🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 انگشتر رضا به جواد جوان رسید 💢
وقتی نفس به سرفه و خون لخته بند شد
اشک زیاد چارهی آن دردمند شد
هر یک قدم براش برابر به چند شد
پنجاه بار خورد زمین و بلند شد
هر سرفه ای که زد به نفسهای خسته اش
افتاد یاد مادر پهلو شکسته اش
روی سرش عبای غریبی نشانده بود
یعنی برای حرف زدن نا نمانده بود
یعنی که زهر جان به لبانش رسانده بود
خود را به زور تا در حجره کشانده بود
آن زهر ، تکه تکه جگر را برید و رفت
مانند تیغ کند که سر را برید و رفت
از افعی حسادت مامون که خورد نیش
افتاد بین حجره و پیچید دور خویش
چون گیسوی حسین دلش بود ریش ریش
اما نداشت خواهر گریان دلپریش
تا بوسه گیرد از گلوی نامرتبش
تا ضربهی دوازدهم مرد زینبش
وقتش که شد لباس شهادت کند به تن
آمد پسر که جسم پدر را کند کفن
اینجا زیاد سخت نشد غسل این بدن
نیزه شکسته شد کفن شاه بی کفن
قدر نگین نداشت تنش جای سالمی
آخر حصیر شد کفن شاه هاشمی
هنگام غسل دادن جان جهان رسید
پس نالهی جواد به افلاکیان رسید
انگشتر رضا به جواد جوان رسید
انگشتر حسین ... ولی ساربان رسید
مانند شمر رفت و روی سینه اش نشست
انگشت را برید و دل مادرش شکست
✅وحید عظیم پور ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_رضا_علیه_السلام
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 تا زمین خورد گفت: وا اُمّاه! 💢
ساحتِ عرش ، غرق غم ها بود
جگری در حصار سَمها بود
ناله ی او به آه بند شده
دادِ انگورها بلند شده
هرچه را خورده بود ، پس می زد
من بمیرم! نفسنفس می زد
هی نشست و بلند شد در راه
تا زمین خورد گفت: وا اُمّاه!
آه! با مادرش چه بد کردند
چادرش را همه لگد کردند
خاتمِ عشق بی نگین افتاد
با سر و صورتش ، زمین افتاد
در دل شیعه ها شرر انداخت
با عبایی که روی سر انداخت
سینه ی او مسیر سوختن است
اثر زهر ، تشنهلب شدن است
لااقل داده اند تسکینش
پسرش آمده به بالینش
این غریبی که سخت ، بیحال است
کُنج حجره به یاد گودال است
یاد آن تشنهای که عریان شد
بدنش پایمال اسبان شد
باز هم شکر پا نخورده تنش
نوک نیزه نرفته در دهنش
قدرِ یک نصفه روز پیر نشد
شیرخوارش ذبیحِ تیر نشد
پای قاتل در آستانش نیست
زجر دنبال دخترانش نیست
همسرش این همه عذاب نداشت
خواهرش غصه ی حجاب نداشت
اهل بیتش ندیده بددهنی
وسط بزم مِی نرفته زنی
✅بردیا محمدی ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_رضا_علیه_السلام
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 در چنگ شمری نانجیب افتاده در طوس 💢
زخمی که دارد بر جگر را مرهمی نیست
احضار اجباری شدن درد کمی نیست
با پاره ی جان رسول الله بد کرد
مامون رضا را باطنا نفی بلد کرد
بابا ندارد طاقت دوری فرزند
آقایمان را از جوادش دور کردند
قسمت نشد با چشم سر بابا ببیند
در رخت دامادی جوادش را ببیند
دور از وطن حالا غریب افتاده در طوس
در چنگ شمری نانجیب افتاده در طوس
چشمی به در دارد نگاهی سمت جاده
دلواپس و دلتنگ روی خانواده
جز روضه ی گودال روی لب ندارد
این هم حسینی که دگر زینب ندارد
از بی کسی او دل زهرا بگیرد
باید غلامی دست آقا را بگیرد
از بین حجره جمع کرده فرش ها را
دارد به خاطر ماجرای کربلا را
با نام و یاد کربلا بر خود بپیچد
از درد روی خاک ها بر خود بپیچد
با ناله مادر را صدا زد مثل جدش
در بین حجره دست و پا زد مثل جدش
وقتی شبیه جد خود خدالتریب است
یعنی غریب بن غریب بن غریب است
از مرو تا مروه برایش گریه کردند
مردم برای روضه هایش گریه کردند
از بخت بد حالی شبیه محتضر داشت
اما سر او را جواد از خاک برداشت
سم را نمی دانم چه ها با آن بدن کرد
اما جواد اهل بیت او را کفن کرد
اهل سناباد آب غسلش را می آورد
محض رضای حضرت زهرا می آورد
مهریه ی زن های نوغان خرج او شد
تابوتش از باران گل خوش عطر و بو شد
جدش ولی با ضربه ی پا پشت و رو شد
سرنیزه ای بر پهلوی جدش فرو شد
ای وای از جدش که زیر دست و پا رفت
تا کوفه خون تازه ای با نعل ها رفت
✅علیرضا خاکساری ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_رضا_علیه_السلام
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 ببین دلواپسی معنا ندارد در ورودیها 💢
.
به بوی مست شببوها و مریمها توجه کن
همین که اشک میریزی به شبنمها توجه کن
همین که میرسی از صحن گوهرشاد، شادی کن
به شادیهای پنهان گشته در غمها توجه کن
یکی از یاد تو رفته که در یک فرد میبینیش
همینطوری که میآیی به آدمها توجه کن
کنارت هرکسی یک جور و با یک ذکر میآید
به یا زهرا و یا حیدر به این دمها توجه کن
به هر علت دو قطره اشک روی گونه چون آمد
در این وادی زیاد از حد به این کمها توجه کن
همیشه قطرهای گُم باش، پیش حضرت دریا
همیشه نزد عالِمها به عالمها توجه کن
۲
حرم رفتی به شادیها به زاریها توجه کن
به نوع نشئگیها و خماریها توجه کن
حرم انگار مردم را تماماً مهربان کرده
به نوع عشق ورزیها به یاریها توجه کن
ببین دلواپسی معنا ندارد در ورودیها
به طرز اغلب چشم انتظاریها توجه کن
یکی هستی و خود را چون که صدها تکه میبینی
به این تکثیر در آیینه کاریها توجه کن
به سیل زائران وقتی که میجوشند و میآیند
به این دلدادن،این بی اختیاریها توجه کن
به اینکه با چه طیفی میروی پابوس دقت کن
به نوع چینش این همجواریها توجه کن
همیشه مضربی از هشت در آمار میبینی
به هشت مُستَتِر در سر شماریها توجه کن
مچاله باش نزد مرقدش تا قیمتی باشی
به این آداب اهدای هزاریها توجه کن
اگر دقت کنی از گوشهاش بالی زده بیرون
به رخت خادمان در کفشداریها توجه کن
توجه کن توجه کن کنار حضرت سلطان
به هر درد و غمی غیر از نداریها توجه کن
✅مهدی رحیمی(زمستان) ۱۴۰۳
#مناجات_با_امام_رضا
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 عبا بر سر کشیدم، تا نبیند هیچکس رویم 💢
درونِ سینه اَم، از داغ مادر بسکه غوغا بود
دل آشوبم از غصه، پیِ دیدارِ زهرا بود
زبانم روزهای آخرم میگفت یازهرا
دلم پیوسته یاد روزهای سخت مولا بود
نمی شد باورم، که مادرم در کوچه سیلی خورد
حقیقت داشت واللهِ که زیر دست اعدا بود
ز کوچه تا به مسجد را، خمیده مادرم طی کرد
خدا را شکر، آقایم حسن آنروز آنجا بود
به روی پوشیه پوشاند مادر، چادرِ خاکی
چرا که جای دستِ دشمنش از دور پیدا بود
چه شبها خواستم، رویم شبیهِ مادرم گردد
چه شبها خونِ دل جاری ز دیده، زین تمنا بود
مرا امروز زهر کین کبودم کرد، چون مادر
به سرعت چهره اَم تغییر کرد، از بس خطر زا بود
عبا بر سر کشیدم، تا نبیند هیچکس رویم
که از رنگ پریده، چهره ام را مرگ پیدا بود
قدمهایم به سختی، نیمه جان میرفت تا حجره
اجل تا خانه چندین بار با این درد همپا بود
زمین افتادنم هم شد، شبیهِ مادرم زهرا
به زانویم دگر قوت نبود، این قامتم تا بود
درونِ حجره افتادم زمین، گودال را دیدم
که زیرِ نیزه ها جدم، در آن گودال تنها بود
عطش آتش بجانم زد، درونم تا جگر میسوخت
چنان جدّ غریبم تشنه جان دادم، چه زیبا بود
✅محمود ژولیده شهريورماه ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_رضا_علیه_السلام
#زبانحال
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 بلند شد که بگوید جواد، جانش رفت 💢
نشست روی زمین و بلند شد شاید
که مرهمی به جگر پارهها زند که نشد
کنار فاطمه پنجاه مرتبه اُفتاد
نشست نالهی یا مرتضی زند که نشد
بلند شد که بگوید جواد، جانش رفت
نشست مادرِ خود را صدا زند که نشد
حرارت جگرش دادِ او درآورده
چقدر خواست که داد از جفا زند که نشد
به حجره بود نبیند جواد حالت او
که آخرین نفسش را رضا زند که نشد
گرفته بود اباصلت شانهاش، میخواست
نفس نفس به غم کربلا زند که نشد
به گریه گفت که یابنشبیب، عمهی ما
دوید جد مرا تا صدا زند که نشد
شلوغ بود و حرامی و چکمه یابن شبیب
حسین خواست که حرف از خدا زند که نشد
شلوغ بود و حرامی و عمهام آمد
که ناله بر بدنی نخنما زند که نشد
همینکه دید گلو را نمیبرد، آن تیغ
دوید بوسه به او از قفا زند که نشد
در ازدحامِ قبائل به گِرد او ، پیری
رسید تا که به نذرش عصا زند که نشد
سنان دوباره به دنبال جای سالم بود
که نیزه را به تنِ جد ما زند که نشد
حسین خواست کمی هم نفس کشد، نگذاشت
حسین خواست کمی دست و پا زند که نشد...
✅حسن لطفی ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_رضا_علیه_السلام
#گودال_قتلگاه
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 هلاهل سخت برده از تنش تاب و توانش 💢
کمک می گیرد از دیوار با قد کمانش
هلاهل سخت برده از تنش تاب و توانش
چنان نیلوفری بر خاک سرد حجره پیچد
ز بس می سوزد از این زهر مغز استخوانش
مسیر تا به حجره گر چه کوتاه است اما
گمانم نیم روزی را گرفته از زمانش
کشیده پنجه بر دیوار یاد یاس نیلی
نمی افتاد یک دم آه مادر از زبانش
عبا وقتی به سر افکند یاد آن عبا بود
که حیدر پشت در انداخت بر روی جوانش
تمام انتظارش را به در می دوخت تا که
بیاد زودتر از راه عمرش، نو جوانش
✅حسن کردی ۱۴۰۳
#مرثیه_امام_رضا_علیه_السلام
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 میرود حجره دست وپا بزند 💢
در سماوات بانگ غم دادند
بی کسی را دوباره سم دادند
چه غریبی که دور از وطن است
پاره قلب جمع پنج تن است
زهر را خورده است پا شده است
چقدر شکل مجتبی شده است
مثل زهرای خورده بر مسمار
دست خود را گرفته بر دیوار
وسط راه میخورد به زمین
گاه و بیگاه میخورد به زمین
میرود حجره دست وپا بزند
صورتش را به خاکها بزند
وقت آن است آب آب کند
مثل جدش به خون خضاب کند
گرچه در بی کسی نفس زده است
پسرش آخرِسر آمده است
بازهم شکر پیرهن دارد
چندتا چندتا کفن دارد
نیزه ای نیست داخل دهنش
سایبان مانده است بر بدنش
دخترش در حصار آتش نیست
نظری سمت خواهرانش نیست
خاتمش دست ساربانی نیست
دست مامون که خیزرانی نیست
پسرش را ندیده روی عبا
قطعه قطعه نچیده روی عبا
خنجری زیر حنجرش نرسید
ته گودال پیکرش نرسید
حجره اش را گرفته سوز حسین
نیست روزی شبیه روز حسین
✅سید پوریا هاشمی
#مرثیه_امام_رضا_علیه_السلام
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 مثل یک مار گزیده به خودش میپیچید 💢
چه غریبانه غریب الغربا را کشتند
با دل زار، معین الضعفا را کشتند
آه ای اهل خراسان! همه خون گریه کنید
که ولی نعمت و مهمان شما را کشتند
این خبر را به مدینه ببر ای باد صبا
هشتمین بضعهی پیغمبر ما را کشتند
خواهرش زنده اگر بود، از این غم میمرد
بین یک حجرهی در بسته رضا را کشتند
از عبایی که سرش بود، غلامش فهمید_
آخر آن نورِ دلِ آلِ عبا را کشتند
مثل یک مار گزیده به خودش میپیچید
با چه زهری مگر آن نور هدا را کشتند؟!
