eitaa logo
آشنایی با حکمت
83 دنبال‌کننده
124 عکس
15 ویدیو
116 فایل
ارتباط با من : @samanmasoomi فایل دوره‌های قدیمی کانال را می‌توانید از آرشیو تلگرام دریافت کنید: https://t.me/PhilosophyStart
مشاهده در ایتا
دانلود
: وجود چیست؟ بعضی می‌گویند: کلی‌ترین است! درست می‌گویند! اما منظور از کلیت چیست؟ - کلیت در عرفِ دنیای ماهیات، چیزی همچون جنس، سطحی است! یعنی است؛ یعنی برای بدست آوردن یک ماهیت مشترک، نوعی صورت می‌گیرد، مثل این که به شیر 🦁 و ببر 🐯 و پلنگ و ... می‌گویند: گربه‌سان 🐈!! - اما وجود، همه‌ی هستی است! جنس غیر از وجوه‌خاص است! اما و ی وجود، چنین نیست! بلکه تمام وجوه‌خاص را نیز، در بر دارد! زیرا تمام وجوه مشترک، و همچنین وجوه‌خاص، وجودند! - پس جنس در تفکر متعارف، برای تمام مصادیقش یکسان است، اما وجود به حسب هر مصداقی، به نحوی هست! بر این اساس، با این فهم از و ی وجود: - تمام هویت جزئی، وجود است! جزئیت جزئی، به موجودیتش است! پس تشخّص، هویّت، هذیّت، و فردیّت هر فرد هم، به وجود است! پس وجود کلی نیست! اما جزئی هم نیست! بلکه و است! به نحوی که تمام وجوه کلی و جزئی را، در بر دارد! هر کلیت، و هر جزئیتی به وجود است، اما وجود، هیچ یک از این دو، به ، نیست. پس بر خلاف جنس، که فرضِ «کاملا به چنگ آمدن» دارد، وجود، کاملا به چنگ، نمی‌آید! بلکه از وجود، نداریم! وجود، از هر غائبی، است! هرچند که در هر موطنی، به وجهی هست! سوال: پس بودنِ وجود، به چه معناست؟ گفتیم که وجود، گسترده است! حتی تمام مجهولات ما، وجودند! اما این گستردگی، تمام حقیقت را، از جمله را در بر گرفته است! پس اگر فهم داریم، آن فهم وجود است، هرچه که باشد! به این معنی، ، وجود است! اما هر فهم جدیدی نیز، وجود است! پس: هم فهم اول، و هم فهم آخر، وجود است...و هر غائب و هر آشکاری نیز، وجود است... جز وجود، آشکار نیست؛ و جز وجود، غائب نیست. علامه حسن‌زاده، دروس معرفت نفس را چنین آغاز می‌کنند: «درس اوّل وجود است كه مشهود ما است؛ ما موجوديم و جز ما همه موجودند؛ ما جز وجود نيستيم و جز وجود را نداريم و جز وجود را نمى‌يابيم و جز وجود را نمى‌بينيم. وجود را در فارسى به هست و هستى تعبير مى‌كنيم. در مقابل وجود، عدم است كه از آن به نيست و نيستى تعبير مى‌شود. و چون عدم نيست و نيستى است، پس عدم هيچ است و هيچ‌چيزى، نيست تا مشهود گردد و اگر بحثى از عدم پيش آيد به طفيل وجود خواهد بود. پس وجود است كه منشأ آثار گوناگون است و هر چه كه پديد مى‌آيد بايد از وجود باشد نه از عدم. و من بديهى‌تر از اين درس چيزى نمى‌دانم.»
می‌خواهم باشم! اما موانع جدی بر سر راه من وجود دارد! و بخش قابل توجهی از موانع خلوص، حاصل و است! ندایی در درون من می‌گوید: «اگر ایثار کنی، اگر ببخشی، اگر از خودت در راه اسلام، خرج کنی، را ! » بی راه هم انگار نمی‌گوید! می‌خواهم ! را نمی‌پسندم! طالب بی‌نهایت‌ام و نمی‌خواهم که از بین بروم! گویا تمام عناصر و افعال خالصانه، از بین‌برنده‌ی هستند! نه تنها من، که پدر بشریت نیز، در طلب همین و ، دچار اولین وسوسه‌ی شیطان شد! فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَان! قَالَ يَآ آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ (طه: ١٢٠) ‌پس شیطان او را وسوسه كرد، گفت‌: ای آدم‌! آیا تو را به درخت و فرمانروایی راه بنمایم‌؟ حال این « » را که مبنای تمام این طلب است، موشکافی کنیم! اگر برای ، اخلاص نمی‌ورزم، و خودم را خرج او نمی‌کنم، چون تصورم چنین است که: »» «در راه رفتن، یعنی کم شدنِ من!» اگر علیه حزب سیاسیِ مخالفم، نامردی می‌کنم! و اگر چون بر اریکه قدرت است، به او کمک نمی‌کنم، چون تصورم چنین است که: »» «اگر شما بِبری، من باختم! و اگر من ببرم، شما باختید! آن هنگام که دیگری ، و من حاکم مطلق باشم، آن گاه پیروز !» این تصور از را تحلیل کنید! این ، خود را در معنا می‌کند! این من، خود را در دایره‌ای و محدود، و از دیگران، تصور می‌کند! این من، چیزیست، کاملا غیر از دیگری، و بین خود و دیگری نمی‌بیند! ☝️ این دقیقا یعنی نفی ، و نفی ! وحدت سنخی وجود، به من می‌گوید : « را غلط درک کرده‌ای!! تو آن که «من» می‌پنداری، نیستی!! را، من پنداشته‌ای!! تو هستی!» یا همان ، به ما تذکر می‌دهد که در عالم نیست! خودت را گُم نکن! تو با تمام عالم، در ! این یعنی چه؟ یعنی تو همانی که دیگری هم هست! یعنی درک درست «من»ات، به نحوی است، که دیگر با غیر، در نزاع نباشی! اگر اهل و می‌باشی، هستی! تا به حال کلمه‌ی را شنیده‌ای؟ تا به حال دیده‌ای که برای فرزندش، از خود بگذرد؟ چرا چنین رفتاری را دارد؟ چرا دیگر نیست؟ چون فرزندش را، برادرش را، و در با خودش نمی‌بیند! او با فرزندش، در است! فرزندش، و اوست! حال توجه کنیم که بر اساس اصالت وجود، ما با عالم، یعنی با وجود، و هستیم! به نزدیک‌ترین انسان در اطرافتان نگاه کنید! خواهش می‌کنم یک لحظه از خواندن این متن، دست بردارید و به یک انسان نگاه کنید! او برادر شماست! نه تنها هم_خون، بلکه و شماست! همان که شما ، ! ، به ما می‌گوید: ◀️ برای ، طالب جاودانگی هستی! درست است! باید باشی! نمی‌خواهی از بین بروی! نمی‌خواهی کم بشوی! همه درست است! باید به دنبال شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى برای باشی! اما... اما را درست بشناس! تو ماهیتی محدود و تنگ و نافی دیگران، نیستی! تو هست‌ای! و اگر هر را نفی کنی، خودت را در چهره‌ای دیگری، نفی کرده‌ای! از نفی ماهیتت، نترس! تو در این تُنگِ تَنگ، محدود نیستی!
FaMo_14_990727.3gpp
23.36M
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۱۴ ◀️ مقدمه‌ای بر مباحث ادراک ◀️ درس ۱۲: دو اشکال وجود ذهنی
FaMo_15_990804.3gpp
19.21M
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۱۵ ◀️ درس ۱۲: گشتی دیگر در وجود ذهنی
FaMo_16_990811.3gpp
21.98M
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۱۶ ◀️ درس ۱۳: روند دستیابی به معقولات (:کلی) ◀️ درس ۱۳: تمایز بین دو دسته از معقولات
خلقم کردی؛ و نام خلافت خودت را، همراهم کردی... اما از کدام نگاه، و با کدام دستت، مرا خلق کردی؟ می‌دانم! با نام تو، قرآن آموختنی شد! و مرا با آن آفریدی! الرَّحْمنُ؛ عَلَّمَ الْقُرْآنَ (الرحمن: ۱ و ۲) و به و تو، همه در حال تسبیح تو هستیم؛ سَبَّحَ لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (حدید: ١) اما با کدامین نام، و را آغاز کردی؟ وَ إِذْ قَالَ * رَبُّكَ * لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿حجر: ۲۸) وَ إِذْ قَالَ * رَبُّكَ * لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ... (بقره: ۳۰) خلقت و خلافت را، با نام *رب* و پروردگاری‌ام آغاز کردم! اما نه ربوبیت هر مخلوقی! انسان را آفریدم، و خلافتی در زمین قرار دادم، به نامِ نامی *ربِ تو* .... ای * _محمد_ * در نگاه به تو، و پرورش تو بودم، که با دو دستم، دست در گل آدم زدم... گلِ گندیده‌ای ساختم، و آن را آراستم، تا آماده‌ی روحی از من شود... تا ربِ تو باشم! *ای محمد...* میلاد آغاز خلقت، و خاتم نبوت، بر همگان مبارک...
FaMo_17_990818.3gpp
22.16M
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۱۷ ◀️ نکاتی دیگر درباره کلی، و معقول ثانی در درس ۱۳ ◀️ درس ۱۴
با عرض پوزش؛ این هفته چندتا امتحان و ... دارم؛ إن شاء الله، فایل بعدی، یک‌شنبه هفته‌ی آینده ارسال می‌شود.
13700631 - سخنرانی راهبردی در ابتدای درس خارج.docx
43.6K
از تمامی طلاب محترم، که دغدغه ی زندگی طلبگی خود را دارند، و شخصیت امام خامنه ای را، شخصیتی آگاه و ره بر، می دانند، ملتمسانه خواهشمندم، این متن را مطالعه بفرمایند...
FaMo_18_990902.3gpp
18.95M
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۱۸ ◀️ درس ۱۵: نسبت عالم و معلوم، در علمِ «من_به_من»
ترجمه‌ی صفحه‌ای از رساله‌ی فلسفی منطقی که در صوت جلسه ۱۸ به آن اشاره شد.
FaMo_19_990909.3gpp
16.02M
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۱۹ ◀️ درس ۱۵: نسبت عالم و معلوم، در علمِ «من_به_غیر»
برای گفتگو و طرح سوال و جواب، لطفاً عضو این گروه بشید، تا بتونیم بهتر با هم صحبت کنیم: https://eitaa.com/joinchat/3920363602G8d6e2b0f87
وبلاگی منسوب به شهید فخری زاده: http://www.mfakhrizadeh.blogfa.com
FaMo_20_990916_1.3gpp
19.02M
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۲۰ ، فایل ۱ ◀️ درس ۱۶: نکاتی درباره‌ی ملاک صدق و کذب قضایا
FaMo_20_990916_2.3gpp
3.93M
جلسه ۲۰ ، فایل ۲
( Plotinus ؛ Πλωτῖνος ) متولد سال ۲۰۴ یا ۲۰۵ میلادی در لیکوپولیس مصر، و از مهمترین فیلسوفان در کل تاریخ فلسفه است، و بسیاری از فیلسوفان، دانسته یا نادانسته، متاثر از افکار او هستند؛ شاید بتوان گفت، نهضت نوافلاطونی، بدون او، رونق نمی‌گرفت. ملاصدرا نیز، به واسطه‌ی کتاب اثولوجیا، از مباحث او بهره برده است. آثار او به زبان یونانی است؛ متن ذیل، ترجمه‌ی عربی و انگلیسیِ عبارتی از آثار او، درباره‌ی اتحاد مدرِک و مدرَک (اتحاد عالم و معلوم) است:
انئاد پنجم، رساله هشتم، انتهای بخش ۱۰
ترجمه عربی: لكنّ‌ الذين لا يشاهدونه بكامله يتقيّدون بإدراك الحسن فقط‍‌. أمّا الذين تمدّد فيهم هذا الكوثر من طرف إلى طرف،و كأنّه ملأهم و أسكرهم،فلا يتيسّر لهم أن يبقوا على حال المشاهدة آنذاك،ما دام الحسن مستوليا على النّفس كلّها. و الواقع هو أنّا لسنا هنا أمام شيء مرئيّ‌ من الخارج يراه الرائي من الخارج أيضا. بل إنّ‌ صاحب البصر الحديد يكون ، في ذاته، على المرئيّ‌ عند ذاك؛ فالمرئيّ‌ بين يديه حقّا، و لكنّه يجهل هو، غالب الأحيان أنّه قابض على المرئيّ‌،فينظر إليه كأنّه يظهر له من الخارج.و لا غرو،فإنّه ينظر إليه على أنّه شيء مرئيّ‌،فضلا على أنّه يريد أن ينظر إليه أيضا.و مهما نظرنا إليه على أنّه شيء مشاهد،ألفيناه خارجا عنّا.