eitaa logo
پرتو اشراق
705 دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
12.8هزار ویدیو
52 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥 تأسّف‌ إبليس‌ از رستگاري‌ مؤمن‌ هنگام‌ مرگ‌ 🤲🏻 به مناسبت ، شب نزول رحمت و مغفرت 📿 📚 علامه مجلسي‌ در «بحارالأنوار» مرسلاً روايت‌ مي كند از رسول‌ خدا (صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله) كه‌: 🌹حضرت‌ رسول‌ الله‌ (صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌) فرمودند: 🔅«چون‌ پروردگار تبارك‌ و تعالي‌ از بنده خود راضي‌ باشد، به‌ فرشته مرگ‌ ميگويد: ✨اي‌ ملك‌ الموت‌ از نزد من‌ به سوي‌ فلان‌ كس‌ برو، و روح‌ او را براي‌ من‌ بياور؛ ديگر اعمال‌ شايسته‌اي‌ كه‌ به جا آورده‌ كافي‌ است‌، من‌ او را امتحان‌ نموده‌ام‌ و در منزلگاه‌ خوبي‌ كه‌ مورد محبّت‌ من‌ بوده‌ است‌ او را يافته‌ام‌. 🌹ملك‌ الموت‌ از بارگاه‌ عزّجلال‌ الهي‌ نازل‌ مي شود، با پانصد فرشته‌ كه‌ با آنها شاخه‌هاي‌ گل‌ و دسته‌هاي‌ ريشه‌دار گُل‌ زعفران است‌. ⚜ هر يك‌ از آن‌ فرشتگان‌ او را بشارت‌ مي دهند به‌ بشارتي‌ غير از آنچه‌ فرشته ديگر بشارت‌ بدان‌ داده‌ است‌. 🌹🌹 در آن‌ هنگام‌، فرشتگان‌ همه‌ شاخه‌هاي‌ گل‌ و شاخه‌هاي‌ زعفران‌ را در دست‌ ميگيرند و براي‌ خروج‌ روح‌ او از طرفين‌ به‌ دو صفّ طولاني‌ صفّ مي‌بندند. 👹 چون‌ إبليس‌ كه‌ رئيس‌ شياطين‌ است‌ چشمش‌ به‌ اين‌ منظره‌ مي‌افتد، دو دست‌ خود را به‌ روي‌ سرش‌ گذارده‌ و فرياد مي‌كشد. 👿👿 پيروان‌ او كه‌ او را در چنين‌ حالي‌ مي‌بينند مي گويند: اي‌ بزرگ‌ ما چه‌ حادثه‌اي‌ روي‌ داده‌ است‌ كه‌ چنين‌ برافروخته‌ شدي‌؟ 👹 او مي گويد: مگر شما نمي‌بينيد كه‌ اين‌ بنده خدا چه‌ اندازه‌ مورد كرامت‌ و احترام‌ واقع‌ شده‌ است‌؟ كجا بوديد شما از اغواي‌ او؟ 👿👿 آنها مي گويند: ما كوشش‌ خود را درباره او نموديم‌، چون‌ از ما اطاعت‌ نكرد مؤثّر واقع‌ نشد!» 🦋 البتّه‌ پانصد فرشته‌ در اين‌ روايت‌، به‌ اندازة‌ سعه‌ و قابليّت‌ شخص‌ مؤمن‌ است‌، و اگر أحياناً درجات‌ او در نزد خداوند تبارك‌ و تعالي‌ بسيار عالي‌ باشد چه‌ بسا هزار فرشته‌ يا ده‌ هزار و يا هفتاد هزار فرشته‌ بفرستد. 📚 پی نوشت: ۱. «بحارالانوار» كتاب‌ العدل‌ و المعاد، طبع‌ آخوندي‌، جلد ۶، ص‌ ۱۶۱. 📗 معاد شناسی، جلد دوم، علامه سيّد محمّد حسين‌ حسينی‌ طهرانی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🪨 راه نجات 🤲🏻 به مناسبت ، شب نزول رحمت و مغفرت 📿 🌹 پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) فرمود: ⛰ سه نفر از بنى اسرائيل با هم به مسافرت رفتند در ضمن سير و سفر در غارى به عبادت خدا پرداختند، ناگهان! سنگ بزرگى از قله كوه فرود آمد و بر در غار افتاد و دهانه غار به كلّى بسته شد. و مرگ خود را حتمى دانستند. 🧔🏻‍♀🧔🏻‍♂👳🏻‍♂ پس از گفتگو و چاره انديشى زياد به يكديگر گفتند: ☝️🏻به خدا سوگند! از اين مرحله خطر راه رهايى نيست مگر اينكه از روى راستى و درستى با خدا سخن بگوييم! اكنون هر كدام از ما عملى را كه فقط براى رضاى خدا انجام داده ايم به خدا عرضه كنيم، تا خداوند ما را از گرفتارى نجات بخشد. 🧔🏻‍♂ يكى از آنها گفت: ✋🏻 خدايا! تو خود مى دانى كه من عاشق زنى شدم كه داراى جمال و زيبايى بود و در راه جلب رضاى او مال زيادى خرج كردم، تا اينكه به وصال او رسيدم و چون با او خلوت كردم و خود را براى عمل خلاف آماده نمودم، ناگاه در آن حال به ياد آتش جهنم افتادم. از برابر آن زن برخواسته بيرون رفتم. خدايا! اگر اين كار من به خاطر ترس از تو بوده و مورد رضايت واقع شده، اين سنگ را از جلوى غار بردار! 🪨 در اين وقت سنگ كمى كنار رفت به طورى كه روشنايى را ديدند. 🧔🏻‍♀ دومى گفت: ✋🏻 خدايا! تو خود آگاهى كه من عده اى را اجير كردم كه برايم كار كنند و قرار بود هنگامى كه كار تمام شد. به هر يك از آنان مبلغ نيم درهم بدهم، چون كار خود را انجام دادند من مزد هر يك از آنها را دادم ولى يكى از ايشان از گرفتن نيم درهم خوددارى كرده و اظهار داشت: 🌾 اجرت من بيشتر از اين مقدار است، زيرا من به اندازه دو نفر كار كرده ام، به خدا قسم كمتر از يك درهم قبول نمى كنم در نتيجه مزدش را نگرفته رفت و من با آن نيم درهم بذر خريده كاشتم خداوند هم بركت داد و حاصل زياد برداشتم پس از مدتى همان اجير پيش من آمده و مزد خود را مطالبه نمود. من به جاى نيم درهم، هيجده هزار درهم (اصل سرمايه و سود آن) به او دادم خداوندا! اگر اين كار را من تنها به خاطر ترس از تو انجام داده ام اين سنگ را از سر راه ما دور كن! 🪨 در آن لحظه سنگ تكان خورد، كمى كنار رفت به طورى كه در اثر روشنايى همديگر را مى ديدند، ولى نمى توانستند بيرون بيايند. 👳🏻‍♂ سومى گفت: ✋🏻 خدايا! تو خود مى دانى كه من پدر و مادرى داشتم كه هر شب شير برايشان مى آوردم تا بنوشند، يك شب دير به خانه آمدم و ديدم به خواب رفته اند خواستم ظرف شير را كنارشان گذاشته و بروم، ترسيدم جانورى در آن شير بيفتد، خواستم بيدارشان كنم، ترسيدم ناراحت شوند، بدين جهت بالاى سر آنها نشستم تا بيدار شدند و من شير را به آنها دادم! بار خدايا! اگر من اين كار را به خاطر جلب رضاى تو انجام داده ام اين سنگ را از ما دور كن! ☀️ ناگهان! سنگ حركت كرد و شكاف بزرگى به وجود آمد و توانستند از آن غار بيرون آمده و نجات پيدا كنند. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۲۱، ۴۲۷ و ج ۷۰، ص ۲۴۴، ۳۸۰ با كمى اختلاف 📚 داستانهاى بحارالانوار، جلد اول، محمود ناصرى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌪 تجسم اعمال در قبر 🤲🏻 به مناسبت ، شب نزول رحمت و مغفرت 📿 🌤 روزى به ديدار شخصى كه از اهل معرفت و بصيرت بود و در كنار يك قبرستان در اصفهان منزل داشت مى رود. 👳🏼‍♂ شيخ بهائى به دوستش مى فرمايد: روز گذشته در اين قبرستان كنار خانه شما امر عجيبى را ديدم كه جماعتى ميتى را در گوشه اى از اين گورستان دفن كردند، پس از چند ساعت كه گذشت و همه از قبرستان خارج شدند، بوى بسيار خوش و معطرى به مشام من خورد كه با عطرهاى دنيا قابل قياس نبود بسيار تعجب كردم كه اين بوى عطر از كجاست؟ 👁 به اطراف نگاه كردم، يكباره جوان زيبا رويى را ديدم كه به سمت آن قبر مى رفت كم كم از ديده گانم محو شد. طولى نكشيد كه بوى متعفن و بدى به مشام من رسيد كه از هر بوى گندى در دنيا بدتر بود، باز متعجب شدم به اطراف نگاه كردم، سگى را ديدم كه بسوى همان قبر مى رفت و سپس ناپديد شد. 🩸همينطور بحالت تعجب ايستاده بودم كه ناگهان همان جوان زيبا از طرف آن قبر برگشت ولى بسيار مجروح و زشت شده بود. ✋🏻 به خودم جراءت دادم كه بسوى او بروم و سؤ ال كنم ، به كنارش رفتم و گفتم: حقيقت امر را براى من روشن كن!! 🧔🏻گفت: من عمل صالح اين ميتى بودم كه الان شما شاهد دفن او بوديد و من در كنارش بايد مى بودم كه ناگهان، سگى وارد قبرش شد كه همان اعمال زشت و ناشايست او بود و چون گناهان او بيشتر از اعمال صالح او بود لذا آن سگ به من حمله كرد و مرا از قبر، بيرون انداخت، و الان همان سگ با او هم نشين است!! ☝️🏻شيخ بهائى مى فرمايد: اين نوع از مكاشفات صحيح است چون بعقيده ما اعمال انسان در عالم قبر و برزخ تجسم پيدا مى كند و به صورتهاى متناسب با اعمال تبديل مى شود، كه اگر اعمال صالح باشد، به صورتهاى زيبا جلوه مى كند و ظاهر مى شود و اگر اعمال ناپسند، در انسان جمع شده باشد، به شكل صورتهاى زشت ظاهر مى شود. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. عالم برزخ، ص ۱۳۳. 📓 عجب حكايتى...!، سيد ابوالحسن حسينى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
چرا دعاى ما مستجاب نمى شود؟ 🌴 روزى ابراهيم ادهم در بازارهاى بصره عبور مى كرد و مردم اطرافش را گرفته و گفتند: 👥👤 ابراهيم! خداوند در قرآن مجيد فرموده: 🔅«ادعونى استجب لكم»؛ مرا بخوانيد جواب مى دهم شما را، مامى خوانيم ولى دعاى ما مستجاب نمى شود!! 👳🏻‍♂☝️🏻ابراهيم گفت: علتش آن است كه دلهاى شما بواسطه ده چيز مرده است (دعايتان صفائى ندارد و دلهاى پاك و بى آلايش نيست)!! 👥👤 پرسيدند آن ده امر چيست؟! ☝️🏻گفت: اول آنكه خدا را شناختيد ولى حقش را ادا ننموديد. ☝️🏻دوم: قرآن را تلاوت كرديد ولى عمل به آن نكرديد. ☝️🏻سوم: ادعاى محبت با پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نموديد ولى با اولادش دشمنى كرديد ☝️🏻چهارم: ادعا كرديد با شيطان عداوت و او را دشمن هستيم ولى در عمل با او موافقت نموديد. ☝️🏻پنجم: مى گوئيد به بهشت علاقمنديم اما براى وارد شدن در بهشت كارى انجام نمى دهيد. ☝️🏻ششم: گفتيد از آتش جهنم مى ترسيم ولى بدنهاى خود را در آن افكنديد. ☝️🏻هفتم: به عيب جوئى مردم مشغول شديد و از عيوب خود غافل مانديد. ☝️🏻هشتم: گفتيد دنيا را دوست نداريم و ادعاى بغض آن را نموديد ولى با حرص جمعش مى كنيد. ☝️🏻نهم: اقرار به مرگ داريد ولى خويشتن را مهيا براى آن نمى كنيد. ☝️🏻دهم: مردگان را دفن نموديد اما از آنها عبرت و پند نگرفتيد. اين علل ده گانه است كه باعث مستجاب نشدن دعاى شما مى شود. 🔅دردا كه در اين را بسی رنج كشيديم 🔅بس راه بريديم و به منزل نرسيديم 🔅قومى كه ره راست گزيدند و رسيد 🔅ما در غم تحصيل ره راست خميديم 🔅گفتند كه اين راه به مقصد دو سه گامست 🔅طى شد عمر و به مقصد نرسيديم 🔅گفتند ز خود تا نرهى ره نشود طى 🔅جان رفت برون از تن واز خود برهيديم 🔅هر تخم كه در مزرعه عمر نشانديم 🔅حيرت درويديم و به حسرت نگريدي 📗 قصص الدعا يا داستانهايى از دعا، (جلد اول)، شهيد احمد مير خلف زاده و قاسم ميرخلف زاده 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌸 روح‌ و ريحان‌ يا حميم‌! 🌋 🤲🏻 به مناسبت ، شب نزول رحمت و مغفرت 📿 ⚜ امام‌ كاظم‌ (ع‌) از پدرش‌، نقل‌ مي‌كند كه‌ هر مؤمنی رحلت‌ كند، هفتاد هزار فرشته‌، او را تا قبر، تشييع‌ مي‌ كنند. 👥 وقتي‌ او را وارد قبر مي‌ كنند، نكير و منكر نزد او مي‌ آيند و او را مي‌ نشانند و به‌ او مي‌ گويند: خدايت‌ كيست‌؟ چه‌ ديني‌ داري‌؟ پيامبرت‌ كيست‌؟ ☝️🏻او جواب‌ مي دهد: اللّه‌ پروردگارم‌ و محمّد، پيامبرم‌ و اسلام‌، دينم‌ است‌. 🍎 در اين‌ هنگام‌، قبر او را تا آنجا كه‌ چشم‌ كار مي‌ كند، وسيع‌ مي‌ كنند و براي‌ او غذاي‌ بهشتي‌ مي‌ آورند و بر او روح‌ و ريحان‌، وارد مي‌ كنند.. همانطور كه‌ خدا فرموده‌ است‌: 🔅«اگر از مقربين‌ باشد، روح‌ و ريحان‌ - در قبر- و بهشت‌ پر از نعمت‌- در آخرت‌ - است‌». ⚰ ولي‌ وقتي‌ كافر مي‌ ميرد، هفتاد هزار، مأمور جهنم‌ او را تا قبر همراهي‌ مي‌ كنند! او با فريادي‌ كه‌ همة‌ موجودات‌، غير از انس‌ و جن‌ّ، مي‌ شنوند، مي‌گويد: مرا برگردانيد! شايد از مؤمنين‌ گردم‌ و عمل‌ صالح‌، انجام‌ دهم‌! 👥👥 آنان‌ پاسخ‌ مي‌ دهند: هرگز! تو فقط‌ حرف‌ مي‌ زني‌! 👤 و مأموري‌ مي‌ گويد: اگر او را برگردانيد، باز هم‌ به‌ اعمال‌ بدش‌ ادامه‌ مي‌ دهد! ⚰ وقتي‌ او را وارد قبر مي‌ كنند و تشييع‌ كنندگان‌ و مردم‌، بر مي‌ گردند، نكير و منكر، با بدترين‌ شكل‌ به‌ سراغش‌ مي‌ آيند و او را مي‌ نشانند و مي‌گويند: 👥 پروردگارت‌ كيست‌؟ چه‌ ديني‌ داري‌؟ پيامبرت‌ كيست‌؟ او نمي‌تواند جواب‌ دهد و زبانش‌، به‌ لكنت‌ مي‌ افتد! 💥 در اين‌ موقع‌، مأمورين‌، ضربه‌ اي‌ بر او مي‌ زنند كه‌ همة‌ موجودات‌ به غير از انس‌ و جن‌ّ، از آن‌ به‌ لرزش‌ مي‌ افتند!! 👥 باز از او سؤال‌ مي‌ كنند: خدايت‌ كيست‌؟ چه‌ ديني‌ داري‌؟ پيامبرت‌ كيست‌؟ ✋🏿 جواب‌ مي‌ دهد: نمي‌ دانم‌! 👥 آنان‌ مي‌ گويند: ندانستي‌ و هدايت‌ نيافتي‌ و رستگار نشدي‌! 🌋 سپس‌ دري‌ از درهاي‌ عذاب‌ را بر او باز مي‌ كنند و از حميم‌ جهنم‌، بر او مي‌ ريزند، همانطور كه‌ خدا مي‌ فرمايد: 🔅«وَ اَمّا اِن‌ْ كان‌َ مِن‌َ الْمُكَذِبين‌َ الْضالّين‌َ فَنُزُل‌ٌ مِن‌ْ حَميم‌ٍ»؛ 🔅«اگر از تكذيب‌ كنندگان‌ و گمراهان‌ بود، پس‌ حميم‌ بر او مي‌ باشد». 📗 از عالم بعد از مرگ چه خبر؟ محمد تقي صرفي پور 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🔥 موعظه اى از گنه كار! 🤲🏻 به مناسبت ، شب نزول رحمت و مغفرت 📿 🧔🏻 مردى محضر حضرت عيسى عليه السلام آمد و عرض كرد: - مرتكب زنا شده ام، مرا از گناه پاك كن! 🕳 عيسى عليه السلام دستور داد كه اعلام كنند تا تمام مردم را تطهير گناهكار حاضر شوند و براى مجازات وى گودالى كندند. 👥👥 وقتى همه جمع شدند و گناهكار در گودال اجراى قانون الهى قرار گرفت، نگاهى به جمعيت انبوه مردم انداخت كه همه آماده مجازات او بودند. با صداى بلند گفت: ☝️🏻«اى مردم! هر كس خودش آلوده به گناه است و بايد كيفر ببيند، حق ندارد در مجازات من شركت كند!» 👥 با شنيدن اين جمله همه رفتند. تنها حضرت عيسى عليه السلام و حضرت يحيى عليه السلام ماندند. 🌷 در اين هنگام يحيى عليه السلام پيش آمد و به آن مرد نزديك شد و گفت: - اى گناهكار! مرا موعظه كن! 🧔🏻☝️🏻مرد گفت: اى يحيى! مواظب باش خودت را در اختيار هواى نفست مگذارى! زيرا سقوط كرده و بدبخت خواهى شد. 🌷 يحيى عليه السلام گفت: موعظه اى ديگر بگو! ✋🏻 مرد گفت: هرگز خطاكارى را به خاطر لغزشش ملامت مكن! بلكه در فكر نجات او باش! 🌷حضرت يحيى عليه السلام گفت: باز هم موعظه كن! 🧔🏻 مرد گفت: از به كار بردن غضبت خوددارى نما! 🌷در اين وقت حضرت يحيى گفت: - موعظه هايت مرا كفايت مى كند. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۱۸۸. 📗 داستانهاى بحارالانوار، جلد سوم، محمود ناصرى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🔥 روز شنبه و نافرمانى بنى اسرائيل 📚 در كتب تاريخى آمده است، روزى را كه موسى (ع) برای موعظه و عبادت اختصاص داده بود، نخست روز جمعه بود وليكن بنى اسرائيل، مايل بودند روز عبادتشان روزى باشد كه خداوند (به گمان آنان) فراغتش بيشتر باشد و آن روز، روز شنبه است كه كسى جز ايشان عبادت ندارد، چون خودشان را براى اين كار اختيار كردند، خدا هم همان روز را اختيار كرد و موسى هر هفته در روز شنبه به پند و اندرز ايشان مى پرداخت! ⏳سال ها گذشت و بر حسب عادت روز شنبه را محترم مى شمردند و به عبادت مى پرداختند و يا اطاعتى مى كردند كه موجب تقرب به خدا باشد. اين سنت در نسل هاى بعدى هم جريان داشت. تا اينكه در زمان حضرت داود (عليه السلام) در يكى از روستاهايى كه در كنار درياى احمر قرار داشت و آن را (ايله) مى گفتند، طايفه اى از بنى اسرائيل در آنجا زندگى مى كردند و بر حسب سنت آبا و اجدادشان روزهاى شنبه را تعطيل كرده و به عبادت مى پرداختند و از همه كارهاى دنيا از شكار ماهى و يا تجارت و يا صنعت دست مى كشيدند. 🐟 در نزديكى اين روستا، كنار دريا دو سنگ سفيد قرار داشت كه بيشتر در شب و روز شنبه ماهيان بسيارى پيرامون آن دو سنگ جمع مى شدند، چون از شر صيادان ايمن بودند. 🌊 اما بنى اسرائيل جرأت اين كه براى صيد ماهى دست درازى كنند، نداشتند چون روز شنبه بود كه بايد عبادت مى كردند و صيد ماهى و هر كار ديگر دنيايى در آن روز حرام بود. هنگامى كه شب يكشنبه مى شد، ماهيان از آن گودال ها به دريا و در عمق هاى بيشتر مى رفتند و مردم نيز در روزهايى كه مجاز به صيد ماهى بودند دستشان به آنان نمى رسيد!! 👥👤 از اين رو بنى اسرائيل براى چاره جویی گرد هم جمع شدند و به مشورت پرداختند. يكى گفت كه آخر چه جهتى دارد ما اين همه ماهى را در روزى كه كنار دريا مى آيند ترك گفته و روزهاى بعد كه در عمق هاى بيشتر پنهان مى شوند سراغ آنان برويم و از صبح تا شب تلاش كنيم براى اين كه آيا يك ماهى صيد بكنيم يا نكنيم؟ مگر عقلمان را از دست داده ايم، آخر چه اشتباهى است كه ما مى كنيم؟ پس روش عاقلانه اين است كه ما روز شنبه به صيد بپردازیم و هر چه مى خواهيم ماهى صيد كنيم!! 🏞 در پى اين تصميم عده اى از دنياپرستان بنى اسرائيل نقشه اى كشيدند و نهرها و رودهايى از دريا به طرف روستا حفر كردند و در روز شنبه كه ماهى ها به آنجا مى آمدند وارد اين نهرها مى شدند سپس افراد سودجو و دنياپرستان معصيت كار به هنگام پايان روز، راه بازگشت ماهى ها را مسدود مى كردند و سپس روز بعد به صيد مى پرداختند. بدين ترتيب بدون تحمل رنج و سختى، و با نافرمانى پروردگار، صيد فراوانى به دست مى آورند و به منافع دنيوى خود دست مى يافتند!! 👥 وقتى افراد متقى و پرهيزكار آن روستا، از اين عمل دنيا پرستان آگاه شدند، نزد آنان رفتند و به پند و نصيحت و اعلام خطر به آنان پرداختند، ولى گفتار پرهيزكاران در روح سركش آنان هيچ تاثيرى نگذاشت. سپس براى ترك اين رفتار ناپسند دست به اعتراض وسيع ترى زدند و هشدار دادند كه اگر دست از اين كارشان برندارند آنان را از روستا اخراج مى كنند. 👥👤 دنياپرستان به پرهيزكاران گفتند: ما و شما در منافع و منابع اين روستا شريك هستيم؛ شما نمى توانيد ما را از اين سرزمين بيرون كنيد و آن را به انحصار خود درآوريد زيرا اين سرزمين، وطن و محل رزق و روزى ماست ما نمى توانيم اين روستا را ترك كنيم. اگر بر جدايى ما اصرار داريد پس بياييد اين روستا را به دو قسم تقسيم كنيم و ديوارى بين آن بنا كنيم تا هر گروه بنا بر ميل خويش عمل و زندگى كند. 🌴🟫🌳 پرهيزكاران پذيرفتند كه روستا را تقسيم كنند و متمردين را از خود جدا سازند؛ با تفكيك دهكده، هر گروه به كار خود مشغول شدند. 🐟 گنهكاران به لهب و لعب و صيد بى رويه پرداختند و گروه پرهيزكاران همچنان به منع گنهكاران و بيم آنان از عذاب ادامه دادند، ولى چون پند ناصحان در آنان اثرى نكرد، دست از نصيحت برداشتند. 🤲🏻 معصيت كاران به خوش گذرانى و فساد ادامه دادند و مال و اموالشان فزونى يافت و در سركشى و تمرد افراط كردند، تا اين كه داود پيغمبر از اعمال آنان به تنگ آمد و از خداوند براى آنان در خواست عذاب كرد. ⚡️خداوند قهار دعاى او را اجابت كرد و روستاى آنان را به زلزله شديدى گرفتار كرد. پرهيزكاران از وحشت از خانه هاى خود خارج و گنهكاران گرفتار عذاب شدند و وعده خداوند عملى شد و آنان را به كيفر اعمالشان گرفتار ساخت. 📗 قصه هاى قرآن، تاريخ انبياء از آدم تا خاتم، سيد جواد رضوى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
📿 اشتباه عمر بن مسلم!!! 🌹امام صادق عليه السلام جوياى حال يكى از يارانش بنام عمر بن مسلم شد، شخصى عرض كرد: ✋🏻 او به عبادت روى آورده و تجارت را ترك نموده است! 🌹امام فرمود: «واى بر او، آيا نمى داند دعاى ترك كننده كسب و كار، مستجاب نمى شود؟ گروهى از اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله) پس از آنكه آيه دوم و سوم سوره طلاق نازل شد؛ «كسى كه پرهيزكار باشد، خداوند راه گشايشى براى او قرار مى دهد، و به او از جائى كه گمان نبرد، روزى مى دهد، و كسى كه به خدا توكل كند، خدا او را كافى است» (۱)، بعضى از اصحاب درها را بروى خود بستند و به عبادت مشغول شدند و گفتند: ما را خدا كفايت مى كند. 🕌 اين خبر به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) رسيد، آن حضرت براى آنها پيام فرستاد: «چه عاملى شما را به اين كار واداشته است؟» 👥👤 گفتند: طبق آيه دوم و سوم سوره طلاق خداوند متكفل روزى ما شده، از اين جهت مشغول عبادت شده ايم!!! 🌷 پيامبر (صلى الله عليه و آله) به آنها فرمود: 🔅«كسى كه كار و كسب را رها كند و مشغول عبادت شود، دعايش مستجاب نمى گردد، بر شماست به كار و كسب». (۲) 📚 پی نوشت ها: ۱. «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُۚ». ۲- داستانها و پندها ۹/۷۳ - تفسير نور الثقلين ۵/۳۵۴. 📗‌ يكصد موضوع ۵۰۰ داستان، سيد على اكبر صداقت 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🍲 سفره خليفه!! 👳🏻‍♂ شريك بن عبداللّه نخعى از فقهاى معروف قرن دوم هجرى به علم و تقوا معروف بود. مهدى بن منصور خليفه عباسى علاقه فراوان داشت كه منصب (قضا) را به او واگذار كند، ولى شريك بن عبداللّه، براى آنكه خود را از دستگاه ظلم دور نگه دارد زير اين بار نمى رفت. و نيز خليفه علاقه مند بود كه شريك را معلم خصوصى فرزندان خود قرار دهد تا به آنها علم حديث بياموزد، شريك اين كار را نيز قبول نمى كرد و به همان زندگى آزاد و فقيرانه اى كه داشت قانع بود. 🏰 روزى خليفه او را طلبيد و به او گفت: بايد امروز يكى از اين سه كار را قبول كنى، يا عهده دار منصب (قضا) بشوى، يا كار تعليم و تربيت فرزندان مرا قبول كنى، يا آنكه همين امروز نهار با ما باشى و بر سر سفره ما بنشينى. 💭 شريك با خود فكرى كرد و گفت، حالا كه اجبار و اضطرار است، البته از اين سه كار، سومى بر من آسانتر است!! 🍖 خليفه ضمنا به مدير مطبخ دستور داد كه امروز لذيذترين غذاها را براى شريك تهيه كن. 🍯 غذاهاى رنگارنگ از مغز استخوان آميخته به نبات و عسل تهيه كردند و سر سفره آوردند. 👳🏻‍♂ شريك كه تا آن وقت همچو غذايى نخورده و نديده بود، با اشتهاى كامل خورد. خوانسالار آهسته بيخ گوش خليفه گفت: به خدا قسم كه ديگر اين مرد روى رستگارى نخواهد ديد. 🔥 طولى نكشيد كه ديدند شريك هم عهده دار تعليم فرزندان خليفه شده و هم منصب (قضا) را قبول كرده و برايش از بيت المال مقررى نيز معين شد. 🗣 روزى با متصدى پرداخت حقوق حرفش شد، متصدى به او گفت: تو كه گندم به ما نفروخته اى كه اين قدر سمجامت مى كنى؟ 👳🏻‍♂ شريك گفت: چيزى از گندم بهتر به شما فروخته ام، من دين خود را فروخته ام!! (۱) 📚 پی نوشت: ۱. اصول كافى، ج ۲ (باب حق الجوار)، ص ۶۶۸. 📗📕 داستان راستان جلد اوّل و دوّم، استاد شهيد مرتضى مطهرى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🔥 مجازات ذلت بار چهار گروه 🤲🏻 به مناسبت ، شب نزول رحمت و مغفرت 📿 🌹امام صادق (عليه السلام) از پدرانش از اميرالمؤمنين على (عليه السلام) نقل مى نمايد كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمودند: 👥👥 چهار نفر هستند كه اهل جهنم را علاوه بر آزارهايى كه خود دارند، آزار مى دهند، در جهنم آب جوش خورده و داد و فريادشان بلند است، اهل جهنم به يكديگر مى گويند: ⁉️ اينان چه كرده اند كه علاوه بر شكنجه هايى كه خود داريم، از شكنجه آنان ما نيز در عذاب هستيم؟! 🔥يكى از آنان در تابوتى از آتش آويزان، يكى ديگر روده هايش را مى كشد، ديگرى از دهانش چرك و خون جارى است و آن يكى گوشت خود را مى خورد... ⁉️ به كسى كه در تابوت است مى گويند: اى دورترين از رحمت خدا! چه كرده اى كه ما علاوه بر شكنجه هايى كه خود داريم، از شكنجه تو نيز در عذاب هستيم؟! 👹 مى گويد: بدانيد كه من دورترين از رحمت خدا، در حالى مرگم فرا رسيد كه اموال مردم به گردنم بود و نمى توانستم ديون خود را بپردازم. ⁉️ سپس به كسى كه روده هايش را مى كشد، مى گويند: اى دورترين از رحمت خدا! چه كرده اى كه ما علاوه بر شكنجه هايى كه خود داريم، از شكنجه تو نيز در آزار هستيم؟! 👹 مى گويد: بدانيد كه من دورترين از رحمت خدا، اگر بدنم با بول نجس ‍ مى شد، به آن بى اعتنا بودم. ⁉️ آنگاه به كسى كه چرك و خون از دهانش جارى است مى گويند: اى دورترين از رحمت خدا! چه كرده اى كه ما با وجود عذاب هايى كه خود داريم، از عذاب تو نيز معذبيم؟! 👹 مى گويد: بدانيد كه من دورترين از رحمت خدا، هر سخن بدى را نقل كرده و با آن فساد ايجاد مى كردم. ⁉️ آنگاه به كسى كه گوشت خود را مى خورد مى گويند: اى دورترين از رحمت حق! چه كرده اى كه ما با وجود شكنجه هايى كه گرفتار آن هستيم، از شكنجه تو نيز در آزاريم؟! 👹 مى گويد: بدانيد كه من گوشت مردم را با غيبت خورده و سخن چينى مى كردم. 📗 عاقبت و كيفر گناهكاران، سيد جواد رضوى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹حضرت عزرائيل طبيب حاذق 🤲🏻 به مناسبت ، شب نزول رحمت و مغفرت 📿 ⚜ هيبت ملك الموت نسبت به مُحتضر فرق مى كند. براى خوبان و صالحان طبيب حاذق و براى مشركان و كسانى كه در عمرشان عمل خيرى انجام نداده اند، بدترين شكل و هيبت مى باشد. 🌸 براى كسانى كه عمل نيك و شايسته انجام مى دهند، طبيب حاذق مى شود و عمل صالح او واسطه خير مى گردد تا جسم معذّب مريض مؤمن را در مقابل امراض جسمى نجات دهد. و به آن درجه و مكانى كه خداوند در قرآن اش بشارت داده هدايت كند. ✍🏻 ظاهراً از جناب علاّمه حلّى (رحمه الله) است كه نوشت: 🌄 عصرى به قبرستان حلّه رفتم براى فاتحه اهل قبور، اسم ناآشنايى بر قبرى مشاهده كردم. معلوم بود كه اهل حلَّه نيست، چون اسم غير عربى نوشته شده بود و از اهل علم مى باشد. آرزو مى كردم او را مى شناختم. 🤲🏻 دعا كردم خدايا! صاحب اين قبر را به من بشناسان. 🌠 شب در عالم رؤيا سيّد جليل القدرى را ديدم، كه منوّر است و با نشاط گفت: ✋🏻 من صاحب همان قبرم كه برايم فاتحه خواندى از شما متشكرم. ❓علاّمه پرسيد شما كيستيد؟ ✋🏻 گفت: من ايرانى هستم كه براى تحصيل علوم دينى به حلّه آمدم. پس از مدّتى كه در فلان مدرسه بودم مريض شدم، بعد طورى شد كه ديگر از حجره هم نتوانستم بيرون بيايم. حالم خيلى سخت بد شده بود و در آن حال درد بدن مرا مى آزرد. 👃🏻ناگهان بوى خوشى به مشامم رسيد، صورت زيبا و دل ربايى ديدم كه دلم آرام گرفت، احوالم را پرسيد. گفتم: از سر تا پايم ناراحت است. 🌹گفت: ميل دارى طبيب حاذق براى تو بياورم كه راحت شوى. 🛌 گفتم: چه احسانى از اين بهتر و محبّتى از اين بالاتر... ⏳طولى نكشيد يك نفر ديگر آمد، زيبا، معطّر، با مهر و محبّت، احوالم را پرسيد: ❓كجايت درد مى كند؟ 🛌 گفتم: از نوك پا تا مغز سرم. دست اش را روى پايم گذاشت و بالا مى آورد، گفتم: تا اين جا خوب شد. همين طور بالا مى آورد و من مى گفتم تا اين جا خوب شدم. تا دست اش را از سرم گذراند، ديدم خودم كنارى هستم و بدنم (جسدم) كف اطاق افتاده است. 🚪در همين اثنا يكى از طلاب مدرسه وارد شد و دست به بدن من گذاشت، و گفت: آخ! سيّد مرد. ⚰ ديدم بدنم را حركت دادند، و بردند در غسال خانه و بعد كفنم كردند، آن لحظه اى كه مى خواستند مرا وارد قبر كنند، صورت زيباى نخستين را ديدم، اوّل از ترس قبر وحشت كردم، ولى با آمدن آن صورت، دل خوش شدم. ❓پرسيد: مى دانى من كيستم؟ 👤گفتم: نه! ✋🏻گفت: من عمل صالح و خوب تو هستم. آن طبيب هم ملك الموت جناب حضرت عزرائيل بود كه روح ات را از جسم تو جدا كرد، و رفت. امّا من هميشه با تو هستم. 📖 خداوند عالمين در اوصاف مؤمنين و جايگاى شان مى فرمايد: 🔅«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولـئِك َ هُمْ خَيْرُ البَرِيَّةِ * جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتُ عَدْن تَجْرِى مِنْ تَحْتِها الأَنْهارُ خالِدِينَ فِـيها أَبَداً رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذ لِك َ لِمَنْ خَشِىَ رَبَّهُ»؛ (۱) 🔅«به درستى آنان كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، آن گروه بهترين خلق اند. پاداش ايشان است نزد پروردگارشان بهشت هايى جاى اقامت دايمى، كه مى رود از زير آنها نهرهاى جاويدان و هميشه جارى ـ و هميشه در آن مكان مى مانند ـ خوشنود شد خدا از ايشان و خوشنود شدند از او، آن ـ بهشت هاى جاى اقامت و نهرهاى هميشه جارى ـ براى كسى است كه از پروردگارش ترسد». 📚 پی نوشت: ۱. سوره بيّنه، آيات ۶ ـ ۸. 📕 از ازل تا قيامت، محمّد جواد مصطفوى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq