eitaa logo
پرتو اشراق
748 دنبال‌کننده
24.9هزار عکس
13.2هزار ویدیو
56 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙من که معلم فلسفه هستم، در این کشور احساس زیادی بودن، می‌کنم!! 😐 روایت دردناک یک استاد دانشگاه از زدگی جامعه و پنت‌هاوس ١٧۵٠ متری یک فوتبالیست! 🌐 @partoweshraq
📉 سقوط همزمان با خروج آقای از دولت، تصادفی نیست! 🔺ایشان اخیرا سیاستگذاری اقتصادی را در بن‌ بست توصیف می‌کرد اما بانک‌ مرکزی بر خلاف توصیه اشتباه ایشان، در بازار ارز سیاستگذاری کرد و نتیجه گرفت! ⚠😐 خدا می‌داند اقتصاد ایران در این ۳۰ سال از توصیه‌های اشتباه آقای نیلی چقدر صدمه دیده است! 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎒 کوله‌بار زندگی‌ام را پُر می‌کنم... 💚 با دوستی با دوستان اهل‌ بیت؛ 🔥و دشمنی با دشمنان‌شان! 👣 و قدم می‌گذارم در جاده‌ی زندگی... تنها راه سعادت؛ همین است! 💚 سلام بر شادی‌ بخش قلب حضرت زهرا (سلام الله علیها) ✋ 🌐 @partoweshraq
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 | 💚 ۱۳۹۶ میدان امام حسین(ع) 🎙استاد 📥حجم ۷ مگابایت 🌐 @partoweshraq
🕑 💠🌹💠 دستورالعملی برای وسعت رزق و ادای دین ⚜ عده‌ای از شاگردان (قدس‌ سره) به ایشان گفتند: 🔅[علم] کیمیا را به ما یاد بدهید. ایشان فرموده بود: این ذکر بالاتر از کیمیاست: 🔅«اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ؛ خدایا! 🔅مرا به‌وسیله حلالت از حرامت بی‌نیاز کن، و با فضل خودت، از هرچه غیر خودت بی‌نیاز گردان». ⚜ (قدس‌ سره) می‌فرمودند: به هر تعداد که می‌خواهید ذکر را بگویید و قبل و بعد از گفتن همه، یک صلوات بفرستید. 📚 در محضر بهجت، ج ٣، ص ٢٨۵. 🔰توضیح بیشتر: 🔅آیت‌الله بهجت(ره) برای کسانی که از ایشان برای برطرف شدن مشکلات اقتصادی خود و افزایش رزق، دستورالعملی می‌خواستند همین ذکر را توصیه می‌فرمودند. 🌐 @partoweshraq
🕓 💠🚻💠 ⚜🚺⚜🚼⚜🚹⚜ ❓شلختگی مرد چه پیامدهای خطرناکی را می تواند به بار آورد؟ 👌🏻تجارب مشاوره‌ای و آموزه‌های دينی می‌گويند: ⚠ مردانی كه به آراستگی خود توجهی نمی‌کنند و لباس و بدن‌شان بوی بد می‌دهد، عفت زنان‌شان در خطر است. 🌹 امام رضا (علیه السلام) فرمودند: 🕎 زنان بنی‌اسرائيل به بی عفتی كشيده شدند، چون مردان‌شان به آراستگی و نظافت خود رسيدگی نمی كردند. 👌🏻بسياری گمان می كنند فقط زن بايد آراسته باشد. امام موسی بن جعفر (علیه السلام) موهای‌شان را رنگ و خضاب می‌كردند، از ایشان علت را پرسيدند، فرمودند: ❓تو دوست داری همسرت ژوليده باشد؟ 👕 لباس داخل خانه: 🏙 مردان بايد در داخل خانه هم لباس مناسب بپوشند. لباسی كه سبب نشاط همسر و فرزند شود و به عفت همسرشان كمك كند. جویا شدن نظر همسر در این مورد بسیار پسندید‌ه‌است. 👔 اگر چه مناسب نيست، مرد در جامعه هر لباسی را بپوشد و لازم است برای حفظ عفت اجتماعی، حجاب خود را داشته باشد، ولی برای همسرش می‌تواند از مدل‌ها و رنگ‌های لذت‌بخش و مسرت‌بخش که متناسب با شأن مرد است، استفاده كند. ⚠ بسياری از زنان و دختران از مردان و پدران‌شان به دليل پوشيدن و پیژامه‌ها و زيرپوش‌های رنگ‌ باخته عهد قاجار و مندرس شكايت دارند. 🚬 همچنين بوی بد دهان و سيگار نيز سبب آزار زنان می‌شود كه بسياری مردان متوجه نيستند كه فضای دهان يكی از كانون‌های مؤثر در ایجاد مهر و عشق در روابط زناشويی است و اشتراكی است و حق‌آلوده كردنش را ندارند. البته خانم‌ها هم باید به بهداشت دهان خود توجه داشته باشند. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🔺تا صد سال پیش در بسیاری از شهرهای ایران تجاوز یک مفهوم صرفا ذهنی بود. 🇬🇧🇺🇸 وقتی برخی جوامع غربی در بیمارهای مقاربتی دست و پا می‌زدند و هزاران نفر می‌مردند، جوامع اسلامی امن و امان بود. 🔥تا اینکه رضاشاه ها و رجاله های شیطان به اسم آزادی و اصلاحات به جنگ اخلاق و پاکی ما آمدند. ⚠اگر امروز مرتب خبر تجاوز و خشونت جنسی و خیانت و طلاق از این گوشه آن گوشه شنیده می‌شود نتیجه همان آزادی جنسی است که به اسم آزادی به خوردمان دادند. 🌐 @partoweshraq
😁 در قفس بنفش‌ها! 🔺غافلگیر شدن استاد حسن عباسی در پایان نشست سیاسی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان 🌐 @partoweshraq
🔺حرف درست شهید همت در مورد جنگ با اسرائيلى‌ها!! 🌐 @partoweshraq
🔺 بگذارید نماز جمعه‌ها بلندگوی مطالبات کارگران شود تا من و تو و BBC و علینژاد خلع سلاح شوند! 🌐 @partoweshraq
🔺نشریه پلاتس در گزارشی نوشت: 🛢ایران با استفاده از روش‌های قبلی و جدید با ذخیره سازی نفت روی آب و خشکی، مقابله با تحریم های نفتی را آغاز کرده است و به شیوه‌های مختلف همچون خاموشی رهیاب‌ ماهواره‌ای برخی نفتکش‌هایش، به کشورهایی که معافیت دریافت نکردند، بدون ذکر نام ایران نفت می‌فروشد! 🌐 @partoweshraq
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت سیصد و بیست و چهارم 👳🏻 آسید احمد به چادرهای برزنتی سفید رنگی که آن طرف جاده ردیف شده بودند، اشاره کرد و رو به من و مجید توضیح داد: 👈 اینا چادرهایی هستن که برای آواره‌های عراقی نصب کردن! 🏻🏻 و در برابر نگاه پرسشگر من و مجید، با ناراحتی ادامه داد: 👳🏻 از خرداد ماه که داعش، موصل و چند تا شهر دیگه رو اشغال کرد، این بنده‌های خدا از خونه زندگی خودشون آواره شدن و حالا اینجا زندگی می‌کنن. خیلی‌هاشون هم همه سال رو تو همین موکب‌ها زندگی می‌کنن. فقط اینجا هم نیستن، تو خود کربلا و نجف هم خیلی‌هاشون پناه گرفتن. همه‌شون هم مسلمون نیستن، خیلی‌هاشون مسیحی و ایزدی هستن. 🎪🎪🎪 نگاهم به چادرها و ساختمان‌های سیمانی موکب‌ها بود و از تصور اینکه خانواده‌ هایی تمام سال را باید در این بیابان زندگی کنند، دلم به درد آمد که شاید این روزها، این منطقه شلوغ شده بود، اما باقی ایام سال باید با تنهایی و غربت این صحرا سر می‌کردند تا تروریست‌های تکفیری برای خوش آمد آمریکا و اسرائیل در کشورهای اسلامی خوش رقصی کرده و خون مسلمانان را اینطور در شیشه کنند و زمانی به اوج رنج نامه این مردم مظلوم پِی بردم که شب را در کنار یکی از همین خانواده‌ها سپری کردم. 🎪 موکبی که در آخرین شبِ مسیر پیاده روی به میهمانی‌اش رفته بودیم، در اختیار خانواده‌ای از اهالی موصل بود که حالا بیش از شش ماه بود که از شهر و خانه خود آواره شده و در این ساختمان کوچک زندگی می‌کردند و باز هم به قدری دلبسته امام حسین (علیه‌السلام) بودند که در همین وضعیت سخت و دشوار هم از ما پذیرایی می‌کردند. 👌🏻دختران جوان خانواده کنار ما نشسته و می‌خواستند سهم اینهمه تنهایی و بی‌کسی را با من و زینب‌سادات تقسیم کنند که به هر زبانی سعی می‌کردند با ما ارتباط برقرار کنند. 🏡 دخترک عکس خانه‌ای زیبا و ویلایی را در منطقه‌ای سرسبز نشانمان می‌داد و سعی می‌کرد به ما بفهماند که این تصویر خانه‌شان پیش از اشغال موصل توسط تروریست‌های داعش است و طوری چشمانش از اشک پُر شد که جگرم آتش گرفت. 🌌 غربت و تنهایی طوری به این مردم مظلوم فشار آورده بود که دلشان نمی‌آمد از کنار ما برخیزند و تا پاسی از شب با ما دردِ دل می‌کردند و هر چند می‌دانستند چیز زیادی از حرف‌هایشان متوجه نمی‌شویم، ولی با همان زبان علم و اشاره هم که شده، می‌خواستند بار دلشان را سبک کنند و در نهایت ما را مثل عزیزترین خواهرانشان در آغوش فشرده و با وداعی شیرین ما را به خدا سپردند. 💣حالا به وضوح می‌دیدم که تفکر تکفیر، تکلیفی جز آواره کردن مسلمانان ندارد که به اشاره استکبار، آتش به کاشانه مردم می‌زند تا کشورهای اسلامی را از دورن متلاشی کند و این دقیقاً همان جنایتی بود که نوریه و برادرانش، در حق خانواده من کردند که به شیعه و سُنی رحم نکرده و هر یک را به چوبی از خانه اخراج کردند، ولی باز هم از روی این مردم بینَوا خجالت می‌کشیدم که نزدیک‌ترین افراد خانواده‌ام نه از روی عقیده که پدرم به هوای هوس دختری فتانه و برادرم به طمع ثروتی باد آورده، راهی سوریه شده بودند تا در نوشیدن خون مسلمانان با تروریست‌های تکفیری هم کاسه شوند. 💭 اندیشه تلخ و پریشانی که تا صبح خواب را از چشمانم ربود و اشکی هم برای ریختن نداشتم که تا سحر، تنها به تاریکی فضا خیره بودم. 🏻 مدام از این پهلو به آن پهلو می‌شدم و از غصه سرنوشت شوم پدر و ابراهیم خون می‌خوردم که آتش شیطان به جانشان افتاد و آبی شدند بر آسیاب دشمن! 🌌 حالا در این بد خواب و خیالی این شب طولانی، دیگر بستر گرم و نرم و فضای آکنده از مِهر و محبت موکب هم برایم دلپذیر نبود که بار دیگر لشگر مصیبت‌هایم پیش چشمانم رژه می‌رفتند تا لحظه‌ای که صدای اذان صبح بلند شد و مرا هم از جا کَند. 🚨🔰 لینک برای دوستانی که تازه وارد کانال شدند: 🔗 eitaa.com/partoweshraq/8 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq
🕠 📚 ؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد 🔗 قسمت سیصد و بیست و پنجم 📿 نماز صبح را خواندم و حتی حال رو در رو شدن با مامان خدیجه و زینب‌سادات را هم نداشتم که هوای گرفته اتاق را بهانه کردم و با پوشیدن کفش‌هایم، به حیاط موکب رفتم. 🏻جایی دور از جمع مردانی که دیشب را در حیاط خوابیده بودند، نشستم و تازه فهمیدم کف پاهایم تاول زده و حالا که دوباره کفش‌هایم را پوشیده بودم، سوزش تاول‌ها سر باز کرده بود، ولی حال من ناخوش‌تر از آنی بود که به این جراحت‌ها خم به ابرو بیاورم و غرق دریای طوفان‌زده غم‌هایم، خیره به سیاهی شب بودم که صدای سلام مجیدم را شنیدم. 🎒 کوله‌پشتی‌اش را بسته و آماده حرکت، بالای سرم ایستاده بود و با چشمان مهربانش نگاهم می‌کرد که به زحمت لبخندی نشانش دادم و فهمید حال خوشی ندارم که با دلواپسی سؤال کرد: ❓چیزی شده الهه جان؟ 👁 می‌دیدم چشمانش از شادی این حرکت عاشقانه، هر روز بیشتر از روز پیش می‌درخشد و دلم نمی‌آمد این حال خوشش را خراب کنم که برای دل خوشی‌اش بهانه آوردم: 🏻نه، چیزی نشده... که دلش خوش نشد و باز پرسید: 🏻خسته‌ای؟ ⏳و اگر یک لحظه دیگر اینطور با محبت نگاهم می‌کرد، نمی‌توانستم دردهای مانده بر دلم را پنهان کنم که آسید احمد رسید و خلوت‌مان را پُر کرد. 🏻به احترامش از جا بلند شدم و جواب سلامش را دادم که مامان خدیجه و زینب‌سادات هم آمدند و به راه افتادیم. 🏻می‌دیدم مجید می خواهد از آسید احمد فاصله بگیرد و بیشتر با من قدم بردارد، بلکه از راز دلم با خبر شود و من نمی‌خواستم از بار رنج‌هایم، چیزی بر دلش بگذارم که از مامان خدیجه و زینب‌سادات جدا نمی‌شدم تا دوباره در حصار مهربانی‌اش گرفتار نشوم. 🏻 حالا درد و سوزش تاول‌های پایم هم بیشتر شده و به وضوح می‌لنگیدم که مامان خدیجه متوجه شد و پرسید: ❓چی شده مادرجون؟ پات درد می‌کنه؟ 👌🏻لبخندی زدم و خواستم پاسخی بدهم که زینب‌سادات هم سؤال کرد: ❓کفشت اذیتت می‌کنه؟ 🏻 و من حوصله صحبت کردن هم نداشتم که با لحنی ساده پاسخ دادم: نه، خوبم! و سرم را پایین انداختم تا دیگر چیزی نپرسند و سعی می‌کردم قدم‌هایم را محکم و مستقیم بردارم تا خیالشان راحت شود. 👥👥 هر لحظه بر انبوه جمعیت در جاده افزوده می‌شد و به قدری مسیر شلوغ شده بود که حرکت به کُندی انجام می‌شد و همین قدم زدن‌های آهسته، لنگیدن پایم را پنهان می‌کرد. 🎪🎪🎪 هر چه به کربلا نزدیک‌تر می‌شدیم، شور و نوای نوحه‌های عزاداری که با صدای بلند از سمت موکب‌ها پخش می‌شد، بیشتر شده و فضای پخش نذری گرمتر می‌شد و نه فقط عراقی‌ها که هیئت‌هایی از ایران، افغانستان، لبنان و کویت هم موکبی بر پا کرده و هر کدام به تناسب سنت خود، از عزاداران اربعین پذیرایی می‌کردند. ✋🏻 کار به جایی رسیده بود که موکب‌ داران میهمان‌نواز عراقی، به میان جاده آمده و با حضور گرم و مهربان خود، مسیر زائران را می‌بستند، بلکه مفتخر به میزبانی از میهمانان امام حسین (علیه‌السلام) شوند و به هر زبانی التماسمان می‌کردند تا از طعام نذری‌شان نوش جان کنیم. 🏴🏴🏴 چه همهمه‌ای در فضا افتاده بود که باد شدیدی گرفته و پرچم‌های دو طرف جاده را به شدت تکان می‌داد. 👥👥 غرش غلطیدن پرچم‌ها در دل باد، در نغمه نوحه‌های حسینی پیچیده و با زمزمه زائران یکی می‌شد و در آسمان بالا می‌رفت تا نشان‌مان دهد دیگر چیزی تا کربلا نمانده که بانگ اذان هم قد کشید و فرمان اقامه نماز داد. 🎪🎪🎪 در بسیاری از موکب‌ها، نماز به جماعت اقامه می‌شد و دیگر زائران برای رسیدن به کربلا سر از پا نمی‌شناختند که بی‌آنکه در خنکای خیمه‌ای معطل شوند، باز به راه می‌افتادند که بنا بود امشب سر بر تربت کربلا به زمین بگذاریم. 🏻 حالا من هم همپای اینهمه شیعه شیدا، هوایی کربلا شده و برای دیدارش بی‌قراری می‌کردم که هر چند همچون شیعیان از جام عشق سید الشهدا (علیه‌ السلام) سیراب نشده و تنها لبی تَر کرده بودم، ولی به همین اندازه هم، به تب و تاب افتاده و به اشتیاق وصالش، پَر پَر می‌زدم. 🚨🔰 لینک برای دوستانی که تازه وارد کانال شدند: 🔗 eitaa.com/partoweshraq/8 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید... ▶🆔: @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 ⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜ 💶 نصف حقوقش را صرف خیریه می‌کرد! 🎙عباس نصفی از حقوق ماهانه‌اش را صرف امور خیریه می‌کرد. در واقع او بخشی از حقوقش را به دو خانواده‌ای می‌داد که یکی‌شان بیمار سرطانی و دیگری بچه یتیم داشتند. 💶 باقی حقوقش را هم بخشی صرف امور روزمره‌اش و بخشی را خرج هیئات و مراسم مذهبی می‌کرد. ☀ در طول ماه شاید ٢٠ روزش را روزه می‌گرفت و غذایی که محل کارش به او می‌دادند، به خانواده‌های مستمند می‌داد. 🍲 یکبار که می‌خواست به مأموریت برود، دو، سه غذا توی خانه گذاشت و به پدرمان گفت شما برای فلان خانواده ببر! 👤 بابا گفت من خجالت می‌کشم دو غذا دستم بگیرم و ببرم. 👌اما عباس اصرار داشت که اگر کم هم باشد باید به مردم کمک کرد و باری از دوش کسی برداشت. 🎙راوی: خواهر. 🌷شهید مدافع حرم عباس آسمیه. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🌐 @partoweshraq
💞 دهم سالروز ازدواج (ص) و (س) را به پیامبر عظیم الشان اسلام و همچنین ساحت مقدس امام زمان(عج) و تمام مسلمین جهان تبریک و تهنیت می‌گویم. 🌐 @partoweshraq
🕖 💠📚💠 ‼اموری که از نظر پیامبر(ص) و امامان(ع) ناپسند نبود، ولی در عرف دینی امروز زشت تلقی می‌شود! 🌷 (ره): 🔅در عرف‌های متأخر حتی ذکر نام همسر نوعی کشف عورت [یعنی امری که انسان از آن شرم دارد] تلقی می‌شود. پیغمبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و سایر ائمه اطهار(ع) در محاورات خود نام همسرشان را می بردند که خدیجه یا فاطمه یا امّ حمیده چنین و چنان کرد. 🔅ولی امروز اگر یک مرجع تقلید نام همسر خود را بدون تعبیراتی از قبیل «اهل بیت» یا «والده فلانی» یا «خانواده» و امثال اینها ببرد کاری زشت تلقی می‌شود؛ درصورتی که رسول اکرم(ص) از همسرش با کلمه «حمیرا» تعبیر می‌کند که نشان دهنده زیبایی و رنگ پوست اوست. همچنین امروز یک ملای معروف و مورد توجه عوام اگر همسرش سرتاپا پوشیده نباشد و بخواهد از جلوی جمعی عبور کند امری مستنکر تلقی می‌شود. 🔅ستر وجه(صورت) و کفین (دستها) به اجماع فقهای فریقین واجب نیست، حداکثر این است که مستحب است؛ اما اگر همسر یک روحانی موجّه میان عوام، ستر وجه و کفین نکند از هر فسقی برای آن روحانی مهم‌تر جلوه می‌کند. پس آنچه بعدها رخ داده بالاتر است از حدود توصیه اخلاقی اسلامی. 📚 استاد مطهری، پاسخ‌های استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب، ص ۱۳ (با تلخیص). 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
⚜ هدف او خدا نبود! 🕎 در روایات آمده که شخصی از بیشتر وقت ها همراه حضرت موسی (علیه السلام) بود، و احکام فقه و مسائل تورات را از ایشان فرا می گرفت و به دیگران می رساند و تبلیغ دین می کرد. 🐒 مدتی گذشت و حضرت موسی او را ندید، روزی جبرئیل نزد موسی بود که ناگاه میمونی از پیش ایشان گذشت، جبرئیل گفت: آیا او را شناختی؟ 🔅حضرت فرمود: نه!! 📖 جبرئیل فرمود: این همان شخص است که احکام تورات را از تو یاد می گرفت، این صورت ملکوتی و باطنی اوست در عالم آخرت!! ⁉حضرت موسی تعجب کرد و پرسید: چرا به این شکل در آمده؟ 🔅جبرئیل گفت: چون که هدف او از تعلیم و تعلم احکام توارت این بود که مردم او را به عنوان فقیه و دانشمند به حساب آورند، هدف او خدا نبود و اخلاص نداشت، به همین دلیل شکل و قیافه او در عالم آخرت مانند میمون خواهد بود. 📚 داستانهای پراکنده: ج ۴، ص ۱۳۸ - روایت ها و حکایت ها، ص ۱۲۹. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌸 🌹 اکسیـــر کـــرامت شما می آید 💚 انـــوار ولایت شمـــا می آید 💚 این خرقه یِ سبزِ علوی ای آقا 🌹 الحق که به قامت شما می آید 🌐 @partoweshraq
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ⁉ چگونه مجالس «تبری» را از ما گرفتند؟! 🎙حجت‌ الاسلام‌ 🌐 @partoweshraq
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ⁉ چگونه مجالس «تبری» را از ما گرفتند؟! 🎙حجت‌ الاسلام‌ 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜ امام عسکری (علیه السلام): 🔅هر که زیاد بخوابد، خواب های پریشان ببیند. 📚 میزان الحکمه، ج ۱۲، ص ۴۹۳. 🌐 @partoweshraq #حدیث
🌹 #سواد_زندگی 💴 ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ، 🎁 ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ «ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ» ﺷﻮﻧﺪ؛ 🌹ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ است ﻭلی ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ! 🎓 ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ، 👌ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ «ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ» ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ 🌹 ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭت است ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ! 🎎 ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ، 💞 ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛ 🌹 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩت است ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ يك ﻓﻀﯿﻠﺖ. ✋ کاش بتونیم خوب زندگی کردن را یاد بگیریم. 🌐 @partoweshraq