eitaa logo
اشعار اهل‌بیت علیهم‌السلام
385 دنبال‌کننده
12 عکس
2 ویدیو
0 فایل
ا ﷽ ا 🔰اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکُمْ یٰا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ 💠 اگر شعر خوبی روزیتون شد و ازش خوشتون اومد بفرستید: @abes80
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیها سلام‌الله‌علیه از ابتدای گدا بودنم گدای توام غلامزاده ام و نوکر سرای توام ز کودکی فقط از کوچه تو رد شده ام غریبگی نکن اینقدر! آشنای توام مرا بزرگ نکن! کوچکت شدم کافیست طلا برای چه وقتی که خاک پای توام؟! به آفتاب قیامت چکار دارم من؟! هزارشکر که در سایه ی عبای توام دخیلم و به ضریح جدید بسته شدم برای هیچکسی نیستم، برای توام پرم شکسته پر دیگری تفضل کن هوایی سحر گنبد طلای توام به کربلا و مدینه به کاظمین قسم گدای در به در شهر سامرای توام چقدر خوب که پای شماست نوکریم خوشم که سفره نشین امام عسکریم به آب خشکی لبهای تو شرر زده است تمام حرف دلت را دو چشم تر زده است شبیه فاطمه دستار بر سرت بستی چه زهر بود که آتش به فرق سر زده است؟! تمام صورت و دشداشه تو خاکی شد زمانه بر رخت از کربلا اثر زده است تمام حجره برایت گریز سوختن است غمی به روی دلت سقف و فرش و در زده است کسی به پیش نگاهت زن تو را که نزد؟! درِ سرای تورا کِی چهل نفر زده است؟ نه چشمهای‌ نوامیس تو به مردم خورد نه هیچکس به نوامیس تو نظر زده است نه تازیانه بدست‌ کسی ست در کوچه نه دختران تورا موقع گذر زده است نه هیچکس به گلوی تو خنجری انداخت نه هیچکس به سر دخترت سپر زده است اگرچه شهر غریبی ولی کفن داری نرفته ای ته‌ گودال پیرهن داری @poem_ahl
سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه سلام‌الله‌علیه گرچه پایین‌تر از ابراز وجود است حدّم منِ ناچیز فقط از تو نوشتن بلدم چه بگویید بمانم! چه بگویید ردم! به خدا هیچ دری را به جز این در نزدم سالیانیست که جاروکش این درگاهم نمک آش خودم را ز شما می‌خواهم چون تویی معنی اسلام‌ِ من و توحیدم دو جهان را به سر موی شما بخشیدم خواستم حج بروم دور سرت گردیدم من خدا را به خدا در حرم تو دیدم بوی خاکِ کف پای تو گرفته دهنم سامرایی شده ی دست امام حسنم! مظهر صبر خدا چشم تو شد بارانی ما بمیریم و نبینیم که تو گریانی زخمیِ کینه ی هر روزه ی سربازانی احترام تو شکسته ست به هر عنوانی بارها در وسط نافله دیدند تورا نانجیبان طرف قصر کشیدند تورا اثر زهر چنان بر جگرت سنگین است بدنت آب شده باز سرت سنگین است بنشین راه مرو، بال و پرت سنگین است داغ این بارِ گران بر جگرت سنگین است.. کاسه روی لب و دندان تو میگفت حسین آن دقایق لب عطشان تو میگفت حسین زهر تلخ است ولی تلخ تر از خنجر نیست حجره تنگ است ولی گودیِ پر لشکر نیست پیکرت خاکی و سر نیزه بر این پیکر نیست قاتلت هست ولی زیر عبایش سر نیست بگذارید در این حال بگوییم حسین از غم تشنه ی گودال! بگوییم حسین ای به قربان همان سر که به خورجین رفته به روی سینه او چکمه سنگین رفته لب گودال لگد خورده و پایین رفته کس نپرسید که ذبحش به چه آیین رفته؟! اسب ها لقمه به لقمه بدنش را بردند جامه اش را جلوی حضرت زهرا بردند @poem_ahl