «اى فرزند رسول خدا! چگونه به مردم كوفه اعتماد كردى با آنكه آنان پسر عمويت- مسلم بن عقيل- و پيروانش را كشتند؟»
🔸 اشك از ديدگان امام #جارى شد و فرمود ؛
«خداوند مسلم را رحمت كند، او به سوى رَوْح و ريحان و بهشت و رضوان خداوند رهسپار شد، بدانيد او به تكليف خويش عمل كرد و هنوز تكليف ما باقى مانده است».
👌سپس اين اشعار را ايراد فرمود:
«اگر (لذّات) دنيوى با ارزش به شمار آيد، سراى پاداشِ الهى (بهشت) از آن برتر و ارزشمندتر است و اگر بدنها براى #مرگ آفريده شده، شهادت در زير ضربات شمشير در راه خدا بهتر است و اگر روزى ها به تقدير الهى تقسيم شده، حريص نبودن در طلب روزى زيباتر است و اگر اموال و دارايى براى واگذاشتن جمعآورى مى شود، چرا آزادمردان (در بذل و بخشش آن) بخل بورزند؟ »
📚تاريخ ابن عساكر (شرح حال امام حسين عليه السلام)، ص 163 و بحارالانوار، ج 44، ص 374 _ الملهوف: ص 134، كشف الغمّة: ج 2 ص 239 ؛ مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 1 ص 223، مطالب السؤول: ص 73 وفيها من «فلقيه الفرزدق» وراجع: مثير الأحزان: ص 45.
🔸ابن شهر آشوب در كتاب مناقب اين #جمله را نيز در ذيل اين سخن نقل كرده است؛
« سلام خداوند بر شما اى آل احمد! من مى بينم به زودى از ميان شما كوچ خواهم كرد.»
📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 103
👌اوج عظمت امام عليه السلام و اهداف او در اين اشعار كاملًا جلوه گر است او مى داند براى رهايى خود از ننگ تسليم در برابر خودكامگان فرومايه و براى نجات اسلام از چنگال مشركان مسلمان نما از #دودمان بنى اميّه راهى جز پذيرش شهادت و آمادگى براى استقبال از شمشيرها وجود ندارد. امام عليه السلام از اين طريق ياران خود را نيز براى اين هدف بزرگ مى سازد و آماده مى كند.
❕اما این که امام علیه السلام هنگام مواجهه با حر قصد بازگشت داشت نیز ادعایی غیر قابل قبول است .
👌امام علیه السلام در برابر حر و سپاهیانش که ایشان را محاصره کرده بودند عرضه داشتند ؛
«اى مردم! اين اتمام حجتى است در پيشگاه خداوند و مسلمانان حاضر، من خود به سوى ديار شما نيامدم مگر آنكه نامه هاى شما به دستم رسيد و فرستادگانتان به سويم آمدند و گفتند: به سوى ما بيا چرا كه ما پيشوايى نداريم بدان اميد كه خداوند به وسيله تو ما را در مسير هدايت گرد آورد.
🔸اگر همچنان بر دعوت خود باقى هستيد كه اكنون آمدم. بنابراين، اگر با من پيمان و ميثاقهاى محكم مى بنديد به گونه اى كه مايه اطمينان خاطرم گردد، با شما وارد شهرتان مى شوم و اگر چنين نكنيد و از آمدنم به اين ديار ناخشنوديد به #مكانى كه از آنجا آمده ام باز مى گردم».
🔹حر و سپاهيانش در برابر سخنان امام عليه السلام ساكت مانده و جوابى ندادند.
📚فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 134- 135 و ارشاد مفيد، ص 427 (با مختصر تفاوت).
👌با اين كه «حرّ بن يزيد رياحى» بيشترين احترام را در ظاهر به امام عليه السلام گذارد و خود و يارانش پشت سر امام نماز خواندند، ولى مأمور بود به هر قيمتى شده اجازه ندهد امام عليه السلام به كوفه نزديك شود، و اجازه بازگشت به مدينه را هم ندهد، بلكه امام عليه السلام را در يك #منطقه دور از آبادى ها فرود آورد تا لشكرها فرا رسند و امام عليه السلام را در محاصره كامل قرار دهند.
❕اگر مى بينيم امام عليه السلام مى فرمايد شما مرا دعوت كرديد، اگر حاضر به همكارى نيستيد به جايگاه اصلى ام باز مى گردم، در واقع براى اتمام حجّت بر آن گروه پيمان شكن است ، که شما مرا در #محاصره قرار داده اید با این که خود مرا دعوت کردید ، و نمی گذارید تحرکی کنم و این نهایت ظلم شما به خاندان رسول خدا است و روز قیامت چه پاسخی به نزد خدا دارید ، اگر چه امام قصد بازگشت نداشت و نیز می دانست که آنها درخواست امام را مبنی بر بازگشت اجابت نمی کنند ، اما باز جهت اتمام حجت تعبیر مذکور را به کار بردند .
❕زيرا اگر امام عليه السلام مى خواست بازگردد، بعد از خبرهاى #قطعى كه از شهادت مسلم و هانى و پيمان شكنى اهل كوفه به او رسيده بود و هيچ مانعى در ظاهر وجود نداشت، باز مى گشت. او به خوبى مى داند مسير او به سوى كربلا، ميدان جانبازى و شهادت او است، و اين خبر از جدّش #رسول خدا به او رسيده بود.
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#تهدید_خداوند_بهشت_دوزخ
🤔#پرسش
❔اگر فرض بر این بگیریم که قرآن کلام خدا باشد حال یک سوال اساسی در ذهنمه که چرا خداوند با اینهمه #علمش برای مقابله با کفار بجای تهدید به آتش جهنم ، از منطق استفاده نمیکنه؟مگه قرآن برای تمام ادوار نیست؟ چرا خدا با این همه خداییش منطقش فقط بهشت وجهنمه؟ آیا شما باورتون میشه که خدا با اینهمه بخشندگی و رحمتش ،آدمی رو ببره جهنم وایسته نگاه کنه ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌روش قرآن در طرح مسائل روشی کاملا استدلالی و برهانی و اقناعی بوده است چنان که می فرماید ؛
« کتابی است که آیات آن #استحکام یافته سپس از جانب حکیمی آگاه به روشنی بیان شده است» (هود 1)
👌سخنان پست و بی ارزش و باطل در آن راه ندارد چنان که می فرماید ؛
« هیچ گونه #باطلی نه از پیش روی و نه از پشت سر به سراغ قرآن نمی آید» (فصلت 42)
❗️در عین آن که دارای محتوای عالی است فهم آن برای همگان آسان است چنان که می فرماید:
« قطعا قرآن را برای پند آموزی #آسان کردیم پس آیا پند گیرنده ای است»
🔶قمر 17
👌بر همین اساس همگان را دعوت به تدبر و #تعقل در آن کرده و می فرماید ؛
« ( قرآن ) کتاب مبارک است که به سوی تو نازل کردیم تا درباره آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند» (ص 29 )
👌ومی فرماید:
« آیا به آیات قرآن نمی اندیشند ؟ یا ( مگر ) بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است» (محمد 24 )
❔حال پرسش این است که وقتی قرآن در عین اتقان و استحکام معارف را مطرح می کند چه نیازی چه نيازى به وجود #دوزخ و آن كانون مجازات و قهر و غضب مى باشد؟
👌در برابر اين سؤال بايد به دو نكته توجه داشت ؛
1⃣ بارها گفته ايم كه بسيارى از #مجازاتهاى الهى، چه در اين جهان و چه در جهان ديگر در حقيقت نتيجه اعمال خود انسانهاست كه به عنوان مسبب الأسباب بودن خداوند به او نسبت داده مى شود بسيارى از مواهب بهشتى تجسّم اعمال نيك آدمى، و بسيارى از عذابهاى دوزخى تجسّم اعمال سوء اوست و مى دانيم نتيجه و آثار عمل چيزى نيست كه بتوان بر آن خرده گرفت.
🔸مثلًا به كسى كه سراغ موادّ مخدّر و مشروبات الكلى مى رود تا به پندار خويش لحظاتى آسوده خاطر در پناه اين دو مادّه مخدر بگذراند و از لذّت بى خبرى حاصل از اين عوامل تخدير بهره گيرد، #هشدار داده مى شود كه اين دو عامل فساد سرانجام وجود تو را به تباهى مى كشد، الكل بيمارىهاى قلب و عروق و اعصاب و كبد را به دنبال دارد، و مواد مخدّر تمام اعصاب بلكه تمام هستى تو را در هم مى كوبد.
🔹حال اگر كسى گوش به اين هشدار نداد و به دنبال اين امور رفت، به عذاب و كيفر و مجازاتش مبتلًا خواهد شد، اين چيزى نيست كه نياز به فلسفه و دليلى جز قانون عليّت داشته باشد، نتيجه #قهرى عمل خود انسان است و از آن گريزى نيست.
❕گناهان غالباً چنين هستند و پى آمدهايى در اين زندگى، و زندگى جهان ديگر دارند كه به صورت عذابهاى دوزخى نمايان مى شوند.
👌لذا در بسيارى از آيات قرآن، اين تعبير ديده مى شود كه مى فرمايد: «جزاى شما همان اعمال شما است» در آيه 90 سوره نمل مى خوانيم ؛ «آنها كه اعمال بد با خود بياورند به رو در #آتش افكنده مى شوند، آيا جزايى جز آنچه عمل مى كرديد خواهيد داشت»؟ يعنى اين همان اعمال شماست كه دامانتان را گرفته، نه غير آن.
🔸و در آيه 7 تحريم مى خوانيم ؛ «اى كسانى كه كافر شده ايد امروز عذر خواهى نكنيد چرا كه جزاى شما همان اعمالى است كه انجام مى داديد!.
❕عذر خواهى جايى سود مى بخشد كه #مسأله علّت و معلول و نتيجه طبيعى اعمال مطرح نباشد.
👌آياتى كه سخن از تجسّم اعمال مى گويد، و مثلًا خوردن مال يتيم را به عنوان خوردن آتش معرّفى مى نمايد همه گواه بر اين معنا است و همچنين رواياتى كه مى گويد خلق و خوى حيوانى انسانها، در قيامت از دورن به برون كشيده مى شود، و چهره هاى اشخاص شبيه حيواناتى مى گردد كه به اين خلق و خو معروفند.
📚بحار الانوار ج 8 ص 222 باب 24
🔸اين دنيا #مزرعه است و سراى آخرت هنگام درو كردن است، اگر انسان تخم گل بكارد محصولش شاخه هاى با طراوت و زيبا و عطر آگين گل است، و اگر بذر خار بيفشاند چيزى جز خار درو نخواهد كرد.
👌در حديثى مى خوانيم مردى خدمت پيامبر آمد و از حضرتش تقاضا كرد نصيحتى به او بفرمايد، فرمود: «زبانت را حفظ كن» او به اين مسأله زياد اهميّت نداد، باز تقاضاى خود را تكرار كرد، در مرتبه دوّم و سوّم نيز همين پاسخ را از پيامبر شنيد، سپس حضرت براى اينكه اهميت اين موضوع را به خوبى نشان دهد در مرتبه سوّم افزود ؛ «آيا جز اين است كه مردم را به صورت در آتش دوزخ مى افكند آنچه محصول و درو شده زبانهاى آنهاست».
📚الکافی ج 2 ص 115
🔸ادامه 👇
🔸#ادامه 👇
2⃣ شك نيست كه بشارت و انذار هر دو #پشتوانه مهمّى براى پياده كردن برنامه هاى تربيتى محسوب مى شوند، همان گونه كه بشارت به آن پاداشهاى عظيم بهشتى تأثير نيرومندى در دعوت به اطاعت خدا و ترك گناه دارد، تهديد به مجازاتهاى دردناك دوزخى نيز از عامل نيرومندى است، بلكه تجربه نشان داده كه مجازاتها تأثير قوى ترى دارند.
❕به همين دليل تمام قوانين كه از سوى مراكز #قانون گزارى دنيا وضع مى شود در كنار خود، مجازاتهايى براى متخلفان دارد كه در اصطلاح حقوق دانان از آن به ضمانت اجرايى تعبير مى شود، مسأله ضمانت اجرا به قدرى مهم است كه يكى از عناصر اصلى تشكيل دهنده قانون است، به گونه اى كه اگر قانونى وضع شود و براى متخلفان هيچگونه مجازاتى (نه زندان نه شلاق نه جريمه مالى نه پاره اى از محروميتهاى اجتماعى) در بر نداشته باشد نام قانون نمى توان بر آن نهاد.
❔با اين حال چگونه ممكن است قوانين الهى خالى از #ضمانت اجرا باشد؟ زيرا در اين صورت ارزش قانونى خود را از دست مى دهد، و متخلّفان دليلى بر اطاعت نمى بيند، و طبعاً هدف قانون عقيم مى ماند.
🔸درست است كه آثار وضعى و طبيعى تخلّف از قوانين الهى مى تواند عامل باز دارنده اى در برابر تخلّفها باشد، ولى مسلّماً به تنهايى كافى نيست، و لذا خداوند علاوه بر اين آثار، يك سلسله #كيفرها و مجازاتها براى متخلّفان قرار داده، و همان گونه كه اقوامى را تهديد به مجازاتهاى دنيا مى كند (و نمونه هاى زيادى از آن نيز در خارج واقع شده كه در شرح حال اقوام پيشين در قرآن مجيد آمده است)
كيفرهايى در جهان ديگر براى متخلّفان مقرّر فرموده است.
👌اين نكته نيز روشن است كه هر قدر تشويق و تهديدى قوى تر و شديدتر باشد تأثير آن نيز بيشتر است. اين امر يكى از فلسفه هاى وجود #بهشت و دوزخ را روشن مى سازد.
❔در اينجا ممكن است گفته شود تمام اين آثار كه گفته شد بر وعده كيفر و مجازات مترتّب مى شود، بنابراين چه مانعى دارد كه اين تهديدها و انذارها از سوى خداوند مطرح شود ولى در قيامت #تحقق نيابد، چون ضرورتى براى آن نيست، زيرا در آنجا نه عبرت ديگران مطرح است و نه عدم تكرار گناه از سوى گناهكاران.
👌ولى لازمه اين سخن اين است كه خداوند حكيم مرتكب قبيح گردد، و العياذ باللَّه سخن به دروغ بگويد، و تخلف از #وعده خويش بنمايد، سخن از كيفر بدكاران بگويد و حتى سوگند بر انجام آن ياد كند، ولى در عمل خبرى نباشد، مسلّماً اين كار زشتى است كه نه تنها لايق ذات پاك خداوند نيست بلكه هيچ فرد مهذّب و حكيمى نمى تواند مرتكب آن گردد.
👌نتيجه اينكه از يكسو تهديد و انذار به كيفرها به عنوان ضمانت اجرايى لازم است، و از سوى ديگر عمل به اين وعده ها براى دفع هرگونه #قبيح از ذات خداوند ضرورى است. اين است فلسفه تحقّق دوزخ و كيفرهايش.
❕و لذا در آيه 47 سوره ابراهيم مى خوانيم ؛ «گمان مبر كه خداوند وعده اى را كه به پيامبرانش داده تخلّف كند، چرا كه خداوند #قدرتمند و داراى مجازات است» (سپس به دنبال اين آيه بخشى از عذابهاى روز قيامت را شرح مى دهد).
📚پیام قرآن ج 6 ص 310
❕يكسان نگرى به مجرم ومطيع نیز خود، يك نوع #ظلم و ستم است، و اگر گنهكاران كه در اين دنيا مجازات نمى شوند در آخرت نيز كيفر نبينند نتيجه آن يكسان بودن عاصى و مطيع است.
🔶قرآن مجيد مى فرمايد:
«آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار مى دهيم، شما را چه مى شود؟ چگونه داورى مى كنيد؟» (قلم 35-36 )
❔ممكن است گفته شود در رفع اين محذور #كافى است كه تنها مطيعان زنده شوند و مجرمان برانگيخته نگردند ولى يك چنين پيشنهاد از يك انديشه خامى سرچشمه مى گيرد، زيرا مفاد آن اين است كه آفرينش مجرمان بى هدف باشد در حالى كه حيات اخروى غايت فعل خدا است و فعل پيراسته از غايت و هدف، جز لغو و عبث چيزى نيست و ساحت قدس الهى از آن مبرا مى باشد.
چنانكه مى فرمايد:
«آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفريده ايم، و به سوى ما باز نمى گرديد؟». ( مؤمنون115 )
📚منشور جاوید ، سبحانی، ج8 ص97
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#غضب_خداوند_بر_شیعه
🤔#پرسش
❔امام كاظم: آيه غير المغضوب عليهم در سوره حمد در مورد شيعيان ميباشد.
كلينى در جلد اول اصول كافي ص ١٦٤(تصوير بالا) روايتى را مى آورد با اين مضمون:
عن ابی الحسن موسی قال:
ان الله عزوجل غضب علی الشیعة فخيرني نفسي اؤ هم؛ فوقيتهم والله بنفسي
#ترجمه: امام کاظم می گوید:
همانا خدا خشمگین شد بر شیعیان و مرا مغیر که یا خودم فدا شوم یا شیعیانم ؛ من جان خود را فدا کردم برای شما!
بدين ترتيب:
الله در سوره حمد می گوید غیر المغضوب علیهم، یعنی ما را به راه راست هدايت كن راه آنهائى كه نعمت دادى و نه راه غضب شدگان، و طبق ادعاى امام كاظم، شیعیان مورد غضب الله بوده اند و ايشان جان خود را داد برای حفظ شیعیانش ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در این شکی نیست که شیعه تا زمانی که عنوان شیعه بر او صدق کند ، ممدوح آیات و روایات هستند .
❕در تفسير «الدر المنثور» كه از منابع معروف اهل سنت است در ذيل آيه شريفه « اوْلئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَريَّة » ( بینه 7) از جابربن عبداللَّه انصارى چنين نقل شده است كه مى گويد ؛
«ما نزد پيامبر بوديم كه على عليه السلام به سوى ما آمد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اين و شيعيانش در روز قيامت رستگارانند، و در اين هنگام آيه شريفه إِنَّ الَّذينَ آَمَنُوا وَ عَمِلُو الصّالِحاتِ أولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترين خلق #مخلوقات خدا هستند ، نازل گرديد».
📚الدر المنثور ج 6 ص 379
👌حاكم حسکانی كه او نيز از دانشمندان معروف اهل سنت در قرن پنجم هجرى است اين مضمون را در كتاب معروفش «شواهد التنزيل» از طرق مختلف از پيغمبر اكرم نقل مى كند و تعداد رواياتش از بيست روايت تجاوز مى كند.
🔹از جمله از ابن عباس نقل مى كند هنگامى كه آيه إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ نازل شد، پيامبر اكرم به على عليه السلام فرمود: «هُو انْتَ وَ شِيْعَتُكَ ...»: «منظور از اين آيه تو و شيعيانت هستيد»
📚شواهد التنزیل ج 2 ص 357
👌پيامبر گرامی خطاب به على عليه السلام فرمود ؛
« اى على!... اين دوستم جبرئيل، از جانب خداوند عز و جل به من خبر مى دهد كه به دوستدار و شيعه تو، هفت خصلت داده است: رفتار نرم با او به هنگام مردن، همدم داشتن در تنهايى، نور در تاريكى، امنيّت به هنگام ترس، برابرى كفه ميزان اعمال، گذر از صراط و وارد شدن به بهشت، هشتاد سال پيش از ورود ديگر مردمان »
📚امالی صدوق ، ص 416
❕ابن عبّاس از رسول خدا درباره اين آيه پرسيد ؛ «و پيشتازان پيشى گيرنده، آنان مقرّبانند» ( واقعه 10 _ 11)حضرت فرمود ؛ جبرئيل به من گفت: آنها على و شيعيان اويند. آنان پيشتازانِ به سوى بهشتند و به لطف و كرامت خداوند، به او نزديكند. »
📚امالی طوسی ص 72
❕و فرمود ؛
« ا ى على! نخستين چهار نفرى كه وارد بهشت مى شوند، من هستم و تو و حسن و حسين، و پشت سر ما ذريّه ما، وارد مى شوند و پشت سر ذريه ما دوستداران ما و شيعيان ما از سمت راست و چپ ما »
📚الارشاد ، ج 1 ص 43
❕بنابراین مطابق آیات و روایات فوق ، شیعه تا زمانی که عنوان شیعه اهلبیت ع بر آنان صدق کند ، والا مقام است و در نزد خداوند و پیامبرش جایگاه ویژه ای دارند .
👌از سوی دیگر از آیات و روایات متعددی استفاده می شود که خداوند بر منافقین و منحرفین غضب می کند چنان که در تفسیر نمونه می خوانیم ؛
« از موارد استعمال اين دو كلمه در قرآن مجيد چنين استفاده مى شود كه « مغضوب عليهم » مرحله اى سخت تر و بدتر از « ضالين » است، و به تعبير ديگر « ضالين » گمراهان عادى هستند، و مغضوب عليهم، گمراهان لجوج و يا منافق، و به همين دليل در بسيارى از موارد، غضب و لعن خداوند در مورد آنها ذكر شده.
در آيه 106 سوره نحل مى خوانيم ؛ « آنهايى كه سينه خود را براى كفر گسترده ساختند غضب پروردگار بر آنها است. » « و در آيه 6 سوره فتح آمده است ؛ « خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك و آنها را كه درباره خدا گمان بد مى برند مورد غضب خويش قرار مى دهد، و آنها را لعن مى كند، و از رحمت خويش دور مى سازد، و جهنم را براى آنان آماده ساخته است »
❕« مغضوب عليهم » آنهایی هستند كه علاوه بر كفر، راه لجاجت و عناد و دشمنى با حق را مى پيمايند و حتى از اذيت و آزار رهبران الهى و پيامبران در صورت امكان فروگذار نمى كنند آيه 112 سوره آل عمران مى گويد: « غضب خداوند شامل حال آنها (يهود) شد چرا كه به خدا كفر مى ورزيدند و پيامبران الهى را به ناحق مى كشتند »
📚تفسیر نمونه ج 1 ص 55
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕❕در روایات متعددی نیز می بینیم که « مغضوب علیهم » بر یهودیان و مسیحیان و نواصب یعنی دشمنان اهلبیت علیهم السلام و کفار معاند ، اطلاق شده است ؛
📚تفسیر قمی ، ج 1 ص 29 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 107 _ الفقیه ج 1 ص 203
❕و در نقلهای نیز آمده است که مقصود از « انعمت علیهم » و کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است ، شیعیان علی ع هستند که هیچگاه مورد غضب الهی قرار نمی گیرند چنان که پیامبر گرامی در مورد آیه مذکور فرمود ؛
« شیعه علی ع کسانی هستند که خداوند به خاطر ولایت علی ع به آنان نعمت داده است و بر آنان غضب نکرده است و هیچگاه گمراه نمی شوند »
📚معانی الاخبار ص 36 _ شواهد التنزیل ج 1 ص 66
❕بنابراین شیعه تا زمانی که عنوان شیعه را دارد ، مغضوب الهی نبوده است و در نزد خداوند مقام والایی دارد ، زمانی مغضوب الهی واقع می شود که مخالفت با دستورات الهی کرده و از طریقه اهلبیت علیهم السلام خارج شود و عنوان معاند منحرف و ناصبی بر او صدق کند ، که روشن است در این صورت عنوان شیعه بر چنین افرادی منحرفی صدق نمی کند ، لذا می بینیم که امام رضا علیه السلام فرمود ؛
« شیعیان ما کسانی هستند که در برابر امر ما تسلیم هستند و از سخنان ما پیروی می کنند و با دشمنان ما در مخالفت هستند و هر کس چنین نباشد شیعه نیست »
📚صفات الشیعه ص 162
❕حال معاند مدعی است که خداوند بر شیعه غضب کرده است و امام کاظم فرموده است ؛
« خدای عز و جل بر شیعه غضب کرد ، پس مرا مخیر ساخت که یا من و یا آنها فدا شویم ، به خدا قسم من با دادن جان خودم ایشان را حفظ کردم »
📚الکافی ج 1 ص 260
👌در حالی که این نقل خلاف آیات و روایات فوق است که خداوند بر شیعه غضب نمی کند و اگر بخواهد بر افرادی غضب کند ، آنان در این صورت از دایره شیعه بودن خارج می گردند و عنوان کافر و منافق و ناصبی را به خود می گیرند .
❕بنابراین نقل مذکور که غضب الهی را بر عنوان شیعه دانسته است ، خلاف آیات و روایات فوق الذکر می باشد و برای ما قابل قبول نیست ، خصوصا آنکه روایت مذکور از نظر سندی ، مرسل و ضعیف است و عبارت « عن_بعض_اصحابنا » که در سند روایت آمده است نشان دهنده این نکته است .
❕حال ملحد می گوید شما گفته اید که روایات کافی موثوق الصدور و مورد اطمینان است ، و شیخ کلینی تصریح به اعتبار روایاتش کرده است ، چگونه شما این روایت را ضعیف می دانید ❗️
👌ما در گذشته پاسخش را دادیم که اگر چه معتقدیم روایاتی که در کتب معتبر آمده است موثوق الصدور است و قرینه بر صحت آن داریم چرا که موافق قرآن بوده و تعدد نقل دارد و بزرگان علماء تصریح به اعتبار روایاتی که نقل می کنند کرده اند و تصریحات آنان از اقوال علمای رجالی بالاتر نباشد ، پایین تر نیست ، اما با این وجود در مواردی ممکن است این علماء اشتباه کنند و یک روایت ضعیف را معتبر بپندارند ، در چنین مواردی ، ما روایتی را که بر خلاف روایات متعدد و متواتر ائمه است و همخوانی با قرآن نیز ندارد ، قبول نمی کنیم چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« روایتی که از ما نقل می شود را تصدیق نکنید مگر زمانی که موافق با کتاب خدا باشد »
📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123
❕« یا روی می گوید از امام باقر عليه السلام پرسيدم ؛دو خبر يا حديث متعارض از شما نقل مى شود.كداميك را بپذيريم؟ فرمود: آن را كه بين اصحاب تو مشهور است و شاذّ نادر را رها كن »
📚بحار الانوار ج 2 ص 246
❕ما در چنین مواردی به سراغ بررسی سندی می رویم که روایتی با قرآن همخوانی نداشته باشد و خلاف روایات متعددی باشد که از ائمه علیهم السلام نقل شده است و روشن کردیم که روایت مذکور از کتاب کافی ، هم خلاف قرآن است و هم خلاف روایات متواتر ، لذا برای ما قابل پذیرش نیست .
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#رابطه_عبدالله_جعفر_با_معاویه_و_یزید
🤔#پرسش
❔ افراد خاندان على نيز از رشوهها و هديههاى معاويه برخوردار بودند آنچنانكه مثلا: عبدالله ابن جعفر (پسر عموى امام حسن و امام حسين) از معاويه پولهاى هنگفت گرفت و آنرا بين مطربان و آوازخوانان و شاعران، بذل و بخشش كرد. همين عبدالله بن جعفر نه تنها از مقررى ساليانه بهره مىبرد، بلكه هر از گاه به نزد معاويه(به دمشق) مىرفت و از او پولها مىگرفت. عبدالله پس از مرگ معاويه نزد يزيد رفت.
يزيد از او پرسيد: مقررى تو چند است؟ عبدالله گفت: يك ميليون درهم. يزيد گفت: از امروز دو ميليون درهم به تو مى دهم.
عبدالله گفت: پدر و مادرم فداى تو، به هيچ كس اين جمله را نگفته بودم. يزيد گفت: مجددا آن را دو برابر كردم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌عبد الله بن جعفر همسر زينب كبرى و داماد على علیه السلام و پسر جعفر طيّار. وى، نخستين نوزاد مسلمان در حبشه بود. در ايّامى كه پدرش جعفر بن ابى طالب به حبشه هجرت كرده بود، در آن كشور به دنيا آمد. مادرش «اسماء بنت عميس» بود. اسماء، پس از شهادت جعفر طيّار در جنگ موته، به همسرى أبو بكر، سپس على بن ابى طالب در آمد. عبد الله بن جعفر، مورد عنايت خاصّ پيامبر اكرم بود، بويژه كه پدرش سردار بزرگ شهيد جبهه اسلام به شمار مى آمد.
🔸رجالی معروف صاحب مستدرکات رجال الحدیث او را چنین معرفی می کند ؛
« او جلیل القدر و عظیم الشان بود ، آیت و نشانه خداوند در حلم و جود و کرم و از اصحاب رسول خدا و امیر مومنان و حسن و حسین علیهم السلام بود که در جنگ صفین در رکاب علی علیه السلام بود »
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 4 ص 500
🔸شیخ عباس قمی نیز در کنار آنکه روایات متعددی در عظمت مقام او نقل می کند تصریح می کند که او مورد علاقه امير المؤمنين بود و ارادتى شايان به امام حسن و امام حسين داشت. مردى سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود .
📚سفینه البحار ج 6 ص 47
🔸گرچه خود در كربلا حضور نداشت، امّا دو پسرش عون و محمّد را همراه مادرشان حضرت زينب به كربلا فرستاد و اين دو فرزند، در ركاب سالار شهيدان روز عاشورا به شهادت رسيدند. او از اينكه نتوانسته بود در واقعه كربلا شركت كند تأسف مى خورد. پس از حادثه عاشورا و شهادت حسين بن على وى در مدينه به سوگ نشست و مردم براى تسليت گويى نزد او مى آمدند.
📚معارف و معاریف ج 4 ص 1508
🔸وى در سن 90 سالگى، در سال 80 هجرى در مدينه در گذشت و در بقيع به خاك سپرده شد.
📚همان مدرک
🔸برخى هم در گذشت او را در شام و قبر وى را در «باب الصغير» دمشق، كنار قبر بلال مى دانند.
📚تنقیح المقال ج 2 ص 173
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌در تاریخ اگر چه صراحتا علت عدم حضور او در میدان کربلا ذکر نشده است اما با توجه به سخن علامه حلی که می گوید ؛
« امثال محمد بن حنفیه و عبد الله بن جعفر ، دارای شان و مقام ارجمندی هستند به گونه ای که امکان انحراف آنان از حق و #خروجشان از ایمان نمی باشد »
📚بحار الانوار ج 42 ص 110
🔸روشن می شود که عدم حضور او در میدان کربلا عذر او مانند بیماری یا ماموریت او از جانب امام حسین برای محافظت از بنی هاشم بوده است ، چرا که خود او بارها آرزو می کرد که ای کاش فرصت حضور در رکاب امام حسین علیه السلام را می یافت .
👌مورخین می نویسند ؛
« هنگامى كه عبد اللّه بن جعفر بن ابى طالب، از كشته شدن دو پسرش همراه حسين عليه السلام خبر يافت و مردم براى تسليت به حضورش مى آمدند، يكى از وابستگانش كه فكر نمى كنم كسى جز ابو لَسْلاس باشد، گفت: مصيبتى كه ديده ايم، از جانب حسين به ما رسيده است .
🔸عبد اللّه بن جعفر، او را با كفشش زد و سپس گفت: اى پسر زنِ بدبو! آيا به حسين، چنين مى گويى؟ به خدا سوگند، اگر در #كنارش حاضر مى بودم، دوست مى داشتم كه از او جدا نشوم تا همراهش كشته شوم!
👌به خدا سوگند، آنچه دلم را به از فدا شدن دو پسرم راضى و مصيبت آن دو را بر من، سبُك مى كند، اين است كه در راه از خود گذشتگى براى برادر و پسرعمويم [حسين عليه السلام] و #پايدارى در كنار او، كشته شده اند!
🔸سپس به همنشينانش رو كرد و گفت: خدا را بر شهادت حسين عليه السلام مى ستايم كه اگر نتوانستم با دستانم حسين عليه السلام را يارى كنم، دو پسرم، او را #يارى دادند.
📚تاريخ الطبري ج 5 ص 466، الكامل في التاريخ ج 2 ص 579 ، جواهر المطالب ج 2 ص 296؛ الإرشاد ج 2 ص 124؛ كشف الغمّة ج 2 ص 280، الحدائق الوردية ج 1 ص 121، بحار الأنوار ج 45 ص 122.
❕معاویه ام کلثوم ، دختر عبدالله جعفر را برای یزید خواستگاری کرد ، عبدالله با درخواست او موافقت نکرد و امر ام کلثوم را به امام حسین ع واگذار کرد ، امام ع نیز فرمود ما به دشمن خود دختر نمی دهیم ، و عقد ام کلثوم را با پسر عمویش انجام داد.
❕در نقلی آمده است که معاویه به عبدالله جعفر گفت چرا این قدر امام حسن و امام حسین را تعظیم می کنی ، آنان و پدرشان از تو و پدرت بالاتر نبوده اند ❗️عبدالله این سخن عصبانی شد و گفته او را رد کرد کرد و به نقل فضائل علی ع پرداخت ؛
📚الاحتجاج ج 2 ص 285 _ کتاب سلیم بن قیس ، ج 2 ص 834
❕در مجلسی عمروعاص ، امام علی ع را مورد سب قرار داد ، عبدالله بن جعفر بر آشفت و معاویه را مورد عتاب و مذمت قرار داد ؛
📚بحار الانوار ج 42 ص 163
❕از آنچه گذشت روشن می شود ؛
1⃣عبدالله بن جعفر از بزرگان اصحاب ائمه بوده و در دین داری آیت و نشانه خداوند بوده است ، هر نقلی که سخن از علاقه عبدالله بن جعفر به بی دینی و ساز و آواز و غنا به میان می رود ، جعلی و ساخته دست دشمنان بوده تا چهره اصحاب ائمه ع را مخدوش جلوه دهند .
2⃣عبدالله بن جعفر در نبرد صفین بر علیه معاویه جنگیده است ، چگونه ممکن است که از دوستان معاویه باشد و با او رابطه حسنه داشته باشد ❗️
3⃣او دو فرزند خود را به در رکاب امام حسین ع به جنگ با یزید می فرستد و خود نیز همواره آرزوی حضور در میدان کربلا را و جنگیدن با یزید را داشته است ، چگونه قابل قبول است که رابطه او با یزید خوب و مساعد باشد ❗️
4⃣این که ایشان از معاویه و یزید ، هدیه و پول دریافت می کرده است مساله ای قطعی نیست ، و مورد نقل برخی از علمای اهلسنت قرار گرفته است و گفتیم رابطه ایشان با معاویه و یزید ، مناسب نبوده است ، به فرض که بپذیریم ایشان هدیه از آن دو دریافت می کرده است می گوییم ، مطابق روایات اهلبیت ع دریافت مال از حاکمان جور حلال است مگر زمانی که انسان به عینه بداند که مالی که حاکم جور می دهد ، از حرام تهیه شده باشد ؛
📚وسائل الشیعه ج 17 ص 213 باب 51
❕عبدالله جعفر نیز هر آنچه از معاویه و یزید دریافت می کرده است ، یک سال نشده ، انفاق می کرد به صورتی که برای تامین مخارجش ، قرض می کرد ، چنان که بلاذری می نویسد ؛
« معاویه به عبدالله بن جعفر سالیانه یک میلیون درهم می داد و وقتی یزید به حکومت رسید ، این مقرری را به دو میلیون درهم افزایش داد ، اما یک سال نمی گذشت که عبدالله آنچه از آنان گرفته بود را انفاق می کرد و برای خودش از دیگران قرض می کرد »
📚انساب الاشراف ، بلاذری ، ج 2 ص 45
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
,🌀 #دنیای_عجایب
🌍 @Ajibehaa 🌍