eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
دل باخته
💢 #حلقه_محاصره ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از حماسه آفرینی رزمندگان #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #استان_زنجا
🌸 روحش شاد و یادش گرامی با تو می شد تا ستاره پر کشید طرحی از شوق کبوترها کشید با تو می شد عشق را آغاز کرد در هوای عاشقی پرواز کرد با تو حتی آسمان آبی تر است چشمهای قاصدک بی تو ، تر است با تو می شد آب را احساس کرد باغ را لبریز عطر یاس کرد با تو حتی عشق ، عاشق می شود یادی از داغ شقایق می شود با تو می شد لاله را باور کنیم آسمان دیده را ساغر کنیم یاد تو ، یاد تمام لاله هاست معنی احساس خوب ژاله هاست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 خاطره بسیار زیبا و شنیدنی سردار جانباز از عملیات عاشورایی و از بسیجی آر پی جی زنی که با تیمم موشک شلیک می کرده و بعد از زدن و انهدام هفت تانک دشمن به درجه والای شهادت می رسد . 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ⭕️ عملیات غرورآفرین خیبر در سوم اسفند ماه ۱۳۶۲ با رمز مبارک یا رسول‌الله (ص) در منطقه شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه آغاز گرديد که به انهدام گسترده نیروهای سپاه سوم عراق و تصرف جزایر مجنون شمالی و جنوبی عراق منجر گردید. 👌 بسیار عالی و شنیدنی ، حتماً ببینید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از جبهه های حق علیه باطل و حال و هوای رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس با نوحه ای بسیار زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙 اباالفضل با وفا ، علمدار لشگرم فدای دو بازویت که گشت از بدن جدا نمودی به راه دین سروجان وتن فدا به چشم تو تیرکین نشسته است یا اخا برادر،چه سان تورا به خون غوطه بنگرم؟ اباالفضل با وفا ، علمدار لشکرم فتاده زکف چرا برادر لَوای تو؟ نیاید به گوش من عزیزم صدای تو به قربان غیرتت،فدای وفای تو که لب تشنه از فرات گذشتی به خاطرم اباالفضل با وفا ، علمدار لشگرم... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد 👌 بسیار دیدنی و شنیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. 🌺 حضرت عباس(س) آمد تا برادری را معنا کند ، وفا را شرح دهد ، ایثار را الگو باشد ، شجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا گردد. و جانبازان چه زیبا از علمدار باوفای کربلا درس غیرت و مردانگی گرفتند ، آنان یادگاران روزهای عشق و حماسه اند ؛ خاطرات مجسّم سال هایی کـه درهای آسمان بـه روی عاشقان باز بود و فرشتگان در زمین گرم گلچینی بودند. میلاد خجسته حضرت ابوالفضل العباس (س) و روز جانباز بر عاشقان طریق سرخ عاشورا مبارک باد. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 فیلمی زیبا و دیدنی از ملاقات مقام معظم رهبری با جانباز شهید 🇮🇷 شیر مرد زنجانی ، جانباز سرافراز از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که آبان ماه ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی جنوب کشور به درجه والای جانبازی نایل آمد و در راه پاسداری از دین و میهن یک چشم و یک دست و دوپای خود را فدا کرد و بعد از ۳۳ سال تحمل درد دیماه ۱۳۹۹ به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خرسند تا محضر دوست پرواز کرد . 🌺 روحش شاد و یادش گرامی من همان الاله سرخ به سنگر مانده ام یادگار سروهای سرخ بی سر مانده ام باد و آب و خاک و آتش تا همیشه شاهدند با چنین زخمی توان فرسا دلاور مانده ام جان به جانان می دهد هر روز جانبازی و باز داغ بر دل ، آه بر لب ، چشم ها تر مانده ام پاسدار حرمت خون شهیدانم هنوز در هجوم بادهای هرزه ، سنگر مانده ام... 🌺 میلاد خجسته علمدار باوفای کربلا حضرت ابوالفضل العباس (س) و روز جانباز بر جانبازان صبور و دلاور مبارک باد. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی در عملیات عاشورایی 📌 💠 / روز سوم _ پاتک سوم 🖌... تانک‌های پیشرفته دشمن که هیچ گونه هراسی از گلوله و موشک نداشتند با سرعت به قصد شکستن خط جلو آمده و مستقیم به دل خاکریز زدند. اما خدمه بزدل شأن که بی ایمان و بی هدف پای در میدان نبرد گزارده و وحشت عظیمی هم از مرگ داشتند با شنیدن فریادهای بلند و کوبنده الله اکبر و یا حسین (ع) همسنگران به خیال اینکه رزمندگان قصد حملات استشهادی با نارنجک را دارند. ناگهان چنان وحشت کردند که شتابان دور زده و سراسیمه از خاکریز دور شدند. باور نکردنی بود. اما دوباره در چند قدمی شکست ، خداوند متعال به یاریمان آمده و در دل قشون دشمن چنان خوفی انداخت که بی دلیل و بی جهت فرار را بر قرار ترجیح داده و شروع به عقب نشینی کردند. بار دیگر صدای صلوات و فریادهای الله اکبر هم‌رزمان در فضای منطقه پیچیده و غلغله سرور و شادمانی سرتاسر کانال را فرا گرفت. اما این جشن و شادی دوامی نیاورده و دشمن بلافاصله یگان دیگری از تانکها را روانه سمت کانال کرد. تانکها با سرعت تمام خود را به حوالی خاکریز رسانیده و از فاصله بسیار نزدیک شروع به زدن سنگرها با مسلسل و گلوله توپ کردند. همزمان هم سر و کله چند فروند هلیکوپتر عراقی نیز بر فراز آسمان پیدا شده و مشغول زدن داخل کانال شدند. تمامی هم‌رزمان با اینکه آثار تشنگی و خستگی و بیخوابی از سرتاپای وجود شأن می بارید. بسیار سرزنده و استوار در انديشه حفظ و پاسداری از خط پدافندی بودند. نفرات کمی از رزمندگان گردان باقی مانده بود و برای همین هم‌ هر کدام با فاصله چندصدمتری یک قسمت از کانال را پوشش داده و با جابجایی پی در پی در طول کانال و تیراندازی متوالی ، خط را پر از نیرو و مدافع نشان میدادیم. بی بی کلاش را با دهها خشاب و یک جعبه نارنجک دستی آنطرف پل بتنی درست بالای سر حوضچه ها مستقر کرده و اینطرف هم با آر پی جی و تیربار مشغول نبرد با قشون دشمن بودم مثال فرفره بالا و پائین کانال می دویدم و با شلیک موشکی ، سریع مشغول تیراندازی با تیربار می شدم. در یکی از این جابجایی ها یکدفعه متوجه رزمنده‌ای شدم که کمی بالاتر در داخل سنگری نشسته و به طرز عجیب و مشکوکی تماشایم می کند. بقدری گرد و خاک و خاکستر و دود باروت فضای کانال را فرا گرفته بود که چندمتر هم با زور دیده می شد و برای همین هم اصلأ قادر به شناسایی او نبودم اما رفتارش خیلی عجیب و غریب بود. در آن لحظات خوف و خطر که از زمین و آسمان آتش می بارید. همانطور ساکت و بی‌حرکت نشسته بود و فقط و فقط هم به سمت انتهای کانال نگاه میکرد‌. اوج نبرد بود و کوچکترین درنگی باعث نفوذ تانکها به داخل کانال می شد. توجه ای به آن رزمنده نکرده و بیخیال به کارم ادامه دادم . نفس زنان و عرق ریزان مشغول اتصال موشک به قبضه آر پی جی بودم که یکدفعه دیدم آن رزمنده مشکوک کنارم ‌ایستاده و بطرز زیبایی هم می خندد. باور کردنی نبود برادر پاسدار جعفر امینی بودند که با یک دست گچ گرفته ، مقابلم ایستاده بودند. برادر پاسدار جعفر امینی از نیروهای کادر فرماندهی گردان خودمان بودند که به هنگام آموزش در سد دز از ناحیه دست دچار شکستگی و جهت مداوا و درمان به زنجان برگشته بودند. سلام دادم و برادر امینی هم خیلی گرم و صمیمی بغلم کرده و چندین بار صورت و پیشانیم را بوسید و گفت : خسته نباشی دلاور ! چکار داری می‌کنی ؟ واقعا محو تماشای جنگیدند شده بودم ! خدا خیرت دهد ! تمام خستگی ایم در آمد و روحیه تازه‌ای یافتم ! احسنت ! آفرین ! به این همه شجاعت و دلاوری ! خنده کنان صورتشو بوسیده و گفتم : آقا جعفر خبرتان را از زنجان داشتم ، اینجا چکار می کنید !؟ خنده نازی کرد و گفت : زنجان بودم اما با شنیدن خبر آغاز عملیات ، نتونستم طاقت بیارم و با سرعت به منطقه آمدم که گفتند گردان در خط صفین مشغول نبرد است. نشانی خط را گرفته و تعدادی از نیروهای گردان را که در عقبه در حال استراحت و بخور و بخواب بودند را هم جمع کرده و کمی نکوهش و مذمت شأن کرده و بعد هم گونی ها و جعبه های مهمات را به دوش شأن داده و در زیر بارانی از آتش و ترکش با پای پیاده و خیلی سریع و دوان دوان همه شأن را به خط آوردم. برادر امینی حدود پانزده یا شانزده نفری را با خود آورده بودند که همین امر هم باعث افزایش تعداد نفرات گردان و پر شدن بعضی از نقاط ضعیف کانال شد. جنگ و نبرد با قشون عظیم دشمن بی وقفه ادامه داشت و برای همین هم گپ و گفت را پایان داده و دوتایی مشغول نبرد در انتهای کانال شدیم. برادر امینی یک دستی مشغول تیراندازی با تیربار شدند و من هم طبق روال همیشگی به شلیک موشک ادامه دادم... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
دل باخته
💢 #حماسه_بدر ✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی #گردان_حر #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات عاشورا
🌸 نامشان جاوید و یادشان گرامی یاد بادا زان دفاع بی نظیر زان مقدس روزهای دلپذیر یاد باد از آن همه عزّ و شرف زان همه رزمنده ی پاک و دلیر یاد بادا زان امام عاشقان رهبر و فرمانده ی روشن ضمیر رهروان آماده ی فرمان او با دل و جان رهرو راه خطیر آنزمان ایام عشق و شور بود مرگ پیش عاشقان بودش حقیر می درخشد سالها این هشت سال همچو خورشیدی به تاریخ اخیر...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ( قسمت سوم ) 📽 فیلمی دیدنی و خاطره برانگیز از عملیات غرورآفرین و جزایر مجنون عراق و خطوط پدافندی رزمندگان اسلام 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد ⭕️ در سوم اسفند ماه ۱۳۶۲ با رمز مبارک یا رسول‌الله (ص) در منطقه شرق رودخانه دجله و داخل هورالهویزه آغاز گرديد که به انهدام گسترده نیروهای سپاه سوم عراق و تصرف جزایر مجنون شمالی و جنوبی عراق منجر گردید. به ياران شورآفرين خدا به سنگر نشينان بی ادعا به تكبيرگويان گلگون كفن به كشتی نشينان طوفان شكن به سربند و سنگر به آتش به دود به نام آوران بسيجی درود چه خاليست در شهر ما جای جنگ دعاهای پرسوز شب های جنگ برآن قله بی نشانی و نام سفير درخشان تير رسام به ياد لباسی كه هنگام رزم برآن نقشی از كربلا گشت رسم به قلبی كه تيری بر آن می نشست پلاكی كه نيمی از آن می شكست به سربند و سنگر به آتش به دود به نام آوران بسيجی درود ... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab