eitaa logo
پروانه های وصال
7.9هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
21.6هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 🌼 من حرف های بیھـــــود را، کمتر از غذای حرام نمی‌دانم. 👤 📚برقله‌پارسایی،ص۴۳۲ 🍁🍂🍁🍂
🌹 حرف زدن با امام زمان 🌹 مرحوم آیت الله میلانی میفرمودند: هر روز بنشینید یک مقدار با امام زمان درد و دل کنید. خوب نیست شیعه‌ روزش شب شود و شب‌اش روز شود و اصلاً به یاد او نباشد. بنشینید چند دقیقه ولو آدم حال هم نداشته باشد، مثلاً از مفاتیح دعایی بخواند، با همین زبان خودمان سلام و علیکی با آقا کند. با حضرت درد و دلی کند. آیت الله بهجت می فرمود: بین دهان تا گوش شما کمتر از یک وجب است. قبل از اینکه حرف از دهان خودتان به گوش خودتان برسد، به گوش حضرت رسیده است. او نزدیک است، درد و دل‌ها را می‌شنود. با او حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید. در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامه‌ای نوشت از یکی از شهرهای دور نامه‌ای نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه کنم؟ حضرت در جواب ایشان نوشتند: «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک‏» لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو. ما از شما دور نیستیم. بحارالانوار/ ج53/ ص306 🍁 ب ما بپیوندید 🍁🍂🍁🍂 ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
🤲🌷 پابرهنه در ميان آتش ! ✍مأمون رقى نقل مى كند: روزى خدمت امام صادق عليه السلام بودم ، سهل بن حسن خراسانى وارد شد، سلام كرده ، نشست . آن گاه عرض كرد: - يابن رسول الله ، امامت حق شماست زيرا شما خانواده رأفت و رحمتيد، از چه رو براى گرفتن حق قيام نمى كنيد، در حالى كه يكصدهزار تن از پيروانتان با شمشيرهاى بران حاضرند در كنار شما با دشمنان بجنگند! امام فرمود: - اى خراسانى ! بنشين تا حقيقت بر تو آشكار شود. به كنيزى دستور دادند، تنور را آتش كند. بلافاصله آتش تنور افروخته شد، به طورى كه شعله هاى آن ، قسمت بالاى تنور را سفيد كرد. به سهل فرمود: - اى خراسانى ! برخيز و در ميان اين تنور بنشين ! خراسانى شروع به عذر خواهى كرد و گفت : - يابن رسول الله ! مرا به آتش نسوزان و از اين حقير بگذر! امام فرمود: - ناراحت نباش ! تو را بخشيدم . در همين هنگام ، هارون مكى ، در حالى كه نعلين خود را به دست گرفته بود، با پاى برهنه وارد شد و سلام كرد. امام پاسخ سلام او را داد و فرمود: - نعلين را بيانداز و در تنور بنشين ! هارون نعلينش را انداخت و بى درنگ داخل تنور شد! امام با خراسانى شروع به صحبت كرد و از اوضاع بازار و خصوصيات خراسان چنان سخن مى گفت كه گويا سال هاى دراز در آنجا بوده اند. سپس از سهل خواستند تا ببيند وضع تنور چگونه است . سهل مى گويد، بر سر تنور كه رسيدم ، ديدم هارون در ميان خرمن آتش دو زانو نشسته است . همين كه مرا ديد، از تنور بيرون آمد و به ما سلام كرد. امام به سهل فرمود: در خراسان چند نفر از اينان پيدا مى شود؟ عرض كرد: - به خدا سوگند! يك نفر هم پيدا نمى شود. 🌱امام فرمودند: آرى ! به خدا سوگند! يك نفر هم پيدا نمى شود. اگر پنج نفر همدست و همداستان اين مرد يافت مى شد، ما قيام مى كرديم احادیث الطلاب ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج 🍁🍂🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این یک پست تبلیغی هست!!