eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
15.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلمی دیدنی و خاطره برانگیز از نوحه خوانی مداح باصفای جبهه ها در زیر بمباران هواپیماهای عراقی ♦️ ۱۸ اسفندماه ۱۳۶۳ ، کنار جزایر مجنون عراق ، بونه عملیاتی یک روز مانده به آغاز 🎙... به‌ نام خالق سبحان مهیا شو ، مهیا شو ز جا برخیز برادر جان مهیا شو ، مهیا شو به‌ قصد رفتن میدان مهیا شو ، مهیا شو پی یاری مظلومان مهیا شو ، مهیا شو... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ⭕️ لازم به ذکر است که تعدادی از رزمندگان سلحشور و شهیدان والامقام هم در این فیلم حضور دارند. 👌 بسیار عالی و دیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 سردار : ... تا زمانی که ظلم و کفری هست مبارزه هم هست ، شکلش فرق میکنه ، اما اصلش نه... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی 🇮🇷 نهم بهمن‌ماه سالروز شهادت نابغه جنگ تحمیلی سردار  گرامی باد. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
35.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 🌀 قسمت هفدهم 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از سرزمین خونرنگ و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی ♦️  در دیماه ۱۳۶۵ با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه عمومی انجام گردید. ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در این عملیات بحدی بود که عراقیها و کشورهای حامی صدام را به ترس و وحشت انداخت . 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽... گرم است به هم ، پشت رقیبان پی قتلم ای عشق دل افروز ، دل من به تو گرم است 🤲 همیشه سربلند و سرافراز باشید رهبرم ... ای غصه هایت قاتلم ، هر گه دعایت می کنم ای رهبر و مولای من ، جان را فدایت می کنم ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی در عملیات عاشورایی 📌 💠 / روز اول 🖌... حرکت و جابجائی رزمندگان و گرد و خاک ناشی از آن موجب وحشت عراقی ها شده و بی درنگ شروع به کوبیدن کانال و جاده خاکی کردند . برادران امدادگر و حمل مجروح پیکر تمام شهدا و مجروحین را از داخل کانال جمع آوری و به عقبه انتقال داده بودند و اثری از آن همه شهید و زخمی نبود . در ورودی کانال ، درست کنار جاده خاکی تعداد زیادی جعبه مهمات و گونی های پر از موشک آر پی جی ریخته شده بود که بنا به دستور فرماندهان تا آنجا که می‌توانستیم برداشته و به سمت پائین کانال راه افتادیم ‌. انفجار پی در پی گلوله های توپ و خمپاره و کاتیوشا ، ابری از دود و خاکستر و گرد و خاک در بالای سرمان تشکل داده و همه جا را تيره و تار کرده بود . ارتفاع کانال کوتاه بود و همه از شر گلوله ها و ترکش ها که زوزه کشان از بالای سرمان رد می شوند ، بصورت نیم خیز و نشسته حرکت می کردیم . کانال طویل بود و فرماندهان باید با ۵۰ یا ۶۰ نفر رزمنده تمام طول آن را پوشش می دادند . برای همین هم طبق دستور برادر زلفخانی رزمندگان در سنگرهایی با بیش از ۸۰ یا ۹۰ متر فاصله از هم مستقر شدند . تا اینکه در انتهای کانال نوبت به ما رسید و آخرین سنگر خط پدافندی درست در روبروی حوضچه ها و کنار یک پل لوله ای ، به بنده و پاسدار دلاور رضا رسولی و یک تیربارچی دلیر بنام محمدعلی عابدینی سپرده شد. پاسداری و حفاظت از انتهای خط پدافندی گردان و جلوگيری از نفوذ نيروهای کماندو و پياده دشمن از داخل حوضچه ها که تا کانال بدبو امتداد داشتند و مقابله با پيشروی احتمالی تانکها از سمت همايون شهر و دشت مقابل آن که به گفته مکرر سردار زلفخانی ماموريتی بسیار سخت و احساس بود بر عهده ما سه تن گذارده شده و تأکید هم شد که قیچی نشدن رزمندگان در داخل کانال به هوشیاری کامل و دقیق ما بستگی دارد . سردار زلفخانی بعد از تاکیدات مکرر و سفارشات فراوان راه افتاده و جهت رسیدگی به سایر امور گردان به سمت بالای کانال حرکت کردند . با استقرار رزمندگان در سنگرها و اتمام کار آمبولانس ها و برادران حمل مجروح ، سر و صداها در کانال خوابيد و ‌عراقی ها هم دست از آتشباران برداشته و دوباره سکوت و آرامش به منطقه بازگشت . با خاموشی آتش دشمن ، رزمندگان آرام و بیصدا شروع به ترمیم و تحکیم سنگرهای دفاعی خود کرده و با جابجایی گونی های پر از خاک ، تاج دفاعی سنگر و دیواره های اطراف آن را استحکام بخشیده و هرچه هم می توانستند مهمات در کنار سنگرها جمع کرده و با روحیه‌ایی قوی منتظر تک عراقی ها شدند . جهت آگاهی از اوضاع میدان و نحوه آرايش رزمی دشمن با احتياط بلند شده و از لبه کانال مشغول تماشای اطراف شدم . تانکهای عراقی در حال عبور از کانال بدبو بودند و با ایجاد دود و غرش های گوش خراش ، یک به یک به اینطرف آمده و بصورت طولی مقابل کانال خشک به صف می شدند . تعداد تانک‌ها و نفربرهای دشمن آنقدر زیاد بود که اصلاً به شمارش نمی آمدند ‌ به هر سمت و سوی نگاه میکردی ، فقط تانک و نفربر بود که آماده هجوم بسوی کانال می شدند . نیروی‌های کماندو و پیاده عراقی هم از کانال بدبو عبور و گروه گروه در پشت تانک ها و نفربرها پناه می گرفتند. چندتا هلیکوپتر شکاری هم مدام بالای سرشان چرخ می خوردند و اینطرف و آنطرف می رفتند . کثرت نيروها و ادوات زرهی دشمن خبر از نـبردی سخت و سنگين و در عين حال بسیار نـابرابر و نامردانه می داد . در اين سوی ميدان نـفراتی اندک و خسته ، در صحرائی غريب و ناشناس ، با کمترين تجهيزات نظامی و بدون هيچ پشتيبانی هوائی و زمينی و آنطرف صدها دستگاه تانک و نفربر با هزاران نیروی پیاده و کماندوهای گارد ریاست جمهوری عراق با آتش تهیه بسیار سنگین زمینی و هوایی که متر به متر منطقه را شخم می زد . عقل باور نمی کند که ۵۰ یا ۶۰ نفر توان و امکان ایستادگی در مقابل صدها دستگاه تانک را داشته باشند ، اما داستان عشق و عاشقی نقل دیگریست و فقط باید با چشم دل آن را دیده و به تفسیر کشید. آن روز در آن دشت غریب ، تعدادی انسان دل باخته به آرمانهای مقدس پیرجماران ، مردانه چون کوه استوار و پا برجا ايستاده و با وجود آن همه کاستی و نابرابری ، باز عاشقانه با ايمانی قوی به راه و رسم و آئين مقدس خود و با دل هائی پراميد به امدادهای غيبی خدای متعال ، تمام هستی و دنيای خود را بی ادعا و در کمال گمنامی و مظلوميت بر طبق اخلاص نهاده و در رزمگاه شرف و آزادمردی بـدون اعتناء به قدرت و توانمندی مـزدبـگيران شيطان بزرگ و ايادی خفاش صفت بعثی آن ، برای روياروئی و نبردی جانانه با مزدوران تاریکی ثانيه شماری می کردند... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
9.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 امام خمینی (ره) روح اسلام بود که در عصر حاضر در کالبد مرده و بی روح اسلام دمیده شد و آن را دوباره زنده کرد. ...امام خمینی (ره) قرآن ناطق عصر خویش بود. ...امام خمینی (ره) حماسه ای فراموش نشدنی در قلب تاریخ بشریت است. ...امام خمینی (ره) دفتر ناگشوده ای از ایثار و جوانمردی و شکوه است که واژه ها در برابر عظمتش سرتعظیم خم کرده اند. ...امام خمینی (ره) شبنم پاکی بود که پاکیش همیشه به یاد گلبرگها خواهد ماند. ❤️ سلام بر پیرجماران ، بت شکن دوران ، امام خوبی ها ، مظهر پاکی و صداقت ، خمینی کبیر.. 🌸 ۱۲ بهمن ماه سالروز ورود تاریخی حضرت امام خمینی (ره) و آغاز جشن های دهه فجر انقلاب اسلامی بر دل دادگان طریق پیر جماران مبارک باد. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی مستند و میدانی از رزمندگان زنجانی در عملیات عاشورایی 📌 💠 / روز اول _ پاتک اول 🖌... يورش دشمن با گلوله باران شديد کانال و مواضع دفاعی گردان آغاز ‌و بارانی از گلوله های توپ و خمپاره و مینی کاتیوشا به روی خط باریدن گرفت ، آتش پرحجم دشمن درست به داخل و لبه کانال و اطراف آن هدايت می شد و ديواره بیرونی کانال هم بصورت متوالی مورد اصابت گلوله توپ تانک ها قرار می گرفت . کانال به جهنمی آتشين مبدل شده و دود و آتش و خاک و خاکستر حاصل از انفجارات فضای داخل کانال را تيره و تـاریک کرده و بـوی تند بـاروت و خاکستر مشام را آزار میداد . صدها دستگاه تانک ، مستقیم ديواره بیرونی کانال را نشانه رفته و با گلوله های توپ ، يـک به يک سنگرها را هدف قرار می دادند . سنگر و کانال میلرزد و گونی های پر از خاک یکی پس از دیگری می افتادند و مجبور به ترمیم دوباره سنگر می شدیم ، مسلسل تانک ها هم یکسره در حال رگبار بودند و گلوله های مستقیم شأن مثال بلبل برایمان آواز می خواندند . هيچ تحريکی در داخل کانال ديده نمی شد و همه ساکت و صبور در داخل سنکرها پناه گرفته و منتظر نزدیک شدن قشون دشمن بودند . غرش خوف آور تانکها با صدای خشن زنجيرها در آميخته و حرکت قشون دشمن شروع و تانکها دودکنان و با سرعت تا نیمه های میدان آمده و همانجا ایستاده و شروع به اجرای یک سری حرکات نمایشی و مانورهای تاکتيکی کردند . طولی هم نکشید که دوباره به ستون شده و آرايش هجومی گرفته و از وسط میدان شروع به زدن کانال کردند . داشتیم زیر گلوله های توپ و خمپاره و رگبار مسلسل تانکها حال می کردیم که سر و کله هواپيماهای عراقی هم در آسمان پیدا شد و اول چند نقطه در کانال و اطراف آن را با راکت زدند و بعد هم چرخی در بالای کانال زده و با اطمینان از نبود سلاح سنگین و پدافند هوایی قشنگ پایین آمده و بمب هایشأن را به روی کانال و اطرافش ریخته و با اتمام مهمات از منطقه دور شدند . با پايان بمباران هوایی ، پیشروی دشمن آغاز و تانکها آرام آرام به سمت کانال آمدند ، چند هلیکوپتر عراقی هم از سمت روبرو به خط نزدیک می شدند. مشغول آماده کردن قبضه آر پی جی بودم که برادر بسيجی حسن محمدی با چند گونی موشک آر پی جی از راه رسیده و با رد و بدل سلام ، موشک ها را کنار سنگرم گذاشت و گفت : اینها را سردار زلفخانی فرستاد و گفت که بگم ، شدیداً مواظب حوضچه ها و نفوذ نيروهای دشمن از داخل آنها باشید. با شنیدن پیغام سردار زلفخانی ، برادر رضا رسولی و آقا محمد عابدینی شتابان محل استقرارشان را عوض کرده و با خروج از سنگر درست مقابل حوضچه ها مستقر و با دقت فراوان مشغول وارسی داخل و اطراف آنها شدند. تانکهای دشمن در سه رديف منظم و پشت سرهم به پيش آمده و چند صدمتر مانده به کانال متوقف و سپس تعدادی از ستون جدا و با تمام سرعت به سمت چند نقطه از خط پدافندی حمله ور شدند. تانک‌های پیشرو به نزدیکی های کانال رسیده و آر پی جی زنها با الله اکبر و سبحان الله شروع به شلیک موشک کردند . یکی از تانکها داشت مستقیم سمت انتهای کانال و محل استقرار ما می آمد . جای درنگ نبود . با نام خدا بلند شده و با ذکر مبارک سبحان الله ، اولين موشک را سمت تانک پیشرو شليک کرده و آماده پرتاب دومین موشک شدم که ناگهان ‌تانک تغییر مسیر داده و بقیه تانک ها هم برگشته و به سمت قشون خود رفتند ‌. جلو و عقب رفتن تانکها چندباری هم تکرار شد و رزمندگان هم دلیرانه به مقابله پرداختند تا اینکه هلیکوپترهای عراقی هم به خط نزدیک و هر سنگری را که از آن موشک شلیک می شد را زیر راکت و رگبار مسلسل های سنگين خود گرفتند . دشمن درحال ارزيابی خط پدافندی و شناسائی نقاط ضعف کانال بود تا معبری سست و راحت یافته و از آنجا نفوذ و مقاومت رزمندگان را در هم بشکند و برای همین هم تانک ها زیاد جلو نمی آمدند و با عقب و جلو رفتن و مانورهای پی در پی مشغول شناسایی و نشان گذاری سنگرهای آر پی جی و تیربار بودند. فرماندهان دشمن بعد از کلی بالا و پایین کردن و سبک و سنگین نمودن اوضاع ، عاقبت فرمان حمله صادر و قشون عظیم تانکها و نفرات پیاده عراقی از سه جناح مختلف به سمت کانال شروع به پیشروی کردند. دشت مقابل مملو از تانکها و نفربرهای عراقی بود و پشت هرکدام هم تعداد زیادی از نیروهای پیاده و کماندو پناه گرفته و یکسره در حال تیراندازی به سمت کانال بودند. با نزدیکتر شدن تانک ها به خط تعدادی از آنها دوباره از ستون کنده و تخته گاز به سوی کانال آمدند. تانکهای عقبی با مسلسل و توپ تاج خاکریز و سنگرهای بالای آن را می زدند و تانکهای مهاجم هم در پناه آتش پرحجم آنان با سرعت به کانال نزدیک و نزدیکتر می شدند... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab