eitaa logo
قدم در راه...
86 دنبال‌کننده
129 عکس
17 ویدیو
116 فایل
اگر #عمل کنیم، شاید در راه ایم.... @SamanMasoomi
مشاهده در ایتا
دانلود
12ta20151104.amr
6.99M
آشنایی با جلسه‌ی ۱۲: - ادامه‌ی مباحث جلسه‌ی قبل ()
13ta20151111.amr
6.28M
آشنایی با جلسه‌ی ۱۳: - وجوه مختلف شخصیت در علوم مختلف
14ta۲۰۱۵۱۱۲۵.3gpp
25.26M
آشنایی با جلسه‌ی ۱۴: - ابعاد دیگری از افکار ؛ - تاثیرات فضای بر مباحث علمی، بعد از ابن‌سینا ، مقایسه دارالعلم‌های ، و نظامیه‌های ( ، خواجه )
15ta۲۰۱۵۱۲۱۶.3gpp
33.21M
آشنایی با جلسه‌ی ۱۵: - حاشیه ابتدای جلسه: اصفهان قرن ۷ تا ۹ (خاندان ) - ، فیلسوف نور و ظلمت (در برابر وجود و ماهیت) ناقد و احیاگر فلسفه - جو زمانه‌ی او، و تاثیرات جنگ‌های صلیبی -
شیخ شهاب الدین سهروردی ملقب به شیخ اشراق و شیخ شهید ۵۴۹–۵۸۷ ق
👓 فلسفه‌ی اسلامی، پایه و دستگاهی بوده که انسان را به دین، خدا و معرفت دینی نزدیک می‌کرده است. فلسفه برای نزدیک شدن به خدا و پیدا کردن یک معرفتِ درست از حقایق عالم وجود است؛ لذا بهترین فلاسفه‌ی ما - مثل و - عارف هم بوده‌اند... 🔹 ما نباید بگذاریم فلسفه به یک سلسله ذهنیّات مجرّد از معنویت و خدا و عرفان تبدیل شود. راهش هم تقویت فلسفه‌ی است؛ یعنی راهی که ملاّ صدرا آمده، راه درستی است.۱۳۸۲/۱۰/۲۹ 💬 امام خامنه ای
روند و متداولی از تحلیل ، و ، این است که «غرب با و ... وارد تجربه‌گرایی شد، و سپس با ، دچار مشکلاتی از جمله ، صرف (ندیدن ) حقیقت (سیطره کمیت) و ... شدند. و سپس کانت ...» نفی نمی‌کنم، که این مشکلات، در غرب وجود داشت، و این مبانی فلسفی، موثرند؛ اما به چند نکته باید توجه کرد: - نکته‌ی اول این که، این سخنان فلسفی، در بسیاری موارد با ، در سنت فلسفی غرب، وجود داشتند. مثلا بعد از ، در ، ظهور و خفا، هر دو مطرح است! و غیب، آنچنان بی‌وجه نیست! - دوم این که، طرح تمایز نفس و بدن، و بسیاری نکات دیگر توسط دکارت، برای مقابله با جریان شک‌گرایانه بوده! بله! طبیعتاً کلا منفک از زمانه نبوده، و بسیاری از ضعف‌های فکری و فلسفی دورانش، در او نیز، مطرح شده است. - سوم این که این مشکلات، تنها برای مطرح نشده‌اند! و رابطه‌ی نفس و بدن، تنها در فلسفه‌ی دکارت، بی‌پاسخ نمانده است! بلکه به عنوان مثال، هرچند قدرت تحلیل فلسفی امثال ، با دکارت، قابل مقایسه نیست، اما ابن‌سینا نیز، با مشکلی مشابه، کاملا درگیر است، و علی رقم تلاش‌های زیاد، این مسأله در فلسفه‌ی او، لاینحل باقی می‌ماند. اما پس از او، کسی دچار انکار نفس نمی‌شود! آنچنان که در غرب، شاهدیم. - چهارم این که، بسیاری از نواقص فلسفه‌هایی همچون ، کاملا طبیعی است! و در یک معقولِ جریان فکری قرار دارد! مثلا همین جدایی نفس از بدن! در محیطی ماده‌گرایانه، که باب انکار نفس، یا ماده پنداشتن آن، رواج یافته، دکارت باید وجه نفس از ماده را طرح کند، تا ابتدا، اصلا بتواند بحث نفس را، آغاز کند! بله! در ادامه، فهم رابطه‌ی نفس و بدن، باید بررسی شود، که دکارت، آنچنان در این زمینه، موفق نبود؛ ولی مگر قرار است که تمام حقیقت را، به یکباره، یک متفکر، ارائه دهد، و مسأله را برای ما تنبل‌هایی که خود فکر نمی‌کنیم، به پایان رساند؟! - پنجم این که، برای بسیاری از چالش‌های مطرح، نظرات قابل توجهی، در همان روند تاریخ فلسفه غرب، ارائه می‌شود، که دیده نمی‌شوند! و یا لااقل ادله‌ی موافقین و مخالفینِ بسیاری از مطالب، هم سطح است! یعنی از نظر فلسفی، نه سخن قاطعی در رد آن مسأله، طرح شده است، و نه در تایید آن. اما به ناگاه، می‌بینیم که یکی از دو نظریه، مقبولیت عمومی پیدا کرده است، و هم جامعه‌ی فکری، و هم غیر فکریِ غرب، آن سخن را پذیرفته است! - ششم این که، نه تنها ادله‌ی موافقین و مخالفین، در بعضی مباحث، برابر نیست، بلکه ادله‌ی خاصی، برای بعضی از سخنانی که در عصری، رایج شده است، وجود ندارد! به عنوان مثال، کانت در مقدمه‌ی سنجش خرد ناب، مستقیما به افلاطون حمله می‌کند، و طبیعی است، که از او انتظار داشته باشیم، نزاع مشخصی را، در برابر ادله‌ی افلاطون، در پیش بگیرد. اما در حدی که من در کتاب سنجش خرد ناب، کند و کاو کردم، به وضوح، جزئی بودن عالم خارج، و محال بودن تحقق هر امر غیر جزئی، همچون مُثل افلاطون، یا شبیه به مُثل، صرفا گرفته شده! و اگر ظاهراً بر علیه این دست مباحث، دلیلی طرح می‌شود، بر اساس این سبک مفروضات، طرح شده است. - هفتم این که، با توجه به روندهای تحلیلی موجود در کتب فلسفی غرب، دانستن متفکرین غربی، اشتباه است! به عبارت دیگر، هرچند در بسیاری موارد، سخنْ غلط، یا بنا بر پیش‌فرض است، اما روند و این پیش‌فرض‌ها، یا مباحث خاص مطرح شده، نشان از استعداد دارد! کانت در کتاب نقد قوه‌ی حکم، تحلیل جالبی از شیء ارگانیک، ارائه می‌دهد، و تبیین می‌کند که یک ، قابل تحویل به اجزاء، و امور ، نیست! به عبارت دیگر، یک ، وحدتی دارد، ولی نه وحدتی همچون وحدت اعداد، و امور جزئی! خیر! یک کل ارگانیک، و دارای بر است! که این وحدت، به هیچ وجه، حاصل جمع جزئیات و روابط آن‌ها، نیست! (گاهی در همین فضای فلسفی خودمان، عده‌ای درکی از چنین وحدتی، ندارند!) هرچند که کانت، این کل ارگانیک را، در نسبت با واقع، تنظیمی می‌داند و نه تقویمی!! - هشتم این که، بعضی نظراتِ طرح شده، در تاریخ فلسفه غرب، آن‌چنان پیچیده نیستند! و حتی یک ذهن کم استعداد نیز، می‌تواند غلط بودن آن را درک کند! بلکه حتی لبخندی نیز، به لبش آید! هر گونه را انکار می‌کند! توجه کنید! نه این که من ، ولی آن فرد، مجرد نیست، و مثلاً مادی است! خیر! تنها بورانی از تصورات و انفعالات و ...، در پی یکدیگر، در حال گذرند! و ، در میان نیست! چه کسی است، که نفهمد، یک نفر است؟!
- نهم، و شاید مهم‌ترین نکته، این که، همین اقوال سخیف، در میان حتی بزرگان تفکر غربی، گاهی جدی می‌شود! کانت به نحو عجیبی، امکان درک نفس را، و اثبات وجود آن را، بر اساس عقل نظری، منتفی می‌داند! و بلکه در بخش مغالطات، از کتاب سنجش خرد ناب، ذیل مغالطه‌ی سوم، در پانوشتی اظهار می‌دارد که است، خود، حاصل همکاری تعدادی از موجودات مختلف باشد، که همچون توپ‌های بیلیارد، پی در پی، خود و گذشته را، به بعدی منتقل می‌کنند! از آنچه گذشت، نباید چنین برداشت کرد که، فلسفه‌ی غرب، چرند است! خیر! معتقدم، فلسفه‌ی غرب، پر از نکات مهم، و قابل توجه، و قابل استفاده است! حتی نکاتی در آن است، که از دید حکمای ما، مغفول مانده، یا شاید، کمتر به آن‌ها توجه شده است؛ معتقدم «وجود اشتباهات آشکار، و اخذ سخنان بی‌مبنا، از طرف افراد دارای استعداد، در عین وجود نظرات رقیب، که اجمالا دلایل قابل قبول، یا لااقل قابل فکری را، برای سخنان خود ارائه می‌دهند» مشکوک، و است، و نشان از این دارد، که راهی که غرب رفت، حاصل در فکر، یا ، یا ، نبوده است! به خصوص که بسیاری از چالش‌های مهم فکر غربی، از همین دست نکات است، که گفته شد. تحلیل غرب، و فضای فکر غربی، با صرف مسائل استدلالی، و فلسفی، ناقص است. حال شاید این مطلب، در راستای فهم فضای غربی، کمک کند👇
تذکر: ۱) اصلا چنین برداشتی نمی‌توان داشت که هر کسی، به صرف ندیدن نکته‌ی حقی، حتما گناه‌کار است! بلکه بسیاری از نفهمیدن‌ها، های طبیعی فهم است... ۲) هیچ شخصی از این سنت مصون نیست که در اثر طرد حقیقت، چشمانش نسبت به حقیقت کور شود! !!
16ta۲۰۱۵۱۲۲۳.3gpp
30.98M
آشنایی با جلسه‌ی ۱۶: : - مراتب حکما؛ شأن خلیفه‌ی سیاسی - نور و ظلمت؛ تکثر و گستره‌ی عالم ملکوت همچنین نکاتی در باب ؛ و نکاتی درباب نسبت و
‏«ترجمه خواندنی قرآن» از آقای ملکی را در بازار اندروید ببینید! ترجمه‌ی قرآن کریم... البته از نظر دقت، است. http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.trk.qur&ref=share
17ta20160127.amr
10.51M
آشنایی با جلسه‌ی ۱۷: طبیعیات همچنین پرسش و پاسخ درباره‌ی نسبت فلسفه و علم تجربی، در نیمه‌ی دوم جلسه
18ta۲۰۱۶۰۲۰۳.3gpp
30.78M
آشنایی با جلسه‌ی ۱۸: - الهیات - فضای سیاسی اجتماعی قرن ۷ و ۸
19ta20160217.amr
7.29M
آشنایی با جلسه‌ی ۱۹: - طوسی - نکاتی در باب مسائل معاصر و ضرورت احیای اجتهاد، در تمام علوم
خواجه نصیر الدین طوسی ۵۹۷ - ۶۷۲ق
20ta۲۰۱۶۰۳۰۲-ناقص.mp3
16.64M
آشنایی با جلسه‌ی ۲۰: - فضای علمی بعد از طوسی - حوزه‌ی شیراز: مدرسه‌ی و مدرسه‌ی - حوزه‌ی اصفهان: خاندان ! ! 👇 این فایل، کامل نیست! ولی کیفیتش بهتره! فایل کامل ولی با کیفیت کمتر👇👇
21ta۲۰۱۶۰۴۰۶-ناقص.3gpp
12.5M
آشنایی با جلسه‌ی ۲۱: - نکاتی درباره‌ی و اخلافش ! ! 👇 این فایل، کامل نیست! ولی کیفیتش بهتره! فایل کامل ولی با کیفیت کمتر👇👇
شیخ اکبر، محیی الدین ابن‌عربی ۵۶۰ - ۶۳۸ ق
نمادها، مهم هستند! به خصوص در غرب! مجسمه‌ها، نماد گذشته و هویت، و نفس انسان‌های شهرند. در داستان پرستش ، گفته شد که قوم موسی، در اثر کفر و ظلم گذشته، دیگر حقیقت را نمی‌دیدند. اما آیا راهی نبود؟ فَتُوبُوٓا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوٓا أَنْفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (البقرة: ٥٤) راه قوم موسی، قتل نفس بود... شاید این تخریب مجسمه‌هایِ تاریخِ ظلم و قتلِ سیاه‌پوستان در غرب، بتواند همان قتل نفسی باشد، که مقدمه توبه است...
22ta۲۰۱۶۰۴۲۰.3gpp
23.86M
آشنایی با جلسه‌ی ۲۲: - نکاتی در امتداد و سید - شریعت ، طریقت و ...
23ta۲۰۱۶۰۵۰۴.3gpp
29.73M
آشنایی با جلسه‌ی ۲۳: - نکاتی درباره فلسفه - اساتید مکتب فلسفی اصفهان