eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 (ع) 📽 برشی دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم 🎙: چه سهل است با زبان « یا لیتنا کنا معکم » گفتن و چه سخت است تا پای جان در رکاب حسین (ع) ایستادن...! ای دل ، صحرای بلا به وسعت تاریخ است و تا مؤ‌منین را به بلایی کربلایی نیازمایند ، رها نمی‌کنند. می‌انگاری که با یک زبان در دهان گرداندن که « یا لیتنا کنا معکم »، تو را واگذارند تا در صف اصحاب عاشورایی امام عشق محشور شوی..!؟ زنهار که رسم دهر بر این نیست؛ دهر بر محور حق و عدل می‌چرخد و تا تو کربلایی نشوی ، تا سلاح در کف نگیری و پای در میدان ننهی و بر غربت و مظلومیت و جراحت و درد و سختی و شدت و اسارت صبر نورزی ، تو را به خیل عاشوراییان نمی‌پذیرند. یاران حقیقی حسین (ع) این دلاورانند، نه آن که در خانه‌ی عافیت نشسته است و به زبان زیارت عاشورا می‌خواند...! 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 کار برای خدا باخت ندارد... 📽 بیانات بسیار شنیدنی معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) در خصوص کار برای خدا... 🎙 : شما در این کارهایی که انجام می دهید توجه تان به خدا باشد . کی به من کمک می کند ، کی نمی کند ، خیلی مطرح نباشد ، هیچگونه... شما دارید یک عمل انسانی ، اسلامی ، برای خدا انجام می‌دهید. توانستید انجام بدهید ، که به آن نتیجه هم رسیدید. اگر نتوانستید هم انجام بدهید ، باز شما بُرد دارید ؛ برای اینکه پیش خداست ؛ مطلب الهی است... کسانی که برای خدا کار می‌کنند ، هیچ وقت باخت در آن نیست. آنهایی که برای دنیا کار می‌کنند باخت دارند که اگر نرسیدند خوب ، باختند و عمرشان را هم هدر دادند. اگر برسند هم باخت دارند. لکن آنهایی که برای خدا قیام می‌کنند ، اطاعت امر خدا را می‌خواهند بکنند ، نهضت برای خدا ، قیام برای خدا ، عمل برای خدا ، این هیچ وقت شکست ندارد. در ظاهر هم اگر خیال بشود که ما نتوانستیم ، پس شکست خورده ایم ، نه... به حَسَبِ واقعش شکستی نخوردیم ؛ برای اینکه ما برای خدا کار کردیم ، و کسی که برای خدا کار بکند ، همین دنیا نیست قضیه ؛ جاهای دیگر ما داریم ، بُرد آنجاست... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 فیلمی دیدنی و خاطره برانگیز از تمرینات و آماده سازی و اعزام رزمندگان اسلام برای آغاز مرحله نهایی عملیات غرورآفرین ( آزادی خرمشهر ) 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 عملیات  یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس بود که دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز ، خرمشهر و دشت آزادگان با هدف آزادسازی شهر خرمشهر آغاز گردید و طی چهار مرحله عملیات هجومی در سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ منجر به آزادی شهر خرمشهر شده و ضمن خسارات و تلفات سنگین به ماشین جنگی بعث عراق ، حدود ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی بسیار زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور در عملیات غرورآفرین ( آزادی خرمشهر ) 💠 قسمت نهم 🖌... خاکریز دشمن بلند و شیب بسیار تندی داشت. وقتی دویدم بالای خاکریز در گام اول نتوانستم خودم را به بالای خاکریز برسانم و برگشتم پایین. بار دوم با قدرت و سرعت عمل بیشتری دویدم و این بار خودم را به بالای خاکریز رساندم. طوری نشستم که انگار سوار اسب شده ام ؛ یک پایم سمت دشمن بود و یک پایم سمت ایران. مصطفی حمیدی و عبدالله بسطامیان هم آمدند. سه نفری روی خاکریز بودیم و هیچ کس به طرف مان شلیک نمی کرد. تا یکی دو دقیقه پیش از شدت تیراندازی ها پرنده نمی توانست در هوا پر بزند اما حالا انگاری اصلأ جنگی در کار نبود. از خاکریز سر خوردیم پایین . بقیه نیروها هم پشت سر ما آمدند. تعجب مان صد برابر شد. تا چشم کار می کرد جنازه بود. نمی دانستم چه بگویم ؛ یعنی این همه عراقی را ما کشته ایم؟ ولی ما که تیراندازی درست و حسابی روی اینها نداشتیم. آتش توپخانه هم نبود چون خیلی نزدیک هم بودیم و همه چیز را خوب می دیدیم. از تعجب دهانمان باز مانده بود. خدایا چه اتفاقی افتاده؟ غیر از ما کسان دیگری هم پایشان به اینجا رسیده؟ شاید هم توپخانه خود عراقی ها به این حال و روز شأن انداخته بود! در طول خاکریز همه شان مرده بودند. به تک تک سنگرها سرک کشیدیم ، تک و توک در بین شان یک نفر زنده بود. وقتی دقت کردم دیدم همه از یک طرف ، سمت راست یا چپ بودنش را حالا فراموش کرده ام ، زخم برداشته اند. زخم هایشان اصلا شبیه زخم گلوله یا ترکش نبود. نتوانستم هیچ تعبیری برای این اتفاق بیابم. برادران تقی لو ، کریم بیات ، مصطفی حمیدی ، حافظ سودی ، محمد نجفلو و عبدالله بسطامیان را صدا کرده و جنازه های عراقی را نشان دادم. آنها هم حیرت کردند. هر چه هم جلوتر رفتیم فقط جنازه بود که کف زمین افتاده بود. در جایی بیش از صد جنازه از نیروهای دشمن یکجا روی هم تلنبار شده بود. از دور مثل یک تپه به نظر می رسید. لحظه به لحظه بر حیرت مان افزوده می شد. در ادامه راه از حدود ۳۰۰ متر جلوتر از داخل نخلستان به طرف مان تیراندازی شد. داخل نخلستان یک جایی بود مثل خانه باغ ، از پنجره همان خانه باغ و چند جای دیگر تیراندازی می کردند. مصطفی حمیدی را صدا کرده و محل تیراندازی را نشانش داده و گفتم: می توانی بزنی؟ مصطفی هدف گرفت . با همان شعار همیشگی خود « وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللّهَ رَمی» شلیک کرد ، موشک آرپی جی از پنجره رفت داخل خانه باغ و با انفجار موشک تیراندازی ها هم قطع شد. به راه مان ادامه داده و رفتیم به محل انفجار رسیدیم. همه شأن کشته شده بودند. ستونی که ( سردار شهید ) طاهر اوجاقلو می آورد بی هیچ درگیری از خاکریز اول دشمن گذشته و به جمع ما پیوستند. ساعت دو نیمه شب بود. بیشتر نیروهایی که آنجا رسیده بودند بچه های زنجان بودند. از بچه های نجف آباد اصفهان هم حضور داشتند. برای پاکسازی نخلستان ، خاکریزها و کانال ها به چند گروه تقسیم شدیم. از نیروهای دشمن هرکس مقاومت می کرد کشته می شد. تعداد اندکی اسیر شدند و بقیه را تار و مار کردیم. راه مان را ادامه دادیم و به دو طبقه ها در نزدیکی جاده و بیرون خرمشهر رسیدیم. عراقی ها در دو طبقه ها مستقر بودند. آنجا محل تجمع شان بود. آسایشگاه داشتند. اینجا درگیری ها طول کشید. از داخل ساختمان ها تیرانداری می کردند. پاکسازی دو طبقه ها تا ساعت پنج صبح طول کشید و پایمان به جاده اهواز_خرمشهر رسید. روی جاده زیاد درگیر نشدیم. عراقی ها خیلی زود پا به فرار گذاشتند و مقاومت جدی نکردند. خاکریزی که عراق در طول جاده زده بود خاکریز دو جداره بود. جلوتر از ما هیچ نیرویی نبود. در خط مقدم درگیری ها بودیم. خودمان را کشیدیم پشت خاکریز و بچه ها را آرایش دادیم و هوا روشن نشده ، خودمان را جمع و جور کردیم و نمازمان را روی جاده خواندیم. از اهواز که به طرف خرمشهر می رفتیم. بعد از دو طبقه ها یک پل بود؛ حالا هم هست. این طرف پل ما مستقر بودیم و آن سوی پل هم عراقی ها.. علاوه بر این عراقی ها در خاکریز روبه رویی هم مستقر بودند. تعداد زیادی از جنازه های دشمن در منطقه مانده بود. نزدیک موانع ایجاد شده در اطراف خرمشهر بودیم. میله های بسیار بلند و تیرآهن ها را در زمین کاشته بودند تا ایران نتواند چترباز پیاده کند. انواع خودروها را هم به شکل عمودی کاشته و شکل طبیعی منطقه را کاملاً به هم ریخته بودند.... 🌀 🖍 راوی خاطرات سردار سرتیپ حاج محمدتقی اوصانلو از فرماندهان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 تصاویری دیدنی از هدف قرار گرفتن تانک مرکاوای رژیم غاصب اسرائیل توسط گلوله آل یاسین 105 رزمندگان دلاور گردان‌های عزالدین القسام در شرق اردوگاه جبلیه غزه ✌️نَصْرٌ مِنَ اللّٰهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
33.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلمی بسیار زیبا و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙ای راهیان کربلا وقت پیکار است عشاق ثارالله را حق نگهدار است دامان همت پردلان بر کمر بندید با عزم راسخ کوله بار سفر بندید دل را به ذکر حق به قصد ظفر بندید ره را به خصم کافر حیله گر بندید صاحب زمان این کاروان را جلودار است ای راهیان کربلا وقت پیکار است بشتاب یار همسفر همراه ما شو مقصود و مقصد کربلاست رو مهیا شو ما راهی عشقیم و با ما تو همپا شو از آتش عشق حسین محو و شیدا شو ما را به دیدار حسین شوق بسیار است ای راهیان کربلا وقت پیکار است اندر سر عشاق بین شور رفتن را شور فداکاری و از خود گذشتن را بین لذت پیکار دشمن شکستن را بگزین برای خویش مردانه مردن را پیکار ما با خصم باطل حسین وار است ای راهیان کربلا وقت پیکار است... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌آن‌گاه كه زندگی جز با قبول بندگی یزید میسر نیست چه باید كرد..!؟ و مگر یزیدیان راه دیگری نیز باقی می گذارند..!؟ آنها جهان را در حاكمیت خویش می خواهند و اگر ما نیز سر در آخور خواب و خور و شهوت فرو بریم ، صلح بر جهان حاكم می گردد ، كه صلح در قاموس ائمه‌ی كفر معنایی جز این ندارد. اگر كسی سر در آخور حیوانیت خویش نداشته باشد ، حیات دنیا را بدین بهای سنگین نخواهد خرید. آن‌كس كه می پندارد صلح در قاموس اهل دنیا معنای دیگری جز این نیز دارد ، بداند كه گمگشته‌ی برهوت وهم است و حجاب آراسته‌ی ظاهر ، چشم او را از باطن بریده. و اگر جز این بود ، چرا قداره‌بندها و سفاكان خود داعیه‌دار صلح جهانی شده‌اند..!؟ و در زیر این علم جز غفلت‌زدگان جمع نخواهند بود. اهل شمشیر ، شمشیر بر من و تو برداشته‌اند و دار الاماره‌ی خویش را در سایه‌ی آن ساخته‌اند ؛ در سایه‌ی بمب و موشك. و اگر من و تو نیز از جنگ بهراسیم ، دیگر چگونه كار جهان راست شود..!؟ دیگر چگونه حكومت به اهل آن باز گردد..!؟ 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 اعتراف صریح "شلومی الدار"، ژورنالیست مشهور صهیونیست در استودیوی کانال 13 اسرائیل : به عنوان یک اسرائیلی بسیار برایم سخت است ، اما با درد و رنج فراوان این را می‌گویم ؛ حقیقت اینست که ما این جنگ را به حماس باختیم! ... اسرائیل در جنگ غزه شکست خورد و حماس هنوز زنده و سر پاست ؛ نتانیاهو از همان ابتدای جنگ گفت که ما حماس را نابود می‌کنیم ، ولی نتوانست! ✌️نَصْرٌ مِنَ اللّٰهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 روایت زیبا و شنیدنی سردار دل ها سپهبد شهید از عملیات غرورآفرین با تصاویر دیدنی از منطقه عملیاتی و حال و هوای رزمندگان اسلام در این عملیات شکوهمند 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 عملیات  یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس بود که دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز ، خرمشهر با هدف آزادسازی شهر خرمشهر آغاز گردید و طی چهار مرحله عملیات هجومی در سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ منجر به آزادی شهر خرمشهر شده و ضمن خسارات و تلفات سنگین به ماشین جنگی بعث عراق ، حدود ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 تصاویری بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی خرمشهر و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات غرورآفرین 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 عملیات  یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس بود که دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز ، خرمشهر و دشت آزادگان با هدف آزادسازی شهر خرمشهر آغاز گردید و طی چهار مرحله عملیات هجومی در سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ منجر به آزادی شهر خرمشهر شده و ضمن خسارات و تلفات سنگین به ماشین جنگی بعث عراق ، حدود ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی بسیار زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور در عملیات غرورآفرین ( آزادی خرمشهر ) 💠 قسمت دهم 🖌... آفتاب که بالا آمد شروع به پیشروی در طول خط کردیم و حدود یک کیلومتری رفتیم و به یک سه راهی رسیدیم که به طرف «مارد» می رفت. ( سردار شهید) حمید آقا باکری با تعدادی از نیروها در پشت خاکریزی که به مارد می رفت و در مسیر جاده بود مستقر بودند. ما از یک سمت به جاده اهواز _خرمشر رسیده بودیم و آنها هم از سمت دیگر ، خوش و بش کرده و خسته نباشیدی به هم گفتیم و حمید آقا پرسید: کجا مستقر هستید؟ گفتم : ما یک کیلومتری جلوتر روی جاده کنار پل هستیم و کسی جلوتر از ما نیست. مقداری با حمید آقا راجع به عملیات و وضعیت نیروهای عمل کننده صحبت کرده و معلوم شد که خرمشهر را محاصره کرده ایم. با اطمینان خاطر از محاصره خرمشهر با شور و هیجان برگشتم به موقعیت مان ، هنوز اول صبح بود‌ و منطقه هم کاملاً ساکت و آرام بود ، همگی حسابی خسته و بیخواب بودیم و واقعاً از تک و پا افتاده بودیم. از سر شب یکسره در حال جنگ و گریز بودیم و لحظه ای هم استراحت نکرده بودیم. با این وجود تنبلی نکرده و شروع به گشتن سنگرهای عراقی کرده و هرچه گلوله و موشک و نارنجک که نیاز داشتیم از داخل سنگرها جمع کردیم و بعد هم پشت خاکریز جان پناهی برای خود درست کرده و آماده مقابله با پاتک عراقی ها شدیم. در همین ایام یک گردان زرهی از ارتش برای کمک به محاصره خرمشهر به جمع ما پیوستند. با آمدن آنها تا حدودی خیالم راحت شد که اگر عراقی ها پاتک کردند، این ها هم کمک مان می کنند. در خط مستقر شدند. هنوز از عراقی ها خبری نبود. به بچه ها گفتم تا خبری از دشمن نشده استراحت کنیم. خط در آرامش بود. اما این آرامش زیاد دوام نیاورد. حوالی ساعت ۸ صبح بود که دیدیم عراقی ها کم کم به جنب وجوش در آمده و میخواهند پاتک کنند. حدود ساعت ۹ پاتک شروع شد؛ با شدت و حدت هر چه تمامتر . گرماگرم درگیری ها دیدیم یک وانتی به طرف ما می آید. نزدیکتر که شد شناختیم؛ ( بسیجی شهید ) محسن چهل امیرانی پشت فرمان بود. به خط رسیده و پرسید : شما هنوز اینجا هستید؟ وقتی از شما جدا افتادم ، حس کردم همه عقب نشینی کردند. بعد دیدم از شما خبری نیست ، اما درگیری ها به شدت ادامه دارد. فهمیدم که چه خبر است. وانت پر از موشک آرپی جی را برداشتم و خودم را به شما رساندم. با آمدن یک وانت گلوله آرپی جی دست و بالمان از لحاظ مهمات بسیار باز شد. (سردار شهید) محمود وطن زاده ، مصطفی حمیدی و (سردار شهید) عبدالله بسطامیان یک لحظه بی کار نبودند و مرتب آرپی جی شلیک می کردند. به خاطر فشار وارده به پرده گوش وطن زاده بعد از چندین شلیک از هر دو گوشش خون جاری شد و بعد هم از گوش های مصطفی و عبدالله.. (بسیجی شهید) اصغر داودی از پشت خاکریز بلند می شد، شلیک می کرد و دوباره می نشست. یک لحظه که می خواست بلند شود به دلم افتاد که این آخرین شلیک اصغر است. از پیراهنش گرفتم و به طرف خودم کشیدم. وقتی کنارم افتاد، دیدم تیر دشمن کلاه آهنی را سوراخ کرده و پیشانی اش را شکافته است ، در آغوشم گرفتمش ، شهادتین را گفت و زیر لب زمزمه کرد یا حسین (ع)…یا حسین (ع)… دیدم اصغر رفتنی است و رمق چندانی ندارد ، با عبدالله بسطامیان جسم خونین اصغر را داخل آمبولانس گذاشتیم ؛ ولی او در همان حال شهید شده بود. عراقی ها جلوتر آمده و شدید درگیر بودیم. فشار زیادی روی ما بود. به قدری به هم نزدیک شده بودیم که این طرف خاکریز ما بودیم و آن طرف خاکریز عراقی ها . به هم دیگه نارنجک پرتاب می کردیم. عراقی ها که سمت ما نارنجک می انداختند ، سریع نارنجک ها را می قاپیدیم و به خودشان بر می گرداندیم. نبرد طول کشید و نارنجک هایمان کاملاً ته کشید ، شروع کردیم به پرتاپ سنگ و کلوخ. معطل هیچ چیز نمی شدیم. دست دراز می کردیم هرچه در زمین به دست مان می آمد پرت می کردیم طرف شأن. بچه ها به شدت درگیر شده بودند. یک قبضه خمپاره شصت عراقی ها افتاده بود کنارمان ، پنج نفری قبضه خمپاره را برداشتیم و رفتیم آن طرف پل ؛ کریم بیات ، عبدالله بسطامیان ، مصطفی حمیدی ، نجفلو و من. عراقی ها متوجه تغییر موقعیت ما نشدند. با خودمان دو گونی پر از گلوله خمپاره هم بردیم.در آن طرف پل قبضه خمپاره را مسقر کردیم و شروع کردیم به شلیک خمپاره ۶۰ و به سر عراقی ها خمپاره ریختیم. مصطفی حمیدی داشت با تیربار نیروهای جلویی دشمن را می زد و کریم بیات هم با خمپاره پشت سرشان را. 🌀 🖍 راوی خاطرات سردار سرتیپ حاج محمدتقی اوصانلو از فرماندهان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 🌷یاد مردان خطر کرده بخیر یاد یاران سفر کرده بخیر یاد مردانی که چون شیران روز حمله فتح و ظفر کرده بخیر یاد آن شورآفرینان نبرد یاد حمله ها در آن شبهای سرد یاد کردستان و یاد کاوه ها که ز ما دفع خطر کرده بخیر یاد آن عشاق و خونین جامه ها یاد آن سوز و گداز و ناله ها یاد یارانی که در پیکارها ترک پا و ترک سر کرده بخیر یاد نصر و کربلای چهار و پنج یاد شب های عملیات و رنج یاد فاو و بدر و خیبرها بخیر یاد آن الله اکبرها بخیر... 🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab