eitaa logo
متن | علیرضا پناهیان
13.3هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻جوانان ما بیشتر خواستار «توصیف حقایق دینی» هستند نه اثبات حقانیت دین و رد شبهات 🔻قرآن و احادیث هم بیشتر به توصیف حقایق می‌پردازند نه اثبات؛ اما کتب درسیِ ما اکثرا دنبال اثبات‌اند که آثار سوء دارد 📌 ضرورت تحول در تبلیغ و تعلیم دین - قسمت دوم 🔘 برای ایجاد انگیزۀ دین‌داری «توصیف حقایق» مؤثرتر از استدلال‌آوردن است 🔘 در حوزۀ علمیه، دانشی که ما طلبه‌ها را در توصیف توانمند کند نداریم 🔘 توصیف خیلی بیشتر از استدلال، نیاز به دانش و حکمت و عقلانیت دارد 🔘 مسخره‌کنندگانِ دین، دشمن اصلی‌تری هستند تا شبهه‌افکنان 🔘 در مقابل استهزاء و تمسخر دشمنان، این قدرتِ توصیف حقایق است که آنها را ساکت می‌کند ____ در قرآن کریم یکی از مسائل اساسی، تمسخر دشمنانِ دین است، نه شبهه‌افکندنِ آنها. می‌فرماید: «يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُن‏» (یس،30) مستهزئین، دشمن اصلی‌تری هستند تا شبهه‌افکنان. در مقابل استهزاءکنندگان هم قدرتِ توصیف حقایق است که آنها را ساکت و مغلوب می‌کند. این توانمندی در طول مدت تحصیل در‌س‌های حوزۀ علمیه کجا بوده و هست؟ اغلب دانشجویان ما ذهنشان درگیرِ هیچ شبهه‌ای نیست و بیشتر از اینکه دنبال پاسخ شبهات غربی‌ها یا ملحدین باشد، دنبال این هستند که ببینند حرف دین و خدا و قرآن حقیقتاً چیست و چه طرحی برای اداره زندگی انسان دارد؟ درحالی‌که اکثر کتاب‌های آموزش دین ما مجموعه‌ای از پاسخ به شبهات است. جوانان بیش از اینکه محتاج به اثبات حقانیت حقایق دین و رد شبهات باشند، خواستار توصیف حقایق دینی هستند. اساساً توصیف حقایق در ایجاد انگیزۀ دین‌داری، مؤثرتر از استدلال آوردن است. قرآن و احادیث هم حقایق را بیشتر «توصیف» می‌کنند، اما کتاب‌های درسی ما اکثراً مباحث کلامی و به دنبال اثبات حقانیت است. اما در حوزۀ علمیه دانشی که ما طلبه‌ها را در توصیف توانمند کند نداریم. در حالی‌که توصیف خیلی بیشتر از استدلال، نیاز به دانش و حکمت و عقلانیت دارد. ولی ما تلقی‌مان به اشتباه این است که توصیف یک امر هنرمندانه است، لذا توصیف را به ذوق افراد واگذار می‌کنیم. در حالی‌که امیرالمؤمنین توصیف‌گر اول جهان اسلام برای حقایق معنوی هستند. امام خمینی(ره) می‌فرماید: «فرهنگ دانشگاهها و مراكز غير حوزه‌ای به صورتی است كه با "تجربه و لمس واقعيت‌ها" بيشتر عادت كرده است، تا "فرهنگ نظری و فلسفی". بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم كردن فاصله‌ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا ميدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسيع‌تر گردد.» آیا ما در این سی‌ چهل سال، این کار را به‌خوبی انجام داده‌ایم؟ اکثر متون دینی ما در قرآن و روایات به همین شیوه‌ای است که اینجا امام(ره) می‌فرماید، طبیعتاً برای جذب دانشگاهیان باید از این شیوه استفاده کنیم. یعنی اکثراً با ادبیات واقع‌گرایانه آثار دین‌داری، عبادات و ولایت توصیف می‌شود. چیزی که ما در حوزۀ علمیه، دانش آن را تحصیل نمی‌کنیم. 👤علیرضا پناهیان 🚩 همایش تبلیغ نو در حوزه علمیه قم – ۱۴۰۱/۴/۲ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻متن کامل: Panahian.ir/post/7361 @Panahian_text
🔻 برای موفقیت در تبلیغ، ۹۰% نیاز به محتوا داریم و ۱۰% به فنّ خطابه 🔻 مسئله اصلی در تبلیغ مؤثر، محتوای خوب است نه قدرت بیان و سخنوری 📌 ضرورت تحول در تبلیغ و تعلیم دین- قسمت سوم 🔘 هر موفقیتی در جذب مخاطب، شاخص و نشانۀ صحت تبلیغ نیست 🔘 فقیه لزوماً نباید اسلام‌شناس باشد، اما مبلغ اگر اسلام‌شناس نباشد، آنچنان که باید، موفق نمی‌شود 🔘 یک مبلغ بیشتر از فقیه به قدرت استنباط بالا، جامعیت و اشراف کامل به قرآن، تاریخ اسلام، روایات و زمان‌شناسی نیاز دارد 🔘 تبلیغ باید جزئی از فرآیند طلبگی باشد؛ یعنی برنامۀ درسی حوزه طوری تنظیم شود که در مسیر تحصیل، مبلغ موفق به‌دست بیاید ____ کار تولید علم مانند تولید دارو برای بیماری‌ها یا شبیه تولید مصالح برای ساختمان است. کار تبلیغ هم، شبیه کار معاینه و نسخه‌نوشتن است یا مثل کار معماری است که می‌داند هرکدام از مصالح را در کجای ساختمان باید به‌کار بگیرد. بنابراین هر استاد مسلم تاریخ، یا کلام یا تفسیر، لزوماً نمی‌تواند برنامه‌ریزی کند و بگوید که برای کدام مخاطب و در چه سنی، کدام مطلب تاریخی یا کدام آیۀ قرآن، به چه میزان باید باهم ترکیب شوند و ارائه شوند. کدام را اول بگوییم یا کدام را بیشتر تاکید و تکرار کنیم. مسئلۀ اصلی برای تبلیغ موفق «محتوا» است. نیاز ما به محتوای خوب، نود درصد است و نیاز به فنّ خطابه و قدرت بیان و اموری که جنبۀ صوری و ذوقی دارند(مثل صدای خوب و...) ده درصد است. باید محتوای خوبی تهیه و تولید بشود، آن‌وقت اگر این محتوا با زبان الکن هم منتقل بشود مؤثر واقع می‌شود. هر موفقیتی در اثر قدرت بیان و خطابه و جذب مخاطب، نشانه و شاخص صحت تبلیغ نیست. یک مبلغ خوش‌بیان چه‌بسا به زیبایی آن قسمتی از دین را که اولویت ندارد، در جان مخاطب قرار دهد و موجب یک سکولاریزم پنهان در جامعه بشود. ما در ارزیابی موفقیت تبلیغ دچار ضعف‌های اساسی هستیم. چه تبلیغی واقعا موفق است؟ آیا صرف اینکه جمعیت بیشتری دور کسی جمع شدند یا صرف وجود برخی آثار موقت و گذرای معنوی، نشانۀ موفقیت در تبلیغ است؟ ما نیاز داریم برنامۀ درسی حوزه را به گونه‌ای تنظیم بکنیم که خودبه‌خود در مسیر تحصیل، مبلغان موفق به‌دست بیایند و تبلیغ، جزئی از فرآیند تحصیل و طلبگی قرار بگیرد. مبلغ نیازمند قدرت استنباط بالایی است. قدرت استباطی که یک مبلغ برای تبلیغ موفق نیاز دارد، بیش از قدرت استنباطی است که معمولا برای استخراج یک حکم شرعی مورد نیاز است. یک فقیه وقتی می‌خواهد یک فتوا بدهد، معمولاً زیاد نیازی به اسلام‌شناس ‌شدن ندارد. حضرت امام می‌فرمود یک فقیه که لزوماً اسلام‌شناس نیست، ولی یک مبلغ قطعاً باید اسلام‌شناس باشد وگرنه آن چیزی که باید از آب در نمی‌آورد. امام به آیت‌الله حق‌شناس فرمودند طلبه‌ای که تبلیغ می‌کند زودتر مجتهد می‌شود... توجه کنید که مراجع تقلید معاصر هر کدام قبل از مرجعیت ید طولایی در تبلیغ داشتند. لذا بی‌تردید تبلیغ موفق، در رسیدن به اجتهاد بسیار مؤثر است. یک مبلغ نیازمند جامعیت و اشراف بالایی نسبت به کل قرآن و تاریخ اسلام و بسیاری از احادیث است. و در کنار اینها باید از اصول تبلیغ و تعلیم دین خبر داشته باشد. و همچنین زمان‌شناسی قوی‌ای داشته باشد و بتواند نبض زمانۀ خودش را بشناسد. 👤علیرضا پناهیان 🚩 همایش تبلیغ نو در حوزه علمیه قم – ۱۴۰۱/۴/۲ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻متن کامل: Panahian.ir/post/7361 @Panahian_text
🔴 چرا تبیین لازم است؟ چون شیطان و دشمنان ما دائماً مشغول عملیات روانی علیه ما هستند 🔴 اثر وسوسۀ شیطان و تبلیغات منفی دشمن این است که آدم‌‌ها ناامید و ناسپاس می‌شوند 📌 –حرم حضرت معصومه(س) –ج۵ 🔻 مهم‌ترین کار ابلیس علیه انسان «عملیات روانی» است و انسان در مقابل، نیاز به تبیین و روشنگری دارد 🔻 محور عملیات روانی دشمنان علیه ما «تمسخر، سرزنش و ترساندن» است ____ چرا لازم می‌شود ما به تبیین، تبلیغات و دفاع از دین در جامعه بپردازیم؟ چرا لازم است مدام روشنگری کنیم؟ این‌همه ابهام از کجا ایجاد می‌شود؟ در جلسات قبل دو دلیل از قرآن برای لزوم جهاد تبیین عرض کردیم. دلیل سومی که مکرراً در قرآن بیان شده، این است که خداوند قبل از اینکه ما را بیافریند دشمن ما» یعنی شیطان را آفرید و انسان در متن یک درگیری و دشمنی آفریده شد. ما دشمنی مثل ابلیس داریم که مهم‌ترین کارش «عملیات روانی» است. شیطان عملیات‌های روانی گوناگونی علیه انسان انجام می‌دهد لذا انسان دائماً به تبیین و روشنگری نیاز دارد. شیطان چه‌کار می‌کند؟ مثلاً آنچه در زمین هست برای ما زینت می‌دهد تا از خدا غافل بشویم «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ‏» یا هر موقع کار خلافی کردیم، کارمان را برای ما زیبا جلوه می‌دهد «فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُم‏» ما را می‌ترساند، یا ما را وسوسه می‌کند تا وعده‌های خدا را پیش ما دروغ جلوه بدهد. در مقابل این کارهای شیطان، انسان دائماً نیاز دارد که یک نفر به او حرف‌های خوب و مثبت بزند و دروغ‌های شیطان را برایش برطرف کند. یکی از اصول دین، همین است که «ای انسان، تو دشمنی داری به نام ابلیس!» و یکی از وجوه ایمان به غیب، ایمان به وجود همین دشمن قطعیِ انسان یعنی ابلیس است. قرآن می‌خواهد دربارۀ شیطان این حس را به ما بدهد که همیشه مراقبِ این دشمن باشیم و ما هم باید به بچه‌ها بگوییم که انسان در متن درگیری و مبارزه آفریده شده و دشمن او قبل از خودش آفریده شده... ولی ما بعضاً اشتباه می‌کنیم و می‌گوییم «به بچه نگو دشمن دارد، اضطراب می‌گیرد!» ما غیر از ابلیس، دشمنان دیگری هم از کفار تا منافقین داریم. کار اینها هم عملیات روانی علیه ما است. مهم‌ترین عملیات‌های روانی‌شان «تمسخر، سرزنش و ترساندن» است. سرزنش هم یک نوع عملیات روانی است که روحیۀ آدم را خراب و تضعیف می‌کند. دشمنان ما سعی می‌کنند احساس ضعف را به ما القاء ‌کنند و به ما بگویند که وعده‌های خدا و پیغمبر دروغ است. هر کسی دیندار شد باید بداند که او را مسخره‌ می‌کنند، سرزنش می‌کنند، می‌ترسانند و انواع عملیات روانی‌ را علیه او به کار می‌گیرند. فرزندت را متقاعد کن که باید در مقابل مسخره‌کننده بایستد و الّا صدمه می‌خورد و زندگی خوبی نخواهد داشت. خدا خواسته است که مسلمانی‌کردن و ایمان داشتن، در متن درگیری و عملیات روانی باشد. فکر نکنید تصادفاً چون آمریکا با ما دشمن است علیه ما مشغول عملیات روانی است و اگر با او رفیق بشویم یا کوتاه بیاییم یا انقلابی نباشیم از ما دست برمی‌دارند. چرا ما به جهاد تبیین نیاز داریم؟ چون بیست‌وچهارساعته توسط دشمنان‌مان در حال بمباران هستیم. هم ابلیس و هم سایر دشمنان ما می‌خواهند ما را به اشتباه بیاندازد، پس مدام نیاز به روشن‌گری داریم. لازمۀ قرار نگرفتن تحت تأثیر دشمن این است که آدم دائماً حقایق را برای خودش تبیین کند، مدام آیه‌های قرآن را بخواند، مدام زندگی اولیاء خدا را مرور کند! وعده‌های خدا را یادآوری کند و دلِ خودش را به وعده‌های الهی محکم کند تا تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار نگیرد. قوم سبأ که باغ‌ها و نعمات فراوانی داشتند، به‌خاطر اینکه کفران نعمت کردند، خداوند نعمت‌هایشان را از آنها گرفت و دربارۀ آنها فرمود: «هَلْ نُجازِي إِلَّا الْكَفُورَ»، آیا ما جز آدم ناسپاس را مجازات می‌کنیم؟ خدا خیلی از ناسپاسی بدش می‌آید. نباید فرهنگ زبانیِ‌ ما ناسپاسی باشد. اگر شما اخبار و صفحات بیگانگان و دشمنان‌تان را و حرف‌های شیطان را که در دل‌تان وسوسه می‌کند گوش بدهید، قطعاً آدم ناسپاسی می‌شوید. قرآن می‌فرماید: ابلیس از چهار طرف انسان را محاصره می‌کند تا شکر نکند و به یک موجود منفی تبدیل بشود «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ» هر موقع منفی شدی بگو لعنت بر شیطان. اگر رسانه‌هایی مثل بی‌بی‌سی و صدای آمریکا را ببینید متوجه می‌شوید که اینها می‌خواهند تو را ناسپاس بار بیاورند. بعضی از سیاسیون هم کارشان این است که ملت را ناامید کنند، دائم حرف منفی می‌زنند و می‌گویند «نمی‌شود، نمی‌توانیم، شدنی نیست و...» 👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۱۷ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7364 @Panahian_text
🔴 ضرورت آخرالزمانی برای جهاد تبیین چیست؟ 🔴 اختلاف شدید بین شیعیان در آستانه ظهور، ناشی از برداشت‌های متفاوت از دین است 📌 –حرم حضرت معصومه(س) – ج۶ 🔻 در آخرالزمان اطلاعات دینی بین مردم گسترش می‌یابد، لذا برداشت‌های غلط و تحریف مفاهیم دینی هم رخ می‌دهد 🔻 برای اینکه برداشت دینی صحیحی داشته باشیم نیاز به تببین داریم 🔻 یکی از علت‌های اختلاف بین شیعیان، دعوا بر سرِ اولویت‌هاست ___ در جلسات قبل، سه ضرورت را برای جهاد تبیین عرض کردیم؛ یکی اینکه دین عمیق است و نیاز به تبیین دارد، دوم اینکه انسان موجود پیچیده‌ای است و برای فرار از فرمان خدا بهانه و توجیه می‌آورد، لذا باید مدام تبیین کرد تا راه فرار نفس، بسته شود، سوم اینکه شیطان و دشمنان هم مدام مشغول عملیات روانی، اغواگری و شبهه‌افکنی هستند. ضرورت چهارم برای جهاد تبیین، یک ضرورت آخرالزمانی است و بیشتر مربوط به زمان خودمان است. اگر به این ضرورت که در روایات هم اشاره شده، حواس‌مان نباشد، خودمان و جامعه‌مان صدمه خواهیم خورد. در روایت هست که در آخرالزمان، شیعیان با هم اختلاف پیدا می‌کنند، به هم می‌گویند تو دروغگو هستی، همدیگر را تکذیب می‌کنند، آب دهان به صورت هم می‌اندازند، بین مساجدشان اختلاف می‌افتد. (کافی/ج۱/ص۳۴۰) در روایات دیگری هم از اختلاف شدید بین شیعیان در آستانه ظهور سخن گفته شده. اما این اختلافات به چه دلیلی است؟ در قسمتی از روایت فوق آمده: «فَيَأْرِزُ اَلْعِلْمُ كَمَا تَأْرِزُ اَلْحَيَّةُ فِي جُحْرِهَا» همان‌طور که مار در لانۀ خود می‌خزد و پنهان می‌شود در آخرالزمان هم، علم پنهان می‌شود و شیعیان به جان هم می‌افتند. این جمله یعنی ریشۀ‌ اختلافات شیعیان آخرالزمان، در نادانی است. چطور چنین اتفاقی می‌افتد؟ درحالی‌که در روایات دیگری فرموده‌اند که در آخرالزمان، علم از قم به عالم منتقل می‌شود. درحالی‌که حوزۀ علمیه قم، قوی شده و علم را به همۀ دنیا منتشر می‌کند، چگونه شیعیان جاهلانه به جان هم می‌افتند؟ این روایات چگونه باهم قابل جمع هستند؟ تنها تحلیلی که می‌شود کرد این است که اطلاعات دینی افزایش پیدا می‌کند اما برداشت‌ها از دین متفاوت می‌شود و همین محلّ اختلاف می‌شود. شما می‌بینید خیلی از کسانی که آیات قرآن و روایات را هم شنیده‌اند، با هم اختلاف پیدا می‌کنند. حتی اختلاف بین اهل علم هم وجود دارد به حدی که در روایت هست: ریشۀ فتنه‌های آخرالزمان، خانۀ علماست (کافی/ج8/ص308) آیا این نقص از دین است؟ نه، دین عمیق و گسترده است و برای اینکه برداشت دینی صحیح داشته باشیم نیاز به تببین داریم. چون در آخرالزمان هستیم اطلاعات دینی بین مردم گسترش پیدا کرده، لذا باید منتظر داوری‌های غلط، تحریفِ مفاهیم دینی و درست منتقل نشدن مفاهیم دینی باشیم. پس بخشی از اختلاف‌ها به‌خاطر تحریف است و این تحریف‌ها گاهی خودساخته یا ناخواسته است و گاهی از طرف دشمن انجام می‌گیرد. عامل دیگر اختلافات این است که دین را جدی گرفته‌ایم اما اطلاعات ما از دین جامع نیست، لذا با دین بر سرِ همدیگر می‌زنیم. یکی دیگر از اختلافات، دعوا بر سر اولویت‌هاست. همه می‌دانیم که حجاب، نماز، روزه، مال حلال، محبت اهل‌بیت(ع) و عقاید مهم هستند، اما کدام اولویت دارد؟ اینجا اختلاف به وجود می‌آید. مثلاً اگر شما بگویید نماز از حجاب مهم‌تر است، یا حفظ نظام از حجاب مهم‌تر است، اختلاف‌های شدیدی رخ خواهد داد. چه دعواهایی سرِ اولویت و تقدم مفاهیم می‌شود! مثلاً عدالت خیلی مهم است اما کافیست بگویید که تقوا مهم‌تر است. «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏» تقوا اصل است و عدالت، راه رسیدن به تقواست. این به معنای قبول نداشتن عدالت نیست بلکه به معنای اولیت داشتنِ تقواست. 👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۲۴ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7366 @Panahian_text
🔴 فرصت‌ها برای ابلاغ دین و تحول در جامعه بیشتر از تهدیدهاست 📌 - حرم حضرت معصومه(س) - ج۷ 🔘 امروز ضروت جهاد تبیین به‌خاطر فرصت‌های فراوانی است که وجود دارد 🔘 یکی از فرصت‌ها این است که امروز اقبال مردم به معنویت بیش از گذشته است __ چه ضرورت‌هایی امروز موجب می‌شود که ما به صورت مضاعت به تبیین نگاه کنیم؟ جهاد تبیین بر ما واجب شده است لذا باید دلایل و ضرورت‌های آن فهمیده شود. خود فهمیده شدن این دلایل می‌تواند راه ما را برای جهاد تبیین باز کند. یکی از دلایل این است که امروز اقبال مردم به معنویت در ایران، منطقه و جهان بیش از هر زمان دیگری است. در طول تاریخ هیچ‌وقت این‌قدر عطش و گرایش به معنویت وجود نداشته است. وقتی به زمان رسول خدا(ص) و امیرالمومین(ع) نگاه می‌کنیم، می‌بینیم زمان ما مثل هیچ کدام از آن زمان‌ها نیست. زمان ما چند ویژگی مهم پیدا کرده که موجب شده اقبال به دین و اقبال به معنویت فراوان‌تر از گذشته باشد. کسانی که خیلی نگران وضع معنوی جامعه هستند و در اثر دلسوزی منفی‌نگری می‌کنند، سخت در اشتباه هستند ما هیچ وقت شرایط امروز را نداشته‌ایم. در این ۴۰سال بعد از انقلاب و ۱۰سال اخیر، اگر ما باعث تغییر و تحول در عالم نشدیم مطمئنا مقصر هستیم. یکی از ویژگی‌های امروز جامعه ما رشد عقلی است. رشد عقلانی در اثر تجربۀ تاریخی. هیچ‌وقت مثل امروز امکانات ثبت تاریخ وجود نداشته است. هیچ‌وقت مثل امروز امکان انتقال تجربه وجود نداشته است. شما تجربۀ کشورهای غربی را می‌توانید ببینید، دیگر هیچ شخص عاقلی غربی‌ها را خوشبخت نمی‌داند. هیچ روانشناسی نیست که دین و معنویت را مفید نداند و هیچ جامعه‌شناسی نیست که از نظر اجتماعی دین راقدرتمند نداند. در گذشته جامعه‌شناسان دین را افیون می‌دانستند. درحالی‌که الان بحث بر سر این است که کدام دین را بپذیرند. شرایط زمان ما نیز کاملا با زمان پیامبر(ص) متفاوت است. رسول‌خدا(ص) با قوم متعصبِ منفعت‌طلبِ مذهبی مواجه بود. مردم ما هیچ کدام از این ویژگی‌ها را ندارند. ما اگر یک فیلم بسیار ساده از خوشبختی‌های مردم مؤمن می‌ساختیم و به مردم جهان ارائه می‌دادیم تحولات گسترده‌ای در دنیا به وجود می‌آورد. اگرچه اینها در هرزگی هستند اما اگر حرف تازه‌ای بشنوند، تاثیرات خوبی در جهان می‌گذارد. چرا که مردم جهان به دنبال حرف تازه هستند. دیگر دنبال شهوت و هرزگی نیستند و هرزگی دیگر برایشان تازگی ندارد. در شرایط امروز حرف باطل زیاد خریدار ندارد. و حتی آمار شبهات نیز کاهش پیدا کرده است. اگر شما در جایی بپرسید: می‌خواهید شبهه جواب بدهم یا تاریخ امیرالمومینن(ع) را بگویم؟ بیشتر افراد می‌گویند از حقایق زندگی امیرالمومنین(ع) با ما صحبت کنید. بعضی‌ها متاسفانه در تبلیغ یا در تلقی‌شان از فضای فرهنگی جامعه وضعیت انفعالی دارند. الآن رفتارهای منفعلانه در تبلیغ، مثل پاسخ‌دادن به شبهه، نسبت به بیان حقایق دین، فایدۀ کمتری دارد. اداره‌کنندگان جهان با فکر منحط و فرهنگ غلط مبتنی بر اندیشه ناروای الحادی، در صدد این بودند که جهان را طبق هوای نفس اداره کنند. تمدن غرب تحلیلش در این آیه قرآن است «أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه‏» (فرقان43) تمدن غرب در یک جمله تئوریزه‌کنندۀ هواپرستی است. مردم از هواپرستی خسته شده‌اند و اندیشمندان جهان بدون دین با هوای نفس مقابله می‌کنند. جهان روز به روز به سمت معنویت پیش می‌رود. چرا جهاد تبیین واجب است و چرا این وجوب برای همه است؟ چرا می‌فرمایند ما کماً و کیفاً در تبلیغیات ضعیفیم؟ رهبر انقلاب بیش از آنچه نگران تهدید‌ها باشند که البته باید نگران این تهدید‌ها بود، اما بیشتر نگران از دست‌دادن فرصت‌ها هستند. امروز فرصت‌های ما برای ابلاغ دین، برای تحول در جامعه، بسیار بیشتر از تهدیدهاست. بعضی‌ها با دیدن چند بی‌حجاب در خیابان می‌گویند «ایران اندلس شده است» اما اندلس کجا و ایران کجا؟ چرا این‌همه واقعیت‌های مثبتی که وجود دارد را جمع‌بندی نمی‌کنند؟ ضروت جهاد تبیین امروز به خاطر فرصت‌های فراوانی است که وجود دارد. اما بعضی‌ها فقط نسبت به تهدید‌ها موضع می‌گیرند؛ این باعث می‌شود فضای ذهنی و روحی جبهۀ حق برای کار در جهت تببین، ناکارآمد شود. ما باید فعالانه به سمت مردۀ در حال احتضار تفکر الحادی در جهان یورش ببریم. چرا جهاد تبیین ضرورت دارد؟ چون امروزه با کمترین تبیین، بیشترین سود و نتیجه حاصل می‌شود. نه فقط در ایران، بلکه در منطقه و جهان. ما اگر کار رسانه‌ای تولید کنیم دشمن از ما عاجز خواهد شد. به عنوان نمونه سلام فرمانده را ببینید چه کار انجام داد؟ یک کار دقیق اما ساده و مردمی انجام شد و نتایج خوبی داشت. ما نباید فرصت‌هایمان را از دست بدهیم. 👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۳/۳۱ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7371 @Panahian_text
🔻 مظلومیت اولیاء خدا تصادفی نیست؛ هرکسی درست دین‌داری کند مظلوم واقع می‌شود 🔻 وقتی به‌خاطر اجرای دین و عقلانیت در ادارۀ جامعه، مظلومیت قطعی است؛ پس تبیین هم لازم است 📌 - حرم حضرت معصومه(س) - ج۸ 🔘 برنامۀ دین طوری است که آدم برای دین‌داری باید از برخی حقوق خودش صرفنظر کند 🔘 هیچ‌یک از اولیاء خدا به همۀ حق‌شان نرسیدند و در این میان امیرالمؤمنین(ع) مظلوم‌ترین است 🔘 رهبر جامعه نمی‌تواند همه‌چیز را شفاف توضیح بدهد و همین باعث مظلومیتش می‌شود 🔘 مظلومیت شهید بهشتی به‌خاطر این بود که امام نمی‌توانست همه‌چیز را علیه بنی‌صدر به مردم بگوید 🔘 چرا برخی افراد حق‌طلب یا عدالت‌طلب، منحرف می‌شوند؟ چون حاضر نیستند از حق‌شان چشم‌پوشی کنند؛ مثل زبیر __ تا اینجای بحث چند دلیل برای ضرورت‌ جهاد تبیین مطرح شد، یکی دیگر از ضرورت‌های تبیین، به‌خاطر مظلومیتی است که در اثر اجرای احکام دین و عقلانیت در ادارۀ جامعه، برای دین‌داران پدید می‌آید. برنامۀ دین به‌گونه‌ای است که اگر کسی بخواهد دین‌داری کند مظلوم واقع می‌شود. انسان دین‌دار به همۀ حق خود نمی‌رسد. در مسیر دین‌داری و امتحانات الهی، شما مجبور می‌شوید داوطلبانه یا عاقلانه و گاهی عاشقانه، از بخشی از حقّ خودتان بگذرید برای اینکه به منفعت بالاتری برسید. هیچ‌یک از اولیاء خدا به همۀ حق‌شان نرسیدند. حق‌خوری دربارۀ اولیاء خدا بیش از همه بوده و در این میان امیرالمؤمنین(ع) مظلوم‌ترین است «أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّه‏» این مظلومیت برای اولیاء خدا تصادفی نیست. چهار دلیل برای مظلوم واقع شدن دین‌داران واقعی می‌توان بیان کرد، که برخی جنبۀ فردی و برخی جنبۀ اجتماعی دارد: دلیل اول به ارتباط ما با خدا برمی‌گردد و یک موضوع فردی است. اخلاص و دوری از ریا و پنهان کردن برخی از حسنات یک امر لازم است. وقتی شما کار خیری مثل کمک به فقرا انجام دادی و پنهانش کردی، طبیعتاً قدردانی نمی‌شوی و چه‌بسا مذمت بشوی که چرا کار خیر انجام نمی‌دهی؟ شما هم نمی‌توانی از خودت دفاع کنی لذا مظلوم می‌مانی. دلیل دوم این است که آدم‌های بدی در جامعه هستند که حقت را می‌خورند و شما باید آنها را تحمل کنی، با آنها مدارا کنی و آنها را ببخشی. یک کسی حق تو را خورده ولی شما حتی نباید غیبتش را بکنی و آبرویش را ببری، لذا شما مظلوم واقع می‎شوی. البته شاید گاهی لازم باشد که آدم یک کسی را رسوا کند مثلاً برای اینکه او آبروی جامعۀ اسلامی را برده است. ولی غالباً این‌طور نیست. بسیاری از اوقات، شما با رعایت دستورهای اخلاقی اسلام، مظلوم واقع می‌شوید؛ شما باید آدم‌های بد را در جامعه تحمل کنی، باید گنهکار را ببخشی، گناهش را ندیده بگیری و حتی غیبتش را هم نکنی. بسیاری از دستورهای اخلاقی به نفع گنهکارهاست؛ به نفع مؤمن‌ها نیست. ساخت دین یا نرم‌افزار دین این‌طور است که آدم در مسیر دین‌داری باید از برخی حقوق خودش صرفنظر کند. بعضی از آدم‌ها خیلی حق‌طلب و عدالت‌طلب هستند، اما بعداً منحرف می‌شوند. اینها کسانی‌اند که حاضر نیستند از حق و عدالت به نفع خودشان چشم‌پوشی کنند. زبیر یک نمونه از این افراد است. دلیل سوم، نوع ارتباط تو با برادران دینی است که از تو ضعیف‌ترند و تو باید پله بشوی تا آنها بالا بروند. در روایت هست که اشتباه یا تقصیر برادر دینی‌ات را برعهده بگیر و کار خوبت را به او نسبت بده... به عهده گرفتن تقصیر دیگران، موجب می‌شود انسان مظلوم بماند اما خیلی زیباست. دلیل چهارم برای مظلومیت، گذشتن از حق فردی به‌خاطر مصلحت جامعه است اولیاء خدا خیلی وقت‌ها به همین دلیل مظلوم واقع می‌شوند. رهبر یک جامعه، فرماندار یک شهر، امام جماعت یک مسجد، مدیر یک مدرسه، یا حتی پدر و مادر، گاهی به‌خاطر مصالحی نمی‌توانند همه‌چیز را توضیح بدهند و از حق خودشان دفاع کنند و این موجب مظلومیت آنها می‌شود. باید طوری تربیت بشویم که برای مظلومیت و اجرا نشدن عدالت درباره خودمان باید آماده باشیم. علت مظلومیت شهید بهشتی این بود که امام(ره) نمی‌توانست از ایشان در مقابل بنی‌صدر طرفداری کند تا همه‌چیز روشن بشود. امام(ره) بعدها فرمود: «والله قسم، من رأی به ریاست‌جمهوری بنی‌صدر ندادم» چرا از اول نگفت؟ چون به‌خاطر مصالح جامعه نمی‌شد گفت. الآن هم نمی‌شود بعضی از موارد را شفاف توضیح داد. ربط این موضوع به جهاد تبیین چیست؟ وقتی به‌خاطر احکام دینی و عقلانیت در ادارۀ جامعه، مظلومیت یک امر قطعی است حتماً باید تبیین صورت بگیرد، مثلاً باید گفت: رهبر جامعه به‌خاطر مصالح کشور نمی‌تواند همه‌چیز را شفاف بگوید... مدام باید تبیین کنیم؛ چون چالش‌ها و ابهام‌هایی پیش می‌آید که محلّ امتحان مردم است و چاره‌ای جز تبیین‌کردن نیست. 👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۴/۷ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7386 @Panahian_text
🔻 یک وجه‌ جهاد تبیین، برای خودِ دین‌دارن و مذهبی‌ها است 🔻خیلی از بچه حزب‌اللهی‌ها فکر می‌کنند دیگر ملّا شده‌اند! حتی ما طلبه‌ها اگر فکر کنیم نیاز به آموزش نداریم، اولِ فاجعه است 📌 - حرم حضرت معصومه(س) - ج۹ 🔘 مذهبی‌ها و انقلابی‌ها نیاز فراوان به استمرار آموختن دارند اما بین آنها نوعی استغنا دیده می‌شود 🔘 رسول‌خدا(ص): اُف بر هر مسلمانی که هر هفته یک روز را به یادگیری دین اختصاص ندهد 🔘 جهاد تبیین اولاً برای همین بچه‌‌های مذهبی‌ لازم است که می‌خواهند برای دیگران جهاد تبیین انجام بدهند 🔘 بعد از نماز جماعت، با هم گفتگو کنید، هیچ نیروی مذهبی و متدیّنی، مستغنی از مباحثه نیست __ در جلسات قبل، برخی از دلایل ضرورت‌ جهاد تبیین را بیان کردیم؛ یکی دیگر از ضرورت‌های جهاد تبیین، این است که ما در بین نیروهای مذهبی و انقلابی نیاز فراوان به استمرار آموختن داریم درحالی‌که یک استغنایی بین آدم‌های مذهبی دیده می‌شود نسبت به آموختن معارف دینی. خیلی از بچه حزب‌اللهی‌ها فکر می‌کنند دیگر ملّا شده‌اند! حتی ما طلبه‌ها اگر فکر کنیم که دیگر نیاز به آموزش نداریم، اولِ فاجعه است. هیچ مبلّغی نیست که نیازمند دریافت مطالب جدید از قرآن، روایات و تاریخ اسلام نباشد. برخی فکر می‌کنند که اگر متخصص یک رشته شدند، دیگر نیاز به تحصیل علم و فراوان‌تر کردن دانش خود ندارند. اگر به بعضی از مذهبی‌ها بگویید «در مورد تقوا، زهد یا صبر، مطالب جدیدی هست، می‌خواهی برای تو بیان کنم؟» می‌گوید نه! شاید خودش چند آیه و روایت هم برایت بخواند تا بگوید که همه‌چیز را می‌داند. این احساس استغناء خیلی بد است. امام صادق(ع) می‌فرماید: اگر من جوانی از جوانان شیعه را ببینم که در فهم دین تلاش نمی‌کند، او را ادب خواهم کرد. جهاد تبیین یک وجهش برای خودِ ما مذهبی‌ها است نه برای کسانی که اصلاً اهل معارف دینی و دین‌داری نیستند. فرموده‌اند «اطلُبوا العِلمَ مِنَ المَهدِ إلَى اللَّحْدِ؛ ز گهواره تا گور دانش بجوی»، انسان بخشی از ریاضت و تهذیب نفسش با آموختن است و اگر آموختن در کار نباشد او دچار نوعی غرور و تکبر می‌شود. بعد همان آموخته‌های قبلی‌اش هم به‌درد نمی‌خورد بلکه خطرناک می‌شود. خداوند برای حضرت موسی پیش حضرت خضر دورۀ آموزشی گذاشت. حضرت خضر به ایشان فرمود: اتفاق‌هایی را در تجربۀ عملی‌ به تو نشان خواهم داد که تو نمی‌توانی تحمل کنی و موسی نتوانست تحمل کند و در هر سه مورد، اعتراض کرد. ما که موسی نیستیم و امام‌زمان(ع) هم بالاتر از خضر است. پس ببینید اگر حضرت تشریف‌فرما بشود با ایشان چه خواهیم کرد! اگر بخواهیم مدام جلوی حضرت «إن‌قلت» بگذاریم و اعتراض کنیم، اصلاً نمی‌شود جامعه را پیش ببرند. الآن هم تحمل سختی‌های وضعیت این جامعه جز با گفتگوی بین مؤمنان امکان ندارد. گفتگو و مباحثۀ بین مؤمنین برای تبیین مسائل مختلف لازم است. بعد از نماز جماعت، با هم گفتگو کنید، هیچ نیروی مذهبی و متدیّنی، مستغنی از مباحثه نیست. متن مباحثات ما چه مطالبی باشد؟ غیر از آیات قرآن و روایات، بیانات رهبر انقلاب، یک متن عالی برای مباحثه است. چرا امروز ضرورت جهاد تبیین پیش آمده؟ چون اکثر ما بلد نیستیم تبیین کنیم. پیشنهاد عاجزانۀ بنده به علمای محترم مساجد این است که در مساجد بحث‌ها تخصصی بشود؛ یعنی اختصاص به مخاطب خاص پیدا کند. مثلاً یک روز برای نوجوان‌ها، یک روز برای آقایان، یک روز برای خانم‌ها.... مسجد محل گفتگوهای اختصاصی برای مخاطبان مختلف است. هر حرفی برای هر سنی مناسب نیست. ما دانش دین را دست‌کم گرفته‌ایم. دین برای روح انسان است. در علم پزشکی، برای هر قطعه‌ای از جسم انسان، تخصص و فوق تخصص وجود دارد اما وقتی نوبت به روح انسان می‌رسد، همین‌جوری یِلخی و بدون حساب برخورد می‌کنیم! چرا جهاد تبیین لازم است؟ به‌خاطر سطحی برخورد کردن با مفاهیم دینی. جهاد تبیین برای چه و برای چه اشخاصی ضرورت دارد؟ اولاً برای همین بچه‌های مذهبی‌ که می‌خواهند برای دیگران جهاد تبیین انجام بدهند؛ یعنی خودشان اول باید در معرض جهاد تبیین قرار بگیرند. سخنان رهبری را جدی بگیرید و درباره‌اش باهم گفتگو و مباحثه کنید. ایشان دارای حکمت است و شما این حکمت عملی در عرصۀ اجتماعی را در هیچ کتابخانه‌ای پیدا نمی‌کنید. همچنین بیانات امام(ره) را بخوانید که هنوز بعد از سی چهل سال، این سخنان به‌روز است. 👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۴/۱۴ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7396 @Panahian_text
🔻 اگر سخنوری بلد نباشید چطور می‌خواهید از دین‌تان دفاع کنید؟ 🔻 اکثر دیپلمه‌های ما بلد نیستند سخنرانی کنند و این یک نقص است 📌 - حرم حضرت معصومه(س) - ج۱۰ 🔘 مؤمن غریزتاً دلسوز دیگران است لذا وقتی حق را فهمید، باید آن را به دیگران بگوید 🔘 یکی از علائم و مراتب تشیع، شیعه‌گری با زبان است 🔘 یکی از نقائص مهمّ آموزش و پرورش ‌ما این است که به‌قدر کافی سخنوری به دانش‌آموزان تعلیم نمی‌دهد __ امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: غریزۀ مؤمن نصیحت است «الْمُؤْمِنُ غَرِيزَتُهُ النُّصْحُ » نصیحت یعنی دلسوزی و خیرخواهی؛ یک وجه‌ دلسوزی، در تبلیغ و تبیین حق است. مؤمن غریزتاً نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد و ساکت بنشیند؛ وقتی حق را بفهمد می‌خواهد آن را انتقال بدهد و حقایق را به دیگران بگوید. حتی باید به مؤمنین گفت «صبر کنید؛ هر چیزی را نگویید، زبان‌تان را در جایی به‌کار بگیرید که مطمئن هستید بهترین تأثیر را دارد...» یکی از علائم و مراتب تشیع، شیعه‌گری با زبان است. در روایات فرموده‌اند که شیعیان به قلب و زبان و عمل، اهل‌بیت(ع) را دوست دارند. یکی از اعمال ما همین گفتگوکردن با دیگران و سخن‌گفتن از حق است. یکی از نقائص بسیار مهمّ آموزش و پرورش ‌ما این است که به اندازۀ کافی سخنوری، دکلمه‌کردن و گفتگو را به دانش‌آموزان تعلیم نمی‌دهد. اکثر دیپلمه‌های ما بلد نیستند سخنرانی کنند و این یک نقص است. وقت بلد نباشی حرفی که داری بزنی، آن حرف نه تنها در جامعه منتشر نمی‌شود، بلکه در وجود خودت هم تکثیر نمی‌شود و تعمیق پیدا نمی‌کند. این حرف برای تو مثل چشمه نمی‌شود اما در یک آدمی که اهل سخن و بیان است و کمی هم منطق سخن‌گفتن را می‌داند، تکثیر می‌شود، خود این کار موجب تولید علم می‌شود. بعضی‌ها برای رشد دانشی بچۀ‌شان به او ریاضی یاد می‌دهند. چه کسی گفته ریاضیات بیشتر از ادبیات، هوش آدم را بالا می‌برد؟! ادبیات که عقل آدم را بیشتر بالا می‌برد. ادبیات فقط یاد گرفتن و به‌کاربردن چندتا جمله و لفظ نیست؛ با یاد گرفتن ادبیات به دریای عمیقی از معانی راه پیدا می‌کنید. آیت‌الله‌ بروجردی(ره) که افتخار حوزۀ علمیه قم است به کلّ گلستان سعدی حاشیه زده‌اند. الآن چند نفر از طلبه‌های ما فقط یک‌بار گلستان سعدی را خوانده‌اند؟ همچنین دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی، اشعار مولوی و... باید سخنوری در خون همۀ ما فارس‌زبان‌ها باشد. ما فکر می‌کنیم سخنرانی‌ شغل عدّۀ خاصی از حوزه یا دانشگاه است، ولی این تصور اشتباه است. سخنرانی مخصوص به یک طیف نیست. کسی که مؤمن شد، باید سخنوری را یاد بگیرد. سخنوری یکی از پایه‌های مدیریت است. یک وزیر یا مدیر، اگر خوب سخنرانی کند، می‌تواند به مردم، حقایق را خوب توضیح بدهد که آثار منفی هم نداشته باشد. اگر شما بلد نباشید خوب حرف بزنید یک‌وقت حرفی می‌زنید که اثر منفی خواهد داشت. سخنوری و گفتگو، انواع و اقسام دارد؛ گاهی مذاکره است، گاهی مناظره است و گاهی مجادله. خدا به پیغمبرش دستور داد که شما باید بتوانی هم سخن حکمت‌آمیز بگویی و هم توانایی مجادله داشته باشید و جدال احسن کنی «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ» شما وقتی‌ بخواهی سخنرانی‌کردن را یاد بگیری، به مخاطب‌شناسی و انسان‌شناسی هم مجبور می‌شوی. مجبور هستی از حکمت هم برخوردار بشوی. اینکه چگونه این مطالب را پشت‌سرهم بگویم، کدام را اول بگویم؟ کدام را دوم بگویم؟ کاملاً اثرش در مخاطب متفاوت خواهد بود. همه باید اهل تبیین باشند. بعضی از آدم‌ها نمی‌توانند نیازهای روزمرۀ خودشان را برای خانواده‌ و رفیق‌شان تبیین کنند. خانم یا آقا بلد نیست با همسرش حرف بزند؛ لذا دعوای‌شان می‌شود. اینکه آدم همین‌طوری دهانش را باز کند و یک چیزی بگوید، مقصود حاصل نمی‌شود بلکه سوءتفاهم و حتی دعوا می‌شود. جدای از ارتباط‌گرفتن با دیگران و جدای از مسائل شغلی، اگر سخنوری بلد نباشید، دین خود را چه‌کار می‌کنید؟! اگر یک‌جایی لازم بود از دینَت در یک جمله دفاع کنی و دفاع نکردی چه؟ آیا آدم می‌تواند راحت بگوید «چون اسلحه نداشتم نتوانستم جهاد بکنم؟» آن‌وقت اگرچه جزو قاتلین اهل‌بیت(ع) نیستی ولی ممکن است جزو خاذلین بشوی؛ خاذلین یعنی کسانی که از حق دفاع نکردند. چرا یک نفر مذهبی‌ و مسجدی، نباید بلد باشد که از دین دفاع کند و دین را تبیین کند؟ در مسجد، به بچه‌ها و جوان‌ها نوبت بدهید تا مثلاً پنج دقیقه صحبت کنند. همیشه‌ که نباید منِ آخوند صحبت کنم. طبیعتاً موقع صحبت کردن، این جوان‌ به زحمت می‌افتد، ممکن است خیلی‌ها روی‌شان نشود و بگویند «ما بلد نیستیم» به آنها بگویید: ما هم روز اول بلد نبودیم. بگذارید نطق آدم‌ها در دفاع از حق باز بشود. 👤علیرضا پناهیان- ‌۱۴۰۱/۴/۲۱ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7408 @Panahian_text
🔻 بیایید برای جهانی کردن یاد امام زمان(ع)، مبدأ پیاده‌روی اربعین را مسجد سهله، یعنی خانۀ حضرت، قرار بدهیم 🔻 بزرگ‌ترین کارکرد امام‌حسین(ع) و فسلفۀ زیارت اربعین، احیای یاد امام‌زمان و زمینه‌سازی برای ظهور است 📌 آغاز پیاده‌روی اربعین از مسجد سهله 🔘 خیلی‌ از هیئتی‌ها و انقلابی‌ها هنوز اهمیت اربعین را درک نکرده‌اند 🔘 خیلی از کسانی که اهمیت اربعین را درک کردند، هنوز اهمیت «یاد امام‌زمان‌‌ در اربعین» را درک نکرده‌اند 🔘 اگر اربعینی‌ها یاد امام‌زمان را بیش از پیش بر سر زبان‌ها بیاورند؛ آن‌وقت اربعین جهان را تکان خواهد داد 🔘 بیشترین نوحه‌های امام‌زمانی باید در مسیر اربعین باشد؛ سلام فرمانده، نشان داد که یاد حضرت چه قدرتی دارد __ در نشست جمعی از مدیران مواکب اربعینی: خیلی‌ از کسانی که اهل هیئت‌ و عزاداری و زیارت امام‌حسین(ع) هستند هنوز اهمیت اربعین را درک نکرده‌اند و خیلی از کسانی که اهمیت اربعین را درک کرده‌اند، هنوز به اهمیت یاد امام‌زمان‌‌ در اربعین توجه ندارند. چرا در زیارت عاشورا چندبار از خدا می‌خواهیم که برای انتقام خون حسین(ع) و رفع ظلم، ما را به ظهور متصل کند؟ بزرگ‌ترین کارکرد امام‌حسین(ع) زمینه‌سازی برای ظهور است. اگر کسی در اربعین به امام زمان‌ توجه نکند انگار فلسفۀ زیارت اربعین را متوجه نشده است. فلسفۀ زیارت اربعین مقدمه‌سازی برای ظهور است؛ در زیارت اربعین می‌خوانیم «وَ نُصرَتی لَکُم مُعَدَّة» آمده‌ام شما را کمک کنم. در اربعین وقتی می‌گویید «نُصرَتی لَکُم مُعَدَّة» آیا می‌خواهید امام‌حسین‌ِ 1400سال پیش را کمک کنید، یا می‌خواهید فرزندش مهدی‌‌(عج) را کمک کنید؟ امروز نصرت امام‌زمان، یعنی مقدمه‌سازی برای ظهور. اگر می‌خواهید اربعین و زیارت امام‌حسین(ع) دچار سکولاریزم نشود و برخی عظمت اربعین را خنثی نکنند، این‌قدر باید در اربعین یاد امام زمان‌ را تقویت کنید تا همه متوجه بشوند که این اربعین باعظمت با همۀ موکب‌ها و جمعیتی که دارد درواقع لشکرگاه حضرت است و دارد ما را به ظهور نزدیک‌تر می‌کند. در مسیر اربعین، به دو عشق باید قدم بزنیم: یکی عشق زیارت امام‌حسین(ع) و دوم عشق هم‌نفسی و همگامی با امام زمان در طول این راه. اربعینی‌ها باید یاد امام زمان را در صدر نگه دارند. باید یاد امام‌زمان‌‌ را در اربعین برجسته کنیم و الا قصد کسانی که دوست دارند اربعین را غیرانقلابی‌ کنند محقَّق می‌شود. بیشترین نوحه‌های امام زمانی باید در مسیر اربعین باشد، در این‌باره بر دست‌ ذاکرین اهل‌بیت(ع) و قدم‌های سینه‌زن‌ها و زائرین پیاده، بوسه می‌زنم و تمنا می‌کنم که یاد امام زمان را بیش از پیش بر سر زبان‌ها و بر در و دیوار موکب‌ها قرار بدهید؛ آن‌وقت اربعین جهان را تکان خواهد داد. اگر به مردم جهان بگویید یک آقایی 1400سال پیش بود و اینها دارند برایش سوگواری می‌کنند جهان تکان نمی‌خورد، ولی اگر بگویید یک آقایی بود که اینها در مسیر زیارت او برای آینده هم نقشه دارند، جهان را تکان خواهد داد! تمنا می‌کنم آثاری بیافرینید که خیلی‌ از مردم بگویند «من در راه اربعین با امام زمان آشنا شدم، آنجا با حضرت ارتباط برقرار کردم» ببینید یاد امام‌زمان(ع) در سرود سلام فرمانده چه تجمع‌هایی را ایجاد کرد که نه مناسبت خاصی داشتند و نه مکان مقدسی. حالا شما ببینید اگر یاد حضرت در اربعین اتفاق بیفتد، در جهان چه کار می‌کند؟! بیایید برای تقویت یاد امام‌زمان‌‌ در اربعین، مسجد سهله را مبدأ پیاده‌روی اربعین قرار بدهیم. البته این حرکت، از سال قبل از کرونا، آغاز شد. ما باید این کار را برای خودمان یک فرصت، یک فضیلت و یک فرض بدانیم که برای تقویت یاد امام‌زمان، مسجد سهله، یعنی خانۀ امام زمان را مبدأ قرار بدهیم. آنهایی که می‌خواهند پیاده‌روی از حرم أمیرالمؤمنین(ع) شروع کنند اگر بعدش بیایند و از مسجد سهله شروع کنند مسیرشان فقط پنج کیلومتر اضافه‌ می‌شود و این پنج کیلومتر را همه به جان می‌خرند. یک زمانی دعای ندبۀ هیئت رزمندگان در احیاء یاد امام‌زمان‌‌ در این کشور کار بزرگی انجام داد. شما با همین توجه به مسجد سهله به عنوان مبدأ حرکت برای اربعین، غوغایی بسیار بزرگ‌تر و اثری بسیار عمیق‌تر در جان‌ها خواهید گذاشت. آنهایی که می‌توانند موکب‌داری کنند در اطراف مسجد سهله کم نگذارند، این کار یکی از اولویت‌ها است. پیشنهاد می‌کنم کسانی که امسال قصد زیارت اربعین را دارند، از همین زمان که هنوز ثبت‌نام نکرده‌اند نیت امام‌زمان را در ذهن داشته باشند. خدا فرصت عجیبی برای عشق‌بازی دوستان و مریدان و شیعیان و انصار امام زمان فراهم کرده است. 👤علیرضا پناهیان - ‌۱۴۰۱/۵/۲ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7409 @Panahian_text
🔻 اولین عامل مهمِ اختلاف شدید شیعیان در آخرالزمان «زمان‌نشناسی» است 🔻 بدون زمان‌شناسی اگر همۀ معارف دینی را هم داشته باشی، به احتمال 99% باز هم اشتباه خواهی کرد 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۱ 🔘 یکی از بی‌توجهی‌های بسیار رایج آموزش و پرورش و کتاب‌های درسی، بی‌توجهی به زمانِ یادگیری یک معرفت است 🔘 ای کاش در مساجد برای افراد در سنین مختلف، کار تربیتی و آموزشیِ مجزا انجام می‌شد ________ در بین همۀ معارف دینی (اعم از خداشناسی، خودشناسی، احکام و...) یک معرفتی هست که اگر آن را حذف کنیم، تقریباً تمام معارف دیگر خنثی می‌شوند و گاهی به ضد خودشان تبدیل می‌شوند و آن معرفت به زمان است. زمان‌شناسی یعنی اینکه آدم بداند در چه موقعیت و زمانه‌ای به سر می‌برد، خصلت‌ها و ویژگی‌های زمان او چیست و... در طول تاریخ، انسان‌ها و به‌ویژه جوامع بشری به‌خاطر عدم زمان‌شناسی، ضربه‌ها خورده‌اند. زمان‌شناسی یعنی اینکه بفهمیم در این زمان و موقعیتی که هستیم، کدام تکلیف دارای اولویت است که حتی اگر لازم شد برخی از تکالیف دیگر به نفع این تکلیف باید کنار بروند. زمان‌شناسی، هم دربارۀ انسان و هم دربارۀ جامعه اهمیت دارد. زمان‌شناسی دربارۀ فرد یک بخشِ ثابت دارد و یک بخش سیال یا متغیر. منظور از زمان‌های ثابتِ عمر، تفاوت دوران کودکی، نوجوانی، بلوغ، جوانی، میان‌سالی و پیری است. گاهی می‌بینیم برای نوجوان‌ها کتاب درسی نوشته‌اند اما سن این مطلب، مربوط به دوران چهل سالگی است! خُب این نوجوان بی‌دین می‌شود یا از دین، زده می‌شود. یکی از بی‌توجهی‌های بسیار رایج که امیدوارم روزی آموزش و پرورش از شرّ این بی‌توجهی نجات پیدا بکند، بی‌توجهی به زمانِ یک معرفت است. در مسجد می‌شود برای افراد در سنین مختلف، کار تربیتی و آموزشیِ مجزا انجام داد؛ مثلاً بحث حسادت برای نوجوان‌ها فرق دارد با بحث حسادت برای میان‌سال‌ها و... یا اینکه طبق روایت، انسان در کهن‌سالی بیشتر خوب است نماز بخواند اما در جوانی بیشتر خوب است دعا بخواند... همه باید بدانند در دوران‌های مختلف زندگی بیشتر کدام وسوسه‌ها و گناه‌ها به سراغ انسان می‌آید؟ مثلاً اینکه ترک کردن خیلی از گناه‌ها در دوران پیری اصلاً هنر نیست... اینها مربوط به زمان‌شناسی ثابت بود. زمان‌شناسیِ سیال یا متغیر چیست؟ زمان متغیر در زندگی هرکسی، بستگی به امتحان‌های فردی و اجتماعی‌اش دارد. مثلاً اینکه من الان در امتحانی قرار گرفته‌ام که پارسال این امتحان را نداشتم. غیر از اینها، هرکدام از ما نیاز به زمان‌شناسی اجتماعی هم داریم؛ یعنی بدانیم در چه جامعه‌ای و در چه زمانی زندگی می‌کنیم؟ با ولیّ‌فقیه یا بدون ولیّ‌فقیه؟ با 250هزار شهید یا بدون آن؟ با دشمن خبیثی مثل آمریکا یا بدون آن؟ ما در زمانی و در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که خارج از مرزهای‌مان ده‌ها میلیون نفر حاضرند برای این خطّ امام‌زمانی‌ که در اینجا راه افتاده است جان بدهند و فداکاری کنند. این زمان خیلی فرق می‌کند با آن زمانی که همه علیه ما بودند؛ محاسبات خدا برای رفتار و گفتار و افکار آدم‌ها در اینجا خیلی فرق می‌کند. اگر شما این زمان‌شناسی فردی و اجتماعی را رها کنی و بعد، همۀ آن معارف دینی را هم بیاوری و اجرا کنی، به احتمال نود و نُه درصد، همه‌اش را اشتباه خواهی کرد! چون اصلاً دین یک چنین پیچیدگی‌ای را در خودش دارد. حضرت امام(ره) می‌فرمود: بسيارى از انحرافات كه براى انسان پيدا مى‏شود برای اين است كه موقع‌شناس نیست... موقع‌شناسى يكى از امورى است كه در رشد هر جامعه‏اى دخالت زياد دارد. طبق روایات، شیعیان در آخرالزمان به شدت باهم در می‌افتند و اختلاف‌های وحشتناک بین آنها ایجاد می‌شود، به حدی که همدیگر را تکفیر می‌کنند، آب دهان به صورت هم می‌اندازند. آیا اختلاف شیعۀ آخرالزمان از سر نادانی است؟ نه؛ اتفاقاً آگاهی دینی مردم در آخرالزمان افزایش پیدا خواهد کرد، پس دعوا سر چیست؟ یکی از عوامل بسیار مهم یا اولین عامل مهم برای اختلاف بین شیعیان، زمان‌نشناسی است. به هرکسی حرفی می‌زنی کلی حدیث و آیه برایت می‌آورد. حالا شما باید برایش ثابت کنی که «این روایت، الان زمانش نیست!» و این کار سخت است؛ چون آیه و روایتی نیست که بگوید «این زمانش نیست» بلکه این بستگی به فهم زمان دارد، لذا دعوا باقی می‌ماند. مثلاً شما آیه می‌آوری که الان «زندگیِ برادرانه مؤثرتر است» او هم یک آیه می‌آورد و می‌گوید «نه؛ الان مبارزه با ظلم مؤثرتر است!» بله؛ معلوم است که مبارزه با ظلم خیلی مهم است، ولی الان یک مسئلۀ مهم‌تر هست... دیگر بحث فایده ندارد، تکفیرت می‌کند. 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان - ‌‌۱۴۰۱/۵/۷ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7412 @Panahian_text
