پاکنویس ( تمرین نویسندگی)
سلام و درود ☘️ اول هفته تون به خیر و خوشی 🌸 این 👆 کتابی بود که پنجشنبه در وبینار خاطرهنویسی ازش ح
💬شما بفرمائید.
پاسخهای شما رو منتشر میکنم.
✅
هدایت شده از گنجشکهای پاییز
عقب نمانی از اندوه ابر نیمهی اسفند
قدم بزن غم من،با ردیف سبز درختان
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
عصر شما بخیر ☘️
ساعت ۱۸:۰۰ در لینک زیر منتظرتون هستم.
👇
https://www.skyroom.online/ch/paknewis/tamrineneveshtan
@paknewis
پاکنویس_وبینار سوم.mp3
17.37M
این جلسه صحبت از «خاطرهنویسی» رو ادامه دادیم.
چون قبلاً گفتیم بهتره کنار کتابها بمونیم و برای رفتن سراغ کتاب بعدی عجله نکنیم، از دو کتاب معرفی شده در جلسههای قبل حرف زدیم.
قرار شد هفتهی آینده، تمرینهای ترکیبی از این دو کتاب براتون بذارم و البته تمرینهای تازه.
بخش مهمی از کتاب «زندگینامهی خود را بنویسید» خواندهشد.
📚به اضافهی معرفی یک کتاب خاطرات به عنوان نمونه، که کتاب جالب و خوشخوانی هست و میشه ازش یاد گرفت.
🌸جمعهی خوبی داشتهباشید دوستان ✨
@paknewis
هدایت شده از نویسنده شو ✍
پیروزی در آن ساعت صبح اتفاق میافتد که هیچ کس شاهد تلاش شما نیست و همه خوابند!
✍ رابين شارما
📕 باشگاه پنج صبحیها
⛱ @nevisandeshoo
هدایت شده از ایمانیسم | فاطمهایمانی
📌کتاب های مرجع
درباره واژه «کتابهای مرجع» ذهنیت ناخوشایندی داشتم که پیشینهاش به دوران دانش آموزی برمیگردد.
عادت داشتم اول سال که کتابها به دستم رسید همه را کناری بیندازم و تنها کتاب فارسی یا ادبیات را با ذوق و شوق ورق بزنم ببینم قرار است چه درسهایی داشته باشیم، به عبارت بهتر چه شعرها و داستانهایی بخوانیم.
علاقهای به یادگرفتن قواعد درستنویسی یا تاریخ ادبیات به معنی تاریخ تولد و وفات ادیبان نداشتم، فقط شعر و داستان.
یکی از همان سالها درسی داشتیم با عنوان «کتابهای مرجع». دیدن این عنوان ابتدا مرا به یاد کتابهای «مرجع تقلید» انداخت که چندتاییش را در کتابخانه پدرم دیده بودم:
– چی؟ کتاب مرجع تقلید چه ربطی به ادبیات دارد؟
عکس درس هم تصویری ازخانواده پنگوئنهای سیاهسفیدی بود که در قاره جنوبگان زندگی میکنند.
-جنوبگان؟ چه کلمه عجیب و نامانوسی.
متاسفانه پنگوئن هم هیچ وقت جزء حیوانات مورد علاقه من نبود:
-محل زندگی: برف و یخبندان
-شیوه راهرفتن: کاملاً شخصی
(مسخرهکردن کار درستی نیست)
-شغل اصلی: شنا در آب یخ
-غذای مورد علاقه: ماهی و ماهی
-رنگ: سیاهسفید
آخر سیاهسفید هم شد رنگ؟ اصلا کسی که هیچ وقت نمیتواند عکس رنگی بیندازد، چرا باید در کتاب رنگارنگ ادبیات جایی داشته باشد؟
به این ترتیب از خیر پیشپیش خواندن آن درس گذشتم.
بعدها که نوبت به درس رسید و به اجبار معلم آن را خواندیم، فهمیدم منظور از «کتابهای مرجع» کتابهایی است که برای مراجعه مکرر مناسباند. مثل لغت نامهها و دایرة المعارفها.
این کتابها مثل شعر و داستان نیستند که با اشتیاق بخواهید از اول تا آخرشان را بخوانید بلکه باید حتما چوب و چماقی بالای سرتان باشد تا به آنها سر بزنید یا مثلا به زندگی سیاهسفید پنگوئنهای ساکن قاره جنوبگان علاقمند باشید. وگرنه اصلا لازم نیست به چنین کتابهای قطور و وحشتناکی حتا فکر کنید.
آدمیزاد دیوانه که نیست این همه کتاب شیرین شعر و داستان را بگذارد زمین و برود ببیند خانواده پنگوئنها در سرما و یخبندان جنوبگان چگونه زندگی میکنند، هست؟
همه اینها البته تفکرات من پیش از نوجوانی بود.
بعدها که با دنیای کتاب و کتابت آشناتر شدم فهمیدم آنچه آدمیزاد را به سوی کتابها روانه میکند، اشتیاق دانستن است و هرکس به فراخور حال خود اشتیاق ویژهای دارد که شاید دیگران نامش را دیوانگی بگذارند.
ضمنا تعریف کتابهای مرجع نیز در ذهنم به کلی عوض شد.
حالا از نظر من کتابهای مرجع دو دستهاند:
-کتابهایی که مجبوریم بارها و بارها به آنها مراجعه کنیم.
-کتابهایی که مختاریم و مشتاقیم که بارها و بارها به آنها مراجعه کنیم.
پیداست که دسته دوم طبق سلیقه هر شخص متفاوت است.
اگر کتابی شما را چنان شیفته خود کرد که حسکردید یک بار خواندنش کافی نیست و دوست دارید بارها به بهانههای مختلف به آن مراجعه کنید، میتوانید آن را دردستهی کتابهای مرجع مخصوص به خودتان قرار دهید.
اگر کتابی شما را چنان شیفته خود کرد که دوست داشتید بارها و بارها آن را به دیگران هم معرفی کنید و دربارهاش با کتابدوستان حرف بزنید، نه تنها آن را در طبقه اول کتابهای مرجع خود قرار دهید، بلکه دربارهاش بارها و بارها بنویسید و نوشته را در کانال یا سایت شخصی خود بگذارید.
به این ترتیب کتابدوستان بیشتری از آن بهره خواهند برد و به قول معروف حق مطلب بهتر ادا خواهد شد.
پ.ن:
-این توصیهها را اینجا نوشتم تا مقدمهای باشد برای عمل کردن به آنها.
و من الله التوفیق.
فاطمه ایمانی
هیجدهم بهمن سنهی یک هزار و چهارصد و ۲.
#کتابخوانی
#مرورنویسی
#یادداشت
@imanism
#تمرین
#خاطره_نویسی
✍️
یکی از خاطرههاتون رو که با درد جسمی همراه بوده به یاد بیارید.
مثلاً دندوندرد، سردرد و ...
سعی کنید اون رو با جزئیات بنویسید.
✅ ۲ نکتهی مهم:
۱- از صفت استفاده نکنید.
۲- بیشتر صحنههای بیرونی و قابل دیدن رو توصیف کنید بهجای حالتهای درونی.
منتظر نوشتههای ارزشمندتون هستم.🌷
👇
@fateme_imani_62
@paknewis
هدایت شده از فاطمه فرخی| پرستاری که مینویسد
حلول ماه مبارک رمضان مبارک❤️
#التماس_دعا🤲
@fatemefarrokhi