eitaa logo
پله پله تا اجتهاد
288 دنبال‌کننده
96 عکس
2 ویدیو
39 فایل
🔶 کانال معاونت پژوهش مدرسه فقهی آل یاسین علیهم السلام 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin
مشاهده در ایتا
دانلود
5️⃣3️⃣1️⃣ 1️⃣3️⃣ ❇️ سؤال: آیا وجود راویان ضعیف یا مجهول در طریق شیخ طوسی به کتب حسین بن سعید و در طریق نجاشی به دیگر کتابها به اعتبار احادیث ضرر می زند؟ ✅ واقعیت این است که ضرري نمی رساند. قدماي ما حضور راویان ضعیف و مجهول در انتقال آثار حدیثی پیشینیان را مضر نمی دانستند. ⬅️ اکثر راویان صاحب اثر ما ناقل آثار دیگران هم هستند. ◀️ وقتی محمدبن ابی عمیر بعنوان یک مدخل در فهرست نجاشی آمده یک راوي صاحب اثر است. کتابهایی هم به او نسبت داده میشود. 🔶 در عین حال که یک صاحب اثر است در انتقال آثار دیگران هم نقش دارد. 👈 به عنوان مثال بنده در ارائه مطالب رجالی میتوانم دو نقش داشته باشم: 1️⃣ بیان دیدگاههاي علمی خودم. 2️⃣ بیان دیدگاه و تقریر مباحث استادم. این دو نقش کاملاً از هم قابل تفکیک است. 🟡 ابن ابی عمیر خودش 94 کتاب دارد اما در انتقال صدها کتاب از کتب اصحاب ما هم نقش داشته است. 👈 حیثیتی که بر اساس آن ابن ابی عمیر توثیق می شود ناظر به حیثیت صاحب اثر بودنش است. 👈 حیثیتی که بر اساس آن محمد بن سنان تضعیف می شود ناظر به حیثیت صاحب اثر بودنش است. 🔷 لذا راوي اگر توثیق یا تضعیف می شود به اعتبار آثار خودش است. 🔶 توجه به نقش آفرینی، عدم تسري احکام رجالی را به نقش طریقی در پی دارد. اگر سهل بن زیاد طریق به کتاب ابن ابی نصر است، ضعف او به اعتبار کتاب ضرري نمیرساند. 📚برگرفته از دروس استاد حسینی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
9️⃣3️⃣1️⃣ 2️⃣3️⃣ ❇️ فرق بین علم رجـال و درایه و علم تراجم 👈 این سه علم مشـابه هم هسـتند و بایـد تفاوت بین آنها مشـخص شود زیرا در بسـیاري موارد با هم اشتباه می شوند. ✅ به طور کلی تمایزي که ما بین علوم می گذارنـد به چنـد گونه است. بعضـی تمایز علوم را به تمایز موضوعات آن می داننـد و بعضـی به تمایز محمولات و بعضـی مانندمحقق خراسانی به تفاوت غرض که البته طبق تحقیقی که انجام شده است چیزي غیر از تفاوت موضوع و محمول نیست. 👈 فرق بین علم رجـال و درایه و تراجم ممکن است در اختلاف موضوعی باشـد ⬅️ به اینگونه که موضوع در علم رجال، محـدث است (مثلا در رجـال از زراره بحث می شـود که اخبـاري که از او نقـل می شود چه حکمی دارد.) ⬅️ ولی موضوع در علم درایه حدیث است (حدیث ضـعیف و صحیح) ⬅️ ولی در علم تراجم به خصوص محدث کاري ندارد بلکه به شخصیت ها کار دارد چه محدث باشـند یا نه. 🔶 واضح است که گاه چیزي در علم رجال قابل طرح است ولی در علم تراجم نیست مثلا شخصیتی است که درسـند یک حـدیث وارد شـده است که حـدیث مزبور هم محتواي مهمی ندارد مثلا در مورد یک مسأله اسـتحبابی جزئی است. آن شخصـیت را در علم رجال بحث می کنند ولی چون شخصـیت مهمی نیست و مضمون حدیث هم به گونه اي نیست که حکم مهمی را در بر داشته باشد، از آن فرد در علم تراجم بحث نمی شود. 🔷 تفاوت موضوعی بین این علوم لازم نیست به نحو تباین باشد بلکه می توان به شـکل عموم و خصوص من وجه و یا حتی مطلق باشد. 📚برگرفته از دروس آیت الله شبیری زنجانی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
3️⃣4️⃣1️⃣ 3️⃣3️⃣ ❇️ فایده ي علم رجال ⬅️ شـکی نیست که مهمترین مدرك براي اثبات احکام شـرعیه، حدیث است. چون ادله اربعه عبارت است از کتاب، سنت، اجماع و عقل. ✅ مخفی نیست که کتاب حاوي کلیاتی است که نسـبت به تفاصیل مطالب، اجمال دارد و باید سنت آن را تفسیر کند. اجماع هم با شـرایطی که علماء براي آن ذکر می کنند باید مدرکی نباشد و خصوصـیاتی دارد به ندرت قابل تحصـیل است، موارد حکم عقل هم بسیار کم است. بنابراین عمده چیزي که باقی می ماند همان سنت است. 🟢 در سـنت و احـادیث مرویه از معصومین، قطعا خبر دروغ و کـذب وجود دارد. ◀️ براي اثبات اینکه اینگونه اخبار در میان احـادیث وجود دارد، گـاه به روایات کثیره اي اسـتدلال کرده انـد که رسول خـدا (ص) و معصومین فرموده انـد که اشخاصـی هستندکه به ما دروغ می بندند. این روایات در حد تواتر است و از مجموع آنها اثبات می شود که وضاعینی بوده اند که جعل حدیث می کردند و به معصوم نسبت می دادند. ◀️ راه دیگري نیز براي اثبـات وجود احـادیث موضوعه هست که با این راه احتیاج نـداریم که تواتر مزبور را ثابت کنیم بلکه حتی یک روایت هم باشـد مـدعا را ثابت می کند و آن اینکه روایت مزبور یا مفادش راست است و یا دروغ. اگر راست باشد مدعا ثابت می شود و اگر دروغ باشـد خودش مصـداق براي حـدیث کـذب می باشد. این از مواردي است که اثبات و نفیش هر دو مدعا را اثبات می کند. 👈 نتیجه اینکه باید علمی باشدکه حدیث دروغین را از غیر آن جدا کند و بنا بر این علم رجال مورد احتیاج است. 📚برگرفته از دروس آیت الله شبیری زنجانی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
7️⃣4️⃣1️⃣ 4️⃣3️⃣ ❇️ کسانی که منکر احتیاج به علم رجال شده اند اشکالاتی مطرح کرده اند 1️⃣ اشـکال اول: نجاشـی که شـهادت می دهد کسـی مانند زراره ثقه است، شـرایط اعتبار شـهادت را دارا نیست. زیرا نجاشی، زراره را ندیـده است و با واسـطه از او سـخن می گوید. ✅ جواب: در بسـیاري از شـهادت ها می دانیم که شـهادت مزبور، مسـتند به شـهادت دیگري است یا اینکه شهادت مزبور، مستند به مبادي قریب به حس است. 🔶 اگر کسـی در محکمه ادعا کرده است که زیـد عادل است، واضـح است که عـدالت امري نیست که قابـل حس باشـد بلکه مظهرات و مبادي محسوسه اي دارد که کمتر پیش می آیـد که در آنها خطا و اشـتباه رخ دهـد و از آنها می توان عـدالت را فهمیـد. 👈 مثلا اینکه ابن سـینا که هزار سـال قبـل زندگی می کرده فردي باسواد بوده است امري است مورد قطع و یقین. 🔷 بنـا بر این در جواب می گوییم چه بسـا مبادي ايکه ملازمه با شـهادتش دارد را دیـده است و از این رو شـهادت او اسـتنباطی محض نیست بلکه از مبادي قریب به حس می باشـد در نتیجه شـهادت او بر عـدالت فرد، مورد قبول قرار می گیرد. ❎ بله اگر بـدانیم که شهـادت فرد، از روي حس نیست در اینصـورت شـهادتش مورد قبول قرار نمی گیرد. ولی فحص از اینکه شـهادت او از روي حس بوده است یـا نه نیزلازم نیست. ⬅️ نکته دیگر این است که ما به طور اجمال می دانیم که این افرادي که مشـهور به تقوا و عدالت هسـتند مانند شـیخ انصاري و مـا به عـدالت آنهـا علم داریم، نسل به نسل این نکته را از اساتیـد خود گرفته ایم و آنها از اساتید خود و همینطور تـا خود این افراد این سلسـله ادامه داشـته است و فترتی در میان نبوده است. ◀️ در هر نسل و دوره هم بیش از دو نفر عادل این شـهادت را داده اند. بنا بر این علم اجمالی بر عدالت این افراد وجود دارد و اینگونه نیست که مثلا شیخ بعد از دویست سال، ناگهان مشـهور به عـدالت شـده باشـد. بله درشـهادت به عـدالت آنهـا تصـریح نشـده است که مثلا من از اسـتادم و او از اسـتادش شـنیده است یا نه ولی می دانیم که در هرطبقه، افراد متعددي بوده است که لا اقل عدول متعددي در میان آنها وجود داشته است. 📚برگرفته از دروس آیت الله شبیری زنجانی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
1️⃣5️⃣1️⃣ 5️⃣3️⃣ ❇️ در جواب اشکال به شهادت ها (در کتب رجالی) و اینکه این ها مورد قبول واقع نمی شود می گوییم: ✅ ممکن است کسـی بتواند شهادت هایی که نجاشی وشیخ و مانند آن داده اند را از راهی دیگر معتبر کند و آن اینکه از باب ظن خاص بگوییم که بر اساس ادله حجیت خبر واحـد هر خبري که عـدل و ثقه اي گزارش داده است را باید پذیرفت. 🔶 بله شارع در باب مرافعات شـرایط خاصی را معتبر کرده است مثلا گفته است که شاهد باید متعدد باشد ولی چه بسا این شرایط در غیر باب مرافعات لازم الاتباع نباشد و مثلا در باب موضوعات شهادت هر فردي که عادل باشد معتبر باشد. 👈 آیت الله خوئی اعتقاد دارد که شهادت عدل واحد در موضوعات کافی است بنا بر این اگر کسی به نجاست چیزي شهادت داد بایـد از او قبول شود و همچنین اگر یـک نفر به ثبوت هلال شـهادت دهـد کـافی است. مـا هم در بحث هاي خود این مبنی را اقوي دیدیم. ✅ ما اگر به بناء عقلاء مراجعه کنیم میبینیم که در غیر باب مرافعات، به شـهادت یک نفر اکتفاء می کنند. مثلا اگر کسـی به چیزي شهادت دهد و ما احتمال قوي دهیم که از روي حس شهادت داده و یا از روي مبادي اي شهادت داده که بین آن مبادي و نتیجه اش ملازمه هایی باشد که در آن خطا کمتر واقع می شود، از او می پذیریم. 🔶 در شـهادات رجـالی، شـرایط موجود در بـاب مرافعـات موجود نیست در نتیجه شایـد بتوان گفت که شـرایط شـهادت در بـاب مرافعات در آن جاري نباشد. 📚برگرفته از دروس آیت الله شبیری زنجانی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
5️⃣5️⃣1️⃣ 6️⃣3️⃣ ❇️ اصحاب اجماع 🔶 کشی اصحاب اجماع را 18 نفر دانسته و درسه جاي کتاب خود این مطلب را نقل می کند: (در سه طبقه) 1️⃣ در اصـحاب امام باقر و امام صادق علیهما السـلام که عبارتند از زراره، محمد بن مسـلم، برید بن معـاویه عجلی، فضـیل بن یسار، معروف بن خربوذ مکی و ابو بصـیر. البته کشـی نام ابو بصـیر اسـدي را می برد ولی در ذیل اضافه می کند که بعضـی به جاي ابو بصیر اسدي، ابو بصیر مرادي را ذکر کرده اند که همان لیث بن البختري است. 2️⃣ اصـحاب حضـرت صادق علیه السـلام است که شـش نفر در این طبقه وجود دارند این شش نفر که در طبقه ي شاگردان طبقه ي قبل هسـتند عبارتند از: جمیل بن دراج ، أبان بن عثمان، عبد الله بن بکیر ، عبد الله بن مسکان ، حماد بن عثمان و حماد بن عیسی. 3️⃣ اصـحاب امام رضا علیه السـلام هسـتند (و بعضا از اصـحاب امام کاظم و امام جواد علیهما السلام می باشند) شش نفر هسـتند که عبارتند از: عبد الله بن مغیره، صـفوان بن یحیی بجلی که اهل قبیله ي بجلیه بوده است، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، محمد بن ابی عمیر،حسن بن محبوب و یونس بن عبدالرحمان. 👈 در این طبقه هم بعضـی به جاي حسن بن محبوب، دو نفر دیگر به نام حسن بن علی بن فضال و فضاله بن ایوب را ذکر کرده انـد. و بعضـی هم به جاي او حسن بن علی بن فضال و عثمان بن عیسی را ذکر کرده اند ✅ بنابراین درشانزده نفر از اصـحاب اجماع اختلاف نیست ولی نسـبت به دو نفر از آنها اختلاف است 👈 حاجی نوري می فرماید: تعداد آنها 22 یا 23 نفر هسـتند. زیرا در رجال کشی 16 نفر بلاخلاف جزء این دسـته هسـتند. بعد کشـی چهار نفر دیگر را در طبقه ي اولی و ثالثه ذکر می کند. 📚برگرفته از دروس آیت الله شبیری زنجانی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
9️⃣5️⃣1️⃣ 7️⃣3️⃣ ❇️ بحث در اصحاب اجماع و عبارت کشی بود که بیان داشتند: اجتمعت العصـابه علی تصـحیح مـا یصـح عن هولاء 🔶 باید ملاحظه کنیم مراد از ماء موصول آیا روایت و حکایت است یا محکی و مروي یعنی مراد متن روایت است که از طریق صـحیح به اصـحاب اجماع منتهی شده است و آنها آن را صـحیح دانسته اند و یا اینکه مراد مروي است. 1️⃣ یک احتمال این بود که مراد از تصـحیح ما یصـح، یعنی روایت کردن و نقل اصـحاب اجماع بـدین معنا که آنچه آنها نقل می کننـد نقلی است صـحیح و درست. یعنی منقول بلا واسـطه ي ایشان مطلبی صـحیح است و به عبارت دیگر،کّشـی می خواهد بگوید که این افراد ثقه هستند 2️⃣ احتمال دوم اینکه متن روایتی که به طریق صـحیح به ابن ابی عمیر منتهی شـده و به امام علیه السـلام منتسب است باید بر آن صحه گذاشت یعنی امام علیه السلام آن را فرموده است. این احتمال سه نظریه دارد .... 📚برگرفته از دروس آیت الله شبیری زنجانی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
3️⃣6️⃣1️⃣ 8️⃣3️⃣ ❇️ احتمال دوم (یعنی مثلا متن روایتی که به طریق صـحیح به ابن ابی عمیر منتهی شـده و به امام علیه السـلام منتسب است باید بر آن صحه گذاشت یعنی امام علیه السلام آن را فرموده است) بیان شد و گفته شد این احتمال سه نظریه دارد: 1️⃣ علاوه بر اعتبـار روایات آنها و اینکه بعـد از اصـحاب اجماع به سـند نگاه نمی کنیم، خود اصـحاب اجماع نیز جزء ثقات می باشـند. 🔶 افراد بسـیاري به این قول قائل شـده اند. نتیجه اینکه اگر اصـحاب اجماع از وسائطی نقل کرده باشـند روایات مزبور را می پـذیریم ولی این دلیـل نمی شود که وسایـط مزبور نیز ثقه باشـند که در نتیجه اگر درجـایی دیگر بـدون دخـالت اصـحاب اجمـاع چیزي را نقل کرده باشـند روایت آنها پـذیرفته شود. زیرا از عبارت کّشـی فقط اعتبار روایات اصـحاب اجماع فهمیده می شود نه وثاقت وسائط. 2️⃣ علاوه بر اینکه خودشـان ثقه هسـتند وسائطی که از آنها نقل شـده است تا امام علیه السـلام همه ثقه می باشـند. 🔷 البته مراد از ثقه، ثقه بـالمعنی الاعم است یعنی با فساد مـذهب هم سازگار است و مراد این نیست که این وسائط همه امامی باشـند. 👈 این قول مختـار حاجی نوري است و از رجال سـید بحر العلوم نیز همین مطلب را نقل می کنـد و قول صاحب منتهی المقال که قول اول را به سیدبحر العلوم نسبت می دهد تخطئه می کند. همچنین از شهید اول نیز همین قول را استظهار می کند. 🔶 قائلین به این قول زیاد نیستند. 3️⃣ ملا علی کنی و بعضی دیگر می گویند که فقط روایات و متون احادیث اصحاب اجماع صحیح است. یعنی آنچه در کتب اصحاب اجماع آمده است صحیح می باشد ولی اینکه خود اصحاب اجماع ثقات هستند یا نه قابل اثبات نیست. 🔷 این بدان معنا است که قرائنی وجود داشته است که اصحاب، بر اساس آنها به صحت روایات آنها پی برده اند. 📚برگرفته از دروس آیت الله شبیری زنجانی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
7️⃣6️⃣1️⃣ 9️⃣3️⃣ ❇️ بحث در اصحاب اجماع و عبارت کشی بود که بیان داشتند: اجتمعت العصـابه علی تصـحیح مـا یصـح عن هولاء 🔶 به نظر ما مراد از تصـحیح ما یصـح، خصوص مرویات بلا واسـطه ي اصـحاب اجماع است که همان تصدیق کلام ایشان می باشد. امتیاز این هجده نفر بر دیگران امتیاز فقاهتی است نه امتیاز در تصـحیح ما یصح در نتیجه اشـکال نشود که این نکته اختصاصی به اصحاب اجماع ندارد. 🔷 مرحوم حاجی نوري عقیده دارد که مراد از تصحیح ما یصح، متن حدیث است یعنی مروي با واسطه اصحاب اجماع. بعدبحث می کنـد که مراد از صـحت در عبارت کشـی چیست و می فرماید: مراد از آن در اصـطلاح قدماء عبارت است از اینکه راوي، شخص موثق و راسـتگو باشد حتی اگر امامی نباشد که همان وثاقت بالمعنی الاعم است. (هر چند متأخرین صـحت را به معناي وثاقت بالمعنی الاخص می دانستند یعنی راوي علاوه بر ثقه بودن امامی هم می بایست باشد.) 🔶 به نظر ما لفظ صحت در میان قدماء به معناي درستی و قابـل قبـول بـوده است و البته مصـادیق صـحت متفـاوت بوده است و افراد طبق مبـانی مختلف صـحت را بر چیزهـاي مختلفی اطلاق می کردند. 🔷 وثـاقت خود اصـحاب اجمـاع از مطلب فوق اسـتفاده می شود ولی اسـتفاده نمی شود که روات بین اصـحاب اجماع و معصوم هم ثقه بوده باشـند. زیرا ممکن است اصحاب اجماع با قرائن مختلفی مانند تواتر و یا ذکر روایتی در اصول متعدد از اصول شیعه، علم به صحت مضمون خبر پیدا کرده باشند حتی اگر رجال بعضی از آن روایات ثقه نبوده باشند. 📚برگرفته از دروس آیت الله شبیری زنجانی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
1️⃣7️⃣1️⃣ 0️⃣4️⃣ ❇️ مشایخ ابن ابی عمیر 🔶 آیت الله خـوئی بـا اینکه معتقـد است که نجاشـی نیز در مـورد ابن ابی عمیر (وسـایر اشـخاص) همـان چیزي را گفته است که صاحب عده در مورد ابن ابی عمیر می گوید با این حال معتقد است که نسـبتی که به اصـحاب داده شده که مراسـیل و مسانید ابن ابی عمیر را یکسان می دانند نسـبت صحیحی نیست زیرا اگر این امر از مسلمات بود می بایست در کلام قدماء اثري از آن دیده شود. 