🌍 حضرت #آدم کدام زمین را نفرین کرد؟
📖 داستان های قرآنی همواره پر است از نکات آموزنده. یکی از این داستان ها ماجرای هابیل و قابیل و کینه ای است که #قابیل از برادرش #هابیل داشت.
💥پس از کش مکش های طولانی بین هابیل و قابیل سرانجام قابیل برادرش هابیل را به قتل رساند.
🕳 قابیل پس از دفن جسد برادرش که آن هم طی ماجرا هایی اتفاق افتاد، نزد پدرش آدم(ع) آمد.
⚜ حضرت آدم(ع) از قابیل پرسید: هابیل کجاست؟
👤قابیل در جواب پدر گفت: من چه می دانم مگر مرا نگهبان او نمودی که سراغ او را از من می گیری؟
🏜 آدم(ع) که از فراق هابیل سر به بیابان ها نهاد تا او را پیدا کند، هم چنان سرگردان می گشت اما چیزی نیافت تا اینکه دریافت او به دست قابیل کشته شده است.
🌎 سپس با ناراحتی گفت:
❣لعنت بر آن زمینی که خون هابیل را پذیرفت. این زمین در ناحیه جنوب #مسجد_جامع_بصره قرار گرفته است. از آن پس آدم از فراق پسرش هابیل، شب و روز گریه می کرد و این حالت تا ۴۰ شبانه روز ادامه می یافت.
⏳بعد از این مدت خداوند به آدم (ع) بشارت داد که به جای هابیل فرزندی به او عطا می کند که آدم نام این فرزند را « #هبه_الله» گذاشت.
📙 کتاب قصص القرآن.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#روایت
#داستان_کوتاه
⚜️ ورود دوازده فرشته به محضر پیامبر (ص)
💠 #سید_بن_طاووس گوید: راویان حدیث گویند:
🗓️ «هنگامی که یکسال از عمر مبارک #امام_حسین (ع) گذشت، دوازده فرشته به صورت های گوناگون به محضر رسول خدا (ص) آمدند، یکی به صورت شیر، دومی به صورت گاو، سومی به صورت اژدها و چهارمی به صورت انسان و هشت فرشته دیگر به صورت دیگر که با چهره های برافروخته و چشمای گریان و بالهای گسترده بودند و عرض کردند:
▪️«ای محمد (ص) به فرزندت حسین (ع) پسر فاطمه آن خواهد آمد که از ناحیه #قابیل (یکی از فرزندان #آدم) به هابیل رسید، و مانند پاداش #هابیل به حسین (ع) داده خواهد شد، و بر عهده قاتل او همان بار گناهی است که بر قاتل هابیل هست».
🌌 و در همه آسمانها فرشته مقرّبی نبود، مگر اینکه به محضر حسین (ع) رسیده و همه پس از عرض سلام، مراتب تسلیت خود را عرض کرده و از پاداش عظیمی که به آن حضرت داده می شود، خبر دادند، و خاک قبرش را به رسول خدا (ص) نشان می دادند، و آن بزرگوار عرض می کنم کرد:
🤲🏻 «خداوندا خوار کن کسی را که حسین (ع) را خوار کند و بکش آن را که حسین (ع) را بکشد و قاتلش را به آرزویش نرسان».
📘 داستان دوستان، جلد ۲، محمد محمدی اشتهاردی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه