eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
131 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ 🔶اينجا قرارگاه لشکر يکم از است. 🔶 لبيک گويان به آماده ي جهادي بزرگ مي باشند و راهيان طريق نور، جان باخته و شيداي دوست، هر لحظه براي نبرد و رويارويي با دشمن بعثي آماده مي شوند، روحشان آزاد از همه ي علايق و مي شود تنها را مي خوانند وصيتنامه هاي خون رنگشان را مي نويسند. 🔶 هايشان را  مي خوانندو شعارهاي سرد زمان را در گرمي به ، به شعور تبديل مي کنند. 🔶 بارها آن ها را فرامي خواند، از ، ، ، و براي آن ها سخن مي گويد. 🔶بارها اتمام حجت مي کند، که فردا هر کس در اين راه قدم بگذارد خواهد شد. 🔶 همه فرياد برمي آورند حاضريم چون و شويم. 🔶کوله بار و بر پشت و سلاح بر دست با قلبي مملو از شور و شوق مجنون وار همه چيز را رها کرده به آنچه جز اوست پشت پا مي زنند. 🔶 اينجا جان ياران را صلا مي دهد. جان نثاران را مي خواند. 🔶هنگامي که لشکر شب خيمه سياهش را بر سر روز مي گستراند و تاريخ جمعه ۱۳۶۲/۱۲/۳ را نشان مي داد بعد از حدود ۲۰ساعت حرکت با قايق بر روي آب هاي هور، با (ص) براي تصرف و تأمين جزاير مجنون و بخشي از هورالهويزه شروع مي شود. 🔶بعد از گذشتن چند روز از عمليات عزيزان رزمنده گردان پشتيباني در سکوت شب از پل پيروزي عبور مي کنند. 🔶(عج) در ترکيبي سازمان يافته به نام گردان (عج) و گروهان (ص) به مي رسند و شبانه با قلبي آرام و مطمئن و با زمزمه ي در دل، سنگرها را محکم مي کنند. 🔶 سر از پا نمي شناسد. دشمن از سه طرف احاطه دارد نبردي بي امان و نفس گير در حال شکل گيري است. 🔶آنچه مي بيني است و که توانسته نيروهاي خودي را در اين تنگنا ماندگاري ببخشد چندين بار خط نيروهاي خودي توسط تانک هاي دشمن شکسته مي شود، اما مقاومت سرسختانه بچه هاي رزمنده تانک ها را به عقب مي راند که و جزاير مجنون فرمان است. 🔶پس از يک ماه مقاومت دليرانه براي حفظ و نگهداري جزاير مجنون، خورشيد روز شنبه ۱۳۶۳/۱/۵ در ميان آتشبار سنگين پاتک از افق رنگ سربرمي آورد. 🔶احساس   مي کني که فرشتگان از آسمان به سلام آمده اند. 🔶همه ي عزيزان جز تعدادي که ديده-بانند در سنگر با آماده سازي تجهيزات منتظر مي باشند، صداي هلي کوپترهاي عراقي که يا نيروجابجا مي کردند يا مهمات حمل مي نمودند، در مسير جاده ي بصره شنيده مي شد. 🔶موشک هاي آرپي جي و رگبار تيربارها به مقابله پاتک دشمن پرداخته اند. 🔶ساعتي از درگيري گذشته است. گلوله هاي خمپاره۶۰ چون باران مي بارد. 🔶يکي از   گلوله هاي به نحوي به خاکريز برخورد کرده که تعدادي از ترکش هايش به سر و گردن هادي شفيعي اصابت مي کند. 🔶ترکش هاي زيادي نيز از پشت سر از بالا تا پايين بدن را سوراخ سوراخ مي کند و در حالي که يک ترکش بزرگ به نخاع او برخورد کرده وارد شکم او مي شود. 🔶 از درد به خود مي پيچد لحظه اي خود را فراموش مي کند نگران همرزم عزيزش هادي شفيعي مي باشد و سراغ او را مي گيرد. 🔶نمي داند که هادي لحظاتي پيش به رسيده است. 🔶 امدادگران سريع و به سختي را به عقب حمل مي کنند. 🔶اما در انتهاي جزيره به معبود خويش مي پيوندد. 🔶 که عاشق بود        دلداده ي کوي آشنــا بوددر قـافله تا عقــب نماند ياريگر و مرد جبهه ها بود غروب غمبار ۱۳۶۳/۱/۶ در حالي که هاله اي از غم بر چهره ي شهر نشسته جسم مطهر عباس از ديار غربت کربلاي ايران مي رسد. 🔶همسرش هم در محل نيست که از او استقبال کند. 🔶امشب همسر در خوف و رجا به سر مي برد. 🔶از به دنيا آمدن فرزند نورسيده خشنود است و از دوري نگران. 🔶وابستگان دسته دسته به ملاقات مادر و زينب کوچک آمده اند و اين در حالي است که هم گريه هاي خود را از او پنهان مي کنند، هم قدم نورسيده را به او تبريک مي گويند. و باد. ─┅═ঊঈ🕊🕊🕊ঊঈ═┅─ "" اللَّهمَّ ﷺ صَل ِّﷺ عَلَى ﷺ مُحمَّـدٍﷺ وآل ﷺ ِمُحَمَّد