✝ راهب نصرانى و سر ابى عبدالله (ع)
🌹 مامورين ابن زياد در منازل بين راه سر #حسين علیه السلام را از صندوق بيرون مى آوردند و بر سر نيزه نصب مى كردند...
⛪️ به منزلى رسيدند كه راهبى در آنجا ديرى داشت، نيمه شب #راهب متوجه شد از بيرون دير نورى از زمين تا آسمان مى درخشد، بيرون آمد مشاهده كرد كه نور از سر حسين علیه السلام است!
🧔🏼♀ نزد مامورين آمد و گفت! شما كيستيد؟
👥 مامورين ابن زياد!
🧔🏼♀ اين سر كيست؟
👥 سر حسين بن على!
🧔🏼♀ كدام على؟
👥 على بن ابيطالب!
🧔🏼♀ مادرش كيست؟
👥 فاطمه دختر رسول خدا!!
🧔🏼♀ دختر پيامبرتان؟!
👥 بلى!
🧔🏼♀✋🏻 واى بر شمـا چـه بد مـردمـى هستـيد. اگـر مسيح فرزندى داشت او را روى مژه چشممان نگـهدارى مـى كرديم مـمـكن است ده هزار دينار به شما بدهم اين سر را تا صبح به من بسپاريد؟
👥 مـانعى ندارد!
🌹 راهب دينار را داد و سر را تحويل گرفت و آنرا شستشو داد و معطر گردانيد و روى زانو گـذاشت و تمام شب را گريه مى كرد تا صبح سر حسين را مخاطب قرار داد و گفت:
✋🏻 اى سر مقدس من جز اختيار خود را ندارم و «انا اشهد ان لا اله الاّ اللّه و انّ جدّك محمدا رسول اللّه و اشهد انّنى مـولاك و عبدك»؛
▪️«گواهى مى دهم كه جز خداى يكتا خدائى نيست و گواهى مى دهم كه محمد جد تو رسول خدا است و من بر دين جد توأم».
🟤 نزديك شام مامورين سر ابى عبدالله گفتند: بيائيد دينارها را تقسيم كنيم مبادا يزيد از مـا بستـاند، وقـتـى كيسه هاى زر را گشودند مشاهده نمودند كه دينارهاى طلا به خزف (گِل) تـبديل شده بود كه يك طرف آن مـكتـوب بود:
▪️«و لا تـحسبنّ اللّه غـافـلا عـمـّا يعمل الظّالمون»
▪️و در طرف ديگر: «و سيعلم الّذين ظلموا اىّ منقلب ينقلبون». (۱)
📚 پی نوشت:
📚 تـذكرة الخـواص ابن جوزى، ص ۱۴۷ - بنقل نفس المهموم، ص ۴۲۳ - الصواعق المحرقة، ص ۱۹۷ - ينابيع المودة ص ۳۵۲.
📓 آنچه در كربلا گذشت، (از مدينه تا كربلا)، آيت الله محمد على عالمى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#عاشورا
#کرامات
#داستان_کوتاه
💠💎💠 #حکمت_ناب
🌹 #رهبر_انقلاب:
🏴 اگر ملت ما #عاشورا را اینجور در طول قرنهای متمادی با اصرار تبیین نمیکردند و بیان نمیکردند، ممکن بود این حادثهی مهم از یادها برود یا بسیار ضعیفتر از آنچه واقع شده است منعکس بشود.
۱۳۹۶/۰۳/۱۴ 🗓
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
🦋 زيارت امام حسين (ع) در سیره امام رضا علیه السلام
🏴 يكى از شيوههايى كه امامان (ع) براى احياى نهضت #عاشورا به كار گرفتند، توجه فراوان به زيارت #امام_حسين (ع) بود. زيارت مرقد پاك حضرت امام حسين (ع) جايگاهى بسيار رفيع دارد و از ويژگىهاى بزرگى برخوردار است؛ به طورى كه #امام_رضا (ع) مىفرمايند:
▪️«مَن زارَ قَبرَ أبِى عَبدِاللهِ بِشطِْ الفُراتِ، كانَ كمَن زارَ اللهَ فَوقَ عَرشِهِ»؛ [۱]
▪️«كسى كه به زيارت قبر اباعبدالله (ع) در كنار فرات رود، همانند كسى است كه به زيارت خدا بر عرش او رفته است».
✍🏻 شاعرى اين معنا را چنين به نظم درآورده است:
▪️و حديثٌ عن الائمَة فيما:
▪️...
▪️يعنى زائر وى، مثل كسى است كه خدا را در عرش عبادت كرده باشد.
🌹 حضرت رضا (ع) در تفسير معناى زيارت خداوند فرمودهاند كه چون رؤيت و زيارت خداوند ممكن نيست، خداوند زيارت اباعبدالله (ع) را به منزله زيارت خود قرار داده است. [۲]
✋🏻 ايشان در پاسخ سؤال فردى كه از زيارت امام حسين (ع) پرسيده بود، كلامى را بدين مضمون از پدر بزرگوارشان نقل فرمودند:
▪️«من زار قبر الحسين عارفا بحقه كتب الله له فى عليين»؛ [۳]
▪️«هر كس قبر سيدالشهداء (ع) را زيارت كند و عارف به حقش باشد، خداوند او را در زمره مقربان خود خواهد نوشت».
🦋 نكتهاى كه امام بر آن تأكيد دارند اين است كه اين #زيارت بايد همراه با معرفت باشد؛ به اين معنا كه حق و مقام زيارت شونده را بداند (عارفاً بحقه)؛ يعنى بداند كه اطاعت از امام واجب و پيروى از راه و روش او دستور دينى است و به يقين يكى از مؤثرترين و مهمترين راههاى شناخت و ايجاد ارتباط قلبى و فكرى با معصومين (ع) زيارت و حضور در حرمهاى ايشان است.
👤 محمد بن سليمان به نقل از امام جواد (ع) «معرفت» را چنين تفسير مىكند:
▪️«عارفا بحقّه يعلم انه حجة الله على خلقه و بابه الذى يؤتى منه فسلم عليه...»؛ [۴]
▪️«بداند كه حجت خداوند بر روى زمين و بهترين طريق شناخت و ارتباط با حضرت حق است».
🕌 انسان در سايه زيارت، در مىيابد كه ضمن حرمت نهادن به مقام والاى امامت و ولايت، بايد در عرصههاى معنوى، اجتماعى، فرهنگى و سياسى، امام را پيشوا و مقتدا قرار داده، به حق پيروى كند و اين پيروى و پذيرش امامت را باور داشته باشد و زندگى بدون امامت را، زندگى در جهات و گمراهى بداند: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهليه». [۵]
✋🏻 بنابراين، زائر هنگامى عارف به حق امام است و به #ولايت و حرمت وى آگاهى دارد و از او پيروى مىكند كه او را معصوم، افضل و اعلم از ديگران، جانشين رسول خدا (ص) و منصوب از جانب خدا بداند؛ اوامر و دستورهايش را اوامر الهى بشمارد؛ تبعيت از وى را در تمام امور زندگى واجب بداند؛ با اقتدا و پيروى از سيره و سنت او خط سير زندگى خود را ترسيم كند.
🌹حضرت رضا (ع) درباره زمان مخصوص زيارتى امام حسين (ع) و شيوه زيارت ايشان فرمودند:
▪️«در نيمه رجب و شعبان، مستحب است زائر پيش از زيارت، غسل كند و به هنگام زيارت «دعاى ام داوود» را بخواند. هرگاه خواست اين اعمال را انجام دهد، بايد روز سيزده و چهارده و پانزدهم را روزه بگيرد و در هنگام ظهر روز پانزدهم غسل كند و پس از اين كه نماز ظهر و عصر را به جاى آورد، در جاى خلوتى قرار گيرد و رو به قبله بنشيند و صد بار سوره حمد و توحيد و ده بار آية الكرسى را بخواند. سپس سوره انعام، بنىاسرائيل، كهف، لقمان، يس، صافات، حم سجده، حم عسق، دخان، فتح، واقعه، ملك، نون و اذا السماءانشقت را تا آخر قرآن قرائت كند. هرگاه از قرائت فارغ شد، بگويد: «صدق الله العظيم الذى لا اله الا هو الحى القيوم» تا آخر دعا. [۶]
📚 پی نوشت ها:
۱. مناقب آل ابىطالب، ج ۴، ص ٢٧٢.
۲. محمد علوى شجرى، فضل زيارة الحسين، ص ٧١، ح ۵٧.
۳. مرتضى فيروزآبادى، فضائل الخمسه من الصحاح السنه، ج ٣، ص ٣٢١.
۴. بحارالآنوار، ج ٩٩، ص ٣٧.
۵. عبدالله جوادى آملى، فلسفه زيارت و آيين آن، ص ٩٣؛ بحارالانوار، ج ٨، ص ٣۶٨.
۶. عزيزالله عطاردى، مسند امام رضا (ع) ، ج ٢، ص ١٣.
🗞 مجله فرهنگ زیارت مهرماه سال ۱۳۸۹ شماره هفت، مكتب حسينى از منظر امام رضا (ع)، نویسنده: سيد جلال حسينى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | #کلیپ_نوشت
⚔ علت فاصله گرفتن از امام
❓علت فاصله گرفتن تدریجی از امام و در مقابل ایشان قرار گرفتن چیست؟
❓آیا کسانی که جزء سیاهی لشکرِ مقابل اماماند، ملعون و اهل عذاب هستند؟
🎙 #آیت_الله_میرباقری
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#عاشورا
#امام_حسین
🦋 خطابه با صلابت زينب (سلام الله علیها) در مجلس يزيد
🏰 زينب (س) پس از ورود به #شام و حضور در مجلس #يزيد، با سخنان على گونه اش چنان يزيد را رسوا كرد و او را به گريه واداشت كه توان پاسخ گويى از او سلب شد.
🌷 زينب در مجلس شام خطاب به يزيد كرده و فرمود:
▪️«افسوس كه ناچار به گفت و گو با تو هستم، وگرنه من تو را كوچك تر و حقيرتر از اين مى دانم كه با تو سخن گويم... قسم به خدا كه جز از خدا ترسى ندارم و جز به او نزد كسى شكايت نمى برم... هر مكر و خدعه اى دارى به كارگير و هر تلاشى دارى بكن و هر چه مى توانى با ما دشمنى نما؛ ولى بدان، به خدا سوگند نمى توانى ياد ما را محو كنى و ذكر اهل بيت را از بين ببرى».
👥👥 آنگاه سخنانى كوتاه رد و بدل مى شود و پس از اين كه تمام حاضران با شگفتى و تعجب، اين همه شجاعت را ملاحظه مى كنند، #حضرت_زينب (س) خطبه اش را شروع مى كند كه بخش هايى از آن را نقل مى كنيم:
▪️«اى يزيد! آيا پنداشتى كه چون بر ما سخت گرفتى و اطراف زمين و آفاق آسمان را بر ما تنگ نمودى و ما را مانند اسيران به اين طرف و آن طرف كشاندى، اكنون ما در نزد خدا خوار گشته ايم و يا تو را در نزد او قرب و منزلتى است؟!... بدان كه اگر خدا به تو مهلتى داده است، براى اين است كه مى فرمايد:
▪️«وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ ۚ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا ۚ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ»؛ (۱)
▪️«كافران هرگز نپندارند كه اگر به آنها مهلتى داديم به سود آنان است، چرا كه ما به آنها مهلت مى دهيم تا بيشتر گناه كنند و آن پس عذابى خوار كننده بر ايشان خواهد بود».
▪️آيا اين از عدالت است، اى فرزند آزاد شدگان! كه دختران و كنيزانت را در پس پرده نگه دارى و دختران رسول خدا را مانند اسيران به هر سو بگردانى؟!
▪️آيا باز آرزو مى كنى كه اى كاش پيرمردان، كه در بدر كشته شدند، امروز را شاهد بودند؟! بى آنكه خود را گنه كار بشمارى يا گناهت را سنگين بدانى...
▪️اى يزيد! به خدا قسم تو جز پوست خود نشكافتى و جز گوشت بدن خود قطع نكردى و خواه ناخواه به زودى نزد رسول خدا (ص) باز خواهى گشت و اهل بيت (ع) و پاره هاى تنش را نزد او در «حظيرة القدس» خواهى يافت؛ همان روز كه خداوند پراكندگى آنان را به اجتماع مبدل گرداند. «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»؛ (۲)
▪️«هرگز نپنداريد آنان كه در راه خدا كشته شده اند مردگانند، بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى مى يابند».
▪️و به زودى تو، و آن كس كه تو را به اين مقام رسانيد و بر گردن مؤ منان مسلط كرد، خواهيد دانست كدام يك از ما بدكارتر و از نظر نيرو، ضعيف تريم؛ در آن روزى كه داور خداست و دشمن طرف مقابل تو، جد ماست و اعضاى بدنت عليه تو گواهى خواهند داد...در آن هنگام كه تو جز به اعمالى كه از پيش فرستاده اى دسترسى نخواهى داشت، به پسر مرجانه پناه مى برى و او نيز به تو پناه مى برد، در حالى كه ناتوانى و پريشانى خود و همكاران و يارانت را در برابر ميزان عدل الهى خواهى ديد. آن گاه در مى يابى كه بهترين توشه اى كه براى خود اندوخته اى ، كشتن ذريه محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى باشد!!»
🔥 يزيد از شنيدن اين سخنان، كه چون نيزه اى بر قلبش وارد شده بود، از وحشت و تأثر بر خود مى لرزيد و توانايى پاسخ گفتن نداشت. ناچار روى را از زينب (س) بگردانيد.
🔥 پس از چندى كه حضرت سجاد (ع) نيز سخنانى به او فرمود، شروع كرد به ناسزا و لعنت بر ابن مرجانه فرستادن، تا اينكه شايد خودش را از آن مهلكه نجات دهد! سپس دستور داد تا اهل بيت را با كمال احترام مدينه برگردانند. (۳)
📚 پی نوشت ها:
۱. سوره آل عمران، آيه ۱۸۷.
۲. سوره آل عمران آيه ۱۶۹.
۳. ره توشه راهيان نور، ص ۲۶۷ - ۲۶۹.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کربلا
#عاشورا
#داستان_کوتاه
#بانـوے_همـیـشہ
#سیـره_اهـل_بیـٺ
🌗 دوم ماه #ربیع_الاول؛ سالروز ورود کاروان اسرای آل الله به مدینه منوره
🐪🐫🌴 هـنگامى كه كاروان حسينى از #شام برگشتند وارد مدينه شدند. فاطمه دختر اميرالمؤمنين (ع) به خـواهـر زيـنـب (س) گفت:
❓چون اين مرد (نعمان بن بشير) در حق ما احسان كرد خوب است به او صله اى بدهيم، آيا چيزى دارى تا به عنوان صله به او بدهيم؟
🌹 زيـنـب در پـاسـخ گـفـت: سـوگـند به خدا جز زيور خود چيز ديگرى نداريم، آنگاه دست بند و بـازوبـنـد خـود را درآورده بـراى نـعمان بن بشير فرستادند و از او عذرخواهى كرد!
👳🏼♂ نعمان بن بـشـيـر تـمـام آنـهـا را پـس داد و گفت:
✋🏻 اگر من آنچه انجام دادم براى دنيا بود البتّه اين پاداش بـراى مـن بـس بـود و از آن خـشـنـود مـى شـدم ولو كـمتر از اين بود باز هم راضى مى شدم؛ اما سـوگـند به خدا هر چه انجام دادم براى رضاى خدا و جهت خويشاوندى و نزديكى شما با پيامبر (ص) بوده است.(۱)
🕌 حضور در كنار قبر پيغمبر و گفت و گو با آن حضرت
🌹وقـتـى كه كاروان وارد مدينه شدند، زينب به طرف مسجد پيغمبر (ص) رفت وقتى به در مسجد رسيد در جانب در را گرفت، فرياد زد:
✋🏻 «يا جدَّاه اِنّى ناعِيَةٌ اِلَيْكَ اَخىِ الْحُسين عليه السّلام»؛
▪️«اى جـدِّ من، من خبر مرگ برادرم حسين (ع) را آورده ام!»
🕯 آنگاه پيوسته آن مخدّره گريه مى كرد و اشك چـشـمـش جـارى بود. هرگاه به امام سجاد نگاه مى كرد، اندوه او تازه مى شد و غصّه اش زياد مى شد. (۲)
📜 بـنـا بـه نـقـل بـرخـى از مـورّخـيـن، #حضرت_زينب در آستانه ورود به شهر مدينه و كنار مسجدالنّبى اشعارى خطاب به جدش رسول اللّه (ص) انشاء فرموده اند كه به شرح زير است؛
▪️اِنْ كُنْتَ اَوْصَيْتَ بِالْقُرْبى بِخَيْرِ جَزا
▪️فَإِنَّهُمْ قَطَعُوا الْقُرْبى وَ ما وَصَلوا
▪️حَتّى اَبادُوهُمْ قَتْلى عَلى ظَمَاءٍ
▪️مِنْ بارِدِ الْماءِ ما ذاقُوا وَ ما نَهَلوُا (۳)
▪️«اى پـيـامـبـر (ص) اگـر دربـاره خـانـدانـت سـفـارش بـه نـيكى كردى ولى آنها به اين سفارش عـمـل نـكـردنـد تـا آنـكـه آنـهـا را بـه شـهـادت رساندند در حالى كه تشنه بودند، از آب سرد ننوشيدند و سيراب نشدند».
📚 پی نوشت ها:
۱ـ تـاريـخ طـبرى، ج ۵، ص ۴۶۲؛ كامل ابن اثير، ص ۸۸؛ زينب الكبرى، جعفر نقدى، ص ۱۱۶.
۲ـ الدمعة الساكبه، ج ۵، ص ۱۶۱؛ زينب الكبرى، جعفر نقدى، ص ۱۱۸؛ نفس المهموم، ص ۴۲۹.
۳ـ دائرة المعارف الحسينيه، ج ۶، ص ۸۶؛ اسرار الشهادة، ج ۳، ص ۷۲۱.
📗 اسيران و جانبازان کربلا، محمد مظفرى و سعيد جمشيدى.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#عاشورا
#داستان_کوتاه
#بانـوے_همـیـشہ
🔥 عمر بن سعد (لعنة الله علیه) را بهتر بشناسيد!
🗡 به مناسبت ایام به درک واصل شدن این جنایتکار به دست جناب مختار ثقفی (نهم ماه ربیع الاول)
⚔ در ماجراى حضرت مسلم بن عقيل و دستگيرى آنحضرت در درگيرى جنگ، او را اسير كرده نزد ابن زياد آوردند.
🌷 پس از آنكه #حضرت_مسلم (ع) يقين كرد كه او را خواهند كشت، خواست وصيت كند، در آنجا #عمر_بن_سعد را ديد، به او فرموود:
🔅بين من و تو خويشاوندى هست، اكنون احتياج به تو پيدا كرده ام، لازم است كه نيازم را برآورى ولى اين نياز، سرّى است كه تنها بايد تو بدانى!
🔥 عمر سعد دنياپرست كه تنها به دنياى خود فكر مى كرد، حاضر نبود كه با مسلم (ع) بطور سرّى صحبت كند مبادا ابن زياد به او ظنين گردد.
👈🏻 اما خود ابن زياد به عمر سعد گفت: در مورد حاجت پسر عمويت، خوددارى مكن!
👥 در اين هنگام عمر سعد برخاست و با حضرت مسلم (ع) به كنارى رفت ولى ابن زياد آنها را مى ديد.
🌷 حضرت مسلم عليه السّلام به او چنين وصيت كرد:
🔳 ۱. شمشير و زره مرا بفروش و با پول آن قرض مرا ادا كن چرا كه از آن وقتى كه به كوفه آمده ام تا حال، ششصد درهم (و به قولى فرمود: هزار درهم) قرض گرفته ام.
🔳 ۲. پيكرم را پس از قتل، از ابن زياد بگير و دفن كن.
🔳 ۳. و براى امام حسين (ع) نامه بنويس و در آن نامه جريان قتل مرا گزارش كن.
🔥 عمر سعد بلند شد و نزد ابن زياد آمد و همه اين اسرار را فاش نمود، كه ابن زياد با آن خباثتش عمر سعد را خائن خواند.
👌🏻در اينكه به وصيت حضرت مسلم (ع) عمل نشد، فعلاً كارى نداريم، آنچه در اينجا مطرح است، اوج خباثت و پستى عمر سعد است، كه اسرار نماينده #امام_حسين (ع) را فاش نمود، با اينكه كتمان سرّ از دستورات مؤكد اسلامى و اخلاقى انسانى است.
🌴 ولى در اين اسرار، نكته مهمى جلب توجه مى كند و آن اينكه حضرت مسلم (ع) وقتى وارد كوفه شد، حدود ۲۰ هزار نفر با او بيعت كردند و اموال بسيار در اختيار او گذاشتند ولى او از بيت المال مسلمين برنداشت به گونه اى كه هنگام شهادت ششصد يا هزار درهم مقروض با اينكه ۶۴ روز در كوفه صاحب اختيار، و والى و فرماندار از طرف امام برحق بود.
🔺نمايندگان و واليان و سرپرستان امور بايد اين درس بزرگ را از حضرت مسلم (ع) شهيد آغازگر كربلا بياموزند.
📗 داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#کربلا
#روایت
#عاشورا
#داستان_کوتاه
🕯ارادت خاص امام به ذكر مصائب اهلبيت (ع)
🌷 به مناسبت ۱ آبان سالروز شهادت شهید سید مصطفی خمینی
🏴 حجة الاسلام آقاى حاج سيد محمد كوثرى ذاكر معروف قم از سالها قبل روضه خوان خاص #امام_خمينى (ره) بود و در سالهاى اخير هم كه مشاهده كرده ايد در آغاز #محرم و مواقع ديگر در حسينيه جماران در محضر امام روضه مى خواندند.
🌷 وى نقل كرد: پس از شهادت آيت الله حاج آقا مصطفى (فرزند ارشد امام خمينى) من وارد نجف اشرف شدم، رفقا گفتند خوب موقعى آمدى، امام را درياب كه هر چه ما كرده ايم در مصيبت حاج آقا مصطفى گريه كنند از عهده برنيامده ايم مگر تو كارى بكنى:
🚪 من خدمت امام رسيدم و عرض كردم اجازه مى دهيد ذكر مصيبتى بكنم؟
✋🏻 امام اجازه دادند، هر چه نام مرحوم حاج آقا مصطفى را بردم تا با آهنگ حزين امام را منقلب كنم كه در عزاى پسر (آنهم چه پسرى؟) اشك بريزد، امام تغيير حال پيدا نكردند، و همچنان ساكت و آرام بودند، ولى همين كه نام #حضرت_علی_اكبر (ع) را بردم، هنگامه شد، امام چندان گريستند كه قابل وصف نيست!
⁉️ براستى اين چيست؟! جز شيفتگى فوق العاده عرفانى و ملكوتى امام به ساحت قدس خاندان نبوت (عليهم السلام)؟!
🔳▪️🔳▪️🔳▪️🔳
🚪باز در اين مورد، يكى از اعضاء دفتر امام نقل مى كند: يك روز به مناسبت يكى از روزهاى شهادت ائمه (ع) به اطاق امام رفتيم و مشغول دعاى توسل شديم، در اثناء دعاى توسل يكى از آقايان ذكر مصيبت مختصرى كرد، با آنكه او روضه خوان ماهر نبود و با حضور امام دست پاچه شده بود و صدايش هم، بريده بريده بود، همين كه شروع به روضه كرد، با اينكه هنوز مطلب حساسى را بيان نكرده بود، امام چنان به گريه افتادند كه شانه هايشان به شدت تكان مى خورد.
💧و من وقتى كه زير چشم به سيماى امام نگاه كردم، دانه هاى پى در پى اشك را كه از زير محاسن ايشان روى زانويشان مى افتاد، ديدم و چند لحظه اى طول نكشيد كه يكى از نزديكان، از زاويه اى كه امام نبيند به ذاكر اشاره كرد كه روضه را قطع كن، زيرا كه اين حالت گريه شديد ممكن بود خداى نكرده بر قلب مبارك امام اثر بگذارد.
🔳▪️🔳▪️🔳▪️🔳
🪑 موضوع ديگر اينكه در #حسينيه_جماران هميشه صندلى آماده است و امام وقتى وارد بالكن حسينيه مى شوند روى صندلى مى نشينند، ولى در دو مورد اتفاق افتاد كه روى زمين نشستند، يكى هنگامى كه برندگان مسابقه قرآن آمده بودند، امام به احترام قرآن روى زمين نشست، دوم روز #عاشورا به احترام عزادارى امام حسين (ع).
📗 داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#داستان_کوتاه
🔥 مرگ ذلت بار محمد بن اشعث
🌷 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
⚔ محمد بن اشعث يعنى پسر سردمدار منافقان (اشعث بن قيس) در ماجراى #كربلا از سركردگان لشكر عمر سعد بود و در جريان شهادت حضرت مسلم (عليه السلام) امير لشكر ابن زياد بود.
👂🏻اين ناپاك و ناپاك زاده در روز #عاشورا شنيد امام حسين (عليه السلام) چنين دعا مى كند:
🤲🏻 «اللهم انا اهل بيت نبيك و ذريته و قرابته فاقصم من ظلمنا و غضبنا حقنا انك سميع قريب»؛
▪️«خدايا ما از دودمان پيامبر تو و بستگان نزديك او هستيم، در هم بشكن آن كس را كه به ما ظلم كرد و حق ما را غصب نموده، تو شنوا و نزديك هستى».
👹 محمد بن اشعث به پيش آمد و با كمال بى شرمى، به #امام_حسين (عليه السلام) گفت: تو چه خويشاوندى با رسول خدا (صلى الله عليه و آله) دارى؟!
🌷امام حسين (عليه السلام) دست به دعا برداشت و عرض كرد:
🤲🏻 خدايا! محمد بن اشعث مى گويد بين من و رسول خدا خويشى و قرابتى نيست، «اللهم ارنى فيه هذا اليوم ذلا عاجلا»؛
▪️خداوندا در اين روز، ذلت و خوارى او را سريعا به من بنمايان».
🦂 پس از چند لحظه، محمد بن اشعث رفت كه قضاى حاجت كند، در اين هنگام، عقرب سياهى او را آنچنان گزيد كه همان دم روى كثافت خود افتاد و ديگر نتوانست عورت خود را بپوشاند و در همان حال به جهنم واصل شد!!
📔 عاقبت و كيفر گناهكاران، سيد جواد رضوى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
🥀 به مناسبت ۲۱ ماه رجب یادروز حضرت رباب، مادر حضرت علی اصغر علیهماالسلام
📚 مورخان نوشتهاند:
🏴 یکی از همراهان #امام_حسین علیه السلام (در واقعه کربلا) همسرش رباب بود.
🐪🐫🐪 او مادر حضرت سکینه و (حضرت علی اصغر) بود و یکی از اسرایی بود که به شام برده شد سپس به مدینه آمد.
💎 اشراف مدینه از او خواستگاری کردند اما او فرمود:
🌹(من عروس پیامبر خدا هستم) و بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله، عروس شخص دیگری نخواهم شد.
☀️ او بعد از امام حسین علیه السلام یک سال زنده بود و در این مدت زیر سقف و سایه بانی نرفت تا اینکه از غصه دق کرد.
🚩 برخی میگویند: او یک سال بر سر مزار امام حسین علیهالسلام عزاداری کرد و سپس به مدینه آمد و از شدت غصه و اندوه، جان سپرد.
▪️«کانَ مَعَ الحُسَینِ علیه السلام امرَأَتُهُ الرَّبابُ بِنتُ امرِئِ القَیسِ، وهِیَ امُّ ابنَتِهِ سُکَینَةَ، وحُمِلَت إلَی الشّامِ فیمَن حُمِلَ مِن أهلِهِ، ثُمَّ عادَت إلَی المَدینَةِ، فَخَطَبَهَا الأَشرافُ مِن قُرَیشٍ.
فَقالَت: ما کُنتُ لِأَتَّخِذَ حَمواً بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله، وبَقِیَت بَعدَهُ سَنَةً لَم یُظِلَّها سَقفُ بَیتٍ، حَتّی بُلِیَت وماتَت کَمَداً.
وقیلَ: إنَّها أقامَت عَلی قَبرِهِ سَنَةً، وعادَت إلَی المَدینَةِ، فَماتَت أسَفاً عَلَیهِ».
📚 الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۷۹.
💧به چشم هایمان بیاموزیم که در غربت حجت خدا اشک بریزند...
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#حضرت_رباب سلام الله علیها
#داستان_کوتاه
#عاشورا
#روایت
🚩 خبر از سركردگان كربلا
🌷 به مناسبت #شب_جمعه، شب زیارتی ارباب بی کفن
👥 (ثابت ثمالى) از (سويد بن غفله) نقل مى كند: روزى در وسط سخنرانى امام على عليه السلام شخصى از كنار منبر بپا خاست و گفت:
🌴 اى اميرمؤمنان از (وادى القرى) مى گذشتم، ديدم خالد بن عرفطه از دنيا رفته است، براى او طلب آمرزش از خدا كردم!
🌷 #امام_على عليه السلام فرمود: او نمرده است و نمى ميرد تا هنگامى كه سرلشكر جمعيت گمراه، كه پرچمدار آن (حبيب بن حمار) است (براى كشتن #امام_حسين (ع) گردد.
✋🏻 حبيب در مجلس حاضر بود و برخاست و گفت: آرى من حبيب بن حمار هستم!!
🌷 امام فرمود: سوگند به خدا تو حامل پرچم هستى، و آنان - دشمنان حسين (ع) - را از همين در (اشاره به باب الفيل مسجد كوفه) وارد خواهى كرد.
⏳ثابت گويد: من زنده بودم كه خالد، سرپرست و حبيب پرچمدار لشكرى بود كه براى كشتن حسين عليه السلام به كربلا رفته و از باب الفيل وارد مسجد كوفه شدند!! (۱)
📚 شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج ۲ ص ۲۸۶.
📗 داستانها و پندها جلد ششم، مصطفى زمانى وجدانى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#عاشورا
#روایت
#کرامات
#پیشگویی
#داستان_کوتاه