ميخواهم چند جملهاي بهعنوان وصيت بنويسم، اما شرم دارم، به ياد ميآورم مادراني كه نه تنها بدن پاك عزيزشان را از صحنههاي خون و ايثار نياوردند، بلكه وصيتنامهاي هم بهعنوان دلخوشي به اسمشان تقديم نكردند، درودشان بُوَد. به هرحال سخن و وصايايم را در دو بخش آغاز ميكنم.
امت اسلام، وصيتنامه شهدا را بنگريد و بخوانيد و مطالب مشترك بين آنها را در ذهن بياوريد. اگر دقت كنيد چند مطلب در همه وجود دارد:
جبهه را پر كنيد. نكند خداي ناكرده سنگرهاي خونين كه با خون سرخ عزيزان آغشته شده است و خاكش بوي خون گرفته است، خالي بماند. تا من و تو اي برادر در روز قيامت روسياه برانگيخته شويم. نكند خداي ناكرده از اين امتحان سختي كه در پيش داريم، با سرافكندگي به در آييم. عَلَم و پرچم اسلام را تا اينجا شهيدان به دوش كشيدند. بياييد كاري كنيم كه روحشان پس از رفتنشان با ديدن اعمالمان در عذاب نباشد. كاري كنيم كه خرسندشان كنيم، تا خداوند را خرسند نموده باشيم.
امام را تنها نگذاريد، شما را به خدا پشتيبان امام امت باشيد، تا خدا نيز پشتيبانتان باشد. اگر هم پاي و هم رديف امام حركت كنيد، به قلة رهايي و سربلندي اسلام صعود[9] خواهيد كرد. اگر جلوتر حركت كنيد، در اثر عجله و تند بودن از آن قله سقوط خواهيد كرد و اگر تنهايش بگذاريد، در درة سقوط و هلاكت، در خواهيد غلطيد، كه در اين دو صورت، نه داراي اجر دنيوي خواهيد بود و نه اخروي. بلكه در هر دو عالم ذليل خواهيم شد و بهعبارت ديگر شرمندگي روز محشر را در مقابل شهيدان و امامان و پيامبران چه كنيم. كه از هر عذابي شديدتر است.
در مراسم عبادي، سياسي، اجتماعي شركت فعال داشته باشيد، تا به اين وسيله در رزم عزيزانتان در جبههها شريك باشيد. در عزاداريها، دعاها و مراسم مذهبي شركت كنيد، كه بهقول امام «ما هرچه دارم از اين عزاداريها داريم»،[10] مساجد را پر كنيد[11] و به تعريف امامان كه فرمود: «مسجد سنگر است[12] سنگرها را پر كنيد»، جامه عمل بپوشانيم و بالاخره به فرمايشات امامتان با گوش دل لبيك گوييد و عمل كنيد.
روي سخنم با شماست، اي مسئولين، شما را به مقدساتتان، كاري نكنيد كه اين امت خداي ناكرده پشت كند به شما. اينقدر اين ملت مظلوم و رنجديده را با اعمال خود ناراضي نكنيد. كساني كه دست به اين اعمال ميزنند، به دو دستهاند: دستهاي دشمن هستند و در ادارات و مراكز اجتماعي نفوذ كردهاند و منتظرند تا ضربة كاري خود را بر پيكر انقلاب وارد كنند. و به راستي اين آرزويشان را به گور خواهند برد. عدهاي ديگر ناآگاهانه كاري ميكنند كه خشم ملت را خداي ناكرده، برميانگيزند كه اين باعث خواهد شد، اين تعداد قليل، بايد جوابگوي خون شهيدان باشند و آنجاست كه نميتوانند جواب بدهند و سرافكنده ميشوند. مسئولين محترم به درد اين امت رنج كشيده برسيد، حال كه زمام امور را بهدست گرفتهايد، كوتاهي نكنيد، 😔
@parastohae_ashegh313
•[ اَللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ دَأْبُهُمُ
الْإِرْتِیاحُ اِلَیْکَ وَالْحَنینُ !
خدایا کاری کن
شبیه عاشقانِ تو،زندگی کنیم ... ]✨💚
#نعمالرفیق🕊🌱
@parastohae_ashegh313
📘#کتاب_گویای « #نیمه_پنهان_ماه » روایتگر گوشهای از زندگی دلاورمرد رشیدی است که همیشه در انجام کارهای سخت پیشقدم بوده است؛ #شهیدرشیدجعفری. شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
میگویند خدا #ظهور را عقب انداخته است تا قصهٔ #عاشورا دوباره تڪرار نشود...‼️
🤎 این بار جانمان را فدای خاک قدمهایت میڪنیم و زمین را از خون یزیدیان سیر خواهیم ڪرد.
✨وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ.
(و یاریام برای شما آماده است)
ڪاری برای آمدن تو نڪرده ایم🥀
امابرای نذر قدوم تو جان ڪه هست!♥️
#شبتونمهدویرزقتونشهادت
#امام_زمان
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
@parastohae_ashegh313
🎙روایت پایداری
🔸با موضوع یادمان های دفاع مقدس 🔸
📻با اجرا و روایتگری:
حجت الاسلام والمسلمین کریمی
🔻باحضور راویان مؤسسه روایت سیره شهدا
💠حجج الاسلام نادم، دیانی، جلالیان، باقری و راویان میهمان
⏱زمان پخش:
۲۰ اسفند ماه لغایت ۲ فروردین ساعت ۲۰:۳۰ از رادیو معارف
📻رادیو معارف:
🎚موج اف ام:۹۶.۵ مگاهرتز
🎚موج ای ام:۱۰۷۱مگاهرتز
@parastohae_ashegh313
🩸 بســـم الـلـه الـــــرحمـن الـــرحیــم🩸
🕊زیارتنـامـه ی #شهـــــــداء🕊
🌹🌱اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یَا اَولِیـاءَ اللـهِ وَ اَحِبّـائَـهُ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یَا اَصفِیَـآءَ الـلهِ وَ اَوِدّآئَـهُ🌷 اَلسَـلامُ عَلَیـکُم یا اَنصَـارَ دیـنِ اللهِ🌷اَلسَـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ رَسُـولِ الـلهِ🌷اَلسَـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ اَمـیرِالمُـومِنـینَ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ فاطِـمَةَ سَیِّـدَةِ نِسـآءِ العـالَمیـنَ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ اَبـی مُحَمَّـدٍ الحَسَـنِ بـنِ عَلِـیٍّ الـوَلِیِّ النّـاصِـحِ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ اَبـی عَبـدِ اللـهِ🌷 بِـاَبـی اَنـتُم وَ اُمّـی طِبـتُم🌷وَ طابَـتِ الـاَرضُ الَّتـی فیها دُفِنـتُم ، وَفُـزتُـم فَـوزًا عَظـیمًا🌷فَیا لَیـتَنی کُنـتُ مَعَکُـم فَـاَفُـوزَ مَعَـکُم🌹🌱
🩸ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸
🌷@parastohae_ashegh313🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام و نام خانوادگی: حمید سیاهکالی مرادی
تاریخ ولادت: ۱۳۶۸/۲/۴
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۹/۴
محل شهادت: سوریه،جنوب غرب حلب
محل مزار : گلزار شهدای قزوین
خصوصیات اخلاقی شهید حمید سیاهکالی
.
در فامیل و آشنا، اخلاقش زبانزد بود و هرگز کسی را از خود نمیرنجاند.
.
عاشق حفظ قرآن بود و تا زمان ازدواجش حدود ۶ جزء قرآن را در حافظه داشت و همسرش هم حافظ قرآن است؛همیشه عادت داشت قرآن را با معنی و تامل مطالعه میکرد.
نماز اول وقت میخوند و اگه ما دیرتر میخوندیم می گفت نماز اول وقت فوت نشه ها حواست جمع جمع.
فرازی ازوصیت نامه شهید؛
آنان که ماندند از دین داری به دین یاری رسیده بودند و فهم درک کرده بودند که این مسیر تنها راه رسیدن به خداست و عامل انحراف بشریت دور ماندن و کور ماندن از راه و از نور هدایت است.
#شهیدحمیدسیاهکالی_مرادی
#مدافع_حرم
#یادت_باشد
🌷@parastohae_ashegh313🌷
#قسمت254
ما تو را دوست داريم
جواد مجلسي
پائيز سال 1631 بود. بار ديگر به همراه ابراهيم عازم مناطق عملياتي شديم. اين بار َنقل همه مجالس توســل هاي ابراهيم به حضرت زهرا(ع)بود. هر جا مي رفتيم حرف از او بود! خيلي از بچه ها داستان ها و حماســه آفريني هاي او را در عمليات ها تعريف مي كردند. همه آن ها با توسل به حضرت صديقه طاهره(س)انجام شده بود. به منطقه سومار رفتيم. به هر سنگري سر مي زديم از ابراهيم مي خواستند كه براي آن ها مداحي كند و از حضرت زهرا(س)بخواند. شــب بود. ابراهيم در جمع بچه هاي يكي ازگردان ها شروع به مداحي كرد.
