هدایت شده از بافتار
« ای صاحب خودکارهای نامسلمان!
ای شاعر تصنیفهای لاابالی!
از رنجهای ما نگفتی با چه رویی؟
از دردهای خود بگویم با چه حالی؟
اینجا که من هستم شبیه کربلا نیست؟
هل من معین...؟ پاسخ نده با بیخیالی»
این بخشی از اعتراض شاعرانۀ فاطمه عارفنژاد یک بانوی دهه هفتادی است به شاعران که چگونه میتوانند شاعر باشند و نسبت به داستان غزه و فلسطین بیتفاوت باشند؟ اصلاً چگونه میتوانند انسان باشند و بیتفاوت؟ و البته شاعر، انسانتر باید باشد و حساستر نسبت به بزرگترین درد عالم. این درد را شاعری فریاد میزند که خود در یک سال گذشتۀ پس از طوفانالاقصی، نزدیک به 60 شعر برای فلسطین و مقاومت سروده است؛ شعرهایی که جوششی و در لحظه حاضر بودنشان، آنها را ابداً دم دستی و شعاری نکرده است. شعرهایی که از دل برآمدهاند و از سرِ عشق سروده شدهاند. خود شاعر میگوید: «به قول نادر ابراهیمی از عشق سخن باید گفت. همیشه از عشق سخن باید گفت اما گستره این عشق را باید برای خودمان تعریف کنیم. مثلاً این روزها من چطور میتوانم در تشییع شهدای مدافع حرم ایرانی و افغانستانی و پاکستانی شرکت کنم و وقتی برگشتم خانه، باز هم فقط به فکر معشوقی خیالی باشم و از چشم و ابروی يار بگویم؟ چطور ممکن است رد پای افکار و دغدغههای سياسی و اجتماعی و مذهبیام در شعرهایم نباشد؟ چطور میتوانم شعر اعتراض نگويم؟ اگر شعر فقط سرودن لیلی و مجنون است پس کی باید حماسه گفت؟ کی باید آرمانهای انقلاب اسلامی را فریاد زد؟ من کجای داستان ایستادهام؟»
این همّوغمّ مدام شاعر که «کجای داستان ایستادهام؟» همۀ داستان است. عارفنژادِ پیش از طوفانالاقصی هم با کتاب «َشبانماه» نشان داده بود که با شاعری کاربلد با نگاه توحیدی به جهان مواجهیم؛ اما طوفانالاقصی همانگونه که نظم همۀ جهان را به هم ریخت، ما را هم به هم ریخت و زندهتر کرد. دیگر پس از این حادثه، فلسطین و مقاومت یک موضوع در کنار موضوعات دیگر برای این شاعر نیست. همۀ جهان و همّوغمّ اوست. درباره ویژگیهای شعرهای یک سال اخیر او برای فلسطین در فرستهای جدا صحبت خواهیم کرد. اینجا اما میخواهیم درباره یک ویژگی شعرهای او تمرکز کنیم و آن «تصویرسازی» بر اساس واقعیت و «آن»های الهامبخش اوست. بخش عمدهای از بیتهای او را که میخوانیم تصویری واقعی از فلسطین جلوی چشم ما نقش میبندد یا چیزی شبیه آنها. این ملموس بودن و انتزاعی نبودن، شعر او را حسیتر و عاطفیتر کرده است.
در این فرسته، تعداد محدودی از ابیات فاطمه عارفنژاد را مرور میکنیم که با تصویری از حوادث فلسطین متناسبند.
🔺رسانه بافتار
🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35
یحیی چقدر صاعقه در چشمهای توست!
طوفان فقط چکیدهای از ماجرای توست
«بگذار کربلا بشود» گفتی و گذشت
دنیا هنوز خیره به بغض صدای توست
یحیی! به آرزوت رسیدی؟ مبارک است!
من ماندهام که عید شده یا عزای توست
ای سرو سربلند! به افتادنت خوشند
امروز، روز جشن تبرها برای توست
معمار فتح هفتم اکتبر! مرگ کو؟!
این سنگ قبر نیست، که سنگ بنای توست
کِی با عبور موج فراموش میشوی؟
ساحل همیشه در قرق ردپای توست
آغوش باز کن وطنت را به سعی زخم!
غزه _همان که خواستهای_ کربلای توست
حالا بجنگ زندهتر از سالهای قبل…
یحیی! هنوز اسلحه در دستهای توست
با تو حماسهتر به غزل فکر میکنم
شعرم در انتهای خودش، ابتدای توست
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین | #شهید_یحیی_سنوار
باغ بی باغبان نمی ماند
راه بی کاروان نمی ماند
حاج قاسم، هنیه یا سنوار
عشق بی ساربان نمی ماند...
#مارال_افشون
#شهید_یحیی_سنوار
@poem12
با جنون مرز مشترک داریم
ضاحیه، غزه، بعلبک داریم
بید مجنون، صنوبر دردیم
وقت غم،سایه ای خنک داریم
زیر آوار و روی آواریم
زنده یا مرده ایم؟ شک داریم!
روی یاقوت زخمی دلمان
"نحن ابناء عشق" حک داریم
مات و شرمنده شعر می گوییم
قصد همدردی و کمک داریم!
غزه، بیروت، سوریه، لبنان
ما همه درد مشترک داریم
#مارال_افشون
#مقاومت
https://eitaa.com/poem12
آبان شروع پرطپش راه ماندگار
فریاد سرخ نصرمن الله ماندگار
فصل طلوع و موعد بیدار تر شدن
میعادگاه ملت آگاه ماندگار
تکثیر و انعکاس دل انگیز عاشقی
در چشم های آینه با آه ماندگار
هر خانه سرو پرور و هر کوچه لاله زار
آبان حماسه خیزترین ماه ماندگار
یک کاروان شکوفه و یک اصفهان بهار
زیباترین شکفتن دلخواه ماندگار
آرامگاه سیصد و هفتاد خاطره
لبخندهای ساده و کوتاه ماندگار
آبان نوید فتح قریبی که می رسد
آبان سرود نصرمن الله ماندگار
مارال افشون
(۲۵ آبان روز حماسه مردم اصفهان)🌹
@poem12
تا آسمان بندگی باران ندارد
این شوره زار زندگی پایان ندارد
ماهی و حوض خانه، حتی تار و پودِ
قالیچه ی مادر بزرگم جان ندارد
مهمان سرایی خسته ام تاریک و بی روح
متروکه ای که سال ها مهمان ندارد
ابر سیاه غم که عالم را گرفتی
نم نم بخوان این خیمه روضه خوان ندارد
دنیا بدون آیه های محکم عشق
درکی درست از سوره ی انسان ندارد
#مارال_افشون
https://eitaa.com/joinchat/1968177341C2c40328284
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
#امام_زمانم
خشکیدهایم ،بی تو شکوفا نمیشویم
پاییز مانده، ختم به یلدا نمیشویم
مثل کلاف گمشده در بازی جهان
پیچیدهایم در خود و پیدا نمیشویم
آنقدر صخره ریخته بین مسیرمان
سردرگمیم، وصل به دریا نمیشویم
سرگرم ایستگاه شدیم و مسافران
غافل از اینکه دیر شود، جا نمیشویم
یک عمر ندبه خوانده برای ظهور خود
یک لحظه یار یوسف زهرا نمیشویم
عجّل علی ظهورک تنهاترین امام
روحی لک الفدا به لب، اما نمیشویم
#مارال_افشون
#یلدای_مهدوی
https://eitaa.com/joinchat/1968177341C2c40328284
هدایت شده از | الیه راجعون |
باسمه تعالی
گفته بودیم انقلاب آمد مسلمانی کنیم
این بیابان را به لطفِ عشق، بارانی کنیم
گفته بودیم از خداناباوری دلمردهایم
از شبِ تاریکِ عصر پهلوی افسردهایم
آن مسیحا دم خمینی آمد و احیا شدیم
قطرهای بودیم با او راهیِ دریا شدیم
معنویت موج میزد یاد آن دوران بخیر
یاد آوینی، عزیزاللّهی و چمران بخیر
در خیابانها مجالِ بیحیاییها نبود
شهر ما آلودهٔ این بیحجابیها نبود
سینما حرمت نگه میداشت از آیین و دین
در صدا سیما نمیرقصید رقاص اینچنین
نوجوانها جبهه میرفتند قربانی شوند
همچو قاسم در رهِ دینِ خدا فانی شوند
نهیِ از منکر زمانی فخر حزب الله بود
قلبشان خون میشد اما غرقِ حُبّالله بود
حال اما حال و روزِ دین و ایمان را ببین
پای کوبی روی خونهای شهیدان را ببین
شادمانند از سکوت و غفلت سنگین ما
بیحیا باشی عزیزی نزد مسئولین ما
دینِ مردم را گرفتند این خدانشناسها
افسرانِ حزب ابلیساند این خنّاسها
چادریها در خیابانها غریب افتادهاند
بین این پتیارههای نانجیب افتادهاند
ای بزرگان از چه رو خاموش ماندید اینچنین؟!
معتقد هستید بر روز معاد و واپسین؟!
گر توکل بر خدا دارید پس کاری کنید!
مرد باشید و در این میدان علمداری کنید!
یا رب این درد مقدّس را مگیر از جان ما
جان بگیر از ما ولی هرگز مگیر ایمان ما
#نوید_نیّری
@qalamhayeashegh
تقویم وار ثانیه ها را سروده ام
در حبسِ انتظار،هوا را سروده ام
امشب در آستان بهارِ ظهورتان
گلواژه های سبزِ دعا را سروده ام
درعصر جهل،آخرِ بن بستِ زندگی
آیاتِ مهرِ غار حرا را سروده ام
در آسمان بندگی ام بی صداترین
باران ابرِ آلِ عبا را سروده ام
ای زخم های قافله ی آخرالزمان
با صد امید و عشق دوا را سروده ام
در جمکران دل،سرِ سجاده ی خیال
بیت الغریب شعر خدا را سروده ام
عجل علی ظهورک خورشیدِ مهربان
من در جوار ماه شما را سروده ام
#اللهمعجللولیکالفرج
#مارال_افشون
@poem12
گفتی برامون آسمون میشی
میخواستی بال و پرم وا شه
می خواستی با عشق و آرامش
این تاج چادر رو سرم باشه
مامان به جای قصه ها هرشب
از آبی احساس می خونه
یا از رقیه میگه یا روضه
از غیرت عباس می خونه
حرف از حجاب و دین و باور بود
از دست و پاهایی که جا مونده
اما زبونم لال انگاری
اسمت فقط رو کوچه ها مونده
بابا منم رزمنده ام حالا
تو مرز های خونه ای نیلی
رزمنده ای تنها که بعد از تو
میجنگه با این بغض تحمیلی
#مارال_افشون
تقدیم به دختران شهدا🌹