eitaa logo
فلسفه علوم اجتماعی
412 دنبال‌کننده
34 عکس
9 ویدیو
39 فایل
تاملاتی در باب «فلسفه، امر اجتماعی و نظم» ارتباط با ادمین: مهدی سلطانی @msoltani41
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه‌تعالی هویت فرهنگی مناسک اربعین بریده‌ای از گزارش: زمانی که درباره‌ی فرهنگ یا هویت فرهنگی سخن می‌گوییم، واحد تحلیلمان فردی نیست؛ زیرا فرهنگ خصلتی جمعی دارد. اربعین دارای ابعاد مختلفی است و فرهنگ نیز یکی از ابعاد آن است. بنابراین، زمانی که از هویت فرهنگی اربعین سخن می‌گوییم، حقیقت آن را به بُعد فردی تقلیل نمی‌دهیم. همچنین باید بدانیم که عاملان فرهنگ (افراد) چه نسبتی با فرهنگ دارند. برخی از رویکردها، عاملان فرهنگ و افراد را مستهلک در فرهنگ می‌دانند. از سوی دیگر، گروهی فرهنگ‌ را به کنش‌های فردی تقلیل می‌دهند. تدین برای تحقق‌یافتن، هم جنبه‌‌ی فردی و هم جنبه‌‌ی فرهنگی دارد. بعد فرهنگی‌اش با مناسک جمعی بروز و ظهور می‌یابد. در برخی از آیات قرآن درباره تفاوت‌های بعد فردی و جمعی صحبت شده است. گاه ایمان‌آوردن صورت فردی دارد یا دعوت فردی است و گاه دعوت چهره‌ای اجتماعی پیدا می‌کند؛ مانند: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ(آنگاه که نصرت الهی و پیروزی فراز آید)، وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا(و مردم را بینی که گروه‌گروه به دین الهی درآیند).» پس از فتح مکه بروز اجتماعی دین را شاهد هستیم. کسانی به اسلام ایمان می‌آورند؛ اما از سوی دیگر عادات شبه‌جزیره‌‌ی عربستان مبتنی بر عصبیت قومی و قبیله‌ای است و کسانی که تا پیش از این ایمان نیاورده‌اند، حین مشاهده قدرت دین‌داری، مجبور می‌شوند راه دیگری را در پیش بگیرند. در واقع، کافران در موضع ضعف جمعی قرار می‌گیرند و در زیر پوشش نفاق، دین را در حوزه‌ی اجتماعی می‌پذیرند؛ اگرچه در بعد فردی نپذیرفته‌اند. دین ساحت‌های گوناگونی دارد که برخی از آنها خصلت جمعی ندارند. حافظ می‌فرماید: «در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود کاین شاهد بازاری وان پرده‌نشین باشد» به عبارت دیگر، گل پرده‌نشین است و گلاب در محیط پخش می‌شود و همه‌جا را فرامی‌گیرد. برخی از لایه‌های دین نیز بسان راز است و بروز نمی‌یابد و برخی لایه‌های آن به صورت جمعی ظهور می‌کند. برخی از پدیده‌های دینی، در یک لایه مستقر است و برخی به تنهایی، در چند لایه قرار می‌گیرد؛ برای مثال، تقوا یک امر درونی است و تا بخواهد ظهور و بروز یابد، امکان دارد به ریا تبدیل شود. اگرچه تقوا هویت جمعی نیز دارد، اما بیشتر یک امر فردی است. نماز هم به صورت فردی و هم به طور جمعی بروز می‌یابد که در هر شرایط نیز احکام خاص خود را دارد. حج بعد جمعی بسیار پررنگی دارد و بعد فردی کمی در آن دیده می‌شود. در دین ابعاد خرد و کلان و هم تعامل بین کل و جزء وجود دارد؛ برای مثال، نبوت در انبیای صاحب شریعت یا اولوالعزم از هویتی جمعی و فرهنگی و بین‌الاذهانی برخوردار بوده و بر رسیدن پیام و اتمام حجت به همگان استوار است و این مهم بدون اعجاز، واقعیت تاریخی و فرهنگی پیدا نمی‌کند. اربعین کاملاً از بعد فرهنگی برخوردار است و پدیده‌ای کلان و واقع‌شده در تاریخ است و حضور و تداوم آن با صرف عوامل فردی و خرد قابل تبیین نیست. جریر بن عبدالحمید از راویان اهل‌سنت است که شیعیان هم از ایشان نقل‌ کرده‌اند. شخصی می‌گوید نزد او بوده که فردی از عراق به آنجا می‌‌آید. جریر می‌پرسد: «از عراق چه خبر؟» او خبر می‌دهد که هارون‌الرشید را ترک کرده در حالی که سخت‌گیری‌‌هایی با زائران امام حسین(علیه‌السلام) داشته است. آنها قبر امام حسین(علیه‌السلام) را تخریب کرده بودند. در آنجا درخت سدری وجود داشت که زائران آن را نشانه‌ قبر امام حسین(علیه‌السلام) می‌دانستند و هارون دستور قطع آن را داده بود. جریر بعد از شنیدن این ماجرا، الله اکبر می‌گوید و حدیثی را از پیامبر[صلی‌الله‌علیه‌وآله‌] نقل می‌کند که پیامبر[صلی‌الله‌علیه‌وآله‌] در آن، قطع‌کننده‌ی درخت سدر را سه بار لعنت کرده است (لعن‌ الله قاطع السدرة). جریر می‌گوید تاکنون معنای این حدیث برای ما مبهم بوده است و الان معنای آن را دانستیم. می‌دانیم اگر قرار است حسین(علیه‌السلام) مصباح هدایت و سفینه‌ی نجات برای همگان باشد، نباید در طول تاریخ فراموش و محو شود. شهادت امام[علیه‌السلام] یک عمل اجتماعی بود و نه فردی. مناسک اربعین، تداوم حقیقت عاشورا است. اگر این مناسک نباشند، شهادت امام حسین(علیه‌السلام) و قیام در همان صحرای کربلا تمام می‌شود. ۲۸شهریور۱۴۰۰ نشست «علوم اجتماعی و نهضت حسینی» متن کامل گزارش @hparsania
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
درسگفتارهای جامعه شناسی جنسیت جلسه اول، مباحث مقدماتی و طرح بحث دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام @philosophyofsocialscience
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
درسگفتارهای جامعه شناسی جنسیت جلسه دوم، دورکیم دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام منابع برای مطالعه بیشتر: برای مطالعه بیشتر کتاب درباره تقسیم کار اجتماعی و خودکشی اثر دورکیم. کتاب پرسش زنانه در نظریه پردازان جامعه شناس کلاسیک از صفحات ۵۷ تا ۸۸ مراجعه بفرمایید. لینک کتاب پرسش👇 https://ufdc.ufl.edu/AA00020056/00001/158j لینک فایل، در صورت قابل استفاده نبودن فایل صوتی: https://bbb02.dte.ir/playback/presentation/2.0/playback.html?meetingId=5f6510b674b86b04591888a45c2aa500d0f54768-1632976005188 @philosophyofsocialscience
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
درسگفتارهای جامعه شناسی جنسیت جلسه سوم. وبر(۱) دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام لینک فایل، در صورت قابل استفاده نبودن فایل صوتی: https://bbb02.dte.ir/playback/presentation/2.0/playback.html?meetingId=5f6510b674b86b04591888a45c2aa500d0f54768-1634185699800 @philosophyofsocialscience
1_1150216949.pdf
318.1K
📋 بیانیه ی مهم رئیس محترم حوزه های علمیه (آیت الله اعرافی) و چهار عضو محترم خبرگان رهبری (اعرافی،میرباقری، اراکی و حاج ابوالقاسم) و چند تن از اساتید حوزه و دانشگاه به آیت الله رئیسی، رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ارتقاء معماری و شهرسازی کشور بر پایه ی طرح اسلامی-ایرانی و ضرورت اجتناب از تجربه های نامطلوب گذشته 🔸 مجله طب اسلامی @eslamteb
ساخت مسکن و خانه واجد حداقل سه سطح فنی_ مهندسی، فقهی_ اخلاقی و زیبایی شناختی است. در این طرح صرفا نکته یا نکات فقهی_ اخلاقی طرح شده است و ابعاد دیگر توجه مبذول نشده است. ادعای عزیزان فرهنگستان در زمینه ی فیزیک و ریاضی اسلامی کجا قرار دارد؟ زمینه های زیبایی شناختی آن را چکار کنیم؟ آیا می توان صرفا با طرح چند نکته ی اخلاقی صحبت از معماری اسلامی ایرانی به میان اورد؟؟!!! در طراحی شهر اسلامی ابعاد هندسی آن را چگونه توضیح می دهیم؟ شهر، فضای اجتماعی و نوع خاصی از نابرابری اجتماعی را رقم می زند، در این طرح که صرفا بُعد اخلاقی و فقهی دیده شده است، نتوانسته است که در راستای کم کردن شکاف نابرابری از طریق فضای اجتماعی سخنی به میان آورد. و ابعاد بسیار دیگر که .... .
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 📣 فراخوان مقاله همایش ملی 💠 محورهای همایش: 🔸مبانی فکری و فلسفه تمدن 🔹وضعیت تمدنی غرب و انقلاب اسلامی ایران 🔸نظام سازی و دولت سازی تمدنی 🔹تربیت زمامدار و حکمرانی تمدنی 🔸فرهنگ و رسانه در افق تمدنی انقلاب اسلامی 🔹معماری و شهرسازی اسلامی _ ایرانی 🔸جامعه سازی مسجد محور توسط شبکه بسیج 🔹آموزش و پرورش در افق تمدنی انقلاب اسلامی 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ❇️ سایت همایش: 🌐 http://irhfc.ihu.ac.ir/fa/ ❇️ کانال همایش در ایتا: 🆔 @irhfcconf
اصول¬گرایی به مثابه حافظ امر عام و کلی زندگی انسانی، گرانبار از معناست؛ و در اولین سطح از زندگی با آن مواجه هستیم. این سطح از معنا در حرکت جوهری انسان تکوین می یابد. انسان به مثابه موجودی رو به فعلیت، در مسیر حرکت جوهری، انواع معانی را به تشکیک صدرایی در مناسبات مختلف خود با هستی، برساخت می نماید. حرکت جوهری انسان که در عجین یافتگی شدید با هستی رقم می خورد، معانی مختلفی به فعلیت نائل می آیند. اولین درجه از معانی، معانی منفرد و شخصی است، معانی که در جغرافیای شخصی و تاریخ به خصوصی تعین می یابد. در این سیر جوهری، برخی از معانی در طول تاریخ، به دلیل مقاومتی که در تاریخ از خود نشان می دهند، به سطوح بالاتر ارتقاء می یابند. در این ارتقاء، معنا به مثابه امر عام و کلی تکوین می یابد، هر چند برخی دیگر از معانی به این سطح از معنا صعود نمی یابند و در لایه های پایین تر قرار می گیرند. به دلیل اختصار، از ذکر دلایل این امر در اینجا صرف¬نظر می کنم. در فرآیند مدرن شدن، به دلیل سکولاریسم؛ یعنی تفکیک یافتگی ساحتهای مختلف زندگی بشر غربی، امور عام زندگی فرهنگی اجتماعی آنها، در حال کم رنگ شدن می باشد. به خصوص در مدرنیته متاخر، به دلیل اثرات اندیشه ای نیچه¬ای – هایدگری، به جهت تکوین فراانسان، امور عام و کلی به قتلگاه رفته است، برای اینکه امر متافیزیکی که متکفل بازتولید امر عام بود، به محاق رفته است. دلیل مهم این مساله را باید در متافیزیک غربی جستجو کرد؛ و آن چیزی نیست جز نیهلیسم در بنیان متافیزیک غربی. به عبارت دیگر، همان نفی زندگی در متافیزیک غربی. لذا در سیر جوهری زندگی غربی کنونی، معانی توانایی ارتقاء به ساحتهای امر عام و کلی را ندارند. لکن در زندگی انسان ایرانی، به دلایل مختلف و حضور پررنگ الهیات شیعی، فعلا امکان بازتولید معانی عام وجود دارد. در جغرافیا و تاریخ معنایی شیعی، مصادیق مختلفی از امور عام تکوین یافته است، که از جمله ی آنها، مرجعیت شیعی است. جریان های اجتماعی – سیاسی کنونی باید تلاش بکنند که بنیانهای فلسفی خود را مشخص سازند، از آنجا که اصولگرایی هماره به دنبال حفظ ضرورت¬های عام و کلی می باشد، البته این بحث را در نوشته های فیلسوفان متعلق به جریان اصول¬گرایی در مباحث فلسفی و فلسفه روش مشاهده می کنیم، از این رو، این جریان هماره باید حافظ امر عام و کلی در فرهنگ ایرانی – اسلامی باشد. مصلحت حفظ امور عام و کلی نسبت به همه ی مصلحتهای مختلف دیگر، اولویت دارد. اصول گرایی باید حافظ امور کلی و عام باشد و هیچ گاه از آن کوتاه نیاید. @philosophyofsocialscience
نقدی بر نوشته ی اقای مظاهری به قلم سرکار خانم فلاح نژاد متن اقای مظاهری با عنوان صنعت قدیس سازی را مطالعه کردم، به یاد ان حمله پیتر برگر افتادم که: جامعه شناسی علمی سکولار نیست علم سکولار کردن جهان است... در طول سالهای انقلاب اسلامی همواره با پدیده هایی مواجه بوده ایم که زبان الکن جامعه شناسی مرسوم توان تحلیل ان را نداشته است، اما مساله به این ناتوانی ختم نمیشود، جامعه شناسان بسیاری با تقلیل وقایع مختلف شروع به تحلیل های ناقص کرده اند، تحلیل هایی که بیش از انکه مطابق با واقع باشد، مطابق با نظریه هایی است که متاسفانه بدلیل کندی فرایندی ترجمه در ایران، و عقب ماندگی دپارتمان های جامعه شناسی در دانشگاهها اغلب نسبت به نظریه های روز جهانی دارای تاخر است ... این مساله در طول چهار دهه ی مواجهه ی جامعه شناسان با انقلاب اسلامی و پرتوهای ان بارها و بارها دیده شده است که وقتی جامعه شناسی توان توضیح امور مقدس را ندارد، چاره ای جز تقلیل ان به امری برساختی نمی ماند، ابتداباید این تقلیل صورت بگیرد تا توان توضیح ایجاد شود، زیرا دستگاه مفهومی موجود توان تحلیل پدیده هایی که متصل با امور مقدس هستند را ندارد... اما نکته مهم اینجاست که بسیاری از متفکرین ازاده جهان فارغ از دین و ایین و گرایش های ایدئولوژیک، وقتی توان تحلیل امری را ندارند انگونه که باید، ازادانه می ایستند و بجای تقلیل موضوع، سکوت میکنند وتلاش میکنند واقعیت و حقیقت را انگونه که هست ببینند... نه با طرحواره های از پیش موجود نظری خود. ادعای خلاصه ی متن اقای مظاهری ان است که جمهوری اسلامی سعی دارد برساختی اسطوره ای از شخصیت شهید سلیمانی ارائه بدهد سوال اینجاست که پیش از انکه جمهوری اسلامی با دستگاههای تبلیغی خود که بارها اتفاقا ناتوانی انها را در تبیین امور دیده ایم، وارد میدان شود، یعنی همان لحظات ابتدایی انتشار خبر شهادت حاج قاسم و مراسمات ان ایام، که رسانه هم در شوک به سر میبرد، شاهد حضور بی نظیر مردم. در شهرهای مختلف بودیم، حضوری که نهایتا به تشیع میلیونی در در شهرهای مختلف انجامید، را چگونه و.ناشی از کدام بازی رسانه ای میدانید؟ یا چگونه تحلیل میکنید؟ ایا میتوان این را هم ناشی از صنعت قدیس سازی است؟ اگر اینگونه است که دستگاههای اقناعی و تبلیغی و رسانه ای غربی و هالیودی با مهارتی هزار برابر بیشتر از جمهوری اسلامی توان اسطوره سازی دارند، چرا هیچ کدام تاکنون نتوانسته اند چهره ای بسازند که بواسطه ی او فقط نیمی از این جمعیتی که برای تشیع پیکر مقدس حاج قاسم سلیمانی در شهرهای مختلف بی تاب و گریان چنان کودکان پدر و مادر از دست داده به میدان بیایند؟ انها که دستگاههای تبلیغی شان به مراتب توانمند تر از جمهوری اسلامی است؟ جالب است که این تشیع و انسجام حیرت انگیز ملی امتی، دقیقا زمانی اتفاق میافتد که بسیاری از جامعه شناسان جامعه ایران را بسیار ناامید، دلزده و سرشار از گسست تحلیل کرده بودند، جامعه ای که دیگر نه علاقه ای به مبارزه دارد نه توان ادامه ی مقاومت. نکته مهمی که باید بدان اشاره کرد ان است که چه بخواهید و چه نخواهید، انقلاب اسلامی با همه ی اتفاقاتی که در دل ان رقم میخورد، نوید فصل جدیدی از مناسبات میان زمین و اسمان است که علومی که بنای ان بر انقطاع و زمینی و مادی کردن همه امور و تقدس زدایی از همه چیز است توان تحلیل ان را ندارد، و از همین باب راهی نمی ماند جز تقلیل همه چیز به اموری برساختی برای ذهن هایی که در قفس اهنین تحلیل های جامعه شناختی محبوس مانده و توان عبور از کلیشه های مفهومی ندارد... کلیشه هایی که در تلاش است تا واقعیت های جهان را تا جای ممکن سکولار و تهی از امور مقدس بگرداند... هرچند که در عالم واقع چنین امری میسر نخواهد بود... فماذا بعد الحق الا الضلال.... @philosophyofsocialscience
هدایت شده از vahid soheili
📝مسئله در حادثه قتل اهواز چیست؟ ✍محمد وحید سهیلی 1⃣برای حل هر مسئله اجتماعی ابتدا باید وجه مسئله بودگی آن پدیده مشخص شود. اهمیت تعیین مسئله تابدانجا است که به گونه ای که اگر در ابتدا تعریف درستی از مسئله ارائه دهیم، نصف راه را رفته‌ایم. تفکر در وجه مسئله بودگی یک حادثه، یعنی تعیین نقطه ای که می خواهیم در آنجا بایستیم و به روایت بپردازیم. راه حل هایی که ارائه می دهیم نیز محصولِ همان نحوه روایت است. 2⃣انتشار تصاویر مربوط به قاتلی که سر بریده همسر خود را در خیابان می چرخاند، واکنش های زیادی را برانگیخت و گفت و گوهایی را در میان عموم مردم و نخبگان برانگیخت. اما در مواجه با این حادثه مهم ترین نکته نقطه ای که قرار است آنجا بایستیم و حادثه را روایت کنیم؛ است. بسیاری از تحلیل ها بر محور خشونت نسبت به زنان شکل گرفته یعنی محور تحلیل را متعلق خشونت قرار داده است. در این دست از تحلیل ها، مباحث بر محورِ متعلق خشونت یعنی زنان است و لاجرم نوع نگاه قانون، شرع و جامعه به زن حد وسط بسیاری از استدلال ها قرار می گیرد. اما به نظر می رسد، وجه مسئله بودگی این پدیده و پدیده های مشابه، خودِ مسئله «خشونت» است. از این روی بایسته و شایسته تر گفت و گو پیرامون تحلیل خشونت است. 3⃣هانا آرنت در کتاب «خشونت» وجوه متفاوت قهر و خشونت را مورد بحث قرار می دهد و با استعانت از آثار متفکران گذشته و حال نشان می دهد که تا چه اندازه ذات و محتوای خشونت ناشناخته مانده و یا نادرست شناخته شده است. اسلاوی ژیژک نیز در کتاب «خشونت؛ پنج نگاه زیرچشمی» سه صورت از خشونت را صورت بندی می نماید. این سه صورت عبارتند از: کنشگرانه (جنایت، ارعاب)، کنش‌پذیرانه (نژادپرستی، نفرت‌پراکنی، تبعیض) و سیستمی (تأثیرات فاجعه‌بار نظام‌های اقتصادی و سیاسی)؛ و غالباً یکی از شکل‌های خشونت مانع از دیده شدن دیگر شکل‌های آن می‌شود و بدین ترتیب مسائل پیچیده‌ای پدید می‌آید. به نظر می آید بحث انتقادی که قدمی ما را در درک و فهم پدیده های اجتماعی یاری می کند؛ سیر از لایه های ظاهری خشونت به شکل های عمیق تر آن است. 4⃣بر این اساس نوع نگاه حادثه اهواز نیز متفاوت می شود. در واقع باید تلاش کنیم تا سیستم خشنونتی که منجر به این نحوه از کنشگری خشونت آمیز شد را کشف کنیم. پس باید اینگونه پرسش کنیم که چه متغیری در زندگی انسان ایرانی ظهور پیدا کرده که او را بر خلاف طبع اولیه اش- این طبع اولیه که دلالت بر نوع دوستی، صلح طلب بودن است مؤید به تاریخ این انسان است- به وادی بروز انواع و اقسام خشونت ها کشانده است؟ 5⃣آنچه می یابیم، مواجهه غیرمتوازن او با مدرنیته است. روح سرمایه داری، جسم این فرهنگ و تمدن را که دچار گسست با روح اصلی خود شده بود، تسخیر نمود و خود را بر تاریخ و جغرافیای او تحمیل کرد. امر اجتماعی نیز فضایی-زمانی است و این روح تسخیرگرِ انسان ایرانی، پیامدهای خود را نیز به همراه آورد. به تعبیر ژیژک؛ سرمایه‌داری و در واقع تمدن مدرن بیش از آنکه مانع خشونت باشد، خود سبب خشونت شده است. نظام سرمایه و تمدن مدرن، الگوهای تاریخی روابط اجتماعی را مختل و منجر به سرکوب هویت های جمعی می شود. در این فرض دیگر با شبکه ای از خشونت ها روبرو ایم. با تراکمی از خشونت ها روبرو هستیم که همه محصول یک خشونت سیستمی و عمیق است. خشونت مرد علیه همسر خود، خشونت آن مرد با گرداندن سر در ملاء عام، علیه مردم و احتمالا خشونتی که او از جانب همسر و مردم دریافت کرده است. 6⃣نه فقه و نظام حقوقی ایرانیان منجر به تولید خشونت می شود بذاته و نه فرهنگ و تاریخ انسان ایرانی چنین خشونتی را تأیید می کند. بلکه تناقضات برآمده از تحمیل معانی متناسب با روح سرمایه داری و تمدن مدرن بر فرهنگ و تاریخ انسان ایرانی نیروی عظیم مولّد چنین خشونتی است. و اندیشه های روشنفکران بیگانه با این هویت همچون ابزار تشدید چنین خشونتی است. این چنین اندیشه هایی طرحی از هویت زن ارائه می دهند که به لحاظ تاریخی بر قامت زن ایرانی نمی نشیدند و با این عمل خود زنان و مردان را در موقعیتی قرار می دهد که دچار سوءتفاهمات و چالش ها می شوند. بنابراین به عنوان راه حل به نظر می رسد واقعی تر آنست که به جای نقدِ فقه و نظام حقوقی و برخی از مؤلفه های فرهنگیِ اصیل ایرانی که خود این نقدها همچون خراش هایی بر هویت جمعای انسان ایرانی و تشدید کننده معضل است؛ به گفت و گو پیرامون هویت خود و تعیین جغرافیا و تاریخ متناسب با هویت تاریخی خود بپردازیم.
