eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 تصاویری بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی خرمشهر و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات غرورآفرین 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 عملیات  یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس بود که دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز ، خرمشهر و دشت آزادگان با هدف آزادسازی شهر خرمشهر آغاز گردید و طی چهار مرحله عملیات هجومی در سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ منجر به آزادی شهر خرمشهر شده و ضمن خسارات و تلفات سنگین به ماشین جنگی بعث عراق ، حدود ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی بسیار زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور در عملیات غرورآفرین ( آزادی خرمشهر ) 💠 قسمت دهم 🖌... آفتاب که بالا آمد شروع به پیشروی در طول خط کردیم و حدود یک کیلومتری رفتیم و به یک سه راهی رسیدیم که به طرف «مارد» می رفت. ( سردار شهید) حمید آقا باکری با تعدادی از نیروها در پشت خاکریزی که به مارد می رفت و در مسیر جاده بود مستقر بودند. ما از یک سمت به جاده اهواز _خرمشر رسیده بودیم و آنها هم از سمت دیگر ، خوش و بش کرده و خسته نباشیدی به هم گفتیم و حمید آقا پرسید: کجا مستقر هستید؟ گفتم : ما یک کیلومتری جلوتر روی جاده کنار پل هستیم و کسی جلوتر از ما نیست. مقداری با حمید آقا راجع به عملیات و وضعیت نیروهای عمل کننده صحبت کرده و معلوم شد که خرمشهر را محاصره کرده ایم. با اطمینان خاطر از محاصره خرمشهر با شور و هیجان برگشتم به موقعیت مان ، هنوز اول صبح بود‌ و منطقه هم کاملاً ساکت و آرام بود ، همگی حسابی خسته و بیخواب بودیم و واقعاً از تک و پا افتاده بودیم. از سر شب یکسره در حال جنگ و گریز بودیم و لحظه ای هم استراحت نکرده بودیم. با این وجود تنبلی نکرده و شروع به گشتن سنگرهای عراقی کرده و هرچه گلوله و موشک و نارنجک که نیاز داشتیم از داخل سنگرها جمع کردیم و بعد هم پشت خاکریز جان پناهی برای خود درست کرده و آماده مقابله با پاتک عراقی ها شدیم. در همین ایام یک گردان زرهی از ارتش برای کمک به محاصره خرمشهر به جمع ما پیوستند. با آمدن آنها تا حدودی خیالم راحت شد که اگر عراقی ها پاتک کردند، این ها هم کمک مان می کنند. در خط مستقر شدند. هنوز از عراقی ها خبری نبود. به بچه ها گفتم تا خبری از دشمن نشده استراحت کنیم. خط در آرامش بود. اما این آرامش زیاد دوام نیاورد. حوالی ساعت ۸ صبح بود که دیدیم عراقی ها کم کم به جنب وجوش در آمده و میخواهند پاتک کنند. حدود ساعت ۹ پاتک شروع شد؛ با شدت و حدت هر چه تمامتر . گرماگرم درگیری ها دیدیم یک وانتی به طرف ما می آید. نزدیکتر که شد شناختیم؛ ( بسیجی شهید ) محسن چهل امیرانی پشت فرمان بود. به خط رسیده و پرسید : شما هنوز اینجا هستید؟ وقتی از شما جدا افتادم ، حس کردم همه عقب نشینی کردند. بعد دیدم از شما خبری نیست ، اما درگیری ها به شدت ادامه دارد. فهمیدم که چه خبر است. وانت پر از موشک آرپی جی را برداشتم و خودم را به شما رساندم. با آمدن یک وانت گلوله آرپی جی دست و بالمان از لحاظ مهمات بسیار باز شد. (سردار شهید) محمود وطن زاده ، مصطفی حمیدی و (سردار شهید) عبدالله بسطامیان یک لحظه بی کار نبودند و مرتب آرپی جی شلیک می کردند. به خاطر فشار وارده به پرده گوش وطن زاده بعد از چندین شلیک از هر دو گوشش خون جاری شد و بعد هم از گوش های مصطفی و عبدالله.. (بسیجی شهید) اصغر داودی از پشت خاکریز بلند می شد، شلیک می کرد و دوباره می نشست. یک لحظه که می خواست بلند شود به دلم افتاد که این آخرین شلیک اصغر است. از پیراهنش گرفتم و به طرف خودم کشیدم. وقتی کنارم افتاد، دیدم تیر دشمن کلاه آهنی را سوراخ کرده و پیشانی اش را شکافته است ، در آغوشم گرفتمش ، شهادتین را گفت و زیر لب زمزمه کرد یا حسین (ع)…یا حسین (ع)… دیدم اصغر رفتنی است و رمق چندانی ندارد ، با عبدالله بسطامیان جسم خونین اصغر را داخل آمبولانس گذاشتیم ؛ ولی او در همان حال شهید شده بود. عراقی ها جلوتر آمده و شدید درگیر بودیم. فشار زیادی روی ما بود. به قدری به هم نزدیک شده بودیم که این طرف خاکریز ما بودیم و آن طرف خاکریز عراقی ها . به هم دیگه نارنجک پرتاب می کردیم. عراقی ها که سمت ما نارنجک می انداختند ، سریع نارنجک ها را می قاپیدیم و به خودشان بر می گرداندیم. نبرد طول کشید و نارنجک هایمان کاملاً ته کشید ، شروع کردیم به پرتاپ سنگ و کلوخ. معطل هیچ چیز نمی شدیم. دست دراز می کردیم هرچه در زمین به دست مان می آمد پرت می کردیم طرف شأن. بچه ها به شدت درگیر شده بودند. یک قبضه خمپاره شصت عراقی ها افتاده بود کنارمان ، پنج نفری قبضه خمپاره را برداشتیم و رفتیم آن طرف پل ؛ کریم بیات ، عبدالله بسطامیان ، مصطفی حمیدی ، نجفلو و من. عراقی ها متوجه تغییر موقعیت ما نشدند. با خودمان دو گونی پر از گلوله خمپاره هم بردیم.در آن طرف پل قبضه خمپاره را مسقر کردیم و شروع کردیم به شلیک خمپاره ۶۰ و به سر عراقی ها خمپاره ریختیم. مصطفی حمیدی داشت با تیربار نیروهای جلویی دشمن را می زد و کریم بیات هم با خمپاره پشت سرشان را. 🌀 🖍 راوی خاطرات سردار سرتیپ حاج محمدتقی اوصانلو از فرماندهان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 🌷یاد مردان خطر کرده بخیر یاد یاران سفر کرده بخیر یاد مردانی که چون شیران روز حمله فتح و ظفر کرده بخیر یاد آن شورآفرینان نبرد یاد حمله ها در آن شبهای سرد یاد کردستان و یاد کاوه ها که ز ما دفع خطر کرده بخیر یاد آن عشاق و خونین جامه ها یاد آن سوز و گداز و ناله ها یاد یارانی که در پیکارها ترک پا و ترک سر کرده بخیر یاد نصر و کربلای چهار و پنج یاد شب های عملیات و رنج یاد فاو و بدر و خیبرها بخیر یاد آن الله اکبرها بخیر... 🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از عملیات غرورآفرین و حال و هوای رزمندگان اسلام در این عملیات شکوهمند با نوحه ای بسیار حماسی و شورآفرین از مداح باصفای جبهه ها 🎙فضای جبهه حق ، شورشی افکنده بر جانم مهیای جهادم ، عاشق دیدار جانانم به سوی گلشن حسینی می روم به فرمان امام خمینی می روم وضو گیرم، لباس لشگر حق را به تن پوشم به کف قرآن،به لب الله، سلاح رزم بر دوشم برای یاری دینم ، کمربندم ز جان پوشم در این وادی کشانده ، شوق دیدار عزیزانم سرافرازم که رهبر مرحبا گفته به نیرویم مرا شرمنده کرده بوسه خواهد زد به بازویم خداوندا چه سان شکر و سپاست را توان گویم کجا من لایق این مهرو الطاف فراوانم من اندر لشگر حق جلوه های کبریا بینم تجلی بخش سنگرها جمال اولیاء بینم مصمم چهره های شیرمردان خدا بینم مناجات شبانگاه دلیران کرده حیرانم... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👌بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 دفاع مقدس ملت ایران در برابر متجاوزان بعثی مملو از عبرت‌های بزرگ تاریخی است كه بخشی از آن مربوط به ندامت‌های كشور كوچك و ثروتمند كویت از كمك به رژیم بعثی صدام معدوم است. شیخ جابر احمد الصباح امیر کویت در کتاب خاطراتش می‌گوید: در پایان كنفرانس کشور های عربی در بغداد ، زمانی كه می‌خواستیم عراق را به مقصد كویت ترك كنیم صدام خود شخصاً پشت فرمان اتومبیل ویژه بنز تشریفات نشست و هدایت خودرو را تا فرودگاه بغداد به عهده گرفت. در اتومبیل فقط من بودم و او ، در حالی‌كه صدام سیگار برگ كوبایی بر لب داشت در بین راه به او گفتم انشاء‌الله در كویت منتظرش هستیم و اولین سفر خارجی‌اش را به مقصد كویت داشته باشد. صدام هم با تكبر جواب داد: كویت خانه ماست می‌آییم. منظور او را آن موقع نفهمیدم و وقتی در حال فرار از كویت در تابستان 1990 میلادی بودم متوجه حرف آن مردك متكبر خبیث شدم و در همانجا آرزو كردم به او در جنگ با ایرانی‌ها كمك نمی‌كردم. او نمك‌نشناس و نمك به حرام بود. صدام بعد از فتح کویت در پاسخ به این سوال خبرنگاران كه چرا دیگر لباس نظامی نمی‌پوشد گفت: من در كویت مردی مقابل خود نمی‌بینم. اگر در جنگ با ایرانی‌ها لباس نظامی می‌پوشیدم، به دلیل آن بود كه آنها مرد جنگ بودند. او در این گفت‌وگو با احترام از امام‌خمینی (ره) و رزمندگان ایرانی یاد می‌كند و مجبور می‌شود اذعان كند كه با چه كسانی در نبرد بوده است... 👌بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این کلیپ زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌‌‌‌‌اگر شیطان بخواهد ما را از ابهامی كه چون مهی غلیظ راه فردای ما را در خود پوشانده است بترساند ، ما خود را به پناه قرآن می‌سپاریم و می‌گذریم... یكی از بچه‌های مشهد كه دستش را حنا گذاشته ، مشغول پاك كردن لپه است. حنا را برای استحباب می‌گذارند ، اگرچه در این سرمای عجیبِ كوهستانی ، حنا دست‌ها و پاها را از ترك خوردن نیز محفوظ می‌دارد. انجام وظیفه از هر كاری دشوارتر است. برای تحصیل رضای خدا یك روز باید راه رفت ، روز دیگر باید جنگید و چه بسا كه روز سوم باید آشپزی كرد... دیدن فرماندهانی كه نانوایی می‌كنند شاید نامأنوس و غریب باشد ، اما بسیار زیباست ، چرا كه انجام وظیفه از هر كاری دشوارتر است. تنها یكی از آن عزیزان كه فرزند یك نانوا بود تجربه‌ی نانوایی داشت؛ بقیه را ضرورت انجام وظیفه به این كار كشانده بود. برای تحصیل رضای خدا یك روز باید راه رفت ، روز دیگر باید جنگید و چه بسا كه روز سوم باید نانوایی كرد. برای من هیچ تردیدی وجود ندارد كه این نانوایی در محضر خدا بهای جنگیدن دارد... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 فیلمی جالب و دیدنی از بحث و گفتگوی تند سرداران شهید و در لحظات سخت و نفس گیر عملیات غرورآفرین 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 عملیات  یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس بود که دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز ، خرمشهر و دشت آزادگان با هدف آزادسازی شهر خرمشهر آغاز گردید و طی چهار مرحله عملیات هجومی در سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ منجر به آزادی شهر خرمشهر شده و ضمن خسارات و تلفات سنگین به ماشین جنگی بعث عراق ، حدود ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
44.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 خاطراتی بسیار زیبا و شنیدنی از لحظات سخت و نفس گیر عملیات غرورآفرین 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 عملیات  یکی از بزرگ‌ترین عملیات‌های رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس بود که دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی شهر خرمشهر آغاز گردید و طی چهار مرحله عملیات هجومی در سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ منجر به آزادی شهر خرمشهر شده و ضمن خسارات و تلفات سنگین به ماشین جنگی بعث عراق ، حدود ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👌 بسیار عالی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی بسیار زیبا و شنیدنی از رزمندگان سلحشور در عملیات غرورآفرین ( آزادی خرمشهر ) 💠 قسمت یازدهم 🖌... در گرماگرم نبرد عراقی ها به خیال اینکه در این سوی پل کسی نیست از روی جاده با یک جیپ جنگی به سوی ما آمدند و من یک لحظه دیدم که جیپ از جلوی من رد شد و رفت. بچه ها که سخت مشغول جنگیدن با نیروهای مقابل بودند و تمام حواس شان به میدان نبرد بود ، اصلأ متوجه عبور جیپ نشدند اما من هم جیپ را دیدم و با عراقی هایی داخل جیپ چشم تو چشم شدم . اصلأ وقت درنگ نبود سریع بلند شده و از پشت سر به جیپ فرمان ایست دادم و چندبار هم بلند داد زدم : « قف…قف ( ایست عربی ) » جیپ کمی جلوتر ایستاد. چهار تا کلاه سبز عراقی از داخلش پیاده و دستان خود را به علامت تسلیم بلند کردند. از همدیگر حدود ۴ یا پنج متری فاصله داشتیم. اسلحه را گرفتم طرف شان ، انگشتم روی ماشه بود که اگر دست از پا خطا کنند امان شأن ندهم. به نظرم آمد که قصد تسلیم شدن دارند. اما با این وجود هنوز سلاح هایشان دست شأن بود و زمین نگذاشته بودند و همان طور هم روی جاده نشستند. چند لحظه گذشت. اشاره کردم که اسلحه را زمین بگذارید ، دو نفرشان سریع سلاح را کف جاده انداختند ، اما دو نفر دیگر هیچ اعتنایی به اشاره هایم نکردند و بی حرکت فقط نگام کردند. با خودم گفتم اگر می خواهند تسلیم شوند چرا پس به حرف هام گوش نمی دهند و سلاح زمین نمی گذارند و با همین فکر هم تصمیم به زدن شأن گرفتم. اسلحه را در دستم فشرده و به سمت شأن گرفته و خود را آماده شلیک نشان دادم ؛ عراقی های مسلح بازم هیچ توجه ای به کارم نکرده و سلاح در دست فقط نگام کردند. توکل بر خدا کرده و ماشه را کشیدم . اسلحه صدای چکی داد و گلوله ای شلیک نشد! دلم هری ریخت پایین. عرق سرد سر و صورتم را پوشاند. یک لحظه همه چیز را تمام شده دیدم. خداحافظ زندگی ! خداحافظ جنگ ! من هم این گونه شهید شدم!… خشابم خالی بود و چهار عراقی نگاهم می کردند. هر لحظه خودم را آماج گلوله های عراقی ها می دیدم. یکی از عراقی ها اسلحه را گرفت طرف من ، اصلأ خودم را نباختم. تنها چیزی که آن لحظه به ذهنم رسید این بود که سریع بدوم سمت عراقی ها و قبل از شلیک گلوله با آنها دست به یقه شوم و بگیرمشان زیر مشت و لگد. به حول و قوه الهی در خودم این شجاعت و آمادگی را می دیدم. بی آنکه لحظه ای تعلل کنم شتابان به طرف شأن دویدم و یکی دو متری بیشتر نرفته بودم که یکدفعه سر یکی از عراقی ها متلاشی و مغزش به اطراف پراکنده شد. دومین عراقی هم بلافاصله نقش بر زمین شد. او هم از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفته و مغزش متلاشی شد. در جا میخکوب شده و وسط جاده نشسته و به دنبال تیرانداز گشتم. بچه ها که همگی درگیر نبرد بودند و اصلا متوجه جریان ما نبودند. اطراف را بررسی کرده و کسی را ندیدم به سمت نیروهای خودمان نگاه کرده و یک نفر را دیدم که از زیر پل بیرون آمد. نشناختمش ام به نظرم آمد که او عراقی ها را زده . مصطفی حمیدی که با تیربار شلیک می کرد تازه متوجه ما شده و لوله تیربارش را برگرداند سمت جیپ و دو عراقی باقی مانده را هم به رگبار بست. خیالم راحت شد و برگشتم کنار پل که ببینم آن دوتا عراقی اولی را چه کسی زده؟ کنار پل فقط بچه های خودمان بودند و هیچ کس گردن نگرفت . هر چه هم دور و بر پل گشتم کسی دیگر را ندیدم. در سوم خرداد ۱۳۶۱ نماز صبح را خوانده و به سمت شهر خرمشهر شروع به پیشروی کردیم. زودتر از همه یگان ها ما حرکت کردیم و فرماندهی را هم ( سردار شهید ) حمید باکری بر عهده گرفته بود . به شوق فتح خرمشهر و آزادی آن از دست متجاوزین بعثی ، پاهایمان توان و قدرت بیشتری گرفته بود. محکم و استوار قدم بر می داشتیم. اولین رزمندگانی که به ورودی خرمشهر رسیده و وارد آن شدند بچه‌های دلاور زنجان و تعدادی از رزمندگان شهر نجف آباد اصفهان بودند. جلوتر از ما کسی نبود و با اولین نیروهای دشمن در میدان مقاومت خرمشهر درگیر شدیم. عراقی ها در این میدان مقاومت خرمشهر دو بار جنگ سختی داشتند؛ بار اول در ۲۹ مهرماه ۱۳۵۹ زمانی که برای اشغال خرمشهر آمده بودند و بچه های خرمشهر مظلومانه در این میدان جلوی دشمن مردانه ایستاده و جانانه جنگیدند و به پاسداشت شجاعت و فداکاری آنان این میدان نام مقاومت بر خود گرفت. دومین بار هم سوم خرداد ۱۳۶۱ بود که رزمندگان اسلام به تلافی جنایات بعثی های متجاوز در خرمشهر پای به این میدان مقاومت گذاشته بودند تا تجاوزگران بعثی را برای همیشه از خرمشهر بیرون کنند... 🌀 🖍 راوی خاطرات سردار سرتیپ حاج محمدتقی اوصانلو از فرماندهان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
27.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلمی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙 هنوز از کربلایت ، به گوش آید صلایت حسین جانها فدایت ، حسین جانها فدایت بسیج کاروان است که سوی تو روان است به شوق نینوایت ، به شوق نینوایت محبانت حسین جان صلایت را شنیدند همه لبیک گویان به سویت پر کشیدند پیاپی کاروانها ره کویت بریدند به امیدی که بوسند ، در دولت سرایت هنوز از خون پاکت بسی آوا بلند است طنین دین و قرآن ز عاشورا بلند است لوای عدل و ایمان که در دنیا بلند است نموده استوارش ، ندای خون نایت به سربازان قرآن تو میر کاروانی بزرگ آموزگار شهادت در جهانی توان بخش و امید دل رزمندگانی سپاه و جیش حق را ، توئی نور هدایت... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👌 بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم 🎙 : ‌‌چه كسی می توانست باور كند كه زمین در انتظار اینچنین روزهایی است..!؟ اكنون انسان به‌ روشنی در می یابد كه چرا آفریدگار متعال در مطلع خلقت آدم در جواب فرشتگان فرموده بود: (من چیزی می دانم كه شما نمی دانید «انی اعلم ما لا تعلمون») آنچه اتفاق می افتد تفسیری است عینی بر آیات مباركه‌ی قرآن ، و این روزها ، روز بعثت دیگرباره‌ی انسان است؛ همان انسانی كه خورشید وجودش در پس ابرهای سفاكیت او از چشم فرشتگان پنهان مانده بود ، اما آفریدگار متعال می دانست. ‌‌من هر وقت این بسیجی های جوان را می بینم كه كماندوهای اسیر بعثی را به پشت جبهه انتقال می دهند ، سخت به شگفت می آیم. صحنه‌ی تخلیه‌ی اسرا تمثیلی است از همه‌ی این نبرد ، چند بسیجی مؤ‌من و صف طویلی از كماندوهای آموزش‌دیده‌ای كه با های و هوی ، باطن ضعیف خویش را در پشت یك ظاهر پرقدرت از چشم مردم دنیا پنهان داشته بودند ، و ببین كه چگونه رازشان برملا افتاده است ! چهره‌ها مرعوب و دست‌ها روی سر و پشت گردن... اگر قرآن سخن از ضعف كید شیطان گفته است ، باز هم امروز آن سخن تفسیر می شود... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 گردان های عزالدین القسام در صفحۀ خود ویدیویی بسیار زیبا و دیدنی با زیرنویس فارسی منتشر کرده که واقعاً تماشایی است. 🎙مقاومت ما در غزه ریشه‌هایش به اندازه کوه‌های فلسطین محکم است ✌️إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 رزمندگان دلاور گردان های عزالدین القسام ، منطقه جبالیا غزه را برای متجاوزین اشغال‌گر صهیونیست مبدل به جهنم کرده اند. تصاویری دیدنی ببینید از هدف قرار دادن نیروها و ادوات ارتش کودک کش رژیم اسرائیل در شمال نوار غزه منطقه شرق جبالیا که به تازگی منتشر شده است. ✌️نَصْرٌ مِنَ اللّٰهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 قهرمانان پوشالی و توخالی فیلم های دروغین و اکشن‌های خالی بندی هالیوود آمریکایی باید به غزه بیاند در مقابل این همه شجاعت و جسارت و دلاوری مبارزان فلسطینی‌ لُنگ بندازند...! ✌️این است شجاعت ، این است شهامت ، این است غیرت ، این است قدرت ایمان... ♦️این فیلم زیبا از نبرد تن به تن رزمندگان گردان های عزالدین القسام با تانک های پیشرفته اسرائیلی را ببینید تا جیگرتون حال بیاد. ✌️نَصْرٌ مِنَ اللّٰهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 "اسحاق بریک"، ژنرال ارشد ارتش رژیم کودک کش اسرائیل : ارتش ما توانایی شکست حماس را ندارد چطور می‌خواهیم با حزب‌الله و ایران بجنگیم؟! این جنگ به قیمت فروپاشی و نابودی اسرائیل تمام خواهد شد! ... در واقع ما در جنگ غزه شکست خوردیم؛ تمام مکان‌هایی را که تصرف کرده بودیم را حماس به کنترل خود درآورده چون همه تونل‌ها در دستان حماس است؛ نیروهای حماس احساس می‌کنند که به عنوان شهدای جهان اسلام ، پیروز هستند! ✌️نَصْرٌ مِنَ اللّٰهِ وَ فَتْحٌ قَرِيبٌ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 سید شهیدان اهل قلم رحمت الله علیه : 🎙گفتم ای كاش عاشورا نگذشته بود و می‌خواستم بگویم كه اگر ما سال ٦١ هجری قمری و عزیز زهرا ، حسین بن علی علیه السلام را درك می‌كردیم ، صحرای كربلا چهره‌ی دیگری می‌یافت. اما به یادم افتاد كه اگر آن روز سیدالشهدا علیه السلام ، مظلومانه و غریبانه ، سر و جان و پسر و برادر و همه چیز خود را در راه حق نداده بود ، امروز نه سخنی از حق بر جای مانده بود و نه ما وجود می‌یافتیم. برادر...! جایی برای ای كاش‌ها و اگرها باقی نمانده است. عاشورا هنوز نگذشته است و كاروان كربلا هنوز در راه است و اگر تو را هوس كرب و بلاست ، بسم الله.... 🌺 روحش شاد و یادش گرامی 👌بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این کلیپ زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab