eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
70 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔لطفا بفرماييد علت تحريم در اسلام و عذاب عامل آن چيست ❕❕ 💠💠 👌یکی از شاخه های توحید خداوند ، توحید در است . 🔷خداوند حقیقی همه موجودات است زیرا وقتی خالق همه اشیائ او است طبعا مالک همه اشیائ نیز ذات مقدس او است. 📚تفسیر ج27 ص449 🔶 او در آیات متعددی به این اشاره کرده است و می فرماید: « هر چه در آسمانها و است از اوست» 🔷بقره116-255-284- ال عمران 109- 129- نسائ126- ❕« مالکیت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن » 🔶مائده 17- انعام 12- توبه116 ❔حال همان خداوند که مالک آدمی نیز است ، به انسان تحت هیچ شرائطی اجازه خود کشی را نداده است ، زیرا او را برای و بندگی و به کمال رسیدن خلق کرده است و خود کشی در تعارض با این هدف است و سبب عبث بودن انسان می گردد . 🔷می فرماید ؛ « خود کشی نکنید ، خداوند نسبت به شما مهربان است و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد به زودی او را در وارد خواهیم ساخت » 🔷 30 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « هر کس ( از سر بی ایمانی به خداوند ) خودش را عمدا بکشد ، در آتش جهنم و خواهد بود » 📚 ج4 ص95 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « مومن ممکن است به هر بلایی گرفتار شود و به هر نوعی بمیرد اما هیچ گاه خود نمی کند » 📚 ج2 ص254 🗯خود کشی از گناهان کبیره و بزرگ است که سبب گرفتاری فرد در آتش جهنم می شود اما او در جهنم در صورتی است که معتقد به خداوند و عقائد حقه نباشد زیرا ثابت است که شیعه اثناعشری هیچ گاه مخلد در نمی ماند . 🗯شیخ می نویسد ؛ « تمام علمای امامیه اتفاق دارند که تهدید به در آتش جهنم اختصاص به کفار و غیر شیعیان دارد ، و کسانی که ایمان به خدا و اقرار به فرائض او دارند ( شیعیان ) در مخلد نمی مانند » 📚 ص53 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « خداوند جز اهل کفر و لجاجت و ضلالت و شرک را در آتش جهنم نگه نمی دارد » 📚توحید ص407 ❕بنابراین اگر فرد شیعه مذهب خود کشی کند ، اگر چه گناه بزرگی مرتکب شده است و در آتش جهنم گرفتار می شود اما چنین نیست که امید عفو و بخشش در مورد او نرود زیرا نهایتا او یک گناه کبیره ای را مرتکب شده و ممکن است مشمول این روایت شریف پیامبر گرامی شود که ؛ « شفاعت من برای کسانی از امتم است که مرتکب گناهان شده اند » 📚 ج3 ص574 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این قضیه خراب کردن مسجد توسط پیامبر اسلام چیه ❗️کانالی ضد دین می گفت خراب کردن مسجد رو از پیامبر اسلام یاد گرفته ❕ 💠💠 👌مسجدی که توسط پیامبر گرامی اسلام مورد تخریب قرار گرفت مسجد نام داشت که جریان آن به این شکل است ؛ ❕در شبه جزيره عربستان، مدينه و نجران دو نقطه وسيع و مركزى بزرگ براى اهل كتاب بود. از اين رو گروهى از عرب ‏هاى اوس و خزرج به آيين يهود و مسيح گرويده و آن‏ها شده بودند. 👌 «ابو عامر» پدر «حنظله» شهيد معروف غزوه «احد» گويا در دوران جاهليت تمايلاتى شديد به آيين مسيح پيدا كرده و در سلك راهبان درآمده بود. هنگامى كه ستاره اسلام از افق مدينه طلوع و اقليت‏هاى مذهبى را در خود هضم كرد؛ «ابو عامر» از اين جريان بسيار شد و با منافقان «اوس» و «خزرج» همكارى صميمانه‏ اى آغاز نمود. پيامبر از نقشه‏ هاى تخريبى وى آگاه گرديد و خواست او را دست‏گير كند. 👌او از مدينه به مكه و از آن‏جا به طائف و پس از سقوط طائف به شام گريخت. وى از آن‏جا شبكه جاسوسى حزب منافقان را رهبرى كرد. ❕او در يكى از نامه ‏هاى خود به چنين نوشت ؛ «در دهكده قبا مسجدى در برابر مسلمانان بسازيد و در مواقع نماز در آن‏جا گرد آييد. به بهانه اداى فريضه، درباره موضوعات مربوط به اسلام و مسلمانان و نحوه اجراى نقشه ‏هاى حزبى به بحث و گفت‏وگو بپردازيد » ❕ «ابو عامر» بسان دشمنان امروز اسلام، احساس كرده بود كه در كشورى كه دين رواج كامل دارد، بهترين وسيله براى هدم و قلع آن، همان استفاده از نام دين است و از نام دين بيش از هر عامل ديگر مى‏ توان بر ضرر آن استفاده كرد.او مى ‏دانست كه پيامبر به هيچ به حزب منافق اجازه نخواهد دارد، مركزى براى خود بسازند؛ مگر در صورتى كه به آن مركز رنگ مذهبى بدهند و تحت عنوان مسجد و ساختن معبد، محفلى براى خود بسازند. ❕هنگامى كه پيامبر عازم تبوك بود، نمايندگان حزب نفاق خدمت پيامبر رسيدند و به بهانه اين‏كه پيران و بيماران آنان در شب‏هاى تار و بارانى، نمى ‏توانند مسافت ميان خانه ‏ها و «قبا» را طى كنند، از او خواستند كه اجازه دهد آنان در محله خود مسجدى بسازند. پيامبر در تأييد و ردّ پرسش آنان پاسخى نگفت و تصميم نهايى را پس از مراجعت از سفر موكول كرد. 📚مغازی واحدی ج 3 ص 1046 👌حزب نفاق در غياب پيامبر، محلى را در نظر گرفتند و با شتاب هرچه تمام‏ تر، ساختمان آن را به نام مسجد به پايان رسانيدند. روزى كه پيامبر به مدينه بازگشت، از حضرتش خواستند كه اين پرستش‏گاه را با خواندن چند ركعت نماز بگشايد. در اين لحظه، وحى نازل گرديد و پيامبر را از جريان آگاه ساخت و آن‏جا را مسجد «ضرار» خواند كه براى دسته ‏بندى‏ه اى سياسى و ايجاد تفرقه در ميان مسلمانان ساخته شده بود. ( توبه 107_108) 👌پيامبر دستور داد كه ساختمان مسجد «ضرار» را با خاك يكسان كنند و تيرهاى آن‏جا را بسوزانند و براى مدتى مركز زباله باشد. 📚سیره ابن هشام ج 2 ص 530 _ بحار الانوار ج 20 ص 353 👌ويران كردن مسجد «ضرار» شكننده‏ اى بود كه بر فرق حزب نفاق وارد شد. از آن به بعد، رشته حزب از هم گسست و يگانه حامى آنان «عبد اللّه بن ابى» دو ماه پس از جنگ تبوك درگذشت. 📚فروغ ابدیت ص 884 ❕يك اصل اساسى در اسلام اين است كه بايد قبل از همه چيز نيات بررسى شود و ارزش هر عمل بستگى به آن دارد، نه به ظاهر آن، گر چه نيت يك امر باطنى است، اما ممكن نيست كسى نيتى در دل داشته باشد، اثر آن در گوشه و كنار عملش ظاهر نشود، هر چند در پرده ‏پوشى فوق العاده استاد و ماهر باشد. 👌و از اينجا جواب اين روشن مى‏ شود كه چرا پيامبر با آن عظمت مقام دستور داد مسجد يعنى خانه خدا را آتش بزنند، و مسجدى كه يك ريگ آن را نمى‏ توان بيرون برد ويران سازند، و مكانى را كه اگر آلوده شود بايد فورا تطهير كنند مزبله گاه شهر سازند . ❕ پاسخ همه اين سؤالها يك است و آن اينكه مسجد ضرار مسجد نبود در واقع بتخانه بود، مكان مقدس نبود كانون تفرقه و نفاق بود، خانه خدا نبود بلكه خانه شيطان بود، و هرگز اسم و عنوان ظاهرى و ماسك‏ها، واقعيت چيزى را دگرگون نمى‏ سازد، اين بود درس بزرگى كه داستان مسجد ضرار به همه مسلمانان براى همه اعصار و قرون داد . 📚تفسیر نمونه ج 8 ص 145 ❕ بنا براین روشن می شود که خراب کردن کانونی شیطانی توسط پیامبر با خراب کردن مساجدی که نماد حق و هستند توسط داعش ، اختلافی ماهوی دارد و جز ضد دینان بی اندیشه کسی بر این مساله خرده نمی گیرد و این دو را با هم مقایسه نمی کند . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔لطفا بفرماييد علت تحريم در اسلام و عذاب عامل آن چيست ❕❕ 💠💠 👌یکی از شاخه های توحید خداوند ، توحید در است . 🔷خداوند حقیقی همه موجودات است زیرا وقتی خالق همه اشیائ او است طبعا مالک همه اشیائ نیز ذات مقدس او است. 📚تفسیر ج27 ص449 🔶 او در آیات متعددی به این اشاره کرده است و می فرماید: « هر چه در آسمانها و است از اوست» 🔷بقره116-255-284- ال عمران 109- 129- نسائ126- ❕« مالکیت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن » 🔶مائده 17- انعام 12- توبه116 ❔حال همان خداوند که مالک آدمی نیز است ، به انسان تحت هیچ شرائطی اجازه خود کشی را نداده است ، زیرا او را برای و بندگی و به کمال رسیدن خلق کرده است و خود کشی در تعارض با این هدف است و سبب عبث بودن انسان می گردد . 🔷می فرماید ؛ « خود کشی نکنید ، خداوند نسبت به شما مهربان است و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد به زودی او را در وارد خواهیم ساخت » 🔷 30 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « هر کس ( از سر بی ایمانی به خداوند ) خودش را عمدا بکشد ، در آتش جهنم و خواهد بود » 📚 ج4 ص95 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « مومن ممکن است به هر بلایی گرفتار شود و به هر نوعی بمیرد اما هیچ گاه خود نمی کند » 📚 ج2 ص254 🗯خود کشی از گناهان کبیره و بزرگ است که سبب گرفتاری فرد در آتش جهنم می شود اما او در جهنم در صورتی است که معتقد به خداوند و عقائد حقه نباشد زیرا ثابت است که شیعه اثناعشری هیچ گاه مخلد در نمی ماند . 🗯شیخ می نویسد ؛ « تمام علمای امامیه اتفاق دارند که تهدید به در آتش جهنم اختصاص به کفار و غیر شیعیان دارد ، و کسانی که ایمان به خدا و اقرار به فرائض او دارند ( شیعیان ) در مخلد نمی مانند » 📚 ص53 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « خداوند جز اهل کفر و لجاجت و ضلالت و شرک را در آتش جهنم نگه نمی دارد » 📚توحید ص407 ❕بنابراین اگر فرد شیعه مذهب خود کشی کند ، اگر چه گناه بزرگی مرتکب شده است و در آتش جهنم گرفتار می شود اما چنین نیست که امید عفو و بخشش در مورد او نرود زیرا نهایتا او یک گناه کبیره ای را مرتکب شده و ممکن است مشمول این روایت شریف پیامبر گرامی شود که ؛ « شفاعت من برای کسانی از امتم است که مرتکب گناهان شده اند » 📚 ج3 ص574 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این قضیه خراب کردن مسجد توسط پیامبر اسلام چیه ❗️کانالی ضد دین می گفت خراب کردن مسجد رو از پیامبر اسلام یاد گرفته ❕ 💠💠 👌مسجدی که توسط پیامبر گرامی اسلام مورد تخریب قرار گرفت مسجد نام داشت که جریان آن به این شکل است ؛ ❕در شبه جزيره عربستان، مدينه و نجران دو نقطه وسيع و مركزى بزرگ براى اهل كتاب بود. از اين رو گروهى از عرب ‏هاى اوس و خزرج به آيين يهود و مسيح گرويده و آن‏ها شده بودند. 👌 «ابو عامر» پدر «حنظله» شهيد معروف غزوه «احد» گويا در دوران جاهليت تمايلاتى شديد به آيين مسيح پيدا كرده و در سلك راهبان درآمده بود. هنگامى كه ستاره اسلام از افق مدينه طلوع و اقليت‏هاى مذهبى را در خود هضم كرد؛ «ابو عامر» از اين جريان بسيار شد و با منافقان «اوس» و «خزرج» همكارى صميمانه‏ اى آغاز نمود. پيامبر از نقشه‏ هاى تخريبى وى آگاه گرديد و خواست او را دست‏گير كند. 👌او از مدينه به مكه و از آن‏جا به طائف و پس از سقوط طائف به شام گريخت. وى از آن‏جا شبكه جاسوسى حزب منافقان را رهبرى كرد. ❕او در يكى از نامه ‏هاى خود به چنين نوشت ؛ «در دهكده قبا مسجدى در برابر مسلمانان بسازيد و در مواقع نماز در آن‏جا گرد آييد. به بهانه اداى فريضه، درباره موضوعات مربوط به اسلام و مسلمانان و نحوه اجراى نقشه ‏هاى حزبى به بحث و گفت‏وگو بپردازيد » ❕ «ابو عامر» بسان دشمنان امروز اسلام، احساس كرده بود كه در كشورى كه دين رواج كامل دارد، بهترين وسيله براى هدم و قلع آن، همان استفاده از نام دين است و از نام دين بيش از هر عامل ديگر مى‏ توان بر ضرر آن استفاده كرد.او مى ‏دانست كه پيامبر به هيچ به حزب منافق اجازه نخواهد دارد، مركزى براى خود بسازند؛ مگر در صورتى كه به آن مركز رنگ مذهبى بدهند و تحت عنوان مسجد و ساختن معبد، محفلى براى خود بسازند. ❕هنگامى كه پيامبر عازم تبوك بود، نمايندگان حزب نفاق خدمت پيامبر رسيدند و به بهانه اين‏كه پيران و بيماران آنان در شب‏هاى تار و بارانى، نمى ‏توانند مسافت ميان خانه ‏ها و «قبا» را طى كنند، از او خواستند كه اجازه دهد آنان در محله خود مسجدى بسازند. پيامبر در تأييد و ردّ پرسش آنان پاسخى نگفت و تصميم نهايى را پس از مراجعت از سفر موكول كرد. 📚مغازی واحدی ج 3 ص 1046 👌حزب نفاق در غياب پيامبر، محلى را در نظر گرفتند و با شتاب هرچه تمام‏ تر، ساختمان آن را به نام مسجد به پايان رسانيدند. روزى كه پيامبر به مدينه بازگشت، از حضرتش خواستند كه اين پرستش‏گاه را با خواندن چند ركعت نماز بگشايد. در اين لحظه، وحى نازل گرديد و پيامبر را از جريان آگاه ساخت و آن‏جا را مسجد «ضرار» خواند كه براى دسته ‏بندى‏ه اى سياسى و ايجاد تفرقه در ميان مسلمانان ساخته شده بود. ( توبه 107_108) 👌پيامبر دستور داد كه ساختمان مسجد «ضرار» را با خاك يكسان كنند و تيرهاى آن‏جا را بسوزانند و براى مدتى مركز زباله باشد. 📚سیره ابن هشام ج 2 ص 530 _ بحار الانوار ج 20 ص 353 👌ويران كردن مسجد «ضرار» شكننده‏ اى بود كه بر فرق حزب نفاق وارد شد. از آن به بعد، رشته حزب از هم گسست و يگانه حامى آنان «عبد اللّه بن ابى» دو ماه پس از جنگ تبوك درگذشت. 📚فروغ ابدیت ص 884 ❕يك اصل اساسى در اسلام اين است كه بايد قبل از همه چيز نيات بررسى شود و ارزش هر عمل بستگى به آن دارد، نه به ظاهر آن، گر چه نيت يك امر باطنى است، اما ممكن نيست كسى نيتى در دل داشته باشد، اثر آن در گوشه و كنار عملش ظاهر نشود، هر چند در پرده ‏پوشى فوق العاده استاد و ماهر باشد. 👌و از اينجا جواب اين روشن مى‏ شود كه چرا پيامبر با آن عظمت مقام دستور داد مسجد يعنى خانه خدا را آتش بزنند، و مسجدى كه يك ريگ آن را نمى‏ توان بيرون برد ويران سازند، و مكانى را كه اگر آلوده شود بايد فورا تطهير كنند مزبله گاه شهر سازند . ❕ پاسخ همه اين سؤالها يك است و آن اينكه مسجد ضرار مسجد نبود در واقع بتخانه بود، مكان مقدس نبود كانون تفرقه و نفاق بود، خانه خدا نبود بلكه خانه شيطان بود، و هرگز اسم و عنوان ظاهرى و ماسك‏ها، واقعيت چيزى را دگرگون نمى‏ سازد، اين بود درس بزرگى كه داستان مسجد ضرار به همه مسلمانان براى همه اعصار و قرون داد . 📚تفسیر نمونه ج 8 ص 145 ❕ بنا براین روشن می شود که خراب کردن کانونی شیطانی توسط پیامبر با خراب کردن مساجدی که نماد حق و هستند توسط داعش ، اختلافی ماهوی دارد و جز ضد دینان بی اندیشه کسی بر این مساله خرده نمی گیرد و این دو را با هم مقایسه نمی کند . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یکی از ملحدین می گفت در روایات شما آمده است که موسی نبی به دنبال سنگی می دوید و همگان عورت او را دیدند و قرآن نیز به این اشاره می کند ❗️آیا واقعیت دارد ❕❕ 💠💠 👌روایتی است ک در کتب اهل سنت به نقل از ابوهریره و او از پیامبر اسلام آمده است که می فرماید ؛ «موسی مردی با حیا بود که پیوسته سعی می کرد هر چه بیشتر بدن خود را از انظار بپوشاند، و به همین جهت چیزی از پوست بدن او دیده نمی شد، و برخی از بنی اسرائیل که می خواستند او رابیازارند گفتند: ❕علت این سعی و مواظبت بسیار، چیزی جز این نمی تواند باشد که عیبی مانند برص و پیسی در پوست بدن او است و یا فتقی در بیضه دارد و یا آفت دیگری در بدن او است و گرنه اینقدر مواظبت در پوشاندن بدن خود نمیکرد. 👌 چون خدا اراده فرمود که را از این گفتار اینان تبرئه فرماید روزی موسی با خود خلوت کرد و جامه اش را روی سنگ گذارد و غسل کرد، و چون از غسل فارغ شد بسراغ جامه اش آمد تا برگیرد ، در اینوقت سنگ شروع به فرار و دویدن کرد، و موسی که چنان دید عصای خود را در دست گرفت و بدنبال سنگ شد و پیوسته می گفت: ❕جامه ام را ای سنگ! جامه ام را ای سنگ! -یعنی جامه ام را واگذار و برو و هم چنان بیامد تا به گروهی از بنی اسرائیل رسید و آنها موسی را مشاهده کرده و دیدند که از نظر خلقت و اندام بهترین خلقت را داشته و هیچ نقصی در خلقت ندارد، و بوسیله خداوند او را از آنچه گفته بودند تبرئه کرد... 👌در اینوقت سنگ ایستاد و موسی جامه اش را برگرفت و پوشیدو شروع کرد با عصای خود به زدن آن سنگ، و بخدا سوگند که اثر شش یا هفت ضربه موسی به روی سنگ باقی ماند » 📚صحیح مسلم ج1 ص267 📚صحیح بخاری ج3 ص1249 👌این می گویند این آیه قرآن که می فرماید ؛ « ای کسانی که ایمان آورده اید همانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند و خداوند او را از آنچه در حق او می گفتند مبرا ساخت و او نزد خداوند آبرومند (و گرانقدر ) بود » (احزاب 69) مربوط به همین جریان است . 👌این جریان در روایتی ازکتب نیز نقل شده است . ❕در تفسیر قمی از امام صادق علیه السلام نقل شده است ؛ « بنی اسرائیل می گفتند که موسی آنچه را که مردان دارند ، ندارد ، چرا که موسی زمانی که می خواست غسل کند به موضعی می رفت که هیچ احدی از مردم او را نمی دید ، روزی داشت در کنار نهری غسل می کند و لباسش را بر سنگی گذاشته بود ، خداوند به سنگ امر کرد که از او دور شود ، ( موسی نیز لخت به دنبال آن دوید ) و بنی اسرائیل فهمیدند آنچه درباره موسی می گفتند اشتباه است » 📚تفسیر قمی ج2 ص197 💠به نظر ما این جریان از اساس و غیر قابل قبول است . ❕بی شک لخت ظاهر شدن در بین مردم سبب تضعیف جایگاه نبوت و تنفر و دوری مردم از فرد نبی می باشد که قابل قبول نمیباشد . خصوصا آنکه دویدن دنبال سنگی که درک و شعور ندارد و ندا دادن به این که ای سنگ لباسم را بده و حتی زدن یک سنگ بی جان اموری است که هیچ عاقلی چنین کارهایی را نمی کند چه برسد به حضرت موسی علیه السلام. ❔آیا نمی گویند که بهتر بود موسی به جای دویدن به دنبال سنگ و لخت ظاهر شدن در بین مردم ، همانجا می ماند و پوششی برای خود تهیه می کرد تا آبرویش به نزد مردم نرود ❕ 🔰به هر حال این جریان مورد قبول ما نمی باشد چرا که اهل سنت این جریان را به نقل از نقل می کنند که او فردی کذاب و دروغگو به رسول خدا بوده است . 📚بحار الانوار ج2 ص217 👌روایتی هم که از شیعه نقل شد ، بوده و قابل استناد نمی باشد . ❕آیه شريفه مذکور نیز يك حكم كلى و را بيان مى ‏كند، زيرا بنى اسرائيل از جنبه ‏هاى مختلف موسى را ايذاء كردند، و خداوند نیز موسی را از آن اذیتها حفظ کرد ، مانند آنچه که طبق روايتى موسى و هارون بر فراز كوه رفتند و هارون بدرود حيات گفت، شايعه‏ پراكنان بنى اسرائيل مرگ او را به موسى نسبت دادند، خداوند امر را روشن ساخت و مشت شايعه ‏سازان را باز كرد و یا چنان كه مشروحا در ذيل آيات سوره" قصص" آمده است ، قارون" حيله ‏گر براى اينكه تسليم قانون زكات نشود، و حقوق مستمندان را نپردازد، توطئه ‏اى چيد كه بدكاره ‏اى در ميان جمعيت برخيزد و موسى را متهم به روابط نامشروع با خود كند كه به لطف الهى نه تنها اين توطئه مؤثر نيفتاد بلكه همان زن به پاكى موسى و توطئه قارون گواهى داد و مانند آنکه گروهى از دشمنان موسى او را متهم به سحر و جنون و دروغ بستن بر خدا كردند، اما خداوند به وسيله معجزات باهرات او را از اين نسبتهاى ناروا مبرا ساخت. 📚تفسیر نمونه ج17 ص444 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که اسلام می گویند زنان و نادان هستند و نباید اموال خود را به آنان داد ❕❕می گویند در قرآن سوره نساء هم آمده است که زنان سفیه هستند و نباید اموال خود را به آنها داد ❗️❗️ 💠💠 👌آیه ای که مورد شبهه و اشکال قرار گرفته است این آیه شریفه است که می فرماید ؛ « و اموال خود را كه خداوند قوام زندگى شما قرار داده به دست سفيهان ندهيد و از آن، به آنها روزى دهيد، و لباس بر آنها بپوشانيد و سخن شايسته به آنها بگوئيد _ و يتيمان را بيازمائيد تا هنگامى كه به حد بلوغ برسند، (در اين موقع) اگر در آنها رشد (كافى) يافتيد اموالشان را به آنها بدهيد» ( نساء 5_ 6) 👌آيات فوق متمم بحث‏هاى مربوط به است كه در آيات پيش سخن از آنها به ميان آمده است که می فرماید اموال و ثروت‏هاى خود را به دست افراد سفيه نسپاريد و بگذاريد در مسائل اقتصادى رشد پيدا كنند تا اموال شما در معرض مخاطره و قرار نگيرد. ❕راغب در كتاب مفردات ميگويد ؛ سفه در اصل يك نوع كم‏ وزنى و سبكى بدن است بطورى كه به هنگام راه رفتن تعادل حفظ نشود، و به همين جهت به افسار كه ناموزون است و دائما در حال حركت است" سفيه" گفته ميشود، و سپس به همين تناسب در افرادى كه رشد ندارند بكار رفته است خواه سبكى عقل آنها در امور مادى باشد يا در امور معنوى. 🔹ولى روشن است كه منظور از در آيه فوق عدم رشد كافى در خصوص امور مالى است به طورى كه شخص نتواند سرپرستى اموال خود را به عهده گيرد، و در مبادلات مالى منافع خود را تامين نمايد، و باصطلاح كلاه سرش برود، شاهد بر اين سخن آيه دوم است كه ميگويد:« اگر آنها ( یتیمان )را رشيد يافتيد را به دست آنها بسپاريد» ❕بنابراین آیه فوق در رابطه با اموال یتیمان است که توصیه می کند تا زمانی که آنها به رشد نرسیده اند ، اموالشان به آنها باز گردانده نشود . 🔹در تفسیر چنین آمده است ؛ « مطلب قابل توجه اينكه بحث آيه شريفه در زمينه اموال يتيمان است كه دستور مى ‏دهد اولياى يتيمان اداره امور آنان را به بگيرند و اموال آنان را رشد بدهند، همين معنا قرينه‏ اى است بر اين كه مراد از كلمه سفها سفيهان از ايتام مى‏ باشند» 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 4 ص 270 ❕در اينجا يك سؤال پيش مى‏ آيد و آن اينكه اگر آيه در مورد اموال يتيمان است چرا" اموالكم" ( شما) مى ‏گويد: نه،" اموالهم" (ثروتهاى آنها)؟ 👌ولى ممكن است نكته اين تعبير بيان اين مسئله مهم و اقتصادى باشد كه اسلام همه افراد جامعه را يكى ميداند، بطورى كه مصلحت و منفعت يك فرد نمى‏ تواند از منافع جدا باشد، همچنين زيان يك فرد عين زيان يك جامعه است. بنا بر اين به خاطر همين موضوع به جاى" ضمير غائب"" ضمير مخاطب" قرار داده شده، يعنى اين اموال در فقط متعلق به ايتام نيست، بلكه به شما هم مربوط است، و اگر زيانى به آن متوجه شود بطور غير مستقيم متوجه شما شده است، لذا در نگهدارى آن بايد مراقبت كامل داشته باشيد. 🔸در باره اين تعبير تفسير ديگرى هم هست و آن اينكه مقصود از اموالكم اموال خود سرپرستان است نه اموال ، يعنى اگر شما ميخواهيد به افراد يتيم كه هنوز رشد كافى نيافته ‏اند كمك كنيد شايد تحت تاثير عواطف حساب نشده اموالى بدست آنها بسپاريد و آنها را به كارهايى بگماريد كه از آنها ساخته نيست، بلكه به جاى اين كار غير عاقلانه بهتر اين است كه غذا و لباس و مسكن آنها را تامين كنيد تا بالغ و رشيد شوند. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 269 🔰ادامه 👇👇👇
💠 بر مدار حق 🔸 اگر کسی سؤال بکند که این مسجد را با چه چیز ساختید؟ آن مهندس می گوید که مثلاً با سیمان و آهن و امثال اینها؛ اما حالا سیمان با چه چیزی ساخته شد؟ آهن با چه ساخته شد؟ مثلاً می گوید مواد اوّلی آنها، فلان است. خب مواد اوّلی آن با چه ساخته شد و صورتی که به این جهان داده شده با چه ساخته شد؟ مصالح ساختمانی عالَم، » است؛ این عالَم، «باطل» را نمی پذیرد. 🔸 اگر سؤال بکنند که دستگاه گوارش شما، روده و معده شما با چه چیزی ساخته شد، طبیب یک نحو جواب می دهد ولی آن جواب نهایی این است که اینها ؛ یعنی دستگاه روده و معده نظیر یک تُنگ نیست نظیر یک ظرف خالی نیست که هر چه به آن بدهی جا بدهد. الآن در یک تُنگ خالی شما چه سمّ بریزی و چه عسل بریزی جا می دهد؛ اما این دستگاه روده و معده دستگاهی است که به «حق» خلق شده است، اگر غذای سالم دادید تحویل می گیرد و هضم می کند و اگر غذای مسموم دادید بالا می آورد؛ یعنی من برای این خلق نشدم. 🔸 این مربوط به طبیعت بود؛ فطرت ما هم این‎ چنین است یعنی اگر حرف حق و حرف صحیح را به فطرت تحویل دادیم، قبول می کند؛ اما اگر آدم بخواهد کسی را فریب بدهد، فطرت نمی پذیرد، بالا می آورد! همان‌ طوری که ، باطل را بالا می آورد و ، باطل را بالا می آورد، هم باطل را بالا می آورد؛ یعنی ممکن نیست کسی با فریب بتواند زندگی کند با دروغ بتواند زندگی کند، بالاخره یک وقت رسوا می شود. اینکه یک وقت رسوا می شود یعنی این ، این را بالا آورده است! ساختار عالَم، باطل را نمی پذیرد؛ فرمود ما که این عالَم را خلق کردیم این را با باطل خلق نکردیم: ﴿وَ مَا خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الأرْضَ وَ مَا بَینَهُمَا بَاطِلاً﴾. لینک : 📚 سوره مبارکه جاثیه جلسه 9 تاریخ: 1394/12/18 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 گوهرِ مقصود 🔸 علم، است نه خواندن و نوشتن؛ خواندن و نوشتن، ابزار است. اگر كسی ناخوانا باشد و نانویسا باشد ولی مطلب را بداند، نقصی نیست. اگر كسی بداند كه در این كتاب چه نوشته است، این كمال است؛ لازم نیست كه بخواند. آدم چشم را باز كند یا در را باز كند ببیند پشت دیوار چه كسی است، این كمال نیست، كمال این است كه آدم بداند پشت دیوار كیست، حالا یا به طور عادی می ‌رود بیرون می‌ بیند كیست یا به طور غیر عادی، «من وراء حجاب» باخبر است. آنچه كمال است، علم است اما ابزار كار كه حالا كتاب بیاورند باز كنند و بخوانند، این مقدمه كمال است نه اینکه خودش كمال باشد. 🔸 اگر كسی از كلّ كتاب با خبر است ولو نتواند بخواند، خب نتواند بخواند! ولو نتواند بنویسد، خب نتواند بنویسد! نوشتن و خواندن، مقدمه كمال است كه انسان بفهمد چیست. 📚 سوره مبارکه یس جلسه 22 تاریخ: 1392/11/14 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
68.1K
🍀صلوات برای تعجیل درفرج امام زمان‌ فراموش نشه🍀 ❓️۱.حقیقت فقط در قیامت مشخص میشود ممکن کسی،در همین دنیا حقایقی برایش مشخص شود؟ ❓️۲.در عالم برزخ هم حقایق دنیا و پشت پرده ها نیز،مشخص میشود؟ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
🍀صلوات برای تعجیل درفرج امام زمان‌ فراموش نشه🍀 ❓️آیا ما با مرگ میمیریم و همه چیز تمام میشود؛ دین در این زمینه چه میگوید؟ ✅️ 5حقیقت مربوط به مرگ حقیقت اول درباره مرگ ۱_قال الحسین علیه السلام فماالموت الاقنطره وانما تنقلون من دارالی دار 👈مرگ شما پایان زندگی شما نیست بلکه آغاززندگی شماست شما بامرگ نمی میریدبلکه زنده می شویدمرگ فنا نیست بلکه بقاست این حقیقت رامتاسفانه مردمان باورندارند ازدیدگاه اسلام ما6عالم راپشت سرمی گذاریم 1-عالم ذر2-عالم اصلاب(پدران) 3- عالم رحم(مادران) 4- عالم دنیا 5- عالم برزخ 6- عالم قیامت 👌ما آدم ها نیامده ایم که بمیریم آمده ایم که بمانیم وبه ابدیت وجاودانگی ملحق بشویم اصلا مرگی درکارنیست فقط یک نقل وانتقال است امام حسین علیه السلام می فرماید اگر شما بروید وشگفتیهای عالم برزخ راببینیدهرگز دوست نداریدبه عالم دنیا برگردید آنقدر دیدنیها وزیبائیها زیاداست به عنوان مثال چه کسی دوست داردازعالم دنیا به عالم رحم برگردد؟ هر چه جلوتر میریم عالم شگفت انگیزتر میشود و جذابتر... دنیا محدوداست ومانامحدودولذانمی توانددنیای محدودمارا اشباع کندمرگ تولددوباره وآغازنوین است. حقیقت دوم درباره مرگ ۲_ قال الحسین علیه السلام -انتم ذائقون الموت 👏👌شما مرگ رامی چشیدوازبین می بریدنه اینکه مرگ شما رابچشدوازبین ببردشما که یک لیوان آب می چشیدشما چشنده هستیدوآب رامی خوریدوازبین می بریدنه اینکه آب شما راازبین ببرد امام حسین علیه السلام استناد به آیه شریفه فرمودند کل نفس ذائقه الموت نفرمودکل موت ذائقه النفس 👌👌لذا به مافرمودندیک بارمرگ رابچشیدکه دیگرمرگ به سراغ شمانیایدوبه ابدیت وجاودانگی منتقل شوید. حقیقت سوم درباره مرگ 3- امام حسین علیه السلام می فرمایدهی امروجودی ولاعدمی بعداستنادفرمودبه آیه شریفه هوالذی خلق الموت والحیاه مرگ جزء آفرینش خداوندمتعال است ازمقوله عدم نیست بلکه وجودی است اگرمرگ عدم بودونیست شدن قابل خلقت نبودکه خداوندآن را بیافریندبرعکس آنچه که درذهن ماست ومرگ راعدم ونیستی می پنداریم . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
ادامه👇👇 حقیقت چهارم درباره مرگ 4- امام حسین علیه السلام درهمین خطبه معادیه فرمود: انتم فیها ولستم منها. 👌👌👌👌تعبیر بسیار زیبا ولطیفی است قبول کنید شما انسانها دردامن طبیعت هستید ولی مال طبیعت نیستید بلکه شما مال عالم بالا هستید عالم ملکوت -دریک سیرنزولی ازعالم ملکوت نزول کردید و افتادید در دامن طبیعت پس ازچند صباحی در دامن طبیعت دریک سیرصعودی دوباره برمی گردیدبه موطن اصلی خودتان. ما زبالاییم وبالا می رویم /مازدریاییم ودریا می رویم 👌بله جمادات -نباتات -حیوانات مال عالم طبیعت هستند اما توی انسان اشرف مخلوقاتی وخلیفه الله ومال ملکوت هستی درواقع ما در این جا غریب هستیم مال عرش هستیم نه مال فرش بی خوددل بسته ایم به دنیا 👏👏حافظ اشعاری داردکه ادیب نیشابوری می فرماید دوبار در خواندن این اشعار در عمرم بی‌هوش شدم وآب به صورتم زدندکه به هوش آمدم حجاب چهره جان می شودغبارتنم /خوشا دمی که ازاین چهره پرده برفکنم چنین قفس نه سزای چومن خوش الحانست /روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم تورازکنگره عرش می زنندصفیر/ندانمت که دراین دام گه چوافتادم من ملک بودم وفردوس برین جایم بود/آدم آورددراین دیرخراب آبادم اگرآدم وحواترک اولی نمی کردندجای من عالم طبیعت نبود. حقیقت پنجم درباره مرگ 5- امام حسین علیه السلام می فرمایدچرا شما ازمرگ می ترسیدوحال آنکه نباید بترسید علت ترس شما سه چیز است یک -لاتعرفون حقیقه الموت اگرحقیقت مرگ رامی دانستید اصلا نمی ترسیدید حقیقت مرگ این است که فماالموت الاقنطره وانما تنقلون من دارالی دار دو- شدت وابستگی انسان به دنیا علت ترس ازمرگ است انسان هرچه وابسته ترباشدترس اوازمرگ بیشتراست مثلا این چسب زخم گاهی به پیشانی یاکف دست زده شده است بازکردن آن راحت است اما اگرهمین چسب زخم برروی پشت دست که موداردزده شده باشدکندن آن بسیاردردناک خواهدبود آدم هایی که به این دنیا گره خورده اندن کندن آنهاازدنیا خیلی سخت است. سه - چون شما می دانیدکه راه بسیار دور و درازی را در پیش دارید ولی زاد و توشه ای ندارید لذا حق دارید که ازمرگ بترسید. 👏👌 از جناب ابوذر سوال شد چرا ما ازمرگ می ترسیم آن بزرگوارفرمود چون عمرتم الدنیا وخربتم الاخره چون دنیایتان را آباد و آخرتتان راخراب کرده اید لذا ازمرگ می ترسید.(و هیچ آدم عاقلی دوست نداره از جایی که آباد کرده به جای خراب برود ولی اولیاء الله مشتاق لقاء الله هستند چون از جای خراب به جای آباد میخواهند بروند). ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
ادامه👆👆 بخش دوم حقیقت چهارم درباره مرگ 4- امام حسین علیه السلام درهمین خطبه معادیه فرمود: انتم فیها ولستم منها. 👌👌👌👌تعبیر بسیار زیبا ولطیفی است قبول کنید شما انسانها دردامن طبیعت هستید ولی مال طبیعت نیستید بلکه شما مال عالم بالا هستید عالم ملکوت -دریک سیرنزولی ازعالم ملکوت نزول کردید و افتادید در دامن طبیعت پس ازچند صباحی در دامن طبیعت دریک سیرصعودی دوباره برمی گردیدبه موطن اصلی خودتان. ما زبالاییم وبالا می رویم /مازدریاییم ودریا می رویم 👌بله جمادات -نباتات -حیوانات مال عالم طبیعت هستند اما توی انسان اشرف مخلوقاتی وخلیفه الله ومال ملکوت هستی درواقع ما در این جا غریب هستیم مال عرش هستیم نه مال فرش بی خوددل بسته ایم به دنیا 👏👏حافظ اشعاری داردکه ادیب نیشابوری می فرماید دوبار در خواندن این اشعار در عمرم بی‌هوش شدم وآب به صورتم زدندکه به هوش آمدم حجاب چهره جان می شودغبارتنم /خوشا دمی که ازاین چهره پرده برفکنم چنین قفس نه سزای چومن خوش الحانست /روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم تورازکنگره عرش می زنندصفیر/ندانمت که دراین دام گه چوافتادم من ملک بودم وفردوس برین جایم بود/آدم آورددراین دیرخراب آبادم اگرآدم وحواترک اولی نمی کردندجای من عالم طبیعت نبود. حقیقت پنجم درباره مرگ 5- امام حسین علیه السلام می فرمایدچرا شما ازمرگ می ترسیدوحال آنکه نباید بترسید علت ترس شما سه چیز است یک -لاتعرفون حقیقه الموت اگرحقیقت مرگ رامی دانستید اصلا نمی ترسیدید حقیقت مرگ این است که فماالموت الاقنطره وانما تنقلون من دارالی دار دو- شدت وابستگی انسان به دنیا علت ترس ازمرگ است انسان هرچه وابسته ترباشدترس اوازمرگ بیشتراست مثلا این چسب زخم گاهی به پیشانی یاکف دست زده شده است بازکردن آن راحت است اما اگرهمین چسب زخم برروی پشت دست که موداردزده شده باشدکندن آن بسیاردردناک خواهدبود آدم هایی که به این دنیا گره خورده اندن کندن آنهاازدنیا خیلی سخت است. سه - چون شما می دانیدکه راه بسیار دور و درازی را در پیش دارید ولی زاد و توشه ای ندارید لذا حق دارید که ازمرگ بترسید. 👏👌 از جناب ابوذر سوال شد چرا ما ازمرگ می ترسیم آن بزرگوارفرمود چون عمرتم الدنیا وخربتم الاخره چون دنیایتان را آباد و آخرتتان راخراب کرده اید لذا ازمرگ می ترسید.(و هیچ آدم عاقلی دوست نداره از جایی که آباد کرده به جای خراب برود ولی اولیاء الله مشتاق لقاء الله هستند چون از جای خراب به جای آباد میخواهند بروند). ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