eitaa logo
آشنایی با حکمت
81 دنبال‌کننده
124 عکس
14 ویدیو
116 فایل
فایل دوره‌های قدیمی کانال را می‌توانید از آرشیو تلگرام دریافت کنید: https://t.me/PhilosophyStart ارتباط با من : @samanmasoomi
مشاهده در ایتا
دانلود
3⃣ در ادامه‌ی حدیث، چنین آمده: وَ مِنَ الْعُلَمَاء: 🔥ِ مَنْ یَرَی أَنْ یَضَعَ الْعِلْمَ عِنْدَ ذَوِی الثَّرْوَةِ وَ الشَّرَفِ 🔥 وَ لَا یَرَی لَهُ فِی الْمَسَاکِینِ وَضْعاً فَذَاکَ فِی الدَّرْکِ الثَّالِثِ مِنَ النَّارِ پاره‌ای از علماء: 🔥 چنین می‌پندارند که علم را به ثروتمندان و اشراف باید آموخت! 🔥 و مساکین را اهلِ علم نمی‌دانند! اینها در طبقه سوم دوزخند. هر کسی دانش و علمی دارد؛ اما باید دید دوست دارد این علم را در اختیار چه کسی قرار دهد؟ آیا اگر بزرگان و یا افراد باکلاس از من طلب علم کنند، با روی بازتری به آن‌های پاسخ می‌دهم؟ آیا اگر فردی فقیر و بی‌کلاس، از من بخواهد علمم را در اختیارش قرار دهم، نمی‌پذیرم، یا با کراهت قبول می‌کنم؟ تا به حال در کنار بی‌چیزان، که طبیعتا پول کافی ندارند که لباس شیک بپوشند، و یا عادت به تر و تمیز بودن ندارند، نشسته‌اید؟ نکند ناخودآگاه، کمی خود را جمع کرده باشید؟ کدام را با تمایل بیشتری می‌پذیرید: «رییس اداره‌ای و یا ارگانی مشهور، از شما بخواهد کلاس عقاید برای کارکنانش بگذارید» یا «یک مسجد در محله‌ای فقیر از شما همان کلاس را طلب کند»؟ دوست دارید برای تدریس، به روستاها دعوت شوید، و یا به کشورهای خارجی؟ بین خودمان می‌ماند! الان دو بلیت به شما بدهم، یکی به دانشگاه اسلام شناسی آلمان، و دیگری به مسجد حضرت رقیه در زینبیه، کدام را دوست دارید؟ اگر به فقرا درس بدهید، آیا احساس نمی‌کنید که تلف شده‌اید و کار بی‌حاصل کرده‌اید؟ آیا احساس نمی‌کنید که بهتر است که برای افراد شریف‌تری، تدریس کنید؟ حیف شما نیست؟!؟! در این روایت بیان می‌شود که به عالمانی که «مساکین و افراد بی‌کلاس را اهل علم و شایسته‌ی علم نمی‌دانند» باید به چشم تردید نگریست! این علما، در درک سوم جهنم هستند.
4⃣ در ادامه‌ی حدیث، چنین آمده: وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ: 🔥 مَنْ یَذْهَبُ فِی عِلْمِهِ مَذْهَبَ الْجَبَابِرَةِ وَ السَّلَاطِینِ : ❌ فَإِنْ رُدَّ عَلَیْهِ شَیْ ءٌ مِنْ قَوْلِهِ ❌ أَوْ قُصِّرَ فِی شَیْ ءٍ مِنْ أَمْرِهِ 😡 غَضِبَ فَذَاکَ فِی الدَّرْکِ الرَّابِعِ مِنَ النَّارِ و پاره‌ای از علما: 🔥 در اسلوب علمی‌شان، جبار و پادشاه‌منش هستند: ❌ اگر گفته‌ای از آن‌ها نقد شود ❌ یا در دستوری که می‌دهند، کوتاهی شود 😡غضب می‌کنند اینها در طبقه چهارم دوزخند شاید ما فکر کنیم که پادشاهی و فرعونی، مال اشخاصی خاص در تاریخ بوده! اما کمتر گروهی هستند که از جباری و خوی پادشاهی، دور باشند؛ به خصوص عالمان! عالم به دلیل علمش، برتری و سلطه پیدا می‌کند؛ و دیگران به دلیل همین علم، او را محترم شمرده و در برابرش خضوع می‌کنند؛ و همین قدرت، او را مستعد خوی سلاطین و جباران می‌کند. خوی شاهی و جباری این است که در برابر معترض، غضب کنیم! یا اگر به کسی امری بکنیم، و به آن عمل نشود، باز با تندی و برخورد کنیم. غضب‌های گذشته را مرور کنید! عالمانی که این خوی جباری را دارند، در درک چهارم از جهنم هستند.
۱۳۸۷/۰۲/۱۲ بخشی از بیانات امام خامنه‌ای در دیدار معلمان استان فارس: ...یک نکته‌ی دیگری در اینجا وجود دارد که آن هم باز جنبه‌ی ارزشی دارد. این را هم من عرض بکنم - این دیگر خطاب به شما معلمین است - که از نظر اسلام همانطور که احترام دارد و باید تکریم شود، هم باید تکریم شود ؛ شاگرد را هم باید تکریم کرد. به شاگرد اهانت نباید کرد. این یک جنبه‌ی پرورشی بسیار عمیقی دارد. اینجا هم یک روایتی است که اینطور نقل شده: «تواضعوا لمن تعلّمون منه و تواضعوا لمن تعلّمونه»؛ از کسی که فرامیگیرید، تواضع کنید و کسی هم که از شما فرا میگیرد، تواضع کنید. «و لا تکونوا جبابرة العلماء». دو نوع است: ، . جبار علمی نباشید؛ جباران عالِم نباشید؛ مثل فرعون. بنده اینجور استادی را در یکی از دانشگاه‌های کشور، سالها پیش، شاید چهل سال، چهل و پنج سال قبل دیده بودم که جوری با شاگردهایش حرف میزد و تعلیم میداد و برخورد میکرد، که برخوردش فرعونی بود، نه برخورد پدر با فرزند. معلم ممکن است درشتی هم بکند، اما درشتی غیر از تحقیر است؛ غیر از اهانت است. شاگرد را باید تکریم کرد. شما هر کدامی یقیناً تجربه‌های زیادی دارید از شاگردانی که شما تکریمشان کرده‌اید و این کار جواب داده است...
5⃣ در ادامه‌ی حدیث، چنین آمده: وَ مِنَ الْعُلَمَاءِ: 🔥 مَنْ یَطْلُبُ أَحَادِیثَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَی لِیُغْزِرَ بِهِ وَ یُکْثِرَ بِهِ حَدِیثَهُ فَذَاکَ فِی الدَّرْکِ الْخَامِسِ مِنَ النَّارِ و پاره‌ای از علماء: 🔥 به دنبال سخنان یهود و نصارا می‌روند، تا سخنان و حرفای زیادی داشته باشند اینها در طبقه پنجم از دوزخند این بخشِ حدیث، به یکی دیگر از و اشاره می‌کند که در بین علما، گاهی دیده می‌شود؛ هدف و تمایلی که اثر علم را از بین برده و عالم را راهی جهنم کرده است. آن هدف و تمایل، در پیگیری و طلب سخنان یهود و نصارا، نمود یافته؛ اما اصل آن تمایل چیست؟ و چرا نمودش در پیگیری سخنان یهود و نصارا می‌باشد؟ تمایل اصلی، سخن است! آن عالم می‌خواهد حرف داشته باشد! و چون تکثّرش مهم است، و نه حق بودنش، به هر جایی چنگ می‌زند؛ بلکه یهود و نصارا، منابع خوبی برای او هستند! چون در طی این چند هزار سال، آنقدر مساله‌ی حل نشده داشته‌اند، و آنقدر نظرات مختلف و کتب متنوع نوشته‌اند، که حتی بعضی تازه در قرن اخیر، به انگلیسی هم ترجمه شده!! مسأله این است که علم را: ✅ گاهی برای می‌خواهیم، و این که سپس به آن حق، کنیم. ⛔️ ولی گاهی برای این می‌خواهیم که علم‌مان شود. اگر تکثر علم مهم باشد، به هر جایی چنگ می‌زنیم و علم‌مان، ثمری برایمان نخواهد داشت! تا به حال به این نتیجه رسیده‌اید که این علم، و یا این کتاب، غلط است، ولی باز هم برای آن وقت گذاشته باشید؟ یا حتی حق است، ولی فعلا در سلوک من، وقت علم و کار دیگری است، یا وظیفه‌ی مهم‌تری بر دوش من است، اما باز دلمان ما را به سوی آن علم برده! به انواع بهانه‌ها: چون درسم است! چون مشهور است! چون همه می‌خوانند و اگر من نخوانم اعتبارم کم می‌شود! چون جذاب است! چون ... عالمی که به دنبال کثرت علم باشد، در طبقه پنجم جهنم است.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۴۸ ◀️ درس ۴۸: عوالم کلی وجود ◀️ درس ۴۹: قضا و قدر
در کتاب «التوحید» جناب صدوق، باب دوم، در بخشی از حدیث ۱۸ چنین آمده که فتح بن یزید جرجانی، در گفتگو با امام موسی کاظم می‌گوید: ...قُلْتُ: إِنَّ عِیسَی خَلَقَ مِنَ الطِّینِ طَیْراً- دَلِیلًا عَلَی نُبُوَّتِهِ وَ السَّامِرِیَّ خَلَقَ عِجْلًا جَسَداً لِنَقْضِ نُبُوَّةِ مُوسَی ع وَ شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ کَذَلِکَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعَجَبُ! فَقَالَ: وَیْحَکَ یَا فَتْحُ إِنَّ لِلَّهِ إِرَادَتَیْنِ وَ مَشِیَّتَیْنِ إِرَادَةَ حَتْمٍ وَ إِرَادَةَ عَزْمٍ؛ یَنْهَی وَ هُوَ یَشَاءُ وَ یَأْمُرُ وَ هُوَ لَا یَشَاءُ أَ وَ مَا رَأَیْتَ أَنَّهُ نَهَی آدَمَ وَ زَوْجَتَهُ عَنْ أَنْ یَأْکُلَا مِنَ الشَّجَرَةِ وَ هُوَ شَاءَ ذَلِکَ وَ لَوْ لَمْ یَشَأْ لَمْ یَأْکُلَا وَ لَوْ أَکَلَا لَغَلَبَتْ مَشِیَّتُهُمَا مَشِیَّةَ اللَّهِ وَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ بِذَبْحِ ابْنِهِ إِسْمَاعِیلَ ع وَ شَاءَ أَنْ لَا یَذْبَحَهُ وَ لَوْ لَمْ یَشَأْ أَنْ لَا یَذْبَحَهُ لَغَلَبَتْ مَشِیَّةُ إِبْرَاهِیمَ مَشِیَّةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْتُ فَرَّجْتَ عَنِّی فَرَّجَ اللَّهُ عَنْکَ ... ...عرض کردم که: عیسی از گِل، مرغی را آفرید که دلیل بر پیغمبریش باشد و سامری گوساله ای را آفرید که تنی باشد از برای نقض و شکست پیغمبری موسی صلی الله علیه و خدا خواست که آن همچنین باشد؛ بدرستی که این عجیب است که امری از این عجیب تر نباشد! حضرت فرمود که: وای بر تو [یا رحمت بر تو باد] ای فتح! بدرستی که خدا را دو اراده و دو مشیت است یکی اراده حتمی و دیگری اراده عزمی؛ گاهی نهی و منع از چیزی میفرماید و حال آنکه میخواهد که بعمل آید؛ و گاهی بچیزی امر میفرماید و نمیخواهد که بعمل آید. آیا ندیدی و ندانستی که آن جناب آدم و زن او را نهی فرمود که از آن درخت معهود بخورند و خدا آن را خواسته بود و اگر نمیخواست نمیخوردند، و اگر میخوردند مشیت و خواست ایشان بر خواست خدای تعالی غالب شده بود؛ و ابراهیم را به سربریدن فرزندش اسماعیل علیهما السلام امر فرمود و میخواست که او را سر نبرد و اگر نمیخواست که او را سر نبرد خواست ابراهیم بر خواست خدای عز و جل غالب گردیده بود. عرض کردم که اندوه مرا بردی خدا اندوه تو را ببرد آنچه فرمودی درست است و فهمیدم...
6⃣ در ادامه‌ی حدیث، چنین آمده: وَ مِنَ الْعُلَمَاء: 🔥ِ مَنْ یَضَعُ نَفْسَهُ لِلْفُتْیَا وَ یَقُولُ «سَلُونِی!» وَ لَعَلَّهُ لَا یُصِیبُ حَرْفاً وَاحِداً 📌 وَ اللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُتَکَلِّفِینَ فَذَاکَ فِی الدَّرْکِ السَّادِسِ مِنَ النَّارِ و پاره‌ای از علماء: 🔥 خود را مرجع قرار می‌دهند، و می‌گویند «از ما بپرسید!» با اینکه شاید یک کلمه درست دریافت نکرده‌اند! 📌خدا به‌خودبندی را دوست ندارد! اینها در طبقه ششم دوزخند دوست داریم از ما بپرسند! گاهی تازه از سر کلاس خارج شده‌ایم، ولی دوست داریم همین الان کسی از ما سوالی درباره‌ی آنچه آموخته‌ایم، بپرسد.😍 طبیعتا مانده تا مطلب برای ما جا بیفتد، ولی بی‌محابا دل به دریا زده و مرجع حل مشکلات و پاسخ به سوالات می‌شویم!! گاهی تنها در حد آشنایی، با موضوعی آشنا شده‌ایم، ولی سریع می‌خواهیم در مسند استادی بنشینیم. گویا به زور و با تکلّف، می‌خواهیم «عالم بودن» را به خودمان ببندیم! اما این جز دروغ نیست! مسند فتوا و پاسخ دادن به پرسش، جایگاه کمی نیست؛ ولی لذت پاسخ به سوالات مردم نیز، کم نیست! لذت این که بپرسند و از محضرمان بهره ببرند😇 برای همین، به زور می‌خواهیم این مسند را به خودمان ببندیم! ولی خداوند، را دوست ندارد... این عالمان، در درک ششم جهنم هستند.
الهی! اگر کودکان سرگرم بازی اند، مگر کلان سالان در چه کارند؟! الهی! شکرت که پیر ناشده استغفار کردم، که استغفارِ پیر، استهزا را ماند! الهی! آن که تو را دوست دارد، چگونه با خلقت مهربان نیست؟ الهی! وای بر من اگر دلی از من برنجد! الهی! چه رسوایی از این بیشتر که گدا از گدایان، گدایی کند؟! «الهی نامه» علامه حسن زاده آملی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۴۹ ◀️ درس ۵۰: شرور و رنج‌ها 🤯😈🔥😤😔😖😩😡🤕👹😣😞😫😢😩😭😠🤬😱🗡⚔⚰🚬💣
! دوره‌ی هم، به پایان رسید؛ التماس دعا ❤️🤲 موفق باشید👋
: فی الکافی: عَلِيُّ‌ بْنُ‌ إِبْرَاهِيمَ‌، عَنْ‌ أَبِيهِ‌ ، عَنِ‌ ابْنِ‌ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ‌ حَمَّادٍ : عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللّٰهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌، قَالَ‌: «مَا مِنْ‌ قَلْبٍ‌ إِلَّا وَ لَهُ‌ أُذُنَانِ‌، عَلىٰ‌ إِحْدَاهُمَا مَلَكٌ‌ مُرْشِدٌ، وَ عَلَى الْأُخْرىٰ‌ شَيْطَانٌ‌ مُفْتِنٌ‌ ، هٰذَا يَأْمُرُهُ‌، وَ هٰذَا يَزْجُرُهُ‌، الشَّيْطَانُ‌ يَأْمُرُهُ‌ بِالْمَعَاصِي، وَ الْمَلَكُ‌ يَزْجُرُهُ‌ عَنْهَا، وَ هُوَ قَوْلُ‌ اللّٰهِ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌: «عَنِ‌ الْيَمِينِ‌ وَ عَنِ‌ الشِّمٰالِ‌ قَعِيدٌ مٰا يَلْفِظُ‍‌ مِنْ‌ قَوْلٍ‌ إِلاّٰ لَدَيْهِ‌ رَقِيبٌ‌ عَتِيدٌ» (ق:18) ». در کتاب کافی به سندشان از امام صادق نقل شده که فرمودند: قلبى نيست جز آنكه دو گوش دارد، بر سر يكى از آن دو، فرشته‌ايست ، و بر سر ديگرى شيطانيست ؛ ابن فرمانش دهد و آن بازش دارد. شيطان بگناهان فرمانش دهد، و فرشته از آنها بازش دارد، و اين است كه خداى عز و جل فرمايد:«در جانب راست و چپ نشسته‌ايست، بگفته‌ئى زبان نگشايد، جز آنكه نزدش رقيب و عتيد حاضرند». بحث سند: اصلا از من انتظار نداشته باشید بحث سندی خوبی بکنم! چراکه بلد نیستم! ولی اجمالا تمام افرادی که در سند این روایت آمده، از افراد موثق شیعه هستند، بلکه بعضی از بزرگان معروف هستند؛ همچنین این حدیث و چند حدیث دیگر با محتوای شبیه، در باب «أَنَّ لِلْقَلْبِ أُذُنَيْنِ يَنْفُثُ فِيهِمَا اَلْمَلَكُ وَ اَلشَّيْطَانُ» کافی آمده است، که موید صحت این حدیث است. خلاصه اوضاع سندی، خیلی خوبه! http://noo.rs/tSFeS
: فی الکافی: عَلِيُّ‌ بْنُ‌ إِبْرَاهِيمَ‌، عَنْ‌ أَبِيهِ‌، عَنِ‌ ابْنِ‌ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ‌ جَعْفَرِ بْنِ‌ عُثْمَانَ‌، عَنْ‌ سَمَاعَةَ‌ ، عَنْ‌ أَبِي بَصِيرٍ وَ غَيْرِهِ‌، قَالَ‌: قَالَ‌ أَبُو عَبْدِ اللّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ : «إِنَّ‌ الْقَلْبَ‌ لَيَكُونُ‌ السَّاعَةَ‌ مِنَ‌ اللَّيْلِ‌ وَ النَّهَارِ مَا فِيهِ‌ كُفْرٌ وَ لَا إِيمَانٌ‌ كَالثَّوْبِ‌ الْخَلَقِ‌» قَالَ‌ : ثُمَّ‌ قَالَ‌ لِي: «أَ مَا تَجِدُ ذلِكَ‌ مِنْ‌ نَفْسِكَ‌؟» قَالَ‌: «ثُمَّ‌ تَكُونُ‌ النُّكْتَةُ‌ مِنَ‌ اللّهِ‌ فِي الْقَلْبِ‌ بِمَا شَاءَ مِنْ‌ كُفْرٍ وَ إِيمَانٍ‌». در کتاب کافی نقل شده که ابو بصیر و دیگران گویند: امام صادق علیه السّلام فرمود: همانا ساعتی از شب و روز بر دل بگذرد که همچون لباس کهنه، نه کفر در آن است و نه ایمان! راوی گوید: سپس حضرت به من فرمود: آیا تو چنین چیزی را در خودت نیافتی؟ سپس حضرت فرمودند: سپس از طرف خدا است که هرطور بخواهد نقطه‌ای به دل زند، کفر باشد یا ایمان. بحث سند: سند خیلی خوبه! حاشیه: تا حالا این حالی نشدیم؟ یا شاید اصلا حواسمون به قلبمون نیست؟ چقدر متوجه و پیگیر حال قلبمون هستیم؟ حال که قلب این چنین تحولاتی داره، چه کنیم تا بعد از خالی شدن قلب، خدا، ایمان را در دل ما قرار بده؟ http://noo.rs/JRxp0
3⃣ فی الکافی: مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَحْيى‌، عَنِ‌ الْعَمْرَكِيِّ‌ بْنِ‌ عَلِيٍّ‌ ، عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ جَعْفَرٍ : عَنْ‌ أَبِي الْحَسَنِ‌ مُوسى‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌، قَالَ‌: «إِنَّ‌ اللّهَ‌ خَلَقَ‌ قُلُوبَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌ مَطْوِيَّةً‌ مُبْهَمَةً‌ عَلَى الْإِيمَانِ‌ ؛ فَإِذَا أَرَادَ اسْتِنَارَةَ‌ مَا فِيهَا نَضَحَهَا بِالْحِكْمَةِ‌ ، وَ زَرَعَهَا بِالْعِلْمِ‌ ، وَ زَارِعُهَا وَ الْقَيِّمُ‌ عَلَيْهَا رَبُّ‌ الْعَالَمِينَ‌ ». در کتاب کافی،‌ نقل شده که امام موسی بن جعفر علیه السّلام فرمود: به راستی خداوند دل‌های مؤمنان را پیچیده و دربسته به ایمان آفرید، پس هرگاه بخواهد آنچه در آن است بدرخشد، با حکمت آبیارش کند و تخم علم در آن بیفشاند و پروردگار جهانیان، کشت کار و سرپرست آن است. سند: افراد ذکر شده در سند، همه از نظر علمای رجال، موثق هستند. ولی یک ابهامی دارم که چطور الْعَمْرَكِيِّ‌ بْنِ‌ عَلِيٍّ‌ که از اصحاب امام حسن عسکری است، از عَلِيِّ‌ بْنِ‌ جَعْفَرٍ که از اصحاب امام رضا و امام صادق است، نقل کرده؟ شاید بین این دو نفر، کسی بوده که در سند، جا افتاده! در کل سند خوبه! حاشیه: بتوان از این حدیث، این نتایج را گرفت: ۱) ایمان مربوط به قلب است! در جای دیگری از وجودمان، دنبالش نگردیم! ۲) ایمان، یه جایی اون پشتا، مخفی است! دم دستی و جلوی چشم نیست! پس اگر احساس می‌کنیم که ایمان را راحت تشخیص می‌دیم، یه جای کار می‌لنگه! چه در خود، و چه در دیگری! ۳) با توجه به این حدیث، شاید بشه گفت، منظور از حدیث اول که گفتند «در اوقاتی، قلب از ایمان و کفر، خالی می‌شه» اینه که ایمان، اون پشت مشتآ، مخفی می‌شه. ولی در هر حال، نسبت این دو روایت، باز نیاز به فکر و تامل داره! آیا همیشه ایمانی در اون پشت‌ها هست، یا اصلا فقط قلب مومن، این حالیه که همیشه یه ایمانی اون پشتآ داره، ولی دیگران، ایمانشون میاد و می‌ره؟ به نظر باید هم به قلب خودمون هی نگاه کنیم،‌ و‌ هم به دیگر آیات و روایات! ۳) روشن شدن و آشکار شدن ایمان، به دست خداست. یعنی حتی مومن هم، به خودی خود، ایمانش آشکار نمی‌شه. ۴) تهش هم که ایمان روشن می‌شه، خودش را با چیز دیگری نشون می‌ده! تخم علم درش می‌کارند و با حکمت اون تخم را آب می‌دند! اگر ایمانی باشه، این تخم، رشد می‌کنه! پس شکوفایی علمی، ایمان نیست! ایمانی ویژگی مخفی قلبی است که تخم علم را که درش بکاری و با حکمت آبش بدی، درختی ازش در میاد! ۵) پس اگر قلبی ایمان داشت، در زمان مناسب، علم و حکمت، درش جای می‌گیره! اما آیا می‌شود «کسی را با علم و حکمت، مومن کرد»؟ شاید ظاهر حدیث این باشه که: نمی‌شه! بلکه بالعکس «با ایمان، علم به ثمر می‌رسه!» پس آیا اصلا می‌شود کسی را مومن کرد؟ نمی‌دونم! اما ایمان مومن را، با علم و حکمت، می‌شه آشکار کرد. به اذن خدا. http://noo.rs/iJ5TK
4⃣ فی الکافی: محمّد بن یحیی، عن أحمد بن محمّد، عن محمّد بن سنان، عن الحسین بن المختار، عن أبی بصیر، عن أبی عبد اللّه علیه السّلام قال: إنّ القلب لیترجّج فیما بین الصّدر و الحنجرة حتّی یعقد علی الإیمان، فإذا عقد علی الإیمان قرّ و ذلک قول اللّه عزّ و جلّ: «و من یؤمن باللّه یهد قلبه. » در کافی نقل شده که امام صادق علیه السّلام فرمود: همانا قلب، میان سینه و گلوگاه در نوسان است تا اینکه به ایمان بسته شود، پس هرگاه به ایمان گره خورد، قرار گیرد و این است فرمایش خداوند بزرگ و گرامی: «و کسی که به خدا بگرود، قلبش را هدایت کند» سند: در مورد بعضی از افراد سند، اختلافی هست، ولی می‌گن در کل خوبه! آیه کامل: مَآ أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (تغابن: ١١) هیچ مصیبتی جز به اذن خدا نرسد، و هر كه به خدا ایمان آورد، قلب وی را هدایت كند، و خدا به هر چیزی داناست‌. حاشیه: احکام و قواعدی کلی را بلدیم! ولی چگونه آن قواعد را، بر مصادیق جزیی، تطبیق دهیم؟ خود قواعد را، پیش از این که بیابیم، چطور به شویشان گرایش پیدا کنیم؟ ما همه‌ی قواعد را نمی‌دانیم! پس چگونه پیش از یافتن همه‌ی قواعد، بدانیم چه کنیم؟ قلب در هر واقعه‌ی جزئی، جهت گیری خاصی دارد! مدتی قلب‌تان را رصد کنید! به سویی می‌گرود و از جایی دوری می‌کند! ما قوه‌ی شناختی با این قدرت را، بالکل فراموش کرده‌ایم! اما قلب ممکن است مرض داشته باشد! چه کنیم که قلب ما، مسیر درستی را نشانمان دهد؟ http://noo.rs/lV5yv
5⃣ فی الکافی: عِدَّةٌ‌ مِنْ‌ أَصْحَابِنَا، عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ خَالِدٍ، عَنِ‌ ابْنِ‌ فَضَّالٍ‌، عَنْ‌ أَبِي جَمِيلَةَ‌ ، عَنْ‌ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ‌: عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌، قَالَ‌: إِنَّ‌ الْقَلْبَ‌ لَيَتَجَلْجَلُ‌ فِي الْجَوْفِ‌ يَطْلُبُ‌ الْحَقَّ‌؛ فَإِذَا أَصَابَهُ‌ اطْمَأَنَّ‌ وَ قَرَّ. ثُمَّ‌ تَلَا أَبُو عَبْدِ اللّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ هذِهِ‌ الْآيَةَ‌: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَآءِ [كَذَٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ] » (انعام: ١٢٥) در کتاب کافی، نقل شده که: امام صادق علیه السّلام فرمود: به راستی قلب در درون انسان پریشان و لرزان است و را می‌جوید، پس هرگاه بدان رسد، آرامش یابد و قرار گیرد؛ سپس حضرت این آیه را خواند: «پس هر كه را خدا بخواهد هدایت كند، سینه‌اش را برای اسلام بگشاید ( ) و هر كه را بخواهد در گمراهی [وا] گذارد، سینه‌اش را تنگ و تنگ‌تر گرداند چنان كه گویی در آسمان بالا می‌رود. [خدا این چنین بر كسانی كه ایمان نمی‌آورند پلیدی می‌نهد.]» (انعام: ۱۲۵) سند: بغیر از ابی جمیله، که ابهام کمی دارد، باقی روات، خیلی عالی و موثق هستند؛ در کل سند، خوبه. حاشیه: شاید بتوان چنین استنباط کرد که: ۱) باید به حال سینه (صدر) که محل قلب است هم، توجه کرد. گاهی سعه صدر داریم که هر حقی را می‌پذیریم، و تسلیم آن می‌شویم، و شوق بیشترش را داریم. و گاهی حق بر ما سنگینی می‌کند و هی به در و دیوار می‌زنیم تا بگوییم «خیر! چنین حقی نیست!» در این حالت، همان تنگی سینه را در خود حس می‌کنیم. بلکه گاهی آنچنان حق بر ما سنگینی می‌کند که حتی می‌گوییم «اصلا کی به حق می‌تونه برسه!؟! کی گفته تو به حق رسیدی؟!» تا خودمون را راحت کنیم. ۲) هر چه تلاش کنیم که از حق دور شویم، و راه وصول را نبینیم، بیشتر در تنگنا و تزلزل قرار می‌گیرم. اگر حق را به قلب برسانیم، قلب آرام می‌گیرد. ۳) هدایت و عدم هدایت، همراه با و عدم حق‌گرایی است. اگر کسی حق‌گرا بود، و شرح صدر نسبت به حق داشت، هدایت پیدا می‌کند، وگرنه، کسی که خداوند به او شرح صدر ندهد و حق‌گرا نباشد، از هدایت الهی، محروم می‌شود. ۴) خداوند، شرح صدر و حق‌گرایی را از کسانی که ایمان نمی‌آورند، می‌گیرد، تا پلیدی بر آن‌ها نهاده شود. شرح صدر و حق‌گرایی یعنی تسلیم ای باشم. و چیزی را بر حق، ترجیح ندهم. http://noo.rs/BPkGy
6⃣ فی الکافی: مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَحْيى‌، عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ، عَنْ‌ ابْنِ‌ فَضَّالٍ‌، عَنْ‌ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ عُقْبَةَ‌ ، عَنْ‌ عُمَر : عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌، قَالَ‌: قَالَ‌ لَنَا ذَاتَ‌ يَوْمٍ‌ : ⛔️ تَجِدُ الرَّجُلَ‌ لَايُخْطِئُ‌ بِلَامٍ‌ وَ لَاوَاوٍ ، خَطِيباً، مِصْقَعاً، وَ لَقَلْبُهُ‌ أَشَدُّ ظُلْمَةً‌ مِنَ‌ اللَّيْلِ‌ الْمُظْلِمِ‌ ✳️ وَ تَجِدُ الرَّجُلَ‌ لَايَسْتَطِيعُ‌ يُعَبِّرُ عَمَّا فِي قَلْبِهِ‌ بِلِسَانِهِ‌ ، وَ قَلْبُهُ‌ يَزْهَرُ كَمَا يَزْهَرُ الْمِصْبَاحُ‌. در کتاب کافی به سند از عمرو نقل کرده که گوید: روزی امام صادق علیه السّلام به ما فرمود: ⛔️ [گاهی] مردی را بینی که در سخنوری در یک لام یا واو اشتباه نکند. سخنوری زبردست و شیوا است؛ در حالی که، به جد، قلبش از شبِ تاریک، تیره‌تر است. ✳️ و [گاهی] مردی را بینی که نتواند آنچه در قلب دارد به زبان آورد، در حالی که قلبش همچون چراغ، فروزان است. سند: بغیر از «عمر» که معلوم نیست چه کسی است؟ باقی روات، موثق هستند! بلکه در درجات بالای وثوق! عمر هم اگر عمر بن ابان کلبی باشد، موثق است. پس سند از جهت عمر، مجهول است، ولی در کل، بد نیست! حاشیه: وقتی مردی را می‌بینم، و به گفتگو با او می‌نشینیم، معمولا بیشتر به زبان و بیانش، توجه می‌کنیم. و صفای بیان را، نشانه‌ی صفای قلب می‌گیریم. در حالی که حضرت می‌فرمایند، هر قلب نورانی‌ای، زبانِ گویا ندارد! شاید قلب‌های سلیمی، در اطراف ما باشند، که بیانشان، واقعا پرت و پلا باشد! حال، اگر قرار است، با قلب‌های یکدیگر، روبرو شویم، راهش، نظاره به بیان یکدیگر نیست! پس چه کار باید کرد؟ تذکر: این روایت بهونه پرت و پلا گفتن نیست! فکر نکنید اگر پرت و پلا می‌گید، قلب‌تان، خیلی نورانیه!!!😉 همچنین این روایت، بهانه‌ی حمله کردن به بیان‌های شیوا نیست! حالا فکر نکنید هر کسی خوب و روان حرف می‌زنه، قلبش مشکل داره!!! http://noo.rs/FelYy
📖دوره معرفت نفس و روان شناسی 💡کتاب معرفت نفس علامه حسن زاده 🔰مزایای دوره : ▫️کاربردی، روان و کاملا همه فهم ▫️ دوره حکمت متعالیه برای ▫️اعطای مدرک رسمی و تخصصی ▫️ارتباط نزدیک با استاد دوره 📬 توضیحات دوره و مشاهده سرفصل: ▫️https://b2n.ir/d93973 🔔لینک ثبت نام آسان و سریع 💡https://zarinp.al/372240 🔘کانال مدرسه مجازی گام دوم : ▫️https://b2n.ir/m75777
8️⃣ فی الکافی: عِدَّةٌ‌ مِنْ‌ أَصْحَابِنَا، عَنْ‌ سَهْلِ‌ بْنِ‌ زِيَادٍ، عَنِ‌ ابْنِ‌ مَحْبُوبٍ‌ ، عَنْ‌ أَبِي حَمْزَةَ‌ الثُّمَالِيِّ‌ : عَنْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌، قَالَ‌: «الْقُلُوبُ‌ ثَلَاثَةٌ‌ : ◀️ قلْبٌ‌ مَنْكُوسٌ‌ لَايَعِي شَيْئاً مِنَ‌ الْخَيْرِ، وَ هُوَ قَلْبُ‌ الْكَافِرِ؛ ◀️ و قَلْبٌ‌ فِيهِ‌ نُكْتَةٌ‌ سَوْدَاءُ، فَالْخَيْرُ وَ الشَّرُّ فِيهِ‌ يَعْتَلِجَانِ‌ ، فَأَيُّهُمَا كَانَتْ‌ مِنْهُ‌ غَلَبَ‌ عَلَيْهِ‌؛ ◀️ و قَلْبٌ‌ مَفْتُوحٌ‌ ، فِيهِ‌ مَصَابِيحُ‌ تَزْهَرُ ، وَ لَايُطْفَأُ نُورُهُ‌ إِلىٰ‌ يَوْمِ‌ الْقِيَامَةِ‌ ، وَ هُوَ قَلْبُ‌ الْمُؤْمِنِ‌». در کتاب کافی از حضرت باقر عليه السّلام نقل شده كه فرمودند: قلب ها سه [گونه] اند: ◀️ قلب وارونه كه هيچ خير و خوبى در آن جا نكند و آن قلب كافر است، ◀️ و قلبی كه در آن نقطۀ سياهى است، و خوبى و بدى در آن با هم در كشمكش باشند، پس هر كدام از خودش [: خودِ آن قلب] باشد، بر آن ديگرى چيره گردد، ◀️ و قلبی است باز و گشاده كه در آن چراغهائى است فروزان، و نورش تا روز رستاخيز خاموش نگردد و آن قلب مؤمن است. سند: روات موثق هستند، بغیر از ابهامی که درباره‌ی سَهْلِ‌ بْنِ‌ زِيَادٍ است، زیرا ایشان را یک بار از قم اخراج کرده‌اند! ولی در کل بسیاری ایشان را معتبر می‌دانند؛ همچنین ابهام دیگر، اینه که سَهْلِ‌ بْنِ‌ زِيَادٍ، شاید اصلا‌ ابْنِ‌ مَحْبُوبٍ‌ را ندیده باشه! پس شاید واسطه‌ای در میان این دو نفر باشد که بیان نشده. در کل بدیش نیست. http://noo.rs/KtziY
🔟 فی الکافی: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ يَحْيَى اَلطَّوِيلِ صَاحِبِ اَلْمِنْقَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: حَسْبُ اَلْمُؤْمِنِ عِزّاً إِذَا رَأَى مُنْكَراً أَنْ يَعْلَمَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَلْبِهِ إِنْكَارَهُ. در کافی نقل شده که امام صادق عليه السّلام فرمود: براى عزّت مؤمن همين بس كه وقتى منكرى را مشاهده كرد، خداوند عزّ و جلّ‌ انكار قلبى او را بداند. سند: خُبس! فقط در بعضی از نسخه‌های کافی، به جای «عزا» «غیرا» آمده که از «غیرة» می‌باشد. حاشیه: ایمان چیست؟ مومن کیست؟ چرا مومن بودن، ارزشی بسیار مهم است؟ شاید بتوان از این روایت، چنین برداشت کرد: بعضی قلب‌ها، گاهی خواب هستند! هیچ واکنشی ندارند! و بعضی - که خداوند از من و شما دور بدارد - به خیر و خوبی، بی‌تمایل، و بلکه از آن گریزان هستند. اما قلب مومن، از بدی، گریزان است. تا به حال، غذای گندیده را بوییده‌اید؟ حس انزجار را تجربه کرده‌اید؟ حال، نسبت به گناهان، و امور منکر، خود را بسنجیم! چه حسی داریم؟ چند وقت پیش، یکی از آشنایان پرسید: «اگر واقعا قلم برداشته شود، و مطمئن شوی که عذابی در کار نیست! و به هیچ وجه، آبرویت نرود، چه گناهی خواهی کرد؟» و بعد، یک به یک، گناهان متنوعی را نام برد... این سوال، آزمون سختی برای من بوده و هست... نه خود را راحت مومن بدانیم، و نه دیگری را! بیایید ایمان بیاوریم! اگر متوجه نباشیم که «مومن نیستیم» لااقل دو اشتباه بزرگ می‌کنیم: - برای مومن شدن، تلاش نخواهیم کرد! - رفتار متناسب با «مومن شدن» را فراموش می‌کنیم، و به دنبال رفتار متناسب با «مومنین» می‌رویم! و بعد از نتیجه نگرفتن، خسته و مایوس، پرت و پلا می‌بافیم. http://noo.rs/JFVwc
1⃣1⃣ : فی الکافی: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ يَزِيدَ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِكِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِي زِيَارَتِكُمْ إِحْيَاءً لِقُلُوبِكُمْ وَ ذِكْراً لِأَحَادِيثِنَا وَ أَحَادِيثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فَإِنْ أَخَذْتُمْ بِهَا رَشَدْتُمْ وَ نَجَوْتُمْ وَ إِنْ تَرَكْتُمُوهَا ضَلَلْتُمْ وَ هَلَكْتُمْ فَخُذُوا بِهَا وَ أَنَا بِنَجَاتِكُمْ زَعِيمٌ . در کتاب کافی نقل شده که امام صادق عليه السّلام فرمود: به ديدن هم برويد، زيرا ديدار شما زنده كردن قلب‌های شما است و ياد آورى احاديث ما. و احاديث ما شما را به هم مهربان مى‌سازند، و اگر بدان عمل كنيد، راه راست يابيد و نجات يابيد، و اگر آنها را واگذاريد، گمراه و هلاك شويد، بدان‌ها عمل كنيد كه من ضامن نجات شمايم. سند: دو نفر ابهام دارند: غضائری، صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ را کذاب و غالی و ... معرفی کرده؛ ولی خب چون دیگران توثیق کردن، مورد اعتماد است إن شاء الله. اما درباره يَزِيدَ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِكِ اطلاعاتی نداریم. در کل، سند خوبی نیست. حاشیه: با چه کسی رفت و آمد داری؟ آیا کسی هست که قلب‌ت را احیاء کند؟ http://noo.rs/Qcz0Y
اصلاحیه: موسسه آوای توحید کلاس معرفت نفس| استاد خاتمی کلاس لغت موران | استاد شیروانی شروع: پنج شنبه / ۹دی ساعت ۱۴:۳۰ تا ۱۷ آدرس: 📍خیابان مسجد سید، خیابان ظهیرالاسلام، کوچه شهید حیرت، انتهای بن‌بست شکوفه، ساختمان سها کانال شعبه اصفهان https://eitaa.com/joinchat/4209574047C81bb274f7a
: فی الکافی: عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا رَقَّ أَحَدُكُمْ فَلْيَدْعُ فَإِنَّ اَلْقَلْبَ لاَ يَرِقُّ حَتَّى يَخْلُصَ . در کافی نقل شده که حضرت صادق عليه السّلام فرمود: هر گاه قلب يكى از شما نرمی و رقت یافت، در آن حال دعا كند، زيرا قلب تا پاك و خالص نشود، رقیق نگردد. حاشیه: احتمالا قلب حالاتی دارد که می آید و میرود و باید در قلب نظر کنیم و را دریابیم و لحظه ها را از دست ندهیم! پس از طرفی رقت قلب را دریابیم، و در طرف مقابل، در زمان هایی که قلبمان سخت می شود، با ترس و لرز، قدم برداریم. http://noo.rs/igY50
فی الکافی، بسنده حدیث قدسی: فِيمَا نَاجَى اَللَّهُ بِهِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: يَا مُوسَى لاَ تَنْسَنِي عَلَى كُلِّ حَالٍ فَإِنَّ نِسْيَانِي يُمِيتُ اَلْقَلْبَ . در کتاب کافی به سندش از امام صادق عليه السلام نقل کرده ایشان فرمود: در آنچه خدا با موسى مناجات كرد (اين بود كه) فرمود: اى موسى مرا در هيچ حالى فراموش مكن زيرا كه «فراموش كردن من» قلب را ميميراند. سند: در سند این روایت، چند راوی بیان نشده! http://noo.rs/BuKUy