هدایت شده از خرد اجتماعی
♦️اندرحکایت قتل‌های ناموسی ✍️ سید حسین شرف‌الدین 🔷 وقوع برخی حوادث غیرمنتظره که معمولا با قربانی‌گرفتن از میان سوژه‌های آسیب‌پذیر، و بالتبع جریحه‌دارشدن احساسات جمعی ختم به شر می‌شود، موضوع چرایی خشونت‌ورزی برهنه و کنترل‌ناپذیرعلیه زنان را در کانون توجه تحلیلی و انتقاددی اندیشمندان علوم اجتماعی و ارباب رسانه قرار می‌دهد. 🔶 بی‌شک، زمینه‌ها و علل روان‌شناختی و فرهنگی- اجتماعی متعددی در ایجاد انگیزه و ترغیب مردان به ارتکاب قتل‌های ناموسی و توجیه آنها موثرند. از آن جمله: ✔️ تزلزل نسبی نهاد خانواده و کاهش تعهدات اخلاقی زوجین به حفظ کیان آن؛ ✔️ آسیب‌پذیری بالای زنان در جهان پرتلاطم معاصر(بویژه با میانجی رسانه و شبکه‌های اجتماعی)؛ ✔️ غلبه ساختاری موقعیت و سلطه مرد در جامعه ایرانی؛ ✔️ احساس تعلق مالکانه مرد نسبت به همسردر میان برخی اقوام؛ ✔️ ناآگاهی از حقوق و تکالیف همسری متقابل؛ ✔️ کودک همسری؛ ✔️ ازدواج‌های ناخواسته و تحمیلی؛ ✔️ افزایش زمینه‌های محیطی برای فریب و اغفال زنان بی‌مبالات و کم توجه به ضربه‌پذیری خود؛ ✔️ افزایش نرخ بی‌وفایی و خیانت(یا تجاوز به عنف)؛ ✔️ افزایش رشد کمی تجدید فراش و رفیق‌بازی پنهان در میان مردان؛ ✔️ تقدس‌یابی اعمال خشونت علیه زنان متهم(به بهانه غیرت‌ورزی، دفاع از ناموس، پاسداری از عفت عمومی و حریم اخلاقی جامعه)؛ ✔️ وجود برخی مویدات و مشوقات عرفی برای سوق‌یابی به این قبیل حوادث؛ ✔️ افزایش انگیزه برای بهانه‌جویی جهت انفصال تعلقات زوجیت و معاف‌ساختن خود از پرداخت مهریه؛ ✔️ضعف برخورد دستگاه قضا با عاملان این قبیل جنایات. ❇️ بی‌شک، کثرت وقوعی این قبیل حوادث به جریحه‌دارشدن احساسات فرزندان و خانواده‌های قربانیان، افکارعمومی، رواج ناامنی روانی و اخلاقی درجامعه، بالابردن قهری هزینه‌های امنیتی و حفاظتی، عادی‌شدن و روایی خشونت‌ورزی برهنه منجر خواهد شد. 📌آدرس کانال؛ 🆔 @sharafoddin_ir
هدایت شده از س رهگذر
تحلیل قتل اخیر اهواز از منظر دینی محمدحسین هاشمیان برای روایت و تبیین ماجرا قبل از هر چیز نیازمند یک چارچوب نظری هستیم. در این چارچوب نظری مشخص می شود که آیا این ماجرا ریشه در دین و ارزشهای دینی دارد یا بالعکس رفتاری مغایر با ارزشها و شریعت اسلامی است. برای تبیین این چارچوب از مفهوم جاهلیت که تعبیری قرآنی است بهره خواهم برد. جاهلیت دو گونه هست که حضرت رسول(ص) فرمودند من میان دو جاهلیت مبعوث شدم و جاهلیت دوم سخت‌تر است از جاهلیت اول. روایت دیگری هست که می‌فرماید زمانی که حضرت حجت ظهور می‌کند که مردم در جاهلیت بسر می‌برند. و اینها نشان می‌دهد تطبیق جاهلیت مدرن بر جاهلیت دوم تطبیق چندان دشواری نیست. جاهلیت اول که دوران صدر اسلام هست و جاهلیت ثانی که هم اینک با آن روبرو هستیم؛ قرآن کریم برای این جاهلیت 4 ویژگی ذکر می‌کند. اولی تعصب جاهلی؛ قرآن با عنوان حمیه جاهلی از آن یاد می کند در سوره مبارکه فتح می فرماید: إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ . تعصب با غیرت متفاوت است. امروز ما یکی از جنگهایمان در نبرد رسانه‌ای، نبرد برچسب ها هست و در واقعه اهواز، چیزی که اتفاق افتاده تعصب جاهلی بوده اما دشمنان برچسب غیرت دینی به آن زده اند. اصلا غیرت بر مدار دین هرگز نمی‌تواند چنین رفتارهایی را رقم بزند. اسلام دقیقا وقتی آمد با همین رفتارها مقابله کرد. دومی تبرج جاهلی است. در قرآن کریم می فرماید: ولاتبرجن تبرج الجاهلیه الاولی. یعنی خودآرایی جاهلی و از روی جهل؛ در دوره فعلی هم این تبرج معنای جدیدتری و ظهور بیشتری پیدا کرده و با گسترش رسانه‌های اجتماعی خودنمایی مفهوم گسترده‌تری پیدا کرده است. شما مصاحبه‌های اطرافیان مقتول و قاتل را ببینید پدیده تبرج را به عنوان یکی از زمینه های اصلی قبل و بعد از این اتفاق می‌بینید. تبرجی که مقتول داشته و به سبب آن در دام قاچاقیان دختران افتاده است و تبرجی که قاتل پس از قتل داشته و پس از قتل آن رفتار عجیب را در ملا عام به نمایش گذاشته شده است. سوم ظن جاهلی است. قرآن کریم می فرماید: یظنون بالله غیرالحق ظن الجاهلیه یعنی گمان و حدس جاهلی است البته در این ماجرا و ماجراهای مشابه، بدگمانی های زوجین به یکدیگر یکی از ریشه های آغازین ماجرا هست و در فاصله گرفتن زوجین از یگدیگر و سپس انحرافات اخلاقی بشدت موثر است. بدگمانی در پدیده‌های اینچنینی در جاهلیت مدرن تشدید می‌شود. ویژگی چهارم حکم جاهلی است: افحکم الجاهلیه یبغون و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون. حکمی جاهلیت بر مبنای عرف اجتماعی یعنی سنن غلط بنیان گذاشته می شود. این که حتما باید دختر به عقد پسر عمو در بیاید یا زنان به ازدواج یا عمل غیراخلاقی وادار شوند. قرآن و روایات این موارد را مورد نکوهش قرار داده اند: لاتکرهوا فتیاتکم علی البغاء. این هنجارها را اسلام احکام جاهلی می‌داند و مبنای دینی و اسلامی ندارد. اینکه فرد خودش دادگاه تشکیل بدهد و خودش حکم صادر کند و خودش حکم را اجرا کند این دستور دین نیست و قرآن صراحتا آن را رد می‌کند. در نقلی تاریخی از سعد ابن عباده، صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سوال می شود که اگر مردی را با همسرت در فراش ببینی چه می کنی او پاسخ می دهد او را با شمشیر می کشم. سپس پیامبر می فرماید پس با چهار شاهد چه می کنی؟ او سوال می کند وقتی با چشم دیده ام و خدا هم شاهد بوده است آیا نیاز به شاهد هست؟ رسول خدا می فرماید: «نعم لان الله قد جعل لکل شئ حدا، وجعل علی من تعدی الحد حد» بلی خداوند برای هر چیزی حدی قرار داده است و برای هر کسی که از این حدود تجاوز کند نیز حدی قرار داده است. به عبارت دیگر همان خدائی که برای زنا حد قرار داده است برای اعمال آن حد، هم حد قرار داده و اگر تخلفی از حدود بشود خود مستوجب قصاص می شود. در ماجرای اهواز مشاهده می کنیم که چگونه حکم جاهلیت معیار این رفتار بوده است. قاتل خود حکم را صادر می کند و خود آن را اجرا می کند. کجای این رفتار دینی است اما در فضای رسانه‌ای مسموم کشور می‌بینیم با بی‌انصافی آن را به دین نسبت می‌دهند. جاهلیت مدرن در فضایی شکل می گیرد که به تعبیر ژان بودریار، مملو از حادواقعیتها (Hyperreality) و واقعیت های برساخته توسط رسانه هاست. در این فضاهای برساخته، آثار و پیامدهای مخرب جاهلیت اولی فزونی می یابد. تعصب، تبرج، بدگمانی، احکام و قضاوتهای بی مبنا مضاعف می شود. به حدی که شاهد سطحی از جنون فردی و اجتماعی می شویم.. ما با جهانی روبرو هستیم که دنیای رسانه ای برای ما ساخته و در یک چنین فضایی این چهار ویژگی برجسته تر می شود. در رابطه با حادثه اهواز، بستر اصلی هم جذب مقتول به شبکه قاچاق دختران، اینستاگرام و شبکه های اجتماعی است. از سوی دیگر، بستر تحریک قاتل، توسط آن مرد سوری، مجددا همین فضاست.
هدایت شده از س رهگذر
او مرتب با ارسال تصاویر و مطالب مختلف به آزار روحی و روانی قاتل می پردازد و یا تهدید به انتشار تصاویر در همین شبکه های اجتماعی او را تا سرحد جنون می رساند. پس از قتل همین شبکه های اجتماعی با پوشش گسترده و بازنمائی و روایت دروغ از این فاجعه دلخراش، مجددا افکار عمومی را جریحه دار کرده و به غلط ارزش های اسلامی و انسانی نظیر غیرت را زیر سوال می برند. در جاهلیت مدرن، افراد نه در دنیای واقعی که در دنیای توهمی زندگی می کنند که خیلی وقتها هیجانات کاذبی ایجاد می کند و حتی ممکن است رفتارهای جنون آمیزی را رقم بزند. رفتارهای بعضی سلبریتی ها در تبرج و جذب مخاطب که تعجب آور است به همین دلیل است. اگر از این منظر عمیق تر به حادثه اهواز بنگریم در می یابیم هم قاتل و هم مقتول هر دو قربانی فضای مجازی و آسیبهای آن هستند.
هدایت شده از فلسفه دین اسلامی
صوت نشست عصب شناسی 00_17_00-03_01_58.mp3
39.61M
🔵 نشست علمی با عنوان “عصب شناسی الهیات ( رابطه دین و تجربیات معنوی با عصب شناسی)“ پنج شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۰ از ساعت ۹ الی ۱۲ به صورت مجازی و حضوری در سالن اجتماعات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد. 🎤 در این نشست علمی کارشناسان محترم آقایانحجج اسلام دکتر حمیدرضا شاکرین، دکتر علیرضا قائمی نیا، و دکتر محمدحسن مرصعی با دبیری علمی حجت الاسلام دکتر مجمد جعفری در محورهای زیر به ارائه بحث پرداختند: 1. مفهوم شناسی و تاریخچه علم عصب شناسی و عصب شناسی الهیات 2 . بررسی دیدگاههای رابطه تجربه های دینی و معنوی با سلسله اعصاب 3. رابطه عصب شناسی الهیات و واقع گرایی دینی و چالشهای فرارو 4. آورده ها و چالشهای نوروتئولوژی برای الهیات اسلامی 5. مساله های و افق های فراروی محققان در این عرصه 🆔@meshkatnoor
هدایت شده از فقه نظام اجتماعی
🔰 به همت هسته پژوهشی فقه نظام اجتماعی دانشکده الهیات، معارف اسلامی و ارشاد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام و با همکاری موسسه معنا نشست علمی با موضوع نظریه فیزیک اجتماعی در عصر حاضر؛ کارکردها و چالش ها با حضور طالبی (دکتری فیزیک هسته ای) پژوهشگر و مدرس دانشگاه و با حضور دکتر سيدی فر (دکتری فلسفه غرب معاصر) پژوهشگر و مدرس دانشگاه در محل موسسه معنا در قم برگزار شد.
