#زبان_حال_امام_هادی سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_هادی سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#گریز_حضرت_رباب سلاماللهعلیها
#مجلس_شام
اَشکو اِلیک از غم سنگین سینه ام
در حصر سامرایم و دور از مدینه ام
در شهر غربتم، غم بسیار میکشم
مادر بیا که حسرت دیدار میکشم
مادر بیا که سوخت از این زهر، جان من
انگار شعله میکشد از استخوان من
آنانکه شعله بر در کاشانه ات زدند
آنانکه با لگد به در خانه ات زدند
حالا مرا به رنج اسارت کشانده اند
بی احترام پای برهنه دوانده اند
نامحرمان به بیت شریفم قدم زدند
سجاده ی عبادت من را بههم زدند
بی حرمتی به ساحت عصمت نموده اند
درب سرای عیش به رویم گشوده اند
بزم شراب رفته ام و رنج برده ام
جامی گرفت روبرویم، غصه خورده ام
بزم شراب گرچه به من سخت میگذشت
اما نداشت قاری قرآن و چوب و تشت
بزم شراب بود ولی خیزران نبود
ناموس اهل بیت به یک ریسمان نبود
بزم حرام بود ولی تشت زر نداشت
اینجا یزید و لعل لب و چوب تر نداشت
من دیده ام بساط می و مجلس شراب
بر من چنین گذشت امان از دل رباب
#محمدجواد_مطیع_ها
@poem_ahl