🌷🌷🌷
صداي ابراهيم به خاطر خستگي و طولاني شدن مجالس گرفته بود! بعد از تمام شــدن مراســم، يكي دو نفر از رفقا با ابراهيم شــوخي كردند و صدايش را تقليد كردند. بعد هم چيزهائي گفتند كه او خيلي ناراحت شد. آن شــب قبل از خواب ابراهيم عصباني بود وگفت: من مهم نيستم، اين ها مجلس حضرت را شوخي گرفتند. براي همين ديگر مداحي نمي كنم! هــر چه مي گفتم: حرف بچه ها را به دل نگير، آقا ابراهيم تو كار خودت را بكن، اما فايده اي نداشت.
@parastohae_ashegh313
❤️۲۰ اسفند سالروز ولادت #عمار_ولایت سردار سرافراز و دشمن شکن ، سردار #شهیدسپهبدحاجقاسمسلیمانی گرامیباد.
#سالروزولادت🌷
#اللّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَجُ
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اما ما دلمون تنگه برا شلمچه . . 💔 '
🌷@parastohae_ashegh313🌷
🌹#بیستماسفند، سالروز اولین حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع راهیان نور کشور و#روز_ملی_راهیان_نور گرامی باد✨
#شهدا #راهیان_نور
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#مرامشهدایی #ایثار
#شهیدابراهیمحسامی
🌹پای راستش قبل از این در جبهه گیلانغرب از قسمت بالای زانو قطع شده بود ، بطوری که حتی امکان استفاده از پای مصنوعی هم نداشت، ولی دوباره به جبهه برگشت و هم پای رزمندگان در عملیات ها شرکت میکرد!!
#شهیدهاشمکلهر
🌹نیز در صحنه ای که نارنجک ضامن خارج شده می توانست جان عده ای از رزمنده ها را به خطر اندازد، با ایثار و فداکاری خود، نارنجک در حال انفجار را قاپید تا آسیبی به دیگران نرسد. نارنجک در دستانش منفجر شد و بر اثر همین، دست راست او از مچ قطع شد و در دست چپ هم فقط دو انگشت پیروزی برایش باقی ماند.
#دفاعمقدس
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#سیره_شهدا #نماز_اول_وقت
#شهیدمحرمعلی_مرادخانی؛
✨بسیاری شهید را در #نماز_شب با گونه های خیس دیده بودند.
≈یکی از همرزمان شهید می گوید:
🍀#شهیدمرادخانی همیشه اصرار بر نماز اول وقت داشت و همیشه از آنجایی که خودش عامل به نماز اول وقت بود دیگران از نزدیکان تا آشنایان و دوستان را به #نماز_اول_وقت سفارش می کرد.
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
📘#کتاب_گویای «#نیمه_پنهان_ماه» بقدر قطرهای، روایتگر رشادت ها، فضیلتها و حماسه آفرینی های سردار مظلوم جبهه ها، #شهیدحمیدرضا_نوبخت است تا شاید گذرزمان پرده غفلت را ازدیدگان ما بزداید و نسل جوان، قهرمانان بی نظیر هشت سال دفاع مقدس را بشناسند. شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد می کنیم.
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#نماز_شب #سیره_شهدا
#شهیدحاجقاسمسلیمانی :
🌕« نماز شب کلید #تمام_عزتهاست »
قطعا شما هم موافق هستید که سرداران ما مسلح به سلاح #نماز_شب هستند.
#نماز_شب برای #پیشرفت
#نمازشبرابهنیتظهورمیخوانیم
#اللهمعجللولیکالفرجبحقزینبکبری
@parastohae_ashegh313
🩸 بســـم الـلـه الـــــرحمـن الـــرحیــم🩸
🕊زیارتنـامـه ی #شهـــــــداء🕊
🌹🌱اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یَا اَولِیـاءَ اللـهِ وَ اَحِبّـائَـهُ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یَا اَصفِیَـآءَ الـلهِ وَ اَوِدّآئَـهُ🌷 اَلسَـلامُ عَلَیـکُم یا اَنصَـارَ دیـنِ اللهِ🌷اَلسَـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ رَسُـولِ الـلهِ🌷اَلسَـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ اَمـیرِالمُـومِنـینَ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ فاطِـمَةَ سَیِّـدَةِ نِسـآءِ العـالَمیـنَ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ اَبـی مُحَمَّـدٍ الحَسَـنِ بـنِ عَلِـیٍّ الـوَلِیِّ النّـاصِـحِ🌷اَلسَّـلامُ عَلَیـکُم یـا اَنصـارَ اَبـی عَبـدِ اللـهِ🌷 بِـاَبـی اَنـتُم وَ اُمّـی طِبـتُم🌷وَ طابَـتِ الـاَرضُ الَّتـی فیها دُفِنـتُم ، وَفُـزتُـم فَـوزًا عَظـیمًا🌷فَیا لَیـتَنی کُنـتُ مَعَکُـم فَـاَفُـوزَ مَعَـکُم🌹🌱
🩸ســــــلام بـــر شهـــــــــدآء🩸
🌷@parastohae_ashegh313🌷
#سردار_عاشورایی_خیبر_همت 🚩
جنازهی #حاج_همت سه روز گم شد.
چندتا از رفقا و همرزمای نزدیکش در به در دنبال پیکر حاجی بودن.
از این سردخونه به اون سردخونه،
از این معراج به اون معراج،
دستِ آخر #حاجی رو بین شهدای #لشکر۳۱_عاشورا پیدا کردن.
از روی بادگیر و زیرپوش و چراغقوهی تو جیبش.
ولی من میخوام بگم، چه سرّی بود که توی #خیبر عاشورایی بجنگی، همهی نیروهاتو فدا کنی و فقط خودت باشی و خودت، مثل اربابت امام حسین علیهالسلام هم به #شهادت برسی و توی لشکر عاشورا پیدات کنن!!؟؟؟
بعد اونوقت چشاتم اختصاصی خدا واسه خودش بخواد،
چون اون چشما نامحرم ندید و فقط خدا رو دید...!!؟؟؟
#دلنوشتــه....
🌷@parastohae_ashegh313🌷
فصل۲۶
بهنام چشم باز کرد. متوجه شد که در بیمارستان است. نشست روي تخت. ســرش گیج مي رفت. زخم پايش را پانســمان کرده بودنــد. لنگ لنگان از اتاق بیــرون آمد. تعــداد مجروحین آن قدر زياد بود که پرســتارها و دکترها فرصت براي اســتراحت نداشــتند. بیمارستان آبادان مثل خرمشــهر زير باران خمپاره و توپ قرار داشــت. لنگ لنگان به حیاط رســید. ديد که خانواده هاي زيادي در حیاط بیمارستان اتراق کرده اند. آنجا را بهترين مكان براي گذران زندگي يافته بودند. يك پیرزن متوجه بهنام شد. با دلسوزي جلو آمد. «چي شده خاله؟ مجروح شدي، بمیرم الهي!»بهنام خجالت کشــید. دوست نداشــت مثل بچه ي کوچك با او رفتار کنند. پیرزن دست بهنام را کشید. «بیا اينجا برايت چايي بريزم. گشنه ات که نیست؟» بهنام دلش نیامد دل پیرزن را برنجاند. همراه پیرزن تا کنار يك نخل رفت. بــه نخل تكیه داد و نشســت. پیرزن براي بهنام چايــي ريخت. يك زن با چند پســربچه در حال عبور بودند. پیرزن صدايشــان کرد. بهنام ديد که بچه ها انگار لال هســتند. آرام و مطیع کنار پیرزن نشســتند. مادر بچه ها تكیده بود. بچه ها هم لاغر و استخواني بودند. پیرزن گفت: «ننه، چرا اين جور شديد؟ چرا بچه ها مثل دنبه آب شده اند؟» بهنام ســرش پايین بود. چايي را مزه مزه مي نوشــید و گوشش به حرف هاي آنها بود. «آخه چرا چشمات گود افتاده. چرا بچه ها اين همه دست و پاشون کبره بسته. تو را به خدا حال و روزشان را ببین!؟ انگار صد سال گرسنگي کشیده اند.» زن تــكان تكان مي خــورد و کلمات را جويــده و بي تكلــف از دهان بیرون مي ريخت.
🌹داستان شهید بهنام محمدی🌹
@parastohae_ashegh313