eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷💞 به روی سنگ قبرم اسمم را ننویسید! میخواهم همچون ده ها شهید دیگر گمنام باقی بمانم... اگر خواستید فقط این جمله را بنویسید: ✧✫مـــشــتـــی خـاک بـــه پـــیـشـــگـاه خــداونـــد✫✧ هدیه به ارواح طیبه شهدا. و 🌷شهید علی قاریان پور @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️͜͡😇 • • "بِحُبِڪ‌‌یاأخےحتےوانَتَ‌بَـ؏ـيد" دوسټٺ‌داࢪم‌برادرم‌حتےاگࢪدورے...(: @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-بدونید که ما لیاقتِ شهادتو نداشتیم -ماه رجب بود، درِ رحمت خدا خیلی باز بود..! شهیدمصطفی‌صدرزاده🌹 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @parastohae_ashegh313
🌹 "بسم الله الرحمن الرحیم" 📜 شکر خدا را به جا، که راه انبیاء را با حجتى چون به ما نشان داد. حمد سپاس خدا را که ما را در انتخاب چنین راهى یارى و توان داد. خدایا تو را به حجتت، به خلیفه روى زمینت، خمینى کبیر قسمت می دهم از سر گناهان من حقیر، من عاجز بگذر و راضى مشو مرا که به یگانگیت اعتراف دارم و صادقانه و از روى عشق به تو سر سجده می گذارم از خود برانى"🌙 @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🥀 🍃 @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاری کن ای شهید🍃 🔸بعضی وقتها نمیدانیم در گرد و غبار این دنیا چه کنیم ما را جدا کن از زمین. دستمان را بگیر؛ میخواهیم در دنیای تو آرام بگیریم🌷 @parastohae_ashegh313
🌿✨↻ "سعۍ کن، مدافع‌ قݪبت‌ باشۍ از نفوذ‌ شیطان؛ شاید‌ سخت‌تࢪ از‌ بودن مدافع‌ قݪب‌ شدن‌ باشد..! " @parastohae_ashegh313
✴️ مقید به شرعیات و فرائض بود هیچگاه ندیدم که نماز اول وقتش ترک شود همیشه به این موضوع اهمیت میداد و خانواده را برای خواندن نماز اول وقت تشویق و ترغیب می‌کرد . 📳 صدای همیشه از تلفن همراهش پخش میشد... 🏷 به روایت پدر بزرگوار شهید 🤲🏻 @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ده ها رزمنده در گوشه ي شبستان مسجد ـ خسته از جنگ شبانه ـ در حال اســتراحت بودند. چند پیرزن، بالا ســر جنازه ي شهدا ســینه مي زدند و گريه مي کردند. مش محمد ـ خادم مسجد ـ آمد و گفت: «چند نفر بیايند کمك، شهدا را به جنت آباد ببريم خاك کنیم.» بهنام بلند شــد. پیرزني قامت خمیده و چادر عربي به ســر، داخل مســجد جامع دويد. ايســتاد وســط حیاط، گنگ و حیران، نگاهي به اطراف کــرد و بعد صیحه کشید. «شهید من کجاست؟ دختر تازه عروسم کجاست؟» چند زن دويدند و دستان پیرزن را گرفتند. پیرزن مويه کنان گفت: «تو را به خدا بگذاريد فقط يك بار ديگر دخترم را ببینم. دوســت دارم بدن معطرش را ببويم، ببوسم. آرزو به دلم نكنید!» بهنام نتوانست جلوي خود را نگه دارد. مثل تمام کساني که در حیاط گريه مي کردند، اجازه داد اشــك، صورتش را بشويد. يكي از زن ها، پیرزن را به سوي شــهدا ـ که زير پتوها بودنــد ـ برد. پیرزن زمین افتــاد. روي کنده ي زانو جلو خزيد. پتو از روي تك تك شهدا کنار زد و سرانجام دست لرزانش به سوي يك پتــو رفت. پتو را کنار زد. بهنام ديد که پیرزن ناله ي بي صدايي کرد. خودش را روي شــهید انداخت. يكي از زن ها جلو رفت و زير بال پیرزن را گرفت. پیرزن سبك بود و کوچك. مش محمد با صداي بغض کرده گفت: «بايد شهدا را به جنت آباد ببريم.» زن ها، پیكر زن هاي شــهید را برداشتند و مردها شهیدان مرد را. شهیدان را پشت يك وانت گذاشتند. بهنام سوار وانت شد. پیرزن کنار راننده نشست 🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹 @parastohae_ashegh313
🔶 یک ملتی که زن و مردش برای جانفشانی حاضرند و طلب شهادت می‌کنند، هیچ قدرتی با آن نمی‌تواند مقابله کند. (ره) @parastohae_ashegh313
مجروحيت مرتضي پارسائيان، علي مقدم همه گردان ها از محورهاي خودشان پيشروي كردند. ما بايد از مواضع مقابلمان و سنگرهاي اطرافش عبور مي كرديم. اما با روشن شدن هوا كار بسيار سخت شد! در يك قسمت، نزديك پل رفائيه كار بسيار سخت تر بود. يك تيربار عراقي از داخل يك سنگر شليك مي كرد و اجازه حركت را به هيچ يك از نيروها نمي داد. ما هر کاري كرديم نتوانستيم سنگر بتوني تيربار را بزنيم. ابراهيم را صدا كردم و ســنگر تيربار را از دور نشان دادم. ☘☘☘☘☘ خوب نگاه كرد وگفت: تنها راه چاره نزديك شدن و پرتاب نارنجك توي سنگره! بعد دو تا نارنجك از من گرفت و سينه خيز به سمت سنگرهاي دشمن رفت. من هم به دنبال او راه افتادم. در يكي از سنگرها پناه گرفتم. ابراهيم جلوتر رفت و من نگاه مي كردم. او موقعيت مناســبي را در يكي از ســنگرهاي نزديك تيربار پيدا كرد. اما اتفاق عجيبي افتاد! در آن ســنگر يك بسيجي كم سن و سال، حالت موج گرفتگي پيدا كرده بود @parastohae_ashegh313
گفت: میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون. بیست الی بیست‌و‌پنج دقیقه گذشت، اما نیومد! نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و نمازشب می‌خونه و زار زار گریه می‌کنه! بهش گفتم: مرد حسابی تو که منو نصف‌جون کردی، می‌خواستی نمازشب بخونی چرا به دروغ گفتی مریضم و می‌خوام داروهام رو بخورم؟! برگشت و گفت: خدا شاهده من مریضم، چشمای من مریضه، دلم مریضه، من ۱۶ سالمه، چشام مریضه، چون توی این ۱۶ سال امام زمان(عج) رو ندیده؛ دلم مریضه بعد از ۱۶ سال هنوز نتونستم با خدا خوب ارتباط برقرار کنم؛ گوشام مریضه، هنوز نتونستم یه صدای الهی بشنوم! 🌷 🌷 🌷 @parastohae_ashegh313
🌹ای شهیدان!برای ما حمدی بخوانید که شما زنده‌اید و ما مُرده ... "شهید آوینی" (نفر وسط) @parastohae_ashegh313
۩﷽۩ 📗 کتاب "" نوشته محمد رضا بایرامی شامل خاطرات و داستانهایی از دلاور و حماسه ساز "" است. هم چنان که از اسم کتاب پیداست، سه نفر از کسانی که ارتباط مستقیمی با این شهید داشته اند، به روایت ایشان از دریچه نگاه خود پرداخته اند. ، روایت «روح الله معبر» شکنجه گر معروف ساواک در شهر اهواز می باشد که به مبارزات شهید علم الهدی در سال های قبل از انقلاب و تعقیب و گریزی که با ساواک داشته می پردازد. ، روایت یکی از نزدیک ترین یاران شهید علم الهدی که از حوالی سقوط رژیم ستم شاهی با ایشان بوده اند، می باشد. این روایت از ابتدای تحرکات مرزی عراق در سال ۵۹ آغاز و با شهادت سید حسین علم الهدی و اسارت این رزمنده، به پایان می رسد. ، روایت کوتاهی از زبان یکی از ملازمان شهید علم الهدی با نام حسن است که در ابتدا به قاچاق در مرز کشور اشتغال داشته و سپس از چگونگی آشنایی با شهید و جذب او به تشکیلات سپاه هویزه میپردازد. (۱۳۳۸-۱۳۵۹ ش) در دوران قبل از انقلاب از مبارزین فعال علیه رژیم پهلوی بود و پس از انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی هم به مبارزه بر علیه دشمن ادامه داد. شهید علم الهدی در ۱۶ دی ماه ۱۳۵۹ در منطقه هویزه به همراه ۶۰ تن از برادران پاسدار، در محاصره ۴۰ تانک دشمن قرار می گیرند. پس از ساعاتی مبارزه، بر اثر اتمام مهمات و تشنگی و گرسنگی یکی یکی به شهادت می رسند که آخرین آنها شهید حسین علم الهدی بود. او با آر.پی.جی خود ۳ تانک را منهدم کرده و سپس با فریاد «الله اکبر» در حالی که قرآن در دست داشت، در سن ۲۲ سالگی به فیض شهادت نایل آمد. 🌹شهید علم الهدی را از قرآنی كه در كنارش بود شناختند. قرآنی كه به وسیله امام خمینی(ره) و آیت‌الله‌خامنه‌ای امضا شده بود. @parastohae_ashegh313
🏴آجرک الله یاصاحب الزمان(عج) همین که درتنش زهرشدافتاد امام هادی از تاب و تب افتاد چو وارد کردنش دربزم شادی به یاد عمه جانش زینب افتاد 😔 شهادت امام هادی(ع) تسلیت باد🏴 @parastohae_ashegh313