eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.7هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال نظر شما درباره نماز جمعه چیست؟ ایا اگر کسی معتقد باشد که نماز جمعه درحال حاضر واجب عینی است.مشکل دارد؟ ایا صحیح است که بین علما قدیم و معاصر بر روی واجب عینی بودن یا واجب تتخیری بودن نماز جمعه اختلاف نظر وجود داشته و دارد؟ اگر میشود خداپسندانه توضیح بدهید ✅پاسخ بین علمای شیعه در مورد وجوب نماز جمعه اختلاف نظر است وچهار قول اساسی دراین مساله مطرح است 1.نمازجمعه در زمان حضور امام واجب عینی ودر زمان غیبت ایشان واجب تخییری است 2.نمازجمعه درزمان حضور امام واحب عینی ودر زمان غیبت ایشان حرام است 3 در زمان حضور امام واجب عینی ودر زمان غیبت ایشان مستحب است 4 نمازجمعه چه در زمان حضور امام ودر چه زمان غیبت ایشان واجب عینی است ❗️ازجمله کسانی که قائل هستند نماز جمعه در جمیع زمانها واجب عینی است،علامه مجلسی است،ایشان در بحارالانوار چنین میاورند: ❗️«از جمله کسانیکه عقیده ی به وجوب نماز جمعه بصورت واجب عینی درعصر غیبت داشته اند،ابوالصلاح وشیخ مفید وبسیاری از علمای امامیه میباشند،چرا که وجوب عینی نماز جمعه را بصورت مطلق اورده وتقیید به زمان حضور امام نکرده اند مانند شیخ کلینی وشیخ صدوق وسایر محدثین که تابع روایات اهل بیت میباشد ❗️علامه در ادامه میاورد، «ان چیزی که نزد من صحیح وثابت است ،وجوب عینی نماز جمعه در تمام زمانها بدون نیاز به اشتراط حضور امام ونایب خاص یا عام ایشان میباشد،بلکه کافی است ،امام جمعه عادل باشد وعالم به مسایل نماز یا از روی اجتهاد ویا از روی تقلید» 📚بحارالانوار،ج86،ص146 ❗️مستند این دسته از علماء که نماز جمعه را در جمیع زمانها واجب عینی میدانند ان است که در روایات؛ وجوب عینی نماز جمعه بصورت مطلق امده واشتراط به وجود امام معصوم نشده است ،مانند این روایت امام باقر که فرمود: ❗️«خداوند واجب کرده است از یک جمعه تا جمعه ی دیگر 53نماز را که یکی از انان نماز جمعه بصورت جماعت است» 📚الخصال،شیخ صدوق،ج2،ص422 ❗️علامه مجلسی در شرح این روایت میگوید: «این خبر در بالاترین درجات صحت میباشد،که وجوب نماز جمعه بصورت عینی در تمام زمانها از ان استفاده میشود» 📚بحارالانوار،ج86،ص155 ❗️یکی دیگر از علمایی که عقیده به وجوب عینی نماز جمعه درتمام زمانها دارد،شیخ حر عاملی است ،ایشان در شرح روایاتی که وجوب نماز جمعه را مشروط به حضور امام میداند،مانند این روایت حصرت علی که فرمود: ❗️«صحیح نیست داوری کردن واقامه حدود واقامه نماز جمعه مگر باحضور امام عادل» 📚دعائم الاسلام،ج1،ص182 ❗️ویا این روایت امام باقر که فرمود: ❗️«نماز جمعه واجب است باحضور امام» 📚مستدرک الوسایل،ج6،ص14 ❗️شیخ حرعاملی در شرح اینگونه روایات میگوید « انچه که در روایات به لفظ امام در احادیث نماز جمعه امده است مراد امام جماعت است که اعم از امام معصوم است،چنانکه علمای لغت بر ان تصریح کرده اند » 📚وسایل الشیعه،ج7،ص311 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال لطفا بفرمایید که چگونه لفظ امام که درباره ائمه بزرگوار به کار میرود به لفظ امام که در قرآن کریم ذکر شده ارتباط دارد و از کجا معلوم است که این امام همان مقامی است که به حضرت ابراهیم و پس از مقام نبوت به او اعطا شد؟ ✅پاسخ خداوند متعال در ایه ی 124بقره میفرماید: «(بخاطر بیاورید)هنگامیکه خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگونی ازمود واو بخوبی از عهده ی ازمایش برامد،خداوند به او فرمود :من تو را امام مردم قرار دادم،ابراهیم عرض کرد از دودمان من نیز امامانی قرار بده،خداوند فرمود:پیمان من به ستمکاران نمی رسد(وتنها ان دسته از فرزندان تو که پاک ومعصوم باشند شایسته ی این مقامند)» ❗️از این ایه دو نتیجه حاصل میشود 1.مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است،چرا که ابراهیم پس از انکه نبی بود به مقام امامت رسید 2.مقام امامت تنها به افرادی داده میشود که پاک ومعصوم باشند ❓سوال شما این است که از کجا بدانیم این امامتی که به ابراهیم داده شده،همان امامتی است که به امامان ما داده شده است،تاعصمت وبرتری انان را بر انبیاء ثابت کنیم ❗️پاسخ ان است که طبق انچه در روایات امده است این امامت همان امامتی است که به امامان ما داده شده است ❗️شیخ طوسی در امالی خود روایت میکند که پیامبر گرام فرمود: «من نتیجه ی دعای پدرم ابراهیم هستم انگاه که دعا کرد،تا خداوند امامت را در ذریه اش قرار دهد،خداوند گفت:امامت به ظالمین نمی رسد،کسی که لحظه ای برای بتی سجده کرده باشد،شایسته امامت نیست،نتیجه ی دعوت ابراهیم به من وبرادرم علی منتهی شد که هیچگاه برای بت سجده نکردیم،لذا خداوند مرا پیامبر وعلی را وصی قرار داد 📚امالی طوسی،ص774 ❗️همین حدیث را علمای اهل سنت نیز در کتب خود روایت کرده اند،مانند حافظ ابن المغازلی در کتاب مناقب خود بنا به نقل تفسیراللوامع،ج1،ص629 وهمچنین علامه ترمذی در مناقب مرتضوی،ص41 ❗️جهت اگاهی بیشتر از روایات اهل سنت در این مضمون رجوع شود به کتاب احقاق الحق،ج3،ص 80به بعد ❗️همچنین روایات فراوانی از سایر امامان نیز صادر شده است که برای اثبات امامت وعصمت خود به این ایه ی شریفه استدلال کرده اند که این نشان میدهد که همان امامتی که به ابراهیم داده شده است به امامان ما نیز داده شده است،که جهت اگاهی تفصیلی رجوع شود به بحارالانوار،ج25،ص191،باب6 وتفسیر برهان،ج1،ص316 به بعد ❗️به این هم توجه کنید که برتری امامان بر انبیاء ،مطلبی ثابت وغیر قابل تردید است که روایات فراوانی در این زمینه وارد شده است و علامه مجلسی در بابی که برای این زمینه گشوده است حدود88روایت در برتری امامان بر انبیاء نقل میکند 📚بحارالانوار،ج26،ص267،باب6 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال چرا دیه ی مرد بیشتر از دیه زن است؟ایا خون مرد رنگین تر است؟ ✅پاسخ برای پاسخ نخست باید ماهیت دیه معلوم شود،برخی دیه را به خون بها تفسیرکرده اند،درحالیکه این تفسیر صحیح نیست،زیرا ازنظر فرهنگ اسلامی خون یک انسان مظلوم،معادل خون جمیع انسانها است(ایه ی 32مائده) ❗️بنابراین خون تمام بشر را نمیتوان تقویم وتقدیر مادی کرد،اما در عین حال که دیه به عنوان یک مجازات وعقوبت مطرح است،به منظور جبران خسارت اقتصادی،که از فقدان شخص مقتول پدید امده است،جعل وتشریع شده است ❗️زن ومرد هرچند از لحاظ معنوی،فرهنگی وعلمی ورسیدن به قرب ومقام نزد خداوند ،تفاوتی باهم ندارند 📚بحارالانوار،ج67،ص257،باب56 ❗️اما به لحاظ مسئولیتهای اقتصادی وبازدهی ،قهرا،تفاوت هایی دارند،توضیح اینکه: ❗️مردان غالبأ در خانواده عضو مؤثر اقتصادی خانواده هستد ومخارج خانواده را متحمل میشوند وبا فعالیتهای اقتصادی خود،چرخ زندگی خانواده را به گردش درمیاورند،بنابراین تفاوت میان از بین رفتن مرد وزن از نظر اقتصادی وجنبه های مالی برکسی پوشیده نیست که اگر این تفاوت مراعات نشود،خسارت بی دلیل به بازماندگان مرد مقتول وفرزندان بی گناه او وارد میشود،لذا اسلام با قانون پرداخت نصف مبلغ در مورد قصاص مرد،رعایت حقوق همه افراد را کرده ،واز این خلأء اقتصادی که به یک خانواده میرسد،جلوگیری کرده است ❗️اسلام هرگز اجازه نمیدهد که به بهانه لفظ تساوی،حقوق افراد دیگری،مانند فرزندان شخصی که مورد قصاص قرار گرفته پایمال گردد ❗️البته ممکن است زنانی برای خانواده ی خود نان آورتر از مردان باشند ولی میدانیم احکام وقوانین بر محور افراد دور نمیزند،بلکه کل مردان را با کل زنان باید سنجید،قانون بر پایه ی مصالح عمومی،عادی وغالبی وضع میگردد ونه حالات فردی واستثنایی وطبیعی است که کاربرد اقتصادی مجموع مردان از مجموع زنان بیشتر است واین نکته در قوانین عرفی وعادی نیز حاکم است بنابراین احکام اجتماعی،تابع شرایط عادی وغالبی است در غیر اینصورت جامعه دچار هرج ومرج شده واز هم میپاشد وبه همین جهت شارع در وضع قوانین،اختلافات جزئی را ملاحظه نکرده است،البته احکام حکومتی واحکام ثانوی در موارد استثناء میتواند مشکل را حل کند ❗️جهت اگاهی بیشتر رجوع شود به تفسیر نمونه،ج1،ص611 به بعد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال خداوند در ایه ۴ محمد می گوید: هنگامی که با کافران رو به رو شدید گردنهایشان را بزنید این چه منطقی است که دستور می دهد هر کسی که عقاید شما را نمی پذیرد بکشید ✅پاسخ خداوند در ایه مورد اشاره شما چنین می اورد: «فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاق اذا اثخنتموهم فشدوا الوثاق فاما منا بعد واما فدائ حتی تضعع الحرب اوزارها» ❗️ایه مورد استدلال شما،این ایه است اما متأسفانه از مدعای شما،کاملا به دور است ❗️ایه نمی گوید با کافران هر کجا رو به رو شدید انان را بکشید بلکه می گوید با کافران در میدان نبرد شدید برخورد کنید وانان را که قابل هدایت نیستند بکشید ❗️لقیتم از ماده لقائ در این گونه موارد به معنی جنگ است و قرائن متعددی در خود ایه بر این مطلب گواهی می دهد مانند مساله اسارت اسیران و واژه حرب وشهادت در راه خدا که در ذیل ایه امده است گواه بر این معنی است ❗️بدیهی است که گردن زدن که در ایه امده کنایه از قتل است بنابراین ضرورتی ندارد که جنگجویان کوشش خود را برای انجام خصوص این امر به کار برند هدف این است که دشمن از پای در اید ولی چون گردن زدن روشنترین مصداق قتل بوده روی ان تکیه شده است ❗️بدیهی است هنگامی که انسان با دشمنی خونخوار در میدان نبرد روبرو می شود اگر با قاطعیت هر چه بیشتر حملات سخت و ضربات کوبنده بر دشمن وارد نکند خودش نابود خواهد شد و این دستور یک دستور کاملا منطقی است ❗️برای اگاهی بیشتر رجوع کنید به تفسیر نمونه ج21 ص 399 ❗️درتعالیم اسلامی کافر به چهار قسم تقسیم میشود: 1.اهل ذمه: که اقلیت هایی هستند که داخل کشور اسلامی زندگی کرده وحکومت اسلانی متعهد است ،جان ومال وناموس انها را حفظ کرده واز خقوق انها دفاع نماید 2.کافرحربی:یعنی کشورهایی که با مسلمین در حال جنگ بوده وبر انان حمله ور شده واز هیچگونه کارشکنی برضدّمسلمین کوتاهی نمیکنند 3.کافر معاهد:غیرمسلمانانی که اهل ذمه نیستند ،ودر داخل کشور اسلامی زندگی نمیکنند اما با ما مناسبات دوستی دارند وسفیر با ما مبادله کرده ،وگاه پیمان های تجاری،اقتصادی،فرهنگی با مسلمین دارند 4.مهادن:یعنی کفار وکشورهایی که نه در حال جنگ هستند ونه پیمانی با مسلمین دارند ولی نه انان مزاحم مسلمین هستند ونه مسلمین مزاحم انان ❗️اسلام تنها اجازه ی از بین بردن،کافر حربی را،از جهت دفاع از خود به مسلمین داده است ومسلمین به هیچ عنوان حق ندارند،معترض کفاری شوند که تحت سه دسته دیگر از کفار که در بالا بیان داشتیم شوند،چرا که جلن ومال انان محترم است ❗️جهت اگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب پیام قران ،ایت الله مکارم ج10 ص 362 به بعد پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال باوجوداینکه مصرف موادمخدردستوری نیومده که حرام است بااین وجوددراون دنیامجازاتی واسش تعین شده است یانه اگ جوابش روبزاریدتوی کانال ممنون میشم ✅پاسخ نخست توجه کنید که مسئله مواد مخدر از مواردی است که جزو مسائل مستحدثه می باشد،ودر عصر پیامبر مورد ابتلا نبوده است،تا حکمی بخصوص همانند شراب برای آن امده باشد،اما میتوان حکم ان را با توجه به کلیاتی که در ایات وروایات بیان شده است به دست اورد ❗️چنانکه در روایات ما آمده است که هیچ مسئله ای نیست مگر انکه ازطریق کتاب وسنت میتوان حکم ان را به دست اورد 📚بحارالانوار،ج2،ص168،باب 22 ❗️خداوند میفرماید:«خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید» 📚بقره،195 ❗️روشن است که اعتیاد به مواد مخدر باتوجه به ضررهای فردی واجتماعی ان مصداق ان است که انسان خود را درمعرض هلاکت قرار دهد وخداوند صریحأ میگوید باید از اموری که سبب هلاکت نفس میشود،دوری کرد ❗️همینطور در روایات اسلامی بیان شده است که هیچ کس حق ندارد به خود ودیگران ضرر برساند،«لاضرر ولا ضرار فی الاسلام» 📚الفقیه،ج4،ص334 📚وسایل الشیعه،ج26،ص14 ❗️روشن است که اعتیاد به مواد مخدر ونشر وپخش ان در جامعه مصداق ضرر زدن به خود وجامعه میباشد ❗️همچنین روشن است که اعتیاد به مواد مخدر،مصداق عینی اسراف ومصرف مال وتن درمسیری غیرصحیح میباشد،که طبق ایات وروایات فراوانی این اسراف وتبذیر حرام میباشد 📚بحارالانوار،ج72،ص302،باب77 ❗️لذا میبینیم که فقها نیز صراحتا از استعمال مواد مخدر نهی کرده اند ❗️مقام معظم رهبری میفرماید: «استعمال مواد مخدر واستفاده ی از اتها مطلقاً حرام است بخاطر ضررهای فردی واجتماعی که بر آنها مترتب است وبه همین جهت خرید وفروش وحمل ونقل ونگه داری انها هم حرام است» 📚اجوبة الاستفتاآت،ج2،س324 و325 ❗️حال که حرمت استعمال مواد مخدر به وضوح از کتاب وسنت اشکارشد،اگرفردی مخالفت با این حکم پروردگار بکند،طبیعی است که روز قیامت نتیجه ی این مخالفت خود را خواهد دید 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔حسين بن على, شيعيان را لعن و نفرين ميكند و ميگويد: ما را دعوت كردند و گفتند ياور توايم ولى ما را به آورده و به كشتن دادند مطلب بالا از كتاب الأرشاد شيخ مفيد ص 111 ميباشد ❗️❗️ 💠💠 ❕از امام ‏باقر عليه السلام چنين روايت شده كه فرمود ؛ «شيعيان، سه دسته‏ اند: دسته‏ اى با ما، خود را مى‏ آرايند. دسته‏ اى با ما، منافع مالى خود را به چنگ مى‏ آوردند، و دسته‏ اى، از و رو به كوى ما دارند.» 📚مشکاه الانوار ص 127 👌و در حديثى ديگر از ايشان، آمده است ؛ «مردم در باره ما، به سه گروه تقسيم مى ‏شوند: گروهى، دوستدار مايند و در انتظار قائم ما به سر مى‏ برند تا از دنياى ما بهره ‏اى ببرند. اينان، سخنان ما را مى ‏گويند و گفته ‏هاى ما را حفظ مى‏ كنند؛ امّا در عمل كردن به كردار ما، كوتاهى مى‏ كنند. خداوند، آنها را به زودى، به سوى آتش، گسيل مى‏ دارد. 🔸گروهى ديگر، دوستدار مايند، سخنان ما را گوش مى‏ دهند و در عمل كردن به كردار ما، كوتاهى نمى‏ كنند تا به ما، مردم را بچاپند. خداوند، شكمشان را از آتش سوزان، پُر مى‏ كند و گرسنگى و تشنگى بر آنان چيره مى‏ شود. 🔸گروهى نيز ما را دوست دارند، گفته ما را حفظ مى‏ كنند، دستورهاى ما را اطاعت مى ‏نمايند و با عمل ما، نمى‏ كنند. آنان، از مايند و ما، از آنهاييم.» 📚تحف العقول ص 514 👌بر اساس این مدّعيان تشيّع در كوفه را مى ‏توان به سه دسته تقسيم كرد ؛ 1⃣دسته اوّل، كسانى كه دل آنها با اهل بيت عليهم السلام بود و در عمل نيز از آرمان‏هاى اين خاندان، دفاع مى‏ كردند. تعداد اين دسته، بسيار بود. 2⃣دسته دوم، كسانى كه اهل بيت عليهم السلام را به راستى دوست داشتند؛ ولى جرئت دفاع از ‏هاى آنان را نداشتند. تعداد اينان، بيش از دسته اوّل و كمتر از دسته سوم بود. 3⃣دسته سوم، كسانى كه براى رسيدن به منافع سياسى يا اجتماعى و يا اقتصادى، به اهل بيت عليهم السلام اظهار ارادت مى ‏كردند، ولى شمشيرهايشان در خدمت دشمنان آنها بود. بيشتر شيعيان كوفه، از اين دسته بودند؛ ولى اينان، شيعه واقعى نبودند و مى ‏توان آنان را سياسى و اقتصادى ناميد. چنين كسانى، در واقع، پيرو كسى هستند كه بتواند منافع آنها را تأمين كند. از اين رو، در فضايى كه مردم احساس مى‏ كردند كه امام حسين عليه السلام پيروز خواهد شد، اين دسته نيز با مسلم بيعت كردند؛ ولى در فضايى كه ديدند همراهى با امام عليه السلام براى آنها خطرناك است، در صف پيروان بنى اميّه قرار گرفتند، چنان كه بر پايه روايتى، امام حسين عليه السلام در روز عاشورا، خطاب به آنان فرمود ؛ «واى بر شما، اى پيروان آل ابو سفيان! اگر نداريد و از روز معاد نمى ‏هراسيد، پس در دنيايتان، آزاده باشيد.» 📚لهوف ص 71 ❕دسته دوم و سوم یا همان شیعیان بودند که بارها مورد ملامت امام حسین علیه السلام قرار گرفتند و اینان همان ها بودند که اهل بیت علیهم السلام در مورد آنان فرمودند ؛ « کسانی هستند که خود را شیعه می کنند که از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدتر هستند » 📚بحار الانوار ج65 ص166 ❕اساسا اینان شایسته یدک کشیدن نام تشیع نیستند و از تشیع خارجند چرا که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « شیعه بودن به زبان نیست که کسی به زبان بگوید من شیعه ام ولی در رفتار و در کردار با ما مخالفت کند .شیعه با زبان و دل با ما همراست » 📚وسایل الشیعه ج15 ص247 👌و فرمودند ؛ « شیعیان ما کسانی هستند که در برابر امر ما تسلیم هستند و از سخنان ما پیروی می کنند و با دشمنان ما در مخالفت هستند و هر کس نباشد شیعه نیست» 📚صفات الشیعه ص 162 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال سوال من اینه که ما شیعیان اعتقادمون اینه که امامان مثل انبیا علم لدنی داشته اند،با توجه به این مسئله در بحث لیله المبیت اگر مولا علی علیه السلام میدانستند که کشته نمیشوند که فضیلتی ندارد به جای پیغمبر خوابیدن!! واما اگر نمیدانستند که پس علم لدنی چه جایگاهی دارد؟. ممنون میشوم جواب سوالم رو بدید. ✅پاسخ: 1⃣منابع فراوانی از کتب شیعه وسنی روایت کرده اند که آیه ۲۰۷ بقره « از مردم ( حضرت علی ) کسانی هستند که جان خود را بخاطر خشنودی خداوند می فروشند وخداوند نسبت به بندگان رئوف و مهربان است » در شان حضرت علی ودر جریان لیله المبیت نازل شده است انگاه که مشرکین قصد داشتند پیامبر گرامی را در بستر به قتل برسانند حضرت امیر با شجاعت تمام به جای پیامبر در بسترشان خوابید و سبب شد پیامبر گرامی از خطر رهایی پیدا کند ❗️کتب اهل سنت: کفایه الطالب،ص 114- الفصول المهمه،ص33- تذکره الخواص،ص21- نور الابصار،ص82- شواهد التنزیل،ج1 ص196- مستدرک علی الصحیحین،ج3 ص4 -مسند احمد، ج1 ص348-جامع البیان،ج9 ص140- تفسیر کبیر،ج5 ص223- اسد الغابه،ج4 ص25- الجامع لاحکام القرآن،ج3 ص1936- ❗️جهت آگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب احقاق الحق،ج3 ص23-45- ج6 ص479- 481- ج8 ص335 -348- ج14 ص116-130 والغدیر،ج2 ص49 به بعد ❗️اما کتب شیعه: رجوع کنید به کتاب شریف بحار الانوار که جامع روایات شیعه است جلد 36 ص41 باب 32 تا روایات شیعه از کتب مختلف در این شان نزول را مشاهده فرمائید 2⃣علم غیب امامان شانی است. یعنی هر موقع بخواهند آگاه می شوند. مرحوم کلینی در کافی شریف روایت می کند که امام صادق فرمود: "امام هر زمانی که بخواهد از مطلبی آگاه شود خدا اورا آگاه می کند" 📚الکافی،ج1 ص258 ❗️حال باید دید آیا حضرت علی خواست که درآن شب آگاه شود که آیا اسیب می بیند یا خیر؟ ❗️پاسخ آن است که حضرت علی نخواست آگاه شود چرا که اگر می دانست آسیب نمی بیند ودر بستر پیامبر خوابید دیگر این خوابیدن برای او فضیلت نبود که خدا با نزول آیه کار اورا ستایش کند. ❗️پس با توجه به نزول آیه در شان حضرت روشن میشود حضرت بدون آگاهی از آسیب دیدن یا ندیدن در بستر پیامبر خوابید وخداوند نیز آیه را در شان ایشان و فضیلت عمل ایشان نازل کرد ✅پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال چرا کتاب قران درزمان پیامبر نوشت وجمع ه نشد و امیرالمؤمنین بعداز فوت حضرت شروع به نوشتن کردن باید از کجا مطمئن باشیم در قرآن تحریفی نشده ✅پاسخ باید توجه کنید که قران در زمان خود پیامبر وتحت نظارت ایشان جمع اوری شد وقران کنونی در دست ما همان قرانی بوده که در زمان پیامبر جمع اوری شد. ❗️با اثبات اینکه قران در عصر پیامبر جمع اوری شده احتمال تحریف در قران به کلی از بین می رود وبر این مطلب دلایل فراوانی گواهی میدهد ❗️اما در مورد انچه که در رابطه با جمع قران توسط حضرت علی بعد از پیامبر گفتید،باید توجه کنید که قرانی که حضرت امیر بعد از پیامبر جمع اوری کرد،قران به ترتیب شأن نزول بود،به این گونه که از نظر نظم وچینش ایات وسوره ها به گونه ای بود که امام انها را براساس نزول قران تنظیم کرد ،درحالیکه در قرانی که در زمان پیامبر جمع اوری شد واکنون در دست ماست،چنین مطلبی لحاظ نشده بود ❗️ودیگر انکه مصحف حضرت علی،حاوی تفسیر وتأویل ایات وتبیین شأن وسبب نزول ومشخص کردن ایات ناسخ از منسوخ،عام از خاص،مطلق از مقید و.‌.......بوده است،درحالیکه این امور در قران کنونی که در زمان پیامبر جمع اوری شد،لحاظ نشده بود،در واقع این امورناظر به تفسیر وعلوم قران بود نه خود قران،لذا در قرانی که در زمان پیامبر گرداوری شد این امور لحاظ نشده بود ❗️جهت اگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب نزاهت قران از تحریف ایت الله جوادی املی،ص165به بعد ❗️ودر پایان توجه شمارا جلب میکنیم به برخی از دلایل که گواه بر این است که قران کنونی در زمان پیامبر جمع اوری شده بود نه در زمان خلفاء چنان که اهل سنت به ان معتقد هستند ❗️بزرگان اهل سنت روایت میکنند: «که شش نفر از انصار قران را در زمان پیامبر جمع اوری کرده بودند،انان عبارتنداز: ابی بن کعب،زید بن ثابت،معاذ ابن جبل،ابو الدرداء،سعد بن عبید وابوزید 📚منتخب کنزالعمال،ج2،ص48 ❗️خداوند در ایات متعددی منکران وحیانی بودن قران را دعوت به مقابله میکند که برخیزند ومانند قران یا ده سوره مانند سوره های ان یا یک سوره ی کامل مانند سوره های ان بیاورند(اسراء،88،هود 12،بقره23) ❗️دعوت به چنین مقابله ای حاکی از ان است که مجموع ایات قران وسوره های قران گرداوری شده بود ودر اختیار منکران قرار داشت،بدین ترتیب چگونه میتوان گفت که قران در عصر پیامبر پراکنده بود وهرگز دریک مجموعه جمع نشده بود، ❗️همچنین پیامبر طبق حدیث ثقلین فرمود: «من در میان شما دو چیز گران بها میگذارم،یکی کتاب خدا ودیگری اهل بیتم» 📚سنن دارمی،ج2،ص432 ❗️واژه ی کتاب به معنی مکتوب است،اگر قران حالت مکتوبی نداشت وپراکنده بود،عنوان کتاب بران اطلاق نمیشد ❗️همچنین پیامبر فرمود: «هیچ نمازی بدون فاتحة الکتاب صحیح نمیباشد(لاصلاة الا بفاتحة الکتاب) 📚سنن ترمذی،ج1،ص156 ❗️اگر قران وجود مکتوبی نداشت ودر زمان پیامبر جمع اوری نشده بود،طبعأ نخستین سوره ی آن نام فاتحة الکتاب نام نمیگرفت ❗️در این باره دلایل متعدد دیگری نیز است که رجوع کنید به کتاب راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص278 به بعد وتفسیر نمونه،ج1،ص10به بعد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال مگه اماما علم نداشتن پس چرا کاری نکردن ن کتابی ن اختراعی ن کشفی ازشون نیست ✅پاسخ این حرف که امامان دارای کتاب نبودند به طور مطلق صحیح نیست؛ یعنی امام علی که ابو الائمه نامیده می شوند،کتاب مشهوری نوشتند که در کلام فرزندان معصومشان به کتاب علی معروف بود. 📚الکافی ج1 ص 41 از امام سجاد نیز کتاب معروف صحیفه سجادیه به دست ما رسیده است. در مورد تفسیر قرآن نیز اولین کسی که قرآن را جمع کرد امام علی بود که در آن شأن نزول و برخی از تفاسیر آن را آورده بود، اما به علت برخی از جریانات صدر اسلام توسط خلفا و به تبع آنان توسط مردم، پذیرفته نشد. 📚الکافی ج 228 ❗️ولی غیر از این نوشته ها که توسط امامان معصوم نگارش شد، دست نوشته ای از آنان گزارش نشده است. علت این امر را می توان در چند دلیل خلاصه کرد. 1 وظایف امامت و رهبری اجتماعی مردم وظایفی که بر دوش امام هر عصر می باشد آن قدر گسترده و فراگیر است که نوشتن کتاب،در مقابل آن بسیار کوچک است. امام یک مولف و نویسنده نیست، او رهبری ظاهری و معنوی مردم را بر عهده دارد، وظیفه او تربیت انسان های پاک و مجاهدی است که بتوانند در راه اسلام جان فشانی کنند. وظیفه امام رسیدگی به همه امور دنیوی و اخروی مردم است. اگر چه این کار هم می تواند از امور مهم باشد، اما از جایی که امام همیشه به کار های اهم (مهم تر) اشتغال دارد، به چنین کارهای جز به اندازه ضرورت نمی پردازد. این ضرورت و وسعت وقت، ظاهراً جز برای امام علی(ع) و امام سجاد، وجود نداشت. 2، وجود شرایط زمانی خاص این دلیل از دو جهت قابل بررسی است؛ ❗️ اول: عدم استقبال و توجه مردم مردم آن زمان به علت شرایطی که حکومت های غاصب فراهم کرده بودند توجه شایسته ای به اهل بیت نداشتند و علت اصلی خانه نشین شدن امامان معصوم همین عدم اقبال و توجه مردم بود. البته این عدم اقبال مردم، چیزی از شأن و جایگاه اهل بیت نمی کاهد و ضرر آن متوجه خود مردم می شود، ولی در هر حال برای ارایه یک نظر، فکر، یا نوشته ای که حاوی چنین خصوصیاتی باشد، آمادگی اجتماعی نیز لازم است. ❗️دوم: وجود جو تقیه در آن زمان خاص این جو خفقان نه تنها نسبت به هر مطلبی که ائمه می فرمودند یا نامه ای که می نوشتند، وجود داشت بلکه نسبت به کتاب های اصحاب ائمه(ع) نیز چنین بود. ❗️ بنابراین؛ از مهم ترین دلایلی که امامان معصوم از به دست گرفتن قلم و نوشتن حتی یک نامه(تا چه برسد به نوشتن کتاب)،ابا می کردند، وجود جو شدید تقیه بود. دستگاه حاکم اموی و عباسی در طول دوران امامت امامان معصوم شدیداً آنان را تحت جازجویی و نظارت داشت. این امر در دوران امامان شدت و ضعف داشت، اما همه آنان در جو تقیه زندگی می کردند به طوری که امام باقر می فرماید: "تقیه دین من و دین پدران من است". 📚وسایل الشیعه ج 16 ص 210 3 ،داشتن شاگردان و نویسندگان حدیث ❗️وظیفه نوشتن احادیث و فرمایشات امامان را عده ای از اصحاب آنان که مشهور به محدثان بودند، بر عهده داشتند. بنابراین؛ احادیث ائمه با تلاش و سعی اصحاب آنان برای ما باقی مانده است و با ننوشتن کتاب توسط ائمه این احادیث از بین نرفت ❗️اما اینکه گفتید چرا امامان اختراع وکشفی نداشتند؟ پاسخ ان است که شأن امامان شأن هدایتگری است نه شأن کشف واختراع ودرمانگری ومهندسی وصنعتگری 📚بحارالانوار،ج23،ص99،باب6 ❗️اساساً امام برای امر برتری امده است،علوم دنیوی راخود بشر به مرور زمان ومتناسب با نیاز خود به دست می اورد،اما علوم خاص الهی که انبیاء واهل بیت برای بشر به ارمغان اورده اند جز از راه معصوم قابل دستیابی نیست ❗️گرچه شأن ویژه ی امام معصوم هدایتگری بسوی سعادت حقیقی است اما چنین نیست که ائمه از علوم دنیوی چیزی برای بشر نگفته باشند ❗️بنیان گذار علم شیمی نوین جابر ابن حیان شاگرد امام صادق است که امروزه بنام پدر علم شیمی شناخته میشود 📚بحارالانوار،ج55،ص304 ❗️همچنین هزاران اموزه از مطالب طبی از ائمه به یادگار مانده که هر جمله از انها قابلیت این را دارند که موضوعات تحقیق علمی شوند ❗️ایت الله ری شهری این احادیث را در دو جلد قطور بنام احادیث پزشکی گرد اورده وعلامه ی مجلسی در بحارالانوار در ابواب مختلف این روایات را ذکر کرده است 📚بحارالانوار،ج59،ص62 به بعد ❗️ابوالاسود دوئلی شاگرد امام علی اولین کسی است که به تعلیم امیرالمؤمنین علم دستور زبان را در زبان عربی ابداع نمود آنگاه غیر عربها نیز این شیوه را در زبان خود بکار بستند 📚طبقات النحویین،ج7،ص14 ❗️همچنین امامان حقایق فراوانی را در باب اسمانها وزمین وطبیعت بازگو کرده اند که چند جلد از کتاب بحارالانوار شریف را بخود اختصاص داده است 📚بحارالانوار،ج54،ج55،ج56،ج57،ج58 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال سوالى داشتم اگرکسى فرزند خودراسقط کند,وبسيارناراحت باشد وتوبه کند, خداوند اوراميبخشد؟اگر خداوند اوراببخشد ان فرزند سقط شده اوراميبخشد يعنى حق الناس محسوب ميشودياخير؟حق الناس,درمورد خود ان فرزند سقط شده راميگم.وسوال بعدى اينکه جنين هاى سه ماهه وزيران ک سقط,شده اند ايادرقيامت زنده ميشوند؟من شنيده بودم ک درچهار ماهگى روح دميده ميشه.خيلى برام مهمه ک جنين سه ماهه درقيامت زنده ميشه يانه؟ ✅پاسخ در مورد بخش اول سوالتان که ایا توبه فردی که فرزند خودرا سقط کرده است بخشیده می شود یا خیر ❗️پاسخ ان است که اگر توبه واقعی کرده و دیه ان فرزند سقط شده را در صورت عدم رضایت وارث پرداخت کرده خداوند توبه را می پذیرد چرا که ادله قبول توبه از ناحیه پرودگار عام است و هر گناهی را شامل می شود و با پرداخت دیه جنبه حق الناس قتل نیز جبران می شود 📚بحار الانوار ج 6 ص 11 باب 20 ❗️اما در مورد بخش دوم سوالتان که ایا جنین سقط شده قبل از دمیده شدن روح در قیامت محشور می شود یا خیر : 👌آنچه با اطمینان خاطر می‌توان گفت؛ این است که جنین‌هایی که به چهار ماهگی رسیدند و روح در آنها دمیده شده است، در قیامت حضور دارند. این مطلب را از روایاتی که دلالت بر حضور جنین‌های سقط شده در قیامت دارد می‌توان استفاده کرد؛ مانند این روایت: ❗️ «رسول خدا(ص) فرمود: (مجرّد زندگى نکنید) همسر اختیار نمایید؛ زیرا من فرداى قیامت به بسیارى شما مباهات می‌کنم تا آن‌جا که جنین نارسى که سقط شده، با کمال غضب به در بهشت آید، و به او گویند به بهشت درآى، گوید: نه تا پدر و مادرم پیش از من وارد شوند». 📚من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 383 📚وسایل الشیعه ج 21 ص 358 ❗️اما در مورد جنین‌های کمتر از چهار ماه با اطمینان کامل نمی‌توان چنین ادعا کرد که آنها نیز در قیامت حضور دارند؛ زیرا ممکن کسی بگوید منظور از جنین‌های سقط شده جنین‌هایی است که روح در آنها دمیده شده است و به چهار ماهگی رسیدند؛ چون قبل از دمیده شدن روح پاره گوشتی بیش نیستند؛ قابلیت آن‌را ندارند که به آنها امت پیامبرگفته شود. ❗️شاید بتوان برای تأیید این نظریه از احکامی که برای کودک چهار ماهه در اسلام بیان شده است نیز استفاده کرد؛ مانند این‌که غسل دادن و کفن او واجب است بر خلاف جنین قبل از چهار ماهگی. ❗️ ولی در مقابل این احتمال نیز وجود دارد در هر صورت لفظ وارد شده در روایت عبارت «سقط شده» است و این عبارت مطلق است و مقید به سن خاص نشده است. اما جنین قبل از چهار ماهگی هر چند غسل و کفن ندارد، ولی این‌گونه نیست که هیچ حکمی نداشته باشد، بلکه دفن او واجب است علاوه این‌که جنین از مرحله‌ای که نطفه است تا به مرحله‌ای که روح در او دمیده شود، اگر جنایتی بر او وارد شود برای هر مرحله دیه ویژه‌ای ثابت است؛ 📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 636 📚وسایل الشیعه ج 29 ص 229 باب 21 ❗️از این‌رو جنین‌های کمتر از چهار ماهگی نیز شاید در قیامت حضور داشته باشند. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🌹سلام بر شعبان و اعیادش، سلام بر حسین و عباسش، سلام بر سجاد و سجودش، سلام بر نیمه شعبان و ظهور مولودش. 🌺 آغاز ماه رسول خدا، ماه شادی آل الله مبارک باد
🤔 ❔عبد الله بن جعفر حضرت زینب چرا در کربلا حاضر نبود ❗️این که او از یاری کردن امام حسین سرباز زد حقیقت دارد ❕امام علی چرا دخترش را به عقد چنین فردی درآورد ❕❕ 💠💠 👌عبد الله بن جعفر همسر زينب كبرى و داماد على علیه السلام و پسر جعفر طيّار. وى، نخستين نوزاد در حبشه بود. در ايّامى كه پدرش جعفر بن ابى طالب به حبشه هجرت كرده بود، در آن كشور به دنيا آمد. مادرش «اسماء بنت عميس» بود. اسماء، پس از شهادت جعفر طيّار در جنگ موته، به همسرى أبو بكر، سپس على بن ابى طالب در آمد. عبد الله بن جعفر، مورد عنايت خاصّ پيامبر اكرم بود، بويژه كه پدرش سردار بزرگ شهيد جبهه اسلام به شمار مى ‏آمد. 🔸رجالی معروف صاحب رجال الحدیث او را چنین معرفی می کند ؛ « او جلیل القدر و عظیم الشان بود ، آیت و خداوند در حلم و جود و کرم و از اصحاب رسول خدا و امیر مومنان و حسن و حسین علیهم السلام بود که در جنگ صفین در رکاب علی علیه السلام بود » 📚مستدرکات رجال الحدیث ج 4 ص 500 🔸شیخ عباس قمی نیز در کنار آنکه روایات در عظمت مقام او نقل می کند تصریح می کند که او مورد علاقه امير المؤمنين بود و ارادتى شايان به امام حسن و امام حسين داشت. مردى سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود . 📚سفینه البحار ج 6 ص 47 🔸گرچه خود در كربلا حضور نداشت، امّا دو عون و محمّد را همراه مادرشان حضرت زينب به كربلا فرستاد و اين دو فرزند، در ركاب سالار شهيدان روز عاشورا به شهادت رسيدند. او از اينكه نتوانسته بود در واقعه كربلا شركت كند تأسف مى‏ خورد. پس از عاشورا و شهادت حسين بن على وى در مدينه به سوگ نشست و مردم براى تسليت گويى نزد او مى‏ آمدند. 📚معارف و معاریف ج 4 ص 1508 🔸وى در سن 90 سالگى، در سال 80 هجرى در مدينه در گذشت و در بقيع به خاك سپرده شد. 📚همان مدرک 🔸برخى هم در گذشت او را در شام و وى را در «باب الصغير» دمشق، كنار قبر بلال مى ‏دانند. 📚تنقیح المقال ج 2 ص 173 👌در تاریخ اگر چه صراحتا علت عدم حضور او در میدان کربلا ذکر نشده است اما با توجه به سخن علامه که می گوید ؛ « امثال محمد بن حنفیه و عبد الله بن جعفر ، دارای شان و مقام ارجمندی هستند به گونه ای که امکان انحراف آنان از حق و از ایمان نمی باشد » 📚بحار الانوار ج 42 ص 110 🔸روشن می شود که عدم حضور او در میدان کربلا او مانند بیماری یا ماموریت او از جانب امام حسین برای محافظت از بنی هاشم بوده است ، چرا که خود او بارها آرزو می کرد که ای کاش فرصت در رکاب امام حسین علیه السلام را می یافت . 👌مورخین می نویسند ؛ « هنگامى كه عبد اللّه بن جعفر بن ابى طالب، از كشته شدن دو پسرش همراه حسين عليه السلام خبر يافت و مردم براى تسليت به مى‏ آمدند، يكى از وابستگانش ‏كه فكر نمى‏ كنم كسى جز ابو لَسْلاس باشد، گفت: مصيبتى كه ديده ‏ايم، از جانب حسين به ما رسيده است . 🔸عبد اللّه بن جعفر، او را با كفشش زد و سپس گفت: اى پسر زنِ بدبو! آيا به حسين، چنين مى‏ گويى؟ به خدا سوگند، اگر در حاضر مى‏ بودم، دوست مى‏ داشتم كه از او جدا نشوم تا همراهش كشته شوم! 👌به خدا سوگند، آنچه دلم را به از فدا شدن دو پسرم راضى و مصيبت آن دو را بر من، سبُك مى ‏كند، اين است كه در راه از خود گذشتگى براى برادر و پسرعمويم [حسين عليه السلام‏] و در كنار او، كشته شده‏ اند! 🔸سپس به همنشينانش رو كرد و گفت: خدا را بر شهادت حسين عليه السلام مى‏ ستايم كه اگر نتوانستم با دستانم حسين عليه السلام را يارى كنم، دو پسرم، او را دادند. 📚تاريخ الطبري ج 5 ص 466، الكامل في التاريخ ج 2 ص 579 ، جواهر المطالب ج 2 ص 296؛ الإرشاد ج 2 ص 124؛ كشف الغمّة ج 2 ص 280، الحدائق الوردية ج 1 ص 121، بحار الأنوار ج 45 ص 122. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال چرا در اسلام شهادت یک زن برابر شهادت دو مرد است ایا این اهانت به زن نیس ✅پاسخ بحث شهادت و اطلاع رسانى به قاضى ربطى به ماهیت مرد و زن و خلقت آن دو ندارد. ❗️ در بعضى موارد که شهادت مربوط به زنان باشد اصلاً شهادت مردان مورد قبول نیست چون مرد در آن موارد نمى تواند شاهد باشد. ❗️در وقایع و رخدادهاى کوچه و بازار، مردان بیشتر از زنان دست اندر کار هستند. مردان به خاطر کار و تلاش و به دست آوردن زاد و توشه و گذران زندگى با رخدادها و وقایع اجتماعى بیشتر مأنوس اند و اگر واقعه اى رخ داد، بیشتر و بهتر در معرض اطلاع اند. فرض کنیم در خیابان دو نفر با هم دعوا مى کنند و با چوب و چا قو و سنگ به جان یکدیگر افتاده اند. پس از چند دقیقه مردان اطراف آنان را گرفته و آنان را از یکدیگر جدا مى کنند. این جا اگر قتلى یا جراحتى واقع شد مردان چون شاهد و ناظر بوده اند بهتر مى توان از آنان شهادت را پذیرفت. در این جور وقایع یا اصلاً زنان حضور ندارند یا اگر حضور داشته باشند خود را کنار مى کشند یا مردان آنان را به عقب مى رانند. از این رو پذیرفتن شهادت مردان و نپذیرفتن شهادت یک زن مسئله طبیعى است و ربطى به نقص یکى و کمال دیگرى ندارد. ❗️از طرفی بر اساس نظر روانشناسان زنان ازروحیهلطیف تربرخوردارند و احساسی تر هستند بنابراین سریعتر مطالبی را قبول می کنند و زودتر تحت تاثیر قرار می گیرند در نتیجه فشار عاطفیدو احساسی دچار خطا در حسن و ادراک شده و واقعه را انگونه که است احساس و ادراک نکند ودر ادای شهادت هم ممکن است تحت تاثیر فشارهای عاطفه مثبت و یا منفی و یا ارعاب خارجی قرار گیرد ان گونه که باید شهادت ندهد و یا شهادت بر خلاف دهد ❗️ایت الله العظمی مکارم چنین می اورد : « اگر شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است به خاطر ان است که عواطف بر انان غلبه دارد و ای بسا تحت تاثیر عواطف واقع شوند و به نفع کسی و به زیان دیگری شهادت دهند » 📚پیام امام ج 3 ص 291 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال لطفا چند دلیل برای رد تثلیث وعقیده به خدایان سه گانه در ایین مسیحیت بیاورید چرا که ما در جایی هستیم که مسیحیان وجود دارند ✅پاسخ مسیحیت از یک سو خداوند را واحد می داند واز سوی دیگر برای او سه جلوه وجود عقیده دارند ۱ خدای پدر که خالق جهان است ، ۲ خدای پسر که همان مسیح است ۳ خدای روح القدس که خدای فعال است و در دل های بندگان حیات می دمد ❗️تثلیث مسیحیان به چند صورت قابل تصور است 1⃣هر یک از خدایان سه گانه وجود مستقل دارند وهر کدام با وجود و تشخص خاصی خود نمایی می کند و هر فردی خدای تام و مستقلی است ❗️یک چنین تثلیثی همان شرک جاهلیت است که در مسیحیت به صورت خدایان سه گانه تجلی پیدا کرده است در صورتی که دلایل توحید و یگانگی هر نوع شرک و دوبینی را برای خداوند ابطال کرده است که ما در پیام های گذشته کانال به برخی از انان مانند برهان تمانع اشاره کرده ایم که می توانید کلید واژه تمانع را در کانال سرچ کنید ❗️بدعت گذاران مسیحی برای جدا نشدن از توحید که اصل مسلم تمام ادیان اسمانی است سعی می کنند چنیت توجیه کنند که او در حالی که سه تا است یکی است و در عین اینکه یکی است سه تا است ❗️این سخن نیز جز تناقض گویی چیز دیگری نیست ایا در جهان فردی پیدا می شود که بگوید سه مساوی یک است 2⃣اینکه خدایان سه گانه بدون اینکه هرکدام دارای تشخص و استقلال باشند بر اثر ترکیب وبهم پیوستگی ذات خداوند جهان را تشکیل دهند ودر حقیقت هیچ یک از این اجزای سه گانه خدا نیستند بلکه خدای جهان همان نتیجه است که از ترکیب سه گانه تولید می گردد 👌اشکال این تفسیر این است که خدا در نتیجه مرکب می شود ودر تحقق خود نیاز به اجزای ذات خویش پیدا می کند وتا این اجزا دست به دست هم ندهند و به هم امیخته نشوند خدای جهان تحقق نمی پذیرد واین یعنی خدای جهان در تحقق خود به غیر خود نیاز دارد در حالی که موجود نیازمند هیچ گاه خدا نخواهد بود بلکه موجود ممکن و مخلوقی می باشد ❗️خداوند می فرماید : « انان که می گویند که خداوند یکی از سه نفر است کافر شده اند خدایی جز خدای یگانه نیست » ( مائده 73) ❗️جهت اگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب منشور جاوید علامه سبحانی ج 1 ص 242 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال سوالی در مورد شفاعت دارم بنا بر فرموده معصوم علیه السلام شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السّلام در ۵ مرحله [[دنیا توسط مصائِب،سختی زمان مرگ،عذابهای برزخ،محشر،و دست آخر به فرموده امیرالمؤمنین برخی محبین ۳۰۰سال در طبقه هفتم جهنم عذاب میبینند تا پاک شوند]] آماده و شایسته شفاعت گرددند سؤال بنده آینه که اگر قرار بر پاک شدن ما از گناهان در این مراحل است پس شفاعت اهل بیت چه معنی دارد و دیگر چه چیز را میخواهند شفاعت کنند ✅پاسخ شیخ صدوق در امالی خود روایت می کند که امام صادق فرمود : « بنده زمانی که گناهانش زیاد شود و کاری نکند تا ان ها بخشیده شود ،خداوند او را مبتلا به حزن و اندوه در دنیا می کند تا کفاره گناهانش باشد اگر چنین نشود خداوند او را گرفتار بیماری در جسمش می کند تا کفاره گناهانش باشد اگر چنین نشد خداوند جان دادنش را بر او سخت می گیرد تا کفاره گناهانش باشد و اگر چنین نشد در برزخ گرفتار می شود تا زمانی که خداوند را ملاقات می کند گناهی بر او نباشد » 📚امالی صدوق ص 294 ❗️به این نکته توجه داشته باشید که این گرفتاری انسان مومن در درجه نخست عین عدالت می باشد منتها از انجایی که از لحاظ عقیده بر مسیری است که مرضی رضای پرودگار است خداوند این گرفتاری را کفاره ای برای گناهانش قرار داده است ❗️از سوی دیگر این گرفتاری ها سبب می شود که انسان ظرفیت و شایستگی این را پیدا کند که مشمول شفاعت واقع شود ❗️ خداوند در سوره ی انبیاء ایه ی 28میفرماید: «انها جز برای کسی که خدا از او خشنود است(واجازه ی شفاعتش را داده)شفاعت نمیکنند» ❗️این گرفتاریها سبب میشود که انسان با پاک شدن برخی از گناهانش به درجه ای برسد که شفاعت شافعان در حقش مؤثر واقع شود البته در روایات امده است که ممکن است گناهان به قدری باشد که این امور و گرفتاری ها به هیچ عنوان سبب پاکی فرد نشود لذا نمی تواند مشمول شفاعت واقع شود ناگزیر باید برای پاک شدن مدتی را در جهنم سپری کند تا کفاره گناهانش باشد و شایستگی این را پیدا کند که مشمول شفاعت واقع شود 📚الفصول المهمه ،حر عاملی ،ج 1 ص 376 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔برخی امروز را زاد روز زرتشت معرفی کرده و تبریک گفتند ❗️سوالم این است که آیا واقعا زرتشت از نظر اسلام یک پیامبر الهی برای مجوسیان بوده است ❕❕ 💠💠 ❕واژه مجوس که بر زرتشتیان اطلاق می شود فقط یک بار در قرآن مجید ( آیه 17 حج ) مطرح شده و با توجه به اینکه در برابر مشرکان و در صف ادیان آسمانی قرار گرفته اند چنین بر می آید که آنها دارای دین و کتاب و پیامبری بوده اند. 🌐تردیدی نیست که امروز به پیروان زرتشت گفته می شود، و یا لااقل پیروان زرتشت بخش مهمی از آنان را تشکیل می دهند، ولی تاریخ خود زرتشت نیز به هیچ وجه روشن نمی باشد، تا آنجا که بعضی ظهور او را در قرن یازدهم قبل از میلاد دانسته اند و بعضی در قرن ششم یا هفتم 📚اعلام قرآن صفحه 550. 👌این تفاوت و اختلاف عجیب یعنی پنج قرن ! نشان می دهد که تا چه اندازه تاریخ زردشت تاریک و مبهم است . ❗️معروف این است او کتابی به نام اوستا داشته که در سلطه اسکندر بر ایران از بین رفته است، و بعدا در زمان بعضی از پادشاهان ساسانی بازنویسی شده است . 📚تفسیر المیزان جلد 14 صفحه 392 👌از عقائد آنها مطالب زیادی در دست نداریم، ولی چیزی که امروز بیش از همه شهرت دارد مساله اعتقاد به دو مبداء خیر و شر یا نور و ظلمت است، به این ترتیب که خدای نیکیها و نور را اهورامزدا و شر و ظلمت را اهریمن می دانند، و به عناصر چهار گانه مخصوصا آتش احترام بسیار می گذارند تا آنجا که آنها را آتش پرست می خوانند و هر جا آنها هستند آتشکده ای کوچک یا بزرگ نیز وجود دارد. ❕در روایات اسلامی آنها از پیروان یکی از انبیای بر حق شمرده شده اند (که بعدا از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقائد شرک آلود روی آورده اند). 👌در بعضی از روایات می خوانیم مشرکان مکه از پیامبر تقاضا کردند از آنها جزیه بگیرد، و اجازه بت پرستی به آنها بدهد! پیامبر فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمی گیرم، آنها در پاسخ نوشتند تو چگونه چنین میگوئی در حالی که از مجوس منطقه ((هجر)) جزیه گرفته ای ؟! ❕پیامبر فرمود ؛ « مجوس داشتند و کتاب آسمانی، پیامبرشان را به قتل رساندند، و کتاب او را آتش زدند» 📚وسائل الشیعه جلد 11 _ ابواب جهاد العدو _ باب 49 صفحه 96. 👌در حدیث دیگری از اصبغ بن نباته می خوانیم که علی (علیه السلام ) بر فراز منبر فرمود ؛ از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا نیابید »اشعث بن قیس (منافق معروف ) برخاست و گفت : ای امیر مؤمنان چگونه از مجوس جزیه گرفته می شود در حالی که کتاب آسمانی بر آنها نازل نشده و پیامبری نداشته اند؟ علی (علیه السلام ) فرمود: آری ای اشعث قد انزل الله الیهم کتابا و بعث الیهم نبیا ؛ « خداوند کتابی بر آنها نازل کرده و پیامبری مبعوث نموده است » 📚وسائل الشیعه جلد 11 _ ابواب جهاد العدو _ باب 49 صفحه 96. ❗️و در حدیثی از امام سجاد علی بن الحسین (علیه السلام ) می خوانیم که پیامبر فرمود ؛ « سنوا بهم سنة اهل الکتاب، یعنی المجوس » « با آنها طبق سنت اهل کتاب رفتار کنید، منظور پیامبر اسلام مجوس بود» 📚همان _ تفسیر نمونه ج 14 ص 44 ❕چنان که گذشت ، اصل این که مجوسیان که به نام زرتشتیان شناخته می شوند پیامبری داشته اند که او را کشته و کتابش را آتش زده اند ، قابل انکار نیست ، اما این که پیامبرشان همان زرتشت بوده این نیست چرا که اساسا برخی معتقدند که زرتشت یک شخصیت خیالی و وهمی است و اصلا وجود خارجی نداشته و خیال بافان چنین وجودی را ساخته اند و دلیل آن این است که محل و تاریخ تولدش معلوم نیست و در مکان تولد او هم اختلاف شده است پس اصل وجود چنین کسی از نظر تاریخی محل بحث است . 📚کتاب النکاح ، مکارم شیرازی ج 4 ص 125 ❕در روایات اسلامی نیز زرتشت پیامبری الهی محسوب نشده است ، بلکه کسی بود که به دروغ ادعای نبوت کرد که نهایتا قومش او را از شهر بیرون کردند و توسط درندگان به هلاکت رسید . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هیچ امتی وجود ندارد مگر اینکه پیامبری میان آنها وجود داشته و رسولی با کتاب از جانب خدا بر انگیخته شده اما انکارش کردند . مردی سوال کرد که پیامبر مجوسیان کیست ؟ بعضی از مردم خالد بن سنان را معرفی می کنند ؟ فرمود ؛ خالد بن سنان مرد عربی بیابانی بود نه پیامبر این حرفی است که بعضی از مردم می زنند . مرد سوال کرد پس زرتشت بوده است ؟ فرمود ؛ ( زرتشت ) برای آنها با زمزمه ( کلام نا مفهوم و مباین با حق ) آمد و ادعای ( دروغ ) پیامبری کرد ، برخی ایمان آوردند و گروهی نیز منکر شدند او را در بیابان انداختند درندگان بدنش را خوردند ...» 📚الاحتجاج ج 2 ص 346_بحار الانوار ج 10 ص 193 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال مخلد در بهشت بودن لطف خداست و هیچ نفعی برای خدا ندارد و عقلی است ولی مخلد در اتش بودن هیچ نفعی برای خدا ندارد چرا عده ای مخلد در عذاب می شوند با اینکه عمر محدودی داشتند ؟ دایم بودن جهنم چه توجیحی دارد با اینکه هیچ سود و زیانی برای خداوند ندارد ✅پاسخ ایت الله مکارم چنین می اورد : « انچه مسلم است خلود کفار و افراد بی ایمان در دوزخ می باشد اما درباره معصیت کاران این معنا مسلم نیست مگر انکه عصیان و گناه انچنان عظیم و گسترده باشد که انسان را به کفر و ترک ایمان بکشاند یا بی ایمان از دنیا برود » 📚پیام قران ج 6 ص 371‌ ❗️امام کاظم فرمود : «تنها اهل کفر وجحود واهل ضلالت وشرک در جهنم تا ابد باقی خواهند ماند» 📚التوحید،صدوق،ص407 ❗️جهت اگاهیدبیشتر از روایاتی که تصریح می کند مومن تا ابد در دوزخ نمی ماند و تنها کفر سبب خلود در جهنم است رجوع کنید به کتاب فصول المهمه ،حر عاملی، ج 1 ص376 باب 84 ❗️اما اینکه گفتید یک انسان که در دنیا عمر محدودی داشته ومثلا هشتاد سال زندگی کرده وتمام عمر خود را گناه کرده،چگونه ممکن است تا ابد کیفر ببیند،ایا بین گناه و مجازات نباید برابری باشد؟؟ ❗️پاسخ ان است که گاهی قانون گذار،قانونی وضع میکند که هرکس مرتکب فلان خلاف شود باید فلان مقدار جریمه ی مالی بدهد یا تا فلان مدت در زندان بماند،مسلماً در چنین جایی باید تناسب جرم وجریمه در نظر گرفته شود،هرگز برای یک کار کوچک مجازات اعدام یا حبس ابد نمیتوان قرار داد وبه عکس برای کار مهمی همچون قتل نفس یک روز زندان بی معناست،حکمت وعدالت ایجاب میکند که این دو باهم کاملا متناسب باشند ❗️ولی کیفرهایی که در حقیقت اثر طبیعی عمل است وخاصیت تکوینی ان محسوب میشود ویا نتیجه حضور خود عمل در برابر انسان است،این گفتگوها را نمی پذیرد،خواه در مورد اثار عمل در این جهان باشد یا در جهان دیگر،مثلا کور کردن چشم خود یا دیگران در یک لحظه انجام میگیرد اما نتیجه ی ان تا پایان عمر ادامه داردحال فرض کنید که این انسان هزار سال یا یک میلیون سال در دنیا بماند،مسلما‍ باید تحمل این نابینایی را بخاطر یک لحظه کور کردن چشم خود تحمل کند ❗️مجازات ها وکیفرهای رستاخیز نیز جنبه ی اثر تکوینی و خاصیت عمل داردومثلا کیفر یک گناه مانند کفر به صورت عذاب جاودانی ظاهر میشود این نوعی رابطه ی علیت بین عمل ونتیجه ی عمل است که به وسیله ی الهی کشف وبه مردم گوشزد شده است وهیچ منافاتی باعدل الهی نخواهد داشت،چنانکه کور ماندن انسان در دنیا تا پایان عمر بخاطر بخاطر یک لحظه منافاتی با عدل الهی ندارد چون نتیجه خود عمل است وبه مقتضای عدالت خداوند افراد باید در روز قیامت به پاداش یا کیفر خود برسند،چنانکه در پاسخ های قبلی به ان اشاره داشته ایم ❗️جهت اگاهی بیشتر رجوع کنید به تفسیر نمونه،ج9،ص239به بعد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال سوالی دارم در مورد قبض روح توسط حضر ت عزرائیل(علیه السلام) این که مثلا افرادی که در یک کشتار جمعی در کمتر از یک ثانیه جان خود رااز دست میدهند ایا ایشان را میبینندو این که چطور آن حضرت در آن واحد در یک انفجار که صد ها نفر میمیرند جانشان را میگیرند چون من شنیده ام افراد قبل از مرگ حضرت عزرائیل(علیه السلام) رو میبینند ✅پاسخ در روایتی امده است که امام صادق فرمود: « از ملک الموت سوال کردند تو چگونه در یک لحظه قبض ارواح می کنی که بعضی در مغرب و بعضی در مشرق هستند؟ ❗️در پاسخ گفت من انها را صدا می زنم و انها اجابت دعوت من می کنند و به سوی من می ایند سپس افزود: « دنیا در برابر من همچون یک کاسه است که در برابر یکی از شما باشد از هر گوشه ای از ان بخواهد چیزی را بر می گیرد» 📚الفقیه،صدوق ج 1 ص80 ❗️همین مضمون را شیخ کلینی در کافی شریف روایت می کند 📚الکافی ج3 ص256 ❗️و علامه مجلسی در بحار روایات متعددی به این مضمون نقل می کند 📚بحار الانوار ج6 ص139 باب 5 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال تو انسان باش نمی خواهد مسلمان باشی..!!در هفته،در ماه....یک فقیر را سیر کن نمیخواهد روزه بگیری. با خدایت هر روز حرف بزن...شکر گذارش باش با زبان خودت فارسی...خدا میفهمد حرفایت را،نترس خدا عرب نیست!! تو حق کسی را نخور...دلی را نشکن...غمگین را شاد کن... رابط مداوای مریضی باش.. تو به اندازه ی توانت خوب باش و خوبی کن!!! بخدا،خدا همینجاست در دل تو در افکارت! نه در دینت نه در مذهبت نه در نمازت...نظر شما در مورد این مطلب چیست؟. ✅پاسخ: خداوند احکام وتکالیف گوناگونی را برای به کمال وبه سعادت رسیدن بندگان وضع کرده است تا آنان با عمل به تمام آن ها به سر منزل مقصود برسند. ❗️اصولا هیچ کس جز افریننده انسان که اگاه از تمام نیازهای جسم وجان و بی نیاز از همه چیز و همه کس و خالی از هرگونه خطاو اشتباه است صلاحیت طرح برنامه و قانوان گذاری برای انسان را ندارد چرا که 1⃣کسی که انسان را با تمام ریزه کاری های جسم و جانش بشناسد و از تمان قوانین و روابط حاکم بر جهان نیز مطلع باشد در میان انسان ها یافت نمی شود و هنوز کتابهایی تحت عنوان انسان موجود ناشناخته و مشابه ان از سوی دانشمندان نوشته میشود جایی که اگاهی انسان درباره ی خودش تا این حد ضعیف است درباره ی جهان پهناور چگونه خواهد بود 2⃣انسان موجودی نیازمند است لذا هر گروهی در یکی از جوامع بشری به امر قانون گذاری می پردازند منافع گروه وحزب خود را در نظر می گیرند 3⃣هیچ انسانی خالی از خطا واشتباه نیست به همین دلیل قوانین موضوعه بشری دائماً دستخوش تغییر است زیرا با گذشت زمان،اشتباهات وعیوب ان اشکار میشود ❗️برنامه ریز تکامل انسان باید دارای این شرایط باشد 1⃣انسان شناس کامل باشد ونیز به تمام اصولی که حاکم بر روابط انسان ها میباشد احاطه داشته باشد تا بتواند قوانینی هماهنگ با تمام انها وضع کند 2⃣مرتکب لغزش وگناه وخطا واشتباه نشود،مهربان ودلسوز ودر عین حال قوی الاراده باشد واز هیچ قدرتی نهراسد 3⃣خودش منافعی در ان جامعه نداشته باشد،چرا که منافع شخصی وخصوصی قانون گذار به سوی خود می کشاند ❗️تنها خالق بشر است که از تمام اسرار وجود او اگاه است واز خطا ولغزش به دور است ونیاز به چیزی وکسی ندارد تا بخواهد منافع خویش را تأمین کند واز اینجا نتیجه میگیریم که هر قانونی وحکمی غیر از حکم خداوند ناقص وبی فرجام وغیر قابل اعتماد است 📚پیام قران،ایت الله مکارم،ج7،ص43 ❗️بی شک افرادی که در برابر حکم خداوند حکم جعل می کنند واحکام و قوانین خالق بشر را زیر سوال می برند در گمراهی اشکار به سر می برند و نه تنها خود را خسران زده کرده بلکه مهر خسران بر پیشانی پیروانشان نیز می زنند ❗️ اینگونه افراد به تعبیر قرآن هوی وهوس خودرا معبود خود گرفته اند 📓 فرقان 43 ❗️در روایتی آمده است که امام صادق فرمود: "اگر ابلیس بعد از نافرمانی خدا تمام دنیا را هم برای خداوند سجده می کرد خداوند از او قبول نمی کرد تا زمانی که برای آدم سجده نمی کرد چنان که خدا فرمان داده بود" 📓بحار الانوار،ج60 ص198 ❗️این حدیث می رساند که انسان باید اعمالش را مطابق فرمان خداوند انجام دهد تا موثر واقع شود نه انکه هر انچه به نظرش خوب بود انجام دهد و انچه به نظرش بد بود ترک کند ❗️در مورد فلسفه نماز خواندن به زبان عربی نیز در گذشته پاسخ داده ایم که می توانید کلمه زبون عربی را در کانال سرچ کنید 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال حضرت عزرائیل برای همه در لحظه مرگ نمایان میشند یا فقط صالحین و اولیا ایشون رو میبینند؟ ایا افراد معمولی سربازان عزرائیل رو میبینند؟ ✅پاسخ قران در چهار دسته ایات به مرگ اشاره می کند 1⃣دسته اول ایاتی است که مرگ را مستقیما به خدا نسبت می دهند ( زمر 42) 2⃣دسته دوم ایاتی که مرگ را حضرت عزاراییل ملک الموت نسبت می دهد( سجده 11) 3⃣دسته سوم ایاتی که مرگ را به فرستادگان الهی نسبت می دهد ( انعام 61) 4⃣ایاتی که مرگ را به فرشتگان الهی نسبت می دهد ( نحل 28 و 32 و 97 نسائ) ❗️دلیل این اختلاف نسبت ها این است که مراتب و اسباب مرگ مختلف است ملائکه یا همان فرستادگان الهی علت نزدیکتر و سبب قریب مرگ هستند که مامور از طرف ملک الموت هستند و حضرت عزراییل ما فوق انها و فرمانده انهاست که او نیز مستقیما از خدا دستور می گیرد و به ملائکه دستور می دهد 👌خلاصه اینکه فرمانده اصلی خداست و فرمانده میانی حضرت عزراییل و اقدام کننده ملائکه هستند 📚المیزان ج16 ص376 📚تفسیر نمونه ج17 ص 139 ❗️در مورد برخی افراد در روایات امده است که خداوند خود بی واسطه انها را قبض روح میکند واین بیانگر جایگاه ممتاز وارزش انها در نزد خداوند است ❗️علامه مجلسی از پیامبر چنین نقل میکند که وقتی به معراج رفتند چنین فرمودند: «وقتی به اسمان چهارم رسیدم ملک الموت را دیدم که گفت:ای محمد تمام بنده ایی را که خدا افریده است من قبض روح میکنم به غیر ازتو و علی(وسایر امامان)که حق تعالی شما را با دست قدرت خود قبض روح می نماید» 📚بحارالانوار،ج57،ص303 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوآل سوال اینو قبول دارین که هیچ ماده ای به دنیا اضافه نمیشه و هیچ ماده ای از دنیا کم نمیشه و تمام ماده ها همه در حال تغییر شکل هستند ؟ سوالم اینکه اگه چنین چیزیو قبول دارین پس باید قبول داشته باشین که وقتی کسی از دنیا میره جسدش تبدیل به خاک و خاک به گیاه و... میشه و شاید ذرات سازنده ی اون جسد بعد ها در جسم کسی دیگر قرار بگیره با ای وجود ممکنه اجزای تشکیل شده ی بدن من مال هزاران انسان یا حیوان یا ... هرچیز دیگه که قبلا وجود داشته . باشه خوب حالا سوال اینه که در روز قیامت وقتی که تمام انسان ها زنده میشن و بیرون از قبر میان تکلیف چیه؟ مثلا من از دنیا میرم (با این که اجزای تشکیل دهنده ی من مال چندین نفر قبل من هم بوده) موقعی که همه ی ما بخوایم زنده بشیم حالا این ماده مال من میشه تا زنده بشم یا این که ما کسایی که قبل من زندگی میکردن و اجزای اونا به من رسیده؟ ✅پاسخ: ❗️اشکال شما یک اشکال قدیمی در باب معاد جسمانی است بنام شبهه اکل و ماکول ما اصل اشکال را دو مرتبه اورده سپس پاسخ میددهیم شبهه آکل وماکول چنین است که: گاه اتفاق می افتد بدن انسانی جزو انسان دیگری میشود خواه به صورت مستقیم مثلا در زمان قحطی کسی از گوشت دیگری تغذیه کند یا به صورت غیر مستقیم مثل اینکه بدن انسانی خاک شود ومواد غذایی ومیوه ها تغذیه کند ویا حیوانی آن گیاه را بخورد وانسانی از آن حیوان تغذیه نماید .حال سوال اینجاست که در روز قیامت وبه هنگام بازگشت روح به بدن، این اجزا جزو کدام بدن است. اگر جزو بدن اول است بدن های دیگر ناقص می گردد واگر جزو بدن های بعد باشد چیزی برای بدن اول باقی نمی ماند به علاوه ممکن است یکی از این دو نفر انسان خوب ودیگری انسان بدکاری باشد تکلیف این اجزا چه خواهد شد. ❗️ایت الله العظمی مکارم شیرازی به این شبهه پاسخ زیبایی میدهند که ما آن را نقل می کنیم: 1⃣اجزای بدن انسان بارها از زمان کودکی تا هنگام مرگ عوض میشود یعنی در حدود 7 سال تقریبا هیچ یک از ذرات پیشین بدن انسان باقی نمی ماند. البته باید توجه داشت که ذرات قبلی هنگامی که درآستانه مرگ قرار می گیرند همه خواص واثار خودرا به سلول های نوع میدهند 2⃣هریک از ذرات بدن انسان تمام مشخصات جسمی اورا در بردارد یعنی اگر هریک از سلول های بدن را بتوانیم پرورش دهیم تا به صورت یک انسان کامل دراید آن انسان تمام صفات شخصی را که این جزو از آن گرفته شده است را خواهد داشت 3⃣آنچه از آیات قرآن استفاده می شود این است که اخرین بدن انسان که مبدل به خاک شده است ودر قبر قرار دارد به فرمان خدا زنده واماده حساب وجزا میشود 4⃣ یک بدن ممکن نیست به تمام معنا متحد با بدن دیگری شود یعنی تمام بدن اول تمام بدن دوم گردد بلکه بدن اول تنها می تواند جزیی از بدن دوم را تشکیل دهد زیرا بدن دوم باید قبلا وجود داشته باشد تا همه یا قسمتی از بدت اول را از طریق تجزیه جزو خود سازد 👌اصل پاسخ: قرآن صریحا می گوید اخرین ذراتی که در بدن انسان هنگام مرگ وجود دارد روز قیامت باز میگردد بنابراین اگر این ذرات خاک شده جزو بدن انسان دیگری شود در قیامت به بدن صاحب اصلی یعنی بدن شخص اول بازمیگردد منتها خواهید گفت بدن دوم ناقص میشود چرا که اجزایی را از دست میدهد ولی بهتر است که گفته شود بدن دوم کوچک ولاغر میشود نه ناقص زیرا اجزای بدن اول در تمام بدن دوم پراکنده است نه دریک گوشه آن ولی این موضوع مشکلی را ایجاد نمی کند چرا که این بدن کوچک تمام ویژگی های آن بدن بزرگ رآ دارد واگر نمو کند به صورت همان بدن بزرگ در می آید. ❓تنها سوال باقی مانده این است که آن اجزای خاصی که عضو دو بدن یا چند بدن گردیده است ویکی از آن ها مربوط به انسان مطیع ودیگری گنهکار بوده است چه سرنوشتی دارد؟ ❗️پاسخ این نیز مشکل نیست زیرا پاداش وکیفر در حقیقت برای روح است وبدن به تنهایی پاداش وکیفر والمی ندارد وروح انسان نیز تا روز قیامت باقی می ماند 📚پیام قرآن،جلد 5 صفحه 274 به بعد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که چرا امام حسین در زمان معاویه قیام نکرد ❗️معاویه که از یزید بدتر بود ❕میگن نعوذ بالله یزید چون به امام پول نداد امام حسین قیام کرد ❕❕❕ 💠💠 👌 با وجود وضع اسفناکى که در زمان تسلط معاویه حکم فرما بود، بنابر ملاحظات فراوان، قیام و انقلاب مسلحانه در آن زمان نه مقدور بود و نه مفید. دو عامل زیر را مى توان مهم ترین موانع قیام امام حسین(علیه السلام) در زمان حکومت شمرد ؛ 1⃣ پیمان صلح امام حسن(علیه السلام) با معاویه ؛ اگر حسین بن على(علیهما السلام) در زمان معاویه قیام مى کرد، معاویه مى توانست از پیمان صلحى که با امام حسن(علیه السلام) بسته و مورد تایید حسین بن على(علیهما السلام) نیز قرار داشت، به منظور متهم ساختن حسین بن على(علیهما السلام) بهره بردارى کند؛ زیرا همه مردم مى دانستند که امام حسن و امام حسین متعهد شده اند تا زمانى که معاویه زنده است سکوت کرده به حکومت او گردن نهند، حال اگر حسین(علیه السلام) بر ضد معاویه قیام مى کرد، امکان داشت او را شخصى فرصت طلب و پیمان شکن قلمداد کند. 👌البته مى دانیم که امام حسین(علیه السلام) پیمان معاهده خود را با معاویه، پیمانى لازم الوفا نمى دانست؛ زیرا این پیمان از روى آزادى و میل و اختیار صورت نگرفته بود، بلکه پیمانى بود که تحت فشار و اجبار، و در شرائطى صورت گرفته بود که بحث و گفتگو فایده اى نداشت، بعلاوه خود آن را نقض کرده و محترم نشمرده بود و خود را به رعایت آن ملزم نمى دانست، بنابراین چنین عهد و پیمانى، اگر هم در اصل صحیح و معتبر بود، حسین بن على(علیه السلام) مقید به آن نبود؛ زیرا خود معاویه آن را زیر پا گذاشته و در نقض آن از هیچ کوششى فرو گذار نکرده بود، اما در هر حال معاهده صلح، مى توانست دستاویز تبلیغاتى معاویه در برابر قیام احتمالى حسین(علیه السلام) قرار گیرد. ❔از طرف دیگر، باید دید در برابر قیام احتمالى او اجتماع چگونه قضاوت مى کرد؟ 🔸پیداست اجتماع زمان امام حسین(علیه السلام) اجتماعى بود که حال قیام و انقلاب نداشت و شمشیر جهاد به آب عافیت شسته بود. طبعاً چنین اجتماعى عافیت طلبى خود را چنین مى کرد که حسین(علیه السلام) با معاویه پیمان بسته است و باید به آن وفا کند. 👌بنابراین اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام مسلحانه مى کرد، معاویه مى توانست آن را به عنوان یک شورش غیر موجه و برخلاف مواد پیمان صلح بین طرفین معرفى کند و چون جامعه آن روزجامعه اى بود که حال قیام و انقلاب نداشت، طبعا منطق معاویه را تایید مى کرد. 2⃣ ژست دینی معاویه ؛ قیام امام حسین(علیه السلام) در زمان یزید، چنان پرشور و مهیج بود که خاطره آن در دلهاى مردم جاوید مانده است و چنانکه مشاهده مى کنیم پس از قرون متمادى، هنوز هم مردم، قهرمانان کربلا را براى خود نمونه و سرمشق قرار مى دهند و در ابراز و فداکارى از آنهاالهام مى گیرند، ولى به گمان قوى اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام مى کرد، قیام او داراى چنین شور و حماسه اى نمى شد. راز این مطلب را باید در نفوذ و شیطنت و بازیگرى معاویه، و روش خاص او در حل و فصل مشکلات جستجو کرد. 👌گر چه معاویه عملا اسلام را تحریف کرده، حکومت اشرافى اموى را جایگزین خلافت ساده و بى پیرایه اسلامى ساخته و جامعه اسلامى را به یک جامعه غیر اسلامى تبدیل کرده بود، اما او این مطلب را به خوبى درک مى کرد که چون به نام دین و خلافت اسلامى حکومت مى کند، نباید مرتکب کارهایى بشود که مردم آن را مبارزه با دین - همان دینى که به نام آن حکومت مى کند- تلقى نمایند، بلکه او لازم مى دید همیشه به اعمال خود، رنگ بدهد تا اعمال وى با مقامى که دارد، سازگار باشد، و آن دسته از کارهایى را که مشروع جلوه دادن آنها مقدور نیست در خفا انجام دهد. 🔸پاره اى از اسناد و شواهد تاریخى نشان مى دهد که معاویه فردى بی دین بوده و به هیچ چیز اعتقاد نداشته است؛ به طورى که «مغیره بن شعبه» معلوم الحال و بى بند و بار، از سخنانى که در بعضى از مجالس خصوصى معاویه، از خود وى شنیده بود، اظهار تاسف و اندوه کرده مى گفت:«معاویه ترین افراد مردم است.» 👌ولى با وجود اینها، همین روش معاویه در تظاهر به برخى از ظواهر دینى، درک ماهیت او را براى عامه مردم مشکل ساخته بود. 🔸معاویه براى آنکه به منصب و مقام خود، رنگ مذهبى بدهد، از اوضاع و شرائط به خوبى بهره بردارى مى کرد. او از یک طرف خون خواهى عثمان را عنوان مى ساخت و از طرف دیگر پس از جریان و همچنین به واسطه صلح با امام حسن(علیه السلام) و بیعت مردم با وى، خود را در افکار عمومى شایسته خلافت قلمداد مى کرد. 🔸 👇
🔸ادامه 👇 ❕بنابراین اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان او قیامى مسلحانه به راه مى افکند، وى به سهولت مى توانست آن را در افکار عمومى یک اختلاف و کشمکش بر سر قدرت و حکومت معرفى کند، نه قیام حق در برابر باطل 📚 سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390 ش، چاپ بیست و سوم، ص 147 👌از سوی دیگر يزيد براساس تعليمات مسيحيّت پرورش يافته بود وقلباً به آن تمايل داشت واز طرفي جواني ناپخته، شهوت پرست، ، خوشگذران، عياش، فاقد دور انديشي واحتياط بود . 📚مروج الذهب ج 3 ص 77 🔸تفاوتي كه پدر با پسر داشت، در اينجا بود كه پدر به ظاهر پاي بند به اسلام بود، ولي فرزند او پس از رسيدن به حكومت نتوانست حتي به صورت ظاهر خود را ديندار وبا ايمان بنمايد ، وي آشكارا مقدّسات اسلامي را زير پاي مي‌گذاشت ودر راه ارضاي شهوات خود از هيچ چيز فرو گذار نكرد. رسماً شراب مي‌خورد ودر شب نشيني‌ها وبزم‌هاي اشرافي به باده گساري مي‌پرداخت وبي باكانه اشعاري مي‌سرود كه ترجمه آنها چنين است: «ياران هم من برخيزيد! وبه نغمه مطربان خوش آواز گوش دهيد وپياله‌ها را پي در پي سركشيد، نغمه دلپذير ساز وآواز، مرا از نداي اللّه اكبر واز شنيدن بانگ اذان باز مي‌دارد ومن حاضرم حوران بهشتي را با نيم خورده ظرف شراب عوض كنم». 📚تذکره الخواص ص 291 👌هم اوعلناً به مقدّسات اسلام مي‌كرد، گرايش خود را به آيين مسيحيت پنهان نمي داشت ومي گفت: «اگر شراب در آيين احمد حرام است تو آن را به آيين مسيح بن مريم بنوش» . 📚تتمه المنتهی ص 43 ❕دربار يزيد، كانون فساد وگناه بود وآثار شوم آن حتي به اماكن مقدسي همچون مكّه و مدينه رسيده بود . 📚مروج الذهب ج 3 ص 77 ❕در اين هنگام بود كه حسين بن علي (عليه السلام) شرايط را براي انقلاب و نهضت كاملاً آماده ديد، زيرا ديگر مزدوران بني اميه نمي توانستند هدف‌هاي قيام حسين بن علي (عليه السلام) را در افكار دگرگونه جلوه دهند وآن را كشمكشي بر سر قدرت وسلطه قلمداد كنند، زيرا توده‌ها به چشم خود مي‌ديدند كه رفتار حكومت بر ضد موازين ديني وتعاليم الهي است وهمين مطلب مجوّز آن بود كه حسين (عليه السلام) ياران راستين اسلام را از گوشه وكنار جهان پيرامون خود فرا خواند وبر ضد حكومت قيام كند; قيامي كه هدف از آن احياء اسلام و سنن ديني، نه تصاحب خلافت وقدرت بود. پس از شهادت حسن بن علي (عليه السلام) در سال پنجاه هجري، شيعيان عراق جنبش خاصي از خود نشان دادند وبا حسين (عليه السلام) به مكاتبه پرداختند واز امام درخواست كردند كه معاويه را از حكومت خلع كند ، امام در پاسخ آنان ياد آور شد كه او با معاويه عهد وپيماني دارد ونمي تواند آن را بشكند. 📚حیاه الامام الحسین ج 2 ص 229 👌پس از درگذشت معاويه، امام حسين (عليه السلام) در نيمه رجب سال شصت، وقتي موانع شرعي را منتفي ديد وشرايط را براي مفيد وسازنده آماده تشخيص داد، در پاسخ دعوت مردم عراق حرکت قیام را آغاز کرد . 📚نگاهی به زندگانی امامان معصوم ، سبحانی ، ص 127 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آيا ابوطالب، پدر امام على و عموى محمد، به اسلام ايمان آورد ؟ در یکی از معتبر‌ترین کتاب‌های تفسیری شیعه در این خصوص آمده: : ﻭﺍﻣﺎ ﻗﻮﻟﻪ: (ﺍﻧﻚ ﻻ ﺗﻬﺪﻱ ﻣﻦ ﺃﺣﺒﺒﺖ)ﻗﺎﻝ ﻧﺰﻟﺖ ﻓﻲ ﺃﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻛﺎﻥ ﻳﻘﻮﻝ ﻳﺎ ﻋﻢ ﻗﻞ ﻻ ﺇﻟﻪ ﺇﻻ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺎﻟﺠﻬﺮ ﻧﻔﻌﻚ ﺑﻬﺎ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻘﻴﺎﻣﺔ ﻓﻴﻘﻮﻝ: ﻳﺎ ﺑﻦ ﺃﺧﻲ ﺃﻧﺎ ﺃﻋﻠﻢ ﺑﻨﻔﺴﻲ، ‏(ﻭﺃﻗﻮﻝ ﺑﻨﻔﺴﻲ ﻁ)ﻓﻠﻤﺎ ﻣﺎﺕ ﺷﻬﺪ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﻋﻨﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺍﻧﻪ ﺗﻜﻠﻢ ﺑﻬﺎ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻤﻮﺕ ﺑﺄﻋﻠﻰ ﺻﻮﺗﻪ، ﻓﻘﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ: ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺎ ﻓﻠﻢ ﺍﺳﻤﻌﻬﺎ ﻣﻨﻪ ﻭﺃﺭﺟﻮ ﺍﻥ ﺗﻨﻔﻌﻪ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻘﻴﺎﻣﺔ». : علی ﺑﻦ اﺑﺮاﻫﻴﻢ در ﺗﻔﺴﻴﺮ آﻳﻪ «إنك لا تَهتَدِی مَنْ أحْبَبْتَ»(القصص۵۶) می‌ﮔﻮﻳﺪ: اﻳﻦ آﻳﻪ در ﻣﻮرد اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻧﺎزل ﺷﺪ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ میﮔﻔﺖ: ﻋﻤﻮ ﺟﺎن ﺑﮕﻮ ﻻ ﻟﻪ إﻻﱠ ﷲ روز ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ آن ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳﻮد ﺧﻮاﻫﻢ رﺳﺎﻧﺪ، اﻣﺎ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ می‌ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ای برادرزاده ﻣﻦ ﺧﻮدم ﺑﻬﺘﺮ می‌داﻧﻢ، وقتی اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ از دنیا رفت، ﻋﺒﺎس ﺑﻦ ﻋﺒﺪاﻟﻤﻄﻠﺐ ﻧﺰد ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺷﻬﺎدت داد ﻛﻪ اﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﻣﺮگ اﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ را ﺑﻪ زﺑﺎن آورده اﺳﺖ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ گفت: ﻣﻦ از او اﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ را ﻧﺸﻨﻴﺪم و اﻣﻴﺪوارم روز ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﻪ او ﺳﻮدی ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ». : تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه، ۱۴۲ مطابق با این سند صحیح، پیامبر اسلام اعتراف می‌کند که نزدیک‌ترین شخص به ایشان به اسلام اعتقاد نداشته است. و در یک حدیث حسن چنین آمده: : ۱۹)عَنْهُ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع‌لَا يَزْدَادُ بِالْإِسْلَامِ إِلَّا عِزّاً فَنَحْنُ نَرِثُهُمْ وَ لَا يَرِثُونَّا هَذَا مِيرَاثُ أَبِي طَالِبٍ فِي أَيْدِينَا فَلَا نَرَاهُ إِلَّا فِي الْوَلَدِ وَ الْوَالِدِ وَ لَا نَرَاهُ فِي الزَّوْجِ وَ الْمَرْأَةِ. الحديث التاسع عشر: حسن موثق. : ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار نویسنده : العلامة المجلسي جلد : ١٥ صفحه : ٣٩٥ : امام‌باقر گفت: اسلام جز به عزت ما نمى‌افزايد، از اين رو ما از غيرمسلمانان ارث مى‌بريم و آنان از ما ارث نمى‌برند، ميراث ابوطالب در دست ماست(چون او کافر بود و ما مسلمانیم). ما معتقد به ارث بردن مسلمان از كافر فقط ميان فرزند و پدر هستيم نه ميان زن و شوهر ❗️❗️ 💠💠 👌اجماع ائمه اهل بیت علیهم السلام بر آن است که حضرت ابوطالب علیه السلام با ایمان از دنیا رفته است و فراتر از ایمان ، ایشان از اوصیاء عیسی نبی علیهما السلام هم محسوب می شده است . ❕شیخ صدوق روایت می کند ؛ « پس از وفات ابوطالب ، پیامبر بر بالین او وارد شد و خطاب به ایشان عرضه داشت که یا عموجان شما مرا زمانی که یتیم بودم تحت تکفل خود در آوردی و مرا که صغیر بودم تحت تربیت خود قرار دادی و در زمان بزرگسالیم مورد نصرت قرار دادی .خداوند پاداش خیر به تو دهد» پس از آن علی را امر کرد که ایشان را غسل کرده و تجهیز کند» 📚امالی صدوق ص243 🔸مرحوم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ « علی علیه السلام روزی در رحبه نشسته بود و مردم نیز حول او گرد آمده بودند . مردی حضرت را مخاطب قرار داد که شما در جایگاهی الهی قرار دارید اما افسوس که پدرت در آتش است . حضرت علی فرمود ساکت باش خداوند دندانهایت را فرو ریزد . قسم به خداوندی که محمد را به حق به پیامبری برگزید اگر پدرم برای تمام گناهکاران روی زمین شفاعت کند خداوند را می پذیرد . پدرم در آتش معذب باشد در حالی که پسرش تقسیم کننده بهشت و دوزخ است . قسم به خداوند نور پدرم در قیامت بر تمام انوار مردمان چیره می شود الا نور پیامبر و امامان زیرا نور او از نور ماست که خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم آن را کرده بود» 📚الاحتجاج ج1 ص230 _ امالی شیخ طوسی ص192 ❕حضرت ابوطالب از جمله حضرت عیسی علیهما السلام نیز تلقی می شده است چنان که امام علیه السلام فرمود ؛ « وقتی پیامبر اسلام مبعوث شد ابوطالب نبوت را به پیامبر تقدیم کرد» 📚الکافی ج1 ص445 🔸ادامه 👇
❕حال معاند به دو روایت استناد کرده است ، تا عدم ایمان ابوطالب علیه السلام را از منابع شیعی ثابت کند ؛ 👌روایت اولی که به آن استناد کرده است از تفسیر قمی است که پاسخ روشنی دارد ؛ 1⃣نقل مذکور بدون سند بوده و حتی مستند به معصوم علیه السلام هم نیست ، حال چگونه چنین نقلی می تواند حجت باشد ❕ 2⃣تمام آنچه در تفسیر قمی است ، نوشته علی بن ابراهیم عالم بزرگ شیعه نیست ، بلکه تنها تفسیر سوره فاتحه ، بقره و کمی از آل عمران از ایشان است و بقیه آن از شاگرد ایشان ابوالفضل العباس می باشد و روایت مورد استناد در تفسیر سوره قصص نقل شده است که این هم دلیل دیگری برضعف نقل مذکور است . 📚کلیات فی علم الرجال، سبحانی ص301 3⃣اتفاقا نقل مذکور اثبات کننده ایمان ابوطالب علیه السلام است ، که معاند با تحریف روایت می خواهد بی ایمانی ابوطالب را ثابت کند ، مطابق نقل مذکور ، پیامبر گرامی از ابوطالب خواستند آشکارا ایمان بیاورند « قل لا اله الا الله بالجهر » ، حضرت ابوطالب گفتند من آگاه به حال خودم هستم و شهادت به وحدانیت خدا را در خفاء و در نفس خودم می گویم « اعلم بنفسی ، و اقول بنفسی » ، ( چرا که ابوطالب برای آنکه بتواند پیامبر را یاری کند ، علنا اظهار ایمان نمی کرد تا مشرکین ایشان را دشمن خود نپندارند و بتواند از نفوذش برای یاری پیامبر استفاده کند) ، و در هنگام مرگ نیز با صدای رسا اظهار ایمان کردند « تکلم بها باعلی صوته عند الموت » ، پیامبر هم گفتند که این اظهار روز قیامت برای ایشان مفید است و من شفاعت ایشان را خواهم کرد « لشفعت فی ابی و امی و عمی » و روشن است که روز قیامت شفاعت برای مومنین است ، نه کفار و مشرکین . 👌بنابراین ، روایت مذکور گواه بر ایمان ابوطالب علیه السلام است ، نه بی ایمانی ایشان . ❕در نقل دوم هم امام باقر علیه السلام ، عقیده شیعه در ارث را مطرح می کنند که بر خلاف اهل سنت ، ما معتقدیم که مسلمان از کافر ارث می برد ، اما کافر از مسلمان ارث نمی برد ، امام پس از این کلام می گوید میراث ابوطالب به دستان ما است و ما از ایشان ارث برده ایم « هذا میراث ابی طالب فی ایدینا » این کلام امام علیه السلام چند معنا می تواند داشته باشد ؛ 1⃣ طبق بیان علامه مجلسی ، امام علیه السلام از قاعده الزام بهره گرفته اند ، یعنی خطاب به اهل سنت می گویند که بر خلاف شما ، ما معتقدیم که مسلمان از کافر ارث می برد ، چنان که ما از حضرت ابوطالب که به عقیده شما کافر مرده است ، ارث برده ایم ؛ 📚ملاذ الاخیار ج 15 ص 395 2⃣اگر این بیان هم مورد قبول نباشد ، روشن است که روایت مذکور از باب تقیه و مطابق عقاید اهل سنت صادر شده است ، چرا که در ذیل روایت تصریح دارد که زوجه مسلمان از زوج کافر شده ارث نمی برد و این همان عقیده فرق چهار گانه اهل سنت است ؛ 📚الفقه علی المذاهب الخمسه ج 2 ص 499 👌امام علیه السلام ، به خاطر آنکه در آن مجلس از ناحیه اهل سنت مورد فشار بودند ، از باب تقیه هم در ایمان ابوطالب علیه السلام مطابق عقیده آنان سخن گفتند و هم در باب ارث زوجه از زوج ، این پاسخ در کلام صاحب وافی آمده است ؛ 📚الوافی ج 25 ص 915 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