و لكنّ‌ الوجه هنا هو أن ننزل إلى المرئيّ‌ ،و أن نظر إليه على أنّه هو و نحن شيء ، و أن ننظر إليه على أنّه ما نحن عليه في ذواتنا. مثل ذلك مثل من إذا أصبح في قبضة إله استولى عليه،كفويبوس مثلا أو إحدى ربّات الشّعر،أنزل في ذاته مشاهدته للإله،إن كان بوسعه أن يشاهد في ذاته إلها. ترجمه فارسی: آنان که زیبایی را به طور کامل، نمی‌توانند ببینند، تنها نمودی از آن به چنگ می‌آورد. ولی دیگران که از آن نکتار مست می‌شوند، و زیبایی سراپای روحشان را فرا می‌گیرد، دیگر تماشاگر نیستند! و واقعیت این است که چنان نیست که [در «دیدن» نیز] «دیده شده» در جایی بیرون از تماشاگر باشد! و در این سو، خودِ تماشاگر! بلکه کسی که با چشم تیزبین می‌نگرد آنچه را که می بیند دارد، هرچند نمی‌داند که آن را دارد، و آن را چنان می‌نگرند که گویی آنچه می‌بیند در بیرون از اوست؛ ولی او به عنوان چیزی خارج از خود به اشیاء می‌نگرد، چیزی که می‌خواهد ببیند! پس عجیب نیست که [به اشتباه] آن‌ها را خارج از خود در نظر بگیرد! حال آنکه باید در آن‌ها به عنوان چیزی که هستند، بنگرد، به نحوی که ما و آن‌ها، هستیم؛ و دیده شده‌ها، در ذات ما هستند؛ همان گونه که مجذوبان خدا اگر نیروی کافی داشته باشند، خدا را در درون خود می‌بیند.
انئاد پنجم، رساله هشتم، بخشی از ۱۱
ترجمه عربی: و لعمري،كيف يكون المرء في الحسن ما لم يشاهده‌؟ و إن شاهدته على أنّك أنت شيء و هو شيء آخر، شاهدت منه الحسن و لمّا تحلّ‌ فيه. أمّا إذا صرت أنت بذاتك الحسن بذاته، فإنّك حينئذ قائم في الحسن حقّا. فإن كان إبصارك إبصار شيء خارج،وجب في إبصارك الاّ يقع،أو إن وقع،فبحيث تكون أنت و المبصر . و الأمر هنا مثلما هو بين و تعقّب الذات، مع العلم بأنّ‌ في الاجتهاد البالغ في تعقّب الذات إقصاء بالذات عن الذات. ترجمه فارسی: چگونه ممکن است کسی در زیبایی باشد وقتی آن را نمی‌بیند؟ تا هنگامی که زیبایی را به عنوان «دیگری» می‌نگرد در زیبایی نیست! ولی همین که ذاتِ خودش، همان ذاتِ زیبایی شد، به معنی واقعی در زیبایی است؛ اگر که دیده متوجه چیزی بیرونی می‌بود، «دیدن» محقق نمی‌شد! وقتی دیدن محقق می‌شود که «تو» با «آنچه دیده می‌شود» باشد! و عین آن باشی! و آنچه در اینجا [:دیدن] رخ می‌دهد، همانند یافتنِ خویش، و شدن به خویش است؛ و در عین حال آدمی باید به هوش باشد که به سبب اشتیاقی بیش از اندازه به آگاه شدن، از خود خویش دور نگردد.
FaMo_21_990923.3gpp
16.15M
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۲۱ ◀️ درس ۱۷: ضرورت و امکان و معانی آن‌ها
FaMo_22_990930.3gpp
24.03M
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۲۲ ◀️ درس ۱۸: امکان استعدادی، و استعداد؛ و نسبتش با امکان ذاتی
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📸 اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر آیت‌الله مصباح یزدی 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز با حضور در کنار پیکر آیت‌الله مصباح یزدی، ضمن قرائت نماز و فاتحه با آن برادر قدیمی و حکیم مجاهد وداع کردند. ۹۹/۱۰/۱۳ 💻 @Khamenei_ir
سرفرازِ سرفرود (در جستجویِ سرباز سلیمانی) 🔽