صورتش را به روی خاک نهاد و میگفت:
چه غریبانه شه کرببلا را کشتند
جگر سوختهاش روضه برایش میخواند
با لب تشنه چرا خون خدا را کشتند؟!
ته گودال که با نیزه به پهلوش زدند
روی تل، عمهی مظلومهی مارا کشتند
پای رأس شهدا، بسکه کف و سوت زدند
سرِ بازارچهی شامْ اُسرا را کشتند
✅عبدالحسین میرزایی
#مرثیه_امام_رضا_علیه_السلام
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 آمد تقی تا که پدر تنها نباشد... 💢
خاکم به سر آقا عبا بر سر گرفته
انگار در دل روضه ی مادر گرفته
روی زمین می افتد و با یاد مادر
ماتم برای ضربه ی آن در گرفته
آتش گرفته قلب او از زهر کینه
در سینه داغ مجتبی از سر گرفته
چشم انتظار نور چشمانش تقی بود
در حجره بزم دیدن دلبر گرفته
آمد تقی تا که پدر تنها نباشد
در لحظه ی آخر سرش در بر گرفته
اما بمیرم کربلا مولای مظلوم
در دامنش راس علی اکبر گرفته
✅وحید زحمت کش شهری
#مرثیه_امام_رضا_علیه_السلام
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
💢 از تو خواهم که شود عاقبتم ختم به خیر 💢
آمدم تا دل ویران شده ترمیم کنم
خانه آباد! چه با خانه خرابیم کنم؟
گردنم پیش کسی خم نشده ای سلطان
ولی امروز میارزد به تو تعظیم کنم
چون شنیدم که هوادار گنهکارانی
آمدم تا که خودم را به تو تسلیم کنم
بهتر از اشک ندارم که به پایت ریزم
آمدم آبرویم را به تو تقدیم کنم
لقمهای از سر خوان تو به دستم برسد
دوست دارم بروم با همه تقسیم کنم
در گدایی سر کوی تو استاد شدم
میتوانم به فقیران تو تعلیم کنم
از تو خواهم که شود عاقبتم ختم به خیر
حیف باشد طلب مال و زر و سیم کنم
✅ آرش براری ۱۴۰۳
#مناجات_با_امام_رضا
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
💢 این چه زهری است بی صدا شدهای 💢
زهر اُفتاده است بر جانت
تب و آتش شده است مهمانت
میفشاری زِ درد دندان را
میکِشی زانوان بیجان را
شعلهها سرکش است میدانم
جگرت آتش است میدانم
شده وقت غروب بین مسیر
به زمین پا مکوب بین مسیر
به سر خود عبا کشیدهای و
سر خود را کجا کشیدهای و
پیش زهرا زمین مخور اینقدر
تک و تنها زمین مخور اینقدر
آه با چشم تار اُفتادی
وای پنجاه بار اُفتادی
این چه زهری است بی صدا شدهای
چقدر مثل مجتبی شدهای
به اباصلت ناله زن شاید
جای تو درب حجره بگشاید
حیف دور و برت برادر نیست
غیر آن چند تا کبوتر نیست
به سر تو برادری که نبود
خوش بحال تو خواهری که نبود
خواهری نیست بی نفس بدود
سمت تو روی خار و خس بدود
خواهری نیست بین نامحرم
گاه پیش تو گاه پیش حرم
پُر خون است روی پیرهنت
به در حجره میکشی بدنت
سر تو دور از همه اُفتاد
روی دامان فاطمه اُفتاد
ای اباصلت خاطر زهرا
زودتر ببند درها را
از زمین این حصیر را بردار
صورتم را به خاکها بگذار
درد حرف تو را برید ای داد
پسرت نالهات شنید ای داد
سرفهها آمد و امانت برد
آتش زهر استخوانت برد
به زمین چنگ میزنی شاید
لحظهای این نفس به لب آید
بین حجره کمی تقلا کن
راه مسدودِ سینه را وا کن
لب تو خون شده است صبری کن
پسرت آمده است صبری کن
لب گزیدی که ناله تا نزنی
پیش این طفل دست و پا نزنی
ریخت مژگانت از عزای حسین
گریه کردی ولی برای حسین
آه ما را عزیز زهرا کشت
آه ریاّن حسین ما را کشت
بین گودال بود و گیرافتاد
آی پامال بود و گیرافتاد
تکیه بر نیزه داد نیزه شکست
شمر آمد به روی سینه نشست
همگی آمدند یابن الشبیب
عمهام را زدند یابن الشبیب
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۰۶/۱۴
#مرثیه_امام_رضا_علیه_السلام
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