🔻 مهم‌ترین عاملی که وضعیت زمانه را تعیین می‌کند، قدرت است نه تکنولوژی 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم – ج۲ 🔘 قدرت، مسئلۀ اول حیات بشر است؛ اگر نگاه نکنیم به اینکه قدرت دست چه کسانی است، لطمه می‌خوریم 🔘 وقتی شنیدی دانشمندان چیزی گفتند، ببین آیا دانشمندان در زمان سلطۀ صهیونیست‌ها این را گفته‌اند یا نه؟ 🔘 کسی که دربست تسلیمِ WHO شده تصور می‌کند هیچ قدرت فاسد فریبکاری بر عالم مسلط نیست! ________ یکی از مکائد نفس و فریب‌های ابلیس و یکی از عواملی که موجب تحریف دین در جامعه می‌شود این است که زمان را از دین و احکام دینی جدا کنی و کنار بگذاری؛ آن‌وقت راه بدعت باز می‌شود. کسی پیش امام‌صادق‌(ع) آمد و دید ایشان پیراهنی سفید از پارچه‌ای لطیف به تن کرده. گفت: این لباس، لباس شما نیست رسول‌خدا(ص) چنین لباسی نمی‌پوشید! حضرت فرمود: این حرف من را گوش بده تا یک‌وقت بدعت‌گذار نمیری! پیامبر در زمانه‌ای سرشار از فقر زندگی می‌کرد اما وقتی دنیا اقبال کرده و مردم در رفاه هستند، بهترین کسانی که خوب است خوب بپوشند، آدم‌خوب‌ها هستند نه آدم‌های فاجر. (کافی/5/65) بله؛ وقتی مردم فقیر هستند، رئیس جامعه فقیرانه‌تر می‌پوشد، اما وقتی همه دست‌شان به دهن‌شان می‌رسد، اتفاقاً خوب‌ها باید بهتر بپوشند. ببینید زمان چقدر قصه را تغییر داد! بعضی‌ها به «سنت پیامبر(ص)» گیر می‌دهند اما «زمان پیامبر(ص)» را در نظر نمی‌گیرد، این آغاز بدعت است! شما اگر زمان را حذف کنی، با کلمه‌ای به نام «سنت رسول‌خدا» می‌توانی بدعت بگذاری و سر ببُری! رسول خدا(ص) به مردم زمان خود فرمود: شما در زمانی هستید که اگر یک دهم دستورات خدا را هم ترک کنید نابود می‌شوید. اما زمانی خواهد رسید که مردم اگر یک‌دهم دستورات خدا را هم گوش بدهند، نجات پیدا می‌کنند. (کنزالفواید/ج1/ص217) بعضی‌ها در زمان ما می‌خواهند سخت‌گیری‌شان مثل زمان پیغمبر(ص) باشد! این اشتباه است. آقای بهجت حدود 25سال پیش به یکی از بزرگان می‌فرمود: بروید در دین‌داری به مردم سهل بگیرید... بعد از چند سال، به‌خاطر عدم توجه به این توصیه‌ها، یک عده‌ای به اسم تساهل، روی کار آمدند و سوء‌استفادۀ سیاسی کردند. چه چیزهایی ویژگی‌های زمانه را تعیین می‌کنند؟ عوامل مختلفی می‌توانند وضع زمان را تغییر بدهند، مثل افکار عمومی، فرهنگ، سبک زندگی، سطح اطلاعات و آگاهی مردم، وضع زندگی مادی مردم، وضع امنیت مردم و... اما اصلی‌ترین عامل چیست؟ امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «إِذَا تَغَيَّرَ السُّلْطَانُ تَغَيَّرَ الزَّمَانُ» مهم‌ترین عامل تغییردهنده و تعیین‌کنندۀ وضع زمان، قدرت است. وقتی شنیدید که دانشمندان یک چیزی را گفتند، صبر کنید؛ ببینید که آیا دانشمندان در زمان سلطۀ صهیونیست‌ها این را گفته‌اند یا نه؟ ممکن است تحت تأثیر قدرتمندان، سخن بعضی‌ از دانشمندها را برجسته کرده باشند. برخی می‌گویند: «در جهان پزشکی این‌طور گفته می‌شود...» ببین جهان پزشکی در زمان چه قدرتی این‌طور گفته؟ کسی که دربست تسلیمِ WHO شده لابد تصور کرده است که هیچ قدرت فاسد فریبکاری بر عالم مسلط نیست! قدرت‌ها در جهان تعیین‌کننده هستند؛ تکنولوژی تعیین‌کننده نیست. الان بعضی از تکنولوژی‌ها هستند که قدرت‌ها اجازۀ عرضه و تولیدش را نمی‌دهند. مثلاً نمی‌گذارند برخی از ماشین‌ها تولید بشود، چون همان ماشین‌های قبلی، به نفع این قدرت‌ها هستند. قدرت، مسئلۀ اول حیات بشر است. بعضی‌ها فکر می‌کنند هیچ قدرتی در جهان وجود ندارد و همه‌چیز را در یک فضای کاملاً آزاد می‌بینند. اگر ما نگاه نکنیم به اینکه قدرت دست چه کسانی قرار دارد، لطمه می‌خوریم. امام هادی‌(ع) می‌فرماید: در زمانی که ظلم و جور در جهان غلبه دارد، حق نداری به کسی حسن‌ظن داشته باشی «فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَظُنَّ بِأَحَدٍ خَيْراً» لذا الان که جور در عالم غلبه دارد، به تمام اتفاقات بین‌المللی باید سوءظن داشت. هرچند بعضی‌ها مسخره‌ات کنند و بگویند توهم توطئه! کسی که توطئه‌های بین‌المللی را نمی‌بیند، خودش مشکل دارد. الان که قدرت قاهره در جهان صهیونیست‌ها طبیعتاً اینها تعیین‌کنندۀ در وضع زمانه هستند. یکی از ویژگی‌های قدرت این است که خیلی منطقی جلوه می‌کند. روان‌شناس‌ها می‌گویند: قدرت موجب می‌شود آدم‌ها حرفی که از طرف صاحب‌قدرت می‌آید، منطقی‌تر ببینند. لذا وقتی اسم آمریکا می‌آید، خیلی‌ها زود تسلیم می‌شوند. مثلاً اگر بگویید «در آمریکا دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند...» اینها خیلی راحت می‌پذیرند و بررسی نمی‌کنند که آیا واقعاً درست است یا غلط؟ 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان - ‌‌‌۱۴۰۱/۵/۸ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7416 @Panahian_text
🔻 چرا قدرت، تعیین‌کننده‌ترین عاملِ زمانه است؟ 🔻 قدرت‌ها وقتی مسلط شدند، همۀ عناصر تأثیرگذار در وضعیت زمانه را در اختیار می‌گیرند 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم–ج۳ 🔘 نمی‌شود که قدرت «متمرکز» نباشد؛ خاصیت قدرت این است که در جهان، متمرکز می‌شود 🔘 امروز، عامل تعیین‌کنندۀ وضعیت زمانۀ ما، قدرت فاسد صهیونیست جهانی است 🔘 طبق سنت‌های الهی، بدون توجه به مشکلات جهان نمی‌توانیم مشکلات خودمان را حل کنیم 🔘 اگر مسائل جامعۀ خود را جدای از مسائل جهان بررسی کنیم، دچار ساده‌لوحی یا فریب شده‌ایم 🔘 آنهایی که بدون توجه به معادلۀ قدرت، کار فرهنگی می‌کنند درواقع سرِ کار هستند! ________ سنت‌های الهی و قوانین حیات بشر به ما اجازه نمی‌دهند مشکلات جامعۀ خود را حل کنیم؛ مگر اینکه این مشکلات را برای جهان هم حل کنیم. یعنی نمی‌توانیم حساب خود را جدا کنیم و بگوییم «ما به بقیه کاری نداریم و فقط خودمان را نجات می‌دهیم!» اگر مسائل جامعۀ خود را جدای از مسائل جهان بررسی کنیم، دچار ساده‌لوحی یا فریب شده‌ایم، امام(ره) می‌فرمود: در جهان امروز هیچ حادثه‌ای در هر نقطه‌ای که اتفاق می‌افتد، بدون تأثیر در نقاط دیگر نیست. همان‌طور که در جلسه قبل بیان شد، قدرت مهم‌ترین عاملی است که وضعیت زمانه را تعیین می‌کند و خاصیت قدرت این است که متمرکز می‌شود و نمی‌گذارند قدرت منتشر بشود. هرکسی هرکجا قدرت پیدا بکند، یک تعارضی با قدرت‌های دیگر پیدا می‌کند؛ حالا این قدرت‌ها یا باید باهم بسازند، یا اینکه باهم دعوا کنند تا بالاخره یک قدرتی بر همه غلبه پیدا کند. الان یک قدرت متمرکز و برتر در جهان وجود دارد که همان «صهیونیسم بین‌الملل» است یا به تعبیر فرانسوی‌ها «حلقۀ لندن، واشنگتن، تلاویو» است. لذا امروز، عامل تعیین‌کنندۀ وضعیت زمانه، قدرت فاسد صهیونیست جهانی است. در قرآن آیه‌ای هست که به موضوع تمرکز قدرت، اشاره دارد. خداوند به پیامبر می‌فرماید: «فَلا تُطِعِ الكافِرينَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا كَبيرًا» از کافران اطاعت نکن و جهاد کبیر انجام بده. مگر کافران چه گفته بودند که پیامبر نباید از آنها اطاعت می‌کرد؟ آیا کافران به پیامبر گفتند که بت‌های ما را بپرست؟ نه، آنها گفتند: شما پیغمبرِ مکه باش و به خدا بگو یک پیغمبر هم برای طائف و یک پیغمبر هم برای مدینه بفرستد! یعنی دعوا سرِ این بود که قدرت، تقسیم بشود. جهاد کبیر، ایستادگی در مقابل همین حرف است، چون قدرت باید یک‌جایی متمرکز باشد و نمی‌شود که قدرت، متمرکز نباشد و الا قدرت‌ها دعوای‌شان می‌شود. این خاصیت و طبیعت قدرت است، دین هم مطابق طبیعتِ حیات بشر است. چرا قدرت‌ها تعیین‌کننده‌ترین عامل در وضعیت زمان هستند؟ چون قدرت‌ها وقتی در یک جایی مسلط شدند، همۀ عوامل زمان را به‌کار می‌گیرند، تمام عناصر فعال و تأثیرگذار بر یک جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهند، لذا دین را هم قدرت‌ها تحت تأثیر قرار می‌دهند. أمیرالمؤمنین می‌فرماید: مردم به قدرت‌های سیاسی شبیه‌ترند تا به پدران خودشان «النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ» چرا به امراء شبیه‌ترند؟ چون انسان‌ها وقتی قدرت را دست کسی ببینند او را منطقی تلقی می‌کنند یا مرعوبش می‌شوند یا فریبش را می‌خورند، یا او به‌زور یک چیزی را تحمیل می‌کند و افراد جامعه به شکل او در می‌آیند. آنهایی که بدون توجه به معادلۀ قدرت، کار فرهنگی می‌کنند درواقع سرِ کار هستند! باید اول حساب قدرت را برسیم. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «اَلنّاسُ بِزَمانِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ» مردم به زمان خودشان شبیه‌ترند تا به پدران خودشان. آن‌قدری که زمانه، ما را تربیت می‌کند، پدر و مادر نمی‌توانند ما را تربیت کنند. بر این اساس، آیا کار تربیتی مقدم است یا کار سیاسی؟ معلوم است «کار سیاسی» پس اول باید قدرت درست بشود؛ و الا قدرت‌ها نمی‌گذارند بقیه عوامل مؤثر در زمانه، درست بشود. چرا ولایت، اصل دین است؟ چون ولایت سیستمی است برای تنظیم قدرت. اصلاً فلسفۀ بعثت انبیاء جلوگیری از قدرتِ طغیان‌گر است؛ یعنی قدرتی که دارد زور می‌گوید، قدرتی که دارد از حد خودش فراتر می‌رود. باید تکلیف این قدرت را مشخص کنیم؛ تا تکلیف قدرت معلوم نشود، بقیه عوامل مؤثر در زمانه هم درست نمی‌شود. امام‌صادق‌‌(ع) طواف مردم در حج را نگاه کردند و فرمودند: در جاهلیت هم همین‌طور طواف می‌کردند! پرسیدند: چطور؟ حضرت فرمود: حج برای این است مردم دور هم جمع بشوند و بعد از انجام مناسک حج، بیایند خدمت امام زمان‌شان و بگویند: ما برای کمک به شما آماده هستیم. بعد هم امام دستور بدهد و آنها انجام بدهند (کافی/ج1/ص392) 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان - ‌‌‌۱۴۰۱/۵/۹ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7418 @Panahian_text
🔻 بعضی‌ها وقتی قدرت پیدا کردند طغیان می‌کنند؛ مثل آن نماینده‌ای که اسم مردم را گذاشته «گروه فشار» 🔻 می‌گوید اگر شفافیت را در مجلس اجرا کنیم گروه فشار به ما فشار می‌آورند! این توهین به مردم است 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم–ج۳ 🔘 فلسفۀ بعثت انبیاء جلوگیری از قدرتِ طغیان‌گر است 🔘 برای اصلاح زمانه، کل هِرم قدرت باید صالح باشد نه فقط رأس هرم ________ قدرت، تعیین‌کننده‌ترین عامل برای صلاح و فساد یک ملت است. امام(ره) می‌فرمود که عامل اصلی بدبختی یک ملت، هیئت حاکمۀ آن است و همان است که فساد را به همه‌جا می‌زند! البته در هیچ کشوری، قدرت در یک نقطه نیست، بلکه یک هِرمی دارد و کل این هِرم قدرت باید صالح باشد نه فقط رأس هرم. لذا کل هرم قدرت باید صالح باشد تا زمانه را به سوی صلاح و سداد پیش ببرد. یک آیه‌ای هست که پیامبر(ص) را پیر کرد و فرمود «شَیَّبَتی سورةُ هود» این آیه در مورد پاکیِ هرم قدرت است. می‌فرماید «فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ» این راه را ادامه بده، اما همان‌طوری که به تو دستور داده‌ام؛ نه هرجوری. آنهایی هم که همراه تو هستند باید استقامت بورزند بعد می‌فرماید «وَ لا تَطْغَوْا» و طغیان نکنید. «قدرتِ فاسد» یک اصطلاحی در قرآن دارد به نام طاغوت، در این آیه هم به طغیان اشاره می‌فرماید. یعنی ای پیامبر، خودت و کسانی که همراه تو هستند، نباید طغیان کنید. به تعبیر ما، یعنی کلّ هرم قدرت نباید طغیان کند نه فقط رأس آن. اصلاً فلسفۀ بعثت انبیاء جلوگیری از قدرت طغیان‌گر است؛ یعنی قدرتی که دارد زور می‌گوید، قدرتی که دارد از حد خودش فراتر می‌رود. ما باید تکلیف این قدرت را مشخص کنیم. خدا به پیغمبر می‌فرماید: اطرافیان تو هم طغیان نکنند؛ یعنی حالا که قدرت پیدا کرده‌اند و کار دست‌شان افتاده، طغیان نکنند. مثل آن نمایندۀ مجلسی که مردم به او رأی داده‌اند، اما حالا که به مجلس رفته، به مردم توهین می‌کند و اسم مردم را می‌گذارد گروه فشار! می‌گوید: ما اگر شفافیت در مجلس اجرا کنیم گروه فشار، به ما فشار می‌آورند و دیگر به ما رأی نمی‌دهند. خُب همین گروه فشار به تو رأی داده‌اند! حالا که بالا رفتی، طغیان می‌کنی و توهین می‌کنی! شما نوکر این مردم هستی، حالا اربابت یک دادی هم سرت بزند! اصلاً می‌خواهد نوکر خودش را عوض کند. مگر مردم ارباب شما نیستند؟ مگر نمایندگان مجلس نوکر مردم نیستند؟ خُب مردم می‌خواهند نوکرشان را عوض کنند و یک نوکر دیگر بیاورند. همۀ مسئولین نوکر مردم هستند. هرکسی نمی‌تواند نوکری بکند برود یک شغل دیگر، انتخاب کند؛ این‌همه شغل هست. اصراری هم نیست که شما حتماً باشید! مردم ولیّ‌نعمت شما هستند، صدقۀ سر اینها شما داری حقوق می‌گیری. طغیان نکن! 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان - ‌‌‌۱۴۰۱/۵/۹ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7418 @Panahian_text
