#زیارتنامه_شهدا🕊
✨اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم✨
🌷شادی روح #امام_خمینیره و #شهدا _#صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙توصیف #امام_خمینی (ره) توسط سردار شهید #حاج_قاسم سلیمانی
یک پیرمردی از کجا آورده این ابهت را ؟
من خاف الله ؛ اخاف الله منه کل شی .
#رحلت_امام_خمینیره
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
◾️چهاردهم خرداد/سی و چهارمین سالگرد ارتحال تسلیت باد
#امام_خمینی
@parastohae_ashegh313
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
🍃🌸🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_زینالدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه
🍃🌸🍃
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_زینالدین
📔کتاب ستارگان حرم کریمه
#قسمت- چهل ویکم
ساده بود. آن قدر ساده وبی تکلف که وقتی میان جمع می نشست، اگر نمی شناختی اش ، نمی توانستی تشخیص بدهی کدام زین الدین است .خودش را قاطی رزمنده ها می دانست . گاهی که کارهایش سبک تر بود، با بچه ها فوتبال هم بازی می کرد.
✍🏻نویسنده کتاب #مهدی_قربانی
🌷نثار روح مطهر سردار شهید مهدی زینالدین #صلوات
#ادامه_دارد...
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
#فرمانده_قلب_ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی:
🌹جمله "ملت ایران که جانم فدای آنها باد" بر تارک #وصیتنامه_امام نوشته شده است.
🏴 بهمناسبت ایام سالگرد ارتحال #امام_خمینی(ره)
#نسال_الله_منازل_الشهدا
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#قسمت137
من و افسانه تا وقتی که خورشید می تابید و روی صورتمان می افتاد، می خوابیدیم. بهار همدان در فروردین ماه با یک نسیم خنک از سمت کوه الوند، همراه بود. سر صبح سردمان می شد. حسین با چوب های خشک، آتش درست می کرد و گرم می شدیم. عمه بادمجان و سیرماست درست می کرد ما «یه قُل دوقل3» بازی می کردیم. حسین که در نبود پدرم، مرد خانه مان شده بود بیل برمی داشت و به «درۀ یاسین» می رفت و «وَریان»1 آب را به طرف باغمان باز کرد. آب خُرخُرکنان می آمد و از بالا به سمت استخر بزرگ وسط باغ روانه می شد و آن را پر می کرد. از اوّل عید تا آخر تابستان، جمعه ها با قوم و خویش توی باغ بودیم و در طول هفته چشم به راه آمدنِ جمعه که به باغ برویم. پای حسین یک جا بند نمی شد. عرق می ریخت و کار می کرد. یک روز داشت خاک را برای تقویت زمین پشت و رو می کرد که از زیر خاک، یک مار بزرگ بیرون آمد. دخترها، جیغ کشــیدند و عمه داد زد: «وای حســین» حســین کاری به کارِ مار نداشت، مار راهش را گرفت و طول باغ را طی کرد و رفت. با فریاد عمه و جیغ ودادِ ما، «محمودکچل» همسایۀ باغ از داخل خانه باغش بیرون آمد و به حسین گفت: «پسرجان، خوب کردی که مار رو نکشتی. اینا چند تا هستن که اگر کاری باهاشون نداشته باشی، نیشت نمی زنن.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
#قسمت138
از این سرِ نترسِ حسین خوشم می آمد، عمه گوهر هم که برای آیندۀ زندگی ام، از نوزادی نقشه داشت. کارهای حسین را پیش من پررنگ تر می کرد و می گفت: «از غول بیابونی و آل خاتون2 هم نمی ترسه، مار که یه حیوون بی آزاره.» از عمه پرسیدم: «حسین چطوری از غول بیابونی و آل خاتون نترسیده؟!» عمه گفت: «تابستون توی باغ فخرآباد، کمبود آب بود، هفته ای یه بار نوبت آب داشــتیم. باید حســین رو می فرســتادم تا «درۀ یاســین»که «وریان» آب رو به طرف باغ ما باز کنه. یه روز حسین رو قبل از نماز صبح توی تاریکی شب فرستادم. حســین عصای دســت من بود. بعد از یه ســاعت درحالی که خیس عرق بود، برگشــت. بیل رو زمین انداخت. با اینکه ده ســال بیشــتر نداشــت رفت و نماز صبحش رو خوند. ازش پرسیدم: چرا دیر کردی؟ گفت: توی تاریکی، زیر نور مهتاب، وقتی از کنار درختای قدبلند که دو طرف جوی آب بود، رد می شدم، سایۀ درختا کوتاه و بلند می شدن. خیال می کردم که آل خاتون و غول بیابونی پشــت درختــا پنهــان شــدن، یــه نفــس می دویــدم. وقتــی می ایســتادم صــدای قلبمو می شنیدم. ترس تمام وجودمو گرفته بود. منتظر بودم که غول بیابونی یا آل خاتــون حلقومــم رو بگیــرن و خفــه ام کنــن.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ۱۴ خرداد سالروز رحلت اثرگذارترین فرستاده خداوند پس از ۱۲۴۰۰۰ پیامبر و ۱۳ معصوم (علیهمالسلام) دیگر، حضرت امام خمینی (ره) گرامی باد.
🎥 برشی از مستند «#روایت_فتح» با تصاویری بکر و دیده نشده از #امام_خمینی (ره) با صدای #شهید_آوینی
#امام_موسی_کاظم (علیهالسلام):
♦️«مردی از اهل قم (قیام و) مردم را به سوی حق فرا میخواند. گروهی مانند پارههای آهن همراه او جمع میشوند که بادهای تند آنان را منحرف نمیکند. از نبرد خسته نمیشوند و نمیترسند و بر خداوند توکل میکنند و عاقبت برای اهل تقوا است.»
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
Part02_حاج قاسم.mp3
14.47M
#کتاب_صوتی 🎧
📕حاجقاسم
قسمت 2⃣
#شهیدحاجقاسمسلیمانی
#اللهمعجللولیکالفرج
═════°✦🌹✦°═════
قسمت1👇🏻
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/26734
بوی عطر عجیبی داشت
نام عطر رو که می پرسیدیم جواب سر بالا می داد
شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود:
به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطر نزدم
هر وقت خواستم معطر بشم از ته دل می گفتم:
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
شماهم خودتونو معطر کنید😉
شهید #حسینعلی_اکبری🕊🌹
#شبتون_شهدایی
@parastohae_ashegh313
بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه۴۰
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#زیارتنامه_شهدا #عهدباشهدا
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یَا اَولِـــــیاءَاللهِ و اَحِبّائَـــــہُ،اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یَا اَصـــــفِیَآءَاللهِ وَ اَوِدّآئَـــــہُ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ دیـــــنِ اللهِ، اَلسَّـــــلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ رَسُـــــولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنصارَ اَمیرِالمُـــــؤمنینَ، اَلسَّـــــلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ فـــــاطِمةَ سَیَّدةَ نِســـــآءِالعالَمینَ،
🌹 اَلسَّـــــلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنـــــصارَ اَبے مَحَمَّدٍ الحَـــــسَنِ بنِ عَلِیًَ الوَلِیَّ النّـــــاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیڪُـــــم یا اَنصارَ اَبے عَبدِاللهِ،
🌹بِـــــاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِـــــبتُم، وَ طابَتِـــــ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِـــــنتُم، وَ فُـــــزتُم فَوزًا عَظیمًا، فَیا لَیتَنے ڪُنتُــــــ مَعَڪُـــــم فَاَفُـــــوزَ مَعَڪُـــــم
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۲ شهید برای بازگشت جنازه
دختر ایرانی از دست عراقیها!
@parastohae_ashegh313
🔰 #روایتی از معجزه انار #شهید_علی_اکبر_موسی_پور
🔹یک روز همه اعضای خانواده از علی اکبر تقاضا کردیم از جبهه برایمان بگوید.
🔸ایشان پاسخ داد که کار ما اطلاعات و عملیات است و نمی توانیم در این موارد سخنی بگوییم اما برایتان از خاطره عجیبی که برایمان اتفاق افتاد می گویم:
🔹رفته بودیم عملیات و در کمین دشمن محاصره شده بودیم.
♦️سه ، چهار روز بود که نه غذا و نه آبی برای خوردن نداشتیم.
🔸بچه ها همه با آنکه رمقی نداشتند اما هوشیار، متوجه حرکات دشمن بودند، در وضعیتی سخت گرفتار شده بودیم.
🔹دیده بان رفت که ببیند اوضاع احوال چگونه ست متوجه شده بود انار خیلی بزرگ و تازه ای در کنار خاکریز است.
💢 به هر سختی که بود با سینه خیز آن را برای بچه ها آورد و تقسیم کردیم و خوردیم.
✳️ با آنکه پنج نفر بودیم سیر شدیم و حتی چند روز بعد که نیروهای کمکی به دادمان رسیدند هیچ احساس گرسنگی و تشنگی نداشتیم و این را یک #معجزه می دانیم.
🏷 راوی خواهر شهید علی اکبر موسی پور
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#قسمت139
یــک آن تکیه بــه درخت دادم و چندبار صلوات فرستادم تا آروم شدم. اون قدر آروم که شبهِ خیالی غول بیابونی و آل خاتــون از ذهنــم پریــد و گفتــم، غول بیابونــی و آل خاتــون دروغه. از اون به بعد با ترس بیگانه شدم.» تعریف های عمه از حســین کار خودش رو کرده بود و نبض پســرانه و ســالاری من از شنیدن خاطرات پسرعمۀ باغیرت و پرکار و نترسم، می تپید. تابســتان داغ، طعم دیگری داشــت. حســین جعبه های خالی رو از زردآلوهای درشت و آبدار پر می کرد و روی الاغ می گذاشت. عمه سبد به سر، جلو می افتاد و حسین از باغ تا خانه، مواظب بار الاغ بود که وارونه نشوند. راه خیلی طولانی بود و خسته می شدم امّا دوست داشتم مثل حسین با سختی کنار بیایم. وقتی به خانه می رســیدیم بزرگ ترها هســتۀ زردآلوها را جدا می کردند و داخل ســینی می چیدند تا لب پشت با م، آفتاب بخورد. ما هم از خستگی خوابمان می برد. ماه رمضان رســید هم سن وســال های من روزۀ کلّه گنجشــکی1 می گرفتند امّا من بــا اینکــه هنــوز بــه ســن تکلیف نرســیده بــودم روزه ام مثل بزرگ ترهــا کامل بود. تــوی مدرســه، همکلاســی ها می گفتنــد: «پروانــه مــا روزۀ کلّه گنجشــکی گرفتیــم، دلمون قاروقور می کنه و از تشــنگی داریم می میریم تو چطور این قدر راحت روزه می گیــری؟» البتــه آن قــدر که همکلاســی ها می گفتند، راحــت راحت هم نبودم ولی تمرین می کردم که تحملّم بالا برود.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
#قسمت140
به غیر از ماه رمضان، ماه محرم را هم خیلی دوســت داشــتم وقتی برای دیدن دســته های عزاداری هــا بــا مامــان و عمــه و دخترهــا به خیابــان می رفتیم. انگار تصویــر تمــام روضه هایــی را کــه از حاج آقــا ملیحــی در کودکــی شــنیده بــودم، جلوی چشــمم می آمد. تعزیه خوان ها، با اســب های زین ویراق دار و بدن های خون مالی شــده، به میدان اصلی شــهر می آمدند. میدانی که مجســمۀ شــاه در یــک بلنــدی، مثــل خــار توی چشــم عــزاداران بود. کمی آن طرف تــر از میدان، هیئت های عزادار از دسته های زنجیرزن، سینه زن و سقا به طرف مسجد جامع شهر می رفتند. حسین جزو دستۀ سینه زن ها بود که همیشه از خانه تا هیئت را پابرهنــه می رفــت. عمــه می گفــت: «تربت سیدالشــهدا رو که پدر و مادرم از کربلا آورده بودن به دهان حسین گذاشتم، بی وضو شیرش ندادم و گوشش را با روضۀ امام حسین عادت دادم. نذر کردم که حسین نوکر اهل بیت باشه. بچه م از وقتی که پاش به هیئت امام حسین باز شد، کفش از پا کند و پابرهنه شد.»
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #روایت قیام ۱۵ خرداد و یادبود کفن پوشانی که در سال ۱۳۴۲ جاودانه شدند
🌹 ۱۵ خرداد خاطرهای غمانگیز و حماسهآفرین برای ملت ایران است. روزی که بنا به آنچه مشهور است قریب به پانزده هزار نفر از ملت مظلوم و ستمکشیده ما به خاک و خون کشیده شد و ملت ما این روز را عزیز میشمارد و من روز ۱۵ خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام میکنم.
#امام_خمینی (ره)
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
🟤 گزیده سخن شهدا درمورد عظمت #امام_امت
#شهیدسیدمحمدعلیجهانآرا
#اگر_امام_خمینی_نبود ...
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#اشناییباشهدا
🔸مدافع حرم #شهید_حسن_عبدالله_زاده اصالتاً از طوایف لر چهارمحال و بختیاری و از روستای شیخ علی خان است که به دلیل ماموریت پدرش در سال ۶۴ در اهواز متولد شد، اما با توجه به شرایط کاری پدر خود به تهران نقل مکان کردند. پاسدار شهید حسن عبداللهزاده به دلیل عشق و علاقه به ولایت و شهادت در سالهای اول جنگ سوریه بارها برای دفاع از حرم حضرت زینب (سلامالله) به این کشور اعزام شد.
🔸پس از آنکه نابودی داعش توسط حاج قاسم اعلام شد، داعشیها در مناطقی از سوریه همانند دیرالزور پراکنده شدهاند که تعدادی از آنها در منطقه «بادیه» حضور داشتند. شهید حسن عبداللهزاده مأموریت پیدا میکند در برابر کمینهای داعشیها -که این منطقه را ناامن کرده و باعث کشته شدن مردم سوریه شده بود- به منطقه عازم و ضمن شناسایی، آن منطقه را پاکسازی کند. به همین دلیل در آن منطقه حضور پیدا میکند و در کمین داعش قرار گرفته و توسط موشک «کورنت» مورد اصابت قرار میگیرد و در این این حادثه دو فرد سوری و یک فرد روسی و همچنین یکی از همرزمان شهید میشوند.
🥀 پدر این شهید از پیکر پاک ایشان سخن گفت که موشک زمانی که به آنها اصابت میکند حسن آقا از ناحیه پهلو، شکم و کمر آسیب جدی میبیند و حتی یک دست او جدا میشود.
🌹شهادت۱۳خرداد
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313