👆🏻😳 امر به معروف(حجاب) توسط دختر شهید 🌸حسین محرابی🌸 هر کسی که میتونه تو شهر خودش از این کار ها بکنه☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍🍉 ژله های تک نفره وزیبا با استفاده از لیوان یک بار مصرف لایه ی دوم ژله آلوئورا به اضافه ی بستنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👩‍🍳🧑‍🍳 پارت اول ۱/۵لیوان آب با ۳ ق. غ نشاسته ذرت نصف لیوان شکر و ۱ ق. غ پودر ژلاتین ۱ ق. غ روغ و ۱ ق. غ گلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👩‍🍳 🧑‍🍳 پارت دوم ۱/۵لیوان آب با ۳ ق. غ نشاسته ذرت نصف لیوان شکر و ۱ ق. غ پودر ژلاتین ۱ ق. غ روغ و ۱ ق. غ گلاب ‎‌‌‍‏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرد نان : 500 گرم (تقریبا 3 پیمانه) تخم مرغ : 1 عدد شیر یا آب ولرم : 250 میلی لیتر یا یک پیمانه روغن جامد یا نیمه جامد یا روغن مایع : 6 قاشق سوپخوری یا ( کره به دمای محیط رسیده 5 قاشق سوپخوری) مایه خمیر خشک فوری : 1 قاشق سوپخوری + 1 قاشق چایخوری یا 10 گرم نمک : 1 قاشق چایخوری شکر : 1 قاشق سوپخوری ( برای تهیه خمیر غذایی ) 2 تا 5 قاشق سوپخوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبت خود را به همسرتان به صورت عملي نيز نشان دهيد. سعي كنيد در روز تولد او،يا سالگرد ازدواج ويا مناسبت هاي ديگر به او هديه دهيدو ازاين طريق محبت خودرا ابراز نماييد. 🍁🍂🍁🍂
پروانه های وصال
#مدیریت_زمان 57 💢 همه ما آدم ها اسیر نگاه های خودمون هستیم. هر جایی که پیشرفت میکنیم به خاطر نگاه ص
58 🔶 آدم اگه نگاه خودش رو رها کنه حرفای خیلی بیخودی ازش سر میزنه! 🔹 نگاه درست به زمان اینه که زمان کوتاه هست... واقعا کوتاهه... ✅ با یه محاسبه ریاضی خیلی ساده میشه فهمید که ما زمان کوتاهی در دنیا زندگی میکنیم. - چطور؟ - بذار با هم حساب کنیم! خوبه؟😊 شما چند سال زندگی میکنی؟ 70 سال؟ اصلا بگو 700 سال! خوبه؟ شما این 700 سال رو از بی نهایت سالی که در آخرت زندگی خواهیم کرد کم کن. چی باقی میمونه؟ بی نهایت. صفر رو از بی نهایت کم کن؟ بازم میمونه بی نهایت!👌🏼 این 700 سال در مقایسه با بی نهایت با عدد صفر فرقی نمیکنه! 🔸 یه روزی آخرش این رو متوجه میشی!
پروانه های وصال
#مدیریت_زمان 58 🔶 آدم اگه نگاه خودش رو رها کنه حرفای خیلی بیخودی ازش سر میزنه! 🔹 نگاه درست به زما
59 💢 البته اون روزی که این رو میفهمیم روز نیست! شبه! شب اول قبر... البته اصلا نیستیم توی این دنیا که بخوایم بفهمیم. 🔹 ببینید ما دوس داریم زمان طولانی در اختیار داشته باشیم برای همین هم فکر میکنیم که حتما زمان طولانی در اختیار داریم! نه عزیزم قاطی نکن!😊 تو فقط دوست داری! این آرزوی توئه! آرزوهای طولانی مانع از دیدن واقعیت ها میشن. توی روایات تاکید شده که آدم چیزی رو خیلی دوست نداشت باشه. 💢 علاقه زیاد به هر چیزی موجب میشه که آدم واقعیت ها رو نبینه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🌈🦋🌈🦋 #قسمت_دوم ساعت چهار بعد ظهر بود کم کم آفتاب چهره ی خودش را از زمین پنهان می کرد م
🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🌈🦋🌈🦋 فردا تعطیل بود چون روز عید ولادت پیامبر (ص) صبح خیلی زود از خواب بیدار شدم و کار های خانه را انجام دادم و بعد از خوردن صبحانه به خانه عمویم رفتم در حیاط دیگ بزرگ غذا بر روی آتش گذاشته بود واطرافش را با آجر مانند اجاق درست کرده بودند داخل اتاق رفتم همه در تکاپو بودند و داشتند همه جا را تمیز می کردند بخصوص اتاق عروس و داماد را آماده کردند ترنم باران: من هم به آشپز خانه رفتم جعبه های شیرینی را برداشتم و در سینی چیدم بعد از این کار به حیاط رفتم و کمی جارو کردم تا شب حسابی کار کردم تا وقتی مهمان ها آمدند لباس هایم را عوض کردم و لباسی تازه به تن کردم مثل شب قبل همه شادی خودشان را با شعر های محلی و دست زدن ابراز میکردند بعد از ساعتی عروس داماد آمدند همه به کوچه رفتیم و از کوچه تا اتاق عروس داماد همراهی کردیم تا در جایگاه مخصوص خود نشستند جشن شادی تا پاسی از شب ادامه پیدا کرد بعد از آن داماد به پشت بام می رود با با پرتاب میوه های پائیزی به سمت پائین مراسم را تمام کند این یک رسم است که مردم از دست داماد میوه می گیرند بعد از این که عروس و داماد به خانه ی جدیدشان رفتند ما هم به خانه برگشتیم نویسنده ترنم باران🌈💚 کپی رمان ممنوع 🚫🚫🚫🚫 در صورتی که با نویسنده صحبت کنید
پروانه های وصال
🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🌈🦋🌈🦋 #ادامه‌_قسمت_دوم فردا تعطیل بود چون روز عید ولادت پیامبر (ص) صبح خیلی زود از خواب
🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🌈🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈 تازه از مدرسه به خانه آمده بودم هنوز زمان زیادی نگذشته بود تا فرصت کنم لباس هایم را عوض کنم با هیجان داشتم به مراسم فردا شب فکر می کردم. خب این مراسم فقط سالی یکبار اتفاق می افتد و باید سعی کنم همه چیز را آماده بگذارم داخل اتاق رفتم وسایل را کمی جابجا کردم. کرسی را به سمت وسط اتاق بردم تا جایش تغییر کند چند پارچه ی رنگی از داخل کمد برداشتم و روی کرسی انداختم ، داخل انباری رفتم چراغ نفتی قدیمی را از روی طاقچه برداشتم و دورنش را پر از نفت کردم و روی کرسی قرار دادم از داخل ویترین شیشه ای ظرف بزرگی را برای میوه برداشتم تقریبا همان اندازه ی ظرف کناری بود فقط کمی بزرگتر تا عصر مشغول کارهای خانه بودم نزدیک غروب رفتم مغازه پایین چند کیلو تخمه آفتاب گردان خریدم و به سمت خانه برگشتم نزدیک خانه که رسیدم دوستم زهرا را دیدم سلام کردم و از مراسم شب برایش گفتم زهرا هم گفتم ظرف های آجیل را آماده کرده و فقط روشن کردن آتش زیر کرسی مانده است. بعد خدا حافظی از زهرا داخل اتاق رفتم و لباس هایم را عوض کردم تا آماده شوم می دانستم بعد از نماز مغرب و عشا فامیل هایمان می آیند مادربزرگم که زودتر از همه می آید بعد از نیم ساعت در خانه به صدا آمد در را که باز کردم پدر و برادرم داخل خانه آمدند بعد از شستن سر صورتشان لباس هایشان راعوض کردند به مادرم کمک کردند تا باقی مانده ی کار ها را انجام دهند. بعد از اینکه همه ی فامیل ها به خانه ی ما آمدند همگی دور کرسی نشستیم ، مادر بزرگم بالای اتاق نشست. همه با هم صحبت می کردند و احوال پرسی می کردند نگاهم به میوه های داخل ظرف افتاد انار های قرمز درشت در کنارش نارنگی و سیب