#غزل
بوسیدمش ولی فقط از دورهای دور
می خواهمش شکسته و پَربسته و صبور
دیوانهام برای دو چشمی که ساحر است
سرگشتهام برای همان قلهی غرور
چون ماهیام که در تب و تابم به دور از آب
در ساحلش غریبم و افتادهام به تور
چون ماه کاملی که جنونم به دست اوست
با هر طلوع میبَردم تا به جشن نور
لبخند او دلیل و بهانهست تا که باز
راهی شوم به خاطر او تا به شعر و شور...
پاییز باشکوه و قشنگِ پُر از غم است
وقتی که از بهارِ دلم میکند عبور
پروین جاویدنیا
#غزل_عاشقانه
@parvin_javidnia1359
گزارش تصویری از محفل طنز فارس «بیشوخی»
سهشنبه ۲۲ خرداد ماه ۱۴۰۳
@parvin_javidnia1359
4_5933692607291986363.mp3
10.89M
با من بخوان 🎼
علیرضا قربانی
@parvin_javidnia1359
طعم تازهٔ تین📚
مجموعه اشعار برگزیده همایش بینالمللی مطالعات قرآنی و سیره نبوی از منظر اروپاییان
با ۳۷ شعر منتخب
به کوشش: بهجت فروغی مقدم
نشر: انتشارات خانه حکمت
و یک شعر از من
سپاس خداوند را✨
#طعم_تازهٔ_تین
#پروین_جاویدنیا
@parvin_javidnia1359
«قنوت عشق»
هر لحظه با تو میشود این دل دچارتر
تقویمهای فصل به فصلم بهارتر
خورشید روی توست که در آسمان عشق
هر روز میشود غزلی ریشهدارتر
در جزر و مدّ ساحل عشقی چُنین بزرگ
از من نخواه تا نشوم بیقرارتر
در هر قنوت شعله ورم میرسد ز راه
قد قامتی که هر قدمش با وقارتر
باران معجزهست که در هر عبور تو
باریده است بر دل من بیشمارتر
در پاکی نگاه تو گم میشود زنی
دلدادهام چه چیز از این خوشگوارتر؟
#پروین_جاویدنیا
#غزل
@parvin_javidnia1359
#طنز
چنین گفت رستم به فرزند خویش
به بالابلند و به دلبند خویش
دلیری نه امروز جنگیدن است
نیاز وطن امر زاییدن است!
برو زن بگیر و نگو چیست زن
اگر که شعار تو باشد وطن
نترس از تورم، نترس از دلار
نشان ده کمی مردی و اقتدار
چنین شد که سهراب با یک نظر
به حجله روان شد به دست پدر
دل رستم از کار خود شاد بود
دگر فکرش از غصه آزاد بود
به سهراب جانش شبی پند داد
به آوردنِ بچه سوگند داد
دو سالی گذشت و نیامد خبر
پریشان شد از انتظارش پدر
شبی باز جویا شد این خواسته
که این انتظار عمر من کاسته
چو سهراب پند پدر را شنید
به چشمانش از غصه اشکی دوید
که بابا نداری خبر از دلم
بیا تا بگویم من از مشکلم
که زنها نه زنهای دیروزیاند
حسابی خفن گشته و موذیاند!
بگوید که دارد از این اجتناب
که بچه بگیرد از او خورد و خواب
ندارد دگر وقت این کارها
نکرده اثر در دلش زارها!
بگوید که این هیکل خوش تراش
به حرف تو باشم شود آش و لاش!
رود کوه و بعدش رود باشگاه
دهد زهر چشمم فقط با نگاه
بگیرد هی از بچهات امتحان
دهد درس یوگا و فن بیان
ندارد نظر چون به حال وخیم
شب و روز دارد برایم رژیم!
خوراکم شده پاستا و سالاد
از آن قورمه سبزی تو یاد باد!
کند امر بر شستن ظرفها
به هنگام جارو بگیرم عزا!
اگر پهلوانم به پیش پدر
شدم موش بابا نداری خبر!
کشیده به این هیکلم سمبهها
که کشته دم حجله او گربه را!
پروین جاویدنیا
#طنز
#فرزندآوری
@parvin_javidnia1359
وقتی لوح تقدیر جشنواره ملی داستانک کودک فلسطینی استان لرستان الان به دستم می رسه😊
مقام اول اولین دوره جشنواره ملی داستانک کودک فلسطینی
اسفندماه ۱۴۰۲
#لرستان
#خرم_آباد
@parvin_javidnia1359
«خودکار آبی»
خودکار آبی پوستش را قلقلک میداد .
علی سرش داد زد و گفت:
_اینقدر تکان نخور بچه.
_نمیشه، قلقلکم میده.
و دستش را کمی عقب برد.
علی که حالا عصبانی شده بود دستش را به طرف خودش کشاند و گفت:
_این تنها کمکی هست که به نیروهای امداد فردا میتونیم بکنیم میفهمی؟
و نام محمد را بر روی دستش پررنگ کرد.
#پروین_جاویدنیا
#کودکان_فلسطینی
#داستانک
پ.ن. یکی از چهار داستانکی که برای جشنوارهٔ ملی «کودک فلسطینی» لرستان ارسال کردم.
@parvin_javidnia1359
جشن ادبی غدیرانه در کتابخانه عمومی رئیسی اردکانی شیراز
به همراه رونمایی از لوگوی محفل طنز «بیشوخی»
۴ تیرماه ۱۴۰۳
@parvin_javidnia1359