صوت ارائه دوجلسهای دکتر همازاده با موضوع «در جستجوی #آگاهی در #هوش_مصنوعی»، انجمن مغز و فلسفه ذهن دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، 20 و 21 آذر 1400
جلسه اول👆
جلسه دوم👇
@PhilMind
📚 #معرفی_کتاب
📗 ویراست چهارم از کتاب #متافیزیک، نوشته ون اینواگن (استاد شناختهشده دانشگاه نوتردام امریکا) در سال 2015 توسط انتشارات Westview به چاپ رسیده است.
📙 این کتاب که از منابع مهم مقدماتی در حوزه #متافیزیک_تحلیلی به شمار میرود، اصول #فیزیکالیسم و #دوئالیسم را با قلمی روان توضیح میدهد و بخش وسیعی از محتوا و مثالهای کتاب در قلمرو #ماهیت_ذهن قرار دارد.
📘 ون اینواگن در بخش اول و طی 4 فصل، 4 خصیصه جزئی و متفردبودن (Individuality)، بیرونیبودن (Externality)، زمانی و موقتبودن (Temporality)، عینیبودن (Objectivity) را بعنوان ویژگیهای مهم جهانی که میشناسیم، توضیح میدهد.
📒 وی سپس در بخش دوم به ادله وجود واجب الوجود (Necessary Being) به مثابه علت پیدایش جهان میپردازد و بنا به اظهار خودش، دو استدلال وجود شناختی و کیهان شناختی برگرفته از تأملات فلسفی در سه سنت ابراهیمی (یهودی، مسیحی، اسلام) را در قالب دو فصل مجزا تبیین میکند.
📕 نویسنده در بخش سوم (آخر) که نیمه دوم کتاب را شکل میدهد، وارد بحث ماهیت موجودات عقلانی (Rational Beings) میشود و به تشریح دو دیدگاه کلی #دوآلیسم و فیزیکالیسم میپردازد. در ادامه این بخش، مسائل #هویت_شخصی (Personal Identity) و #اراده_آزاد نیز طی فصول جداگانه بررسی شدهاند.
📔 از محاسن کتاب را میتوان بهروز بودن مباحث آن دانست و مثالهای متعددی که از یافتههای معاصر #علوم_اعصاب در برابر استدلالهای دوئالیستی مطرح میکند.
@PhilMind
👈 تئوری #همه_روان_دار_انگاری (Panpsychism) با نسخههای متعددی که دارد، بطور کلی قائل به وجود #آگاهی در تمام موجودات جهان است. این دیدگاه البته بلحاظ فیزیکالیستی/ دوئالیستی بودن، خنثی است و خوانشهای فیزیکالیستی هم دارد؛ بنحوی که ویژگی بنیادین آگاهی در جهان را - مانند سایر ویژگیها - فیزیکال میداند.
👈 خوانش غیر فیزیکالیستی دیدگاه #پنسایکیزم با آموزههای قرآنی (که هرآنچه در آسمانها و زمین است را واجد معرفت و آگاهی معرفی میکند) و نیز با #عرفان_اسلامی (که تمام ممکنات را نفسالرحمن و جلوه اسماء مینامد و مکاشفات مختلفی از آگاهی جمادات نقل میکند)، سازگاری دارد.
هرچند تبیین جزئیات آن - براساس نسخههای مختلف موجود یا بالقوه از این دیدگاه - میتواند محل بحث و مداقه قرار گیرد.
👈 اما #فلسفه_اسلامی، حالات آگاهانه را به صراحت مختص حیوانات و انسانها میداند (برخی قرائتها از #حکمت_متعالیه، سطوحی از آگاهی را به نباتات هم تسری میدهند) و لااقل در مورد جمادات، چنین اعتقادی ندارد.
بنابراین به نظر میرسد هیچ خوانشی از #panpsychism را نمیتوان با فلسفه اسلامی سازگار دانست.
👈 ولی در بین تئوریهای رایج فلسفه ذهن معاصر، دیدگاه #نوخاسته_گرایی قوی را میتوان جزو نظریاتی دانست که بیشترین همخوانی را با دیدگاه #ملاصدرا دارد.
نوخاستهگرایی قوی (Strong Emergentism) قائل به دو نوع ویژگی (فیزیکی و غیر فیزیکی) است که ویژگیهای آگاهانه را از دسته دوم میداند. هرچند فقط یک نوع جوهر (فیزیکی) را میپذیرد.
👈 این گروه از نوخاستهگرایان، در یک سیستم سلسلهمراتبی، ویژگیهای روانشناختی را برآمده از پیچیدگی سطح زیستشناختی معرفی میکند؛ کما اینکه زیستشناسی را هم برخاسته از پیچیدگی سطح شیمی میداند. فقط با این تفاوت که ویژگیهای ذهنی آگاهانه، فراتر از جهان فیزیکی بوده و قوانین سطح ذهن قابل تقلیل به (یا قابل اشتقاق از) سطح مادون فیزیکال نیست.
👈 نظریه #حدوث_جسمانی نفس هرچند تفاوتهای مهمی با نوخاستهگرایی دارد و ذهن را هم مرتبه مجرد از یک جوهر دو/سه جنبهای (مادی-مثالی-مجرد تام) میداند، اما از این لحاظ مهم که سطح غیرفیزیکی را برآمده از سطح فیزیکی (جنینی) میبیند، قابل تطبیق و مقایسه با نوخاستهگرایی است.
👈 البته برخی خوانشهای نودوئالیستی از #افلاطون با کلیدواژه #روح بدنمند (Embodied Soul) در چارچوب دیدگاه بدن سهلایهای (بدن فیزیکال-بدن آسترال-بدن مِنتال) هم سازگاریهای زیادی با فلسفه صدرایی و نیز عرفان نظری دارد.
درباره این دیدگاه در آینده خواهیم نوشت.
@PhilMind
26.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸آنیل سث - استاد #علوم_اعصاب دانشگاه Sussex انگلستان - از ایده توهمیبودن تمام تجربیات آگاهانه ما (تجربیاتمان از جهان و حتی از خودمان) سخن میگوید.
البته از چند نمونه تجربیات اشتباه، تعمیم به کل تجربیات را استنتاج میکند.
🔸اما مطابق معمول بین توهمیبودن «محتوای» برخی تجربیات (اشتباه در ادراک بصری رنگ در موقعیتی خاص، یا اشتباه در ادراک اعضای بدنمان)، توهمیبودن اصل آن احساس پدیداری نتیجهگیری میشود.
🔸نکته مهم دیگر آنست که «حدسزدن» بر پایه «باورها» و «توقعات» نسبت به جهان، همگی حالات ذهنی آگاهانه هستند که وی در تبیین تولید #آگاهی توسط #مغز، استفاده میکند. اینها بکارگیری آگاهی در تبیین آگاهی است! و در واقع یادآور اشکال آدمک ذهنی در مسئله #حیث_التفاتی که در ادبیات فلسفه ذهن و در موارد مشابه بحث شده است. نیاز به آدمک ذهنی دارای حالات آگاهانه، برای تبیین حالت آگاهانه. که تبیین حالات آگاهانه آن آدمک ذهنی هم مستلزم آدمکی دیگر در ذهن خود اوست و ... .
🔸بنحوی دیگر هرگونه نظریه مبتنی بر #پردازش_اطلاعات، میتواند بوسیله نسخهای از استدلال #اتاق_چینی جان سرل به چالش کشیده شود؛ اتاقی که یک نفر تمام سیگنالهای اطلاعاتی را بدون درک آنها دریافت و براساس دفترچه راهنما، پاسخ متناسب را بیرون میدهد. اما هیچ درک اولشخص از این پاسخ ندارد.
فرآیندهای محاسباتی را میتوان بنحوی که مستلزم آگاهی نباشند، بازسازی کرد.
@PhilMind
📚 عنوان: نسبت فلسفه اسلامی با فلسفه ذهن معاصر
👤 سخنران: دکتر مهدی همازاده
دکترای تخصصی فلسفه ذهن، پژوهشکده علوم شناختی
و دستیار پژوهش دانشکده فلسفه دانشگاه راتگرز آمریکا (۲۰۱۶-۲۰۱۵)
🗓 تاریخ: ۱۷ / بهمن/ ۱۴۰۰
🕗 زمان: ساعت 19
📍مکان: صفحه انجمن علمی فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران (Live)
🔻🔻🔻🔻
https://instagram.com/ut_isl_philosophy
نسبت فلسفه اسلامی با فلسفه ذهن معاصر.mp3
26.45M
بخشی از گفتگوی انجمن علمی فلسفه اسلامی دانشگاه تهران با دکتر همازاده در موضوع «نسبت #فلسفه_اسلامی با #فلسفه_ذهن معاصر»، یکشنبه 17 بهمن 1400 👆👆
🚩🚩🚩 سرفصلها:
🔸 پیامدهای عدم تعامل فلسفی و پژوهشی با #علوم_تجربی جدید
🔸 ناکارآمدی برخی از مهمترین ادله و تبیینهای پیشینیان در #علم_النفس
🔸 برخی نقدهای اشتباه داخلی، حاصل از فهم غلط و ناقص نظریات رقیب
🔸 معضل تعیین حد و مرز فلسفه اسلامی بر اساس محدود نص منابع پیشین
🔸 ضرورت توجه به تبیینهای تجربی برای تعامل و دیالوگ با جوامع آکادمیک دنیا
@PhilMind
🌑 #دانیل_دنت در مقاله "کوالیای کواینی" برای نفی #کوالیا، چند ویژگی مختص آن را برشمرده و از جمله مهمترین این ویژگیها را «دسترسی مستقیم و بیواسطه» دانسته است. او چند #آزمایش_فکری ارائه داده تا این ویژگی و در نتیجه وجود چیزی به اسم کوالیا را رد کند:
🌘 آقای سانبورن تست کننده حرفهای قهوه مکسول هاوس است و در حدود 6 سال شغل او این بوده تا مزه قهوه تغییری نکند.
او میگوید در حالی که از طعم و تست قهوه ماکسول هاوس لذّت میبرد، دیگر این کار را نمیکند. دلیل او این است که دیگر قهوه ماکسول هاوس آن طعم و مزه سابق را برایش ندارد.
🌗 سه تبیین ممکن برای این تغییر وجود دارد:
1) کوالیای او تغییر کرده و استانداردهای او ثابت باقیماندهاند.
2) کوالیای او ثابت باقیماندهاند، اما او به خاطر نمیآورد؛ چون استانداردهای او تغییر کردهاند.
3) هم کوالیا و هم استانداردهای او تغییر کرده.
از آنجا که آقای سانبورن قادر نیست از طریق دروننگری امکانهای 2 و 3 را رد کند، نمیتواند از طریق دروننگری بداند که کوالیای او تغییر کرده است. بنابراین او دسترسی مستقیم و معرفت بیواسطه به کوالیای خودش ندارد. (Dennett, 1988, “Quining Qualia”, in: Consciousness in Contemporary Science, A., Marcel, & E., Bisiach, (eds.), Oxford University Press, pp. 525-532)
🌖 دنت در این مقاله دو آزمایش فکری دیگر با همین خط استدلال ارائه میدهد که البته آزمایشهای دیگر بدلیل گرهزدن قضاوت کوالیا به تعدیل در فرآیندهای دسترسی به حافظه، مناقشه پذیرترند.
اساساً تجربه ادراکی مانند شیرینی و نظایر آن (ترشی، تلخی، شوری) خیلی سریع از طریق رسپتورهای زبانی در بخش چشایی #کورتکس مغز مشخّص میشوند. این اتّفاق سریعتر از آن است که قضاوت یا مقایسهای رخ دهد و وابسته به حافظه نیست (See: Gutierrez & Fonesca, 2020, “The neuroscience of sugars in taste, gut-reward, feeding circuits, and obesity”, Cellular and Molecular Life Sciences, Vol. 77, No. 2.)
🌕 به نظر میرسد دنت نکتهای را نادیده گرفته است؛ از اینکه تجربهکننده نمیداند چگونه میان کوالیای فعلی و قبلی مقایسه انجام دهد، منطقاً نتیجه نمیشود که تجربهکننده دسترسی مستقیم و بیواسطه به کوالیای فعلی خودش ندارد.
🌔 در واقع به نظر میرسد خط استدلال دنت در این آزمایشهای فکری به گونه زیر است:
الف) شخص تجربهکننده در آزمایشهای فکری فوق قادر نیست از طریق دروننگری میان کوالیای فعلی و کوالیای قبلی مقایسهای انجام دهد
نتیجه: بنابراین شخص تجربهکننده، دسترسی مستقیم به کوالیای فعلی خود ندارد.
🌓 اما دنت چگونه از مقدّمه الف به نتیجه رسیده است؟ بلحاظ منطقی برای اینکه نتیجهگیری فوق درست باشد، دنت دستکم نیازمند یک مقدّمه دیگر است:
مقدّمه رابط: اگر کسی قادر نباشد از طریق دروننگری میان کوالیای فعلی و کوالیای قبلی مقایسهای انجام دهد، پس او دسترسی مستقیم و بیواسطه به کوالیا فعلی خودش ندارد.
🌒 ولی آیا این مقدّمه رابط، معقول است؟ دنت هیچ دلیلی به ما ارائه نمیدهد؛ در حالیکه
قضاوت کردن درباره نسبت کوالیای فعلی با کوالیای قبلی، چیزی بیش از دسترسی مستقیم به کوالیای فعلی است.
🌑 اگر #قوای_شناختی مسئول مقایسه کوالیا، کارکرد درست خودشان را از دست داده باشند، قضاوت شخص درباره اینکه چگونه کوالیای فعلی او به کوالیای قبلی او مربوط میشود، نادرست خواهد بود. اما این باعث نمیشود ادراک مستقیم و بیواسطه به کوالیای فعلیاش (خصوصاً کوالیای فرآیندهای ادراکی مانند شیرینی، شوری، ترشی، تلخی و ..) هم آسیب دیده باشد.
@PhilMind