🌸السلام علی المهــــدی🌸
آدمهاىِديگررانميدانم درمناما،
اولينحسىكههرروزصبحبيدارميشود؛
#دوست_داشتن توست ...
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ رهبرانقلاب: از نظر غرب، علت اینکه شما نباید حجاب داشته باشید، این نیست که آزاد باشید!
❣ @piyroo
خادم شدن ،
به #پیراهن خادمی و
چسباندن #پلاک خادمی بر روی سینه نیست !
#خادم_الشهدا بودن یک #تفکر است ...
تفکر و سبک زندگی !
بیایید #تمرین کنیم #خادمی_شهدا را ...
#شهید_حجت_الله_رحیمی🌷
@piyroo
#سیره_شهدا
شب دهم عملیات بود ، توی چادر دور هم نشسته بودیم ، شمع روشن بود ، صدای موتور آمد ، چند لحظه بعد کسی وارد چادر شد .
تاریک بود ، صورتش را ندیدیم ، گفت ، توی چادرتون یه لقمه نون و پنیر پیدا می شه ؟!!
از صداش معلوم بود خسته است ، بچهها گفتند ، نه چیزی نداریم !!
رزمنده خوش سیما و دوست داشتنی با لبخند از پیشمان رفت .
از عقب بیسیم زدند که حاج مهدی نیامده آن جا ؟!
گفتیم ، نه !
گفتند ، یعنی هیچ کس با موتور نیامده اون طرف ؟!!!!!
#سردارشهیدمهدی_باکری
📕 ستارگان خاکی ، ج22 ص46
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ @piyroo
🌹دعای جوشن کبیر به صورت شعر زیبا🌹
خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ است
خود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی
آن لحظه که دل دارد ،از تو طلب یاری
خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست
دیگر تو چه میخواهی ؟! بهر طلبت از دوست
خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی
آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانی
خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر
چون ناز تو میخواهد ، او را ز درون بنگر ،خود را به خدا بسپار
@piyroo
مادرش میگفت:
ازش پرسیدم چرا همیشہ دست به سینہ اے عباس؟
گفته بود: نوڪرامام حسین بایدهمیشہ دست بہ سینہ باشہ.✋💚
شهیدمدافع حرم جاویدالاثر
#عباس_آسمیہ❣
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
انتهای "نگاه خدا" یعنی
🕊 "شهادت" 🕊
💢اللّهمّ ارْزُقْنا مَنازِلَ الشُّهداء💢
#التماس_دعا
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد
https://eitaa.com/piyroo
#شهید_سیدمرتضی_آوینی:
فحش اگر بدهند آزادی بیان است ،
جواب اگر بدهی بی فرهنگی است!
سوالی اگر بکنند آزاد اندیشند
سوال اگر بکنی تفتیش عقاید !
تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقتند
جواب اگر بدهی دروغگویی !
مسخره ات بکنند انتقاد است ،
جواب اگر بدهی بی جنبه ای !
اگر تهدیدت کنند دفاع کرده اند ،
اگر از عقایدت دفاع کنی خشونت طلبی!
حزب اللهی بودن را
با همه تراژدیهایش دوست دارم...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖شَهْرُ رَمَضَانَ الّذِی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرآنُ
📿سی روز با قرآن
🗓روز هشتم ماه مبارک رمضان 98
📽قطعه كوتاه از تلاوت بي نظير قرآن
#استاد_حاج_كريم_منصوري
🔺#سوره_مباركه_بقره_آيه١٨٥
🔹تاريخ تلاوت:٢١ ارديبهشت ١٣٩۸
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
دنبال آدمى باشيد که پایه کوه رفتنتون باشه
حاضر باشه باهاتون فلافل بخوره
پیاده کلی مسیر و قدم بزنه و آخر سر
خسته و کوفته منتظر اتوبوس بشینه
وگر نه دور دور با ماشینای گرون و
غذاخوردن تو رستورانهای لوکس و
کافه های لاکچری رو که همه پایه اند ...
خلاصه کسی رو بخواین که خودتونو بخواد.
#سبک_زندگی
........................................
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ های حجاب 123
گفتگو با دختر رپری که محجبه شد و موسیقی را کنارگذاشت
#شهدا
#چــاڋر
#حجـــاب
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
دلتنگی که ثانیه
و ساعت نمی فهمد...
نیمه شب...
شماره ات را میگیرم!!
پاسخی نمی دهی!
ماه هاست که پاسخی نمی دهی!!
ولی باز من ...نیمه شب...
شماره ات را می گیریم.....
دلواپسی که ساعت، نمیفهمد😔
#شهید_محمد_بلباسی
#همسرانه
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#روضه_مصور😔
مثل
اینکه
تمامی
ندارد
ماجرای
#پهلو...😔
و
#لگد...😔
و
چادر
خاکی....💔
پ.ن: دیروز، دانشگاه تهران
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷 #فصل_سوم.. #قسمت_نهم..
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#فصل_سوم.. #قسمت_دهم...🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
از بقیه خداحافظی کردیم و بعد از خواندن نماز در مسجد به سمت بازار راه افتادیم به خاطر رانندگی شوماخری حمید و نحوه پارک کردن ماشین و افتادن در جوی آب فرصت نکرده بودم دنبال جوراب بگردم با عجله یک جفت جوراب سفید پوشیده بودم به حمید گفتم:
با این جوراب های سفید من خیلی معذبم اولین مغازه ای که دیدیم بریم جوراب مشکی بخریم.
پای پیاده نبش چهار راه عدل به خرازی رسیدیم فروشنده گفت جوراب نازک بدم بهتون یا ضخیم؟ گفتم مهم نیست فقط رنگ مشکی که توی چشم نباشه حمید بلافاصله گفت نه خانم ضخیم باشه بهتره خنده ام گرفته بود این رفتارهاش خیلی تو دل بر بود این که احساس می کردم همه جا حواسش به من هست.
سبزه میدان که رسیدیم به رستوران رفتیم حمید طبق معمول کوبیده سفارش داد تا غذا حاضر بشود پانزده هزار تومان شمرد به دستم داد و گفت این مهریه شما خانوم.
پول را گرفتم اجازه بده بشمارم ببینم کم نباشه حمید خندید و گفت هزار تومن هم بیشتر گیر شما اومده پول را نشمرده دور سر حمید چرخاندم و داخل صندوقات صدقاتی که آن جا بود انداختم و گفتم نذر سلامتی آقای من.
دوران شیرین نامزدی ما به روزهای سرد پاییز و زمستان خورده بود لحظات دلنشینی بود تنها اشکالش این بود که روزهای خیلی کوتاه بود سرمای هوا هم باعث می شد بیشتر خانه باشیم تا اینکه بخواهیم بیرون برویم.
فردای روز عقد مان حمید را برای شام دعوت کرده بودیم تازه شروع کرده بودم به سرخ کردن کوکوها که زنگ خانه به صدا در آمد حدس میزدم که امروز هم مثل روزهای قبل حمید خیلی زود به خانه ما بیاید از روزی که محرم شده بودیم هر بار ناهار یا شام دعوت کرده بودیم زودتر می آمد دوست داشت دستی برساند این طور نبود که دقیقا وقت ناهار یا شام بیاید.
حمید بعد از سلام و احوال پرسی با بقیه همراه من به آشپزخانه آمد گفت به به ببین چه کرده سر آشپز گفتم نه بابا زحمت کوکوها رو مامان کشیده من فقط میخوام سرخشون کنم روغن که حسابی داغ شد شروع کردم به سرخ کردن کوکوها.
حمید گفت اگر کمکی از دست من بر میاد بگو به حمید گفتم پاک کردن مرغ بلدی؟ بابا چند تا مرغ گرفته میخوام پاک کنم کمی روی صندلی جا به جا شد و گفت دوست دارم یاد بگیرم و کمک حالت باشم خندیدم و گفتم معلومه تو خونه ایی که کدبانویی مثل عمه من باشه و دختر عمه ها همه کار ها رو انجام بدن شما پسر ها نباید عملا از کار خونه داری سر رشته ای داشته باشید گفت این طورها هم نیست البته اشکال فرزانه خانم باز من پیش آقایون یه پا آشپز حساب میشم چون وقتایی که میرسیم سنبل آباد من آشپزی میکنم برادرام به شوخی بهم میگن یانگوم...🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷 #فصل_سوم.. #قسمت_دهم..
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_یادت_باشد_داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#فصل_سوم.. #قسمت_یازدهم..🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
صحبت با حمید حواسم را پرت کرده بود موقع سرخ کردن کوکوها روغن روی دستم پاچید تا حمید دید دستم سوخته گفت بیا بشین روی صندلی من بقیه رو سرخ میکنم باید سری بعدی برات دستکش ساق بلند بخرم که روغن روی دستت نریزه.
روی صندلی نشستم و گفتم: پس تا تو حواست به کوکوها هست من مرغ ها رو پاک کنم تو هم نگاه کن یاد بگیر از این به بعد خونه خودمون رفتیم توی پاک کردن مرغ ها کمکم کن به خاطر این که علاقه داشت در امورات خانه کمک حال من باشد سریع صندلی گذاشت و کنار من نشست دوربین موبایلش را هم روشن کرد و گفت فیلم برداری میکنم چون میخوام دقیق یاد بگیرم و چیزی از قلم نیفته گفتم از دست تو حمید.
شروع کردم به پاک کردن مرغ ها وسط کار توضیح میدادم اول اینجا رو برش میدیم حواسمون باشه که پوست مرغ رو این طوری باید جدا کنیم این قسمت به درد بال کبابی میخوره و ... درست مثل یک کلیپ آموزشی بیش از سی بار ان فیلم را نگاه کرد طوری که کامل چم و خم کار را یاد گرفت بقیه مرغ ها را حتی خیلی حرفه ای تر و سریع تر از من پاک کرد.
شام را که خوردیم حمید طبق معمول نگذاشت مادرم ظرف ها را بشورد گفت من و فرزانه می شوریم کنار ظرف شستن حرفامونو می زنیم من طرف ها را می شستم و حمید آن ها را آب می کشید این وسط گاهی از اوقات شیطنت می کرد و روی سر و صورت من آب می پاچید.به حمید گفتم می دونی آرزوی دوره ی نامزدی من چیه؟
با خنده گفت چیه؟ نکنه برای اون شش میلیون نقشه کشیدی؟گفتم اون که نیاز به نقشه کشیدن نداره حمید آقا هر چی داره مال منه منم هر چی دارم مال حمید آقاست گفت حالا بگو ببینم چه آرزوهات کنجکاو شدم بشنوم.
گفتم اولین ارزوم این هستش که از دانشگاه تا خونه قدم بزنیم و با هم باشیم دونی هم اینکه با هم تا بالای کوه میلدار بریم من اون موقع که کوچکتر بودم با داییم تا پای کوه رفتم ولی نشد بالا بریم.
حمید گفت خوشم میاد آدم قانعی هستیا آرزوهای ساده ای داری تا دانشگاه تا خونه رو هستم ولی کوه رو قول نمی دم چون الان شده بخشی از پادگان و محل کار ما سخت اجازه بدن که بخوایم بریم بالای کوه.
خداحافظی مان داخل حیاط نیم ساعتی طول کشید حمید گفت فردا مرخصی گرفتم برم سنبل آباد میخوایم باغ گیلاسمون رو بیل بزنیم بابا دست تنهاست میرم کمک کنم گفتم تو رو خدا مراقب باش من همیشه از جاده الموت می ترسم آهسته رانندگی کنید هر وقت هم رسیدین به من زنگ بزنید.
ساعت ده صبح تازه مشغول مرور درسهایم شده بودم که حمید پیام داد صبح آلبالوییت بخیر. حدس زدم که از سنبل آباد کنار درخت های آلبالو و گیلاسشان پیام می دهد...🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
ادامه دارد...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
°❀°♦️°❀°♦️°❀°♦️°❀*
در جمکران مانند باران،حس بگیریم
ردّی ،نشانی،از گلِ نرگس بگیریم
همچون پرِ پروانه ها، اوجی بگیریم
اینکـ، سراغی از گـلِ نرگس بگیریم
اللهم عجل لولیڪ الفرج💚
سه شنبه های جمکرانی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
°❀°♦️°❀°♦️°❀°♦️°❀*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت 327
🎥 راز شهادت را بدانیم...
🕊شهید مدافع حرم #مهدی_نوروزی
🎙 راوی: شیخ مهدی سلیمانی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شجاعت و دليريهاي مثالزدني مهدي، دليلي شد تا او را با نام «شير سامرا» بشناسند. در عملياتهايي كه در سامرا و نواحي آن انجام ميشد، هرجا بچهها تحت فشار قرار ميگرفتند و به تنگنا ميرسيدند، از مهدي ميخواستند تا با نيروهايش به كمك آنها برود و غائله را ختم كند. مهدي خطشكن بود، هميشه در وسط ميدان معركه بود. ميگفت: ما بايد اولين نفر در جلو و خطمقدم نبرد باشيم تا هر زمان به بچهها گفتيم بيايند ما را ببينند و بدانند كه ما نيز در معركه نبرد حاضريم. حضورش هم همواره با شجاعت و دلاوري همراه بود.
سلام بر شهید والامقام مهدی نوروزی
شـــ❤️ـــهدا همیشه نگاهی😔
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویژه
مداحی محمد هادی نوروزی
منم باید برم آره برم سرم بره
فرزند شهید مدافع حرم #مهدی_نوروزی (شیر سامرا)
استان کرمانشاه
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به
نیابت از شهید #مهدی_نوروزی
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»
و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان ....
» اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم »🌺🍃
#التماس_دعای_فرج
ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ..🌹ـــهد
🕊ســـلام بـر
شــــ🌷ــهید مهدی نوروزی
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_مع_رفقائنا_به_حق_دماء_الشهدا
#ملتمس_بهترین_دعا
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo