#معرفی_کتاب #مد #ایمان #فانتزی #پنروز
📖 نام اصلی کتاب:
Fashion, Faith, and Fantasy in the New Physics of the Universe
📚 نام فارسی کتاب: مد، ایمان و فانتزی در فیزیک جدید جهان
🖋 نام نویسنده: Roger Penrose (راجر پنروز)
📆 تاریخ انتشار: September 27, 2016 (سه شنبه ،۶ مهر ۱۳۹۵)
✏️ زبان اصلی کتاب: انگلیسی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
تکامل فیزیکی
#معرفی_کتاب #مد #ایمان #فانتزی #پنروز 📖 نام اصلی کتاب: Fashion, Faith, and Fantasy in the New Phys
#معرفی_کتاب #مد #ایمان #فانتزی #پنروز
👨🏫 معرفی بر نویسندهی کتاب:
راجر پنزور(زاده ۸ اوت ۱۹۳۱)، ریاضیدان، ریاضیفیزیکدان و فیلسوف علم برجسته انگلیسی و برنده نوبل فیریک ۲۰۲۰ است وی از دانشگاه کمبریج دکترا گرفته و استاد بازنشسته دانشگاه آکسفورد است. او نظریه جدید توییستر(پیچش)، را مطرح است. اگر این نظریه ثابت شود، برخی قوانین اولیه فیزیک، از جمله جاذبه و نسبیت عام، بازتعریف خواهند شد.بسیاری از دانستههای بشر درباره سیاهچالهها، مدیون کشفیات پنروز است. پنروز، خود، یا با دیگران، ازجمله فیزیکدان و نظریهپرداز استیون هاوکینگ، قضایایی را در توصیف سیاهچالهها بهدست آوردهاند. او ثابت کردهکه ستارهای که جرم زیادی دارد، پس از نابودی به سیاهچاله تبدیل خواهدشد. او در فلسفه ذهن و خودآگاهی نیز نظریاتی (همانند نظریه ارک-ار) ارائه کرده است.
پنروز، بهپاس کشف اینکه «تشکیل سیاهچاله، پیشبینی قدرتمند نظریه نسبیت عام است»، برنده نیمی از نوبل فیزیک ۲۰۲۰ شد.
📚 معرفی بر کتاب:
راجر پنروز، فیزیکدان برنده جایزه نوبل، برخی از شیک ترین ایده های امروزی فیزیک، از جمله نظریه ریسمان را زیر سوال می برد.
ایده های مد روز، باورهای کورکورانه، یا فانتزی ناب احتمالاً چه ارتباطی با جست و جوی علمی برای درک جهان دارند؟آیا فیزیکدانان نظری از گرایشها، باورهای متعصبانه یا افکار دور و دراز مصون هستند؟ در واقع، راجر پنروز، فیزیکدان تحسینشده و نویسنده پرفروش، استدلال میکند که محققانی که در مرزهای شدید فیزیک کار میکنند، بهاندازه هر فرد دیگری در برابر این نیروها مستعد هستند. در این کتاب بحث بر انگیز، او استدلال میکند که مد، ایمان و فانتزی، اگرچه گاهی اوقات سازنده و حتی در فیزیک ضروری هستند، ممکن است محققان امروزی را در سه مورد از مهمترین حوزههای این رشته به بیراهه بکشاند - نظریه ریسمان، مکانیک کوانتومی و کیهانشناسی.
پنروز با این استدلال که نظریه ریسمان با طرح شش بعد اضافی و پنهان،از واقعیت فیزیکی دور شده است، هشدار می دهد که ماهیت شیک یک نظریه می تواند قضاوت ما را در مورد معقول بودن آن مخدوش کند. در مورد مکانیک کوانتومی، موفقیت خیره کننده آن در توضیح جهان اتمی منجر به این باور غیرانتقادی شده است که باید در مورد اجرام نسبتا عظیم اعمال شود، و پنروز با پیشنهاد تغییرات احتمالی در نظریه کوانتومی پاسخ می دهد. با رجوع به کیهانشناسی، او استدلال میکند که اکثر ایدههای خارقالعاده کنونی درباره منشأ جهان نمیتوانند درست باشند، اما ممکن است واقعیتی حتی وحشیتر پشت آنها نهفته باشد. در نهایت، پنروز توضیح میدهد که چگونه مد، ایمان، و فانتزی به طور طعنهای به کار خود او نیز شکل دادهاند، از نظریه توئیستر، جایگزینی ممکن برای نظریه ریسمان که در حال به دست آوردن وضعیت مد روز است، تا «کیهانشناسی چرخهای منسجم»، ایدهای آنقدر خارقالعاده که می توان آن را "کیهان شناسی دیوانه منسجم" نامید.
🖋 گردآوری: مبینا صبایی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#معرفی_کتاب #کوانتوم #هایزنبرگ #مکانیک_کوانتومی #روولی
📚 نام اصلی کتاب: Helgoland
📖 نام فارسی کتاب: هلگولند (کتاب به فارسی ترجمه شده است.)
🖋 نام نویسنده: Carlo Rovelli (کارلو روولی)
📅 تاریخ انتشار: ۳ سپتامبر ۲۰۲۰ (۱۳ شهریور ۱۳۹۹)
✏️ زبان اصلی کتاب: ایتالیایی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#معرفی_کتاب #کوانتوم #هایزنبرگ #مکانیک_کوانتومی #روولی
👨🏫 معرفی بر نویسندهی کتاب:
کارلو روولی، یک فیزیکدان نظری و نویسندهی اهل ایتالیا میباشد. او در ایتالیا و آمریکا و از سال ۲۰۰۰ میلادی در فرانسه مشغول فعالیت علمی است. علاقهمندی علمی اصلی کارلو روولی، «گرانش کوانتومی» است و به طور خاص، او یکی از بنیانگذاران نظریهی «گرانش کوانتومی حلقوی» میباشد. او همچنین در فلسفه علم و تاریخ نیز کارهایی کرده است. تفسیر «ارتباطی» از مکانیک کوانتومی را اولین بار او، در سال ۱۹۹۶ مطرح کرده است.
📚 معرفی بر کتاب:
این کتاب، با زبانی عمومی و روان (شاید گاهاً مبهم) نوشته شده است. به زعم روزنامه تایمز لندن، این اثر زیباترین اثر کارلو روولی است. در ابتدا مروری بر تاریخ پیدایش نظریههای کوانتومی، از جمله، مکانیک ماتریسی توسط هایزنبرگ، بورن و جردن و البته دیراک و مکانیک موجی توسط شرودینگر میکند. در حین این مرور به نکاتی اشاره میکند که ممکن است کمتر در کتابهای تخصصی مکانیک کوانتومی گفته شود، که البته در نوع خود بسیار جالب توجه است.
لازم به ذکر است که نام کتاب، از روی جزیرهای که ظاهراً هایزنبرگ ایدههای اولیهی نظریهی مکانیک ماتریسی در آن جا به دست آورده است، برداشت شده است. معروف است که هایزنبرگ، خود را در «هلگولند» تبعید کرد و روزها به صورت تنهایی وقت صرف فهمیدن مسئلهای که بور به او سپرده بود کرد، که نهایتاً منجر به انقلابی در علم شد.
پس از چنین مروری از نحوهی پیدایش مکانیک کوانتومی، او یک بحث «فلسفی» را آغاز میکند. در ابتدا تفسیرهای مختلفی که تا کنون از مکانیک کوانتومی شده است را مرور میکند و در هر مورد زیباییها و مشکلات چنین تفسیراتی را بیان میکند. تفسیراتی که تحت مرور قرار میدهد، تفسیر «چندجهانی» از اِوِرِت و دویت، تفسیر «متغیرهای پنهان» بوهم و دوبروی، و تفسیر «GRW» از گیاردی، ریمینی و وِبر میباشد. او همچنین در ادامه تفسیر «کیوبیسم» را تحت نظر قرار میدهد.
سپس، تفسیر «ارتباطی» (Relational interpretation) از مکانیک کوانتومی، را که از ابداعات خود اوست، مرور میکند و بیان میدارد که چرا تفسیر ارتباطی، تفسیر مناسب و خوبی است. او به تفسیری که ابداع کرده و هیچ ایرادی وارد نمیکند و تمام سعی خود را میکند که نشان دهد، تفسیر ارتباطی، برترین تفسیر از مکانیک کوانتومی است که تا کنون ابداع شده است.
او سپس، اشارهای که درهمتنیدگی و اهمیتش میکند و بیان میدارد که تفسیر «ارتباطی» توانسته است که توجیه و توصیف خوبی از چنین پدیدهی عجیبی به دست دهد.
در بخش پایانی کتاب، او مباحثی فلسفی پیرامون واقعیت و معرفت میکند، و سعی میکند با ارائهی نظریههایی فلسفی، به وجه فلسفی تفسیر ارتباطی خود، غنای بیشتری ببخشد.
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#انقلاب_علمی #فیزیک #مدل #ارسطو #عنصر #اثیر
🟡 انقلابهای فیزیک (قسمت ۱)
🟢 شروعی زیبا:
سوال داشتن، جزء جدایی ناپذیر بشر است. هرچه این سوالات عمیقتر باشد، صاحب سوال را، برای یافتن پاسخ، بیشتر به زحمت میاندازد. یکی از سوالات اساسی و عمیق بشر، از همان ابتدا، این بود که این طبیعتی که هر روزه با آن در برهمکنش هستیم، آن را میبینیم، پیچیدگیهایش ما را به وجد میآورد و همواره در مقابلش خود را ضعیف مییابیم، چگونه کار میکند؟ این طبیعت از چه چیزی ساخته شده است؟ اصلاً چیست؟
تلاشهایی برای یافتن پاسخ، از همان ابتدا وجود داشته است. تمامی خرافاتی که در دورهی باستان برای پاسخ به سوال ابداع شده و تعدادی از آن خرافات را حتی امروزه از برخی از گروهها میشنویم (زمین تختگرایان، یک انجمن مردمی مقیم در آمریکا)، همه تلاشهایی بودند و هستند برای یافتن پاسخ. هرچند که این پاسخها هرگز، برای اهل تفکر، قانعکننده نبوده است.
اولین قدم را یک فیلسوف یونانی برداشت. او اولین بار سد خرافات را شکست و بارقههای نور دانایی را خدمت بشریت عرضه داشت. او بود که روش صحیح تفکر (منطق) را به ما آموخت. او بود که اولین بار، کتاب طبیعت را در کتابی به نام «فیزیک» توضیح داد.
ارسطو، با ابداع یک نظام و چارچوب کلی و جامع، اولین توضیح سیستماتیک را از طبیعت ارائه داد. برای اولین بار، میشد این همه پیچیدگی موجود در پدیدههای طبیعی را به زبانی ساده و زیبا آموخت. واقعاً نظریهی ارسطو زیبا بود!
او ابتدا تکلیف سوال دوم ما را روشن کرد. در ابتدا، جهان آفرینش را به دو قسمت زمین و آسمان جدا کرد و برای هر بخش، فیزیک مختص به خودشان را تبیین کرد. عناصر زمینی را تشکیل شده از ۴ عنصر معرفی کرد:«خاک، آب، هوا، آتش». ادعا کرد که تمام عناصر آسمانی از یک عنصر ساخته شدهاند به نام «اثیر».
اما هنوز سوال اول ما باقی مانده است، طبیعت چگونه کار میکند؟ آنچه در طبیعت میبینیم یا ساکن است یا متحرک، بنابراین، اولین قدم مهم برای شناختن طبیعت، شناختن ذات «حرکت» است. ارسطو، اصولی را برای توضیح حرکت و علت حرکت بیان کرد. برای هر عنصر در زمین، جایگاهی قائل شد. خاک در مرکز عالم، سپس آب لایهای بر روی خاک تشکیل میدهد، هوا لایهای بر روی آب و در نهایت، آتش لایهای بر روی هوا. سپس، ارسطو مفهوم «میل طبیعی» را معرفی کرد. او بیان داشت که:«عناصر، به صورت طبیعی، میل دارند که به جایگاه اصلی خود بازگردند و در آنجا ساکن شوند.»
به همین دلیل است که هنگامی که سنگی در دست دارید، اگر رهایش کنید، به سمت مرکز عالم میرود در آنجا ساکن میگردد. به همین دلیل است که وقتی چوبی را به آتش میکشید، آتش ناشی از چوب به سمت بالا میرود و خاکستر ناشی از آن به زمین میریزد. به این دلیل که چوب از خاک و آتش ساخته شده بود و هنگامی این عناصر از هم جدا میشوند، هر کدام به جایگاه اصلی خود باز میگردند.
عناصر آسمانی، فیزیک متفاوتی از عناصر زمینی دارند. عنصر اثیر، میل به سکون ندارد، بلکه میل دارد تا همواره در حرکت روی یک مدار دایرهای به دور مرکز عالم، یعنی زمین باشد. به همین دلیل است که مدام مشاهده میکنیم که سیارهها و قمرها و اجرام آسمانی، همواره به دور زمین (مرکز عالم) در چرخش روی مداری دایرهای هستند.
اجرام آسمانی، چون از عنصر اثیر، که عنصر برتر است، ساخته شدهاند، کاملترین شکل را دارند که «کره» است و هیچ خللی در آنها نیست. یعنی کرهی کامل هستند.
این سیستم فکری، در عین زیبایی، بسیار کارآمد و مفید بود. تا هزاران سال، فیزیک ما از طبیعت، فیزیک ارسطویی بود. او بود که اولین قدم انقلابهای فیزیکی را آغاز کرد. اصلاً به ما یاد داد که چگونه دربارهی طبیعت بیاندیشیم.
اما طبیعت، همواره ما را غافلگیر میکند.
💭 این داستان ادامه دارد...
🖋 نویسنده: مهدی فراهانی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#معرفی_کتاب #کوانتوم #نسبیت #مکانیک_کوانتومی #گرانش_کوانتومی #گرانش #گرانش_کوانتومی_حلقوی #روولی
📖 نام اصلی کتاب: Reality Is Not What It Seem
📚 نام فارسی کتاب: واقعیت ناپیدا (کتاب به فارسی ترجمه شده است.)
🖋 نام نویسنده: Carlo Rovelli (کارلو روولی)
📆 تاریخ انتشار: ۱۵ ژانویه ۲۰۱۴ (۲۵ دی ۱۳۹۲)
✏️ زبان اصلی کتاب: ایتالیایی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#معرفی_کتاب #کوانتوم #نسبیت #مکانیک_کوانتومی #گرانش_کوانتومی #گرانش #گرانش_کوانتومی_حلقوی #روولی
👨🏫 معرفی بر نویسندهی کتاب:
کارلو روولی، یک فیزیکدان نظری و نویسندهی اهل ایتالیا میباشد. او در ایتالیا و آمریکا و از سال ۲۰۰۰ میلادی در فرانسه مشغول فعالیت علمی است. علاقهمندی علمی اصلی کارلو روولی، «گرانش کوانتومی» است و به طور خاص، او یکی از بنیانگذاران نظریهی «گرانش کوانتومی حلقوی» میباشد. او همچنین در فلسفه علم و تاریخ نیز کارهایی کرده است. تفسیر «ارتباطی» از مکانیک کوانتومی را اولین بار او، در سال ۱۹۹۶ مطرح کرده است.
📚 معرفی بر کتاب:
این کتاب به یکی از دل مشغولیهای اصلی «کارلو روولی» میپردازد. مسئلهی گرانش کوانتومی، که به نظر بسیاری از فیزیکدانان امروزه، مهمترین مسئلهی فیزیک است، با زبانی عمومی و جذاب در این کتاب بررسی میشود.
روش روولی برای بررسی این نظریه بسیار جالب توجه است. او ابتدا از دنیای باستان و تفکرات دنیای باستان شروع میکند. او میخواهد داستان جذاب سفرش را از نقطه نظرات «دموکریتوس» دربارهی «اتم»ها و دانهای بودن عالم شروع کند. به همین دلیل است که فصل اول کتاب، بسیار به مباحث تاریخی میپردازد.
سپس در ادامهی کتاب، تاریخ علم را دنبال میکند و به فیزیک کلاسیک و ابداعات نیوتون میپردازد. طبیعی است که بعد از آن باید به سراغ تحولات الکترومغناطیس و فارادی و ماکسول برود. همینجاست که یکی از مهمترین انقلابهای علم فیزیک را بررسی میکند، نظریهی «نسبیت» آلبرت انیشتین. حقیقتاً باید گفت که شهود روولی در توضیح نسبیت خاص و عام بسیار درخور توجه است و کسانی که با این دو نظریه آشنا باشند، از مطالعهی این بخش از کتاب (خصوصاً بخش نسبیت عام) لذت خواهند برد.
او سپس به بررسی انقلاب دیگری که «مکانیک کوانتومی» دارد میپردازد. اکنون فضا مهیا است تا به سراغ گرانش کوانتومی برود. روولی، ابتدا بررسی میکند که اصولاً چرا نیاز است که چنین نظریهای داشت. این بررسی را با طرح یکی از مهمترین سوالات علم فیزیک میکند، که ماتوی، یک فیزیکدان روس در زمان شوروی پرسید:«میدان گرانشی موجود در نظریهی نسبیت عام، اگر همزمان با مکانیک کوانتومی در نظر گرفته شود، معضلاتی پیدا میکند و دیگر قابلیت توصیف دقیق خود را از دست میدهد».
او از همین ایده، «طول پلانک» را به دست میآورد. به این ترتیب آماده میشود تا «گرانش کوانتومی» را آن طور که دوست دارد، توصیف کند. روشهای زیادی امروزه برای پیگیری گرانش کوانتومی وجود دارد که یکی از آن روشها، «گرانش کوانتومی حلقوی» نام دارد. روولی، در این کتاب، این روش را بررسی و توضیح میدهد. روشهای دیگر، نظیر «نظریهی ریسمان»، در این کتاب بررسی نمیشوند.
در ادامهی کتاب تا پایان، روولی، به توضیح عمومی و قابل فهم از نظریهی گرانش کوانتومی حلقوی میپردازد. پس از اینکه این نظریه را توضیح میدهد، سعی میکند تا شواهد قابل قبولی از این نظریه که میتوانند در آیندهای نزدیک مشاهده شوند را ارائه دهد.
در پایان کتاب، روولی، مفهوم اطلاعات را نیز وارد بازی میکند، و سعی دارد تا تصویری کامل از جهان را با استفاده از آنچه در گرانش کوانتومی حلقوی بررسی کرده و همچنین با استفاده از مفهوم اطلاعات ارائه دهد. تصویری بنیادی از جهان! جایی که دیگر حتی خود فضا و زمان، به معنای روزمرهی آن، مفهوم خود را از دست میدهند!
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#انقلاب_علمی #تمدن_اسلامی #ابوریحان_بیرونی #ابن_حیثم #نورشناسی #اپتیک #روش_علمی
🟡 انقلابهای فیزیک (قسمت ۲):
🟢 شک:
پس از اینکه دورهی شکوهمند تمدن یونانی با حملهی رومیان به پایان رسید، عصر طلایی علم هم در این تمدن روبه افول نهاد. البته علم همواره راه خود را مییابد. سالهای بعد، تمدنی عظیم و شگرف در جغرافیایی دیگر، با تولد رحمت عالم (ص)، آغاز شد. عصر طلایی اسلام، که از قرن ۳ هجری آغاز شد.
در ابتدای این عصر، دانشمندان فراوانی شروع به جمعآوری و ترجمهی آثار علمی دانشمندان قبل از خود کردند. از شرق دنیای اسلام در هندوستان و چین تا غرب این سرزمین، یعنی یونان و اسکندریه، آثار علمی وارد این تمدن شدند و دانشمندان شروع و تفکر و تعمق در این آثار کردند. آنها به نوعی این کار خود را نوعی عبادت و نوعی واجب شرعی تلقی میکردند.
پس از عبور از دورهی «نهضت ترجمه»، نوآوریهای دانشمندان اسلامی، در عرصههای مختلف علمی، آغاز میشود. ابوریحان بیرونی، کشف کرد که زمین در حال چرخش به دور خود است. در واقع او «حرکت وضعی» زمین را کشف کرد. همچنین، سعی کرد تا شعاع کرهی زمین را محاسبه کند، که توانست با دقت فوقالعاده زیادی این کار انجام دهد، به نحوی که اندازهگیری او با ابزارهای هزارسال پیش، تنها چند ده کیلومتر با اندازهگیری دقیق امروزی تفاوت داشته است.
اما کار اصلیای که دانشمندان اسلامی انجام دادند، «شک» کردن بود. خیلی سخت است که کسی بخواهد به هزاران سال دستاوردهای دانشمندان بزرگی چون ارسطو شک کند.ولی این دانشمندان به ما آموختند که شک کردن، همواره جزئی از علم است.
ابن هیثم، در آثار فوقالعاده ارزشمند خود، بارها به مقولهی انتقاد و شک، تاکید کرده است. او همچنین، روش مطالعهی طبیعت را نیز به ما آموخت. روش علمیای که ابن هیثم در آثار خود آورده است، سالهای قبل از کشفیات گالیله هستند.
ابن هیثم، با شکاکیت خود و تفکر انتقادیای که داشت، فیزیک نورشناسی را از ریشه اصلاح کرد. یونانیان تفکرات مختلفی دربارهی نور و فیزیک آن داشتند. ابن هیثم، میزان قابل توجهی از این تفکرات را باطل کرد. او در اکثر موارد، با انجام آزمایشهای عینی، نتایج تفکرات خود را به اثبات میرساند.
او در کتاب المناظر خود، که انقلابی در نورشناسی (اپتیک) بود، یک مدل کامل و جامع از نور ارائه کرد. آنچه امروزه در دبیرستانها، دربارهی کار با آینهها و عدسیها و اپتیک هندسی میآموزید، اکثراً ابتکارات ابن هیثم هستند. او برای اولین بار، ساختار چشم انسان را با جزئیات عمیقی، مورد بررسی قرار میدهد. این کتاب، تأثیر زیادی بر دانشمندان بعد از خود گذاشت.
دانشمندان اسلامی، راه را باز کرده بودند. آنها ابزارهای قدرتمندی مانند تفکر انتقادی و شکاکیت در علم و همچینن روش عملی را ساخته بودند. این دانشمندان، نتایج کار خود را سخاوتمندانه در اختیار هر تمدنی که مشتاق یادگیری علم بود قرار دادند.
همین موضوع سبب شد تا دوباره داستان انقلابهای علمی، خود را در جغرافیای دیگری بیابد.
💭 این داستان ادامه دارد...
🖋 نویسنده: مهدی فراهانی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#معرفی_کتاب #متن_علمی #انیشتین #نیرو #حرکت #مکانیک_کلاسیک
اگر سرعت نشانهی نیروهای خارجی موثر در جسم نیست، پس چیست⁉️
بیایید در مثال ارابهای که در قسمت قبل زدیم کمی بیشتر فکر کنیم، حرکت یکنواخت ارابه، نتیجهی نبود نیروهای خارجی بود. اگر نیرویی موافق با حرکت ارابه به آن وارد شود چه اتفاقی میافتد؟
قاعدتاً سرعت حرکت ارابه بیشتر خواهد شد یا اگر نیرویی خلاف جهت حرکت آن وارد شود از سرعت حرکت ارابه میکاهد.
پس متوجه میشویم اعمال نیروی خارجی سرعت را تغییر میدهد.
در واقع نتیجهی اعمال نیرو تغییر سرعت است، نه خود سرعت.
پیشتر شهود ما، ما را به این نتیجه میرساند که بین نیرو و سرعت ارتباطی وجود دارد اما با فهم عمیقتر در مورد مسئلهی حرکت به این نتیجه رسیدیم که بین نیرو و تغییر سرعت ارتباطی وجود دارد که نیوتن آن را تدوین کرد.
پرسش بعدی که پیش میآید این است که نیرو دقیقاً چیست⁉️
نیوتن در کتاب اصول خود چنین مینویسد:
نیروی موثر عاملی است که بر جسمی وارد میشود و حالت آن را یا از وضع سکون و یا از حرکت یکنواخت در امتداد خط راست تغییر میدهد.
نیروهای موثر منشأهای مختلفی دارند از کوبیدن، از فشار و از نیروی جذب به مرکز ناشی میشوند.
به این مثال توجه کنید:
اگر سنگی از بالای برجی رها شود یا سنگی را در امتداد قائم به طرف بالا پرتاب کنیم چه اتفاقی میافتد؟
در رها کردن سنگ به سمت پایین، سرعت آن زیادتر میشود و در پرتاب به سمت بالا سرعت آن کم میشود.
نیرو همان نیرو است ولی بسته به اینکه در جهت حرکت سنگ عمل کند یا در خلاف جهت آن باعث شتاب یا تانی آن میشود.
🖋 برداشتی از کتاب تکامل فیزیک، نوشتهی آلبرت انیشتین و لئوپولد اینفلد
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#انقلاب_علمی #کوپرنیک #کپلر #نجوم #حرکت #تاریخ_علم
🟡 انقلابهای فیزیک (قسمت ۳):
🟢 زمین آنقدرها هم خاص نیست:
«زمین مرکز عالم است». این یکی از گزارههای اساسی فیزیک ارسطویی بود. در هنگام یک مشاهدهی سطحی و روزمره هم ما متوجه چنین چیزی میشویم. به نظر میرسد، هر روز خورشید و ماه و ستارگان و سیارات، به دور ما میچرخند. این گزاره، ممکن است این طور به ذهن القا کند که زمین، به نوعی، «خاص» است.
البته که بشر همواره تمایل دارد خاص به نظر برسد، اما به هر حال ساختار واقعیت با آنچه ما تمایل به آن داریم، لزوماً منطبق نخواهد بود. در قرن شانزدهم میلادی، «نیکولا کوپرنیک»، یک کشیش مسیحی منجم، سعی کرد یک نوآوری ایجاد کند. او با استفاده از بهترین نتایج رصدی منجمان مسلمان، فرضیهی جدیدی صادر کرد. «خورشید مرکز عالم است، نه زمین».
اما، چه انگیزهای وجود داشت که شخصی مثل کوپرنیک بخواهد چنین نوآوریای ایجاد کند؟ میتوان گفت که انگیزهی اصلی، حرکت بسیار پیچیدهی سیاراتی مثل زهره و مریخ به دور کرهی زمین بود. حرکت این سیارت به دور زمین، یک خم مارپیچی بسیار پیچیده است که مطالعهی این حرکت به صورت ریاضیاتی، کاری طاقت فرسا است. اما سیستم پیشنهادی کوپرنیک بسیار کار را ساده میکرد. این سیستم که از نظر ریاضیاتی سادهتر است، بسیار خوب بر نتایج رصدی آسمان هم منطبق بود. این انطباق را، کوپرنیک با مقایسه با رصد منجمان مسلمان، در کتاب خودش، تأیید کرده است.
اما این صرفا، یک پیشنهاد ریاضیاتی است. خود کوپرنیک هم در ابتدای کتاب خود به این نکته اشاره میکند که محتویات کتابش، صرفاً یک مدل ریاضی سادهتر از جهان است و واقعاً زمین مرکز عالم است.
در زمان کوپرنیک، عقیدهی زمین مرکزی در نزد کلیسا یکی از عقاید اصلی دین مسیحیت تلقی میشد. بنابراین، هر کس که از این عقیده بر میگشت به نوعی کافر خوانده میشد.
قدم بزرگ بعدی را منجم دیگری، به نام «کپلر» برداشت. کپلر، که یکی از دستیاران منجم بزرگ اروپا، یعنی «تیکو براهه» بود، جزو معدود کسانی بود که کتاب کوپرنیک را دقیق خواند و فهمید. کپلر قدم بسیار مهمی را برداشت. البته ممکن است وقتی به دستاوردهای کپلر نگاه میکنید، در نگاه اول به نظر برسد که او فقط یک سری محاسبات ریاضی انجام داده است. این نتیجهگیری درست نیست!
کپلر، با دستیابی که منبع عظیم رصدیای که تیکو براهه از سالهای بسیاری به دستشان آورده بود، حرکت سیارات به دور خورشید را به صورتی دقیق (بسیار دقیقتر از کوپرنیک) فرمولبندی کرد.
البته اگر بخواهیم دقیق باشیم، کار کپلر کاملاً برعکس بود. یعنی او ابتدا فرضیههایی دربارهی حرکت سیارات مطرح کرد، سپس با مقایسه با نتایج رصدی به این نتیجه رسید که فرضیاتش با دقت بسیار زیادی بر واقعیت منطبق هستند.
وقتی تاریخدانان علم، کار کپلر را امروزه بررسی میکنند، به این نتیجه میرسند که او شخصی بسیار دقیق در محاسبات بوده و به جزئیات محاسبه اهمیت بسیار زیادی میداده است. همین باعث شد که او زحمت بسیار زیادی برای کشفیات علمی خود بکشد.
مهمترین کار کپلر در زمینهی حرکت افلاک، در سه قانونی که امروزه به «قوانین کپلر» معروفند، خلاصه میشود:
۱. مدار سیارات به دور خورشید به صورت «بیضی» است که خورشید در یکی از کانونهای آن قرار دارد.
۲. میزان مساحتی که توسط خط واصل سیاره به خورشید در طول زمان جاروب میشود، همواره ثابت است.
۳. مربع دورهی تناوب گردش سیارات به دور خورشید، با مکعب فاصلهی متوسط سیارات از خورشید، متناسب است.
این سه قانون، انقلابی به وجود آورد! اولین قدمها برای فاصله گرفتن از فیزیک ارسطویی برداشته شد. این سه قانون، راه را برای گالیله و نیوتون گشود. راه را برای تفکری صحیحتر از طبیعت گشود.
دانشمندان تازه فهمیدند که میتوان اینگونه تصور کرد که زمین مرکز عالم نباشد. مردم به تازگی با این تفکر آشنا شدند که شاید اصلاً «زمین جایگاه خاصی در فضا نداشته باشد».
البته همهی این نتایج هنوز اثبات نمیکند که زمین مرکز عالم نیست. همچنین اثبات نمیکند که خورشید مرکز عالم است. این کارهای بسیار با ارزش علمی، قدمهای اصلی و مهمی بود که تفکر بشر به این سمت حرکت کند.
هنوز داستان علم، به قهرمانهای دیگری نیاز دارد. قهرمانهایی که روحیهی شورشگری درونشان موج میزند.
💭 این داستان ادامه دارد...
🖋 نویسنده: مهدی فراهانی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#تعاریف_ریاضیات #ریاضی #ریاضی_فیزیک #قضیه #قضیه_ریاضی
🟡 قضیه:
در این قضیه، ثابت میشود که اگر یک فضای برداری را بتوان به صورت جمع مستقیم دو زیرفضا نوشت، آنگاه بردارهای غیرصفر آن فضا را میتوان به صورت «یکتا» بر حسب بردارهایی از هر کدام از این زیرفضاها نوشت. همچنین عکس این قضیه هم برقرار است.
این یکتایی، ویژگی مهمی است برای ساختاربندی فضاهای برداری. در ادامه از این قضیه، استفادههای زیادی برای این ساختاربندی خواهد شد.
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#انقلاب_علمی
🟡 انقلابهای فیزیک (قسمت ۴):
🟢 یک ایتالیایی شورشگر:
علم، قهرمان بعدی داستان خود را در ایتالیا یافت. «گالیلئو گالیله» از همان ابتدا، روحیهی شورشگری داشت. در آن زمان، مباحثات حول کشفیات کوپرنیک و کپلر بسیار داغ بود. اکثر کشیشها معتقد بودند که حرفهای کوپرنیک، اگر به عنوان یک مدل ریاضی تلقی شود، بسیار کارآمد و مفید است، اما حقیقت این است که زمین مرکز عالم است. اما گالیله به دنبال این بود واقعاً اثبات کند که زمین مرکز عالم نیست، بلکه در حال حرکت به دور خورشید، درست مطابق با قوانین کپلر است.
گالیله، از راه دیگری شروع کرد به وارد کردن انتقادهای اساسی به فیزیک ارسطویی. گالیله، با ساختن تلسکوپ و گرفتن آن به سمت آسمان، اتفاق بسیار مهمی را رقم زد (البته باید توجه داشت که گالیله اولین نفری نبود که تلسکوپ را ساخت).
مشاهداتی که گالیله از اجرام آسمانی انجام داد، ضربات سهمگینی به نظریهی ارسطو وارد کرد. او ابتدا «ماه» را مشاهده کرد. او متوجه شد که ماه یک کرهی کامل نیست، بلکه پستیبلندیهای زیادی در آن وجود دارد. این در تناقض آشکار با نظریهی ارسطو است که بیان میداشت:«اجرام آسمانی که از اثیر (عنصر برتر) ساخته شدهاند به شکل کرهی کامل هستند».
او همچنین به مشتری نگاه کرد و مشاهده کرد که سیارهی مشتری قمرهایی دارد. قمرهای مشتری، به دور زمین نمیچرخند، بلکه به دور مشتری میگردند. این هم در تناقض آشکار با فیزیک ارسطویی است که بیان میداشت:«تمام اجرام آسمانی در حال حرکت دایرهای به دور زمین (مرکز عالم) هستند».
او حتی توانست تناقضی منطقی در نظریه بیابد. بر طبق نظریهی ارسطو، اجسامی که سنگینتر هستند، زودتر از اجرام سبکتر سقوط میکنند. شاید خوانندهی گرامی هم با چنین گزارهای موافق باشد، چرا که بارها دیده است که مثلاً یک سنگ از یک پر زودتر سقوط میکند. اما گالیله، از دل این گزاره، تناقض منطقیای بیرون کشید. سپس با ارائهی فرضیهی جدیدی از سوی خودش، این تناقض را حل کرد.
فرضیهی گالیله این بود:« همهی اجسام با هر جرمی، در فضایی که هوا در آن نباشد، همزمان سقوط خواهند کرد». سالها بعد از گالیله، این آزمایش در فضای بزرگی، که خلا شده بود، انجام شد. باورنکردنی است، حق با گالیله بود، پر و توپ بولینگ، کاملاً همزمان سقوط میکنند.
گالیله واقعا قصد داشت ساختار قبلی رو از ریشه بکند و ساختاری نو بنا کند!
اما در این مسیر، او دشمنان زیادی داشت. گالیله سالهای زیادی سعی کرد تا کلیسا را متقاعد کند که سیستم زمین مرکزی را فراموش کنند. همچنین او بسیار تلاش کرد تا کشیشها را متقاعد کند که این فرضیه که زمین مرکز عالم نباشد در تناقض تا متن کتاب مقدس نیست. اما تلاشهایش در مباحثات با کلیسا بینتیجه ماند.
قدم بعدی گالیله، برای گذاشتن فشار بیشتر بر روی کلیسا، نوشتن کتابی بود که موجب اذیتهای زیادی برایش شد. در کتاب «چهار گفتگو دربارهی نظام عالم» او سه شخصیت خیالی، که در واقع نمایندههای ارسطو و بطلمیوس و شخص خودش (گالیله) بودند، را خلق کرد و سعی کرد تا گفتگویی خیالی ما بین این سه نفر راه بیندازد و از دل این گفتگوها صدق حرف خودش را به اثبات برساند. هر فصل این کتاب، معطوف است به انتقادی به یکی از بخشهای فیزیک ارسطویی.
اما این کتاب برای گالیله بسیار گران تمام شد. این کتاب، بر خلاف حرفهای تندی که داشت، بسیار در اروپای آن زمان معروف شد. همین باعث شد تا کلیسا بسیار روی کتاب حساس شود. نتیجه ای شد که گالیله به دادگاه تفتیش عقاید برده شد!
باید بدانید که گالیله، در زمان خودش شخصیت بسیار قابل احترامی بوده، حتی از سوی کشیشان مسیحی. همین باعث شد که مجازاتی که برای گالیله در نظر گرفته میشود، مجازاتی سبک باشد. اشخاصی بودند که با شرایط مشابه گالیله، با آتش، زنده زنده سوزانده شدند. سرنوشت «جیوردانو برونو»، اینگونه بود. ولی خب، گالیله، محکوم شد که تا پایان عمر در حبس خانگی بماند.
این سالهای پایان عمر گالیله، سالهای پرباری بود. در همین زمان بود که شاهکار گالیله خلق شد، کتاب «گفتگو دربارهی دو علم جدید». او در این کتاب، نگرش مکانیکی جدیدی خلق کرد. این کتاب، راهنمای بسیار مهی بود، برای قهرمان بعدی.
نکتهی جالب درباره گالیله، علاقهی او به استفاده از معادلات ریاضی برای توصیف طبیعت بود. این نقل قول از او به جا مانده است:(( کتاب طبیعت را به زبان ریاضی نوشتهاند)). او بود که با بیرحمی تمام، بنیانهای فیزیک ارسطویی را در نوردید و راه جدیدی را باز کرد.
اکنون نوبت آن است که قهرمان بعدی وارد شود و این راه باز شده را تا فرسنگها جلوتر بپیماید.
💭 این داستان ادامه دارد...
🖋 نویسنده: مهدی فراهانی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#تعاریف_ریاضیات #ریاضی #ریاضی_فیزیک #قضیه #قضیه_ریاضی
🟡 اثبات قضیهی ۴۲:
قضیهی موجود در پست قبلی (قضیهی شمارهی ۴۲)، دو طرف «اگر» و «فقط اگر» دارد، که در این دو تصویر، اثبات هر دو بخش آمده است.
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#انقلاب_علمی #نیوتن #گرانش #نورشناسی #اپتیک #نیرو #تاریخ_علم #حرکت #مکانیک_کلاسیک
🟡 انقلابهای فیزیک (قسمت ۵-۱):
🟢 نیوتون بزرگ:
درست در روز مرگ ایتالیایی شورشگر، نابغهای دیگر در کشوری دیگر، چشم به جهان گشود. «آیزاک نیوتون» در کشور انگلستان به دنیا آمد. پدرش، خیلی زود، هنگامی که آیزاک کودکی بیش نبود، فوت کرد. مادرش نیز، خیلی زود با مرد دیگری ازدواج کرد. در نتیجه مادر آیزاک، او را نزد مادربزرگش سپرد. این، ضربهی روحی سنگینی را به نیوتون، در همان دوران کودکی وارد کرد.
حقیقت جالب توجهی که دربارهی خانوادهی نیوتونها وجود دارد این است که هیچ دانشمند یا متفکر مطرحی در این خانواده زندگی نمیکرده است. نوابغ، لزوماً از میان یک خانوادهی مرفه و روشنفکر، به وجود نمیآیند!
مادر نیوتون، سالها بعد، که نیوتون خردسالیاش را گذرانده بود، به پیش او بازگشت. البته که، نیوتون، هنوز از رفتار مادرش در کودکیاش، بسیار عصبانی بود. همین عصبانیت تا پایان عمرش ادامه یافت و او را تبدیل به موجودی تندخو و از جامعه گریزان کرد.
نیوتون به زودی نبوغش را در زمنیهی علوم بر همگی آشکار کرد. هنگامی که مدرسه را به پایان میرساند، مادرش با ادامهی تحصیل او در دانشگاه مخالف بود. اما، یکی از مسئولان مدرسهاش که از نبوغ او با خبر بود، مادرش را قانع کرد که اجازهی ادامهی تحصیل نیوتون در دانشگاه «کمبریج» را بدهد.
دانشگاههای آن زمان، در جذب دانشجوها بسیار ناعادلانه رفتار میکرد. اکثر دانشجویان این دانشگاهها را فرزندان خانوادههای پرنفوذ و مرفه تشکیل میدادند. نیوتون که پول کافی برای ورود به دانشگاه را نداشت، با طرح بورسیه وارد دانشگاه شد. البته، دانشگاه کمبریج، رفتاری کاملاً متفاوت با دانشجویان بورسیه داشت. آنها، حتی لباس متفاوتی بر تن میکردند و موظف بودند تا برخی امور مربوط به دانشجویان غیر بورسیه را نیز انجام دهند. این تبعیض عمیقی که تا عمق فرهنگی جامعهی اروپای آن زمان وجود داشت، هنوز هم رد پاهایش حس میشود.
نیوتون از همان کودکیاش، محو طرز کار منشور بود. در آن زمان تقسیم نور سفید به رنگهای مختلف توسط منشور یک پدیدهی شناخته شده بود. برای توجیه این پدیده نیز دانشمندان نظرات متفاوتی داشتند. اکثراً قائل به این نظر بودند که نور سفید، خالص است و رنگها از ترکیب نور سفید و تاریکی به وجود میآید.
نیوتون، خیلی زود متوجه شد که این طرز تفکر درست نیست. او یک روزنه از نور سفید خورشید را از یک منشور گذراند تا طیف رنگی به دست آید. سپس یکی از رنگها را از این طیف جدا کرد و این رنگ جدا شده را نیز از یک منشور دیگر گذراند. نتیجه بسیار جالب بود! دیگر آن رنگ، به رنگ دیگری تجزیه نشد. این یعنی، دانشمندان تا آن زمان کاملاً برعکس فکر میکردند. رنگها، نورهای خالص هستند و از ترکیب این رنگها است که نور سفید به دست میآید.
نیوتون، کارهای بسیار مهمی در زمینهی «نورشناسی» یا «اپتیک» انجام داد و نتیجهی کارهای خودش را در کتابی به چاپ رساند. اما به زودی، دشمنان زیادی پیدا کرد. شاید بتوان گفت، در رأس مجادلهکنندگان با او، «رابرت هوک» بود که مدعی شد کتاب نیوتون، شامل کشفیاتی هستند که هوک آنها را سالهای قبل به دست آورده است. به نوعی نیوتون را محکوم کرد که از او دزدی علمی کرده است.
نیوتون از این رفتار هوک، و دیگر دانشمندان، در دشمنی با او بسیار رنجیده و عصبانی شد. عکسالعمل این نابغه، به این اتفاق نیز جالب توجه است. او خود را به انزوا کشاند...
نیوتون، سالهای زیادی، بعد از این اتفاق را، در اتاقی در کمبریج، در انزوای کامل گذارند. در این سالهای انزوا بود که نیوتون، کارهای بسیار مهمی را به انجام رساند. البته، به دلیل تجربهی ناموفق قبلیاش در انتشار نتایج عملی، او کشفیات خود را هرگز منتشر نکرد!
او در این دوران، تمایلات بسیار جالبی، به کیمیا و به دست آوردن علوم غریبه از کتاب مقدس، پیدا کرده بود. او تلاشهای بسیاری کرد ولی در این مسیر ناموفق بود.
جالب است بدانید که در این فرآیند، او متوجه شد که متن کتاب مقدس تحریف شده است. او اصلیترین نقدی که به متن کتاب مقدس وارد کرد، به مسئلهی «تثلیث» بود. او اظهار داشت که «مسیح» نیز پیامبری مانند پیامبران دیگر بوده است، و اینکه مقام او را تا مقام خداوند و روحالقدس بالا آوردهاند، تحریفی بود که بعداً توسط افرادی انجام شده است. البته او این تفکرات را علنی نکرد. بلکه بعدها از یادداشتهای به جا مانده از او، این تفکرات فاش شدند.
دورهی انزوای نیوتون ادامه داشت، تا اینکه یکی از شخصیتهای به یادماندنی علم، او را از چهاردیواری انزاویش بیرون کشید...
💭 این داستان ادامه دارد...
🖋 نویسنده: مهدی فراهانی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#انقلاب_علمی #نیوتن #گرانش #نورشناسی #اپتیک #نیرو #تاریخ_علم #حرکت #مکانیک_کلاسیک
🟡 انقلابهای فیزیک (قسمت ۵-۲):
🟢 نیوتون بزرگ:
«هالی»، یکی از منجمان سرشناس همزمان با نیوتون، با مسئلهای درگیر بود. او قوانین «کپلر» دربارهی حرکت سیارات را میدانست. ولی او میخواست بداند که، اگر بخواهیم به شکلی مکانیکی به این مسئله نگاه کنیم، چه نیرویی از طرف خورشید باید به این سیارات وارد شود تا چنین مدارات بیضوی را به ارمغان بیاورد؟ او از اشخاص سرشناسی مانند رابرت هوک هم در این باره مشورت گرفت، ولی به جایی نرسید. تا اینکه فهمید نابغهای در انزوا، در کمبریج، در خلوتش مشغول محاسبات است.
او به دیدار نیوتون رفت. وقتی مسئله را با نیوتون در میان گذاشت، آیزاک با بی خیالی گفت که این مسئله را سالها قبل بررسی کرده و حلش را نیز پیدا کرده است. ولی هنگامی که میخواست تا محاسباتش را از میان خروارها کاغذ نامرتب پیدا کند، نتوانست. بنابراین، دوباره محاسبات را از ابتدا شروع کرد.
این مسئله، که یکی از مسائل حلنشدهی زمان نیوتون بود، چنان ساده توسط نیوتون حل شد، که بهت و حیرت هالی را برانگیخت. او نیوتون را تشویق کرد که این اثر را منتشر کند. نیوتون در ابتدا، باز هم به یاد تجربهی ناموفق گذشته از این کار امتناع ورزید، ولی اصرار زیاد هالی، در نهایت او را راضی به این کار کرد.
نیوتون، در دورهی انزوای خودش در کمبریج، چارچوبی جامع و جدید از مکانیک ایجاد کرده بود. اما علاقهای به انتشار آن نداشت. این حقیقت عجیبی دربارهی اوست! به هر حال با تلاشهای هالی، بزرگترین اثر در فیزیک، بعد از کتاب ارسطو، نگاشته شد، «اصول ریاضی فلسفهی طبیعی». نیوتون، با الهام از کارهای پیشتازانهی گالیله و دانشمندان پیشین و شهود بی بدلیش در تحلیل مسائل، این چارچوب جدید از مکانیک را خلق کرد.
یکی از تحولات اساسیای که نیوتون در نظریهی مکانیکش به وجود آورد این بود که، بر خلاف ارسطو، او فیزیک زمینی را از فیزیک آسمانی جدا نکرد. بلکه، او نظریهای نوشت که بر همهی عالم، به صورتی یکسان، منطبق بود. این کار نیوتون، حاصل تلاشهای دانشمندان پیشین بود که اولین قدمهای بزرگ را گذاشتند تا نشان دهند که جایگاه زمین، آنقدرها هم خاص نیست. به قول خودش، ((او بر شانهی غولها ایستاده بود)).
او سه قانون برای نظریهی مکانیکاش وضع کرد که هنوز به همان صورت آن را در دانشگاهها یاد میگیرند. او «قانون جهانی گرانش» را کشف کرد. قانونی که بیان میدارد علت سقوط سیب از درخت و افتادنش بر سر یک انسان، با علت چرخش ماه به دور زمین و علت چرخش زمین، در مداری بیضوی به دور خورشید (قانون دوم کپلر)، علت چرخش خورشید به دور مرکز کهشکان راه شیری و ...، یک علت مشترک هستند؛ «نیروی گرانش». مکانیک نیوتون، کاملا قوانین کپلر را توجیه میکرد. بسیاری از وقایع ناشناختهی آن زمان توسط این نظریه توضیح داده شدند.
هالی، با استفاده از مکانیک نیوتون، محاسبه کرد ستارهی دنبالهداری که آن زمان در حال گذر از کنار زمین بود، ۷۶ سال بعد دوباره باز میگردد. هالی فوت کرد و ستارهی دنبالهدار، درست در همان زمانی که هالی پیشبینی کرده بود بازگشت. امروزه به آن ((دنبالهدار هالی)) گفته میشود.
پس از گذشت نزدیک به ۴۰۰ سال از زمان نگارش این کتاب، هنوز اکثر صنایع، مانند صنعت ماشینسازی و موتورسازی، عمران و شهرسازی، حتی ساخت موشکهای فضاپیما، بر پایههای مکانیک نیوتونی هستند. یکی از موفقترین نظریههای فیزیک...
نیوتون تکمیلکنندهی کار نسل چندصدسالهای از دانشمندان بود که هر کدام قدم بزرگی در پیشرفت فهم ما از طبیعت برداشتهاند. کار علمی، یک کار انفرادی نیست. یک پروژهی عظیم است که هر شخصی، در هر زمانی، بخشی از آن را به جلو میبرد تا نفر بعدی راه او را ادامه دهد. در این میاد، افرادی که از همه بیشتر این پروژهی عظیم را پیش میبرند، معمولاً، نامشان در تاریخ میماند.
نیوتون در اواخر عمرش نقل قول بسیار جالبی دارد. در اینجا مضمونی از نقل قولش را میآورم:«من نمیدانم مردم مرا چگونه میبینند. من خودم را همچون کودکی تصور میکنم که در ساحلی در حال بازی بوده است و گاهاً صدفی زیبا توجه او را جلب کرده است. این در حالی است که اقیانوس عظیم و بیانتهای علم در مقابل من کشف نشده باقی مانده است».
اکنون دانشمندان چارچوبی محکم و استوار برای اندیشیدن پیدا کردهاند. دیگر تنها کاری که باقی میماند تکمیل این چارچوب است. اما در همین زمان بود که طبیعت وجههی دیگری از عجایبش را در مقابل دیدگان بشر قرار داد. «جرقه»ای به سوی حقیقتی از جنس دیگر...
💭 این داستان ادامه دارد...
🖋 نویسنده: مهدی فراهانی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#معرفی_کتاب #مکانیک_کوانتومی #ساسکیند #درهمتنیدگی
📖 نام اصلی کتاب:
Quantum Mechanics (The Theoretical Minimum)
🖋 نام نویسنده: Leonard Susskind (لئونارد ساسکیند)
📆 تاریخ انتشار: January 29, 2013 (۱۰ بهمن ۱۳۹۱)
✏️ زبان اصلی کتاب: انگلیسی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#معرفی_کتاب #مکانیک_کوانتومی #ساسکیند #درهمتنیدگی
👨🏫 معرفی بر نویسندهی کتاب:
پروفسور لئونارد ساسکیند متولد سال ۱۹۴۰ در شهر نیویورک است. او استاد فیزیک در دانشگاه استنفورد و همچنین مدیر موسسه ی فیزیک نظری استنفورد است. علایق پژوهشی او عبارتند از نظریه ی ریسمان، نظریه ی میدان کوانتومی، مکانیک آماری کوانتومی و کیهان شناسی کوانتومی. او عضو آکادمی ملی علوم در ایالات متحده ی آمریکاست. ساسکیند را می توان به عنوان یکی از پدران نظریه ی ریسمان برشمرد.
📚 معرفی بر کتاب:
طی سالیان اخیر لئونارد ساسکیند، مجموعهای عالی از ایدههای اساسی فیزیک نظری، تحت عنوان "The Theoretical Minimum"، ارائه کرده است. اینگونه به نظر می رسد که ایده اولیه این مجموعه کتاب ها،ارائه چیزی بین نوع معمول کتاب های رایج در مورد فیزیک (که از معادلات پیچیده ریاضی اجتناب می کنند و سعی می کنند توضیحات «شهودی» را به زبانی قابل فهم برای عامه مردم ارائه کنند) و کتاب های درسی در سطح کارشناسی باشد.برای مطالعه این کتاب، شما بیشتر به ریاضیات عمومی، تا مقداری حساب دیفرانسیل اولیه و همچنین ماتریسهای دو در دو نیاز دارید.
این جلد که با تلاش مشترک آرت فریدمن به چاپ رسیده است، موضوع نسبتا دشوارتری را مورد بحث قرار میدهد.
تقریباً دو سوم اول کتاب به بررسی سادهترین سیستم کوانتومی ممکن، در فضایی دو بعدی، میپردازد. جبر خطی مورد نیاز با بیانی روان توضیح داده شده است و ساسکیند با سرعتی بسیار آرام تمام جزئیات مهم و ابتدایی را در مورد مکانیک کوانتومی به تصویر میکشد.
در ادامه در مورد اینکه «درهم تنیدگی» واقعاً چیست، مطالب مفصلی بیان شده، و این بخش با مقدمه ای بر قضیه بل به پایان می رسد.
در انتها نیز کتاب مطالبی در مورد معادلات شرودینگر بیان میکند.
🖋 گردآوری: مبینا صبایی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#تعاریف_ریاضیات #ریاضی #ریاضی_فیزیک #قضیه #قضیه_ریاضی
🟡 تعریف جمع مستقیم چند زیرفضا:
در این تعریف، نوشتن یک فضای برداری بر حسب جمع مستقیم چند زیرفضا آمده است.
این تعریف، قدم اول برای ساختاربندی فضاهای برداری است. در ادامه، تعدادی قضیه و گزاره ثابت خواهد شد، که استفادهی زیادی در ساختاربندی فضاهای برداری دارند.
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#معرفی_کتاب
#درسنامههایفایمن
📖 نام اصلی کتاب:
The Feyman Lectures On Physics
📚 نام فارسی کتاب: درسنامه های فایمن
🖋 نام نویسنده:
Richard Feyman Co-authors: Robert B.Leighton & Mattew Sande
ریچارد فایمن با همکاری رابرت بیلیتون و متیو سندز
📆 تاریخ انتشار:
۱۹۶۳
✏️ زبان اصلی کتاب:
انگلیسی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
تکامل فیزیکی
#معرفی_کتاب
#درسنامههایفایمن
👨🏫 معرفی بر نویسندهی کتاب:
اگر اهل مطالعه در مورد فیزیک باشید،بی شک نام "ریچارد فایمن" به گوشتان خورده است.
"ریچارد فایمن" متولد ۱۱مه ۱۹۱۸ در کویینز نیورک است.
کسی که از او به عنوان یکی از اثر گذارترین فیزیکدانان سده بیستم یاد میشود. تلاش های او در حوزه گسترش نظریه "الکترودینامیک کوانتومی" تنها بخشی از زندگی پربار علمی اوست که منجر به دریافت جایزه نوبل ۱۹۶۰ در فیزیک شد.
همچنین "فایمن" در سخنرانی مشهورش در سال ۱۹۵۹ در انجمن فیزیک آمریکا تحت عنوان "در آن پایین فضای بسیاری هست" مفاهیمی را معرفی کرد که امروزه با عنوان نانوفناوری شناخته میشود.
او استادی اثرگذار بود و برای تبلیغ علم و عرضه آن برای عامه مردم بسیار تلاش میکرد، از فایمن به عنوان فردی شوخ طبع نیز یاد میشود. همچنین نقل میشود که از قدرت بالایی برای انتقال مفاهیم برخوردار بوده است.
📚 معرفی بر کتاب:
کتاب "The Feyman Lectures On Physics" کتابی است بر اساس سخنرانی هایی که توسط فایمن برای دانشجویان مقطع کارشناسی در موسسه فناوری کالیفرنیا (caltech) طی سال های ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ ارائه شد.
این کتاب در سه جلد مجزا و با همکاری رابرت بیلیتون و متیو ساندز به چاپ رسیده است.
در جلد اول به مفاهیمی چون مکانیک، تابش و گرما بیان اشاره شده. جلد دوم، مفاهیمی در مورد الکترومغناطیس و ماده را پوشش میدهد، و جلد سوم نیز به مکانیک کوانتومی میپردازد.
از جمله ویژگی هایی که این مجموعه سه جلدی را متمایز میسازد میتوان به بیان ساده و عدم استفاده از ریاضیات پیچیده اشاره کرد. ویژگی هایی که باعث شده تا هر علاقمندی به حوزه های فیزیک از خواندن و درک آن لذت ببرد.
🖋 گردآوری: مبینا صبایی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#بازبینی_پست
#نسبیت_عام
#آزمون_نسبیت_عام
📌بررسی چرخش ستاره نزدیک به ابرسیاه چاله مرکز کهکشان راه شیری و آزمودن دوباره نسبیت عام:
نظریه نسبیت عام که توسط انیشتین در سال 1915 معرفی شد، تا کنون زیباترین نظریه فیزیک بوده است. اما حتی نظریاتی به زیبایی نسبیت عام هم باید از آزمونهای تجربی موفق بیرون آیند تا بتوان آنها را به عنوان نظریات درست پذیرفت. انیشتین برای آزمودن نسبیت عام سه آزمون معرفی میکند. بررسی حرکت تقدیمی، انتقال به سرخ گرانشی و خمش نور در نزدیکی یک منبع گرانشی.
انتقال به سرخ گرانشی که در واقع یکی از نتایجش کند کار کردن ساعتها در نزدیکی منبع گرانش است، توسط ساعتهای اتمی در یک جت که به دور زمین میگردید، مشاهده شد. خمش نور نیز توسط ادینگتون و بعدها افراد دیگر آزمایش شد و نسبیت عام از این آزمون هم سربلند بیرون آمد. درباره حرکت تقدیمی عطارد هم که بسیار شنیدهاید، که در واقع حرکت تقدیمی به اندازه 43 ثانیه قوسی در هر قرن که در مدار عطارد مشاهده شده است، توسط نسبیت عام قابل توضیح است.
اما در پژوهشی که اخیراً توسط گروه GRAVITY انجام شده است، نسبیت عام در نزدیکی یک منبع گرانشی عظیم آزموده شده است. این منبع گرانشی عظیم، ابرسیاه چاله مرکز کهشان راه شیری است که به نام *sgr A معروف و تقریبا ۴ میلیون برابر جرم خوشید است. در این پژوهش که 27 سال زمان برده است، حرکت تقدیمی ستاره S2 به دور این ابرسیاه چاله آزموده شده است. مقاله اصلی پژوهش را در پست بعدی آوردهایم. این مقاله در سال ۲۰۲۰ چاپ شده است. همچنین یک گزارش کوتاه بر این مقاله آماده شده است تا افرادی که تخصص کافی برای مطالعه مقاله را ندارند بتوانند از این گزارش استفاده کنند. همچنین یک ویدیو که به صورت شماتیک این پژوهش را نشان میدهد در ادامه میآید.
لینک دریافت ویدیو: https://www.space.com/milky-way-supermassive-black-hole-star-dance-einstein-test.html
لینک دریافت مقاله اصلی: https://www.aanda.org/articles/aa/pdf/2020/04/aa37813-20.pdf
⚛ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
📖 نام اصلی کتاب:
The Evolution of Physics
📚 نام فارسی کتاب: تکامل فیزیک (کتاب به فارسی ترجمه شده است.)
🖋 نام نویسنده: لئوپولد اینفلد، آلبرت انیشتین
Leopold Infeld, Albert Einstein
📆 تاریخ انتشار: 1983
✏️ زبان اصلی کتاب: انگلیسی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
تکامل فیزیکی
👨🏫 معرفی بر نویسندههای کتاب:
(لئوپولد اینفلد) لئوپولد اینفلد، یک فیزیکدان مجارستانی، که در سال ۱۸۹۸ به دنیا آمد. او بعدها به کانادا مهاجرت کرد و استاد دانشگاه تورنتو شد. همچنین، او به مدت سه سال در دانشگاه پرینستون با انیشتین همکاریهای عملیای داشت. او به همراه انیشتین، سعی کردند تا معادلهای بیابند که حرکت ستارهها را توصیف میکند. به طور کلی علاقهی اصلی اینفلد، نظریهی «نسبیت» بود. کتاب «تکامل فیزیک» هم حاصل کار مشترک در همین سالها، با انیشتین بود.
(آلبرت انیشتین) آلبرت انیشتین، که شاید معروفترین فیزیکدان تاریخ باشد، در سال ۱۸۷۹ در آلمان متولد شد. او یکی از نقاط عطف انقلاب عملی در آغاز قرن بیستم بود. نظریههای «نسبیت خاص» و «نسبیت عام» که شاید مهمترین کارهای عملیاش باشند، در سالهای ۱۹۰۵ و ۱۹۱۵ توسط وی ارائه شدند. همچنین او یکی از پایهگذاران اندیشهی کوانتومی بود. در سال ۱۹۰۵ مقالهای دربارهی «اثر فوتوالکتریک» نوشت که در آن مقاله، با استفاده از توصیف کوانتومی نور، سعی کرد تا این پدیده را توضیح دهد. هرچند که بعدها یکی از دشمنان اصلی نظریهی مکانیک کوانتومی شد. تأثیر او در دانش امروزهی ما از فیزیک، غیر قابل انکار است.
📚 معرفی بر کتاب:
کتاب تکامل فیزیک، یکی از زیباترین کتابهای علمی است که میتوان یافت. انیشتین و اینفلد، در این کتاب سعی کردهاند تا سیر تکاملی اندیشهی دانشمندان دربارهی طبیعت را توصیف کنند. آنها از گالیله و نیوتون کار خود را آغاز کرده و تا مکانیک کوانتوم پیش میآیند.
در فصل اول کتاب، پیدایش نگرش مکانیکی بررسی میشود. زمانی که تصور میشد تمام طبیعت از «ذرات» ساخته شدهاند. به همین ترتیب بود که «مکانیک نیوتونی» شکل گرفت. سپس به بررسی مسئلهی گرما و دما میپردازند و چالشهای توصیف ذرهای از پدیدههای گرمایی را بیان میکنند.
بعدها، با ابداع نظریهی الکترومغناطیس، دانشمدان متوجه شدند که واقعاً همهی طبیعت از ذرات ساخته نشدهاند. به این ترتیب، نگرش مکانیکی در حال انقراض بود. این موضوع فصل دوم کتاب است، که از پدیدههای الکتریکی و مغناطیسی شروع میکند و تا نور و اتر پیش میرود.
آن چیزی که دانشمندان، به عنوان بخشی از حقیقت طبیعت یافتند، «میدان» بود. میدان حقیقتی بود که ذرهای نبود و از ذرات مادی ساخته نشده بود، ولی جزئی اساسی از ساختار واقعیت بود. این نگرش میدانی، بعدها راهنمای انیشتین شدند برای ارائهی نظریههای نسبیت. «میدان و نسبیت» عنوان فصل سوم است و این داستان جذاب که چگونه انیشتین در خلال تفکراتش به نظریهی نسبیت رسید، در این فصل بررسی شده است.
در پایان کتاب، در فصل چهارم، مکانیک کوانتومی بررسی شده است. اینکه چطور، از آزمایشهای تجربی فهمیدیم که میدانها الکترومغناطیسی، بر خلاف تصور رایج، به صورت یک پیوستار نبودند و از یک ساختار گسسته تشکیل شدهاند. اینکه چطور، «احتمالات» و «تصادفات» جایی برای خود در نظریات فیزیکی یافتند. اینها موضوعات اصلی فصل پایانی کتاب را تشکیل میدهند.
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution
#ترجمه_مقاله #کیهان_شناسی #نسبیت_عام #جیمزوب
📄 ترجمه مقاله
🔴 Standard Model of Cosmology Survives a Telescope’s Surprising Finds
🟠 مدل استاندارد کیهان شناسی از یافته های شگفت انگیز تلسکوپ جیمز وب جان سالم به در می برد!
🟢 قسمت ۱:
گزارش ها مبنی بر اینکه تلسکوپ فضایی جیمز وب مدل کیهان شناسی حاکم را رد کرده است، اغراق آمیز بوده است. ولی اخترشناسان هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری از کهکشان های دوردست دارند که توسط وب مشاهده شده است. تلسکوپ وب کهکشان هایی را که به طرز شگفت انگیزی در دوردست و در گذشته قرار دارند، مشاهده کرده است. این موارد که توسط تیمی به نام JADES مورد مطالعه قرار گرفتهاست که مربوط به زمانی کمتر از 500 میلیون سال پس از مهبانگ است.
قرار بود شکاف های کیهان شناسی، مدتی طول بکشد تا ظاهر شوند. اما هنگامی که تلسکوپ فضایی جیمز وب بهار گذشته لنز خود را باز کرد، کهکشانهای بسیار دور و در عین حال بسیار درخشان بلافاصله به میدان دید تلسکوپ تابیدند. روهان نایدو، ستاره شناس موسسه فناوری ماساچوست، می گوید: "آنها به طرز عجیبی درخشان و برجسته بودند."
فاصله های ظاهری کهکشان ها از زمین نشان می دهد که آنها بسیار زودتر از زمانی که در تاریخچه عالم پیش بینی می شد، شکل گرفته اند. (هرچه چیزی دورتر باشد، نور آن طولانیتر میتابید.) این مطلب باعث به وجود آمدن تردید میان دانشمندان شد. اما در ماه دسامبر، ستارهشناسان تأیید کردند که برخی از کهکشانها واقعاً به همان اندازه دور هستند. بنابراین همانقدر که به نظر میرسند ابتدایی هستند. اولین کهکشان تایید شده، 330 میلیون سال پس از مهبانگ نور خود را پرتاب کرد و رکورد جدیدی برای اولین ساختار شناخته شده در کیهان شد. آن کهکشان نسبتاً کم نور بود، اما نامزدهای دیگری که به طور محدود به همان دوره زمانی متصل بودند، درخشان بودند، به این معنی که آنها بالقوه بسیار بزرگ بودند. اما سوال اینجاست که چگونه ستارگان می توانند در داخل ابرهای گازی فوق گرم به این زودی پس از مهبانگ مشتعل شوند؟ چگونه میتوانستند خود را سریعا در چنین ساختارهای گرانشی عظیمی ببافند؟
در زمان های اولیه هیچ چیز بزرگی وجود ندارد. مایک بویلان کولچین، فیزیکدان نظری در دانشگاه تگزاس می گوید: «رسیدن به چیزهای بزرگ مدتی طول می کشد.»
ستاره شناسان به این پرسش پرداختند که آیا فراوانی چیزهای بزرگ اولیه با درک فعلی کیهان مخالفت می کند یا خیر. برخی از محققان و رسانهها ادعا کردند که مشاهدات این تلسکوپ، مدل استاندارد کیهانشناسی (ΛCDM) را رد می کند با این حال، از آن زمان مشخص شد که مدل ΛCDM انعطاف پذیر است، یافتههای JWST به جای اینکه محققان را مجبور به بازنویسی قوانین کیهانشناسی کند، ستارهشناسان را وادار میکند که درباره چگونگی ایجاد کهکشانها به خصوص در زمان های اولیه، تجدید نظر کنند.
🖋 مترجم: شقایق اعلایی
⚛️ کانال تکامل فیزیکی
@physical_evolution