👈 مثلا اگر کسـی بگوید که الآن کشور عراق سقوط کرده است و فقط یکی دو نفر این خبر را منتشـر کننـد، این علامت آن است که خبر مزبور واقعیت نـدارد. اگر چنین اخبـاري واقعیت داشت، زیاد نقل می شد. ⬅️ اشکال: کلام آیت الله خوئی براي ما قابل قبول نیست. مراد از قـدماء اصـحاب، همه ي قـدماء نیست بلکه فقط بایـد مراد قـدماي اهل رجال باشـد. ما نیز قبل از رجال کشـی، شـیخ و نجاشـی کتبی از رجال در دست نداریم تا بتوانیم ادعاي فوق را اثبات و یا انکارکنیم. ممکن است درکتب رجال آن زمان این سـخن منعکس شـده بود ولی به دست ما نرسـیده است. بسـیاري از کتب قدماء از دست رفته است. مثلا در رجال نجاشـی، فهرستی از کتب منبع ذکر شده است که فقط اندکی از آنها در دست ماست. 🔷 همچنین لازم نیست که ادعاي فوق به صـراحت در کلام اصـحاب منعکس شده باشد بلکه حتی اگر اصـحاب در مقام عمل به گونه اي رفتار کننـد که نشان دهد که با مراسـیل ابن ابی عمیر معامله ي مسانید کرده اند براي ما کافی می باشد. مثلا می بینیم که خبر مرسلی از ابن ابی عمیر با خبر مسند دیگري معارضه کرده است و اصحاب احکام متعارضین را جاري کرده اند. 👈 بنابراین نمی توان گفت که شیخ و نجاشی و کشی هر سه اشتباه کرده اند. 📚برگرفته از دروس آیت الله شبیری زنجانی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)
5️⃣7️⃣1️⃣ 1️⃣4️⃣ ❇️ مشایخ ابن ابی عمیر 🔶 اشکال دوم آقای خوئی: خود شیخ در تهذیب و استبصار منکر این مساوات شده است. 🔷 پاسخ: این علامت آن نیست که مسـاوات مزبور صـحیح نیست زیرا شـیخ، تهـذیب را در اوائـل حیات خود و در جوانی نوشـته است. او تهذیب را در زمان شـیخ مفید شروع کرده و بعد از مفید به پایان رسانده است. شیخ مفید در 413 وفات کرده است و شیخ در زمان فوت شیخ مفید، 28 سال داشته است. 👈 اما شیخ، عده را در زمان سید مرتضی که متوفاي 436 است یعنی 23 سال بعد از مفید و طبق نسخی دیگر، اوائل عده در زمان حیات سـید مرتضـی و بخشـی از آن بعد از وفات او نگاشته شده است. بنا بر این این احتمال قوي است که شیخ در اوائل سنین به عبارت مزبور در مورد ابن ابی عمیر علم نداشـته است و بعـد از تتبع و دسترسـی به کتب دیگر (کما اینکه شاپور بن اردشـیر کتابخانه ي نفیسـی داشت که در اختیار شـیخ قرار گرفت و حاوي حدود ده هزار نسخه ي خطی و نفیس بوده است و البته بعد درجنگها که کتابخانه ي شـیخ را آتش زدنـد آن کتاب نیز آتش زده شـد.) و اسـتفاده از محضـر اساتیـد فقه و رجال به آن معتقدشده است. 👈 اگر تألیف تهذیب متأخر از عده بود می شد گفت که شیخ به بطلان کلام خود پی برده است ولی چنین نیست. بنا بر این کلام عده با تهذیب معارض نیست. مخصوصا که کلام شـیخ در عده با کلام نجاشـی نیز تأیید می شود. حتی بار ها دیده شده اسـت که نجاشـی که معاصـر شـیخ بوده و رجال خود را بعد از شـیخ نوشـته است در مواردي که کلام شیخ را قبول نداشته، آن را به شکلی کاملا مودبانه ردکرده است. با این حال او نیز کلام مزبور در مورد ابن ابی عمیر را قبول دارد. 📚برگرفته از دروس آیت الله شبیری زنجانی 👈 آدرس کانال: https://eitaa.com/pelle_pelle_ta_ejtehad 👈 ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب کاربردی: @Pazhuhesh_Aleyasin 🔰 مدرسه فقهی آل یاسین (علیهم السلام)