📝محمد صدرا مازنی
💠سرمایه های فراموش شده(۳)
🔻۴. چهار سال اخیر دشوارترین سالهای زندگی کاری ما بود. به حیث بودجه و اعتبار. دوسال اول مسئولیت امور پژوهش مدارس قم هم به عهده ما بود. مدارس قم و مراکز تخصصی. هنوز هم پژوهش مراکز تخصصی توسط مدیریت ترویج پژوهش اداره میشود. آقای اکبرپور در ترویج پژوهش سطوح عالی به همراه آقای جدی در کنار دهها کار دیگر زحمت ادارهاش را برعهده دارند. در این مدت یکی از برنامههای ما دیدار از مدارس بود. به مراکز تخصصی هم میرفتیم. با مدیران و معاونین پژوهش و بعضاً با طلاب جلسه داشتیم. با دستهای خالی به دیدارشان میرفتیم. دریغ از ریالی بودجه و اعتبار. دخل ما خالی بود. ته کشیده بود. اما برنامهی ما برای دیدار ادامه داشت. الان هم با توجه به شرایط کرونا به گونهی دیگر ادامه دارد. اوایل که به دیدن برخی از مدیران مدارس می رفتیم شیوهی تعامل با ما هم گوناگون بود. غالبا از ما استقبال میشد و گاهی ابتدا به چشم طلبکار به ما نگاه میشد و به تدریج یخ بیاعتمادی آب میشد. در یکی از دیدارها آقای محترمی در مقابل پیگیریهای ما برای اجرای برنامههای مدرسه پرسید: برای اجرای این برنامهها چقدر بودجه و اعتبار تخصیص داده شد؟ چه می توانستم بگویم. وضعیت مالی مرکز را برایش توضیح دادم. اصلا مگر آن بزرگوار کجا مشغول کار بود؟ همکارمان در دوتا خاکریز آن طرفتر. نمیدانم الان از گفتهاش پشیمان است یا نه. اما جملهای تاریخی گفت! برایم عجیب بود و اصلا انتظارش را نداشتم. گفت: پس جمع کنید بروید پی کارتان. دلم شکست. و کمی تامل کردم و آنگاه به زبان خودش پاسخ دادم!
۴. در این سالهای اخیر هرگاه با آقای میرمعزی درباره بودجه و اعتبار صحبت می کردیم. وضعیت را توضیح می داد و خاطره ای از جبهه می گفت: بچهی بسیجی که خط نگهدار بودند، وقتی فشنگهاشان تمام میشد به فرماندهان بیسیم میزدند و تقاضای فشنگ میکردند. پاسخ میشنیدند: فشنگ نداریم. خط را هم نگه دارید! ما اینک در شرایط جنگ هستیم اما نه با آن ابعاد. با مختصات و شرایطی متفاوت.
پول نداریم، اما خط فرهنگی را با تمام وجودمان حفط می کنیم.
🔻منکر نقش پول در پیشرفت کار نیستم؛ اما آیا مگر منابع در اختیار محدود به پول است که اگر نباشد، مثل آدمهای عاطل و باطل بنشینیم و دست روی دست بگذاریم؟
🔻۵. در جمع تعدادی از معاونین پژوهش مدارس قم بودم. سالهای 96 و 97 برنامهی منظمی داشتیم. با آقای نیکزاد و خسروانی. بعد از ملحق شدن آقای صمدزاده به جمع مدیریت ترویج پژوهش این برنامه منظمتر شد هر دو هفته یک بار میدیدمشان از وضعیت مالی گلایه داشتند. بحق بود. اما یکی از معاونین محترم که او هم در شرایط مشابه به سر میبرد و تحلیل واقع بینانهتری داشت، در حمایت از من روایتی از امیرالمؤمنین (ع) خواند: « حسن التدبیر ینمی قلیل المال و سوء التدبیر یفنی کثیره» برنامه ریزی خوب و مناسب مال[ و امکانات] کم را افزایش میدهد و برنامهریزی بد و غلط اموال و [امکانات] زیاد را از بین میبرد. و بعد از توضیح کوتاه دربارهی روایتی که محکم است و نیازی به تفسیر ندارد، روایت دیگری از امام (ع) خواند. روایتی که گویی آن حضرت برای امروزمان گفته باشد: «القلیل مع التدبیر ابقی من الکثیر مع التبذیر» مال کمی که برنامهریزی و تدبیر پشتوانهی آن است پایندهتر از مال فراوانی است که همراه با ریخت و پاش است.
🔻سخن آخر: این نگرش که سرمایه فقط پول است را از ذهن و روح و روان خویش پاک کنیم.
از مزیت های نسبی استفاده کنیم.
سرمایه های عظیم اعتقادیمان، درایت و قدرت برنامه ریزی و اداره ی امور و نیروی جوان و کارآمدمان را هم ببینیم.
خودمان را باور کنیم. ما نسل جبهه و جنگیم. با روحیه کار جهادی و بسیجی رشد کردیم. فرزندان ما نیز از نسل همت و باکری و سلیمانی اند. اگر همت و باکری را ندیدند، با سلیمانی و اخلاقش رشد کرده اند
تمام.
#آموزش
#مسائل_پژوهشی
#محمدصدرامازنی
@masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی
💠در باب نطق انتخاباتی ترامپ درباره ایران
🔻ترامپ یک شخص نیست و ما در قضیه آمریکا با یک شخص رو به رو نیستیم؛ بلکه با یک سیستم مبتنی بر فلسفهای آشنا مواجهیم. فلسفهای که روانگردان است و تحلیل آن نیز از جنس روانشناختیِ فیلسوفهایی است که هیتلر را تئوریزه کرده بودند. این فلسفه را میتوان برخاسته از توهم دانست. از روانی ناآرام و رنجور. فلسفهای که بر مغز و سلسله اعصاب اثر میگذارد. شخص را وارد وادی توهم میکند. و آدمی را از خود بی خود مینماید. چنین فلسفهای خطرناک میشود. خود میزند و دیگرزنی میکند. استکبار یک خودبزرگ بینی برخاسته از «توهم» در عصر فرومایگی دولتهای ضعیف و میانمایگی دولتهای متوسط است.
متن کامل را در کانال مسائل پژوهشی بخوانید.👇
@masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی
💠در باب نطق انتخاباتی ترامپ درباره ایران(۱)
🔻دونالد ترامپ در نطق انتخاباتیاش وقتی به ایران میرسد، می گوید:«ما کسانی هستیم که سعی در نابودی و سرنگونی رژیم ایران از ابتداي تغيير تا كنون داریم.» یعنی مسأله دست چدنی داخل دستکش مخملی نیست. ترامپ است و بیپروا حرف میزند. او اهمیتی به حفظ ظواهر هم نمی دهد و میگوید:
🔻«این کاری است که ما با بسیاری از کشورها و رژیم ها انجام دادهایم.» و آنگاه متکبرانا میگوید: «برای اینکه قویترین در جهان بمانیم، باید همه را ضعیف کنیم. و اجازه استقلال، قوی شدن و نفس كشيدن به آنها ندهيم.» و اعتراف میکند که کشورش در گذشته رژیم ها را سرنگون و به نام دموکراسی نابود میکرد و مردم را میکشت و هستيشان را به نابودي ميكشيد، برای اینکه باید به همه ثابت شود که پلیس جهان هستند. اما امروز دیگر نیازی به پنهان شدن در پشت انگشت نیست. او میگوید: «آمریکا از پلیس جهاني بودن به شرکتي جهاني تبدیل شده است و شرکتها معامله میکنند با کسانی که پول بیشتری میپردازند. شرکتهایی که برای ساختن آن تلاش میکنند باید تخریب شوند و هیچ جایی برای تخریب آمادهتر از جهان عرب نیست.»
🔻دیوید ثورو 160سال قبلتر در مقاله ی نافرمانی مدنی درباره حکومت آمریکا چیزی مینویسند که گویی برای امروزش نوشته است. سال 1775 ایالات متحده آمریکا اگرچه ضعیفتر بود؛ اما به مکزیک حمله کرد. و از این رو ثورو «شخصیت حکمرانی» آمریکا را نمیتواند برتابد. شخصیت حکمرانی آمریکا با استیلای خارجی و مفهوم قرانی استکبار معنی میشود. بر این قرار با یک شخص رو به رو نیستیم؛ بلکه با یک سیستم مبتنی بر فلسفهای آشنا مواجهیم. فلسفهای که روانگردان است و تحلیل آن نیز از جنس روانشناختیِ فیلسوفهایی است که هیتلر را تئوریزه کرده بودند. این فلسفه را میتوان برخاسته از توهم دانست. از روانی ناآرام و رنجور. فلسفهی روانگردان. فلسفهای که بر مغز و سلسله اعصاب اثر میگذارد. شخص را وارد وادی توهم میکند. و آدمی را از خود بی خود میکند. چنین فلسفهای خطرناک میشود. خود میزند و دیگرزنی میکند. استکبار یک خودبزرگ بینی برخاسته از «توهم» در عصر فرومایگی دولتهای ضعیف و میانمایگی دولتهای متوسط است.
ادامه دارد
#ترامپ
#استکبار
@masaeleaklaqi
📝محمد صدرا مازنی
💠در باب نطق انتخاباتی ترامپ درباره ایران(۲)
🔻برای اینکه دولتهای فرومایه را بشناسیم، این جملات ترامپ را بخوانیم: «آنچه عربستان سعودی در جنگ خود علیه یمن هزینه کرد تقریباً معادل آنچه آمریکا در جنگ طوفان صحرا گذرانده است و آنچه عربستان سعودی به دست آورد، در مقابل آنچه كه ما بدست آورديم هيچ چيز نيست.[عربستان] باید از ما محافظت کند، زمانی که یک میلیون دلار برای یک موشک برای از بین بردن یک اتومبیل پرداخت میکند که قیمت آن از چند هزار دلار تجاوز نمیکند از ما محافظت میکند.» و در همین راستا چراغ کارخانههای اسلحهسازی را روشن میبیند و بر این اساس برایش فرقی نمیکند که نخبهگان چه میگویند. وقتی چنین است بیمی ندارد اگر بگوید: « من نمیخواهم بدانم نخبگان چه میگویند و کجا هستند، زیرا میدانم که کارخانههای تولید اسلحه کار میکنند.» و وقتی قانون انسانیت حاکم نباشد شخصیت استکبار رخ مینماید آنگاه که میگوید: «برای من کسانی که میمیرند و کسانی که در آن منطقه کشته میشوند، اهمیتی ندارد. من پروژه کنترل نفت عرب را ادامه خواهم داد،»
🔻و این توهم را تا رویارویی با ملتی متمدن و بزرگ به پیش میبرد: «و بايد مثل قبل بر نفت ايران نيز تسلط پيدا كنيم.» و با استدلالی عریان و در مقابل میلیاردها چشم، دولتهای میانمایه را به هماوردی میخواند: «زیرا این(تسلط بر نفت ایران) به ما کمک میکند تا اروپا، چین ژاپن و دنيا را کنترل کنیم،» او به منطقه بر میگردد و ملتها را خوابزدگانی که اگر هوشیار بودند مانع از شخصیت استکباری آنها میشدند، معرفی میکند: «علاوه بر این هیچ مردم هوشياري در منطقه وجود ندارد که اگر آنها وجود داشتند، ما نمیتوانستیم خود را پیدا کنیم».
🔻و درباره ی ایران به عنوان بیدارگر مردم منطقه میگوید:«اجازه نمیدهیم که این مردم توسط ايرانيان بیدار شوند.» و سپس استدلالش را که نه ماکیاولیستی و ترامپیستی که از روح عریان شخصیت استکبار میجوشد و از زبان یک روانرنجورِ ناآشنا به سیاست میتراود، بیان میکند: «بنابراین ما ایران را در مقابل دو گزینه قرار میدهیم. یا جنگ یا تسلیم، » آنگاه در مقابل هوادار ان از تحریمهای ظالمانه بر ملت ایران میگوید که:«و ما حداکثر آن را به آنها تحمیل کردیم. تحریم هایی که ما را به جنگی سوق می دهد که در آن هیچکس در منطقه پیروز نشود.» و با لاف در غریبی آرزویش را میگوید: «تنها برنده نظم نوین جهانی آمريكا است و برای حفظ این پیروزی از تمام آنچه که به دست آورده ایم در تمام سطوح نظامی، فنی و اقتصادی استفاده خواهیم کرد.« و با سرنخ به داخل دنبال یارگیری از درون کشور میگردد: « و اگر از داخل ایران کمک شویم تنها مانع را از سر راه بر می داریم و من ضامن آن خواهم بود . . ..»
🔻در پاسخ به بیهوده گویی های ترامپ که مصرف تبلیغاتی برای جمع کردن آرای صهیونیستهای ساکن آمریکا دارد، به این سخن حضرت آقا بسنده می کنم که:《بدن این رئیس جمهور آمریکا هم زیرخاک رفته و خوراک مار و مور میشود و جمهوری اسلامی همچنان خواهد ایستاد.》
تمام
#ترامپ
#استکبار
@masaeleaklaqi
📝محمد صدرا مازنی
💠 تفکر نقادانه و سبک زندگی
🔻نقادانه زیستن یک انتخاب آگاهانه و به مثابه سبک زندگی است. راهنمایی برای فلسفی زیستن است. با زندگی نقادانه مهارتمان برای فهم و شناخت بالا می رود.
🔻فایده تفکر نقادانه، بصیرت است. بصیرت همان شناخت و دانش واقعی است. دانش واقعی نور است و نور روشنی بخش است. اگر علم ما از جنس نور باشد، خطا نکرده و مرعوب مغالطات یمین و یسار نمی شویم.
🔻دیگر فایده ی تفکر نقادی بالا رفتن کیفیت زندگی است. یعنی اگر راهنمای عقلی داشته باشیم کیفیت زندگی ما بهتر می شود.
🔻کیفیت زندگی به میزان بالارفتن درجه ی خوبی بالاتر می رود. هرچه خوبی زندگی بیشتر، کیفیت زندگی بهتر است. یعنی ملاک زندگی خوب، عقلانی زیستن است.
🔻با خوب زندگی کردن چه نفعی می بریم؟ با زندگی خوب آرامش خواهیم داشت. آرامش البته به معنی بی تفاوتی نسبت به وقایع تلخ و شیرین پیرامونمان نیست. آرامشی که رهاورد بی تفاوتی و مسئولیت گریزی باشد عقیم است. از نوع آرامش منفی است؛ در حالی که آرامش مثبت نوعی دیگر و نتیجه ی انتخاب آگاهانه و مسئولیت پذیری است.
🔻در زندگی متعقلانه مصائب زندگی دیگران دیده می شود. نوعی دلهره یا به تعبیر کگارد ترس و لرز بر اندام انسان می افتد. این ترس معادل جُبن نیست، بلکه محصول اندیشناکی است. یعنی بر آمده از ترسی است که از روی تفکر حاصل شده است. خوف متعقلانه است. نه ترس بزدلانه.
🔻اگر فیلسوفانه زندگی کنیم، نسبت به درد و رنج انسانها بی تفاوت نیستیم. امیرالمومنین(ع) نسبت به ظلم و ستم معاویه با مردم بی تفاوت نبود. او رنج می کشید و خواب بر چشم نداشت. در نوشته ی اندیشمندی خوانده بودم: شبها به خاطر رنجهای مردم قرار نداشت و در بسترش پهلو به پهلو می شد، در عین حال آرام بود!
