📡🌟 گذرے بر #زندگی عالِمِ عامِلِ مالواجردی 💠 #او_یک_روحانی_بود ✍ نوشته‌ی: حجت‌اله صادقی 🎙به‌روایت: حاج‌یحیی‌عبدالجباری 3⃣ #قسمت‌سوم ♻️ #عباس‌مرشد یا همان حاج‌ملاعباس پس از گذشت ماه‌ها بلاخره به #مشهدمقدس می‌رسد 👈و مجاور بارگاه ملکوتی حضرت امام‌رضا علیه‌السلام می‌گردد 🔆در یکی از روزها عباس حسینعلی که به خواجه‌ربیع رفته بود با یڪ گروه #تعزیه‌خوان #کهکی آشنا می‌شود و به آنها می‌گوید : من هم سواد خواندن و نوشتن دارم و تعزیه‌خوان هستم اگر در #اجرای تعزیه کمڪ خواستید می‌توانم کمڪ کنم 👈و از آن‌ها #نسخه طلب می‌کند 🌐 در آن موقع گروه تعزیه‌خوان کهکے می‌خواستند تعزیه‌ی شهادت طفلان مسلم (ع) را بخوانند و نسخه‌ی #حارث را به عباس‌مرشد می‌دهند و او آن نقش را، به خوبی اجرا می‌کند 💠 گروه تعزیه‌خوان از او (عباس‌مرشد) می‌خواهند تا همراهی شان کند و #عباس‌مرشد با ایشان که : حسین شمر و اوساعباس از سرپرستان گروه بودند از 🕌 #مشهد خارج می‌شوند و شهر به شهر و آبادی به آبادی در طول مسیر تعزیه اجرا می‌کنند و پس از گذشت چند ماه به #کهک قم می‌رسند 👑 #خان کهڪ شخصی به‌ نام # سیف‌اله‌خان بوده که منزلی بزرگ داشته و #پیشنهاد تشکیل #کلاس‌درس برای بچه‌های کهڪ را به #عباس‌مرشد (عباس‌حسینعلی) می‌دهد و ایشان قبول می‌کند ✍ نقل‌ قول از مرحوم زنده‌یاد حجت‌ الاسلام والمسلمین حاج‌شیخ‌ملاعباس عبدالجباری این‌است که : حدود ۹ سال در کهڪ قم به آموزش و پرورش بچه‌های آن‌جا می‌پردازد 💐 ایشان در سن ۱۸ سالگے بودند که یکی از اهالی کهک به نام آقای علی‌اکبرآقاشفیعی دخترش #بلقیس‌خانم را به ازدواج وی در می‌آورد 👈با آغاز زندگی مشترک این زوج در کهک حدود یک سالی نگذشته که اولین فرزندشان به نام #ابوالقاسم از دنیا می‌رود و آنها از کهک راهی #قم می‌شوند ✨ عباس‌مرشد در #بیمارستان فاطمیه‌ قم 👈که آن روزگار در خیابان آذر واقع بود #مشغول بکار می‌شود 👈او هر کاری در بیمارستان پیش می‌آمد از #خدمات گرفته تا #کمڪ به پرستاران و #پزشکان بیمارستان، کوتاهی نمی‌کند 👈لطفا ادامه‌ے مطلب را فرداشب بخوانید ✅ #باماهمراه‌باشید 💯 #همراهی‌شما ✅ #افتخارماست 📡 #مجموعه‌فرهنگی‌هنری‌پابرج شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd

📡🌟 گذرے بر #زندگی عالِمِ عامِلِ مالواجردی 💠 #او_یک_روحانی_بود ✍ نوشته‌ی: حجت‌اله صادقی 🎙به‌روایت: حاج‌یحیی‌عبدالجباری 5⃣ #قسمت‌پنجم ✳️مدتے بعد از اقامت ملاعباس در روستای مالواجرد نگذشته بود 🔰 که حجت‌الاسلام و المسلمین حاج آقای #شیخ‌العراقین روحانی برجسته‌ای که از اصفهان به منطقه جرقویه علیا و سفلی می‌آمد و روستا به روستا چند روزی می‌ماند 👈 به مالواجرد می‌رسد و #کدخدا گزارش ورود #عباس‌مرشد یا همان عباس حسینعلی را به ایشان می‌دهد ✍ حاج آقای شیخ‌العراقین به منزل #ملاعباس رفته و پس از ساعت‌ها گفتگو و مباحثه (در اصل راست آزمائی و تست از ایشان) #متوجه معلومات، علم و دانش ملاعباس در امور #فقه و #معارف اسلامی می‌شود ✍به منزل کدخدا برگشته و به او می‌گوید : عباس‌مرشد یا ملاعباس شما بسیار باهوش مسلط به امور دین و فقه اسلامی است و ایشان می‌توانند #ملبس به لباس #روحانیت شده و در #محراب #مسجدجامع نماز بخوانند و لازم است که شما و اهالی روستا از حضور ایشان در روستا کسب فيض کنید و مسائل دینی خود را از بپرسید ✅ به دستور 👑 #کدخدا مردم در مسجد جامع حضور یافته و حاج آقای شیخ العراقین جناب آقای عباس حسینعلی را #معمم کرده و او را مزین به لباس #روحانیت نموده و #ملبس می‌نماید 👈سپس بر منبر به اهالی روستا می‌گوید : ایشان از این پس در #مسجدجامع نماز می‌خوانند و شما به ایشان #اقتدا کنید ✍ و خودش در