هدایت شده از فقه نظام اجتماعی
Recording.aac
36.26M
🔰 صوت جلسه نظریه فیزیک اجتماعی در عصر حاضر؛ کارکردها و چالش ها
مفهوم پایه ای برنامه عصر جدید نبوغ است. بدون نبوغ امکان رفتن به مراحل بالاتر و صعود ممکن نیست. در نبوغ، صورتهای موجود و پیشین واسازی شده و امکان صورت جدید مهیا می گردد. بنیاد تمدن جدید اروپایی، نبوغ است. تفکر کرتیکال نیز به همین معناست، یعنی طرح امکانهای جدید. به واسطه‌ی نبوغ، ظرفیتهای مختلف فرهنگی _ اجتماعی فراخوان می‌شوند تا امکانهای جدیدی مهیا گردد. از آنجا که قریحه‌ی بابک جوکار به طبیعت نزدیک بود، امکان نبوغ و طرح صورت جدیدی از ترانه‌سرایی ممتنع بود. چون صورتهای موجود در طبیعت، ثابت است. دلیل مهم بالا نرفتن ایشان همین بود و بس. دلایل دیگر برای توجیه این وجه طرح گردید. عصر جدید طرحی است برای فرآوری امکانهای جدید برای ابعاد مختلف اقتصاد ایران. البته در حد و وسع خودش. ایده بنیادین اقتصادی چین، نبوغ نیست، بلکه پیاده‌سازی بدیلِ صورتهای شکل گرفته است. @philosophyofsocialscience
اختتامیه دومین کنگره ملی «حکمت سیاسی متعالیه» - استاد حمید پارسانیا.mp3
19.84M
⬅️دومین کنگره ملی حکمت سیاسی متعالیه ⬅️آئین اختتامیه سخنران:حجت الاسلام و المسلمین استاد حمید پارسانیا 🎧از رادیو پژوهش بشنوید 🌐http://dte.bz/Hekmate_siasi05 💠پنج شنبه ۱۹ اسفند ماه ۱۴۰۰ ساعت ۹ تا ۱۲ ⬅️مکان: قم- پردیسان- پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی – طبقه دوم- تالار شهید سلیمانی 🌐https://eitaa.com/isca24/11149
📢سلسله نشستهای ❇️پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی برگزار میکند: 💡نشست مجازی *عصر جدید* (جایگاه پرورش استعدادهای فرهنگی هنری در مسیر تمدن‌سازی) ⏰سه شنبه 16فروردین 1401 ساعت 17الی19 🌐https://www.skyroom.online/ch/pajooh/neshast 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a ▫️ *،* درنگ در فرهنگ گزینه و گزیده تأملات و اخبار فرهنگ و اندیشه ble.ir/join/MTc2YzA3Nm
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
دکتر مهدی سلطانی.mp3
5.78M
صوت نشست :جایگاه پرورش استعدادهای فرهنگی هنری در مسیر تمدن سازی(2) حجت الاسلام دکتر مهدی سلطانی، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
🔶پرورش استعدادهای هنری در مسیر تمدن‌سازی یا تمدن‌سوزی 🔹حجت‌الاسلام سلطانی با اشاره به اهمیت پرورش استعدادهای هنری در راستای تمدن سازی یا تمدن سوزی، اظهار کرد: غربی‌ها در مقوله هنر از همین دو حیث استفاده کردند و اگر ما به دنبال تمدن‌سازی هستیم و می‌خواهیم از پرورش استعدادهای هنری در مسیر تمدن سازی استفاده کنیم، باید ببینیم که چه معنایی از هنر می‌تواند تمدن سازی یا تمدن سوز باشد. 🔹عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام) گفت: تمدن و تمدن سازی یک کار عقلانی است و در فرم و صورت عقلانی ممکن می‌شود. وقتی از صورت و فرم عقلانی صحبت می‌کنیم در مورد همه حیث‌های انسانی، اجتماعی، طبیعی و... حرف می‌زنیم. اگر مجموعه انسانی بخواهد تمدن داشته باشد باید یک معنایی از عقل را بتواند فراهم کند و این معنای از عقل را فقط در متافیزیک و فلسفه می‌تواند به ثمر برساند، به همین دلیل می‌شود گفت که مجموعه‌های انسانی اگر فلسفه نداشته باشند نمی‌توانند تمدن ساز باشند. 🔹وی گفت: کشورهایی همچون ترکیه، عربستان، روسیه و حتی چین نمی‌توانند یک تمدن جدید را پایه‌گذار باشد چون فیلسوف ندارند و وقتی فیلسوف نداشته باشند و نتوانند یک معنای جدید از عقلانیت را طرح کنند، صلاحیت شکل دادن تمدن را ندارند. ایران جزو کشورهایی است که دارای قدمت فلسفی از فارابی تا ملاصدرا است و شارحان حکمت صدرایی توانستند معنایی از عقلانیت را فرم و سازمان بدهند و ابعاد مختلف را باز بکنند، به همین دلیل در اینجا می‌شود صحبت از تمدن سازی را به میان آورد. 🔹حجت‌الاسلام سلطانی افزود: تمدن غربی وقتی خواست مدرنیته را رقم بزند تلاش‌های زیادی کرد که از آگوستین تا هگل یک فرم جدید از عقلانیت را در آتن (پایگاه فلسفه) و اورشلیم (پایگاه نبوت) رقم بزند و تمدن مدرن را ایجاد کند، به همین دلیل تمدن مدرن به شدت مسیحی‌زده است. 🔹وی با اشاره به پررنگ بودن جایگاه تخیل در مقوله هنر، گفت: جالب اینجاست که بحث نبوغ و پرورش استعداد خاص که بتواند یک صورت جدیدی را علی رغم صورت‌های پیشینی که بود شکل بدهد باز کار نیروی خیال است. وقتی دنبال پرورش استعدادهای فرهنگی و هنری هستیم باید در ذیل عقلانیت اسلامی عمل بکنیم، چون هنر می‌تواند در درون یا بیرون از عقلانیت عمل بکند. 🔹ایشان تمدن مدرن را تمدن به شدت سرکوب‌گر دانست و اظهار کرد: غربی‌ها سعی کردند در قرن بیستم به واسطه برجسته کردن خیال که بتوانند از حدود متافیزیک مستقر بیرون بیایند تا از نفی زندگی که متافیزیک آگوستینی تا هگلی رقم زدند عبور کنند. این نفی متافیزیک در ساحت‎های علوم طبیعی، نیوتن خودش را شکل می‌دهد. در کشور ما هم مجموعه استعدادهای درخشان دنبال پرورش نیوتن هستند؛ نیوتن‌هایی که هم خودشان را له می‌کنند و هم طبیعت را و هم ساحت‌های انسانی را در دانشکده‌های علوم اجتماعی از بین می‌برند که باید در مورد اینها فکر شود. 