eitaa logo
پاک‌نویس ( تمرین نویسندگی)
613 دنبال‌کننده
293 عکس
35 ویدیو
6 فایل
♦️ آموزش تخصصی شعر و نویسندگی ✒️📚 💌 پرواز در دنیای ادبیات گروه همراهان پاک‌نویس: https://eitaa.com/joinchat/1348534631C0c1e9e59aa ارتباط با ادمین: @fateme_imani_62 وبگاه؛ fatemeimani.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
👌احسنت به همه‌ی دوستان نویسنده‌من 🌷 @paknewis
هدایت شده از گنجشکهای پاییز
عقب نمانی از اندوه ابر نیمه‌ی اسفند قدم بزن غم من،با ردیف سبز درختان @azam_saadatmand
عصر شما بخیر ☘️ ساعت ۱۸:۰۰ در لینک زیر منتظرتون هستم. 👇 https://www.skyroom.online/ch/paknewis/tamrineneveshtan @paknewis
پاکنویس_وبینار سوم.mp3
17.37M
این جلسه صحبت از «خاطره‌نویسی» رو ادامه دادیم. چون قبلاً گفتیم بهتره کنار کتاب‌ها بمونیم و برای رفتن سراغ کتاب بعدی عجله نکنیم، از دو کتاب معرفی شده در جلسه‌های قبل حرف زدیم. قرار شد هفته‌ی آینده، تمرین‌های ترکیبی از این دو کتاب براتون بذارم و البته تمرین‌های تازه. بخش مهمی از کتاب «زندگینامه‌ی خود را بنویسید» خوانده‌شد. 📚به اضافه‌ی معرفی یک کتاب خاطرات به عنوان نمونه، که کتاب جالب و خوشخوانی هست و میشه ازش یاد گرفت. 🌸جمعه‌ی خوبی داشته‌باشید دوستان ✨ @paknewis
هدایت شده از  نویسنده شو ✍
پیروزی در آن ساعت صبح اتفاق می‌افتد که هیچ کس شاهد تلاش شما نیست و همه خوابند! ✍ رابين شارما 📕 باشگاه پنج صبحی‌ها ⛱ @nevisandeshoo
📌کتاب های مرجع درباره واژه «کتاب‌های مرجع» ذهنیت ناخوشایندی داشتم که پیشینه‌اش به دوران دانش آموزی برمی‌گردد. عادت داشتم اول سال که کتاب‌ها به دستم رسید همه را کناری بیندازم و تنها کتاب فارسی یا ادبیات را با ذوق و شوق ورق بزنم ببینم قرار است چه درس‌هایی داشته باشیم، به عبارت بهتر چه شعرها و داستان‌هایی بخوانیم. علاقه‌ای به یادگرفتن قواعد درست‌نویسی یا تاریخ ادبیات به معنی تاریخ تولد و وفات ادیبان نداشتم، فقط شعر و داستان. یکی از همان سال‌ها درسی داشتیم با عنوان «کتاب‌های مرجع». دیدن این عنوان ابتدا مرا به یاد کتاب‌های «مرجع تقلید» انداخت که چندتایی‌ش را در کتابخانه پدرم دیده بودم: – چی؟ کتاب مرجع تقلید چه ربطی به ادبیات دارد؟ عکس درس هم تصویری ازخانواده پنگوئن‌های سیاه‌سفیدی بود که در قاره جنوبگان زندگی می‌کنند. -جنوبگان؟ چه کلمه عجیب و نامانوسی. متاسفانه پنگوئن هم هیچ وقت جزء حیوانات مورد علاقه من نبود: -محل زندگی: برف و یخبندان -شیوه راه‌رفتن: کاملاً شخصی (مسخره‌کردن کار درستی نیست) -شغل اصلی: شنا در آب یخ -غذای مورد علاقه: ماهی و ماهی -رنگ: سیاه‌سفید آخر سیاه‌سفید هم شد رنگ؟ اصلا کسی که هیچ وقت نمی‌تواند عکس رنگی بیندازد، چرا باید در کتاب رنگارنگ ادبیات جایی داشته باشد؟ به این ترتیب از خیر پیش‌پیش خواندن آن درس گذشتم. بعدها که نوبت به درس رسید و به اجبار معلم آن را خواندیم، فهمیدم منظور از «کتاب‌های مرجع» کتاب‌هایی است که برای مراجعه مکرر مناسب‌اند. مثل لغت نامه‌ها و دایرة المعارف‌ها. این کتاب‌ها مثل شعر و داستان نیستند که با اشتیاق بخواهید از اول تا آخرشان را بخوانید بلکه باید حتما چوب و چماقی بالای سرتان باشد تا به آنها سر بزنید یا مثلا به زندگی سیاه‌سفید پنگوئن‌های ساکن قاره جنوبگان علاقمند باشید. وگرنه اصلا لازم نیست به چنین کتاب‌های قطور و وحشتناکی حتا فکر کنید. آدمیزاد دیوانه که نیست این همه کتاب شیرین شعر و داستان را بگذارد زمین و برود ببیند خانواده پنگوئن‌ها در سرما و یخبندان جنوبگان چگونه زندگی می‌کنند، هست؟ همه این‌ها البته تفکرات من پیش از نوجوانی بود. بعدها که با دنیای کتاب و کتابت آشناتر شدم فهمیدم آنچه آدمیزاد را به سوی کتاب‌ها روانه می‌کند، اشتیاق دانستن است و هرکس به فراخور حال خود اشتیاق ویژه‌ای دارد که شاید دیگران نامش را دیوانگی بگذارند. ضمنا تعریف کتاب‌های مرجع نیز در ذهنم به کلی عوض شد. حالا از نظر من کتاب‌های مرجع دو دسته‌اند: -کتاب‌هایی که مجبوریم بارها و بارها به آن‌ها مراجعه کنیم. -کتاب‌هایی که مختاریم و مشتاقیم که بارها و بارها به آن‌ها مراجعه کنیم. پیداست که دسته دوم طبق سلیقه هر شخص متفاوت است. اگر کتابی شما را چنان شیفته خود کرد که حس‌کردید یک بار خواندنش کافی نیست و دوست دارید بارها به بهانه‌های مختلف به آن مراجعه کنید، می‌توانید آن را دردسته‌ی کتاب‌های مرجع مخصوص به خودتان قرار دهید. اگر کتابی شما را چنان شیفته خود کرد که دوست داشتید بارها و بارها آن را به دیگران هم معرفی کنید و درباره‌اش با کتابدوستان حرف بزنید، نه تنها آن را در طبقه اول کتاب‌های مرجع خود قرار دهید، بلکه درباره‌اش بارها و بارها بنویسید و نوشته را در کانال یا سایت شخصی خود بگذارید. به این ترتیب کتابدوستان بیشتری از آن بهره خواهند برد و به قول معروف حق مطلب بهتر ادا خواهد شد. پ.ن: -این توصیه‌ها را اینجا نوشتم تا مقدمه‌ای باشد برای عمل کردن به آن‌ها. و من الله التوفیق. فاطمه ایمانی هیجدهم بهمن سنه‌ی یک هزار و چهارصد و ۲. @imanism
✍️ یکی از خاطره‌هاتون رو که با درد جسمی همراه بوده به یاد بیارید. مثلاً دندون‌درد، سردرد و ... سعی کنید اون رو با جزئیات بنویسید. ✅ ۲ نکته‌ی مهم: ۱- از صفت استفاده نکنید. ۲- بیشتر صحنه‌های بیرونی و قابل دیدن رو توصیف کنید به‌جای حالت‌های درونی. منتظر نوشته‌های ارزشمندتون هستم.🌷 👇 @fateme_imani_62 @paknewis
حلول ماه مبارک رمضان مبارک❤️ 🤲 @fatemefarrokhi
هدایت شده از قمپز
📢دعوتید به: شصت و سومین محفل طنز قمپز 🔺️با حضور : مهدی فرج اللهی عباس احمدی و طنزپردازان استان قم 🟥زمان: چهارشنبه، ۲۳ اسفند ماه، ساعت ۱۶:۳۰، تا افطار به صرف افطاری ساده 🔴مکان: قم، خیابان ساحلی، کتابخانه آیت الله خامنه‌ای 🟥ورود برای عموم آزاد و رایگان است @adabqom @qompoz
وبینار پاکنویس جلسه‌ی چهارم.mp3
10.3M
جلسه‌ی چهارم: 📍پیشنهادی برای نوشتن در سال جدید: «دروازه‌ی نوشتن» 📍بررسی‌ نوشته‌ی یکی از همراهان کانال و بیان چند نکته @paknewis .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و صدها درود🌹 به روایتی امسال سال اژدهاست و به روایت دیگر سال نهنگ؛ در هر صورت خدا به خیر بگذراند. آنهایی که سال موش و سگ و خروس و اسب بودند چه بلاها که بر سرمان نیاوردند و ما هم حریفشان نشدیم. ببینیم سال اژدها قرار است چه به روزگارمان بیاورد. با این حال آدمیزاد به امید زنده است: امیدوارم 1403برای همه‌ی شما عزیزان سالی پر از شادی و خیر و برکت باشد و سرشار از موفقیت های چشمگیر ✨ و امیدوارم همه‌ی ما بتوانیم در تربیت «اژدهای درون» بسیار موفق‌تر از گذشته عمل کنیم. 🐉 با توکل بر خداوند توانا✨ 🍃آغاز سال نو مبارک 🍃 @paknewis
سلام به شما از دومین روز بهار 🌸 امروز پنجشنبه است و طبق قرار همیشگی وبینار داریم. اما امروز به دلایلی وبینارمون آنلاین نیست. من فایل صوتی رو همینجا براتون میذارم تا ان‌شاءالله از هفته‌ی آینده روی ساعت و روز وبینار به نتیجه قطعی برسم. 🙏خواهش‌میکنم پیشنهادهای خودتون رو درباره‌ی روز و ساعت با من درمیون بگذارید.🌷 سپاس. 👇 @fateme_imani_62 @paknewis
هدایت شده از طنزیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی می‌خوای آب بخوری یه‌ دفعه یادت می‌افته که روزه‌ای. 🔺لیلا تندرو🔺 طنزیم| @tanzym_ir
یادداشت روزانه بخوانیم که چه؟ وسواسی‌ام، در انتخاب چیزی که می‌خوانم. به وقت جوریدن در رسانه‌های شخصی دیگران، به موضوعِ نوشته‌ها حساسم. پیگیر چیزی می‌شوم که برای افسانه‌ی شخصی‌ام کارآمد باشد. «خودگویی» اما حسابش از بقیه جداست. وقتی کسی از رخدادها، افکار، احساسات، خاطرات و تجربه‌هایش می‌نگارد، وسواس را کنار می‌گذارم و مشتاقانه می‌خوانمش. چرا؟ تا انتهای این جُستارک همراهم باشید تا برایتان بگویم. 1⃣ شارژِ روحی بارها پیش آمده، خموده و کسل روز را شروع کرده‌ام اما با خواندن یادداشت یکی از دوستان نویسنده‌ام، ورق برگشته. خواندن روایتِ تلاش برای رسیدن به هدفی (خرد یا بزرگ) خونِ تازه‌ای در رگ‌های آدمی تزریق می‌کند. گاه چند سطر کافی است تا به خودت بیایی و روز بهتری بسازی. 2⃣ همدلی مجانی ممکن است بگویید: اگر طرف اهل ناله و شکایت بود، چه؟ آن‌وقت شریک‌جرم بی دردسری می‌یابیم تا از بارِ خودسرزنشی بکاهیم. گاه همین که خود را «تنها بدبخت کره‌ی زمین» ندانیم، مشوقی است برای ادامه دادن. بعضی وقت‌ها کمی غُرخوانی، دلِ نق‌نقوی درونمان را خنک می‌کند و تا مدتی دست از سرِ کچل‌مان بر می‌دارد. 3⃣ تسکینِ تنهایی شما را نمی‌دانم، من اما با خواندن آدم‌ها، در آغوش‌شان می‌کشم، در افکار و احساس‌شان شریک می‌شوم و گویی هر لحظه‌ی آن روز را، کنارشان زیسته‌ام. یادداشت‌های روزانه پاتوقی برای دیدار است. دیداری بی‌زحمت، بی‌هزینه، کوتاه و عمیقن کارآمد. 4⃣ نشانه‌یابی شده یکهو در رخدادی ساده، پاسخ سوالی که مثل خوره به جانتان افتاده را بیابید؟ یا حین شنیدنِ تصادفیِ دیالوگی، جرقه‌ی ایده‌ای درخشان در ذهن‌تان بخورد؟ خواندن روایت‌های شخصی، ابزاری است برای در معرض نشانه‌ها قرار گرفتن. گاه معمای تو، تجربه‌ی زیسته‌ی‌ دیگری است و چه بسیار آثار خلاقانه‌ی بزرگی که نطفه‌یشان در دل اتفاقی خُرد، شکل گرفته. 5⃣ صلح‌گُستری ریشه‌ی اغلب جنجال‌ها در چیست؟ نه اینکه اگر فرصتی برای شنیدن هم داشتیم، شلیک نمی‌کردیم؟ خشونت، میوه‌ی جهل است و آدمی جز با «درک حضور دیگری» طعم حقیقی عشق را نخواهد چشید. وقتی به خودت فرصت خواندن دیگری را می‌دهی، به وسعت جهانت کمک می‌کنی. در یادداشت‌های روزانه‌، بخشی از روح بشر را می توان دید. این واژه‌ها، دستاویزی برای کشف زیبایی‌های آدمی است. ما با این نوشته‌هاست که بزرگ می‌شویم، از دل همین قصه‌هاست که تمدن می‌سازیم و با همین خرده‌روایت‌ها، قدمی برای صلح برمی‌داریم. 6⃣ ملال‌گریزی یعنی همه‌اش بنشینیم و روزهای خودمان، آدم‌های خودمان، شغل خودمان، افکار و احساسات خودمان را نشخوار کنیم؟ بی شنیدنِ قصه‌ی دیگری، همه‌چیز کسالت‌بار نیست؟ چرا به جای سرک کشیدن توی زندگی این و آن، با خواندن خودگویی‌های صادقانه، هیجان را به رگ‌های زندگی‌مان برنگردانیم؟ ما آدم‌های قصه‌ایم. «مردمان قصه زنده می‌مانند.»* ✍🏼 مریم کشفی *از کتاب «حیوان قصه‌گو» اثر جاناتان گاتشال ➡️ @maryamkashfi290
📌بدون مفعول، بدون ترتیب ۱.چک کردن ۲.ذوق‌کردن ۳.خواندن ۴.کیف‌کردن ۵.تصور‌کردن ۶.انگیزه‌گرفتن ۷.کامنت‌گذاشتن ۸.مصدرنوشتن ۹.خوشحال‌شدن ۱۰.آرام‌شدن ۱۱.فراموشیدن ۱۲.ادامه‌دادن ۱۳.اندیشیدن ۱۴.مرورکردن ۱۵.برنامه‌ریختن ۱۶.امیدوار‌شدن ۱۷.فلاش‌بک‌زدن ۱۸.پست‌گذاشتن ۱۹.جدول کشیدن ۲۰.خواندنوشتن ۲۱.ضربدرزدن ۲۲.تکمیل‌کردن ۲۳.ظرف‌شستن ۲۴.تشرزدن ۲۵.ملاقات کردن ۲۶.استقبال کردن ۲۷.دست دادن ۲۸.لپ کشیدن ۲۹.تعریف کردن ۳۰.آشنا شدن ۳۱.مهمان کردن ۳۲.سفارش دادن ۳۳.گفتگوکردن ۳۴.لبخندزدن ۳۵.نیمه‌کاره ماندن ۳۶.خداحافظی کردن ۳۷.سکوت‌کردن ۳۸.شکلک‌درآوردن ۳۹.عذاب‌وجدان‌گرفتن ۴۰.بی‌خیال‌شدن ۴۱.صرف‌نظرکردن ۴۲.کم‌کردن ۴۳.زیادکردن ۴۴.وزن کردن ۴۵.پیمانه کردن ۴۶.شیرینی‌پختن ۴۷.انتخاب‌کردن ۴۸.هدیه‌دادن ۴۹.آرزوکردن ۵۰.پیام‌دادن ۵۱.افطارکردن ۵۲.بستنی‌خوردن ۵۳.تصمیم‌گرفتن ۵۴.کنسل‌کردن ۵۵.صفادادن ۵۶.جمع‌کردن ۵۷.تذکردادن ۵۸.سربسته‌گفتن ۵۹.شوخی‌کردن ۶۰.پشیمان‌شدن ۶۱.شاکی‌شدن ۶۲.باج دادن ۶۳.شرکت‌کردن ۶۴.خیره‌شدن ۶۵.تکرارکردن ۶۶.گوش سپردن ۶۷.به‌یادآوردن ۶۸.حدس زدن ۶۹.تاییدکردن ۷۰.ویرایش کردن ۷۱.قول دادن ۷۲.راضی کردن ۷۳.اخم کردن ۷۴.توضیح دادن ۷۵.نصیحت کردن ۷۶.دلداری دادن ۷۷.دوختن ۷۸.عجله کردن ۷۹.حوصله نداشتن ۹۰.تعجب کردن ۹۱.اکتفا کردن ۹۲.کپی کردن ۹۳.همرسانی کردن ۹۴.اعتمادکردن ۹۵.توکل کردن ۹۶.کمک خواستن ۹۷.به خداسپردن ۹۸.بدرقه کردن ۹۹.نازکشیدن ۱۰۰.دیرکردن ۱۰۱.رساندن ۱۰۲.خرد کردن ۱۰۳.سیر کردن ۱۰۴.دلسوزی کردن ۱۰۵.سینه سپر کردن ۱۰۶.ورزش‌کردن ۱۰۷.تیک‌زدن ۱۰۸.تحویل گرفتن ۱۰۹.کد دادن ۱۱۰.افسوس خوردن ۱۱۱.دم کردن ۱۱۲.زیاده روی کردن ۱۱۳.گیج شدن ۱۱۴.دست‌دست کردن ۱۱۵.پنهان کردن ۱۱۶.بدشانسی آوردن ۱۱۷.خوش‌شانسی آوردن ۱۱۸.قطع کردن ۱۱۹.تمرین کردن ۱۲۰.بازی کردن ۱۲۱.پسندیدن ۱۲۲.سعی کردن ۱۲۳.چرت زدن ۱۲۴.پچ پچ کردن ۱۲۵.پوست کندن ۱۲۶.جستجو کردن ۱۲۷.توجه کردن ۱۲۸.زمزمه کردن ۱۲۹.ایده گرفتن ۱۳۰.تشکر کردن ۱۳۱.روشن شدن ۱۳۲.منتظر شدن ۱۳۳.کلافه شدن ۱۳۴.مردد شدن ۱۳۵.تغیر عقیده دادن ۱۳۶.حرص خوردن ۱۳۷.قرص خوردن و... -برخی‌ از مصادر اتفاقیه‌ی امروز (۵/فروردین۰۳) پ.ن: -به یاد اسم «بدون تاریخ، بدون امضا» -دوست‌داشتم فقط ۱۰۰تا بشه، باید ۳۷ تا رو حذف‌کنم. @paknewis
گاهی هم میتونیم یادداشت‌های روزانه‌مون رو این شکلی بنویسیم : «فقط مصدر» 🙂 به نظر شما سخته یا آسون؟ چالش جالبیه، شما هم امتحان کنید. در وبینار این هفته از «یادداشت‌نویسی روزانه» و «آزادنویسی» بیشتر حرف می‌زیم. 🌷 به امید خدا @paknewis
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏠 | بیت شعری که شب گذشته رهبر انقلاب در دیدار شاعران خواندند 💗 سرشارم از جوانی، هرچند پیر دهرم ❤️ چون سرو در خزان نیز، رنگ بهار دارم 💻 Farsi.Khamenei.ir
سلام شب‌خوش🍀 طاعات شما قبول درگاه حق.📿 دوستان همراه ان‌شاءالله فردا پنجشنبه ۹/فروردین /۰۳ راس ساعت ۲۰ (هشت شب) «وبینار پاکنویس» در اسکای‌روم برگزار خواهد شد. منتظر شما دوستان عزیز هستم. 🌷 لینک ورود : 👇 https://www.skyroom.online/ch/paknewis/tamrineneveshtan @paknewis