چقدر ساده و دل انگیز است. در کاسه های گل دار پر از نخودچی و کشمش بود یه مشت برداشتم و با اشتها خوردم مزه شور و شیرین آن را دوست داشتم. مادربزگم شروع به صحبت کرد او از قصه ی ننه سرما و ورود او به زمستان می گفت که با کوله باری از برف می آید در حالی که صورتش از برف پوشیده شده و لباس پشمی بزرگی به تن کرده و در پشت سرش هو هوی باد سرد شنیده می شود... مادربزرگم همین طور ادامه می داد ما هم با دقت به قصه گوش می کردیم این داستان ها برای آماده شدن مان در سرمای زمستان شدید است. ساعت از نیم شب گذشت خواب به چشم همه آمد خاله ها و دایی هایم خداحافظی کردند و من مادرم رختخواب پهن کردیم و من غرق در قصه ننه سرما آماده ی خواب شدم چون فردا صبح باید به مدرسه می رفتم نویسنده ترنم باران 💚🌈 @dather_110 کپی رمان ممنوع 🚫🚫🚫🚫 فقط در صورتی که با نویسنده صحبت کنید
✨﷽✨ ✍ مراسم تشیع جنازه یکی از آشنایان در یک روز سرد پاییزی در گورستان بودم. نوه متوفی اصلا گریه نمی‌کرد و محزون هم نبود. سال‌ها این موضوع برای من جای سوال بود با این‌که او سنگ‌دل هم نبود. بعدها از او علت را جویا شدم، گفت: پدر بزرگ من هر چند انسان بدی نبود ولی روزی یاد دارم، عید نوروز بود و به نوه‌های خود عیدی می‌داد و ما کودک بودیم، ما نوه دختری او بودیم و او به نوه های پسری‌اش 1000 تومنی عیدی داد ولی به ما 200 تومنی داد و در پیش آن‌ها گفت: پدربزرگ اصلی شما فلانی است و بروید و از او شما 1000 تومنی عیدی بگیرید. این حرکت او برای همیشه یاد من ماند و من تا زنده‌ام او را پدربزرگ و خودم را نوه او هرگز نمی‌دانم. برای نفوذ در دل‌ها شاید صد کار نیک کم باشد ولی برای ایجاد نفرت ابدی، یک حرکت احمقانه کافی است. و بدانیم کودکان هرچند در مقابل محبت ما توان تشکر ندارند و خجالت می‌کشند و در برابر تندی و بی‌احترامی ما، از ترس ما توان عکس‌العمل ندارند و سکوت می‌کنند، ولی آن‌ها تمام رفتار ما را می‌فهمند و محبت‌ها و بدی‌های ما را می‌بینند و می‌دانند و برای همیشه در ذهن خود حفظ می‌کنند و زمانی که بزرگ شدند، تلافی می‌کنند. 🍂🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥حاجی هروقت گناه ‌کردی و توبه‌ شکستی این‌رو یادت باشه: شما‌ از‌گناهان‌خود‌ت خسته‌ میشی اما خدا از‌بخشیدن‌ شما‌ خسته‌ نمی شه☺️ پس‌از‌رحمت‌خدا ناامیدنشو :") - آیت‌الله‌ مرتضی تهرانی = 🧕🌿 🍁🍂🍁🍂
💚...♡ نمی‌دانم چه شدڪه سرنوشت مرا به این راه پر عشـق رساند! بدون شڪ شیــرحلال مادرم لقـــمه‌حــلال پــدرم و انتخاب همســـرم در آن‌اثر داشته‌است 🌷 🍁🍂🍁🍂
💠میخوام نماز شب بخونم ولی سخته💠 ✅ مهمترین دلیلی که باعث میشه نماز شب نخونیم، اینه که حال نداریم نصف شب یا قبل اذان صبح بیدار بشیم 💢در حالیکه میشه تو روز هم نماز شب خوند.... شاید تعجب کنید ولی واقعا میشه... ⭕️سخت‌ترین وقت نماز شب قبل از اذان صبح ⭕️راحت‌ترین وقت قبل از خواب یا در روز 🔳وقت خواندن نماز شب بعد از نیمه شب تا اذان صبح بوده و بهترین زمان آن قبل از اذان صبح هست ولی هم می‌توان قبل از رسیدن نیمه شب نمازشب را خواند و هم در روز ⬛️ نماز شب قبل از خواب و پیش از رسیدن نیمه شب 💢امام صادق علیه السلام فرمود: اگر بیم دارى که پایان شب برنخیزى یا سرما و مشکل دیگرى مانع نماز شبت خواهد شد، نماز شب را در اوّل شب(بعد از نماز عشاء) بخوان 📕وسائل الشیعه : ج ۳، ص ۱۸۳ ✳️ توجه: اگر نماز شب را قبل از نیمه شب خواند سزاوار است که نیّت اداء نکند بلکه به نیّت جلو انداختن (تعجیل) بخواند. ⬛️ قضای نماز شب در روز 💢اگر کسی نتوانست شب نمازشب را بخواند می‌تواند قضای آنرا بعد از نماز صبح و یا در روز بخواند ⭕️در روایتی شخصی از امام صادق ع پرسید من قضای نماز شب را در روز میخوانم و حضرت سه مرتبه فرمود اینکار موجب روشنی چشم تو خواهد شد 💢و حتی بالاتر از آن در روایتی آمده: خداى تعالى به بنده‌اى که نماز شب را در روز قضا بکند مباهات مى‌کند و مى‌فرماید: اى فرشتگان من، این بنده من چیزى را که به او واجب نکرده‌ام قضا مى‌کند گواه باشید که من او را آمرزیدم 📕 وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۲۷۸ ✳️می‌توان با خواندن یک رکعت به مدت دو دقیقه در شب یا روز، از کسانی شویم که اهل نماز شب هستند 🏴 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها 🍁🍂🍁🍁
غرور برای مردان اهمیت زیادی دارد و به هر طریقی اگر غرور او را بشکنید، او را از دست خواهید داد. 🍁🍂🍁🍂
امشب در آغوش امن خدا آرام بخواب، بي ترديد فردا بهترين روز زندگي تو خواهد بود به شكوه تقدير و معجزه خدا شك نكن شبتون آروم ودرپناه خدا🌙 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸خداوندا... 🍃امروز را در نام زیبایت 🌸صبح مےڪنم 🍃باشد ڪہ مرا از من رهایے دهے 🌸و در فیض خودت 🍃زندگیم را برڪت ببخشے 🌸تا هرآنچہ 🍃ارادہ و خواست تو 🌸در آن است برایم مقدّر شود. الهی به امیـد تو 🌸🍃 🌸🍃
سـ🍁ـلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 امروز چهارشنبه ☀️ ٢٦ آبان ١۴٠٠ ه. ش 🌙 ١١ ربیع الثانی ١۴۴٣ ه.ق 🌲 ١٧ نوامبر ٢٠٢١ ميلادى 🌸🍃
‍ 🍃🌷صبح چهارشنبه تون ‌معطر به ‌عطر خوش صلوات بر حضرت مُحَمَّد (ص) و خاندان مطهرش🌷🍃 🌷🍃🌼اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌷🍃🌼مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌷🍃🌼وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم 🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨نیایش صبحگاهی 🍁🍂 🍁ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ 🍂تا ﻫﺮ ﺭﻧﺠﯽ ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ 🍁ﻫﺮ ﻏﺼﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺷﺎﺩﯼ 🍂ﻫﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ 🍁ﻫﺮ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﺑﻪ آﺳﺎﯾﺶ ﻭآﺳﺎﻧﯽ 🍂ﻫﺮ ﻓﺮﺍﻗﯽ ﺑﻪ ﻭﺻﻞ 🍁ﻫﺮ ﻗﻬﺮﯼ ﺑﻪ آﺷﺘﯽ 🍂ﻫﺮ ﺯﺷﺘﯽ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ 🍁ﻫﺮ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﻧﻮﺭ 🍂ﻫﺮ ﻧﺎﻣﻤﮑﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﻮﺩ 🍁ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻭ 🍂ﻫﺴﺘﯿﻤﺎﻥ و آﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ غرق 🍁ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﮔﺮﺕ ﺑﻔﺮﻣﺎ ✨الهی آمین🙏🏻 🍁🍂
🌷 🌼 از آسمان عشق و عظمتش از خورشید مهربانی اش🍂 از دنیا تمام خوبی هایش و از خدا لطف بی کرانش نصیب لحظه لحظه زندگیتون🍂 الهی روزتون پراز خیر و نیکی "🌼🍂 🌷🍃