eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎯«نوش دارویی برای شفای بشریت» 💌 از دعای عرفه‌ی امام حسین علیه السلام تا همه‌ی گفته‌های امام حسین علیه السلام تا همه‌ی بیاناتی که در آنجا انجام گرفت، تا آخرین آن که در مجلس یزید بود. 🔮 همه‌ی اینها با دقت، خرد و کوچک و بزرگش با دقت انجام گرفته... یک ترسیم، یک‌ زیبایی ویژه‌ای داده، این حادثه‌ی کوتاه کربلا، همه‌ی ثانیه‌های اون و همه‌ی ذرات حادثه‌ی اون ارزشمند است برای بشریت... 🔮 انگار حادثه‌ی کربلا، مثل نوش دارویی است برای شفای بشریت، برای علاج بشریت، دارویی است برای درمان نفس بشریت، برای علاج ما در این دنیای فانیِ زودگذری که ازش عبور میکنیم. 🎤 @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه - سوم از چهار سالگی نماز می خواند. عادت کرده بودم هر وقت می آمد خانه تا سلام می کرد می گفتم ((مجید، نماز خوندی؟)) می گفت بله . بعد از مدتی هر وقت وارد خانه می شد با صدای بلند می گفت ((سلام مجیدجان نمازت رو خوندی؟ بله مادر جان خوندم.)) ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... @parastohae_ashegh313 ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
اگرچه او بذر فتنه را پاشید و به بهانۀ صحبت صریح و بی واسطه با ملــت، بــه تضعیــف جایگاه رهبری، مجلس و نخســت وزیر منتخب مجلس _ محمدعلی رجایی _پرداخت و بعد به طرف سپاه رفت. دل من مثل سیروسرکه می جوشید که مبادا اتفاقی بیفتد. چون حسین از محمود شهبازی شنیده بود که دروازۀ سپاه را روی بنی صدر می بندیم. بنی صدر تا نزدیکی ســپاه رفت و چون مُخبرانش خبر داده بودند که شــرایط برای ورود او به سپاه فراهم نیست، برگشت. چنــد مــاه بعــد، مجلــس رأی بــه عــدم کفایــت سیاســی بنی صــدر بــه عنــوان رئیس جمهــور داد. او از کشــور گریخــت و جریــان نفــاق کــه تــا آن روزهــا، زیــر نقاب بود، آشــکار شــد. منافقین دســت به اســلحه بردند و دور ترورهای کور مردم آغاز شد. مردمی که فقط جرمشان اعتقاد به نظام و رهبری امام بود. حســین با موتور به ســپاه می رفت و می آمد و حاج آقا ســماوات، هشــدار می داد که منافقین، مسیر رفت وبرگشت تو را شناسایی و زهرشان را خالی می کنند. حسین از ترور و تروریست، پروایی نداشت. یک پایش شهر بود و یک پایش جبهه،و مانمی دانستیم که او ومحمودشهبازی درتدارک عملیاتی سنگین برای دور کردن دشمن از ارتفاعات قراویز در سر پل ذهاب هستند. چند روز مانده به عملیات،حاج آقاسماوات برای بسیج امکانات از سرپل ذهاب آورد. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
و قت رفتن گفت: «محمود شــهبازی تقریباً ســپاه اســتان همدان رو برای حضور در عملیات، تعطیل کرده،و حسین آقا رو گذاشته به عنوان فرمانده این عملیات،از بس به حسین آقا اعتقــاد داره. حتــی خودشــم فرمانــده محــور شــده، تحت فرماندهی حســین آقا.» از روز دوازدهــم شــهریور، هــر روز چندیــن شــهید بــه شــهر می آوردند، شــهدای عملیــات شــهیدان رجایــی و باهنــر در ســرپل ذهاب را. کم کــم همه جــای شــهر سیاه پوش شد. مثل همۀ خانوادۀ رزمنده ها هر لحظه انتظار داشتم، یکی زنگ خانه را بزند و خبری از شهادت یا مجروحیت بدهد، که حسین پس از یک هفتــه، بــه همــدان آمــد. خســته بــود و بی قرار، مثل مرغ ســرکنده بال بال می زد و می گفت: «بیشــتر بچه های ســپاه اســتان همدان در این عملیات شــهید و مجروح شــدن. عملیات رو یکی از عاملین نفوذی منافقین، لو داد و پیکر شــهدا زیر برق آفتاب، موندن روی کوه قراویز.» از شهدا که گفت، چشمانش میان اشک نشست و با حسرت و آه خطابم کرد: «من آخرین کسی بودم که برگشتم. پیکر دوستان شهیدم رو روی زمین می دیدم و می سوختم. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
نالۀ مجروحین رو می شنیدم و فقط تونستم یکی از اونا به اسم محمد شکری صفا رو عقب بیارم. غروب یازدهم شهریور برای من مثل عصر عاشورا بود. قراویز قتلگاه بچه ها شده بود. با ذره ذرۀ وجودم، غربت و دلتنگی حضرت زینب رو احساس کردم وقتی که برگشتم. محمود شهبازی گفت: حسین چطور به شهر برگردیم و پیش خونوادۀ شــهدا ســرمون رو بلند کنیم؟ اون روز من و محمود، ســر روی شونۀ هم گذاشتیم و گریه کردیم.»پرسیدم: «محمود شهبازی زنده س.» گفت: «آره، در تدارک یک عملیات دیگه س.» تابستان سال 0631، حاج محمد سماوات برای بار دوّم با من صحبت کرد که «شما توی چالۀ قام دین، امکانات ندارین. خونه به سپاه، دوره و حسین آقا، این مســیر رو با موتور می ره و می آد. یه ســپاهی موتورســوار برای منافقین که به صغیر و کبیر رحم نمی کنن، هدف ایده آلیه.» گفتم: «من و حســین به شــما و همســر محترمتون خیلی ارادت داریم. من حرفی ندارم امّا حسین راضی نمی شه. مگه اینکه مادر شوهرم ازش بخواد.» عمــه کــه اســم موتــور و تــرور را شــنید، از حســین خواســت کــه به خانــۀ حاج آقا ســماوات برویم. حســین نرم شــد ولی گفت: «از منطقه که برگشــتم، اسباب کشی می کنیم.» برای عملیات رفت و پس از یک ماه برگشت و نگفت که بر او و دوستانش چه گذشته است. از حاج آقا سماوات پرسیدم: «مگه حسین برنگشته سر مسئولیتش توی تدارکات سپاه، پس چرا این قدر برای عملیات می ره؟» حاج آقا سماوات گفت: «اینو دیگه باید از محمود شهبازی، فرمانده سپاه همدان پرســید که عاشــق حســین آقا شــده و اسمشو گذاشته آرام دل، اون قدر قبولش داره کــه گاهــی می ذارتــش جــای خودش مثل همین عملیــات اخیر تو ارتفاعات تنگ کورکِ گیلان غرب که ماجراش مفصله.» 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
💔 مراببر آنجاڪہ بودنتـ تمام‌نمےشود... ناگهان‌باز‌دلم‌یادتوافتادشکست(:💔 🥀 سردار سپاه @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 📖 صفحه۶۴ شرکت در ختم قرآن برای فرج @parastohae_ashegh313
🕊 ✨اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم✨ 🌷شادی_روح_شهدا_ ْ @parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مجید_زین‌الدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه 📔کتاب ستارگان حرم کریمه - چهارم پنج ، شش سالش بود، هرجا می رفتم او را با خودم می بردم ، جشن تولد یکی از دوستانم بود. طبق معمول مجید را هم با خودم بردم . مادر سفارش کرد(( اگه مجلس ساز و آواز داشت، نمونید.)) رفتیم . اتفاقاً نوار ترانه روشن کردند . مجید حرف مادر را به من یادآوری کرد گفت ((بلند شو بریم.)) بلند شدیم . صاحب خانه علت را پرسید ، مجید با زبان کودکانه اش گفت(( چون ترانه گذاشتید.)) خلاصه نگذاشتندبیاییم نوار را خاموش کردند. ✍🏻نویسنده کتاب 🌷نثار روح مطهر سردار شهید مجید زین‌الدین ... @parastohae_ashegh313 ━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
[❤️•"🤍"] 🌹 پایه رسیدن به مقام شهادت مسئله است هجرت از خود هجرت از مقامات خود هجرت از مال، خود هجرت از مکان خود هجرت از دلبستگی ها و زیبایی‌های خود. شهدا این هجرت را در تمام ابعادش در حد کمال انجام دادند. 🌹مرتبه مرتبه در راه خدا و في سيبل الله و 🌹مرتبه و پایداری است. @parastohae_ashegh313
🌷 🌷 !! 🌷سرلشکر خلبان شهید سید علی اقبالی دوگاهه در یکم آبان‌ ماه ۱۳۵۹ زمانی که لیدر یک دسته دو فروندی هواپیمای اف-۵ را به عهده داشت، در یک مأموريت برون‌ مرزی با هدف بمباران یکی از سایت‌های راداری موصل به همراه همرزم خلبانش از زمین برخاست و پس از رسیدن به منطقه و عدم مشاهده هدف بلافاصله هدف ثانویه را که پادگان العقره در حوالی پایگاه هوایی کرکوک عراق و ایران بود، تغییر مسیر داد و در ساعت تعیین شده روی هدف ظاهر شد و در پایان این عملیات موفقیت‌ آمیز، رادار راهبردی دشمن پرنده آهنین شهید اقبالی را نشانه رفت و هواپیمای وی به شدت مورد اصابت موشک قرار گرفت. 🌷پرنده زخمی که خلبان جوان آن را به زحمت به ٣٠ کیلومتری شرق موصل نزدیک مرز ایران رسانده بود، سقوط کرد و شهید اقبالی دوگاهه با چتر نجات هواپیما را ترک کرد و به اسارت دشمن بعثی درآمد. خلبان جوان و دلیر ایران‌زمین بیشتر تلمبه‌ خانه‌ها و نیروگاه‌های برق عراق را از کار انداخته بود و طرح‌هاى عملیاتی وی موجب شده بود تا صادرات ۳۵۰ میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد. به همین منظور صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود و صدام لعین دستور داد پس از دستگیری اقبالی بدنش را به دو نیمه تبدیل کردند و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی دیگر در موصل عراق مدفون شد. 🌷شهید اقبالی دوگاهه توسط عناصر مزدور رژیم بعث عراق با بی‌رحمانه‌ ترین وضعیت به شهادت رسید، این جنایت به حدی وحشیانه بود که رژیم بعثی در تلاشی بی‌شرمانه برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت هولناک، تا سال‌ها از اعلام سرنوشت آن شهید مظلوم خودداری می‌کرد و در مدت ٢٢ سال هیچ گونه اطلاعی از سرنوشت وی موجود نبود تا اين‌كه در خرداد سال ١٣٧٠ طبق گزارش‌های موجود عملیاتی و اطلاعاتی و نامه ارسالی کمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی مبنی بر شهادت ایشان و اظهارات دیگر اسرای آزاد شده و خلبانان اسیر عراقی، شهادت خلبان علی اقبالی دوگاهه محرز شد. 🌷دشمن بعثی عراق بخشی از پیکر مطهر شهید اقبالی دوگاهه را در گورستان محافظیه نینوا در جوار و بخش دیگر را در قبرستان زبیر شهر موصل به خاک سپرده بود که با پیگیری کمیته جستجوی اسرا و مفقودین و کمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی به همراه دیگر خلبانان شهید نیروی هوایی در پنجم مرداد سال ٨١ پس از ٢٢ سال دوری از وطن در بین حزن و اندوه یاران و همرزمان به میهن اسلامی بازگشت و در بهشت زهرا (س) تهران کنار دیگر همرزمان شهیدش آرام گرفت. سرلشکر خلبان «عباس بابایی» و سرلشکر خلبان «مصطفی اردستانی» از شاگردان آموزش دیده این استاد جوان بودند. 🌹خاطره ای به یاد سرلشکر خلبان شهید سیدعلی اقبالی دوگاهه ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ @parastohae_ashegh313
شهید همت: وقتی رفتن مسجّل است، چرا بهتر رفتن را انتخاب نکنیم؟ چرا با بُراق عشق و شهادت به معراج نور و جوار یار، بار سفر نبندیم؟ 📚 کتاب طنین همت @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | پدر قهرمانم 'اینه افتخار من که باباجون شدی...🥺😍 فرزندان شهدا در دیدار با رهبر انقلاب 💌 من با همه ایمانم، در وسط میدانم، چون فدای ایرانم 🌹شب جمعه یاد شهدا ْ @parastohae_ashegh313
‍ "حجابٺ" را محڪمـ نگھـ دار... نگـاه نڪن ڪھـ اگـر و فڪر درسٺ داۺٺھـ باۺے مسخـره اٺ مےڪنند😒 آنھـا ۺیطـان هستند... ۺُما👈🏻 بھـ حضرت زهـرا ( سلام‌الله ) 💚 نگــ👀ـاه ڪن ڪھـ چگـونھـ زیسٺ و خودش را حفـظ ڪرد...😌 💌 فرازی از : بھـ خـواهرش🧕🏻 @parastohae_ashegh313