🔹حجت‌الاسلام سلطانی با اشاره به تعبیر «مجمع البحرین» که علامه حسن‌زاده آملی در بحث خیال مطرح کردند، گفت: یکی از بحران‌های مهمی که روی مفهوم مجمع البحرین بودن خیال سرمایه گذاری می‌کنیم، مبتلاشدن به سکولاریسم است. مرحوم علامه حسن‌زاده آملی تعبیر جالبی دارند که خیال هم می‌تواند از طرف پایین باشد و هم از طرف عالم ملکوت. پس در نگاه حکمت متعالیه، خیال هم در تاریخ، جغرافیا، زمان و مکان جمع می‌شود و هم مجمع البحرینی است که از عالم بالا می‌آید. 🔹وی افزود: صورت‌های جدیدی که در آفرینش‌ها و خلاقیت‌ها شکل پیدا می‌کند اگر در خیال با عالم عقل و ملکوت چفت و بسط نشود ما را دچار سکولاریسم خواهد کرد. این نکته خیلی مهم است که الهیات و عقلانیت باید در اینجا مد نظر باشد تا این مسیرهای هنری، مسیرهای تمدن‌ساز باشند و صورت‌های جدیدی بیافرینند که با معانی عقلانی ما بتواند نسبت‌بندی درستی داشته باشد تا بتوانیم انسانی که انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی دنبالش است داشته باشیم وگرنه از مرزهای عقلانیت اسلامی عبور خواهد کرد و بحران‌های جدیدی را برای ما ایجاد خواهد کرد. ادامه.... 🔽🔽 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از vahid soheili
📝«زندگی پس از زندگی» از منظری دیگر 1⃣یکی از نقاطی که تلاقی چشمگیر و طولانی مدت علایق بسیاری از فیلسوفان با علایق بسیاری از افراد از هر نوع و شرایطی وجود دارد، مربوط به ماهیت و اهمیت مرگ است. چگونه باید فناپذیری همه موجودات زنده و به طور خاص خود را درک کنیم؟ آیا امکان زنده ماندن افراد از مرگ بیولوژیکی وجود دارد؟ این موضوعی است که هم فلسفه تحلیلی و هم فلسفه قاره ای را در قرن بیستم به خود مشغول کرده است (مانند فرد فلدمن، مارتین هایدگر). وقتی موضوع مرگ در فرهنگ عامه نادیده گرفته می شود یا انکار می شود، برخی از فیلسوفان، الهی دانان، منتقدان اجتماعی و سیاسی با نادیده گرفتن یکی از مهم ترین حقایق زندگی ما مخالفت می کنند اما حقیقت مرگ دقیقاً چیست؟ آیا این درست است که انسان در هنگام مرگ هلاک می شود یا احتمال یا حتی احتمال زنده ماندن از مرگ وجود دارد؟ آیا هیچ یک از مفاهیم دینی زندگی پس از مرگ از منظر فلسفی امیدوارکننده است؟ 2⃣این پرسش ها هر چند وجهی عام دارد و برای تمام انسان ها در زمان ها و مکان های مختلف مطرح بوده و هست. اما منظرهای مواجهه با این پرسش ها و پاسخ به آنها متفاوت است. انسان مدرن بواسطه ی ادبار از عالم مثال و عقل و در مقابل ادراک جهان از منظر مقولات زمان/مکان است؛ چالش هایی در توضیح پدیده مرگ و برخی از پدیده های ناظر به آن پیدا می کند. این عقلانیت ویژه ی جهان مدرن که متکفل توضیح جهان و هستی است. به این منظور نظام دانشی را اعم از علوم طبیعی و انسانی سامان می دهد. و در نتیجه علم مدرن به منظور گره گشایی از این پرسش های اساسی فعال می شود. محصول این گره گشایی، شکل گیری رشته ای با عنوان «مطالعات نزدیک به مرگ» ذیلِ روانشناسی و روانپزشکی است که فیزیولوژی، پدیدارشناسی و اثرات بعدی تجربه نزدیک به مرگ ((NDE) را مطالعه می‌کند. اما در سنت تاریخی که بارور از ادبیات دینی غنی دینی است و آن دین و لایه های عمیق اعتقادی آن در هسته مرکزی این فرهنگ فعال است و در ضمن آن دانش عرفان نظری و عملی و فلسفه حضوری پررنگ دارد. منظر توجه به مرگ و جهان های ماوراء ماده یعنی عالم مثال و عقل نیز متفاوت است. این فرهنگ ادباری از این لایه های هستی نداشته و مستمراً فلاسفه و عرفای آن با عطف توجه به منابع معتبر دینی، به توضیح مفهومی این سطح از حقایق پرداخته اند. در همین راستا نیز از این تجربه ها ذیل نظام مفهومی خود بهره گرفته اند. هر چند رویکرد حکما و اندیمنشدان اسلامی نیز خود متکثر است.(توجه کنید به دیدگاه متفاوت مشاء، اشراق و حکمت متعالیه درباره جایگاه و نقش شهود) 3⃣چالش اساسی برنامه «زندگی پس از زندگی» پرداخت به این دست از مواجهه با حقایق واری ماده، از پایگاهِ عقلانیت مدرن و محصول آن یعنی علم مدرن؛ است. لذا وقتی در فرهنگ محقق می شود طبیعتا بسیاری از نخبگان و اندیشمندان که متکفل دفاع از عقلانیت خاص این سنت تاریخی هستند و آن را نمایندگی می کنند؛ به نقد برنامه می پردازند. از این منظری که طرح شد اتفاقا این حساسیّت کاملاً به جا است و نشان از فعال و زنده بودن فرهنگ است. در واقع «زندگی پس از زندگی» همچون برخی از تلاش های با عنوان تولید علم اسلامی و بومی که تنها لایه ی روئین مفاهیم علوم غربی را دستی می کشد و جوهری آن را حفظ می کند، توجه به حقایق ماوراء مادی و احوالات مرگ را از پایگاه عقل مدرن مورد توجه قرار داده و دستی ظاهری بر مسئله برای تطابق با شرایط فرهنگی کشیده است. در حالیکه در این عرصه ها به بازخوانی عمیق احتیاج داریم. «زندگی پس از زندگی» گریز و گزیری ندارد تا به تراث غنی در این زمنیه(اعم از مباحث عرفان نظری، عملی، آثار شیخ اشراق، فیلسوفان حکمت متعالیه و حتی آثار بوعلی و...) به منظور بازخوانی عمیق برمبنای تراث موجود در سنت تاریخی رجوع کند. ✍محمد وحید سهیلی منبع: 1.https://plato.stanford.edu/entries/afterlife/