📖 سخن #بهلول در آشکار کردن نیت عایشه در شب قدر!!
👳🏻بهلول بر جمعی می گذشت که دور هم نشسته و مذاکره #حدیث و #روایت می کردند و در ضمن از قول #عایشه نقل می نمودند که اگر #شب_قدر را درک می کردم، هیچگونه درخواستی از خداوند نداشتم به جز اینکه عافیت و صحت داده و مغفرت و رحمت خود را شامل حال من فرماید!
👌بهلول، روایت را شنیده و اظهار داشت که نصف دیگر این دعا را فراموش کرده اید!!
👥 گفتند چیست؟
👳🏻گفت: و اینکه ظفر و غلبه پیدا کنم بر #علی_بن_ابیطالب (علیه السلام)!!!
🔥آری، عایشه از روز نخست و از آن روزی که علاقه و محبت همسر خود، #پیامبر_اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را نسبت به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) مشاهده می کرد، نمی توانست دوستی و علاقه آن حضرت را در دل خود بپروراند و به موجب غریزه که مخصوص زن ها است، این معنی به تدریج بر شدت بغض و کینه عایشه می افزود.
🌴مخصوصاً از روزی که موضوع #خلافت و #وصایت به میان آمده و به اشاره و تصریح پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، آن حضرت به مقام جانشینی و #امامت منصوب گشته و پدر پیر عایشه که پیوسته در کمین این مقام بود، از حیازت (به دست آوردن) این منصب برکنار گردید.
👌این است که وجود امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از هر جهت مخالف آمال و آرزوهای عایشه محسوب می شد و انصافا این جمله کمال تبحر و فضل و اطلاع دانشمند بزرگوار، بهلول را می رساند که چگونه با یک اشاره مختصر، یک حقیقت بزرگی را بیان فرموده است.
📕 منبع: سرگذشت و قصه های عارف کامل و دانشمند شهیر بهلول عاقل، حسن مصطفوی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#داستان_کوتاه
⚠️ آزمونی که بهلول در آن قبول شد!!
🔥 (هارون الرشيد) خليفه عباسى خواست كسى را براى قضاوت بغداد تعيين نمايد، با اطرافيان خود مشورت كرد، همگى گفتند:
👥👤 براى اين كار جز #بهلول صلاحيت ندارد.
🏰 بهلول را خواست و قضاوت را به وى پيشنهاد كرد.
👳🏼♂✋🏻 بهلول گفت: من صلاحيت و شايستگى براى اين سمت ندارم!
🔥 هارون گفت: تمام اهل بغداد مى گويند جز تو كسى سزاوار نيست، حال تو قبول نمى كنى!
☝️🏻بهلول گفت: من به وضع و شخصيت خود از شما بيشتر اطلاع دارم، و اين سخن من يا راست است يا دروغ، اگر راست باشد شايسته نيست كسى كه صلاحيت منصب قضاوت را ندارد متصدى شود. اگر دروغ است شخص دروغگو نيز صلاحيت اين مقام را ندارد.
🏰 هارون اصرار كرد كه بايد بپذيرد، و بهلول يك شب مهلت خواست تا فكر كند!!
🌄 فردا صبح خود را به ديوانگى زد و سوار بر چوبى شده و در ميان بازارهاى بغداد مى دويد و صدا مى زد دور شويد، راه بدهيد اسبم شما را لگد نزند!!
👥👥 مردم گفتند: بهلول ديوانه شده است! خبر به هارون الرشيد رساندند و گفتند: بهلول ديوانه شده است!!
🔥 گفت: او ديوانه نشده ولكن دينش را به اين وسيله حفظ و از دست ما فرار نمود تا در حقوق مردم دخالت ننمايد. (۱)
🍗 آرى آزمايش هر كس نوعى مخصوص است نه تنها رياست براى بهلول آماده بود بلكه غذاى خليفه را براى او مى آوردند مى گفت:
👈🏻 غذا را ببريد پيش سگهاى پشت حمام بياندازيد، تازه اگر سگها هم بفهمند از غذاى خليفه نخواهند خورد!
📚 پی نوشت:
۱. پند تاريخ ۱/۱۸۱ - روضات الجنات ص ۳۶ - غرائب الاخبار سيد نعمت الله جزايرى.
📗 يكصد موضوع ۵۰۰ داستان، سيد على اكبر صداقت
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#پندها
#روایت
#داستان_کوتاه