اولین نمازی که مرحوم #ملاعباس در مسجدجامع می‌خواند به وی #اقتدا می‌کند 🌐 و از آن زمان مرحوم زنده‌یاد حجت‌الاسلام و المسلمین #حاج‌شیخ‌عباس‌عبدالجباری حدود چهل سال در تمام فصول گرما و سرما محرم و صفر و ماه مبارک رمضان در سه نوبت صبح و ظهر و شب در محراب مسجدجامع روستای مالواجرد نمازهای یومیه را اقامه کرد و جماعتی به ایشان #اقتدا نمودند و حداقل در یک نوبت پس از اقامه‌ نماز بر منبر مسجد جامع سخنرانی پیرامون #احکام شرعی #احادیث ۱۴ معصوم و #تاریخ اسلام و #روضه خوانی داشتند 💠 در آن زمان مرحوم حاجی‌آخوند علاوه بر #تدریس در #مکتب‌خانه و حضور در مسجد جامع برای اقامه‌ی نماز و سخنرانی 👈برای امرار #معاش خانواده‌اش #کشاورزی هم می‌کرد 🌵و با زحمت فراوان زمین‌های #شوره‌زار و #بی‌آب که در روستا به #خرابه معروف است را با استفاده از آب‌های #فضاب کشت کرده و آن‌ها را آباد می‌کرد 👈لطفا ادامه‌ے مطلب را شنبه‌ آینده بخوانید ✅ #باماهمراه‌باشید 💯 #همراهی‌شما ✅ #افتخارماست 📡 #مجموعه‌فرهنگی‌هنری‌پابرج شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd

📡🌟 گذرے بر #زندگی عالِمِ عامِلِ مالواجردی 💠 #او_یک_روحانی_بود ✍ نوشته‌ی: حجت‌اله صادقی 🎙به‌روایت: حاج‌یحیی‌عبدالجباری #قسمت‌چهاردهم 💫یکی از موارد کاربرد آب در فصل سرما که 🌾کشاورزان روزگار قدیم روستا از آن بهره‌مند می‌شدند #آبیاری زمین‌های بدون حاصل و #یخ_زدن آب روی سطح زمین بود 🌟 #فواید این کار عبارت بود از : 🔻اولا : کرم‌ها و حشرات مضرّ برای گیاهان در دل خاڪ را از بین می‌رفت 🔻ثانیا : با یخ زدگی خاڪ و ذوب شدن آن یخ باعث #پوکی خاڪ می‌شد که برای رشد محصولاتی که در فصل گرما کشت می‌شد بسیار موثر و مفید بود ⚜مرحوم حاج‌ملاعباس در تاریکی شب علیرغم احتیاط در مسیر و راه رفتن با ملایمت اما ناگهان در زمینی که قبلا آبیاری شده و سطح آن یخ زده بود #سر خورده و به‌علت وزن سنگینی که داشت #قلم پای او می‌شکند و بدن ایشان روی پایش سقوط می‌کند آن مرحوم قد بلند و هیکل درشتی داشت ⚜حاج‌ملاعباس ابتدا از درد شکستگی قلم پا نمی‌توانست چیزی بگوید ❄️ اما به علت #سردی هوا و سِرّ شدن موضع شکسته متوجه می‌شود که به هیچ وجه نمی‌تواند #تکان بخورد 🌨 ایشان فکر می‌کنند در این تاریکی شب و سردی هوا و دوری از روستا اگر همینطور بماند تا صبح از سوز سرما #یخ زده و جان می‌دهد ❄️لازم است تلاش کند حداقل یکی از اهالی روستا را از #اتفاقی که برایش افتاده #مطلع نماید 📣 آن مرحوم از صدای بلند و رسائی برخوردار بود از ویژگی‌های تعزیه‌خوانان در روزگار قدیم داشتن صدائی با چنین #خصوصیاتی بود #عباس‌مرشد به‌خاطر داشتن صدائی بلند و رسا توانسته بود خود را مجذوب تعزیه‌ خوانان #کهڪے در مشهد مقدس کند 📣 حاج‌ملاعباس شروع به داد و فریاد می‌کند تا بلکه حاج‌سیدحسین و سائر همولایتی‌ها در محله‌ی #گاریچه که نزدیکترین محل به موقعیت وی در صحرای بنگی بودند را متوجه خویش کند ✨جناب آقای حاج‌سیدحسین موسوی ولد مرحوم حاج‌سیدمحمد آقاسیدباقر نقل کرده است : 👈شب از نیمه گذشته بود و من برای رفع حاجت از اتاق بیرون آمدم سر و صدائی از دور شنیدم که انگار مرا صدا می‌زد ابتدا فکر کردم خیالاتی شده‌ام اما خوب که دقت کردم #فهمیدم شخصی نام مرا و همسایه‌ها را صدا می‌زند 👈صدایش بلند اما مشخص بود فاصله‌اش از سمت یخچال و از ما دور است ⚜مرحوم حاج‌حسین عبدالمولا و برادرش مرحوم کربلائی‌محمد عبدالمولاه و برادرم حاج‌سیدعباس که از همسایه‌های ما بودند را صدا زدم 🐴 و الاغی را پالان کرده به طرف صحرای بنگی به راه افتادیم 👇ادامه فرداشب... ✅ #باماهمراه‌باشید 📡 #مجموعه‌فرهنگی‌هنری‌پابرج @paborjemalvajerd