4_6001161977961907369.mp3
8.74M
🎧 #بشنوید | #شور شنیدنی
🎼 چه اضطراب و چه باکی ز آفتاب قیامت...
🎤 #حسین_سیب_سرخی
💚 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
🌐 @partoweshraq
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
✅ چطور جواب جوان هارو بدیم!
⛔ دشمن برای جذب جوانان و گمراهی آنان از اسلام بسیار خرج سنگین می کند.
🎙حجت الاسلام #دانشمند
🌐 @partoweshraq
4_5969789745830560688.mp3
4.88M
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
✅ چطور جواب جوان هارو بدیم!
⛔ دشمن برای جذب جوانان و گمراهی آنان از اسلام بسیار خرج سنگین می کند.
🎙حجت الاسلام #دانشمند
🌐 @partoweshraq
🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان
⚜ #آیت_الله_بهجت(ره):
🎙عاجزترین مردم کسی است که از دعا کردن عاجز باشد! و موفق کسی است که دعایش با شرایط، یعنی بهشرط توبه و صادقانه و حقیقی و مستمر باشد؛ و در صورت تأخیر در اجابت، ناامید نشود و دست از دعا و تضرع و التماس برندارد و مأیوس نشود.
📚 در محضر بهجت، ج ٣، ص ٢٨۵.
🌐 @partoweshraq
🕓 💠🚻💠 #مشاوره_خانواده
⚜🚺⚜🚼⚜🚹⚜
💇♂ ظاهر نوجوان
👌نوجوانان در سنین نوجوانی علاقه زیادی به دیده و پذیرفته شدن از طرف جامعه دارند، بنابراین برای این کار اقدام به عوض کردن ظاهر و نوع پوشش خود میکنند.
⛔ در مواجهه با این گونه مسائل، نباید با پرخاشگری و توهین فرزندتان را از تغییر ظاهرش منع کنید!
✅ بلکه باید با زبانی خوش و دلیل و منطق مناسب، او را تشویق به پذیرفته شدن از راههای دیگری غیر از تغییر ظاهر غیر متعارف کنید.
از او بخواهید که رشته هنری یا ورزش مورد علاقهاش را به صورت حرفهای ادامه دهد
و موفقیتها و قهرمانیهای پیاپیاش سبب غرور و افتخار خودش و شما باشد.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت صد و هشتاد و ششم
مجید همانطور که کنارم روی تختخواب نشسته بود، به غمخواری دردهایم بیصدا گریه میکرد و باز میخواست دلم را به شیطنتی عاشقانه شاد کند که با آهنگ دلنشین صدایش برایم شیرین زبانی میکرد.
👁 میدیدم که ساحل چشمانش از هجوم موج اشک سرریز شده و دریای نگاهش از غصه به خون نشسته و باز با صدای بلند میخندید تا روی طوفان غمهایش سرپوش بگذارد و من که دیگر توانی برای پنهان کاری نداشتم، پیش محرم اسرار دلم بیپروا گریه میکردم.
💓 پرده از جای جراحتهای جانم کنار زده و از اعماق قلب غمدیدهام ضجه میزدم و مجید مثل همیشه با همان سکوت سرشار از احساس همدردی، دلداریام میداد.
🛌 سخت محتاج گرمای عشقش شده بودم و دست دراز کردم تا دستش را بگیرم که نیاز انگشتانم روی تن سرد و سفید تشک ماسید و گریه روی گونههایم خشک شد.
🚪مجید کنارم نبود، من در تاریکی اتاق تنها روی تخت خزیده بودم و از آن رؤیای شیرین فقط بارش اشکهایم حقیقت داشت که هنوز ملحفه سفید تشک از گریههای دلتنگیام خیس بود.
روی تختخواب نیم خیز شدم و هنوز نمیخواستم باور کنم حضور مجید در این کنج تنهایی فقط یک خواب بوده که چند بار دور اتاق چشم چرخاندم تا مطمئن شوم امشب سومین شبی است که دور از مجیدم با گریه به خواب میروم و با خیالش از خواب میپرم.
🕰با چشمان خمارم نگاهی به ساعت رومیزی کنار تختم کردم. چیزی تا ساعت پنج صبح نمانده و باید مهیای نماز میشدم که از این بد خوابی طولانی دل کَندم و با بدن سنگینم از روی تخت بلند شدم.
یک دست به کمرم گرفته و با دست دیگر روی دیوار خانه دست میکشیدم که دست دیگری برای یاریام نمیدیدم تا بلاخره خودم را به بالکن رساندم و به یاد آخرین دیدار مجید، روی چهارپایهای که در بالکن گذاشته بودم، نشستم.
🚪حالا سه روز میشد که در این خانه حبس شده و پدر نه تنها همه درها را به رویم قفل میکرد که حتی به عبدالله هم به سختی اجازه ملاقات با این زندانی انفرادی را میداد و عبدالله هر بار باید ساعتی با پدر مجادله میکرد تا بلاخره دل سنگش نرم شده و در را برای عبدالله باز کند.
👨ابراهیم و لعیا و محمد و عطیه هم از ماجرا خبر داشتند، ولی جز عبدالله کسی جرأت نمیکرد به دیدارم بیاید.
👥 شاید ابراهیم و محمد میترسیدند که به ازای برقراری ارتباط با این مجرم، کارشان را از دست بدهند که هیچ سراغی از تنها خواهرشان نمیگرفتند.
🍊🍑 در عوض، عبدالله هر چه میتوانست و به فکرش میرسید برایم میآورد؛ از میوه های نوبرانهای که به توصیه مجید برایم میگرفت تا گوشی موبایل و یک سیم کارت اعتباری که دور از چشم پدر آورده بود تا بتوانم با مجید صحبت کنم و حالا این گوشی کوچک و دست دوم، تنها روزنه روشنی بود که هر لحظه دوای دلتنگیهایم میشد.
🏭 عبدالله میگفت هر چه اصرار کرده تا مجید به خانه مجردی او برود، نپذیرفته و شبها در استراحتگاه پالایشگاه میخوابد.
👨 بعد از عبدالله چه زود نوبت مجید شده بود تا از این خانه آواره شود و میدانستم همین روزها نوبت من هم خواهد رسید.
🚪در این دو سه روز، چند بار درِ این خانه به ضرب باز شده و پدر با همه کوه غیظ و غضبش بر سرم آوار شده بود تا طلاقم را از مجید بگیرم و زودتر نوریه به این خانه برگردد و من هر بار در دریای اشک دست و پا میزدم و التماس میکردم که مجید همه زندگیام بود.
👴 چند بار هم به سراغ نوریه رفته بود تا به وعده طلاق من هم که شده، او را به این خانه بازگرداند، ولی آتش کینه نوریه جز به یکی از سه شرطی که پدرش گذاشته بود، خاموش نمیشد.
🔥پدر هم به قدری از مجید متنفر شده بود که حتی به سُنی شدنش هم راضایت نمیداد و فقط مصمم به گرفتن طلاق دخترش بود.
🌃 دیشب هم که بار دیگر به اتاقم هجوم آورده بود، تهدیدم کرد که فردا صبح باید کار را تمام کنم و حالا تا ساعاتی دیگر این موعد میرسید.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
⚜ #نکات_ناب_استاد_انصاریان
🚩 کلمه عمل که در قرآن، روایات و دعاها آمده، به معنای حرکت به سوی اهداف مثبت است.
🌐 @partoweshraq
#حـلقـہ_عشـاق
🎊 #شادمانه 😁
💞 نسبت خیلی خیلی خیلی نزدیک!!
👥 مردی به کسی گفت: حق مرا بده که ما با هم نسبت داریم!
⁉ گفت از کجا؟!
☝گفت: پدر تو، مادر مرا خواستگاری کرد و اگر با هم ازدواج کرده بودند، من تو بودم!!!
👌گفت: به خدا که هیچ نسبتی از این نزدیک تر نیست!!
📘 منبع: کشکول نبوی (عهد عتیق)، سید ابراهیم نبوی، صفحه ۳۲.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹 #حسین_جانم
🌺 مطمئنم حاجتم را بادعا خواهم گرفٺ
💚 دامنٺ رادر میان اشڪها خواهم گرفٺ
💚 با دم یاڪاشف الڪرب الحسینم عاقبٺ
🌺 ڪربلا رااز ابوالفضل شما خواهم گرفٺ
✋ اللهم ارزقنا ڪربلا
🌐 @partoweshraq
4_5990096935321601245.mp3
11.75M
🕥💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | حتماً
💵 بانی روزمزد...!!
🎙حجتالاسلام شیخ عباس #صراف
💚 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
🌐 @partoweshraq
#کرامات
📡 #نشر_حداکثری
⚜ امام على (عليه السلام):
🔅خود را رسوا مسازيد، تا خشمتان را فرو نشانيد. اگر نادانى با شما نادانى كرد، بردبارىِ شما بايد آن را فرا بگيرد.
📗غررالحكم، حدیث ١٠٢۴٠.
🌐 @partoweshraq
#حدیث
🌹 #سواد_زندگی
🌟 الگوی زیبایی برای دیگران باش.
👁 سعی کن کسی که تو را می ببیند، آرزو کند مثل تو باشد.
🔅از ایمان،
🔅از عقیده،
🔅از عبادت،
🔅از اخلاق،
🔅از تعهد سخن نگو!
🗣 دوره حرفِ خوب زدن، دیگر تمام شده؛ بگذار مردم با اعمال تو خوب بودن را بشناسند…
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #ببینید
🎥 هالیود و مهدویت
🎙دکتر علیرضا پور مسعود
🌐 @partoweshraq
💠🌹💠 ٺشـــرفــــــ👣ــــــاٺ
💦 آبی خنک و شیرین
🕋 #مرحوم_الهی_قمشه_ای سالی به سفر حج مشرف شده بود.
🏜 در صحرا تشنگی بروی غلبه می کند و امان از او می رباید. رو به آسمان کرده، می گوید:
✋ خدایا آبی برسان!
👣 ناگاه سیدی پدیدار می شود و ظرف آبی بدیشان می دهد.
👤مرحوم الهی قمشه ای تعریف می کرده که:
💦 آبی به این شیرینی و خنکی نخورده بودم. وقتی سیراب شدم، آن سید بقیه آب را به سر و رویم ریخت؛ زمانی که سر بلند کردم دیدم نیست. [١]
📚 پی نوشت:
[١]. حسن زاده آملى، در آسمان معرفت، ص ٢٣۴.
📙منبع: کارگر، رحیم؛ داستان ها و حکایت های حج، ص ٩٠.
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#تشرفات
#حـلقـہ_عشـاق
🌼 جمعه صبحست به نرگس برسان اين پيغام
🌼 سوخت بی عطر تو اين باغ، کمی زود بيا...
☀سلام؛ صبح زیبای آدینه تون بخیر
🌸 با آرزوی روزی پر از خاطره های خوب
🌐 @partoweshraq
#شعر_انتظار