#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
گسترده شد خوان دعا مولایَ یا مولای!
بشنو نداهای مرا مولایَ یا مولای!
گمگشتهام در بندگی یا ایّها الفاروق!
بنمای بر من راه را مولایَ یا مولای!
هر روز بدتر میشود حال و هوای شهر
یک دم، بِدَم ای با وفا! مولایَ یا مولای!
یادت میآید رو به تو انداختند آن دو ...
بر دیدنِ خیر النّسا مولایَ یا مولای!
من که چو آنها بد نیام رحمی به حالم کن
بنما مرا حاجتروا مولایَ یا مولای!
هم میهنانم دانه دانه میروند از بین
رحمی نما بر حال ما مولایَ یا مولای!
تو طبق قرآنی، علیجان! زندهی زنده
ای دست و ای خون خدا! مولایَ یا مولای
گر تو بخواهی از خدا، پایان پذیرد درد
بارد دوا؛ بارد شِفا مولایَ یا مولای!
شاید نباشم زنده پس رخصت بده آقا!
وصف تو را گویم شها! مولایَ یا مولای!
کعبه تَرَک برداشت و تو آمدی دنیا
ای خانهزاد کبریا! مولایَ یا مولای!
بردی دل از دیوارهای مسجد کوفه
مولایَ یا مولای! با "مولایَ یا مولای ..."
یَومَ یَفِرُّ المَرء ... دستِ من به دامانت
جانِ اباالفضلت بیا ... مولایَ یا مولای!
جز تو نخواهد داد ما را هیچ کس، بیشک
یاری به طوفان بلا مولایَ یا مولای!
#محمدعلی_نوری
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
نغمه «يا هو»ست به هر موي من
پر شده عالم ز«هوالهو»ي من
روي من از چار طرف سوي حق
ديده حق از همه سو، سوي من
تا که دمم هست دم از او زنم
بـانگ هوالحي و هوالهو زنم
قبضه خاکي بُدم آدم شدم
روح شدم نور شدم دم شدم
خيل ملک نيز مرا سجده کرد
از همه سو قبله عالم شدم
عالم را براي من آفريد
مرا براي خويشتن آفريد
ذکر دلم مدح و ثناي علي است
حال خوشم حال و هواي علي است
ذات الهي که مرا خلق کرد
هر چه به من داد، ولاي علي است
خلوت من جلوت من با علي است
دار و ندارم همه يک يا علي است
کيست علي؟ آنکه ندانند کيست
کيست علي؟ آنکه خدا هست و نيست
علي، علي، علي که پيش از مکان
به ظل غيب لامکان داشت زيست
لحم و دم و جانِ محمّد علي است
تمـام قـرآن محمّد علي است
کيست علي؟ بر همه عالم امير
کيست علي؟ رفيق پير فقير
امـام يـازده امـام همـام
سراج سيزده سراج المنير
مغز علي و دگران پوستند
تمـام انبيـا علي دوستنـد
اميرمؤمنين عالم علي است
حقيقت رسول خاتم علي است
کعبه علي، قبله علي، حج علي
ذکر علي، حمد علي، دم علي است
علي بود احمد و احمد علي است
تمـام اسـلامِ محمّد علي است
کسي که خون عَمرو جاري کند
رسـول را يکتنه يـاري کند
امير مرحب کُش خيبر شکن
ديده کسي يتيم داري کند؟
خاک کجا و مظهر هو کجا؟!
تنور پيرزن کجا، او کجا؟!
واي به من، من و ثناي علي
عفـو کند مـرا خداي علي
جهان چه قابل که فدايش شود
فاطمه گـرديـده فداي علي
آينه روي خدا چهر اوست
دين تمام انبيا مهر اوست
کيست علي؟ معلم جبرئيل
کيست علي؟ پير هزاران خليل
کيست علي؟ امير، خيرالامير
کيست علي؟ وکيل نعم الوکيل
کيست عـلي؟ تمـام آيين من
عقل من و عشق من و دين من
پاک سرشتم که سرشتم علي است
مرغ بهشتم که بهشتم علي است
«ميثم» بي دست و زبانم، ولي
هر چه که در نخل نوشتم علي است
گو که در آرند ز تن پوستم
تـا ابـدالـدهر علي دوستم
#غلامرضا_سازگار
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
نفس چه فایده، وقتی که در هوای تو نیست
بدا به حال گدایی که مبتلای تو نیست
مرا به غیر خودت دست هیچکس مسپار
کسی شبیه خودت فکر بندههای تو نیست
نه اشک مانده برایم، نه نالههای سحر
چه کرده ام که دلم شامل عطای تو نیست
دلم کبوتر هر بام می شود ... افسوس!
خودت بگو چه کنم با دلی که پای تو نیست
مرا به «گریه برای حسین» میبخشی
وگرنه بندهی تو لایق سرای تو نیست
چه دارد آنکه ندارد غم حسین تو را
چگونه درک کنم ماتم حسین تو را
به غیر روضه، پی کار دیگری نروم
که من شناخته ام عالم حسین تو را
تو خواستی که من از روز اول عمرم
به دوش خود بکشم پرچم حسین تو را
به غیر تربت کرببلا دوایی نیست
به عالمی ندهم مرهم حسین تو را
به نوکری خودم افتخار خواهم کرد
چه دارد آنکه ندارد غم حسین تو را
#احسان_نرگسی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
تا هست کربلا دل ما بی پناه نیست
عمری که خرج سینه زنی شد، تباه نیست
مستیِ ما اگر که گناه است، غم مخور
در شهر عشق، هیچ دلی بی گناه نیست
پایِ رفاقتِ منِ بیچاره مانده است
یعنی حسین چون دگران نیمه راه نیست
ميعادگاهِ هر چه فرشته ست کربلا
افسوس، جا برایِ منِ روسیاه نیست
امسال نیز کرببلا سهم ما نبود
با این حساب روی لبم غير آه نیست
با سنگ می زنند تو را خیلِ کوفیان
این سرو ایستاده مگر پادشاه نیست؟
شمر و سنان و حرمله از راه آمدند
برخیز! جای خواهر تو قتلگاه نیست
#احسان_نرگسی
@poem_ahl
#زبان_حال_حضرت_رباب سلاماللهعلیها
#مرثیه_حضرت_علی_اصغر سلاماللهعلیه
لب تر کند پیالهی کوثر تو هم برو
برخیز علی اصغر خیبر تو هم برو
از صبح گریه کردی و دلشوره داشتی
دیدی رسید نوبتت آخر تو هم برو
شش ماه میشود به تو من خو گرفتهام
باشد عصای پیری مادر تو هم برو
فکر دل شکستهی عمه نمیکنی
کم بود ماتم علی اکبر تو هم برو
هر شعبهی سه شعبه برای تو نیزهای است
در بزم تیر و نیزه و خنجر تو هم برو
بعد از عمو ماندنت اصلاً صلاح نیست
او رفت پیش ساقی کوثر تو هم برو
تا خیمه ها هنوز به غارت نرفته است
قبل از شروع معرکه بهتر تو هم برو
#سید_جواد_پرئی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_علی سلاماللهعلیه
#مدح_امام_علی سلاماللهعلیه
سرنوشت ما گره خورده به گیسوی علی
از ازل چرخانده دلها را خدا، سوی علی
او مع الحق گفت و از آن روز ما را میکُشند
دار ما خرما فروشان حلقه موی علی
ماندهام احمد پیمبر بود یا عطار عشق
بس که سلمان ها، مسلمان کرد با بوی علی
گر میاندیشی نماز و روزهات را میخرند
ای برادر! این تو و این هم ترازوی علی
بیشتر از برق دَمهای دو سوی ذوالفقار
دوستان را کشته خَم های دو ابروی علی
هر که دل خوش کرده در عالم به نام دیگری
یا علی نشنیده است از سوی بانوی علی
آری آداب خودش را دارد اینجا عاشقی
ما و خاک کوی قنبر، قنبر و روی علی
#قاسم_صرافان
@poem_ahl
#مناجات_با_خدا
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
من زنده ام اگر چه، ولی زنده نیستم
من بندگی نکرده ام و بنده نیستم
در سایه سار رحمت تو قد کشیده ام
جز با نگاه لطف تو پاینده نیستم
خیلی گناه کرده ام اما هنوز هم
از صبر بی حساب تو شرمنده نیستم
رویم سیاه و نامه ی اعمال من سیاه
شرمنده از سیاهی پرونده نیستم
یادی ز خوف قبر و قیامت نمی کنم
خیلی به فکر توشه ی آینده نیستم
دنیا و زرق و برق، دلم را ربوده است
از عشق خالی ام، ز تو آکنده نیستم
از راه و رسم شیعه فقط حرف می زنم
اصلا به نام شیعه برازنده نیستم
دل بسته ام به فاطمه و بچه های او
اما برای فاطمه زیبنده نیستم
مولا چه دیده بود که هنگام غسل گفت:
من مردِ غسل دادن این دنده نیستم
#وحید_محمدی
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_کاظم سلاماللهعلیه
#مدح_امام_کاظم سلاماللهعلیه
#کاظمین
#دو_بیتی
زیر علم امام کاظم بودن
غرق کرم امام کاظم بودن
خوب ست ولی عجب صفایی دارد
یک شب حرم امام کاظم بودن
#سید_مجتبی_شجاع
@poem_ahl
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
#گودال
مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
همه ی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم
داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میکرد
تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
تا که زد، سلسله ی آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم
گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن
وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم
رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم
دهنش غرقِ به خون گشت و صدا ریخت بهم
شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در
رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم
پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد
گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم
با ترک های لبش با نوک پا بازی کرد
همه ی صورت او با کف پا ریخت بهم
#قاسم_نعمتی
@poem_ahl
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
وقتی شد آتش شعله ور، افتاد مادر
در بین آن دیـوار و در، افتاد مادر
وقتی لگـد زد بــر در خانـه حرامی
ناله کشیـــدم از جگــر، افتاد مادر
در کنده شد، روی زمین افتاد اما
ای وای، از در زودتر افتاد مادر
لشگر که رَد شد از روی در، دیدم ای وای
در خانه مثل مُحتضَـر افتاد مادر
دربین دود و ازدحام نانجیبــــــان
یک لحظـــه کلا از نظـر افتاد مادر
در کوچه نامحرم سر او داد می زد
از نعـــرهی بیـدادگـر افتاد مادر
وقتی صدا زد آه، یافضّه خُذینی
فهمیده بودم در خطر افتاد مادر
شاخه شکست و غنچه از شاخه جدا شد
سقط جنیـــــن شد پشت در، افتاد مادر
با زحمت از روی زمین برخاست اما
شد دست ثانی کارگر، افتاد مادر
آنقـــدر زد در کــوچه قنفذ مادرم را
آنقـــدر زد از بال و پـَــر افتاد مادر
این درد بابای غربیــــــم را زمین زد
در پیش چشـــم رهگـــذر افتاد مادر
هرچه صدا زد بیشتر «خَلّوا بنَ عَمّی»
می زد مغیـــره بیشتــر، افتاد مادر
آنقدر ضربه خورد بر پهلــــو که دیدم
در کوچه ها از پا دگر افتاد مادر
کی می شود آقای ما روضه بخواند
گوید که از دست عمر، افتاد مادر
اینجا به پای شوهر مظلـــوم افتاد
در کربلا پیش پســر افتاد مادر
وقتی حسین از روی زین افتاد و می دید
حامی نــدارد یک نفـــر، افتاد مادر
تا دید می خواهد که آن تیر سه پر را
در آورد از پشت ســـر، افتاد مادر
تا دید لشگــر حمله کرده بر حسینش
یا بِالعَصـــا یا بِالحَجــــر، افتاد مادر
تا دید شمر بی حیـــارا بین گودال
خنجر کشیده از کمــــر، افتاد مادر
در بین مقتــل داد می زد یا بُنَیَّ
بر سر زنان فریاد می زد یا بُنَیَّ
#محمدعلی_قاسمی
@poem_ahl
#مرثیه_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
رنگِ پاییز به دیوارِ بهاری افتاد
بر درِ خانهی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او، ایل و تباری افتاد
آنقدر ضربهی پا خورد به در، تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد
تکیه بر در زدنش درد سرش شد به خدا
او کنارِ در و در نیز کناری افتاد
بعدِ یک عمر مراعاتِ کنیزانِ حرم
فضه ی خادمه آخر به چه کاری افتاد
خواست تا زود خودش را برساند به علی
سرِ این خواستنِ خود دو سه باری افتاد
ناله ای زد که ستون های حرم لرزیدند
به روی مسجدیان گرد و غباری افتاد
غیرتِ معجرِ او دستِ علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد
وقت برگشت به خانه همه جا خونی بود
چشمِ یاری به قد و قامتِ یاری افتاد
آنقدَر فاطمه از دست علی بوسه گرفت
بعد از آن روز دگر رفت و کناری افتاد
#علی_اکبر_لطیفیان
@poem_ahl
#مناجات_با_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مدح_امام_حسین سلاماللهعلیه
#مرثیه_امام_حسین سلاماللهعلیه
جانم به آن سری که به نی رفت و تن نداشت
در سر هوای کعبه و حاجی شدن نداشت
جانم حسین! آنکه منیت در او نبود
آنگونه مست و واله ی «او» شد که «من» نداشت
دور از وطن چگونه بخوانم حسین را؟
گیتی از آن اوست، از این رو وطن نداشت
هم خانه ی رباب برایش بهشت بود
هم لحظه ای تعلق خاطر به زن نداشت
اصلاح کرد امت اسلام را حسین
چون باوری به رسم و رسوم کهن نداشت
اسلام که به ماذنه ها سینه چاک داشت
اما میان معرکه ها سینه زن نداشت
اسلام سنتی که به جز لخته های خون
چیزی میان حجره برای حسن نداشت
آری خلیل هیمنه ی کفر را شکست
اما به دست تیشه ی سنت فکن نداشت
یک مرد بود در همه تاریخ و غیر او
کس جرئت مبارزه با این سنن نداشت
با خون او سلامت اسلام بیمه شد
ارباب جای سالم اگر در بدن نداشت
دندان او شکست ولی هیچ کس جز او
از بهر کفر پاسخ دندان شکن نداشت
چیزی برای خویش نمی خواست هیچ گاه
سلطان جن و انس به تن یک کفن نداشت
آری کفن نداشت ولی پیرهن که بود
عریان چرا شد؟ آه چرا پیرهن نداشت؟
پیراهنی که قسمت شمر و سنان شود
ای مادر حسین! دگر دوختن نداشت
موی مجعدی که به دیر و تنور رفت
زینب به نیزه دید که چین و شکن نداشت
#پیمان_طالبی
@poem_ahl