🔻جنس آرامش علی(ع) اما دیگرگونه بود:
۱)از یک طرف در مقابل دشمن آرام بود؛ یعنی ثبات و تعادل داشت. ماجرای آرامش او در مبارزه ی تن به تن با عمرو ابن عبد ود گواه روشنی است.
۲)او همچنین در مقابل توهین و افترای نادانان نیز آرام بود و در مواجهه با سفیهان جاهل می سرود:
و ذی سفه یواجهنی بجهل؛
و اکره ان اکون له مجیبا؛
یزید سفاهتا و ازید حلما؛
کعود زاده الاحراق طیبا
ناسزاگو از سر نادانی با من دیدار می کند؛
و من ناپسند می شمرم به او پاسخ دهم.
او بر سفاهتش و من بر بردباری ام می افزایم.
مانند عودی هستم که با سوختن و صبوری، بوی خوشش بیشتر می شود.
۳)از طرف دیگر آرامش به خاطر انجام وظیفه و ادای تکلیف بود.
🔻بر این بنا آرامش مطلوب و مثبت می تواند طی فرایند زیر به دست آید.
الف)شناخت یقینی وظیفه؛
ب) اراده و عزم برای انجام وظیفه؛
ج) اقدام و عمل برای انجام وظیفه در زندگی.
🔻یادگرفتن روش تفکر نقادانه به ما کمک می کند بهینه و بهداشتی تر به شناخت برسیم.
انجام وظیفه نیز به انتخاب روش زندگی یا سبک زندگی بستگی دارد.
🔻خلاصه اینکه آموزش تفکر نقادانه نه یک مقوله ی شیک و تزئینی بلکه ضرورتی است که می تواند در سبد آموزشهای عموم مردم به ویژه زوج های جوان قرار گیرد..
#امام_علی
#سبک_زندگی
#تفکر_نقادانه
#محمدصدرامازنی
@masaeleaklaki
قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری – علیه السلام : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُخالِفُهُمْ، أمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَیَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ أمَّا الْمُخالِفُونَ فَیُکَلِّمُهُمْ بِالْمُداراهِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَی الاْیِمانِ.
«مستدرک الوسائل، ج. ۱۲، ص. ۲۶۱، ح. ۱۴۰۶۱»
امام حسن عسکری – علیه السلام – فرمود: با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشید، امّا با دوستان مؤمن به عنوان یک وظیفه که باید همیشه نسبت به یکدیگر با چهرهای شاداب برخورد نمایند، امّا نسبت به مخالفین به جهت مدارا و جذب به اسلام و احکام آن.
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
@masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی
💠سیستم آموزشی؛ بدون شرح
اخیرا بانوی جوانی که با بازی در یک سریال تلویزیونی به شهرت رسید و پس از آن رفتارهای غیرمنتظرهاش از او به یک پای ثابت فضای مجازی ساخته است با توئیتی به زنجیره ی دومینووار سرزبانها بودنش قطعه ای جدید اضافه کرد. او نوشت: «هنوز یکی از افتخاراتم هست که از کلاس اول سیستم آموزشی رو جدی نگرفتم و با افتخار به دانشگاههای ایران ورود پیدا نکردم» و بعد نوشت«این کارخانه سریدوزی مدتهاست از ریشه پوسیده»!
متن کامل این یادداشت را می توانید در کانال مسائل پژوهشی دنبال نمایید 👇
@masaelepazuheshi
📝محمد صدرا مازنی
💠سیستم آموزشی؛ بدون شرح(۱)
🔻۱. یکی از موضوعات پربحث بین دانش آموزان، دانشجویان یا طلاب گفتگو درباره ی سیستم آموزشی است. به رغم تلاشهای فراوان مسئولین برنامه ریزی آموزشی عمدتا نسبت به سیستم جاری رضایت ندارند. از این نگران کننده تر ناامیدی آنها نسبت به آیندهی شغلی است. از کاربردی نبودن تعالیم دانشگاه و حوزه گفته می شود.
🔻۲. اخیرا بانوی جوانی که با بازی در یک سریال به شهرت رسید و پس از آن رفتارهای غیرمنتظرهاش از او به یک پای ثابت فضای مجازی ساخته است با توئیتی به زنجیره ی دومینووار سرزبانها بودنش قطعه ای جدید اضافه کرد. او نوشت«هنوز یکی از افتخاراتم هست که از کلاس اول سیستم آموزشی رو جدی نگرفتم و با افتخار به دانشگاههای ایران ورود پیدا نکردم» و بعد نوشت«این کارخانه سریدوزی مدتهاست از ریشه پوسیده»!
🔻۳. یکی از فضلای حوزه که مدتی افتخار همکاری با ایشان را داشتم، فرزندش را به مدارس رسمی نفرستاد. او شیوه آموزشی رایج را ناکارآمد میدانست. ترجیح داد فرزندش در منزل آموزش ببیند.
🔻۴. صدو شصت سال قبل ثورو در کتابش نوشت: «اگر من میخواستم نوجوانی هنر و علم بیاموزد از شیوهی رایج، که همان فرستادن او نزد یک استاد است، استفاده نمیکردم؛ زیرا در آنجا هرچیزی بیان و هر کاری انجام میشود، جز هنر زیستن؛...زمانی که از دانشگاه فارغ التحصیل میشدم در نهایت تعجب دریافتم که علمِ دریانوردی آموختم، حال آنکه اگر در بندرگاه دوری زاده[شده] بودم از این دانش بیشتر میدانستم. به دانشجوی فلک زدهی اقتصاد سیاسی درس میدهند و کمترین سخن صمیمانه از اقتصاد زندگی، که مترادف با فلسفه است، نمیگویند، نتیجه آن میشود که او در همان حینی که دارد آثار آدام اسمیت، ریکاردو و ژان بیتیسیت سِی را میخواند پدرش را ورشکسته میکند.»
ادامه دارد.
#سییتم_آموزشی
#آموزش
#آموزش_پژوهش_محور
#محمدصدرامازنی
@masaelepazuheshi
پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠سیستم آموزشی؛ بدون شرح(۱) 🔻۱. یکی از موضوعات پربحث بین دانش آموزان، دانشجویان یا
نظر یکی از خوانندگان محترم درباره توئیت مندرج در یادداشت:
أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ:
با سلام
فارغ از فرمایشات! ایشان، باید پذیرفت که اگر معتقدیم آدمها متفاوتند بنابراین
سیستم آموزشی گترهای غلط است برای اموزش عمومی تقریبا
و غلط است برای اموزشهای تخصصی قطعا
نتایجش هم کاملا روشنه، این سیستم با «کارخانه انسانسازی» قرنها فاصله دارد...
💠💠💠
دوستان محترم نظر خویش را جهت درج در کانال ارسال فرمایید.👇
@sadramah
پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠سیستم آموزشی؛ بدون شرح اخیرا بانوی جوانی که با بازی در یک سریال تلویزیونی به شهر
نظر دوست عزیزم جناب مستطاب آقای بایرامی درباره ی یادداشت سیستم آموزشی را در زیر بخوانید.👇
سلام علیکم و رحمت و واسعه الهی بر شما دوست و برادر گرامی؛
در اینکه سیستم آموزشِ مریض فعلی، متعلمین علوم را در یک پارادایم ذهنی غیر خلاق غوطه ور می سازد شکی نیست،لیکن سیستم آموزشی که مبنای «معرفت شناسی» و «انسان شناسی» را بدون پرورش و منصه ی ظهور نشاندن استعدادهای خدادادی در نظر بگیرد به مثابه یک کوره قالبسازی است که میخواهد تمام انسانها را به یک شکل در بیاورد در حالیکه نظام خلقت هدفش پرورش استعدادهای فطری انسانها جهت سیر و نیل به اهداف متعالی است و این سیر به سوی تعالی اتفاق نخواهد افتاد مگر با ایجاد روح علمی که همان پرورش قوه تحلیلی ذهن است...هنوز نظام فعلی آموزشی و پرورشی کشور چه در نظام تعلیم و تربیت مدارس و چه در نظام آموزشی دانشگاه ها و علاوه بر آن حوزه های علمیه به این نتیجه نرسیدند که سیستم و نظام فعلی هیچ درمانی برای درد و زخم و رفع عطش آموزشی را برطرف نمیکند...لیکن مجبوریم بسوزیم و بسازیم و یا اینکه خارج از این نظام ها به تعلیم و تربیت فرزندان بپردازیم
تشکر و سپاس فراوان
بایرامی
📝محمد صدرا مازنی
💠سیستم آموزشی(۲)
🔻۵. کتاب 《گفتار در روش راه بردن عقل》نوشته ی دکارت کتاب خوبی است. ترجمهی محمدعلی فروغی را ناشرین متعدد منتشر کرده اند. من از نشر نیلوفر تهیه کردم؛ بخوانیدش. در شش بخش نوشته شده است. در بخش اولش در حالی که تنها سه صفحه از آن خوانده میشود، آمده است: «من از کودکی در فضل و ادب پرورده شدم؛ و چون اطمینانم میدادند که به این وسیله از آنچه برای زندگانی سود دارد میتوان به یقین و وضوح آگاهی یافت، به فراگرفتن آنها شوق تمام داشتم. اما چون دورهی تحصیلاتی را که در انجام آن برحسب عادت شخص در صف فضلا پذیرفته میشود به پایان رسانیدم، یکسره تغییر عقیده دادم. چه، خود را به اندازهای گرفتار شبهه و خطا یافتم که دیدم از کوششی که در دانشجویی کردهام، هیچ سودی نبردهام مگر اینکه همواره بیشتر به نادانی خود برخوردهام. در صورتی که در یکی از نامیترین مدارس اروپا بودم که اگر در جایی از روی زمین مردمان دانشمند وجود دارد یقین داشتم آنجا است.»
🔻صفحاتی بعد مینویسد: «همین که سنم به جایی رسید که توانستم از اختیار آموزگاران بیرون روم، آموختن علوم را یکسره رها کرده، برآن شدم که دیگر طلب نکنم مگر دانشی را که در نفس خود یا در کتاب بزرگ جهان بیابم. بقیه جوانی را به جهانگردی و سیاحت دربارها و لشکرها و آمیزش با مردمی که احوال و اخلاق مختلف دارند و جمعآوری تجارب گوناگون گذرانیدم.»
🔻۶. کرونا خانوادهها (به ویژه مادران) را به چالشی ناخواسته فراخواند. خانواده ما نیز. همسرم همواره مسئولیت درس و بحث بچهها را برعهده داشت. اگرچه قبل از کرونا با معلمین دخترم آشنا بود. اما کرونا موجب شد(به دلیل حضور مجازی در کلاس درس برخط بیشتر) با معلمین و روش درسی آنان بیشتر آشنا شود. در مواردی لغزشهای روشی و محتوایی برخی از آنان را نیز اصلاح میکرد. وقتی پرسیدم شما شیوه کنونی را بیشتر میپسندی یا روش پیشاکرونا را؟ او ابتدا پاسخ صفر و یکی نداد. نقاط ضعف و قوت هرکدام از این دو روش را برشمرد، با این حال شیوه کنونی را مناسب تر و کارآمدتر ارزیابی کرد.
🔻۷. هر از گاهی نمونههایی از سر وکله زدنهای مادران برای آموزش فرزندانشان را در فضای مجازی میببینیم. چندی قبل ویدئویی دیدم که مادری تقلا میکند نمازخواندن را به فرزندش بیاموزد. کودک که در آن زمان آمادگی یادگیری ندارد، تلاش میکند از زیر بار آموزش فرار کند. به مادر میگوید: من فقط شش و نیم سالمه[ یعنی قادر نیستم یاد بگیرم]. مادر میگوید پس چرا بچههای دیگر بلدند؟ پسر میگوید: اگر بقیه بچهها بلدند برای این است که مادرهایشان نماز میخوانند، و زمانی که مادرهاشان مشغول نمازخواندن بودند، بچهها هم یادگرفتند؛ ولی تو که نماز نمیخوانی!
🔻۸. اخیرا یک اینفوگرافی با عنوان بیربطها در شهرداری مشهد را دیدم. در این اینفوگرافی تعداد17نفر از مدیران ارشد شهرداری این شهر که در پستهای نامرتبط با مدرک تحصیلیشان مشغول به کارند، ذکرشده است. وضع در سایر سازمانها هم بهتر نیست.
🔻برای موارد یادشده تحلیلی نمینویسم. وقتی سیستم آموزشی از صدوشصت سال قبل در یکی از پیشرفتهترین کشورها که نه، بلکه از قرن ۱۶میلادی (بنابر این تحقیق) تا تجربهی آموزشی در مدرسه و دانشگاه و خانه و خانواده (در این روزهای همزیستی با کرونا) روشهای آموزشی را ناکارآمد میدانند چه میتوان نوشت؟ ضعف در کجای سیستم آموزشی است؟ مدرسان؟ متن درسی؟ امکانات کمک آموزشی؟ سیستم اداری و بروکراسی حاکم برآن؟ خانواده، آیندهی شغلی، عدم ارتباط بین سیتسمهای آموزشی و بازار کار؟ یا نوعی واکنش روانشناختی برای گریز از چارچوبهای خشک که آزادی افراد را تحدید میکند؟
تمام
#سیستم_آموزشی
#آموزش
#آموزش_پژوهش_محور
#محمدصدرامازنی
@masaelepazuheshi
پاورقی
📝محمد صدرا مازنی 💠سیستم آموزشی(۲) 🔻۵. کتاب 《گفتار در روش راه بردن عقل》نوشته ی دکارت کتاب خوبی است
نظر برادر ارجمند حجت الاسلام والمسلمین قربانی از مدرسین حوزه درباره ی یادداشت سیستم آموزشی:👇
سلام علیکم
به نظر می رسد وقتی نگاه ما این است که شاگرد باید یاد بگیرد و معلم باید تعلیم دهنده باشد هر نظام آموزشی کماکان نخبه کش است و نخبگان همیشه از آن فراریاند چرا که نخبگانی که نمیتوانند آنچه تعلیم میبینند را بپذیرند همیشه با سیستم آموزشی که آنها را مجبور میکند آنچه آنها در صحتش تردید دارند یا خلافش را قبول دارند یادگرفته و حفظ کنند، درگیرند و طبیعتا علاقهمندند سریعتر از این سیستم آموزشی فرار کنند.
راه چاره این است که خود سیستم آموزشی، تعلیم را بهانهای برای تربیت علمی و نخبگانی قرار دهد و نه هدف. وقتی دانشپژوه احساس کند که در یک سیستم آموزشی به سمت خلاقیت و ابتکار حرکت میکند و این خلاقیت اوست که مورد توجه و ارزشیابی قرار میگیرد و نه سلطه علمی بزرگانِ پیش از او، رغبت او برای ماندن در این سیستم آموزشی و خلاقتر شدن بیشتر میشود.
سیستم آموزشیای که دائما ماهی به دست دانشپژوه میدهد برای آنکه علاقهمند به صیادی در اعماق اقیانوس و صید ماهیهای تازه است جذاب نیست.