🔻 یکی از راه‌های زمان‌شناس شدن، شناخت سنت‌های حاکم بر حیات بشر است 🔻 طبق سنت‌های الهی، وقتی خدا به جامعه‌ای نعمت معنوی داد، به‌همان نسبت از آنها امتحان می‌گیرد 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۴ 🔘 سه راه اساسی برای اینکه بتوانیم زمان‌شناس بشویم: 1️⃣ کلان‌نگری، جامع‌نگری و محصور نشدن در جزئیات 2️⃣ مطالعۀ تاریخ؛ خصوصاً قرآن و تحلیل تاریخ اسلام 3️⃣ شناخت سنت‌های الهی حاکم بر حیات بشر 🔘 غرق شدن در جزئیات، مهم‌ترین آسیب و مانع کلان‌نگر شدن است 🔘 آنهایی که می‌خواهند ما را به بردگی بکشند، سعی می‌کنند ما را محصور در جزئیات کنند 🔘 روش شبکه‌های ماهواره‌ای مثل بی‌بی‌سی این است که شما را درگیر جزئیات کرده و از کلان‌نگری باز می‌دارند 🔘 علامه‌طباطبایی: نگاه نکن غربی‌ها در جزئیات رفتارشان یک مهربانی و اخلاقی هست، ببین با جهان چه‌کار کردند! ________ در این جلسه می‌خواهیم به این سؤال پاسخ بدهیم که ما برای زمان‌شناس‌شدن چه‌کار باید کنیم؟ چگونه ذهن و نگاه خودمان را پرورش بدهیم تا بتوانیم زمان‌شناس باشیم. سه راه اساسی را پیشنهاد می‌دهم: راه اول این است که اساساً کلان‌نگر بشویم، جامع‌نگری کنیم و بتوانیم از بالا نگاه کنیم، روندها را مطالعه کنیم، همۀ اینها تحت عنوان «عقل» در دین آمده است. به یک معنا، تعقل یعنی کلان‌نگری. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: عاقل‌ترین انسان‌ها کسی است که به عاقبت، بیشتر بیندیشد و دوراندیش باشد. مهم‌ترین آسیب و مانع برای کلان‌نگر شدن و دیدنِ روندها، غرق شدن در جزئیات است. هرچند جزئیات هم واقعیت دارند مثلاً اینکه ببینیم الان ما در چه مقطع زمانیِ خاصی هستیم و چند حادثه، ما را درگیر کرده است؟ هیچ پدر و مادری نباید درگیر در جزئیات باشند و از کلیت زندگی فرزندشان و از آیندۀ فرزندشان غافل بشوند. اگر درگیر جزئیات بشوند نمی‌توانند فرزندشان را تربیت کنند. روش شبکه‌های ماهواره‌ای مثل بی‌بی‌سی این است که شما را درگیر جزئیات کرده و از کلان‌نگری باز می‌دارند. جزئیات مشکلات ما و جزئیات پیشرفت‌های خودشان را به ما نشان می‌دهند و می‌خواهند ما را وادار به احساس بدبختی کنند. درحالی‌که اگر کلان‌نگر باشیم می‌فهمیم که همین الان جامعه و کشور ما خوشبخت‌تر و قدرتمند‌تر از آنها است. علامۀ طباطبائی می‌گوید: اگر دیدی در یک کشور غربی یک لطفی به یک حیوان می‌کنند و در جزئیات رفتارشان بعضاً مهربانی‌ها و اخلاقی هست نباید این‌طور قضاوت کنی که آنها در رعایت اسلام از ما جلوترند! ببین با جهان چه می‌کنند و چه جنایت‌هایی در جاهای دیگر انجام می‌دهند. راه دوم برای زمان‌شناس شدن این است که تاریخ را مطالعه کنیم. حدوداً چهل درصد قرآن، تاریخ انبیاء است. زمان‌ها شبیه همدیگرند، تاریخ را مطالعه کنید تا زمان خودتان را به‌دست بیاورید. راه سوم برای زمان‌شناس شدن، شناخت سنت‌های الهی حاکم بر حیات بشر است. حیات اجتماعی بشر بی‌قاعده و بی‌ضابطه نیست. اینها را باید بشناسیم. مثلاً می‌فرماید «تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ» یعنی شکست و پیروزی را ما مدیریت می‌کنیم. طبق سنت‌های الهی وقتی که خداوند به یک جامعه‌ای نعمت معنوی بدهد، به همان نسبت از آن جامعه انتظار دارد و امتحاناتی می‌گیرد که لبِ مرز توان آن جامعه باشد. ما قبل از انقلاب، یک‌مقدار عزاداری و عرض ارادت به امام‌حسین(ع) داشتیم. خداوند امتحان انقلاب و بعد هم دفاع مقدس را سرِ راه ما قرار داد که معلوم شود چقدر حاضریم فدای امام‌حسین بشویم. الآن که خدا به ما نعماتی مثل امنیت، اربعین و فرصت عشقبازی با امام‌حسین را داده ومی‌توانیم معنویت در اوج داشته باشیم، باید دید خدا چه انتظاری از ما دارد و چه امتحان سختی در پیش خواهیم داشت؟ خدا الکی اینها را به هیچ امتی نمی‌دهد، لابد یک خبری در راه است. امتحانی که خدا از ما خواهد گرفت متناسب با اتمام حجتی است که کرده است. پس باید آماده باشیم. 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان - ‌‌‌۱۴۰۱/۵/۱۰ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7419 @Panahian_text
🔻 ده سال بعد از سکوت در برابر اعدام مظلومانه شیخ فضل‌الله نوری، ده میلیون ایرانی از قحطی مُردند 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۴ 🔘 در یک جامعۀ محبّ اهل‌بیت(ع) یک فقیه را مظلومانه وسط شهر به‌دار می‌کشند و همه سکوت می‌کنند 🔘 گاهی یک ملت به یک امر مهم بی‌اعتنایی می‌کند و ده سال بعد ضربه‌اش را می‌خورد 🔘 وقتی خدا نعمت معنویِ محبت اهل‌بیت(ع) به ما داده است متناسب با آن از ما امتحان خواهد گرفت 🔘 وقتی خدا نعمت اربعین و محبت امام حسین(ع) را در اوج به ما داده، چه انتظاری از ما دارد و چه امتحانی خواهد گرفت؟ ________ وقتی خدا به یک ملت و یک جامعه‌ای نعمت معنوی داد، به‌همان نسبت از آن جامعه انتظار دارد و امتحان می‌گیرد. وقتی خدا نعمت محبت اهل‌بیت(ع) را به ما داده است متناسب با آن از ما امتحان هم خواهد گرفت. الآن که خدا به ما نعمت اربعین و فرصت عشق‌بازی و ابراز ارادات به امام حسین(ع) در اوجش به ما داده است، باید ببینیم چه انتظاری از ما دارد؟ چه امتحان سختی در پیش خواهیم داشت؟ خدا الکی اینها را به هیچ امتی نمی‌دهد. سنت‌های الهی عجیب و غریب است. بعضی وقت‌ها یک ملتی نسبت به یک امر مهم بی‌اعتنایی می‌کند و ممکن است بعد از ده سال، خداوند به آنها یک ضربۀ سختی بزند. یک نمونه‌اش سکوت مردم در ماجرای شهادت شیخ فضل الله نوری بود. لااقل در تاریخ معاصر نداریم که در یک جامعۀ محبّ اهل‌بیت و مرید اهل‌بیت و شیعه و با حضور علماء، یک فقیه را در وسط میدان شهر به دار بشکند و خیلی‌ها ساکت بمانند. بعد از شهادت شیخ فضل‌الله نوری، حدوداً ده‌سال نشد که نزدیک به ده میلیون ایرانی در یک بلای قحطی نابود شدند. آیا ربطی بین این دوتا هست؟ چه عرض کنم! شهید شیخ فضل‌الله نوری خیلی مظلوم بود. واقعاً شهادتش مظلومانه بود و بعد از شهادت هم در تهران به پیکر ایشان هتک حرمت شد... بدن این شهید را بعد از مدت‌ها از خانه‌ای که در آن مدفون بود، برداشتند و به قم بردند که دفن کنند؛ از ترس اینکه دشمنانش بدن را بیرون نیاورند و آتش نزنند...دیدند که بدن سالم است. شیخ فضل الله نوری یک عالمِ زمان‌شناس بود. آقای بهجت(ره) توضیح می‌دهند که فرق شیخ فضل الله نوری در زمان‌شناسی با بقیه علما چه بوده است. به شیخ فضل‌الله گفتند که شما فقط یک سر بیا سفارت انگلیس و برگرد؛ دیگر هیچ‌کسی با شما کاری ندارد. ایشان فرمود: من هرگز این کار را نمی‌کنم و می‌دانم که من را قطعاً می‌کشند. وقتی می‌خواستند طناب دار را دور گردن ایشان بیندازند، خودش عمامه را از سرش برداشت و انداخت و فریاد زد: عمامه‌ها از سرها برخواهند داشت... این در شرایطی بود که مشروطه‌خواهان رفته بودند امضای علما را گرفته بودند که «شما علما تأیید کنید تا ما این مشروطه را راه بیندازیم» لذا وقتی‌که ایشان گفت عمامه‌ها از سرها برخواهند داشت، هیچ‌کسی باور نمی‌کرد. ایشان پیش‌بینی می‌کرد مشروطه‌ای که با دست پنهان خبیث انگلیس ساخته و پرداخته بشود، بعداً هم یک کسی مثل رضاخان را می‌آورد که هم عمامه‌ها را برمی‌دارد و هم «سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت» این نشانۀ زمان‌شناسی شیخ فضل‌الله بود. 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان - ‌‌‌۱۴۰۱/۵/۱۰ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7419 @Panahian_text
🔻 بر اساس نشانه‌های متعدد، زمان ما «زمان تعیین تکلیف کردن برای قدرت» است 🔻 ایده‌آل‌ترین فضا برای ظهور، وقتی اتفاق می‌افتد که قدرت در میان ابناء بشر منتشر بشود 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۵ 🔘 تکنولوژی همیشه معادلات قدرت را به نفع سلطه‌گرانِ دارندۀ تکنولوژی رقم نمی‌زند 🔘 یک نمونه‌اش اینترنت است؛ الان فضای مجازی دارد قدرت رسانه‌های بزرگ را کم می‌کند 🔘 ویژگی زمان ما این است که تکنولوژی به‌جای اینکه قدرت را برای سلطه‌گران متمرکز کند، می‌تواند قدرت‌ را بین مردم منتشر کند ________ زمانۀ ما چه زمانه‌ای است؟ یکی از پرتکرارترین اسامی برای زمان ما «عصر تکنولوژی» است. اخیراً هم آن را «عصر تکنولوژیِ شناختی» یا علوم شناختی نامیده‌ و می‌گویند: انسان‌ها دارند به تکنولوژی‌هایی می‌رسند که می‌توانند دیگران را بدون اراده و آگاهیِ خودشان، اداره کنند. دعوا سر قدرت است و اینکه چگونه انسان‌ها همدیگر را اداره کنند؟ آنهایی که می‌خواهند به بقیه سلطه پیدا کنند دنبال این هستند که چگونه سلطه پیدا کنند و چگونه قدرت خودشان را حفظ کنند و انسان‌های دیگر را اداره کنند؟ بالاخره تکلیف قدرت چه می‌شود؟ آیا یک گروهی با تکنولوژی، سلطۀ ابدی بر ابناء بشر پیدا می‌کنند؟ براساس علائم و نشانه‌هایی که وجود دارد تصور می‌کنم که زمان ما زمان تعیین تکلیف کردن برای قدرت است، یعنی قدرت در زمان ما تعیین‌تکلیف خواهد شد. اگر قدرت، تعیین‌تکلیف بشود ارتباطش با ظهور هم مشخص می‌شود. تکنولوژی آمده بود تا قدرتِ قدرتمندان را به ابناء بشر تحمیل کند، ولی اینها نمی‌توانند تکنولوژی را کنترل کنند و این قدرت دارد در میان ابناء بشر منتشر می‌شود. وقتی قدرت در میان ابناء بشر منتشر بشود، ایده‌آل‌ترین فضا برای ظهور اتفاق می‌افتد. چون اولاً مقدمات برای ظهور باید طبیعی باشد و ظهور با معجزه رخ نمی‌دهد. ثانیاً در ظهور، مستضعفین باید قوی بشوند «نُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا» تکنولوژی همیشه معادلات قدرت را به نفع دارندگان تکنولوژی رقم نمی‌زند که بر بقیه سلطه پیدا کنند، می‌تواند برعکس عمل کند و به‌جای اینکه قدرت را متمرکز بکند، قدرت را بین مردم منتشر کند. مثل کاری که الان اینترنت دارد می‌کند و فضای مجازی دارد قدرت رسانه‌های بزرگ را کم می‌کند. الان قدرت‌هایی که شعارشان «آزاد اطلاعات» بود، دارند شبکه‌های ایرانی را در جهان می‌بندند یا نام سردار سلیمانی را در شبکه‌های مجازی حذف می‌کنند. چرا؟ چون این ابزار را برای بردگی مردم می‌خواستند و حالا که می‌بینید دارد نجات‌بخش می‌شود، آن را می‌بندند! شاید این موبایل و اینترنتی که در دست هر کسی هست و این وضعیت جدید که اطلاعات را پراکنده کرده، دارد قدرت را هم پراکنده می‌کند و زمینۀ طبیعیِ قدرت‌گرفتن مستضعفان دارد ایجاد می‌شود؟ یک اشاراتی هم در روایات ما هست که بعد از ظهور، وقتی امام شما سخن می‌گوید هرکسی در دستش، ایشان را می‌بیند و دستورش را دریافت می‌کند. زمان رسول‌خدا(ص) این امکانات نبود. ببینید این چقدر قدرت را افزایش می‌دهد؛ هم قدرت رهبری را افزایش می‌دهد، هم قدرت مردم را افزایش می‌دهد. مختصات زمان ما این است که تکنولوژی به‌جای اینکه قدرت مرکزی را افزایش بدهد، آن را بین مردم منتشر کرده و قدرت مردم را افزایش داده است؛ در همۀ جهان نه فقط کشور ما. یک نمونه‌اش مقاومت ما است که با تعدادی موشک نقطه‌زن و پهباد، به این قدرت رسیده‌ایم. الان کشور ما با چهارتا موشک، بمب‌های اتم دشمن را از بی‌اثر کرده‌. آنها اگر می‌توانستند می‌زدند شما فکر نکنید که دارند انسانیت به خرج می‌دهند! آنها نمی‌توانند بزنند چون می‌دانند که اگر بزنند ما پاسخ می‌دهیم و وضعیت خودشان بدتر می‌شود. چه‌بسا تکنولوژی اثرش معکوس بشود و بر ضد قدرت‌طلبانی بشود که آن را تولید کرده‌اند. مثل همین اینترنت و شبکه‌های مجازی، که با همۀ آسیب‌هایش، در نهایت به نفع جبهۀ حق تمام خواهد شد چون امکانی برای هدایت انسان‌ها و انتشار معارف ناب پدید آورده که در گذشته نبود. الان هرکسی با همین موبایل و اینترنت، می‌تواند پنهان‌ترین و فوق‌العاده‌ترین اسرار عرفانی را در یک صفحه جلوی خودش ببیند. قبلاً چندتا عارف باید پیدا می‌کردی که اینها را به تو می‌گفتند؟ این فرصت که قبلاً نبوده است! فساد قبلاً هم امکانش بوده و چیزی در این‌باره تغییر نکرده، ولی امکانات برای هدایت صددرصد تغییر کرده است. 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان - ‌‌‌۱۴۰۱/۵/۱۱ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7426 @Panahian_text
🔻 اکثر پیشنهادهای ظاهراً علمی برای کنترل قدرت، در جهت ضعیف‌ کردن انسان‌هاست 🔻 طرح دین چیست؟ همه قوی بشوند! آسیب‌هایش چه می‌شود؟ این همان سؤال ملائکه بود که خدا پاسخ داد: شما نمی‌فهمید! 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم–ج۶ 🔘 شعار آزادی بدون تاکید بر قوی شدن بشر، برای فریب بشر است. زیرا آزادی برای بشر ضعیف فایده‌ای ندارد، وقتی توان استفاده از آزادی را ندارد 🔘 صهونیست‌ها از آزادی دم می‌زنند، اما هزاران ترفند برای ضعیف کردن انسان‌ها به کار می‌برند 🔘 بسیاری از روش‌هایی که پشت کلماتی مانند «قانون» و ساختارهای بروکراسی و لیبرالی پنهان می‌شوند، برای تضعیف و مهار قدرت انسان‌هاست 🔘 طرح انبیاء برای مدیریت قدرت، قوی شدن همه بوده، اما اغلب می‌گویند که این خیال‌پردازی و نشدنی است! در آخرالزمان مردم کم‌کم باور می‌کنند که می‌شود. اربعین یک نمونه است ________ برخی گفتمان‌های دینی، اخلاقی و علوم انسانی که ما را فریب می‌دهند، وقتی می‌خواهند از سعادت انسان حرف بزنند، نکات فرعی را به‌جای نکات اصلی می‌گذارند، لذا موجب نجات انسان نخواهند شد. مثلاً زورگویان عالم حاضرند دربارۀ بسیاری از اوصاف دینی حرف بزنند، اما حرف اصلی دین را نمی‌گویند. مثلاً مدام شعار «آزادی» و حقوق بشر سر می‌دهند، اما از «قدرت» حرف نمی‌زنند. وقتی از آزادی حرف زدی، اما از قدرتِ بشر حرف نزدی، داری فریب می‌دهی! انسانی که زور ندارد و ضعیف است حتی اگر آزاد باشد، این آزادی چه فایده‌ای برایش دارد؟ اگر واقعاً دنبال آزادی و حیات انسان هستید، چرا هزار ترفند برای ضعیف کردن انسان‌ها به‌کار می‌گیرید؟ طرح دین در مقابل اینها چیست؟ خدا در قرآن، به قدرت بیشتر از آزادی بها می‌دهد و می‌فرماید: قدرتمند باش و نگذار کسی جلوی آزادی‌ات را بگیرد. لذا ویژگی اصلی «قدرت» اصل است. اگر قدرت داشته باشی، هرکسی بخواهد آزادی‌ات را بگیرد، مقابلش می‌ایستی. زورگویانی که جهان را اداره می‌کنند، هرگز حاضر نمی‌شوند قدرت تبدیل به یک شعار شود و مبنای حرکت سیاسی و اجتماعی و مبنانی تعلیم و تریبت و شیوۀ حکم‌رانی قرار گیرد. در میان همۀ موضوعات، قوّت و قدرت را اصل بگیرید و نگذارید کسی با موضوعات فرعی فریب‌تان بدهد. زورگویان عالم، دوست دارند مردم ضعیف باشند. به همین دلیل صهیونیست‌ها اینهمه دنبال رواج بی‌حجابی و بی‌بندوباری در جامعه هستند. چون شهوات طبق آیۀ قرآن، موجب ضعف انسان است. اکثر پیشنهادهای ظاهراً علمی برای کنترل قدرت، در جهت ضعیف‌ کردن انسان‌ها است. از لیبرالیزم که پیشنهادهایی برای ضعیف کردن انسان‌ها دارد، تا نئولیبرالیزم که با شیوۀ دیگری برای کنترل و تضعیف انسان‌ها طرح‌ریزی می‌کند. بسیاری از روش‌هایی که پشت سر کلماتی مثل «قانون» یا روش‌هایی مثل بروکراسی پنهان می‌شوند، برای مهار کردن و کنترل قدرت انسان‌هاست. اگر در ساختارهای معمولِ بوروکراسی مارکس‌وبری، و ساختارهای معمولِ لیبرالی بخواهی زندگی کنی، لای چرخ‌دنده‌های قوانین و سیاست‌های پلید صهیونیست‌ها تضعیف و نابود خواهی شد. طرح دین چیست؟ همه قوی باشند، خُب این آسیب دارد؛ قدرت بین انسان‌ها مشکلاتی ایجاد می‌کند. می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ» او شما را جانشینان زمین قرار داد. «وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ» درجه‌های شما را متفاوت قرار داد. نمی‌شود که همه‌ یک‌جور توانایی و زور داشته باشند؛ یکی زور فکری دارد، یکی زور هنری، یکی زور صنعتی و... تا بتوانند باهم زندگی کنند. «لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ» خدا این تفاوت‌ها را قرار داد، تا شما را در قدرت‌هایی که به‌تان داده امتحان کند. چون شما بالاخره جانشین خدا هستید، خیلی چیزها دارید، لذا امتحان می‌کند. جایگاه قدرت از منظر دین و طرح دین برای مدیریت قدرت، در یک جامعۀ انسانی چیست؟ طرح اسلام این است: اول اینکه خودت از هر جهت قدرتمند باشی و قوای خودت را پرورش بدهی؛ از نظر جسمی، روحی، معیشتی، و... دوم اینکه جامعه باید قدرتمند باشد. بین این دوتا هم باید بر قدرت جامعه بیفزایی، تو نباید با ظلم، کسی را در جامعه تضعیف کنی. در طول تاریخ، همۀ انبیاء آمده‌اند و این حرف را دربارۀ قدرت زده‌اند، اما خیلی‌ها می‌گویند که این خیال‌پردازی و نشدنی است! اما در آخرالزمان مردم کم‌کم دارند به این طرح دین می‌رسند که باور می‌کنند که می‌شود. یک نمونه‌اش که در عمل پیاده شده است؛ اربعین است. اربعین با کم‌ترین قانون، بدون دخالت سه قوه با کم‌ترین مدیران دولتی، با کمترین بوروکراسی و کمترین دخالت قضایی، مردم دارند زندگی می‌کنند و لذت می‌برند و بدون اینکه تضعیف بشوند و قدرت آنها را بگیرند. 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان - ‌‌‌۱۴۰۱/۵/۱۲ 📢صوت: @Panahian_mp3 @Panahian_text
🔻 بزرگترین مانعِ قوی‌شدن و پیشرفت جامعۀ ما چیست؟ 🔻 دوقطبی‌سازی جامعه به اصولگرا-اصلاح‌طلب یک روش‌ پلید برای ضعیف‌ نگه‌داشتن کشور است 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم–ج۷ 🔘 با انتخابات متأثر از دو قطبی‌سازی، هیچ‌وقت مجلس یا دولت صددرصد قوی پیدا نخواهیم کرد 🔘 تا وقتی این مانع برطرف نشود، در بهترین شرایط هم 50% مشکلات باقی خواهد ماند 🔘 دوقطبی اصولگرا-اصلاح‌طلب خبیثانه‌تر از دوقطبی مهاجر-انصار است چون مهاجر-انصار، دوقطبی واقعی بود اما دوقطبی اصولگرا-اصلاح‌طلب تماماً دروغ است ____ زمان ما، زمان تعیین تکلیف‌کردن برای قدرت است. در این زمان دو کار باید کرد: یکی اینکه خودمان را تک‌تک قوی کنیم و دیگر اینکه جامعه‌مان را از هر حیث قدرتمند کنیم که رفاه هم نتیجۀ این قدرت است. بزرگترین یا مهم‌ترین مانع قوی شدن جامعۀ ما چیست؟ یکی از سؤال‌های رایج این است: در این چهل سال جمهوری اسلامی چه‌کار کرده و چرا خیلی از مشکلات مردم، برطرف نشده؟ ده سال اول انقلاب که یک جنگ بزرگ جهانی به ما تحمیل شد. اما در این سی و چندسال اخیر، با یک مانع بزرگ رو برو شده‌ایم و تا وقتی این مانع را برنداریم، به آن قدرت و پیشرفت لازم نمی‌رسیم و در بهترین شرایط هم 50 درصد مشکلات باقی خواهد ماند. در جهان امروز روش‌های پیچیده‌ای برای ضعیف نگه‌ داشتن و گرفتن قدرت جوامع، استفاده می‌شود؛ یکی از این روش‌ها که متأسفانه به زشت‌ترین شکل در کشور ما جاری شده و یک قیام ملی می‌خواهد تا این روش پلیدی که موجب ضعف کشورمان شده را خنثی کنیم، روش دو قطبی‌سازی جامعه به اصلاح‌طلب و اصول‌گرا است. دربارۀ دو قطبی‌سازی یک سوره‌ نازل شد که مستحب است هر هفته در نماز جمعه خوانده شود و آن‌هم سورۀ منافقین است. منافقی که این سوره دربارۀ او نازل شده «عبدالله بن اُبی» است. فقط همین یک منافق در قرآن معرفی شده است؛ این منافق هم از بیت‌المال دزدی نکرده بود و هیچ قتلی هم انجام نداده بود! حتی منافقینی که در مسیر تبوک قصد ترور پیامبر(ص) را داشتند در قرآن معرفی نشده‌اند. مگر این منافق چه‌کار کرده بود که خدا او را معرفی کرد؟ این منافق یک کار کرده بود و آن هم اینکه در مدینه، دو قطبیِ مهاجر و انصار را درست کرد و گفت: ما انصار پیامبر باید با مهاجرین را از مدینه اخراج کنیم. دو قطبیِ مهاجر و انصار، حقیقت داشت و بستر طبیعی داشت. ولی نباید تحریک و حساسیت ایجاد می‌کردند و نباید گسل‌ها را فعال می‌کردند. در شورای سقیفه هم با اینکه پیامبر ده سال پیش دو قطبی اوس و خزرج را از بین برده بود، آنها دوباره گسل اختلافی بین اوس و خزرج را فعال کردند. مهاجرین هم باز دوقطبی مهاجر و انصار درست کردند و در یک فرایند پیچیده کار از دست علی‌بن‌ابیطالب(ع) خارج شد. دو قطبی‌سازی‌هایی که در سورۀ منافقین و در سقیفه اتفاق افتاد، دو قطبی‌های واقعی‌ای بود که گسل‌هایش وجود داشت، آنها فقط این گسل‌ها را فعال کردند. اما دو قطبیِ اصلاح‌طلب و اصول‌گرا خبیثانه‌تر از آن دو قطبی‌ها است چون واقعیت ندارد و تماماً دروغ است. چه کسانی این دوقطبی را ایجاد کردند؟ یا افراد مغرض، یا افراد ساده‌لوح. آن کسی که به عنوان اصول‌گرا در مقابل اصلاح‌طلب، موضع جناحی می‌گیرد برای بردنِ انتخابات، همان‌قدر نادان است که در آن طرف نادانی یا غرض ورزی وجود دارد. در میان هر دو بخش هم قطعاً نفوذی وجود دارد. این دو جناح غیر از افراد مستقل هستند. با نوع انتخابات متأثر از دو قطبی‌سازی، هیچ وقت مجلسِ صددرصد قوی یا هیئت دولت قوی و مدیران قوی پیدا نخواهید کرد؛ هرچند همیشه وزیر و مدیران خوب در هر جناحی بوده‌اند. هرکسی این دوقطبی اصلاح‌طلب اصول‌گرا را قبول داشته باشد نادان است و حداقل به‌درد سیاست نمی‌خورد. و هرکسی در این آتش بدمد، حتماً آدم خبیثی است؛ چون مانع رشد مملکت می‌شود. وقتی دو جناح باهم دعوا کنند، آن‌وقت طرفداران دو جناح هدف‌شان این می‌شود که جناح‌شان ببرد، ولو با افراد ضعیف‌تر. لذا اولین نتیجه‌اش این می‌شود که رأی آوردن و بردن از جناح رقیب مهم بشود، ولو با افراد ضعیفی که خاصیت‌های پوپولیستی داشته باشند. یکی دیگر از آثار شوم دوقطبی این است که تا انتقاد بکنی می‌گویند «این آخوند اصولگرا گفت...» یا اینکه «آن فرد اصلاح‌طلب گفت...» یعنی باب انتقاد و دهان بسیاری از منتقدین دلسوز و متفکرین حوزه و دانشگاه بسته می‌شود چون می‌گویند: اگر حرفی بزنیم متهم به جناحی بودن می‌شویم. دیکتاتوری رضاخان قلدر هم این‌قدر در بستن دهن‌ها موفق نبود که دیکتاتوری رسانه‌ای دوقطبی‌سازی این‌قدر موفق بوده و قدرتمند بوده است. حتماً دیکتاتوری خبیثانۀ رضاخان و محمدرضاخان، خباثتش کمتر از خباثت دیکتاتوری رسانه‌ای دوقطبی امروز است. 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان -‌‌ ۱۴۰۱/۵/۱۳ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7431 @Panahian_text
🔻امام خمینی اصل تشکیل احزاب در ایران را نتیجۀ بازی خوردن ایرانی‌ها از نمایش انگلیس می‌دانند! 🔻انگلیس احزاب صوری و نمایشی درست کرد، تا کشورهایی مثل ایران، با تقلید از آنها غرق در اختلافات حزبی بشوند و نتوانند قدرتمند و پیشرفته بشوند 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۸ غیر از دوقطبی‌بازی که مانع قوی شدن جامعۀ ماست، مشکل دیگر اصل وجود احزاب است، خصوصاً به شکل فعلی. حضرت امام در فرمایشات متعددی، قبل و بعد از انقلاب، می‌فرمایند که درست شدن احزاب در کشور ما نتیجۀ بازی خوردن ما از انگلیس بوده. یعنی غربی‌هایی مانند انگلیس دیدند که برای حفظ سلطۀ خود در جهان باید نقشه‌ای بریزند که کشورهای دیگر همواره درگیر اختلافات و دشمنی‌های سیاسی داخلی باشند، تا فرصت اصلاح و پیشرفت و قدرتمند شدن پیدا نکنند. نقشه و طرحشان هم این بود که اول خودشان به عنوان نماد یک کشور متمدن و پیشرفته، به شکل صوری احزابی درست کنند، تا سیاسیون غرب‌زدۀ کشورهای دیگر خیال کنند که لازمۀ پیشرفت، داشتن احزاب است. ولی احزاب آنها مانند انگلیس صوری نیست بلکه واقعی است و با دامن زدن به اختلافات و قربانی کردن منافع ملی، مانع اصلاح و ثبات در ادارۀ کشور می‌شوند. ♦️امام خمینی-قبل از انقلاب- ۳دی ۱۳۵۷: «اصل اين احزابى كه در ايران از صدر مشروطيت پيدا شده است، آنكه انسان مى‏فهمد اين است كه اين احزاب ندانسته به دست ديگران پيدا شده است. من اين‌طور احتمال مى‏دهم كه در ساير ممالك- كه آن وقت مهم انگلستان بوده است- آنها يك احزابى درست كردند براى به دام انداختن ممالكى كه از آنها استفاده مى‏خواستند بكنند... براى اينكه ديگران هم به آنها اقتدا كنند در درست كردن احزاب.» «اينها در ممالك خودشان يك چيزى درست مى‏كنند، صورت است، واقعيت ندارد؛ به واسطه آن صورتْ ممالك ديگر را به دام مى‏اندازند، كه آنها وقتى كه احزاب درست مى‏كنند واقعاً با هم دشمن مى‏شوند.» «آنها بازى مى‏دهند اينها را كه مملكت متمدن بايد احزاب داشته باشد؛ خوب پس ما هم بايد احزاب داشته باشيم!» عزیزم! امام می‌فرماید دروغ است این احزاب توی غرب! تو چرا حزب داری درست می‌کنی؟ مگر بین پزشک‌ها نیست؟ حزب درست می‌کنند؟ شما اگر یک پزشک انتخاب بکنی، شیشۀ آن یکی که انتخاب نکردی را می‌شکنی؟ ناسزا بهش میگی؟ مگر بین فقها اختلاف نیست؟ حزب درست می‌کنند؟ الآن شما هر کدام مقلد یک مرجع هستی، آیا با هم دعوا می‌کنید؟ توی سر هم می‌زنید؟ انصافاً همین که امام می‌فرمایند درست است. احزاب سیاسی! واقعاً خجالت بکشید! و من بعد از این صحبت‌های امام، مانده‌ام مسئولین احزاب باز هم در احزابشان می‌مانند، یا استعفا می‌دهند؟ باید ثابت کنند حزبشان این راهی که امام فرمودند را نمی‌رود. ♦️امام خمینی- بعد از انقلاب- ۱۰دی ۱۳۵۸ «احزابى كه در ايران پيدا مى‏شود..اينها «كل يلعن صاحبه»(هر کدام دیگری را لعن می‌کنند) همه مخالفند با هم. آنها هم همين را مى‏خواهند كه از راه زياد شدن احزاب، زياد شدن اختلاف درست كنند...تمام اينها نقشه است...نقشه‏هايى است كه طرح‏ريزى شده است و به دست خود ماها انجام مى‏گيرد كه بين خود ماها را از هم جدا كنند، آنها نتيجه‏اش را ببرند...مثل يك بچه‏اى ما را حساب مى‏كنند كه يك توپ مى‏اندازند ميدان كه سرگرم كنند مردم را. كلاه سر ما مى‏خواهند بگذارند تا ما اختلاف پيدا بكنيم.» پس امام بعد از انقلاب هم نظرشان عوض نشد. در جریان اختلاف بین روحانیَت و روحانیون هم که بنا شد از هم جدا شوند و دوتا لیست برای انتخابات بدهند، امام بیست تا نصحیت کردند که هیچ‌کدام از این بیست تا الآن در این حزب‌بازی‌ها رعایت نمی‌شود! آیا امام اجازۀ تحزّب به این صورت دادند؟! ♦️مقام معظم رهبری: «از ورود در مناقشات جناحی و حزبی - که عدّه‌ای میخواهند در کشور ما اینها را روزبه‌روز بیشتر کنند - پرهیز کنید...راز موفقیّت شما این است.»(۲۶تیر ۱۳۸۱) «دستهایی در کار است تا سرِ مسائل هیچ و پوچ، عدّه‌ای را به جان هم بیندازد و سر موضع‌گیریهای گوناگونِ حزبی و ... افراد را با همدیگر مسأله‌دار کند؛ درست نقطه‌ی مقابل إنّما المؤمنون اخوةٌ، فاصلحواً بین اخویکم!»(۲۶تیر ۱۳۸۱) «ولایت حزبی و گروهی رایج در غرب و تسلیم بودن بی چون و چرا در مواضع حزبی و جناحی، هیچ نشانی از مردمسالاری واقعی ندارد. و در عمل، تحقق منافع ملی و مصالح عمومی جامعه و کشور را ناممکن می‌سازد.»(۲۷تیر ۱۳۷۹) و شاید بیش از ده بار فرمودند که من این تقسیم‌بندی اصولگرا-اصلاحطلب را قبول ندارم. همینها هست که اجازه نمی‌دهد کارها پیش برود و یک مملکت قوی بشود! خب بدون حزب پس چطوری کشور را اداره کنند؟ ان‌شاءالله فردا شب و پس‌فردا شب بر اساس آیات قرآن راهش را عرض می‌کنم. 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان -‌‌ ۱۴۰۱/۵/۱۴ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7444 @Panahian_text
🔻 طرح دین برای اینکه قدرت از مستکبران به مستضعفان برسد، چیست؟ 🔻 گام اول «اتحاد بین مردم در حدّ زندگیِ جمعی و مواساتی» است؛ مثل اربعین! 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۹ 🔘 حقیقت اتحاد و کندن ریشۀ تفرقه در «زندگی جمعی داشتن» است 🔘 طبق روایت، عاملی که موجب ضعف و ذلت جامعه می‌شود، تفرقه است؛ تفرقه یعنی «تک زندگی کردن» 🔘 مدل زندگی جمعی و مواساتی در اربعین، باید الگوی زندگی ما در خیابان‌ها و مبنای ادارۀ جامعه باشد ____ در آخرالزمان، تکلیف قدرت در جهان مشخص می‌شود، استضعاف از بین می‌رود و مستضعفین وارثان زمین می‌شوند. اما این ضعف چگونه از بین می‌رود؟ چگونه قدرت از دست مستکبران عالم خارج می‌شود و در دست عموم مردم قرار می‌گیرد؟ دین برای اینکه قدرت به مردم برسد، یک طرح مشخص دارد. این طرح دین هم دو گام دارد: گام اولش «اتحاد بین مردم در حد زندگی جمعی و مواساتی و ایثارگرانه» است. یعنی متفرق و تکی زندگی نکنیم و حساب‌مان را از هم جدا نکنیم و البته این سخت است. أمیرالمؤمنین(ع) در خطبه قاصعه می‌فرماید: به اخبار و احوال گذشتگان نگاه کنید، تنها عاملی که موجب شد به ذلت و خواری بیفتند، تفرقه بود (وَصَلَتِ الْكَرَامَةُ عَلَيْهِ حَبْلَهُمْ مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ‏) تفرقه به معنای «تک زندگی کردن» چیزی است که الان بین ما هست! ما متفرق زندگی می‌کنیم و به سادگی نمی‌توانیم باهم زندگی کنیم، می‌گوییم «حساب حساب است کاکا برادر!» واقعیت این است که متعاونانه زندگی کردن سخت است. الان شما می‌توانید به یک دین‌دار توصیه کنید که زاهدانه زندگی کند و او ممکن است قبول کند. ولی اگر بگویید «بیا جمعی زندگی کنیم» این واقعاً سخت است. حتی فقرا هم دوست دارند، همان پول کمی که دارند، مال خودشان باشد و حساب‌شان با بقیه قاطی نشود. یک ثروتمند هم شاید خیلی از پولش را صدقه بدهد ولی معمولاً با دیگران شریک نمی‌شود. حقیقت اتحاد و کندن ریشۀ تفرقه در «زندگی جمعی داشتن» است، ما زندگی جمعی نداریم. بیشترین نوع سرمایه‌گذاری مردم ما متعاونانه نیست، بلکه مضاربه‌گونه است و این قوانین در کشورمان قوانین غلطی است. نمی‌خواهم اسمش را ربا بگذارم، ولی نزدیک به ربا، برای جامعۀ ما زشتی دارد. آیا تو می‌توانی پولت را با رفیق مؤمن خودت به اشتراک بگذاری؛ آن‌هم با اراده و تمایل خودت، نه با زور قانون؟ ما نمی‌خواهیم جامعۀ کمونیستی برقرار کنیم و بگوییم که مالکیت را از بین می‌بریم تا مردم به زندگیِ جمعی مجبور بشوند! نه، زندگی متعاونانه که این نیست! در مقابل کمونیست‌ها، لیبرال‌ها برنده شدند. لیبرال‌ها گفتند «پول هرکسی مال خودش» ما هم همین را گفتیم البته در کنارش، ریش گذاشتیم و تسبیح گرفتیم و رو به قبله هم سجده می‌کنیم اما زندگی‌مان با زندگی لیبرالی چه فرقی می‌کند؟ زندگی‌مان را چگونه اسلامی کنیم؟ اهالی یک مسجد، اهالی یک هیئت، باید با هم زندگی جمعی داشته باشند. هرچند به این سادگی نمی‌توانیم حساب‌های‌مان را باهم قاطی کنیم اما لااقل سعی کنیم در جهت زندگی جمعی و متعاونانه حرکت کنیم. زندگی متعاونانه، راه حلی است که دین ارائه می‌دهد، برای اینکه مردم قدرت پیدا کنند. این طرح به ما می‌گوید: اگر پول داشتی، اول برو سراغ رفقا، همسایه‌ها، هم‌مسجدی‌ها و هم‌هیئتی‌های خودت و بگو «هرکسی‌ می‌خواهد کار کند این پول را بگیرد» بعد از ظهور، این رفتار واجب است! در آن زمان، سود گرفتن از برادر مؤمن در یک تجارت عادی، عین ربا حرام است. (أَنَّ رِبْحَ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ رِبًا...) ما می‌خواهیم به این سمت برویم. پس آدم چطوری پولدار می‌شود؟ امام باقر‌‌(ع) فرمود: اگر این را اجرا می‌کردید همه‌تان ثروتمند می‌شدید. (لَو فَعَلتُم مَا احتَجتُم) ما این را نمی‌فهمیم، ما این را در علم اقتصاد‌مان نداریم. این اولین تعلیمات دینی ما است. اولین تعلیمات دینی «مواسات» است. منظور از مواسات، فقیرداری نیست، بلکه مواسات و زندگی متعاونانه، ریشۀ فقر و ظلم را می‌کَند. اربعین سعی کنید تکی نروید، بلکه کاروانی بروید و آنجا زندگی جمعی را به عشق حسین(ع) تجربه کنید. اگر زندگی جمعی را در اربعین تجربه کردیم، قدم اول برداشته شده است ولی اگر آنجا زندگی جمعی را تجربه نکردیم، هیچ‌وقت دیگر درست نمی‌شویم. در اربعین دیده‌اید مردم چطوری به‌هم کمک می‌کنند و مثلاً کسی که خسته شده، پاهایش را ماساژ می‌دهند. این باید وضع زندگی ما در خیابان‌های شهرمان باشد! اگر دین نمی‌تواند این زندگی مواساتی را مبنای ادارۀ جامعه قرار بدهد، باید بگوییم که دیگر دین حرفی برای ادارۀ حیات بشر ندارد 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان -‌‌ ۱۴۰۱/۵/۱۵ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7445 @Panahian_text
🔻 گام دوم برای اینکه ضعف مردم به قوت تبدیل بشود «ولایت‌مداری» است 🔻 ولایت، نحوۀ حاکم‌شدن مردم را مدیریت می‌کند لذا دشمنان حاکمیتِ مردم، دشمن ولایت می‌شوند 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم– ج۱۰ 🔘 اتحاد مردم و زندگی جمعی، بر محور ولایت پدید می‌آید 🔘 ولایت کنترل‌کنندۀ کسانی است که می‌خواهند به مردم زور بگویند 🔘 دشمنان حاکمیت مردم، ولایت را تضعیف می‌کنند تا قدرت به مردم نرسد 🔘 ولایت‌مداری صرفاً اطاعت از امام نیست؛ اصلش تشخیص صحیح برای نصرت امام است ____ برای اینکه قدرت به مردم برسد، گام اول این است که مردم «زندگی جمعی و متعاونانه» داشته باشند. اگر بخواهیم زندگی جمعی را پیشرفت بدهیم بدون نقش دولت امکان ندارد، لذا رهبر انقلاب فرمود که دولت باید اسلامی بشود. اینکه «دولت اسلامی بشود» یعنی دولت مردمی بشود، یعنی کارِ زیادی در دست دولت نباشد بلکه کارها در دست مردم باشد، یعنی نظارت‌ مردم در بدنه‌ها و لایه‌های مختلف بر دولتمردان و عملکرد آنها بیشتر بشود. برای اینکه حکمرانی، مردم‌سالار بشود، طبق فرمایش رهبر انقلاب، به «حلقه‌های میانی» بین دولت و مردم احتیاج داریم. این حلقۀ میانی گروه‌های خودجوش و جوانان خوش‌فکری هستند که مسئله را تشخیص می‌دهند، حل مسئله می‌کنند، تصمیم‌سازی می‌کنند، بر تصمیم‌ها و اجرای‌شان نظارت می‌کنند، قوا را بین مردم شناسایی و سازماندهی می‌کنند و شبکه درست می‌کنند. گام دوم برای قدرت گرفتن مردم چیست؟ گام دوم که زندگی جمعی را سهل می‌کند «ولایت‌مداری» و پذیرش امامتی است که نخبه‌ها دور آن جمع و ساماندهی بشوند، قدرت بین آنها درست توزیع بشود و هیچ استعدادی خفه نشود. ولایت در زمین، داوری می‌کند تا قاعدۀ بازی درست اجرا بشود و استعدادها شکوفا بشود. ولایت امکان گفتگو را بین مردم فراهم می‌کند. حدود 25سال است که مقام معظم رهبری رسماً اعلام کردند باید کرسی‌های نظریه‌پردازی و گفتگوی آزاد دربارۀ مناقشاتی که اندیشمندان باهم دارند، در دانشگاه‌ها برقرار بشود. اینها شأن ولایت است. برخی تصور می‌کنند که دفاع از ولایت یعنی اینکه بگویی «باید از ولایت اطاعت کنید!» درحالی‌که اطاعت یک بخش حداقلی از ماجرا است. مگر امام‌حسین(ع) شب عاشورا دستور داد که از او اطاعت کنند؟ نه، ایشان فرمود: «بروید»، ولی اصحاب فهمیدند که باید «بمانند». کار ولایت این است که زمینۀ تفکر و تشخیص درست را ایجاد می‌کند، ولایت برای همۀ موضوعات، دستور نمی‌دهد، ولایتمداری به این نیست که تو فقط دستور بگیری و آن را انجام بدهی، بلکه وظیفه‌ات این است که تشخیص بدهی و امامت را نصرت کنی، چون مواقعی هست که ممکن است امام به تو بفرماید «برو!» درحالی‌که باید بمانی. اگر بنا باشد امام‌زمان(ع) دانه دانه همه‌چیز را با جزئیات بگوید که نمی‌تواند جهان را اداره کند! مدیران حضرت باید اشاره‌های حضرت را بگیرند، تشخیص بدهند و کارها را سامان بدهند. الان در کشورمان حدود300هزار مدیر داریم، آیا اینها به این معنا، ولایتمدار هستند که اشاره‌ها را بگیرند و کارها را جلو ببرند؟ ولایت فقیه دنبال اطاعتِ کورکورانه نیست و این را در چهل سال انقلاب ثابت کرده است. مثلاً یک‌بار جامعۀ مدرسین قم می‌خواستند برای انتخابات مجلس به سراسر کشور لیست بدهند ولی حضرت امام اجازه نداد و فرمود «بگذارید خود مردم تصمیم بگیرند» پس چرا بعضی از حزبها با ولایت فقیه دشمنی می‌کنند؟ چون می‌خواهند چپاول کنند، چون دنبال ولایت مطلقۀ احزاب هستند. ولایت به معنای حاکم‌شدن مردم است، چون ولیّ، نحوۀ حاکم شدن مردم را مدیریت می‌کند. همۀ نیروهای مستعد، مخترع، مکتشف و دانشمند می‌دانند که اگر در این کشور هیچ دلسوزی هم نباشد، رهبر انقلاب دلسوز و حامی آنهاست. ایشان مدام به دولت‌ها تذکر می‌دهد که به کار افراد مستعد و نخبه رسیدگی کنید. چه چیزی باعث قدرت یک جامعه می‌شود؟ زندگی جمعی. زندگی جمعی را چطور می‌شود درست کرد؟ بر محور ولایت. چرا زندگی جمعی سخت است؟ چون ما ولایتمدار نیستیم. ولایت کنترل‌کنندۀ کسانی است که می‌خواهند در جامعه به مردم زور بگویند. دشمنان ولایت درواقع دشمنان حاکمیت مردم هستند. اینها می‌دانند که باید ولایت فقیه را بزنند و تضعیف کنند، تا قدرت به مردم نرسد. لذا یک عده از اینها، مدام ابزارهای ولایت فقیه (مثل شورای نگهبان) را می‌زنند. یک عده‌ای هم، نمایندگان ولایت فقیه را مسخره می‌کنند. برای اینکه ضعف مردم به قوت تبدیل بشود، قدم اول اتحاد و زندگی جمعی است که با ولایت پدید می‌آید. یک نمونه‌اش اربعین است. ببینید مردم به‌خاطر امام‌حسین(ع) چطور دور هم اجتماع می‌کنند و فدای همدیگر می‌شوند. 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان -‌‌ ۱۴۰۱/۵/۱۶ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻  متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7448 @Panahian_text
🔻 عاملی که «زندگی جمعیِ دوستانه» را ممکن و تسهیل می‌کند ولایت است 🔻 ولایت یک مدل اجتماعی برای قدرتمند‌شدن مردم و مستضعفان است 📌 و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم–ج۱۱ 🔘 اگر پای ولی‌ّخدا وسط باشد زندگی جمعی آسان می‌شود؛ نمونه‌اش اربعین است 🔘 اگر ولایت و امامت در جامعه‌ای قوی بشود، این جامعه به ذلت نمی‌افتد و مستضعفان آن هم قوی می‌شوند 🔘 بعضی‌ها بعد از انقلاب، برخلاف منافع ملی کار کردند و ولایت‌فقیه یعنی اصلی‌ترین عامل رسیدن به منافع ملی را تضعیف کردند ________ در دانشگاه امام صادق(ع): یک رکن برای اینکه قدرت به دست مردم برسد، زندگی جمعیِ دوستانه است؛ این زندگی جمعی کم‌کم می‌رسد به شکل‌گیری حقیقت «امت اسلامی» رکن دیگر آن هم ولایت است؛ یعنی عاملی که این زندگی جمعی را ممکن و تسهیل می‌کند. با هیچ دولتی نمی‌شود زندگی جمعی را به‌طور جدی تشکیل داد، اما اگر پای ولی‌ّخدا وسط باشد، زندگی جمعی آسان می‌شود، نمونه‌اش اربعین است. چون ولیّ خدا این‌قدر محبوب و دلبر است که افراد حاضرند به‌خاطرش سختی زندگی جمعی را بپذیرند. اینها بحث علمی و عقلانی است؛ نه بحث اعتقادی! در شرق و غرب دنیا هم می‌توانیم این حرف‌ها را بین افراد بی‌دین یا آتئیست جا بیندازیم. مثلاً به آنها بگوییم: ولایت یعنی کسی که در جامعه عامل اتحاد و آرامش و آزادی می‌شود. بنده این را برای بی‌دین‌ها هم گفته‌ام و برای آنها جالب و قابل پذیرش بوده است. پارادوکس دموکراسی و ضعف‌های دموکراسی که محل دروغ و فریب ملت‌ها شده، با ولایت حل می‌شود، اینها را باید جا بیندازیم. برای تقویت ولایت و به تبع آن، قدرتمندشدن جامعه، سه قدم اساسی باید برداشته شود که در این آیه قرآن بیان شده: «الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ...فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏» پیامبر(ص) محور وحدت جامعه است و جامعه باید در ارتباط با این محور سه کار انجام بدهد: «عَزَّرُوهُ» و «نَصَرُوهُ» و «اتَّبَعُوا». ما هم باید این سه کار را برای ولایت در جامعه انجام بدهیم، چرا که امام(ره) فرمود: ولایت فقیه ادامۀ کار انبیا و میراث‌دار پیامبر است. کار اول «عزّروه» است؛ یعنی احترام توأم با تواضع. باید احترام امام جامعه را بالا ببریم. کار دوم «نصروه» است؛ یعنی ولیّ خدا را یاری کنید. نصرت با اطاعت خیلی فرق می‌کند. یاران حسین(ع) شب عاشورا اگر بنا بود صرفاً اطاعت کنند باید می‌رفتند؛ چون حضرت فرمود بروید! ولی آنها ماندند و نصرت کردند. کار سوم هم «اتَّبَعُوا» است، یعنی تبعیت کنید. برای اینکه ولایت در یک جامعه‌ قوی بشود باید این سه کار انجام بشود، آن‌وقت این جامعه به ذلت نمی‌افتد و مستضعفانش هم قوی می‌شوند. بعضی‌ها دوست ندارند ولیّ جامعه، قوی بشود تا کار جامعه پیش برود و مردم قدرت بگیرند. لذا زحمت‌ها کشیدند تا احترام به ولیّ فقیه را در این کشور از بین ببرند! بعضی‌ها در طول سال‌های بعد از انقلاب، خلاف منافع ملی کار کرده‌اند و اصلی‌ترین عامل منافع ملی را در این کشور تضعیف کردند؛ یعنی ولایت فقیه را تضعیف کردند. کاری کردند که عقلای جامعه هم روی‌شان نشود از ولایت‌فقیه دفاع کنند، درحالی‌که دفاع از ولایت‌فقیه درواقع دفاع از منافع ملی، اقتدار جامعه و یک کار کاملاً عقلانی است. لازم نیست شما حتماً مسلمان باشی تا اینها را بفهمی، این صرفاً یک اعتقاد اسلامی نیست؛ این یک مدل اجتماعی برای قدرتمند شدن ضعفا است. ولایت داوری می‌کند، ولایت سعی می‌کند قدرت را درست توزیع کند. امام می‌فرمود که ولایت فقیه، ضددیکتاتوری است. دیکتاتورها در قالب احزاب و رسانه‌های حزبیِ دیکتاتور، به میدان آمدند و می‌خواهند ولایت‌فقیه را کنار بزنند. الان رهبر انقلاب صریحاً به مجلس انقلابی می‌فرماید که در عزل و نصب‌ها دخالت نکنید، ولی بعضی‌ از نمایندگان انقلابی، راحت می‌گویند: ایشان گفتند دخالت نکنید، نه اینکه نظر ندهیم! حالا ما نظر می‌دهیم که فلانی را بگذارید فلان‌جا! رهبر فرمود: در کشور ما بیشترین موانع برای کسب و کار وجود دارد، این موانع را بردارید... چند سال است که ایشان این حرف را فرموده؟ نظام پزشکی، نظام روانشناسی، نظام مهندسی، نظام وکلا و... چقدر این کار را پیش بردند؟ شاید مجلس هم کاری نداشته باشد، چون بعضاً کار به رأی همین نظاماتی که هست، بستگی دارد. برخی محققین می‌گویند: با اجرایی شدن این حرف، برای باسوادهای کشور سه میلیون شغل ایجاد می‌شود! ولی آنها فضا را بسته‌اند و نمی‌گذارند شغل جدید ایجاد بشود، چرا؟ چون دست زیاد می‌شود و درآمدهای آنها کم می‌شود. چرا حرف رهبر انقلاب باید روی زمین بماند؟ 🔻دانشگاه امام صادق(ع) 👤علیرضا پناهیان - ‌‌ 1401/5/17 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7453 @Panahian_text
🔻 اربعین، تمرین تحقق «حکمرانی مردمی» است 🔻 الگوی مردمی‌سازیِ ادارۀ جامعه را از اربعین دریافت کنیم 📌 اجتماع بزرگ خادمان در استان ایلام 🔘 اربعین یک زیارت ساده نیست؛ رزمایش منتظران و مقدمه‌سازان ظهور است 🔘 روضه‌ها و دسته‌های کوچک عزا، انقلاب ما را نتیجه داد، آیا اربعین نتیجه‌ای جز ظهور خواهد داشت؟ 🔘 عمق معنای ولایتمداری یعنی سپردن کار به‌دست مردمی که به عشق مولایشان بزرگ‌ترین کارها را انجام می‌دهند ____ در جمع خادمان اربعین استان ایلام: اربعین یک زیارت یا یک روضۀ ساده نیست؛ اگرچه یک روضه و زیارت ساده هم از عمق راهبردی باعظمتی برخوردار است. امام(ره) می‌فرمود: آن‌زمانی‌که اهل‌بیت(ع) برای یک قطره اشک در سوگ حسین(ع) این‌قدر ثواب اعلام فرمودند، نقشه داشتند برای قدرت اسلام (صحیفه امام/ج16/ص346) یقیناً جزو همین نقشه است که امام عسکری(ع) آن روایت مشهور را برای زیارت اربعین فرمودند (عَلَامَاتُ‏ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ...وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ؛ تهذیب‌الاحکام/ج6/ص52) این حرکت عظیم اربعین چه آثاری دارد؟ اثر ابتدایی‌اش، اتحاد بین دو ملت ایران و عراق است. این اتحاد و همدلی بین دو ملت، همان چیزی است که امام(ره) می‌فرمود بزرگ‌ترین قدرت را ایجاد می‌کند و الان این قدرت دارد تولید می‌شود. اربعین رزمایش عاشقان حسین، منتظران مهدی و مقدمه‌سازان ظهور است. اربعین برای ما اثبات کرد که ظهور، امری شدنی است و با واقعیت‌های موجود جهان قابل تطبیق است. اربعین که جریان مقاومت در مقابل تکفیری‌ها را تقویت کرد به ما اثبات کرد چه ثمرات بیشتری در آینده خواهد داشت! روضه‌های خانگی و دسته‌های عزاداری شهرها و روستاهای ما، انقلاب اسلامی را نتیجه داد. اربعین چه نتیجه‌ای خواهد داشت جز ظهور امام زمان؟ روضه‌های خانگی شهیدانی مثل سردار سلیمانی‌ها را تربیت کرد، اربعین چه کسانی را تربیت خواهد کرد! اربعین محلّ تغذیۀ معرفتی و معنوی سربازان ولی‌عصر(ع) است. کودکانی که در دسته‌های عزای صدنفره در کوچه پس‌کوچه‌ها می‌آمدند، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و دفاع از حرم را رقم زدند. کودکانی که در اربعین حضور پیدا می‌کنند، چه آینده‌ای را رقم خواهند زد؟ فقط خدا می‌داند ماجرا چیست! مطمئن باشید آیندۀ اربعین کمتر از مقدمه‌سازی برای ظهور حضرت ولی‌عصر نیست. این یک بُعد ماجرا است. اما بُعد دیگر مسئله این است که اربعین برای جمهوری اسلامی ایران، تمرین تحقق حکمرانی مردمی است. رهبر انقلاب بارها فرموده‌اند که دولت باید ابتدا اسلامی بشود بعد جامعه اسلامی بشود. خب اگر دولت بخواهد اسلامی بشود باید هرچه مردمی تر بشود. اگر دولت بخواهد مردمی بشود باید کوچک، مؤثر و مفید بشود. برای اینکه این امر تحقق پیدا بکند، باید مردم به صحنه بیایند و مردم‌سالاری دینی در همه زمینه ها تحقق پیدا کند. رهبری فرمود «مردم‌سالاری دینی فقط به انتخابات و شرکت در رأی‌گیری نیست» باید کارها بیشتر به مردم سپرده بشود. اگر کار به دست مردم سپرده بشود، با کمترین هزینه و بالاترین سلامت، بیشترین فایده به‌دست خواهد آمد و بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. اگر فقط دولت کارها را به‌دست بگیرد و مردم در ادارۀ جامعه نقش نداشته باشند، قطعاً دولت موفق نخواهد بود. چون وقتی قدرت، در دولت تمرکز پیدا کرد، اگر مسئولین صالح هم یک خدماتی انجام بدهند، بالاخره آدم‌های ناصالحی پیدا می‌شوند که نقشه بکشند تا این قدرت را به‌دست بگیرند و بستر رانت‌بازی‌ها و مافیاها را فراهم بکنند. باید کار به‌دست مردم سپرده بشود تا امکان رانت‌خواری و دعواهای سیاسی بیهوده که مملکت را عقب نگه داشته از بین برود. مردم‌سالاری و حکمرانی مردمی، همان چیزی است که ولایت می‌خواهد آن را محقق کند. این معجزۀ بزرگ اربعین است که وقتی به عنوان یک تمرین و یک تجربۀ مردمی‌سازی ادارۀ جامعه، به اربعین نگاه کنید، می‌بینید که اربعین می‌تواند مقدمه‌ای برای اصلاح امور مملکت بشود. این یک سؤال بزرگ تاریخی در حیات بشر است که چگونه می‌شود حکمرانی را مردمی کرد؟ این یک معمای جهانی و تاریخی است، این یک معما برای اندیشمندان علوم سیاسی در جهان است که الان اعتراف می‌کنند ما به بن‌بست رسیده‌ایم. بیایند نگاه کنند امام حسین چگونه الگوی مردمی‌سازی حکمرانی را دارد در اربعین اجرا می‌کند! می‌دانید چه اتفاقی دارد در جهان می‌افتد؟ عمق معنای ولایتمداری یعنی سپردن کار به دست مردمی که به عشق مولایشان بهترین صورت را برای بزرگ‌ترین کارها فراهم می‌کنند. ما منتظریم الگوی حکمرانی اسلامی را از شما خادمان اربعین دریافت کنیم و این الگو برود در مجلس و در دولت، تا ساختارهای حقوقی و ساختارهای اداری تحول پیدا کند. 🚩 استان ایلام-‌‌ 1401/5/30 👈🏻 متن کامل: 📎 panahian.ir/post/7454 @Panahian_text
🔻 زیارت دسته‌جمعی به‌ویژه در اربعین، بهترین مصداق برای حفظ حرمت رسول‌خدا(ص) است 🔻 حفظ حرمت رسول‌خدا(ص) طبق آیه قرآن وظیفۀ هر مؤمن است 📌 در مصلای تهران 🔘 اسلام فقط دین تکلیف نیست؛ دین تشخیص هم هست و گاهی همۀ تکلیف‌ها مقدمه می‌شود که به تشخیص درست برسیم 🔘 گاهی دین در حساس‌ترین لحظات به تشخیص ما واگذار می‌شود؛ خصوصاً در موضوع ولایت‌ و حفظ احترام ولیّ خدا 🔘 زیبایی اربعین در این است که خود مؤمنین به این تشخیص رسیدند که آن را گرامی بدارند؛ مثل یاران ‌حسین که شب عاشورا تشخیص دادند باید بمانند __ در آیین بدرقۀ خادمان و زائران اربعین: در قرآن سه بار از تعبیر «عَزَّروهُ» و سِیق دیگر این فعل استفاده شده و در هر سه مرتبه، عَزَّروهُ بلافاصله بعد از ایمان به پیامبر آمده و بلافاصله بعد از آن، از کلمۀ نصرت استفاده شده است، مثلاً می‌فرماید «فَالَّذينَ آمَنوا بِهِ وَ عَزَّروهُ وَ نَصَروهُ وَ اتَّبَعُوا...» «عَزَّروهُ» یعنی وقتی که پیامبری را به‌سوی شما می‌فرستم، اولاً شما وظیفه دارید به او احترام بگذارید و احترامش را در جامعه حفظ کنید، به او تواضع کنید و بی‌احترامی‌ها را از او برطرف کنید. اعتقاد به رسول‌خدا یک دنباله‌ای دارد و آن «گرامی داشتن رسول‌خدا، دفاع از او و دفاع از حرمت او» است. این وظیفۀ هر مؤمن است. قبل از اینکه حتی کلمۀ نصرت به میان بیاید. اگر احترام پیامبر رعایت بشود، ایشان دیگر با اشاره می‌تواند جامعه را اداره کند و نیاز به درگیری‌های سخت برای از بین بردن کفر و نفاق ندارد. این برای ما یک وظیفۀ دینی است که در مقام «عَزَّروهُ» به حفظ حرمت حسین بپردازیم که حرمت همۀ اولیاء و انبیاء است. بهترین مصداق برای «عَزَّروهُ» زیارت دسته‌جمعی برای قبور مطهر اولیاء خدا به ویژه زیارت امام‌حسین(ع) است، خصوصاً در میعادگاهی که امام عسکری(ع) بیان فرمودند؛ یعنی زیارت اربعین. اینکه می‌بینید خیلی‌ها در موضوع اربعین، از خود بیخود می‌شوند، نتیجۀ ایمان و عقلانیت آنهاست. هرچند در رسالۀ عملیه، زیارت اربعین واجب نشده است. بعضی‌ها برای این اربعین باشکوه دنبال وجوب شرعی می‌گردند. درحالی‌که دین بسیاری از اوقات در حساس‌ترین لحظه‌ها به تشخیص افراد واگذار می‌شود. مخصوصاً در موضوع ولایت‌مداری که مرتبۀ اوّلش «عَزَّروهُ» است؛ یعنی حفظ احترام ولیّ خدا. اسلام فقط دین تکلیف نیست؛ دین تشخیص هم هست. و گاهی از اوقات تشخیص در اوج قرار می‌گیرد و آدم یک‌دفعه‌ای نگاه می‌کند و می‌بیند که همۀ تکلیف‌ها مقدمه بود برای این اوج که تو به این تشخیص برسی. مؤمنین امروز به این تشخیص رسیده‌اند که اربعین را گرامی بدارند، مثل یاران امام‌حسین(ع) که به این تشخیص رسیدند که باید بمانند، هرچند امام حسین(ع) شب عاشورا آنها را آزاد گذاشت. زیبایی اربعین در این است که کاری است مانند کار اصحاب حسین(ع)، البته در رتبۀ پایین‌تر از اصحاب حسین(ع). از رسانۀ ملی و از خبرنگارها، خواهش می‌کنم به جمع شما اربعینی‌ها نگویند «عزادار»! بعضی‌ها از این کلمه سوءبرداشت می‌کنند و تصور می‌کنند اینجا فقط یک عزاخانه است و بس! اگر دقت کنید رسانه‌های دشمن اصرار دارند اربعین را به یک عزاداری محدود کنند و بگویند: عزاداران امام حسین دارند برای عزاداری به کربلا می‌روند. اربعین فقط عزاداری نیست. زائران اربعین، شما خودتان را ناصر پیامبر و مصداق «عزّروهُ و نَصَروهُ» بدانید. شما یاوران ولیّ خدا هستید! شما می‌خواهید حرمت حسین را حفظ کنید و این حرمت نگه‌داشتن مقدمۀ نصرت است. در زیارت اربعین می‌گویی «و نصرتی لکم معدَّة» یعنی ای حسین، من آمادۀ کمک‌کردن به فرزند تو «مهدی» هستم! لذا اربعین یک جمع امام‌زمانی باشکوه‌تر از همۀ دعای ندبه‌هاست! اربعین قیام برای انتقام خون حسین(ع) است. در زیارت عاشورا هم از خدا می‌خواهیم در کنار امام‌زمان برای انتقام خون حسین، قیام کنیم. امام‌حسین(ع) روز عاشورا به امام سجاد(ع) فرمود: خون من آرام نخواهد گرفت تا روزی که مهدی ظهور کند «وَ اللَّهِ لَا یَسْکُنُ دَمِی حَتَّى یَبْعَثَ اللَّهُ الْمَهْدِیَّ» غلغله‌ای در عالم و در دل‌های نورانی برقرار خواهد بود برای خون من! این دل‌های بی‌تاب شما مصداق همین روایت است و اربعین یک مراسم باشکوه امام‌زمانی است. از مسئولین کشور تقاضا می‌کنم، راه را برای اربعینی‌ها هرچه بازتر و زیرساخت‌ها را هرچه آماده‌تر کنند، پیش‌بینی امسال پنج میلیون هست، چرا سال بعد، ده میلیون نفر نروند؟ اگر یک سالی در همین ایام، ظهور رخ داد، از ایران چندنفر به رکاب امام‌زمان خواهند رفت؟ چقدر راه نیاز هست؟ ماجرای اربعین را جدی بگیریم. 🚩 مصلای تهران؛ آیین بدرقۀ خادمان و زائران اربعین 👤علیرضا پناهیان - ‌‌‌۱۴۰۱/۶/۱۰ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7461 @Panahian_text
🔻 شما اربعینی‌ها صرفاً عزاداران حسین نیستید؛ یاوران حسین هستید 🔻 در اربعین، حسّ رزم داشته باشید و به قصد یاریِ امام‌زمان بیایید 📌 آغاز مسیر پیاده‌روی اربعین از جوار مسجد سهله-ج1 🔘 امروز اگر کسی با اربعین، متحول نشود، علامت خطر است؛ نسبت به اربعین نمی‌شود بی‌تفاوت بود 🔘 امام‌حسین(ع) فرمود «خون من آرام نمی‌گیرد تا مهدی(ع) ظهور کند» ؛ هرچه به ظهور نزدیک می‌شویم، این التهاب دل‌ها بیشتر می‌شود 🔘 این التهاب و تحول دل‌ها در اربعین، عادی نیست و معنا دارد 🔘 حسّ و حال شما در زیارت اربعین، صرفاً توسل و حاجت‌گرفتن نباشد؛ دنبال نصرت امام‌زمان باشید 🔘 وقتی برای اربعین آمدی یعنی برای نصرت امام‌زمان(ع) آمده‌ای ______ شما در متن یک غوغا و غلغله‌ای هستید به نام زیارت اربعین که دل‌ها این‌قدر عمیق، متحول شده و متوجه به امام‌حسین(ع) شده است. بگذارید یک روایت بخوانم که ببینید حالِ شما مصداق چه وضعیتی است. امام‌حسین(ع) در روز عاشورا به امام‌سجاد(ع) فرمود: به خدا قسم که خون من آرام نمی‌گیرد، تا زمانی‌که مهدی ظهور کند و برای انتقام و از بین بردن ریشۀ ظلم مبعوث بشود. شما مصداق همین آرام نگرفتن خون امام‌حسین(ع) تا ظهور هستید. معلوم است که این عدم آرامش و بی‌قراری دل‌ها باید تا زمان ظهور ادامه پیدا کند و هرچه به ظهور نزدیک می‌شویم، این التهاب بیشتر بشود. شما صرفاً عزاداران امام‌حسین(ع) نیستید و کارِ شما فقط عزاداری نیست. برای نام‌بردن از اربعینی‌ها باید یک اسم دیگری به‌کار ببریم. در زیارت اربعین می‌گوییم «و نُصرَتی لَکُم مَعَدَّة» کمک من برای شما آماده است. شما ناصران و یاوران امام‌حسین(ع) هستید. اسم شما عزاداران حسین(ع) نیست، عزادار یک گوشه‌ای می‌نشیند و گریه می‌کند. شما یاوران امام‌حسین(ع) هستید. در اربعین، این نصرت به جوش می‌آید و ناصران حسین(ع) به خروش می‌آیند. شما دارید در آینده قدم می‌زنید و دارید آینده را رقم می‌زنید. احساس یاوری داشته باشید. از همین آغاز پیاده‌روی گام‌های خودت را محکم بگذارید و بگویید «لشکریان امام‌زمان(ع) رسیده‌اند» اسم خودت و حسّ خودت را عوض کن و بگو «ما یاور امام‌زمان(ع) هستیم.» حسّ سربازیِ حضرت مهدی(ع) را در دل‌های خودتان قرار دهید. این کوله‌های شما، کوله‌های نظامی است، نه کوله‌های تفریحی! شما وقتی برای اربعین آمده‌اید یعنی برای نصرت امام‌زمان(ع) آمده‌اید. اساساً دسته‌های عزاداری برای نصرت هست، حسّ یاوری امام‌زمان(ع) را بگیرید، این خیال‌پردازی نیست؛ شما همین الان هم دارید امام خود را یاری می‌کنید. خیلی‌ها با خانواده آمده‌اند. اگر از اینها بپرسید «زن و بچه را چرا آورده‌اید؟ مگر برای رزمایش مهدوی نرفته‌اید؟» می‌گویند: مگر حسین(ع) با خانواده‌اش نیامد؟ مگر طفل شش‌ماهه و دختر سه‌ساله‌اش را نیاورد؟ کسانی که هنوز از خانۀ خود حرکت نکرده‌اند، قصد خودشان را از اول، نصرت و یاری امام‌زمان قرار بدهند، از خانۀ خودتان که حرکت می‌کنید، این قصد را داشته باشید؛ قصد شما در این سفر، خیلی مهم است. همۀ زیارت، به قصدِ آن است. در حج بهتر است که نیت را با صدای بلند بگویند. شما هم که برای زیارت اربعین آمده‌اید، نیت پیاده‌روی خود را اعلام کنید و با صدای بلند بگویید «خدایا پیاده‌روی می‌کنم قربه‌الیک، برای یاری امام‌زمان(ع)» مرحبا به شما که در این رزمایش مهدوی، حضور پیدا کرده‌اید. وقتی در زیارت اربعین می‌گویید «و نُصرَتی لَکُم مَعَدَّة» یعنی «یابن الحسن، من برای کمک کردن به شما آمده‌ام» این خون امام‌حسین(ع) است که آرام نمی‌گیرد و شما را ملتهب کرده‌ و شما همان غلغله‌ای هستید که در خون امام‌حسین(ع) هست. خون امام‌حسین(ع) تا ظهور آرام نمی‌گیرد. آیا طبیعی نیست هرلحظه که به ظهور نزدیک می‌شویم، این ناآرامی بیشتر بشود و به اوج برسد و این انقلابِ دل‌ها تحول بیشتری نشان بدهد؟ چه کسی این دل‌ها را ملتهب و متحول کرده است؟ قبلاً اگر یک کسی مثلاً یک روز عزاداری نمی‌کرد و یک روز دیگری که حالش را داشت، عزاداری می‌کرد، می‌گفتیم اشکالی ندارد؛ بالاخره آدم یک روز حال دارد و یک روز حال ندارد. ولی بنده برای اولین بار در این ده سالی که اربعین رونق گرفته، دارم این مطلب را عرض می‌کنم: امروز اگر کسی با این اربعین، متحول نشود، علامت خطر است. این التهاب و تحول دل‌ها در اربعین، عادی نیست و معنا دارد. کسانی که امسال نتوانستند بیایند، بالاخره در شهرهای خودشان در استقبال از زائران اربعین یک خودی نشان بدهند یا اگر می‌توانند به لب مرزها بیایند یا خدمت‌رسانی کنند... کسی نمی‌تواند در اربعین، آرام بگیرد، نسبت به اربعین نمی‌شود بی‌تفاوت بود. 👤علیرضا پناهیان- ۱۴۰۱/۶/۱۶ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7467 @Panahian_text